Ooma
پرسش (1399/11/13):

سلام منم زایمان کردم بالاخره🥰💪💪💪

بعد از ۱۰ روز اومدم خاطره زایمانمو بنویسم شاید به دردتون بخوره ببخشید یکم طولانیه🥰😘❤
تو بارداری یکم مشکل داشتم کوتاه بودن طول سرویکس و خونریزی و با توجه به اینکه سقطم داشتم و این بارداری سوم محسوب میشد و شاغلم بودم با یه پسربچه ۴ ساله دکترم خیلی سخت میگرفت هر روز شیاف مصرف میکردم از ماه ۷ انقباض داشتم که ایزوپرین مصرف میکردم ولی منم زیاد نمیتونستم رعایت کنم اما بالاخره گذشت تا موعد زایمانم به لطف خدا رسید
از هفته ۳۶ دیگه طاقتم تموم شد و من دوسداشتم زودتر زایمان کنم
سر پسرم که باردار بودم خیلی ترو فرز بودم
اما دخترم خیلی اذیت شدم زیاد وزن اضاف نکردم کلا به قول دکترم هسته البالو قورت داده بودم ۴۶ کیلو بودم که باردار شدم و موقع زایمان ۵۶ کیلو بودم یعنی ۱۰ کیلو فقطم شکم داشتم
پوست شکمم ترک خورده بود و حسابی میخارید همچین نازک شده بود که حتی انگشتای پای دخترکو رو شکمم میدیدم
روزی چندبار با روغن زیتون حسابی چربش میکردم
برا همین ۳۶ که شدم شروع کردم به انجام ورزشا البته چون تنبل شده بودم و سرکارم میرفتم از قبل و کلا آدم خیلی پرتحرکی هستم زیاد جدی نمیگرفتم
دم کرده گل گاوزبون و زعفرون
بخور بابونه
چرپ کردن ناحیه پرینه
ورزشای تنبلانه مثل حالت سجده چهاردستو پا رفتن رو صندلی برعکس نشستن و
یه دوبارم سکس داشتم که بعدش تا صبح درد و انقباض داشتم ولی همینکه آفتاب میزد انگار نه انگار
خلاصه دخترک صبر کرد تا ۳۹ هفته و ۱ روز بشه
دقیقه مثل پسرم
غروب اذان روز دوم بهمن بود گفتم خدایا دیگه خسته شدم اگه وقتشه صلاح میدونی دیگه دخترم بیاد دلم خیلی شکست نمیدونم چرا دلم گرفته بود
تا اینکه ساعت هشتو نیم شب که پسرمو بردم دسشویی اومدم بیرون احساس کردم منم دسشویی دارم دوباره رفتم دیدم خبری نیس اومدم بیرون یه قدم ورداشتم دیدم ازم آب داغ اومده شک کردم یه کم به خودم فشار اوردم بازم اومد با خوشحالی گفتم آخ جون کیسه آبم پاره شده
همه چی از قبل اماده بود زنگ زدم شوهرم اومد و رفتیم بیمارستان
سریع پذیرش شدم یه مامای عالی و خوش اخلاق معاینم کرد گفتن ۳ سانت بازم با افاسمان ۳۵ درصد دهانه رحم خیلی نرم لگن عالی اما سر بچه کاملا تو شکم یکم تحریک کرد و‌گفت الان رسوندم به ۴ سانت
نوار قلب گرفتن من هر ۴ دقیقه زیر شکمم یکم سفت میشد منو گذاشتن تو اتاق و رفتن چنددقیقه بعد اومدن نگاه کردن‌گفتن تو درد نداری گفتم نه فقط زیر شکمم یکم سفت میشه
بعد رفتن صداشونو میشنیدم که میگفتن این چه انقباضای خوبی داره اما خودش میگه درد ندارم زنگ زدن به دکترم
ازونجایی که یبار زایمان طبیعی عالی داشتم تو همین بیمارستان و با همین دکترم
در واقع زایمان فیزیولوژیک بدون داروی فشار
دکترم گفت بهش امپول فشار نزنین درداش شروع میشه منم خودمو کم کم میرسونم
ساعت شده بود ده و نیم شب و معاینه شدم گفتن ۶ سانت حالا دیگه دردام زیاد بود ولی هنوز قابل تحمل موقع دردا نفس عمیق میکشیدم و آروم بشین پاشو میکردم وقتی هم درد نداشتم راه میرفتم ذکر میگفتم و به خودم امیدواری میدادم
مامای مهربون گفت پیشرفتت عالیه برام نقاط فشارو تحریک میکرد مثل مچ پاها شصت دستمو و شونه هامو
و میگفت تا دو ساعت دیگه زایمان میکنی میگفتم دیگه بیشتر ازین نمیشه دردام میگفت شاید کمی بیشتر بعدم بهم یک سی سی پدتین تزریق کردن واسه نرم تر شدن دهانه رحم و کمتر شدن دردا و واقعا بعدش انگار تو این دنیا نبودم اصلا هم جیغ و داد نمیکردم فقط ناله
بعد برام سوپ اوردن و چایی نبات دادن که تو حالت بیهوشی انگار خوردم
تنها نگرانیم این بود که روده هام تخلیه نبود چندبار بهشون گفتم من ۳ روزه شکمم کار نکرده خیلی نگرانم بهم شیاف بدین تا تخلیه بشم اما گفتن تو نباید بری دسشویی خطرناکه اگه زورت اومد بهمون بگو نگران نباش اگه دفعم داشتی کاملا طبیعیه یه وقت جلوی خودتو نگیری
همین که اینو‌گفت به پشتم زور اومدگفتم دسشویی دارما
زور بعدی دوباره اومدن معاینم کردن سریع زنگ زدن دکترم که خانوم دکتر ۷سانت شده امبولانس میفرستیم بیاین سریع
حالا خونه دکترم دوتا خیابون با بیمارستان فاصله داشتا
درخواست فیلم بردارم کرده بودم سربع زنگ زدن بهش که بیا اتاق زایمانو از دس میدی
منم اینارو میشنیدم میگفتم اخ جون دیگه تمومه بعدش اومدن گفتن اگه زورت اومد خودتو نگه دار یه وقت پاره میشی بچه میاد گفتم تازه گفتین زور بزن الان میگین نزن بذارین برم دسشویی اومدن پشتمو ماساژ دادن گفتن بخاطر خودتو بچس یکم تحمل کنی تمومه
ساعت تقریبا ۱۲ شب بود که دکتر اومد معاینم کرد و گفت ۸ سانت عالی ولی یه دفه اخم‌کرد گفت یه سوند بیارین ادرارشو خالی کنم
سوند یه سوزش کوچیک داشت و بعدش دوباره معاینم کرد گفت سر بچه کج اومده تو لگن
حالا انقدر زورم میومد هر یک دقیقه زورای خیلی شدیدی بهم‌میومد ولی سر بچم کج بود تو لگن دقیقا طوری که لگن و پای چپم از کار افتاده بود
گفتم خانوم دکتر نجاتم بده
گفت نگران نباش برا همین اینجام
خلاصه منو بردن رو تخت زایمان
به دکترم اطمینان کامل داشتم موقع زایمان پسرمم بند ناف دور گردنش بود و چرخیده بود اما با مهارت پسرمو به دنیا اورد وقتی گفت نگران نباش خیالم راحت شد
رو تخت همه کنارم بودن
بهم اکسیژن دادن و گفتن فقط نفس عمیق بکش
برعکس پسرم که زوراش اصلا درد نداشت اما ایندفه زورای وحشتناکی بود که خیلی درد داشت چون انگار یه چیزی بند بود و نمیومد منم دیگه صدای جیغام درومده بود بیحالم بودم بخاطر مخدری که بهم زده بودن
دو تا ماما موقع زور زدن پاهامو میدادن داخل و یکی هم شکممو فشار میداد و دکترم دستش تو رحمم بود تا سر بچه رو هدایت کنه
تصور کنین یه توپ لای پام بود که هرکار میکردم نمیومد و لگنم نیم ساعت به همون حالت باز و فشار زیاد بود سر اخرین زور به دکترم با فریاد گفتم خانوم دکتر من دارم میمیرم مگه نه!؟و اونم با فریاد گفت نه تو داری زایمان میکنی انقدر حرف نزن زور بزن دیگه تمومه
و بعدش دخترم به دنیا اومد و من گفتم اخیش راحت شدم
دخترم ۳۴۰۰ وزنش بود و ۱۲ و نیم شب سوم بهمن به دنیا اومد و خداروشکر همه چیش خوب بود دکترم گفت بیا اینم هسته البالویی که قورت داده بودی 😍😍😍
برش هم که اصلا نداشتم فقط یکم جراحت داخلی که دکتر ۳ تا بخیه زد گفت اگه نزنم هم خودش خوب میشه ولی بازم‌میزنم هیچی نفهمیدم از بخیه گفت لگنتو خیلی دستکاری کردم ممکنه تا چند روز نتونی خوب راه بری گفتم خانوم دکتر چرا برش ندادین زودتر بیاد گفت لگنت جا به جا شده دیگه نخواستم یه درد دیگه هم اضافه بشه اگه سر بچه درست وارد لگن میشد خیلی راحت زایمان میکردی ولی بازم خوش زا بودی
دقیقا بچه ها زایمانم عالی بود من ۹ بیمارستان بودم و ۱۲ و نیم زایمان کردم
اون نیم ساعت اخر وحشتناک بود ولی کاملا ارزششو داشت فقط
بعدش ۳ روز نمیتونستم خوب راه برم که کم کم با دوش اب داغو پیاده روی ملایم تو خونه یه روز لگنم جا رفت و تموم دردام رفتن انگار نه انگار شکر خدا بخیه هم که نداشتم
زایمان اولم ۱۲ ساعت طول کشید ولی راحت تر بود
زایمان دومم ۳ ساعتو نیم طول کشید ولی اون نیم ساعتش سخت بود فقط که شکر خدا بخیر گذشت
من مشهد بیمارستان خصوصی آریا زایمان کردم زیر نظر خانوم دکتر معصومه متقی
همه چی هم عالی بود اون شبم فقط خودم بودم و زائوی دیگه ای نبود که اینم از خوش شانسیم بود
فقط ازمایش کف پای دخترم امروز گفتن تی اس اچ ۶ هس که دوباره تکرار کردیم دعا کنین که جواب بعدی زیر ۵ باشه و نگرانیم از بین بره
ببخشید طولانی بود خواستم با جزئیات بگم اگه سوالی داشتین در خدمتم
برای همه هم موقع دردا دعا کردم چشم انتظارا باردارا همه همه❤❤❤

سلام عزیزم قدم نو رسیده مبارک باشه
عزیزم مبارکه انشالله قدمش پر خیر و برکت باشه
ای جانم مبارکت باشه ایشالاخوش قدم باشه😘😘
مرسی عزیزم
ان شالله برای شما
ان شالله به وقتش برای شما
وای اولین بار بود تاپیک ب این طولانی رو میخوندم مبارکت باشه گلم انشاا.. تست دومش نرماله
ممنونم‌جان❤
واای عزیرم مبارکت باشه
چقد خوب تعریف کردی دلم خواست زودتر منم زایمان کنم😂😂
داشتم با خودم میگفتم چه دکتر خوبی داشتی
کاش منم ازین دکترا پیدا میکردم
ک یهو ب آخرش رسیدم دیدم نوشتی مشهد اونم دکتر متقی کلی ذوق کردم
اخه دکتر خودمم دکتر متقیه
ولی هنوز زیاد شناخت ندارم روش
مبارک باشه
منم دقیقا فقط ده کیلو اضافه کردم ک. انکاری همش شکم. بود 😐
خوشبحالتون چقد خوبه اینجوری
دیگه نگران رژیم بعدش نیستین
قربونت شک نکن دکتر خوبیه اولین چیزی که در نظر میگیره صلاح مریضشه
خودتو کامل و راحت بسپار بهش
اره اینجوری عالیه الانم شکمم خیلی خوب شده محکم بستمش والان خیلی کوچولو شده
دسشویی اینا میتونسی بری بعد زایمانت😥
مبارک باشه چ زایمان خوبی خداروشکر
راسی یادم رفت😁قدم نو رسیده مبارکه گلم ان شاء الله زیر سایه پدر مادر بزرگشه😍❤️
قدم نو رسیده مبارک
مبارک باشه
منم چند روز دستشویی فرنگی رفتم بعدش دستشویی ساده میرم راحته
من فقط بدنم احساس میکنم خیلی ضعیف شده یکم تو خونه راه میرم بی حال میشم همه جام خیس عرق میشه شماهم همینجوری هستی؟؟
فک کنم تو دوتاشم دسشویی رفتن سخت باشه
هم تو سز هم توطبیعی
فقط دستشویی شماره ۲ اگه سفت باشه سخته مایعات زیاد میخورم شکمم شل باشه بقیش راحته
سز رو نمیدونم ولی بعد از ده روز فک کنم اونم راحت باشه
باید تو دوتا حالتم دسشویی فرنگی استفاده کنی اولش؟
اره فک کنم چون اولش سخته خم و راست شدن ابجیم سز میشد سر بچهاش میگفت زایمان سز نشستن راحته ولی برای طبیعی نشستن بده اون میگفت سز نمیتونه راحت دراز بکشه
سلام عزیزم مبارکه قدمش پرخیرو برکت و زیر سایه پدر مادر بزرگ بشه وموفقیاتشو ببینی 😍
سلام قدم نو رسیده مبارک عزیزم
ان‌شاءالله تندرست و شاد باشید
من خواهرم دو تا زایمان داشته اولی سال ۹۳ دومی سال ۹۵ لگنش خوب بود اما سر اولی بچه خیلی درشت بود کلی درد کشید نهایت هم سزارین شد دومی هم که سزارین..
الان سومی رو بارداره خرداد ماه تاریخ زایمانشه میخاد طبیعی زایمان کنه اما اینجا هیچ دکتری قبول نمیکنه میخواستم بپرسم این خانم دکتر متقی مهربون و ماهر شما یه همچین کاری می‌کنه ما موعد زایمان بیاریمش مشهد؟؟؟
خداروشکر
خیلی دکتر عوض کردم ک اینو انتخاب کردم
البته من احتمال زیاد سز میشم ولی خب برا اونم خیلی مهمه دکتر
خب چرا حالا شکمش پاره شده باز اونجاهم پاره بشه همون سز کنه که بهتره دیگه
ای جاااانم بسلامتی خدش قدم باشه ، علائماتون سر پسر و دختر چی بود فرق داشت؟
آخه یه مقدار چسبندگی داره، خیلی هم بعد سزارین جای بخیه‌هاش درد می‌کنه و کلا سزارین دوست نداره.. البته سر زایمان اول سر بچه کاملا اومده بود بیرون شونه‌های درشتی داشت مجبورشدن سزارین کنن، دومی هم داشت طبیعی به دنیا میومد اما باز سز شد.
چون بچه خیلی دوست داره میخاد چهارمی و پنجمی هم ایشالا بیاره ترجیح میده طبیعی زایمان کنه که سر بعدی‌ها هم خیالش راحت باشه..ولی دکترای اینجا میگن ریسکش بالاست
مبارکه عزیزم
اره فقط یکم سخت بود چون پای چپم قفل بود
شما میتونین باهاشون صحبت کنین ببینین چی میگه
کلا خانوم دکتر طرح ترویج زایمان طبیعی رو تو بیمارستان اریا راه انداخته و خیلی هم طرفدارشه
کلا تا جایی که بتونه با سز مخالفه
ممنونم بچه ها
روزای اول چون خونریزی هم تقریبا زیاده من که سر هردو زایمانم ۳ روز اول میرفتم‌حموم ایستاده بودم ولی برا شماره ۲ میرفتم فرنگی
ان شالله شماها همتون زایمان و بارداری خوبی داشته باشین چشم انتظارام به زودی دامنشون سبز بشه
برای همه اومایی ها دعا کردم اون موقع
خیلی هم عالی
آدرس یا شماره تماس میتونید بهم بدید؟؟
خیلی خیلی ممنون
05138529618
این شماره مطب
ادرسشم خیابون گلستان میشه
مشهد دقیقا رو به روی کوچه بیمارستان اریاس
و اینکه دوتا خواهر دوقلو هستن
معصومه و منصوره
که پزشک من معصومه بوده
خانوم دکتر معصومه خوش اخلاق تر از خواهرشون هستن
خواهرشون بیشتر بیماری های زنان رو درمان میکنن و جراحی
ولی خانوم دکتر معصومه بیشتر برا بارداری و زایمان هستن
خیلی لطف کردی عزیزم
برای خواهرم خییییییییییییییییلی دعا کنید
ان‌شاءالله که هرچی خیره پیش بیاد
یک دنیاااااااااا ممنون از محبتت
ان‌شاءالله همیشه در کنار خانواده و بچه‌های گلت زندگی خوب و خوش و پر روزی ای داشته باشی
⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩
مبارک باشه عزیزم
چه خوب توضبح دادی
دلم خواست منم زایمان کنم😄
دعاکن خوش زا باشم
منم مشهدم اما بیمارستانم بنت الهدی ست
عزیزم قدم نورسیده مبارک خداروشکر به سلامتی زایمان کردی برای ماهم دعا کن زودتر فارغ شیم😍😍😍
سلام تبریک میگم بهت قدم نو رسیده مبارک باشه🥰
چقد خوب تعریف کردی.تبریک میگم عزیزم خدا حفظش کنه
منم زایمان طبیعی کردم
چون شما تجربه داری خواستم بپرسم واژن برمیگرده ب حالت قبلش؟
مال من دوماه شد هنوز برنگشته
اره که برمیگرده حتما ورزش کگل انجام بده دکترم‌گفت یه جیزی بذار لای پات بهش فشار بیار تا رحمت زود برگرده سرجاش و اینکه حتما موقع ادرار کردن وسطش چند بار ادرارتو قطع کن دوباره ول بده
مبارکت باشه، انشاا.. قدمش خیرباشه براتون.
انشاا.. هممون راحت و بی‌خطر زایمان کنیم🤲
تو خونه نشستی روزی چند بار خودتو سفت کن یعنی واژنتو سفت کن بعد ول کن هر دفه ده بار
ممنونم بچه ها مرسی❤❤❤
واییی کی بشع جلو اسمم بزنم نوزاد1روزه😭😭😭
😍😍مبارک چ خوب تعریف کردی خوش قدم باشه من همش نگرانم کیسه ابم پاره بشه بچم دیر بیاد ایقد میترسم 🤕
اخرشی 😍خوش ب حالت
مبارک باشه عزیزم منم مشهدم و تعریف دکتر متقی رو شنیدم دوستمم تحت نظرشه
ببخشید فقط هزینه رو هم بگو ک چقد شد برات
من بیمه تکمیلی داشتم که تا سقف ۵ میلیون رو داد فقط ۴۳۰ هزارتومن دادم بیمارستان
ممنونم❤
نگران نباش کیسه آب پاره بشه روند زایمان سریع تر اتفاق میوفته ❤❤❤
ان شالله به زودی❤
مبارک باشه🧿💕🥰😘انشالله خوش قدم و خوش روزی باشه گل دخترت🥰🙏
مرسی عزیزم
مبارک باشه الهی. چقدر قشنگ و خوب توضیح دادی. همش خودمو جات تصور میکردم البته من شهامت شما رو ندارم. از همه چی میترسم. اگه دکتر بهم میگفت لگنت رو دستکاری کردم، سکته میکردم. ولی ماشالا شما قوی هستی. خدارو شکر که همه چی خوب پیش رفت برات.
الهی جواب آزمایش دخترت هم خوب بیاد
ممنونم عزیزم❤
باشه ممنون
منم میخوام برم آریا
مبارکه عزیزم

سوالات مشابه