دادمهر | 1- عدالت دوست؛ 2- (اَعلام) نام چند تن از امیر زادگان و شاهزادگان در تا... | توضیحات بیشتر |
دادور | 1- (در قدیم) دادگر؛ 2- (به مجاز) قاضی؛ 3- از نامهای خداوند. | توضیحات بیشتر |
دارا | 1- برخوردار از چیزی یا در اختیار دارندهی چیزی، صاحب، مالک، ثروتمند؛ 2-... | توضیحات بیشتر |
داراب | 1- دارنده؛ 2- (اَعلام) 1) (در شاهنامه) شاه ایران از سلسلهی کیانی، پسر... | توضیحات بیشتر |
داریا | (در پارسی باستان) دارنده؛ (= دارا). | توضیحات بیشتر |
داریوش | 1- (= دارا، دارای، داراب) به معنی دارندهی نیکی (بهی)؛ 2- (اَعلام) نام ... | توضیحات بیشتر |
دامون | 1- دشت و صحرا؛ 2- (اَعلام) از حکمای قدیم یونان و از فیثاغوریان. | توضیحات بیشتر |
دانا | دارای عقل و تجربه، خردمند، عاقل، دارای علم و آگاهی، عالم، علیم. | توضیحات بیشتر |
دانش | علم، مجموعهی اطلاعات یا آگاهیها دربارهی یک پدیده که از طریق آموختن، تج... | توضیحات بیشتر |
دانشور | (دانش + ور (پسوند دارندگی))، دارای علم و دانش، دانشمند. | توضیحات بیشتر |
دانوش | (اَعلام) (= ودانوش) نام شخصی در داستان وامق و عذرا. | توضیحات بیشتر |
دانیار | [(دان (بن مضارع)= دانستن) (به مجاز) آگاهی و دانش + یار (پسوند دارندگی)... | توضیحات بیشتر |
دانیال | (عبری) 1- قضاوت خدا، یا خدا حاکم من است؛ 2-(اَعلام) یکی از چهار پیغمبر... | توضیحات بیشتر |
داور | 1- حَکَم؛ 2- (در حقوق) قاضی؛ 3- (به مجاز) خداوند، پادشاه، حاکم. | توضیحات بیشتر |
داوود | (عبری) 1- محبوب؛ 2- (اَعلام) شاه عبرانیان [حدود 1012پیش از میلاد ـ حدو... | توضیحات بیشتر |
داوودرضا | (عبری ـ عربی) از نام های مرکب، ← داوود و رضا. | توضیحات بیشتر |
دستان | 1- (در قدیم) آهنگ و لحن، داستان، قصه، افسانه؛ 2- (اَعلام) لقب زال پدر ... | توضیحات بیشتر |
دلاور | 1- (به مجاز) شجاع و جنگجو؛ 2- (در قدیم) گستاخ. | توضیحات بیشتر |
دلیر | 1- (به مجاز) شجاع، دارای جرأت و جسارت؛ 2- (در قدیم) گستاخ، بی پروا. | توضیحات بیشتر |
دهگان | (معرب از فارسی دهگان) 1- کشاورز، مالکِ ده؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) ایرا... | توضیحات بیشتر |
دیار | (عربی) (جمعِ دار)، سرزمین، کشور، موطن، زادگاه. | توضیحات بیشتر |
دیاکو | (اَعلام) (= دیا اکو)، پسر فرورتیش، نخستین شاه ایران [حدود 740-708 پیش ... | توضیحات بیشتر |
دَیّان | (عربی) 1- قاضی، داور، حاکم، پاداش دهنده؛ 2- یکی از اسما الهی؛ 3- (در ا... | توضیحات بیشتر |
دیدار | 1- ملاقات، دیدن یکدیگر، دیدن؛ 2- (در تصوف) مشاهده؛ 3- (به مجاز) چهره، ... | توضیحات بیشتر |
دینیار | یار و یاور و مددکار دین. | توضیحات بیشتر |