Ooma

مرخصی زایمان از شش ماه به نه ماه

سلام مامانها
کسی بوده که برای مرخصی زایمان از شش ماه به نه ماه استفاده کرده باشه ؟میدونید شرایطش چطوریه و کجا باید رفت؟مدارک چی میخواد؟

14 پاسخ 533 بازدید


سلام پزشک اوما نوزادم ۴۱ روزشه رفلکس معده داشت

رفلکس معده داشت دکتر شیر خشک ببلاک ای ار رو گفت با شیرخشکی که خودم از اول میدادم آپتامیل بود گفت قاطی کن هر چن درجه که میدی نصف نصف بعد از یک هفته چن روزه اینطورشده مدفوع دردناک مثل سنگریزه با دفع دردناک داره چیکاررکنم بدم بهش یا نه؟ایا از شیر هست این نوع مدفوع یا مصرف قطره آدکیدرپلاس و پدی لاکت و بی بی کر ممنون میشم بگین

17 پاسخ 309 بازدید


سلام بچه ها من الان

من الان دوروزه دهنم شیرینه، کسی تجربه داره؟ بخاطر چیه؟

9 پاسخ 569 بازدید


مامانایی که شیر خودتون را میدین یه لحظه بیاین یه سوال؟؟؟

میگم خانوما من چی بخورم یه کم شکم پسرم سفت بشه؟؟؟ به خدا روزی ۴،۵ بار شکمش کار میکنه،پوشک مولفیکس سایز ۴میبندم براش ولی بازم از بالا نم میده دیگه نمیدونم چیکار کنم😔😔 چیکار کنم یه کم به قول معروف شکم بچم جمع بشه؟؟؟ میدونم دکترا میگن طبیعیه ولی دیگه پسر من ۲روز دیگه ۴ماهش هم تمومه از اول روز تولدش همینحور بوده

32 پاسخ 477 بازدید


عفونت واژن بی بو و خارش و کم رنگ وگاهی سبز

سلام دکتراوما من تو دوران بارداری عفونت قارچی داشتم وپزشکم برام قرص واژینال کلوتریمازول تجویز کرد یه دوره استفاده کردم اما رفع نشد الانم بااین وضع کرونامیترسم برم دکتر و دخترمم چون شیرخودمو میخوره سخته جابزارمش بخاطراین لاکتوواژ گرفتم ازداروخانه و استفاده میکنم عفونتم طوریه ک موقع ادرار کردن ازم آویزون میشه تاحالا ک لاکتوواژ آخراشه و داره تموم میشه هیچ تغییری نکردم چه دارویی میتونم استفاده کنم ریشه کن شه و توشیردهیم ضرر نداشته باشه؟ممنون میشم جواب بدین ببخشیدطولانی شد😪

20 پاسخ 379 بازدید


این آزمایش بتا مثبته؟

دوستان امروز موعدم بود صبح بیبی هاله انداخت.الان آزمایش بتا دادم این جوابشه.میشه واسم توضیح بدین اگه مثبته

136 پاسخ 2,432 بازدید


خوردن بستنی در دوران شیردهی

سلام
پسرم پنج ماهشه شیر خودمم میخوره به نظرتون میتونم بستنی بخورم؟

24 پاسخ 766 بازدید


سلام خانوما بیاین کمککککککککک

سلام خسته نباشید من دخترم چهارماه و هفده روز داره میخواستم بهش غذا دادن رو شروع کنم یه دوسه روزفرنی دادم بهش بعد روز چهارم تو مدفوعش خون پیدا کردم که بعد از تحقیق فهمیدم آلرژی غذایی داره دیگه بهش ندادم الانم از شیرم سیر نمیشه شب تا صبح فقط میخوره دیگه چه غذایی بهش بدم تو این سن که واسش مناسب باشه قشنگ سیربشه که شب تا صبح دهنش نباشه؟؟؟
کمک کنین ممنون میشم......

16 پاسخ 441 بازدید


سلام دوستان کسی هست اینجا مشکل شل شدگی دریچه میترال قلب داشته باشه؟

میخوام ببینم اگه کسی داره چجوریه؟برا بارداری و زایمان مخصوصا اگر زایمان طبیعی باشه مشکلی بوجود میاد؟!

26 پاسخ 347 بازدید


بیایین تو رو خدا عکس پای بچه ببینید جای واکسن دوماهگیش

توو خواب ده دقیقه ای کیسه آب گرم که از داغی افتاده بود گذاشتم رو پاش
یعنی از اونه؟
سوخته به نظرتون؟
تا ظهر خوب بود که پوشک عوض کردم🥺

148 پاسخ 750 بازدید


ورزش آمادگی برای زایمان

سلام به همه. راستش من دوست دارم زایمانم طبیعی باشه و قبلا برنامه داشتم از طریق بهداشت تو مراکز شهرمون کرمانشاه کلاس های ورزش و آمادگی زایمان شرکت کنم ولی به خاطر کرونا کلا تعطیل شدن.هیچ کتاب یا اپ کامل و خوبی هم پیدا نکردم.کسایی که تجربه دارن یا راه حل دیگه ای هست بگید ممنون میشم

5 پاسخ 361 بازدید


خانما بیاین سونو ان تیم رو ببینید بنظرتون نی نی چیه

این عکس سونو ان تی .متخصص ها بیاین.تشخیص بدید

42 پاسخ 449 بازدید


کرونا گرفتم،،، چ بلایی سر بچم میاد😞

سلام حالم خیلی بده، سرفه ک میکنم احساس میکنم ریه هام میخا کنده بشه، دو روز پیش دکتر بودم برام دارو نوشت، الان چیکار کنم،؟ آمپول های بتامتازون هم زدم، اتفاقی برای جنینم نمی افته؟

98 پاسخ 1,030 بازدید


آزمایش خودم و اسپرم همسر

سلام من ۴ ماه قبل سقط داشتم این آزمایشات رو الان انجام دادم برای اقدام مجدد لطفا اگه مشکلی دارن با راه درمان و مدت زمان لازم راهنمایی بفرمایید.

21 پاسخ 1,059 بازدید


سلام تفسیرجوااااااااب ازمایش پسرم

سلام لطفاجواب ازمایش پسسرموبرام تفسیرکنید
ممنون

4 پاسخ 307 بازدید


سلام منم زایمان کردم بالاخره🥰💪💪💪

بعد از ۱۰ روز اومدم خاطره زایمانمو بنویسم شاید به دردتون بخوره ببخشید یکم طولانیه🥰😘❤
تو بارداری یکم مشکل داشتم کوتاه بودن طول سرویکس و خونریزی و با توجه به اینکه سقطم داشتم و این بارداری سوم محسوب میشد و شاغلم بودم با یه پسربچه ۴ ساله دکترم خیلی سخت میگرفت هر روز شیاف مصرف میکردم از ماه ۷ انقباض داشتم که ایزوپرین مصرف میکردم ولی منم زیاد نمیتونستم رعایت کنم اما بالاخره گذشت تا موعد زایمانم به لطف خدا رسید
از هفته ۳۶ دیگه طاقتم تموم شد و من دوسداشتم زودتر زایمان کنم
سر پسرم که باردار بودم خیلی ترو فرز بودم
اما دخترم خیلی اذیت شدم زیاد وزن اضاف نکردم کلا به قول دکترم هسته البالو قورت داده بودم ۴۶ کیلو بودم که باردار شدم و موقع زایمان ۵۶ کیلو بودم یعنی ۱۰ کیلو فقطم شکم داشتم
پوست شکمم ترک خورده بود و حسابی میخارید همچین نازک شده بود که حتی انگشتای پای دخترکو رو شکمم میدیدم
روزی چندبار با روغن زیتون حسابی چربش میکردم
برا همین ۳۶ که شدم شروع کردم به انجام ورزشا البته چون تنبل شده بودم و سرکارم میرفتم از قبل و کلا آدم خیلی پرتحرکی هستم زیاد جدی نمیگرفتم
دم کرده گل گاوزبون و زعفرون
بخور بابونه
چرپ کردن ناحیه پرینه
ورزشای تنبلانه مثل حالت سجده چهاردستو پا رفتن رو صندلی برعکس نشستن و
یه دوبارم سکس داشتم که بعدش تا صبح درد و انقباض داشتم ولی همینکه آفتاب میزد انگار نه انگار
خلاصه دخترک صبر کرد تا ۳۹ هفته و ۱ روز بشه
دقیقه مثل پسرم
غروب اذان روز دوم بهمن بود گفتم خدایا دیگه خسته شدم اگه وقتشه صلاح میدونی دیگه دخترم بیاد دلم خیلی شکست نمیدونم چرا دلم گرفته بود
تا اینکه ساعت هشتو نیم شب که پسرمو بردم دسشویی اومدم بیرون احساس کردم منم دسشویی دارم دوباره رفتم دیدم خبری نیس اومدم بیرون یه قدم ورداشتم دیدم ازم آب داغ اومده شک کردم یه کم به خودم فشار اوردم بازم اومد با خوشحالی گفتم آخ جون کیسه آبم پاره شده
همه چی از قبل اماده بود زنگ زدم شوهرم اومد و رفتیم بیمارستان
سریع پذیرش شدم یه مامای عالی و خوش اخلاق معاینم کرد گفتن ۳ سانت بازم با افاسمان ۳۵ درصد دهانه رحم خیلی نرم لگن عالی اما سر بچه کاملا تو شکم یکم تحریک کرد و‌گفت الان رسوندم به ۴ سانت
نوار قلب گرفتن من هر ۴ دقیقه زیر شکمم یکم سفت میشد منو گذاشتن تو اتاق و رفتن چنددقیقه بعد اومدن نگاه کردن‌گفتن تو درد نداری گفتم نه فقط زیر شکمم یکم سفت میشه
بعد رفتن صداشونو میشنیدم که میگفتن این چه انقباضای خوبی داره اما خودش میگه درد ندارم زنگ زدن به دکترم
ازونجایی که یبار زایمان طبیعی عالی داشتم تو همین بیمارستان و با همین دکترم
در واقع زایمان فیزیولوژیک بدون داروی فشار
دکترم گفت بهش امپول فشار نزنین درداش شروع میشه منم خودمو کم کم میرسونم
ساعت شده بود ده و نیم شب و معاینه شدم گفتن ۶ سانت حالا دیگه دردام زیاد بود ولی هنوز قابل تحمل موقع دردا نفس عمیق میکشیدم و آروم بشین پاشو میکردم وقتی هم درد نداشتم راه میرفتم ذکر میگفتم و به خودم امیدواری میدادم
مامای مهربون گفت پیشرفتت عالیه برام نقاط فشارو تحریک میکرد مثل مچ پاها شصت دستمو و شونه هامو
و میگفت تا دو ساعت دیگه زایمان میکنی میگفتم دیگه بیشتر ازین نمیشه دردام میگفت شاید کمی بیشتر بعدم بهم یک سی سی پدتین تزریق کردن واسه نرم تر شدن دهانه رحم و کمتر شدن دردا و واقعا بعدش انگار تو این دنیا نبودم اصلا هم جیغ و داد نمیکردم فقط ناله
بعد برام سوپ اوردن و چایی نبات دادن که تو حالت بیهوشی انگار خوردم
تنها نگرانیم این بود که روده هام تخلیه نبود چندبار بهشون گفتم من ۳ روزه شکمم کار نکرده خیلی نگرانم بهم شیاف بدین تا تخلیه بشم اما گفتن تو نباید بری دسشویی خطرناکه اگه زورت اومد بهمون بگو نگران نباش اگه دفعم داشتی کاملا طبیعیه یه وقت جلوی خودتو نگیری
همین که اینو‌گفت به پشتم زور اومدگفتم دسشویی دارما
زور بعدی دوباره اومدن معاینم کردن سریع زنگ زدن دکترم که خانوم دکتر ۷سانت شده امبولانس میفرستیم بیاین سریع
حالا خونه دکترم دوتا خیابون با بیمارستان فاصله داشتا
درخواست فیلم بردارم کرده بودم سربع زنگ زدن بهش که بیا اتاق زایمانو از دس میدی
منم اینارو میشنیدم میگفتم اخ جون دیگه تمومه بعدش اومدن گفتن اگه زورت اومد خودتو نگه دار یه وقت پاره میشی بچه میاد گفتم تازه گفتین زور بزن الان میگین نزن بذارین برم دسشویی اومدن پشتمو ماساژ دادن گفتن بخاطر خودتو بچس یکم تحمل کنی تمومه
ساعت تقریبا ۱۲ شب بود که دکتر اومد معاینم کرد و گفت ۸ سانت عالی ولی یه دفه اخم‌کرد گفت یه سوند بیارین ادرارشو خالی کنم
سوند یه سوزش کوچیک داشت و بعدش دوباره معاینم کرد گفت سر بچه کج اومده تو لگن
حالا انقدر زورم میومد هر یک دقیقه زورای خیلی شدیدی بهم‌میومد ولی سر بچم کج بود تو لگن دقیقا طوری که لگن و پای چپم از کار افتاده بود
گفتم خانوم دکتر نجاتم بده
گفت نگران نباش برا همین اینجام
خلاصه منو بردن رو تخت زایمان
به دکترم اطمینان کامل داشتم موقع زایمان پسرمم بند ناف دور گردنش بود و چرخیده بود اما با مهارت پسرمو به دنیا اورد وقتی گفت نگران نباش خیالم راحت شد
رو تخت همه کنارم بودن
بهم اکسیژن دادن و گفتن فقط نفس عمیق بکش
برعکس پسرم که زوراش اصلا درد نداشت اما ایندفه زورای وحشتناکی بود که خیلی درد داشت چون انگار یه چیزی بند بود و نمیومد منم دیگه صدای جیغام درومده بود بیحالم بودم بخاطر مخدری که بهم زده بودن
دو تا ماما موقع زور زدن پاهامو میدادن داخل و یکی هم شکممو فشار میداد و دکترم دستش تو رحمم بود تا سر بچه رو هدایت کنه
تصور کنین یه توپ لای پام بود که هرکار میکردم نمیومد و لگنم نیم ساعت به همون حالت باز و فشار زیاد بود سر اخرین زور به دکترم با فریاد گفتم خانوم دکتر من دارم میمیرم مگه نه!؟و اونم با فریاد گفت نه تو داری زایمان میکنی انقدر حرف نزن زور بزن دیگه تمومه
و بعدش دخترم به دنیا اومد و من گفتم اخیش راحت شدم
دخترم ۳۴۰۰ وزنش بود و ۱۲ و نیم شب سوم بهمن به دنیا اومد و خداروشکر همه چیش خوب بود دکترم گفت بیا اینم هسته البالویی که قورت داده بودی 😍😍😍
برش هم که اصلا نداشتم فقط یکم جراحت داخلی که دکتر ۳ تا بخیه زد گفت اگه نزنم هم خودش خوب میشه ولی بازم‌میزنم هیچی نفهمیدم از بخیه گفت لگنتو خیلی دستکاری کردم ممکنه تا چند روز نتونی خوب راه بری گفتم خانوم دکتر چرا برش ندادین زودتر بیاد گفت لگنت جا به جا شده دیگه نخواستم یه درد دیگه هم اضافه بشه اگه سر بچه درست وارد لگن میشد خیلی راحت زایمان میکردی ولی بازم خوش زا بودی
دقیقا بچه ها زایمانم عالی بود من ۹ بیمارستان بودم و ۱۲ و نیم زایمان کردم
اون نیم ساعت اخر وحشتناک بود ولی کاملا ارزششو داشت فقط
بعدش ۳ روز نمیتونستم خوب راه برم که کم کم با دوش اب داغو پیاده روی ملایم تو خونه یه روز لگنم جا رفت و تموم دردام رفتن انگار نه انگار شکر خدا بخیه هم که نداشتم
زایمان اولم ۱۲ ساعت طول کشید ولی راحت تر بود
زایمان دومم ۳ ساعتو نیم طول کشید ولی اون نیم ساعتش سخت بود فقط که شکر خدا بخیر گذشت
من مشهد بیمارستان خصوصی آریا زایمان کردم زیر نظر خانوم دکتر معصومه متقی
همه چی هم عالی بود اون شبم فقط خودم بودم و زائوی دیگه ای نبود که اینم از خوش شانسیم بود
فقط ازمایش کف پای دخترم امروز گفتن تی اس اچ ۶ هس که دوباره تکرار کردیم دعا کنین که جواب بعدی زیر ۵ باشه و نگرانیم از بین بره
ببخشید طولانی بود خواستم با جزئیات بگم اگه سوالی داشتین در خدمتم
برای همه هم موقع دردا دعا کردم چشم انتظارا باردارا همه همه❤❤❤

100 پاسخ 2,309 بازدید


شرح زایمان سخت من

سلام به دوستای اومایی عزیز من بالاخره منم زایمان کردم و فرشته قشنگمو بغل کردم.
روز پنج اسفند ساعت ۷صبح از خواب پاشودم رفتم دستشویی وقتی داشتم صورتمو میشستم یه اب داغی ازم ریخت چند دقیقه گذاشت بعد دوباره یه عالمه اب ازمن ریخت که فهمیدم کیسه ابم پاره شده سریع مامانمو خبر کردم و زنگ زدم به همسرم اومدن رفتیم بیمارستان منو بردن تو یه اتاق برای معاینه وقتی معاینه کردن گفتن ۱سانتی و چون کیسه ابم پاره شده بود بستریم کردن زیاد درد نداشتم پرستارا اومدن صدای قلب بچه رو گوش بدن من ماماخصوصی گرفته بودم زنگ زدیم اومد بعد دوساعت دردام داشت یواش یواش شروع میشدماماهمراه هم اومده بود ورزش بهم میگفت انجام بدم تا ساعت ۲بعدازظهر که دردام خیلی شدید شدو معاینه کردن گفتن هنوز همون ۱سانتی اما من امید داشتم تا ساعت ۸شب که دردام به اوج خودش رسیده بوده من داد میزدم و گریه میکردم و ماماهمراه هی میگفت داری پیشرفت میکنی دوسانت شدی من هی التماس میکردم توروخدا یه چیزی بهم بزنید که من اروم بشم بعد یه امپول زد گفت ارام بخشه که بعدش فهمیدم امپول فشار بوده و ماما همراه الکی به من گفته مسکنه درد یه دقیقه به دقیقه شده بودو دیگه تحمل درد نداشتم و فقط داد میزدم و گریه میکردم بعد دیدم دکتر زنگ میزنه و ماما میگه همه چی خیلی خوبه ولی چه خوبی من داشتم از درد میمردم مامانمو صداکردم اومد گفتم من دیگه نمیتونم لباسامو بیار تا برم خونه داغ میزدمو و میگفتم تا ساعت ۱۱شب اخرین معاینه رو کرد گفت ۳ سانتی دیگه نمیتونستم تحمل کنم هر لحظه فکر میکردم دارم میمیرم مامانمم رفت با مسئولای اونجا دعوا گفت نمیخوام دخترم طبیعی زایمان کته ببرینش سزارین ماما همراه قبول نمیکرد میگفت داره پیشرفت میکنه مامانمم اعصبانی داد میزد نمیخوام پیشرفت کنه زنگ زدن دکتر اومد همینکه دکتراومد من از حال رفتم دکتر گفت سریع امادش کنید برای سزارین دیگه اومدن کارامو کردن بردنم اتاق عمل دبگه ازبس درد کشیده بودم درد امپول بیحسی رو هم نمیفهمیدم و دراز که کشیدم خوابم برد وقتی بیدارشدم تو ریکاوری بودم بهم پمپ درد وصل کردن که عالی بود بعد نیم ساعتم بردنم تو اتاق و گل دخترمو اوردن پیشم.
و دراخر به این نتیجه رسیدم که ماما همراه اصلا به درد نمیخوره چون من نباید اون همه درد میکشیدم چون کیسه ابم پاره شده بود باید زودترازاین حرفا سزارین میشدم چون بچه تو لگن گیر کرده بود بعدم هیچ پیشرفتی تو باز شدن دهانه رحم نداشتم هرموقع هم دکتر زنگ میزده حالمو میپرسیده هی میگفته داره پیشرفت میکنه که چی که دهن منو سرویس کنه که هم امتیاز از بیمارستان بگیره هم پولشو کامل بگیره
ببخشید که طولانی شد رفقا
و دراخر اصلا زایمان طبیعی رو توصیه نمیکنم

77 پاسخ 1,503 بازدید


بهترین روش ختنه نوزاد

سلام من تو راهیم پسره میخوام بدونم چه روشی برای ختنه بهتره و اینکه چند وقتگی بچه بهترین زمانه؟ قبل از ختنه باید ازمایش خاصی داد؟؟

71 پاسخ 431 بازدید


درد پهلو سمت راست

سلام خانوما پهلو سمت راستم یه وقتایی انگاری از تو دارن سوراخ میکنن درد میگیره به خصوص شبا و صبح که از خواب بلند میشم
چه کار کنم مشکلی هست ؟؟خطری چیزی نیست؟؟

4 پاسخ 333 بازدید


ضعف شدید و احساس افت فشار

سلام بچه ها من یهو ضعف شدید گرفتم از این حالتا ک فشار پایین ب ادم دست میده حالم خیلی بد شده بنظرتون چیکار کنم

21 پاسخ 543 بازدید