- قرص ضد بارداری و عوارض افسردگی123 بازدید5 پاسخ
- راه حلی میدونین برای بهتر شدنم لطفا بهم بگین
همه پیام هاتونو میخونم..ممنون🌹
شرایطم فقط
۲۱ روزه زایمان کردم
دست تنها هستم...اطرافیانم جز طعنه چیزی برام ندارن حتی پدر و مادر و شوهرم..خانواده شوهرمم خیلی شدید تر هستن راضی ام یک ثانیه نبینمشون..
بچم کولیک داره دماغش کیپ شده شیر خشک میخوره همم شیر ودمو میخوره.چند ساعت زیر سینم هست بعد ۶۰ تاهم شیر خشک میخوره.بعد نیم ساعت بیشتر مینزم ک اروغ کنه بعد قطره میدم برا کولیک بعد قطره برا چشش داره بعد شکمش و ماساژ میدم برا کولیک بعد بغل میکنم تو بغل تکون میدم.رو پا میزارم..تو خونه میگردونم..صدای سشوار میزارم براش..لالایی میزارم براش..قران میزارم براش..بازم جیغ میزنه..چشمش عفونت داره خیلی بی تابی میکنه دو سه روزه چند دقیقه هم نخوابیدم
خیلی خستم خیلی
نگین بی احساس هستم و..بچمون بیشتر از جونمم دوست دارم
ولی خیلی خستم از همه چی..فقط گریه میکنم اصلا با هیچکس حال حرف زدن ندارم سریع بغضم میگیره..
راه حلی میدونین که بچه آروم بشه
یا حال من بهتر بشه لطفا بهم بگین>خانوما خیلی به خودکشی فکر میکنم1,517 بازدید242 پاسخ - من ۵ روزه زایمان کردم.دلم میخواد گریه کنم.شوهرمم دقیقا همین تایم خیلی کار گرفته صبح تا ظهر نیس عصرام تا ۱۰شب نیست.هرچیممیگممیگه دیگه قرارداد بستم.چون خودمم بچه خواستم میگه خودت خواستی.
همش میگم کاش مامانم بود...
الان خالم و دختر داییم همش پیشمن اما بازم حالم خوب نیست.
وقتی به مسیولیت بجه فک میکنم استرس میگیرم.میگم نکنه اشتباه کردم....
الان چکار کنم؟ از شوهرم چیزی نخواید چون اصلا قابل تغییر و توجیه نیست...>فک کنم افسردگی بعد زایمان گرفتم713 بازدید87 پاسخ - الان حس خفگی شدید دارم به مادرم میگم بلایی سرم اومد بچه رو بزرگ کن دکتر بهم فقط آهن و آنتی بیوتیک داده چیز دیگه ای مصرف نمیکنم بچه ها چکار کنم به نظرتون برم پیش روانپزشک باید دارو مصرف کنم؟اصلا نمیخوام این اتفاق بیافته یه پروپرانول داشتم خوردم هیچ تغییری نکردم>افسردگی پس از زایمان519 بازدید82 پاسخ
- حالا نمیدونم بخاطر عوارض داروهاست یا شرایط روحی خودم.
اصلا نمیدونم افسردگی دارم یا نه؟
حوصله هیچی رو ندارم
همش مریضم. از هیچی این دنیا خوشم نمیاد هیچی.
هر چی ک قبلا واسم لذت بخش و مهم بود الان از هیج کدوم خوشم نمیاد..
طلا خریدم کلی لباس خریدم ولی اصلا به چشمم نمیاد
چکار کنم حالم خوب بشه؟؟😭
همش دوست دارم گریه کنم
باید زیر نظر متخصص اعصاب برم؟
بعدا مبشه داروهای اعصاب رو ترک کرد ؟؟>❌❌خانما کمک❌❌ کسی تا حالا افسردگی گرفته؟ چجوری درمان شدید؟657 بازدید56 پاسخ - معرفی روانشناس جنوب و مرکز تهران83 بازدیدبدون پاسخ
- حس ضعیفی دارم و حس میکنم دیگه قوی نیستم و انگار از درون به کهولت رسیدم. من چکار کنم با این روحیه بهم ریخته و داغونم. کسی بوده اینجور حس و افکار سراغش بیاد؟
علائم افسردگی زایمان چی هست؟؟ میترسم مستعدش باشم>خانم دکتر عزیز برای روحیه ام چکارکنم؟588 بازدید64 پاسخ - من از بعد زایمانم وسواس فکری بدی گرفتم و مثلا اینجوریم که فکر میکنم یه بیماری بدی دارم مثلا سرطان ،تومور ، مشکل قلبی و غیره ... کوچیکترین اتفاقی برام بیوفته فکر میکنم بیماری بدی دارم چند وقت پیش هم حمله های پانیک بهم دست میداد مشاور تونست کمکم کنه یکم بهتر شدم ولی واقعا این فکر به مریضی ها و بیماری ها داره دیوونم میکنه .
شما تجربه ای در این مورد دارید ؟ تا حالا شده ترس شدید از بیماری ها بگیرید؟>افسردگی پس از زایمان511 بازدید59 پاسخ - من 5 ماهه زایمان کردم. و دیگه ازین وضعیت روحی بد خسته شدم. مدام با شوهرم بحث میکنم. و با کوچکترین چیزی باهاش درگیر میشم. توی بارداری هم همینجور بودم. وای الان بیشتر شده جوری که احساس میکنم بینمون خیلی فاصله افتاده.
امشب به متخصص اعصاب و روان مراجعه کردم و دارو برام تجویز کردن. قرص آسنترا 50 و بوسپیرون 5 میلی گرم و دستورش هم به این صورته.
قرص آسنترا50... 6 روز اول 1/4 قرص بعد نهار
6 روز دوم نصف قرص
و سپس یک قرص بعد نهار.
قرص بوسپیرون 5. 4 روز اول 1/4 قرص صبح و شب.
4 روز دوم نصف قرص صبح و شب
و سپس شبی یکی.
به دکتر گفتم که به دخترم شیر میدم.
دکتر گفت نگران نباش برای شیرت هم خوبه که شیر جوش ندی.
میشه شما هم خیالمو راحت کنید تا استفاده کنم.
حالم خیلی بده. >افسردگی بعد زایمان!!771 بازدید186 پاسخ - افسردگی بعد از زایمان دارم پزشک محترم کمکم کنید1,363 بازدید437 پاسخ
- من تقریبا ۵ماهه زایمان کردم هم دانشجوم هم خانه دار از وقتی زایمان کردم تقریبا هر روزش یا مهمان داشتیم یا دور زردی و کارای بچه بودم ۲۰ روز بعدشم امتحانام شروع شدن تا یک ماه درگیر بودم بعدش شوهرم مریض شد ی هفته دور اون بودم تا پسرم مریض شد یک هفته بیمارستان بود بعدش خونه تکونی عید بعدش کاراموز های سخت بیمارستان
احساس میکنم همش رو ی دویدن تند تند افتادم دلم ی استراحت طولانی میخواد یکم برای خودم باشم وقتی هم میگم خسته شدم شوهرم میگه مگه کوه کندی یعنی قشنگ میره رو اعصابم اولاش خیلی همسرمو دوست داشتم الان ازش بیزارم حتی شبا زود میرم میخوابم که ی موقعه نیاد سمتم
از خودمم متنفرم خیلی چاق شدم
دلم میخواد با یکی حرف بزنم شوهرم ادم ساکتیه طوری که ی هفته هم باهاش حرف نزنی اصلا براش مهم نیست
خانمای که زایمان کردین شماهاهم همیطوری شدید >احساس بی ارزشی از طرف همسر1,245 بازدید203 پاسخ - نه خواب درست دارم نه غذا میذاره بخورم همش گریه که بغلم کن ، دست و کمر ندارم حس میکنم زندگیم نابود شده نه میتونم به هنرم برسم نه یه مهمونی یا ورزش برم به هرکی میگم فقط میگن خداروشکر کن سالمه بچت اصلا نمیفهمن داغون شدن روحیه یه مادر با یه لیست کارهای تموم نشدنی یعنی چی.
اینایی که میبینم بچه ندارن حسودیم میشه دلم برای دو تا یی بودن باهمسرم تنگ شده، همسرم واقعا پدر و همسر فوق العاده ایه
من شدیدا از بچه آوردن پشیمونم چیزی برای بچم کم نمیذارم اما دارم از درون فرو میپاشم ، هرشب آرزو میکنم صبح پا نشم....
کس دیگه هم مثل من هست؟؟؟ چ کنم یعنی بزرگتر شه میتونم منم زندگی کنم؟>بعد اومدن بچه داغون شدم1,140 بازدید212 پاسخ - خانوما خیلی خیلیییی دلم گرفته. حس میکنم دارم دچار افسردگی میشم🤦♀️ ما از سال ۹۷ که عروسی کردیم تا الان، در حال اقدامیم برای بچهدار شدن...بعد چندماه اقدام فهمیدیم مشکل از شوهرمه. عمل واریکوسل کرد، ولی بدتر شد. اردیبهشت پارسال توی مرکز ناباروری آییوآی انجام دادیم که نگرفت. دیگه رفتم توو سیکل تخمککشی و انتقال جنین...بماند که چقد اذیت شدم واسه تخمککشی و هایپرشدید شدن، و اینکه تا چهارماه بعدشم تخمدانام نرمال نشدن که برام جنین انتقال بدن. دی ماه که همه چی نرمال شد، سه تا جنین برام انتقال دادن، که یکیش گرفت...و همون یکی رو هم اواخر بهمن از دست دادم😔 وقتی سقط کردم، فقط یه شب گریه کردم، بعدش خودمو جمع کردم، خیلی سعی کردم روحیهی خودمو نبازم...کلاسهای مختلفی ثبتنام کردم، خودمو سرگرم کردم، تا حد امکان سعی کردم نرم سراغ برنامههایی که مربوط به نینی هستن.تا اینکه چندوقت پیش از طرف یکی از اپلیکیشنهایی که دوران بارداری وضعیتمو توش ثبت کرده بودم و بعد سقط فراموشش کرده بودم، بالای صفحه پیام اومد که وارد ۲۸ هفته شدی😔 از اون روز تا الان به هم ریختم. دارم دیوونه میشم. همش میام توی اوما، پیامای چندماه پیشمو میخونم که عکس بیبیچکم و آزمایشمو گذاشته بودم. همش بیبیچکش رو که یادگار نگهداشتم نگاه میکنم، توی جمع هم که میرم خوبم ولی تا بیام خونه باز حال خرابم برمیگرده. کافیه یه بچه ببینم بغض میکنم، کافیه یکی بپرسه بچه داری؟میزنم زیر گریه. این سری که پریود شدم قشنگ دو روز تمام دپرس بودم و فقط گریه میکردم. حالم خیلی خرابه... خیلی از خودم بدم میاد که مث قبل قوی نیستم😔 نه بخاطر ترسم میتونم برم برای انتقال جنین مجدد، نه میتونم از پس این دلتنگی دربیام. دلم تنگ شده واسه روزای بارداری و حال و هواش. دلم بچه میخواد😔😔خسته شدم از انتظار...افسرده شدم به نظرتون؟؟>آیا اینا نشانه افسردگیه؟😔814 بازدید49 پاسخ
- افسردگی وعصبانیت شدید بعدازبچه دارشدن581 بازدید50 پاسخ
- دلم گرفته از شرایط خودم از زندگیم خیلی بد نیست اما خسته شدم پشیمون شدم از مادر شدن
همسرم یه کار جدید رو شروع کرده وضعیت مالی افتضاح
نتونستیم بریم مسافرت نتونستیم خیلی چیزا رو واسه خودمون بخریم
شرایط روحیم داغونه خیلی چیزا رو تحمل کردم یه مدت همسرم نبود پیشم یه مدت هم خودم حالم بد بود به خاطر بارداری خودم نمیتونم برم بیرون استراحت باید بکنم از صبح تا غروب تنهام با کارهام سرم رو گرم میکنم اما خسته شدم
شما وقتی کم میارین چیکار میکنین>درد و دل کردن703 بازدید68 پاسخ - من خودم سیستان بلوچستانی هستم ولی دانشگاه کرمان قبول شدم الان دارم از دوری شوهرم و دخترم دق میکنم و بنا به شرایطی شوهرم نمی تونه بیاد کرمان بنظرتون چیکار کنم یکم بهتر بشم خیلی دلتنگشونم🥲🥺💔 >دوری از همسر و بچه🥺1,540 بازدید292 پاسخ
- افسردگی شدید و دچار شدن ب بیماری سوگواری قبل از مصیبت660 بازدید47 پاسخ
- دوستان میشه بیاین ب کمکتون نیاز دارم404 بازدید85 پاسخ
- مصرف قرص امگا ۳ و بکمپلکس رو از کی باید شروع کنیم برای جلوگیری از افسردگی بعداز زایمان؟
میشه تو دوران بارداری شروع کرد یا باید بعداز زایمان باشه؟>افسردگی بع داز زایمان413 بازدید34 پاسخ - من دوماه و دو روزه که زایمان کردم
قبل از بارداریم قرص سرترالین و هالوپریدول مصرف میکردم چون ک افسردگی داشتم
قصد بارداری ک داشتم،قرصهارو قطع کردم و توی بارداری حالم خیلی خوب بود
نمیدونم شاید بخاطر تغییر هورمونهام تو بارداری بود ک خیلی خوش اخلاق بودم و حال خوبی داشتم
اما بعد از زایمان کم کم و مجددا افسردگی من برگشت
ضمن اینکه خواب خوبی ندارم اصلا بابت رفلاکس پسرم و همچنین ک غذاخوردنم هم درست نیست خیلی چون خواب خوبی ندارم و تا فرصت پیدا میکنم بجای خوردن،دوست دارم بخابم چون کمبود خواب شدیدی دارم
خونه مادرم هممیرم،نمیتونن خیلی پسرم رو نگه دارن با اینکه تلاششون رو میکنن و پسرم باید بغل خودم باشه تا اروم باشه و از طرفی هم وقتی بغل خودم هست زمین ک میزارمش شروع ب گریه میکنه،حتی وقتی خوابه و از بغلم میزارمش زمین باز بیدار میشه و همین روند همیشه هست
خلاصه ک واقعا الان حال خوبی ندارم،پرخاشگر شدم متاسفانه و همش حس ناامیدی دارم و گریه و ...
روانشناس برای وضعیتم تاثیری نداره
چون قبلا هم از سمت روانشناس ارجاع داده شدم ب روانپزشک
اما الان میترسم برم روانپزشک و دارو بهم بده و بابت شیر دهی ک دارم برای پسرم مشکلی داشته باشه
یعنی دارویی هست که توی شیردهی مشکلی ایجاد نکنه برای نوزاد؟
واقعا درمونده شدم.میترسم برم دکتر و دارو بدن بهم اما با وجود اینکه تاکید میکنم ک برای شیردهی ضرری نداشته باشه،بازهم دارویی بدن ک اثر بد بزاره چون هرچی باشه متخصص اطفال ک نیستن ک اطلاع دقیقی داشته باشن
شاید هم من اشتباه میکنم
ممنون میشم راهنماییم کنین ک درمان دارویی تو شیردهی ممکنه اصلا؟
ممنونم ازتون>افسردگی بعد از زایمان566 بازدید52 پاسخ
الهه ام کیسه آبم سوراخ شده هر کی در توانش بود منو دعا کنه
الان با مرده فرقی ندارم ، منو دعا کنید لطفاً
خیلی دلم گرفته باشوهرم بحثم شده میاین پیشم
ماهرهفته جمعه میریم پیاده روی
بعدش امروز بهش گفتم بریم گف نه میخام کتاب بخونم و بعدازظهر منم گفتم بیا الان بریم هوا خوبه بعدازظهر بخون
گف باشه و اماده شدیم وبچه رو اماده کردم
بعدشوهرم گف زباله هام جمع کن تا ببریم
داشتم جمع میکردم و گره میزدم که یهو کفشش برداشت وگفت جونت درمیاد یه واکس به این کفش بزنی
خییییییلی بدم اومد از این مدل حرف زدن
منم دراومدم گفتم میتونی بهترم بگی ها
گف قبلا بازبون خوش گفتم
گفتم خب ادم یادش میره
کلی کار سرم ریخته
بعد یهو لباسش دراورد گف من بیرون نمیرم و رفت تواتاق و درو بست شروع کرد بگه تالنگ ظهر خابی و فقط یه غذا میپزی
گفتم چطور میتونی راحت اینجور بگی
شروع کردم تمام کارهای روزو دونه دونه گفتم
بعد میگه دیگه نمیخام برام کاری بکنی
توبرای من کاری نمیکنی
اگه غذا میپزی خودتم میخوری
اگه جارو میکشی زیرپای خودت تمیزه
آدیگه برای من غذادرس نکن
گفتم چرا اینطور میکنی و زار زار گریه میکردم
گفتم من کی منت گذاشتم تو میگی کار نمیکنی میگم ایناس .
بعدم اخه واکس زدن یه نظافت شخصی خب خودت واکس بزن
مگه چقدر کار داره
خیلی دلم گرفته
بااینکه بهم بی احترامی های دیگه کرد
رفتم تواتاق گفتم همسرم تمومش کنیم امروزمون بهم ریخت
منو پرت کرد اونور گف برو گند زدی به روزمون
گفتم توزدی
مگه من به تو گفتم جونت دربیاد
توبهم گفتی
گف بگم توباید جواب بدی
خستم خیلی
همش سربحث حتی اگه اون بی احترامی کرده من پیش قدم شدم
بچه ها من شوهرم مثل خره هیچی نمیفهمه از نزدیکی
ببخشین من رک و راست میگم
قبلا اینجوری نبودا اما اما الان تقریبا ۲ سال اینجوری شده نمیدونمم چطور بهش بگم تا میام بحثش و باز کنم میگیره میخوابه یا مشغول یه چیزی میشه اصلا یادم نمیاد اخرین بار کی رابطه درست و حسابی داشتم هر ۱۰ تا ۱۵ روز یه بار نزدیکی داریم که اونم اقا از خواب بیدار میشه مثلا بغل میکنه و دو سه تا بوس میگه برو روان کننده رو بیار کارشو میکنه تمام بعد سوزش و درد برا من میمونه میره اون ور میگیره میخوابه نه تحریک میکنه نه چیزی چطور حالیش کنم اخه اذیت میشم هیچی حس نمیکنم از نزدیکیمون فقط میگم کارش زودتر تموم بشه دلم میخواد خفش کنم
باردارم خونه پدرم هستم نمیدونم چقدر تو خرج و مخارج شرکت کنم
سلام دوستان. من بنا به دلایلی مجبورم خونه پدرم باشم.کلا یه خرده آدمی هستم سختمه سر بار باشم. نمیدونم تا چه حد باید تو خرج و مخارج دخیل باشم...که حس خوبی داشته باشم. واقعا از این مسایل بدم میاد و کلافه میشم...
شوهرای شمام همش از قسط و بدهی و اجاره مینالن؟
خسته شدم دیگه از وقتی ازدواج کردم هر چی داشتم ریختم وسط واسه زندگیمون بوده درست ولی وظیفه م نبوده لطف من بوده تمام طلاهام پس اندازام حتی طلاها و کادوهای پسرمون همه و همه رو برد همشم میناله از قسط
هر سری ۲۰تومن ۳۰تومن خرج ماشین میکنه در صورتی که هیچ وقت با ماشین ما رو بیرون نمیبره
خیلی خوبیا داره ولی من دیگه خسته شدم بریدم انگاری جامون عوض شده اون به من تکیه کرده همه چیو از من میخاد بااینکه شب تا دیر وقت سرکاره
اسم خانوادشم نباید بیارم به تک تک سلولاش برمیخوره
دی یا بهمن وامم درمیاد شوهرم گفت پول پیش خونه رو میدیم باهاش
واقعا چرا پس من کی خوشی کنم کی تفریح کنم میدونید قبلنم گفتم چه بارداری سختی داشتم چیا کشیدم دیگه از لحاظ روحی توانایی اینو ندارم که بخوام به مسائل اقتصادی فکر کنم هر شب چرتکه بندازم
خیلی دلم گرفته ....
سلام
من اصلا تاحالا تاپیک خانوادگی نزاشته بودم ولی واقعادیگه دلم طاقت نمیاره نمیدونم دردوغصه هاموبه کی بگم
به خدابه همه خوبی میکنم هرمشکلی داشته باشن میرم ولی خانواده م انگارمن نیستم
هرمناسبتی داشته باشم نمیان
مادرم اینایه ساله خونه من نیومدن
تامن زنگ نزنم سراغی ازمن نمیگیرن
ازهیچ کجاشانس نیاوردم نه خانواده خودم نه خانواده شوهرم
فرداروضه دارم زنگ زدم تک به تکشون رو دعوت کردم
یه خواهرم گفت حالاببینم چی میشه
یکیش پیام داده من نمیام
حالااگه یکی از خواهرم یه مناسبت داشته باشه همشون ۲روز مونده میرن
مسئله فقط این نیس هادلم خیلی گرفته
همه چی آوارمیشه رو سرم نمیتونم دیگه تحمل کنم بعضی وقتا میگم بیخیال زندگی توکه ازهیچ طرف شانس نیاوردی ولی به دوتابچه هام نگاه میکنم گناهم میاد نمیخوام دست یکی دیگه بزرگ بشن محبت مادررونبینن..
سوالم شاید عجیب باشه ولی برام مهمه ومیخام بدونم بقیه چیکار میکنن
من کلا آدمی هستم که گردنم پایین باشه شدید درد میگیره و خلاصه اینکه شوهرم چند وقتیه که مرتب انار میخره . من هم ۳تا انار دون میکردم یکی خودم و شوهرم و یه کوچیکم برای دخترم . وشدید گردن دردم عود کرد با شونه هام .
امروز به خواهرم که گفتم گف براچی برای شوهرت انار دون میکنی اونم همیشه واماده میدی بخوره آ ما هرکی از خودش دون میکنه ومیخوره .
منم امشب به شوهرم باحالت خوب گفتم .میدونه چقدر گردنم درد میکنه.
گفتم من دیگه نمیتونم هرروز ۳تا انار دون کنم فشار میاد به گردن و شونم
آ بیارم برات خودت دون کن بخور
گف من حوصله دون کردن انار ندارم
اگه نمیتونی بدم سرخیابون به یع نیازمند
گفتم وااا حوصله دون کردن انار برای خودت هم نداری
خودت میخای بخوری نه من
گف نه من حوصله ندارم
احساس کردم عادتش شده که من همش دون کنم واماده بدم
بهش گفتم من واقعا کشش ندارم زورکی یکی اونم برای دخترمون
حالا بگید شماها هم برای شوهرتون دون میکنید .
من به شوهرم گفتم تازه میخاسم بگم تو دون کن من گردنم وشونم درد میکنه
ساعت دیواری یا ایستاده
سلام دوستان روزتون بخیر
نمیدونم ساعت دیواری بگیرم یا ایستاده
احساس میکنم ایستاده از مد افتاده
خودم دیواری دوست دارم ولی شوهرم میگه ایستاده
ممنون میشم نظراتتون رو برام بنویسین
اگ از دل مامانی نرفته بودی
اگ مارو تنها نمیذاشتی همین روزا تولد ی سالگیتو برات جشن میگرفتیم کاش دوباره بیای تو دلم جات خیلی خالیه تو خونمون...
همش۳ماه مهمون دلم بودی ولی من کلی چشم انتظاری کشیده بودم واسه جوونه زدنت😔دوباره بیا ولی اینبار بی من نرو خونمون خیلی سوت و کوره بدون تو مامانی😞
مشورت در مورد نحوه برخورد با همسرم؟
بچه ها بیاید بگید به نظرتون من کار بدی کردم یا نه ، از اول بارداریم همسرم خیلی ازم مراقبت میکنه و کارهای خونه رو کلا به عهده گرفته ، چون من مادرم فوت کرده و خواهر هم ندارم و کسیو ندارم که کمکم کنه و استراحتی هستم اولش برای جفت پایین و الان برای کوتاه شدن طول سرویکس ، شوهرم بنده خدا از اول بارداری هیچی غر نزده بهم ولی امشب بحثمون شد و شروع کرد سرم منت گذاشتن که تو فقط مایه عذابمی و همش زحمتی و از این حرفا😔 خیلی دلم شکست ، قهر کردم اومدم خونه بابام ، کلا تو ۵ سالی که ازدواج کردم دوسه بار قهر کردم.
به نظرتون کارم اشتباه بود؟ آخه خیلی غرورم شکست و دلم شکست از حرفاش😔😭 مگه تقصیر منه که کسیو ندارم آخه که باید این حرفارو تحمل کنم😔 اونقدر بلند بلند گریه کردم که ترسیدم نی نیم طفلی چیزیش بشه
خانومای خوش ذوق ی لحظه میاین💓
بچه ها به نظرات و ایده هاتون نیاز دارم
دنبال ی متن خوب برای تبلیغ میگردم مثل شعار مانند
دو تا جمله خودم به نظرم اومده لایک کنید ببینیم کدوم خوبه
اگه چیز بهتری هم یه ذهنتون رسید بگین ممنون ،😘😘😘
خانوما توروخدا بیاید اونایی که نوزاد نارس داشتن از دلشوره دارم میمیرم
سلام خانوما پسرم که میدونید ۲۶هفته به دنیا اومده تا حالا واسش روغن بدن روغن زیتون اصل بریدم واسه پوستش همش خشک میشه از وقتی بیمارستان بردنش حموم بدتر شده همش خشک میشه دیروز بهمون گفتن کرم اوره اوسرین ۱۵درصد بگیریم داروخونه گفت درصدش بالاست بریدم دادم به پرستاراتاکیدکردیم تا دکتر نیومده ونپرسیدیدنزنید باز صبح زنگ زدم پرستارمبگه خودتو شوهرت فامیل نیستین گفتم نه گفت نگی پرستار ترسوندم دکتر فعلا تشخیص ۱۰۰درصدی نداده ولی ی بیماری هست بهش میگن پروانه ای احتمال داره بیماری پوستی داشته باشه من زدم گوگل همشون تاول شدید دارن وزخم شدید بچه من پوستش تمیزه وفقط پوسته پوستش دارم از ترس میمیرم بچه های شما هم اینجوری بودن
سلام خانوما میشه لطفاً برای شفای داییم یه صلوات بفرستین
خیلی ازتون ممنونم . دکترا قطع امید کردن .بیچاره هنوز جوونه اگر براتون مقدور هست یه صلوات بفرستین خدا به دخترش رحم کنه 💚🤲🏻
با اینکه این همه تلاش میکنم اون در امدی ک میخوام و ندارم قنادها هم میاین
سلام دوستای گلم قندهای عزیز یه لحظه میشه شماهم بیاین میخوام برم تو کار کیک الان داستان زندگیم من هم ناخنکارم هم اکستیشن مژه کاست موقت لیفت مژه ابرو انجام میدم قبلا تو سالن کار میکردم بخاطر چندتا اتفاق مزخرف شوهرم دیگه نذاشت برم الان تو خونه کار میکنم ولی بیشتر مشتری هام پریده تو دیوار اگهی گذاشتم اصلا کسی زنگ نمیزنه یا میزنه هم الکی وقتم تلف میشه ادمینی ادیتوری و طراحی سایت هم بلدم ولی حوصله شو ندارم بدون چهره هم خیلی سختمه همیشگی هم نیست برای ادمینی برای بقیه هم مسئولیتش زیاده پولش کم یکم پول داشتم رفتم وسایل گلسازی اینها گرفتم یه عالمه هزینه باکس و کاغذ از این گل روبانی ها پروانه ای ها درست کردم تو دیوار اگهی گذاشتم ب چندتا گلفروشی توی محل گفتم شاخه ای سی چهل تومنه من گذاشتم بیست و هفت هیشکی ازم نخرید همرو ب عنوان کادو ب این و اون دادم خسته شدم دیگه بنظرتون چیکار کنم یه کار همیشگی میخوام ک پولشم خوب باشه یکی قراره بهم اگه بشه پنج تومن قرض بده میخواستم برم بدلیجات کیلویی بخرم باز پیج بزنم میترسم بمونه رو دستم قبلا خیلی کیک و شیرینی درست میکردم حس خوبی هم بهم میداد الان دوست دارم برم قنادی اموزش تزیین کیک و... بنظرتون بصرفه هست مسئولیت زیاد داره واقعا میترسم راستی یه پکیج مجازی رنگ مو هم گرفتم حدود یه تومن میخوام هزینه کنم وسیلع های رنگ و بگیرم مدل بزنم ولی تو خونه فکر نکنم بیان میترسن نا امیدم موندم چیکار کنم شوهرمم ک قوز بالا قوزه
انتخاب اسم پسر بچه دوم
سلام یه کمک بهمن کنید برای انتخاب اسم پسرم.
اسم دخترم راحیله میخوام بهش بیاد..
خودم میکائیل رو دوست دارم ولی خیلیا تو ذوقم زدن
کیک پزا بیاین 🩵🩵
سلام خانما
میخام کیک با خامه کشی درست کنم اندازه ۱۰ نفر بشه
نکات و میگید بهم قشنگ در بیارم .. دوره رفتم قبلا ولی خیلی وقت درست نکردم یادم رفته کامل... شیفون بهتره یا اسفنجی؟ کل نکاتی ک باید رعایت کنم لطفا بگید ممنون 💐💐💐🤩🤩
سلام مامان ها تیر کشیدن تیز داخل واژن نشانه زایمان زودرس هست
یه جوری تیز درد میکنه از داخل نمیدونم چجوری بگم انگار وجود جسم خارجی داخل واژن
البته پساری دارم
خانوما هستین یه عکس قبل و بعد عمل بای پس بزارم
بیاید نظر بدید ببینم عوض شدم یا نه
خانما همتون بهم مشورت بدید
شوهرم یجایی گیر کرده خیلی شدید پول لازم داره از کسی هم نمیشه قرض گرفت خودم یه نیم ست دارم بهش گفتم برم انگشترمو بفروشم گفت نه ولی ته دلش انگار راضی بود چیکار کنم منم یه نیم ست بیشتر ندارم بنظرتون بفروشم یا نه
آی وی اف وآزمایش
سلام دوستان عزیز من امروز می خوام آزمایش بدم دعا کنید مثبت بشم و نفری یه آیت الکرسی برام بخونین ممنون میشم 💚💚