سلام دوستای مهربونم اگه بیدارین راهنماییم کنید حال روحیم داغونه و مشاور معرفی ک

بیشتریاتون میدونید من باردار شدم و سر بارداریم از روز اول چه استرس و اضطرابی کشیدم شبا تقریبا تا صبح فکرو خیال غصه، از روز اول احتمال دادن خارج رحمی و بعدش لکه بینی هام و پایین بودم جفت و بعدش تهدید به سقط و بعدش ترس از کورتاژ و خلاصه خیلی عذاب کشیدم تا تو 6 هفته بلاخره کورتاژ کردم و سقط شد، حالا بگذریم، الان درد اصلیم چیز دیگس، من از همون روزای اول حرص و جوشم یهو نفس تنگی میومد سراغم تا رفتم دکتر گفت تپش قلب داری و قرص داد، گفت افتادگی دریچه هم داری، خلاصه من الان نزدیک یکماه از کورتاژم میگذره اما همچنان گاهی اون حالتا میاد سراغم خسته شدم، فکرمو نمیتونم کنترل کنم، روزا خوبم ها شبا اینطور میشم، نمیدونم چم شده همش فکر میکنم میخام سکته قلبی کنم یا سکته مغزی، یا چمیدونم همش فکر میکنم یه اتفاق بد منتظرمه، بخاطر این افکار گند نمیتونم از بچهام و زندگیم لذت ببرم، همش فکر میکنم یه مریضی بدی دارم، وقتی این افکار میاد سراغم ناخوداگاه قلبم درد میگیره سرم دردمیگیره، همش تو گوگل میگردم دنبال دلایلش گوگلم که چیزای بد نوشته، شاید مسخره بیاد بنظرتون ولی دست خودم نیست، کسی تجربه مشابه منو داشته؟ چیکار کردین خوب شدین؟ مشاوره خوبم اگه سراغ دارین مشهد باشه معرفی کنید، یا تلفنی صحبت کنم، خسته شدم واقعا دلم برای زندگی قبلا تنگ شده، هیچی خوشحالم نمیکنه چون حس میکنم هر آن میمیرم و حتی تاریخشم برای خودم روشن میکنم، به بقیه فکر میکنم بعد مرگم چیکار میکنن اصلا دیوونه شدم 😑😔نمیدونم بخاطر سقطمه یا جنگ، بدترین موقع حال بدم سرشب هست که هوا تازه میخاد تاریک بشه دیگه انگاری نفسم میخاد وایسته