بیاین راهنمایی کنین با جاریم چ کنم

سلام خانما بیاین راهکار بدین
پسرم چهارسالشه من و جاریم تو یک خونه دوطبقه زندگی میکنیم نزدیک ۵ ۶ سال هست تو این مدت اصلا باهم جدال نداشتیم خوب بودیم تا اینکه دوماه پیش ک دخترم بیست و چند روزش بود جارییم سر یک موضوع چرت ک مربوط ب بچه ها میشه کلی پیام بد و بیراه داد که تو پیاماش گفت پسرت و خودت دیگه نیاین خونمون منم اصلا محلش ندادم با خودم گفتم ب درک همیشه خودت خونه من بودی من بعد از سه چهار بار اومدن یک بار میومدم خونت خلاصه دیگ ن دیدمش ن حرف باهاش زدم مثل کسی ک دنبال بهونه باشه بخواد دعوا بگیره بود
جاریم خودش دوتا بچه ۱۱ و ۹وساله داره و بچه کوچیکش نه ماهس
اول اینکه دخترش با پسرم خیلی بازی میکرد از اون موقع ب بعد همو ندیدن ولی تو حیاط دیدم بهم فش میدن یا پرخاشگری دارن
خونه مادرشوهرم اومدم دخترش اینجا بود پسرم خواست بازی کنه اون امتناع کرد بعد بهم فش دادن دخترش فش های زشت یواشکی بهش گفت پسرمم بهش میگفت و تکرار میکرد
حالا من تو مهمونی ها چیکار کنم ک بچهای اونم هستن
هفته اینده عروسی فامیلای شوهرم دعوتیم چجوری برخورد کنم ؟
راستی به شوهرمم گفتم این پیاماهارو داده اونم حمایتم کرد و گفت ولش کن مشکل داره و دیونس🤣

دلم میخواد اینجا خودمو خالی کنم.....

دوست دارم اینجا بنویسم چون هیچ جایی امن تر از اینجا نیست برام هرکی دوست نداره بخونه نیاد....
از بچگیم بدبخت بودم همیشه سرکوفت میخوردم و مقایسه میشدم هیچوقت خطا نرفتم و هیچوقتم بهم اعتماد نداشتن، از بس همه جا تحقیرم میکردن همه به خودشون اجازه میدادن باهام بد باشن یه نمونش: یادمه بچه بودم یه روز زن عموی مامانم گفت پری سلام نمیکنه حالا من سلام کرده بودم یادمه بعد بابام دعوا که چرا سلام نکردی هرچی قسم میخوردم حرف اونا رو بیشتر باور میکرد تا منو همیشه همین بود حرف همه رو باور میکرد الا خودم... هیچوقت هیچکسو نداشتم... نه خانواده پدری باهام خوب بودن نه مادری... باز خانواده مادریم بهتر بودن داییم و زن داییم و خاله هام دوسم داشتن. بابام خیلی بداخلاق بود خیلی ، خیلی بد حرف میزد، همیشه خفه بودیم، مامانم همیشه تحقیرم میکرد همیشه مقایسه میشدم با دخترای مردم از بس مقایسه میکرد که بدون دلیل از اون دختره بدم میومد، یادم نمیره با یه خانواده که بعدها فهمیدم خواستگارم بودن رفتیم سفر بعد من یه چیزی گفتم که بدم نبود یادم نمیاد دقیق یهو مامانم جلو زنه گفت پری هم بلد نیست حرف بزنه 😔 یه درصد فکرشو نمیکرد که بااین حرفش روی زنه تو روم باز میشه. جلو همه چشم غره میرفت یعنی به همه اجازه داده بودن هرجور دوست دارن رفتار کنن و هیچوقت پشتم نبودن... خواهرم که ازدواج کرد، شوهرش شد گل سر سبد خونه ، یه خونه تک خواب داشتیم که ظهر در قرق داماد بود شب هم پدرو مادرم اگه بگم من تو راهرو میخوابیدم باورتون نمیشه... یکسال اینجوری زندگی کردم، راحت نبودم دومادم کلا اونجا بود همیشه بخاطر دوماد تو سری خوردم همیشه شاکی بودن همه جاهم سرشو زیر مینداخت میرفت، اگه حرفی میزدم و داماد میفهمید کلی حرف بارم میکرد مامانم. خبرش عروسی گرفت و رفت بازم یه روز اونا اینجا بودن یه روز ما اونجا بچه دار شدن کلا خونه ما بودن و نوه جون اومد جولان دادن و باز ما تو سری بخوریم... خونمون ساختیم من اتاق دار شدم یکم راحت شدم باز عروس اومد و دخالتاش شروع شد، اونقدر دیده بود تحقیرم کردن که به خودش اجازه میداد منو زیر نظر بگیره و بره بهشون بگه و باهام دعوا کنن کلا کارش همین بود.. حتی بابام جلوی مهمون هم باهام بد حرف میزد... اگه با دوستام میرفتم بیرون دیررمیومدم مامانم به دوستام میگفت جنده ها بااینکه از گل پاک ترن و بهشون قسم میخورم. اگه چیزی میخریدم میگفت معلوم نی پولشو از کجا آورده اگه با تلفن حرف میزدم میگفت معلوم نی داره با کی حرف میزنه، شدم پر از عقده، دانشگاه دولتی قبول شدم بابام میبردم و میاوردم کلی غر میزد که دختر فلانی پیام نوره راحته هرروز کلاس نداره😑 ترم سه بودم شوهرم اومد خواستگاریم، از بس عقده ای بارم آوردن زود وابسته شدم... عقد کردیم و از بس ننم خودشو کم گرفت و پایینمون آورد که فکر کردن ما از خدامون بوده شروع کردن اذیت کردن که پیر شدیم تا فهمیدن چطوری رفتار کنن.. به قول بابام واسه شوهر دادن ما اول مامانم عاشق میشد بعد ما. خداروشکر خوشبختم تو زندگیم و دوتا بچه سالم دارم شوهرمم خوبه مثل همه کامل نیست ولی خوبه راضیم.
هنوزم مامانم دست از رفتاراش برنداشته، بچه هامو بذارم پیشش برم جایی که واجبه اینقدرررر زنگ میزنه که آخرش مجبور میشم بد حرف بزنم حالا چشه ، بچت همش بغل میخواد و نمیتونم و میخوام برم مسجد و روضه و فلانوووو ، حالا بچم پنج ساعت بذارم پیش مادرشوهرم هیچی نمیگه تازه سرگرمش میکنه اصلا بغل نمیخواد، حالا بخاطر اینکه دخترمو دعوا کردم کلی نیچار بارم کرده و خودشو دختر عنترش کلی بهم حرف زدن و تهشم بهم فحش داد که بمیرم یادم نمیره عروس عوضیشم زنگ زده به شوهرم... شوهرمم گفته منم دخترمو دعوا میکنم بچه رو دعوا نکنی که نمیشه... حالا خواهرم اینقدر جانیه یه یبار بچگیای دخترش، ماست ریخت رو فرش گرفت زدش و پا گذاشت رو شکمش، دخترای داداشمم همیشه کبودن... اینا رو نمیبینن ولی من به بچه هام بگم تو میرن راپورت میدن کصافطا...
منم جواب تلفنشونو نمیدم و قطع رابطه کردم در خونمم روشون باز نمیکنم دیگه برام مردن...
هیچکاری نکردم نه نیارن اگه بفهمن اینقدر منفی بافی میکنن تا آخرش یا اتفاقی میوفته یا .... مثلا بفهمن میخوام برم سفر میگن آخ بچه ها مریض نشن فلان آخرش یا مریض میشن یا یه بلای دیگه..
خدا نکنه اتفاقی بیوفته تا عمر دارم هی به روم میارن، همین دیروز بود فلان شدا همین دیروز بود بسان شدا...
هیچوقت نذاشت باهاش دردودل کنم تا حرف میزدم میگفت اوف باز سرگذشتای پری شروع شد...
بعدم میگه فلانی با دخترش انگار دوتا دوستن🙄🙄
از دستشون نابودم که هیچوقت نمیگذرم ازشون داستانشون دراااازه

خانم دکتر جواب آزمایش سلفری ام

سلام خانم دکتر جواب آزمایش سلفری ام رو تفسیر کنید بی زحمت

عازم کربلا هستم چه وسایلی بردارم

سلام خدمت پزشک محترم و خانوم های گل
عازم کربلا هستم چه وسایلی برای بچه هام بردارم که نیاز میشه؟
سفرمون هوایی هستش

شما جای من بودید میرفتید یا نه

سلام خوشگلا
ظهرتون بخیر
همکارای من قراره ۱۹اذر ۳ روزه برن کربلا و بیان
ما کرمانشاه هستیم(گفتم ک بدونید باز به نسبت یه سری از شهرا نزدیکتریم)
حالا من دو دلم
نمیدونم برم یا نه
از طرفی خیلی دلم میخواد برم
همسرمم مشکلی نداره و مرخصی گرفته ک بمونه خونه و پبش پسرم باشه
یه کم نگران پسرمم البته چون سرکار میرم عادت داره به بودن پیش شوهرم
ولی بیشتر دو دلی م از اینه ک نکنه برم و جنگ شه🫡خودم اونجا پسرم و شوهرم اینجا
یا اینکه نکنه برم تصادف کنم بمیرم پسرم بی مادر شه🤐
اولش به اینا فکر نمیکردما
مامان بابام گفتن نرو
کلا اعتقاد خونواده من اینه ادم بی شوهرش جایی نمیره🤣مگه دیگه چطور بشه
پسرمم جوری نیست ک تو ماشین مسافت زیاد تحمل کنه ک بگم خونوادگی بریم
دیدی تو کار ادم نه میاد ادم دیگه دلش صاف نمیشه با انجام اون کار
الان من اونجوری شدم
نمیدونم چیکار کنم
شما بودید چیکار میکردید
رفتنم هم اینحوریه ک ۴شنبه غروب میریم جمعه شب هم برمیگردیم

همکارام میگن تو ک شوهرت اوکی داده بهت بیا دیگه
گفتم من مجرد بودم از بابام اجازه میگرفتیم الان شوهر کرویم دوتایی از بابام اجازه میگیریم🤣🤣🤣🤣🤣

دوستان لطفا هرکی تجربه ای واسه hpvداره بیاد

سلام دکتر عزیز و دوستان .چندین ساله ازدواج کردیم و از همون اول رو الت تناسلی همسرم یه چیز خیلی کوچیک گوشتی مانند بود وقتی ازش پرسیدم گفت چند ساله دارمش و منم هرچی نگاش کردم حالت خوشه ای و زگیل مانند نبود و نه کوچیک میشد نه بزرگتر تا این چند سال هم تغییری نکرد.منم یه مدت مشکل داشتم تقریبا یک ماه و نیم با هم رابطه جنسی نداشتیم چون من مریض بودم سنگ کلیه و عفونت ادراری و واژن گرفته بودم و همش پماد دارو استفاده میکردم. سه روز بعد اون همه خواستیم باهم بخوابیم دیدم اون چیزه بزرگتر شده و حالت خوشه ای گرفته و کنارش هم چند تا زگیل دراورده اونقدر حالم بد شده سه روز نتونستم بخوابم از استرس همش گریه میکنم چون این چند سال رابطه دهانی داشتیم رابطه جنسی داشتیم خیلی استرس دارم نابودم نابود نمیدونم چکار کنم چه دکتری برم اگر تو گلوم چیزی دربیاد چکارکنم من تحمل این چیزا رو ندارم اصلا همینجوریش هم کلی مشکلات دیگه داشتم مریضی داشتم اینم اضافه شه دیگه بمیرم بهتره

سلام عزیزای دل

ناهار چی درست کردین؟😁

توروخدا کسی اگ میدونه بگه وضعیت طلا و زمین چی میشه؟

دوسال پیش طلامو فروختم زمین خریدیم ۱۰۰ قرض کردیم گذاشتیم روش زمینه الان ۲۰۰ تومن سود داده بهمون یعنی الان ۶۰۰ میلیون می ارزه....در صورتی ک اگ طلامو الان داشتم ۱ میلیارد شده بود....
۴۰۰ میلیون ضرر....همش ترسیدیم زمینو بفروشیم بعد طلا بریزه یا ثابت بشه و زمین بره بالا ...واس همین تبدیل به طلاش نکردیم ....الان واقعا توی دوراهی موندیم چیگار کنیم بااین اوضاع .....
هیچ کی هم نیس کمکی کنه راهنمایی کنههه.
اگ کسی واقعا بلده تو این زمینه کمکم کنه .امشب اینقدر گریه گردم و غصه خوردم.....
زمین مسکونی هست.

خانوما زندگی تو آپارتمان دو واحدی سخته؟؟؟؟؟

سلام خانوما.من تا الان تو خونه ی ویلایی زندگی کردم.الان ی واحد آپارتمان پیدا کردیم ۴ طبقه ی دو واحدیه موقعیت و ساخت و .. همه چیزش عالیه .فقط چون دو واحدیه شک دارم که بخریم یا نه.اگه تجربه ای دارین ممنون میشم در میون بزارین
حس میکنم شلوغه این مدلی و سر و صدا زیاد و‌...

سلام به خانم دکتر عزیزم سوالم درباره شیر خوردن نوزادم هست❤️

سلام دکتر جان و دوستان عزیزم
دکتر جان دختر من ۳ماه و ۱۹ روز داره
شب از ساعت ۱ شب تا ۶ یا ۷صبح خوابه و بعد بیدار میشه بهش شیر میدم تو این چند ساعت هرکاری میکنم بیدار نمیشه و حقیقتا خسته شدم بیخیالش شدم
و از اون ساعت به بعد هر ۲ ساعت بهش شیر میدم امّاااا این دوساعت به دوساعت فقط ۳ یا ۵ دقیقه شیر میخوره و زود سینه رو ول میکنه وبا زبون پس میزنه و انگشت میخوره میخابه مرتب انگشت دستش تو دهنشه

شیر خودمو میدم و قطره هم فقط آ د
وزن تولد ۲۴۰۰ بود و دیروز با ترازو خانگی خودمو وزن کردم بعد دخترمو بغل کردم ۶کیلو اضاف شده بود به وزنم یعنی حدودی میدونم ۶ کیلو هست آخه آخرین بار بهداشت بردم ۲ ماهگی ۴۸۵۰ بود و گفت تا ۴ ماهگی نیاز نیست بیاری برای همین از وزنش اطلاع دقیق ندارم

هرکس میبینه میگه شکمش خالیه و شیر بهش بده و شیر خشک هم بهش بده
هرکار میکنم سینه نمیگیره مگررر دوساعت گذشته باشه و همون تایمی که گفتم (۳ یا ۵ دقیقه)شیر میخوره
بخدا خسته شدم خودم حالم خوش نیست غصه این موردم میخورم نمیدونم چیکار کنم دیشب از بس بهش فکر کردم و حرص خوردم سرگیجه و تهوع گرفتم با حال وخیم بردنم بیمارستان فشارم ۱۵ بود و دکتر تا منو دید گفت حرص خوردی بعد فشارمو گرفت ۱۵ بود

تورو خدا راهکار بدید
🙏🥺❤️

از پوشک گرفتن کودک سه ساله

سلام مامانا پسرم سه سال و چهارده روزشه....از امروز اقدام کردم برای از پوشک گرفتن ولی همش گریه می‌کنه جیغ میزنه که پوشکم کن اصلا جیش نمیکنه...من چون دخترم سال اول ابتداییه دور درس دادن اون بودم وقت نکردم برای از پوشک گرفتن پسرم...امروز که شروع کردم کاری کرده کارستون بیا پوشکم کن..من دوباره پوشکش کردم چکار کنم راه حلی ندارید؟؟

بچه ها بیاین بگین بنظرتون کلاهبرداری یا نه

سلام دخترا
از خط ثابت تهران تماس گرفتن ک ب دلیل تراکنش بالای موفق که با خط تلفن همراهت داشتی برنده ایرپد و پاور بانک شدی
ادرس گرفت گفت پستچی اومد بخاطر گارانتی ۸۱۹ ب پست پرداخت کن
بنظرتون چیه
اینم بگم با گوشیم زیاد تراکنش انجام میدم

دوبرابر نشدن تیتر بتا

سلام بهمگی خانم دکتر سیکلم ۳۶ روزه هست بعد ۵ روز که عقب انداختم بی بی مثبت شد روز بعدش عصر ساعت ۳ بعدازظهر ازمایش دادم تیتر ۱۰۶ بود گفتم تکرار کنم دو روز بعد اول صبح ازمایش دادم بتا ۱۷۶.۶ شد چرا بتا دوبرابر نشده . از طرفی گاهی کشاله رانم تیر میکشه یا حس سنگینی در سمت چپ دارم . خواهشا راهنمایی کنید

جواب سونوگرافی طول سرویکس

سلام خانم دکتر عزیز وقتتون بخیر
من ۱۸هفته سونوگرافی شکمی دادم وطول سرویکسم و۲۷ م م بود فرداش پیش پریتانولوژیست سونو واژینال دادم وطول سرویکس و۲۹ م م گفتن هست دوهفته بعد مجدد تکرارش کردم وهمون ۲۹ بود دیروز دوباره چکش کردم که طول سرویکس شده ۲۷.۸م م دکتر پریتانولوژیست گفتن که نیازی به پساری وسرکلاژ نیست وطول سرویکست خوبه ولی استراحت داشته باش ،من خیلی نگرانم میخواستم نظرشمارو بدونم
من هر۸ساعت شیاف و دوفاستون ودوباره شیاف استفاده میکنم ،ازنظر شما نیازی به آمپول هست؟
من به جز شیاف و دوفاستون داروهای آهن وکلسیم و ویتامینd ومولتی ویتامین وامگا۳ استفاده میکنم واینکه مدتی پاهام درد میکرد ودکتر بهم پودر منیزیم هم دادن که اون وهم استفاده میکنم

دعا برای رهایی از شر همسایه مزاحم

دوستان ی نوزاد ۳ ماهه دارم و یک ماه و نیم اومدیم ی خونه دیگه که کاش پام میشکست و نمیومدم از خونه ش ک یکسره مشکل داره ک بماند ( برای مثال:سه روز آب نداشتیم برای آبگرمکن دوروز آب قطع بود برای پمپ) و ......
کلا دوطبقه بیشتر نیستا طبقه همکف خود صاحب خونه س طبقه اول ی مستاجر دومی ما وای از طبقه پایینی یکسره بچه ش گریه جییغ بنفش درو میکوبه ساختمون میلرزه مادره هم فقط نگاهش میکنه، همسرم تذکر داد با کمال پرویی بدون عذر خواهی گف عصبی میشه این کارارو میکنه .یجوری از خواب میپره با وحشت بچه م گریه میکنه کارم شده یکسره حرص و جوش چکار کنم؟ نمیخوام ب دعوا بکشه چون نوزاد دارم دعایی چیزی برای کم شدن شرشون و همسایه بد میشناسین؟؟

شیاف گل مغربی برای زودتر زایمان کردن

سلام خدمت دکتر مهربون و مامانای اومایی
سوالم درباره شیاف گل مغربی بود
من زایمان دومم الانم ۳۷ هفته ۶ روزم ماما هم خصوصی گرفتم بهم گفته شیاف بخر بزن
زایمان اولم اصلا اینو نگفت حالا چون هیچکس دور و اطرافم استفاده نکرده انگار میترسم بزنم اصلا هنوز نخریدم
میخواستم بدونم واقعا تاثیر داره؟ چند روز باید استفاده کنم مشکلی برای بچه بوجود نمیاره؟
الان هر ازگاهی پیاده روی دارم به جای شیاف رابطه بدون جلوگیری انجام بدم یا هرکدوم‌جای خودشو داره
اصلا تو این هفته زود نیست؟

کوتاه شدم طول سرویکس

سلام خانوم دکتر عزیز وقت بخیر
ببخشید من دوقلو باردارم
25 هفتگی طول سرویکسم 36mm بود واژینال
30 هفتگی طول سرویکسم شده30mm واژینال
این کاهش اندازه خطرناکه؟
استراحتم نسبیه. هرشب شیاف استفاده میکنم. سه تا امپول پرلوتون دارم ک فعلا یکیشو زدم. امپول بتا هم زدم
چیکار کنم ک بیشتر از این پایین نیاد🥹میترسم از زایمان زودسر😭

سلام مطالبی که شاید براتون مفید باشه

سلام مطالبی برای بارداری و تخمک گذاری و حتی برای باروری اقایان هست رو میذارم اینجا شاید بدردتون بخوره هرکسی خواست بخونه.

بالا رفتن قند خون بعد از تزریق آمپول بتامتازون

سلام دکتر جان خوبین ؟ من امروز ساعت ۱۲ و نیم اولین دز بتامتازون رو زدم ، بعدی هم فرداست
امروز قند ناشتام ۷۷
دو ساعت بعد از صبحانه ۹۷
دو ساعت بعد از نهار ۱۱۰
دو ساعت بعد از شام که الان گرفتم ۱۵۱
من روزی یکی متفورمین ۵۰۰ با نهارم میخورم . الان چکار کنم تو این چند روز شبا هم یکی متفورمین ۵۰۰ بخورم ؟
بعد از غروب دستام گاهی اوقات بی حس میشه ، مشت میکنم بعدش با فشار باید باز کنم انگشتامو . نیاز به پیگیری خاصی داره ؟ آمپول فردامو بزنم دیگه ؟ ممنون مهربون

برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج)دعای فرج بخونیم 🩵 💙

اللهم عجل لولیک الفرج به حق خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها 🩵 💙