Ooma
پرسش (1399/06/15):

شرح زایمان منم بگم .گرچه یکم دیر شد☺

۲۶ مرداد روز تولد شوهرم هست ازدکترم خواستم ۲۶ سزارینم کنه .قبول کرد ۳۸ هفته ویک روز بودم
رفتم پیش دکتربیهوشی واسه نامه عمل التماسش کردم که بیهوشی میخوام بی حسی وحشت دارم.گفت که بنفع خودته بی حسی .من همچنان اصرار.گفت باشه روزعمل هرکدوم روخودت خواستی برات انجام میدم.منه ساده باور کردم 😂پمپ درد هم پیشش ۳۰۰خریدم
روز عمل میرسه و منوساعت ده میبرن اتاق عمل .دوازده ونیم عمل تمام میشه
خداراشکراز لحظه ای که وارد اتاق عمل شدم همه خوش اخلاق بودن و خوش برخورد
میگفتم مخ کی روبزنم این پمپ درد رو پرملات کنه برام.اوناهم میخندیدن ومیگفتن که مخ زدن نمیخوادپرملاتش میکنن.گفتم حالا که استرس دارم و احساس میکنم قندم میخوادبیفته .گفت بیا بشین یه سرمی بهم زد .گفت فعلا تقویتت کنیم.فورا دل ضعفه ام رفت باسرم
نوبت من شد برای سزارین .باپای خودم رفتم روی تخت عمل نشستم .دکتربیهوشی اومد.چون بهم گفته بودهمکارمومیفرستم.بااسترس گفتم دکترخودتی😂ماسکش روکشیدپایین گفت ببین اره خودمم .بدنم مثل بیدمیلرزید .هی میگفتن چته .آروم باش.یه خانمی میخواست سوندمو وصل کنه .گفتم نه بزاربعدبی حسی.دکترگفت اره بزاربعدبی حسی.کمرمو چندماده زد و بعدامپول که درد چندانی نداشت وفکرمیکردم زود یه امپول میزنه تمام ولی یه مقدار طول کشید.پای چپمم یهو پرش داشت که پرستاربه دکترگفت پاش پرید.یعنی یهویه تکون محکم خورد
من بودم که کولی بازیام شروع شد.اول سوند رو زدن وبعدپرده کشیدن وخانم دکتراماده میشد.گفتم عمل نکنیدانگشتای پامو تکون میدادم.میگفتم ببینیدهنوزحس دارم.گفتن اگه راس میگی زانوتو بالابیار.گفتم نمیتونم.دس بهم میزدن.انگاربرق منومیگرفت.ازاسترس زار زار شروع کردم به گریه.فوراخواب آور زدن.که حالت تهوع گرفتم.همش هوق میزدم.دوباره یه امپول دیگه زدن خوب شدم.فقط لحظه ای که بچمو لباس پوشوندن بیدارشدم وتو ریکاوری بهوش بودم ولی چشامونمیتونستم بازکنم.مدام ضربان قلبم بالا میرفت.میومدن میزدن توصورتم.میگفتن خوبی.یه مقدارهم توریکاوری بودم که منوتحویل خانوادم دادن.مادر ومادرشوهروشوهرم باکمک هم منو بردن توبخش وگذاشتن روتخت.چون بیمارستان دولتی بود.بایدهمراه بیمار اینکارارو انجام بده
یک لحظه دخترموتواتاق عمل دیده بودم.وقتی اومدیم بخش.دکتراطفال اومد.دخترموچک کردگفت بایدبستری بشه.دونه های عفونی داره.من گیج بی هوشی بودم.دخترمو بردن😭😭دکترگفت لابدعفونت ادراری یا رحمی داشت که نوزاد دونه عفونی زده.گفتم اصلا وابدا من هیچ عفونتی نداشتم.من شبش سرپاشدم .چون پمپ درد داشتم یه کوچولو دردهم نکشیدم.فورابدون ذره ای درد ازتخت پایین اومدم.چون سرگیجه داشتم.نزاشتن برم پیش دخترم
فرداصبحش رفتم پیش دخترم.هیشکی جزمادر رواجازه نمیدادن نوزاد رو ببینه .تااون موقع هم شیربش ندادن.میگفتن فقط شیرمادر.گفتم شیرمادرکجابود.گفتن باشیردوش.باشیردوش هم شیرم نمیومدبایددخترم مک میزد که شیربیادیانه.میگفتم شیرخشک بدین بچم بی انصاف ها میگفتن یاشیرمادر یا فقط سرم.رفتم کل بخش اطفال روشخم زدم و دخترمو مرخص کردم .هرچه نگاه بدن دخترم میکردم دونه ای نمیدیدم.چنددونه دیدم که اونم واسه گرمی بود.دکترهم گفته بودبایدچندروز بمونه.ماهی بدنشو شستشو بدیم.خودم درد داشتم.پمپ دردتمام شده بود.گلاب به روتون.اسهال گرفته بودم.شوهرمم میگفت بزاربچه بستری بمونه.اوناهم شیرخشک نمیدادن.منم شیرنداشتم.فشارروحی زیادی روم بود.همش گریه میکرد.توبخش زنان هم باپرستارا دعوام شد.سه بیماروچهارهمراه .یکی ازتختا دوهمراه داشت.گذاشته بودن تویه اتاق و هوا گرم.اومدن کولرهم خاموش کردن.گفتن بخاطربچها.گفتم که من اینجاگرممه کولرخاموش کردین.منوببرین یه اتاق دیگه کولرباشه.روی این موضوع دعواشد.میگفتن بخاطرکرونااتاقاروخالی نگه میداریم.میگفتم بخاطرکرونا هفت نفررو چپوندین تویه اتاق.من خودم وسایلم روجمع کردم .رفتم تویه اتاق دیگه.پرستاراومدگفت باشه بیا اتاق بغلی.یه اتاق تو تخته بود.واسه خودم وهمراهم.هردو راحت ۲۶.سزارین کردم.روزبعدش بعدظهرساعت پنج ونیم مرخص شدم.بادخترم رفتم خونه وقبلش پیش فوق تخصص نوبت گرفتیم.رفتیم خونه وسائلموگذاشتیم ومنو ومادرم فورادخترموبردیم مطب .دکترهمه چی رو چک کرد.گفت دخترت سالمه سالمه.بلندگفت کارخییلی خوبی کردی مرخصش کردی.نمیدونستم بخندم یاگریه کنم.به مادرم گفتم که فورا باحرف دکترشیرم اومد
ماتاالان نه دونه ای ازدخترم دیدم نه چیزغیرعادی
زردی۱۲ داشت.دوشب زیرمهتابی بود.شد۷
الانم که قربونش برم دوچشمونو دراورده ازبس گریه وناله .کولیک ونفخ داره وخودمم اشتهام وحشتناک کم.خوابم کم وخونریزیم زیاده
نمیدونمم چیکارکنم


خیلی زیاد شد ببخشید☺☺☺☺☺☺پرحرفی کردم
ان شاءالله تجربه این روزا برای کسایی که آرزوشو دارن
دامنشون سبزبشه به حق این ماه عزیز

😍😍😍😍😍
خدا ببخشه بهت عزیز دلن😘😘
جون
🤩🤩😍😍تبریک میگم گلم ان شاالله که سالم باشه و زیر سایه پدر ومادر بزرگ بشه
⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩😍😍
نادیا گلی من 😙
نادیا گلی من 😙
ممنونم عزیزان
ایییی جااانم کی باشه بچه من وبقیه بچها
ان شاالله روزی همه منتظرا
ای جانم پاقدمش پرخیر و برکت باشه
ماشاالله عزیزم ماشاالله
الهی آمین
سالم باشه عزیزم 🌹 🌹 🌹
دولتی فقط زر میزنن
لعنت ب دولتی😂
جون.ملکه بانو😍
خخخخ
میگفتن لابد کرونا گرفته بودی دوران بارداری 😐😐

میگفتم نه
باز دیشب خالم داشت مخمو میزد برم خصو۱ی
😐😐😐😐بکو عمت کرونا گرفته😂
😂
دیگ ادامش حوصلم نگرفت بخونم خدیی😂😂
عزیزم خداحفظش کنه برات.
بعدپمپ درد دردات چندروز طول کشید
🤦‍♂️🤦‍♂️🤦‍♂️🤦‍♂️
اخرش زاایید دیگه
مبارکه عزیزمممم😍😍😍چه نازه ماشاءالله
کدوم بیمارستان رفته بودی؟
سلام عزیزم مبارکه
چقدم شبیه عکس پروفایلته که از قبل داشتی
ماشاء الله بهش 😊
ینی بچه منم شبیه پروفمه😂😂😂
چقد جالب تعریف کردی فکر کردم دارم رمان میخونم
چقد نازه خدایا خداحفظش کنه😍😘
چه جلب بودیا واسه خودت اتاق جدا گرفتی 👍👍
مبارک باشه چ گردالیم هست😍😍😍عروسک
انشالله خوش قدم و خوش روزی باشه
مثه این عروسک های خواب هست چقد نازه
ممنونم عزیزان
همه باردارا بخوبی زایمان کنن
عزیزانی هم که زایمان کردن.خدا بچهاشوحفظ کنه
و عزیزانی که انتظار میکشن به همین زودیا .اشک شوق بریزن
تا الانم یکم درد داره بخیه هام


پمپ دردم هم تا قبلی که بگن بلندشوراه برو .تمام شده بود
دوستان خونریزم زیاده.بنظرتون طبیعیه ?
شاید😂😂
قدمش پر خیرو برکت باشع ایشالا.
مبارکه
عزیزم مبارک باشه
یه سوال پمپ درد چیه؟
وای ننه چ با نمک
وصل میکنن دردت کم بشه
عزیزم مبارک باشه قدمش پرخیر و برکت
ب کجا وصل میکنن
سلامت باشی

پمپ درد یه چیزی عین سرم با دکمه .مثل سرم به رگ وصل میشه
یه ربع یکبار فعال میشه که بایدخودمون دکمه روفشاربدیم.ماده بی حسی واردخون بشه
منم سزارین بودم گفت اگر شبیه پریوده عیبی نداره اما اگر بیشتره حتما بیا ببینمت
اره بایدبرم پیش دکترم
منم تو اتاق عمل خیلی استرس داشتم اما خواب اور بهم نمیزدن گفت از جفت به بچه میرسه و خوب نیست تا بچه رو در بباریم بهت خواب آور میزنم نترس اصلا
چقد خوب
چ برا سزارین چ طبیعی فرقی نداره؟
خودمون باید بخریم یا خودشون میدن؟اخه من میخام برم بیمارستان فوق تخصصی
پمپ درد نیاز نیست همون شیاف دیکلوفناک خودشون بیمارستان مرتب بهت میدم میزنی اصلا درد نداری
فقط سزارین.باید بگی میخوام
من شیاف زدم دردم فوری میرفت اما شکمم لامصب کار میکرد اذیت بودم دیگه نمیزدم
اها مررررسی خانوما🙏🎀
من شیاف خودم بردم.نمیدادن
مریم جون منم وقتی سز شدم دخترم وحشتناک گریه میکرد، دکتر بخش گفت مرخصش نکنید بی قراری داره باید بمونه ازش آز بگیریم، منم با رضایت خودم بچه رو بردم، گفتم بمونه اینجا چیکار، اگر قراره بر آزمایشه میبرم مطب خصوصی میگیرم، بیمارستان من خصوصی بود، بچمو بردم خونه نه گریه بود نه چیزی، بردمش ذکتر اطفال گفت بچه که سالم باشه گریه میکنه اگر گریه نکنه مشکل داره، خوب کردی نگهش نداشتی میدونی افت قند برای نوزاد تازه متولد شده چقدر خطرناکه باعث کند ذهنی میشه و..
بیمارستان من خصوصی رفتم، مرتب میدادن، تو سرومم مسکن میزدن، حتی تو ریکاوری خودشون برام پمپ درد گذاشتن بهشون گفتگ، آخه عمل من خیلی سخت بود خواهر من 2 ساعت تو اتاق عمل بودم اول بی حس شدم بعد رحمم خونریزی میکنه بی هوشم میکنن، خیلی عذاب کشیدم تا سرپا شدم، خدا نصیب کسی نکنه
مریم اگر خونریزیت بیشتر از پریوده به دکترت زنگ بزن خوب نیستا، چون الان 20 روز گذشته، من که داره 40 روز میشه هنوز لک بینی ولکنم نیست حالم دیگه داره بد میشه
زیر سایه پدر مادر بزرگ بشه
عزیزم چقد نااااااازه دخملت
این خوشگل خانوم ارزش این همه درد و سختیو داره واقعا
خداحفظش کنه😍😍😍😍😍
عزیزم مبارکخ
سلام عزیزم مبارکه قدمش پرخیرو برکت و زیر سایه پدر مادر بزرگ بشه وموفقیاتشو ببینی و انشالله عروسش کنی 😍
مبارک باشه عزیزم الهی که قدمش پراز خیر و برکت باشه براتون😍
سلام گلم قدم نو رسیده مبارک باشه انشاءالله زیر سایه پدر و مادر بزرگ بشه
شرمنده این پمپ درد که گفتی چی هست خودمون باید بگیریم اصلا نمیدونم چیه
مبارکه ای جاااان
خدایی انقدر جذاب تعریف کردی انگار بهترین رمان سال میخونم
بچه اولت راحت تر بودی یا دومی؟
بچه دوم خیلی راحتتربودم
ولی جمع شدن رحم بارداری دوم دردناکتره

شکمم برای بارداری اول .اینموقع کامل جمع شده بود.شکمم صاف شده بود

ولی الان یکم شکمم مونده.فکرکنم این .خیلی طول بکشه صاف بشه.یااصلا نشه😐
مبارک باشه
آخه جونم ⁦❤️⁩⁦❤️⁩لباشو ⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩
مبارکه عزیزم خدا حفظش کنه😍😍
دقیقا منم دومیو راحتتر بودم
میگن بخاطر بی حسی بود
سلام عزیزم خوش قدم باشه دخمل نازت ی سوال داشتم .میگم اونایی ک طبیعی زایمان میکنن هم میتون از پمپ درد استفاده کنن ؟؟؟
تبریک میگم مریم جوون😍
منم احساس میکنم مثل شما موقع عمل حالم بد بشه۰
قربانت عزیزدل

دقیقا کدوم قسمتش 😂😂
سلام قشنگم

نه فقط سزارینی ها


طبیعی ها روش بدون درد دیگه ای داره
همون قسمت ک بردنت رو تخت عمل بعد امپول خواب اور زدن 😭😭😭
من وحشت کرده بودم.بلندبلندگریه میکردم و سرمو تکون میدادم مثل اینکه میخام بلندشم.زودبهم خواب آور زد


باید آدم بتونه استرسو کنترل کنه ولی من هرچه ذکرمیگفتم وصلوات میفرستادم تاثیرنداشت ونتونستم

حالا امیدوارم شمابتونی ازخودت استرس رو دور کنی
منم زود استرس بهم غلبه میکنه

سوالات مشابه