- میشه راهنماییم کنید چی کار کنم؟ طبیعیه؟ یا باید پیگیری کنم؟ کدوم دکتر برم؟ چ ازمایشی لازمه؟>تق تق کردن لگن بعد از زایمان طبیعی256 بازدید18 پاسخ
- زایمان طبیعی در بیمارستان ارام155 بازدید5 پاسخ
- زایمان طبیعی و عمل چشم392 بازدید4 پاسخ
- زایمانم طبیعی بوده ولی چهارده ساعت بعداز پارگی کیسه آب زایمان کردم با برش و بخیه زیاد
بنظرتون دلیل ورم ها چیه ؟
>ورم شدید دست و پا بعد از زایمان طبیعی424 بازدید56 پاسخ - بیست و نهم رفتم دکتر معاینه تحرکی انجام داد و گفت یه سانتی
از دیروز تا حالا ترشح کشسان رنگی دارم و کمر درد
دوش آب گرم ماساژ با روغن ورزش و پیاده روی هم انجام دادم نبات و خاکشیرم خوردم لی هنوز دردهای زایمانم شروع نشده
لازم برم دوباره معاینه بشم؟
یا همچنین باید صبر کنم؟ دوروزه کلافه شدم یه بار درد دارم یه بار ندارم 😫😫😫
تاریخ زایمانم طبق ان تی دهم بهمنه >دوروزه درد و علایم زایمان دارم. چیکار کنم زودتر زایمان کنم 😭863 بازدید133 پاسخ - من فردا صبح باید برم بیمارستان بستری بشم برای زایمان، الان ۳۸ هفته و ۳ روز هستم دکترم گفت چون دیابت دارم نمیشه بیشتر از این صبر کرد ممکنه وزن بچه بره بالا. در حال حاضر نوع زایمانم طبیعی هست، ممنون میشم اگه توصیه ای چیزی دارید بهم بگین. یکم استرس دارم ولی بیشتر اینکه نمیدونم چی قراره بشه اذیتم میکنه چون نه دردی دارم نه ترشحی هیچی>توصیه های قبل از زایمان342 بازدید25 پاسخ
- زایمان بدون درد اسپاینال و اپیدورال289 بازدید37 پاسخ
- کسی با ماما خصوصی زایمان طبیعی داشته که ازش راضی باشه و کارش خوب.لطفا معرفی کنید ترجیحا بیمارستان مادر وکودک باشه>ماماخصوصی و زایمان طبیعی شیراز205 بازدید9 پاسخ
- بعضیا توو همین اوما گفتن یه بار بهمون تزریق کردن و فقط دوساعت درد نکشیدیم بعضیا گفتن توو سه دوز و سه بار بهمون تزریق کردن، چرا تبعیض؟😐 واقعا اپیدورال بزنیم درد نمیکشیم؟
خواهرم ماه آخر بارداریشه نمیدونه اپیدورال بزنه یا زیرمیزی بده دکترش سزارین شه🤕>زایمان با اپیدورال و گاز بی دردی واقعا درد نداره؟ کیا انجام دادن راضی بودن1,197 بازدید420 پاسخ - >تغییرات واژن بعد زایمان طبیعی463 بازدید9 پاسخ
- خانومهای اصفهانی لطفا جواب بدید خیلی مهمه واسم311 بازدید83 پاسخ
- من یک ماه پیش دقیقا ۶ مهر زایمان طبیعی داشتم
خیلی بخیه خوردم و هنوز درد دارم
داشتم امشب پماد فیبرینولیزین رو میزدم دکترم از روز ۵ بعد زایمان گفت بزنم دیدم یک دونه زده ابتدا واژنم و اتفاقا همونه ک خیلی درد داره فک میکردم بخیه اولیه جوش نخورده
این چیه دکتر ؟ چه کنم؟
قرص هم یک بسته سفکییم ۴۰۰خوردم اول زایمان
بعدش هم این پماد رو داد
بعد دو هفته هم ک رفتم مجدد فیبرینولیزین رو تکرار کرد به علاوه شیاف و پماد کلوتریمازول البته من پماد رو دو شب زدم کلا نمیدونستم کجا بزنم دیگه نزدم
قرص اناهیل و ویتامین سی ۵۰۰ اولترا هم روزی دو تا میخورم
به علاوه آهن و مولتی
این دونه چیه دکتر جان ؟ ممکنه اثر قرص یا پماد ها باشه؟>دانه دردناک بعد از زایمان طبیعی414 بازدید9 پاسخ - من بارداری دومم هست، اولی طبیعی بود، البته کیسه آب پاره شد و به زور آمپول فشار تونستم طبیعی زایمان کنم
الان دومی رو هم میخوام طبیعی باشه، اما شنیدم زایمان طبیعی دوم خیلی زودتر از اول اتفاق میفته
کسایی که تجربه دارن لطفا بگن زایمان طبیعی دوم از لحظه شروع درد تا زایمان چقدر طول کشید؟
و آیا دردش به اندازه همون اولی بود؟
علائمی از روز های قبل زایمان داشتن؟
یعنی مثلا علائمی بود که نشون بده مثلا ظرف دو یا سه روز آینده زایمان اتفاق میفته؟
ممنونم اگر راهنماییم کنید>خانمهایی که تجربه دو زایمان طبیعی دارن لطفا کمک کنن702 بازدید46 پاسخ - بچه های همدان بیاین لطفاً😘174 بازدید15 پاسخ
- من یه توضیحی راجع به شرایطم میگم خدمتتون، اگر ممکنه نظرتون رو بفرمایید که چقدر احتمالش هست بتونم زایمان طبیعی خوب و راحتی داشته باشم؟ البته عرض کنم که من تو ذهنم از زایمان طبیعی یه پروسه راحت و بی درد نساختم، میدونم که درد داره، خونریزی، برش و بخیه داره ولی در کل.. میخوام بدونم بخاطر این شرایط ممکنه علاوه بر عوارض معمول زایمان طبیعی، دچار مسائل دیگه ای هم بشم یا نه؟ مجبورم از الان تصمیم بگیرم،به این خاطر که دکتر فعلیم فقط سزارین انجام میدن و من برای طبیعی باید پزشکم رو تغییر بدم..
ماجرا اینه که.. از ۱۴ هفته با سرویکس ۲۲ سرکلاژ شدم و استراحتم و عضلاتم خیلی ضعیف شده. جوری که اگر بشینم رو زمین بدون کمک اصلاااا نمیتونم بلند بشم.. بعد از سرکلاژ تو سونو انومالی سرویکسم شده بود ۲۸ و تو سونو ۲۹ هفته رسیده بود به ۳۱ !
هم شیاف پروژسترون از اول بارداری استفاده میکنم هم دوفامد.
۸ ساله دیسک کمر دارم و سنگ و التهاب صفرا که تو بارداری درگیرش شدم و بواسیر خیلی قدیمی..
سابقه دوبار سقط دارم، سه سال پیش. سقط اولم ۸ هفته با درد شدید تو خونه سقط شد. سقط دوم رو ۹ هفته بودم و شیاف استفاده کرده بودم که جنین ایست قلبی داشت،ده روز توی خونه هرچی دمنوش سقط آور خوردم و دوش آب داغ گرفتم و پله بالا پایین رفتم، حتی دریغ از یه لکه.. بیمارستان بستری شدم، سرجمع ۱۵ تا شیاف و قرص زیرزبونی گرفتم، شب تا صبح انقباض های منظم و خونریزی شدیییید داشتم و کلی لخته دفع کردم، ولی آخرشم دهانه رحمم باز نشد و ناچاراً بعد از حدود ۲۴ ساعت درد و انقباض و خونریزی بردنم کورتاژ..😞خیلی سخت گذشت. حس میکنم دهانه رحمم باز بشو نیست.. بخاطر همین نمیدونم واقعاً چقدر میتونم رو زایمان طبیعی خوب حساب کنم..شما تجربه ای دارید که تو همچین شرایطی زایمان نسبتاً خوبی رو پشت سرگذاشته باشن؟ و اینم عرض کنم خدمتتون که دکترم اجازه نمیدن زودتر از ۳۷ هفته که سرکلاژم رو باز میکنن، ورزش های زایمان رو شروع کنم.. ولی زایمان طبیعی رو هم دوس دارم🥲 و با شناختی که از خودم دارم اگر تصمیم بگیرم که انجامش بدم، قطعاً تماااام تلاشمو براش میکنم💪🏻>با این شرایط امیدی به زایمان طبیعی داشته باشم؟🥲1,297 بازدید600 پاسخ - تجربه زایمان طبیعی570 بازدید55 پاسخ
- من ۴۳ روز پیش زایمان طبیعی داشتم.
امروز دفع داشتم دیدم ازم خون اومد اول فکر کردم از مقعدمه اما چک کردم دیدم از واژنمه. خیلی ترسیدم ممکنه از بخیه های داخلیم باشه؟؟ ممکنه بعد از این مدت باز شده باشن؟>بخیه زایمان طبیعی .728 بازدید10 پاسخ - من جمعه زایمان کردم صبح. بخیه نمیدونم چندتا خوردم اما از بالا تا پایین بخیه هست
خیلی خوردم فک کنم
امروز متاسفانه نا پرهیزی کردم راه رفتم و ظرف شستم . بچه رو خودم بغلم کردم.... الان فهمیدم اشتباه کردم
از سر شب بخیه هام درد میکنه و میسوزه
البته بیشتر میسوزه
موقع ادرار هم یوزش دارم
نمیتونم از روی عکس تشخیص بدم که بخیه ها پاره شدن یا نه
الان چه کار کنم ؟امکان اینکه فردا برم دکتر نیست
حالا دراز کشیدم ولی بازم مورمور میشه و میسوزه
نمیدونم طبیعیه یا گند زدم و پاره ای چیزی شده
چه کا. کنم؟ علائم باز شدن بخیهرچیه
یه کار دیگه که میکردم این هست که بعد دستشویی خشک میکردم بعد بتادین رو پنبه میزدم . میزدم رو بخیه ها . الان خیلی میسوزه بخیه ها و البته حس میکنم شاید عفونت هم گرفتم از درون واژن حس میکنم میسوزه مثل وقتی عفونت میگیری
الان فهمیدم بتادین خوب نیست
چه کا. کنم زود خوب شم
سفکسیم ۴۰۰ روزی یکی میخورم
آناناس هم میخورم
>بخیه های زایمان طبیعی567 بازدید32 پاسخ - دوستانی که زایمان طبیعی داشتین میشه بگین چند هفتگی زایمان کردین؟
و اینکه زایمان طبیعی خوب بود براتون؟
ممنون میشم تجربه هاتون رو بگین 🙏
چون من از طرفی دوس دارم طبیعی زایمان کنم چون از بخیه سزارین میترسم و از طرفی دوس دارم زود زایمان کنم دوس ندارم تا ۴۰ هفته و اینا بمونه😥>تجربه های زایمان طبیعی932 بازدید198 پاسخ - من الان 39هفته و 1روزم طبق سونو ان تی
رفتم دکتر معاینه کردن دهانه رحمم کامل بسته و گفت دهانه رحمت عقبه
ضمن اینکه آب دور جنین زیاد شده 24 زده تو سونو
چکارکنم بتونم طبیعی زایمان کنم
بچه اولمه.... دکتر گل مغربی برام نوشت
گفت تا شنبه بیا اگه دهانه رحمت باز نشد سزارین بشی...
ولی من دلم نمیخاد سزارین کنم😕😕طبیعی دوس دارم زایمان کنم
بنظرتون برای بچم خطر داره>بسته بودن دهانه رحم404 بازدید25 پاسخ
بچه ها الهه ام دارم میرم بیمارستان گمونم امشب زایمان میکنم
هر کی در توانش بود منو دخترمو دعا کنه
الهی که هر کی منتظر خدا دلشو غرق شادی کنه و هر کسی هم بارداره صحیح و سالم بارش و زمین بذاره
و هر کی بچه داره خدا براش نگه داره
خونه تکونی عید و نکات کاربردی
سلام سلام😍 بیاین از تجربه هاتون واس خونه تکونی بگین
من نیاز دارم یکی هولم بده موتورمو روشن کنه😂
پارسال گفتم کاری نمیکنم شب قبل سال تحویل کل آشپزخونه رو ریختم بیرون تا قبل سال تحویل در حال تمیزکاری بودم😬
اصلا نمدونم چی ب چیه و از کجا شروع کنم و چکار کنم
اگ ایده ای دارین روشی دارین یا هرچی ک ب درد بخوره بگین
بچه ها ی سوال بهم ریختم
شما جای من باشین چیکا میکنین این همه خواهرشوهرم جمع جورشکردم درنبود مادرشوهرم این چیزا حالا برگشته میگه خونه خواهرخودم راحتترم غذام آماده همه چیم آماده
منم پیامش دادم که حالا ک اونجا خوبه همونجام بمون چ کاریه برگردی
خیلی بهم برخورده واقعا عصبی شدم😔
تایپیک مادرشوهر پررو و شعور ندار😵😵😁😁
خانوما شماهام مادرشوهر اتون آنقدر پررو هستن
من مادرشوهرم هر موقع بخوایم با اون جایی بریم میره جلو میشینه،فکر میکنه صندلی جلو باید در اختیار اون باشه
خیلی تو مخمه این اخلاقاش
چجوری باید باهاش برخورد کنم که بفهمه چیزی مال اون نیست و کاری هم اگر میکنم از سر لطفه نه وظیفه
سلام بچه ها.بانو ام ..ممنونم که پیگیر حالم شدین
آزمایشا سالم بود ولی قسمت نبود پسر باشه و نی نی دختره ..بخاطر آمنیو کمی آب ازم رفت که رفتم دکتر خدارو شکر خوبه🙏❤️این چندروز شوکه بودم و حالم خراب بود ولی باهاش کنار میام مطمئنم
شوهرم عصر بردم براش قنداق فرنگی و جوراب و گل سر و سرهمی خرید گفت واسه عیدیش ولی انگار برام غریبه هنوز
دعا کنید سلامت باشه و زود زود مهرش به دلم بیفته هنوز حس میکنم پسره🥺💔ولی جواب امنیو قطعی دختره
بازم ممنونم از پیگیریاتون❤️❤️❤️🙏🙏🙏اگه صرار دارم بخاطر بیماریم هست وگرنه تلاش میکنم تا به خواسته م برسم
دوستان بازم رفتم دکتر بازم همون حرفهای همیشگی...😔
بعد ای وی آف قبلیم پنج شش ماهه دارم رعایت میکنم قند و شکرو حذف کردم و خوابم هم بهتر شده
امروز رفتم پیش ی دکتر جدید مشهد
تا شرایطمو فهمید همون اول گفت جنین اهدایی
بعدش کسونو کرد میگه تخمدان چپت سه چهار تا بیشتر نداره از اینا هم خیلی چیزی در نمیاد
بعدم میگه معلوم نیست دوباره شوهرت عمل بشه نتیجه داشته باشه
گفتم من دو سه ماه دیگه میتونم بیام ک وارد سیکل بشم ، سریع برداشت گفت آخه خودتم مشکل داری معلوم نیست تا اون موقع همین سه چهار تا هم باشه یا نه
از مطبش تا خونه تمام گریه کردم
از این طرف هم وزنمو هم اندازه گرفت ۳۴ کیلو شده بودم
نمیدونم چرا همش کم میشه وزنم با اینکه غذا خوردنم معمولیه
همش با خودم میگم شاید حتی اگه مثه دفعه قبل همون دو سه تا جنین هم تشکیل بشه بازم مثبت نشم با این وضعیتی ک دارم
همش میگم نکنه باید آرزوی دیدن بچه هامونو ب گور ببرم 😭
خیلی میترسم
نمیدونم باید چ کار کنم
دوباره برم تهران همون مرکز قبلی یا برم مشهد پیش ی دکتر دیگه
همش ب خدا میگم چرا کار ما رو ب این بنده هات انداختی؟
ب خدا اکثرشون تاجر شدن
سه چهار ساعت تو مطب نشستم
اول فقط اهدایی ها رو میفرستن داخل
ی جوری هم ناامیدت میکنن ک فقط بری سراغ اهدایی
ای خدا یعنی هیچ راهی برا ماها وجود نداره😭😭
نظر سنجی اسم دخمل 😍🥰
سلام مامانهای گل اوما الهی که حال دلتون خوب باشه❤🌹
ممنونم میشم نظرتون راجب انتخاب اسم دختر بگید
هنوز مشخص نیست نی نی جون دخمل یا پسمل
اما انشاالله اول سالم باشه اگه پسر باشه آرشا میزارم
ولی برای دختر نمیدونم و اسمی قطعی تصمیم نگرفتم ممنون میشم با نظراتتون باعث بهتر تصمیم گرفتنم بشید ❤❤🌹🌹
نظر سنجی اسم😂❤️زود بیاین
بیاین زودنظر بدید واسه دخترکم❤️
زور زدن نوزاد بعد از خوردن شیر
مامانا پسر من بعد خوردن شیر گاها زور میزنه و این پیچش سه ساعتم زمان میبره ولی گاها اینجور نیست، شیر خشک نان یک بهش میدم. فردا میخوام ببرمش دکتر ولی امروز خیلی اذیت شده، سرماخوردگی هم داره. ممنون میشم علت زور زدن رو بگید و راه حلش هم بگید چکار کنم تا فردا کمتر اذیت بشه ممنونم از همگی.
🔴🔴چله خونه دار شدن....🏠🏘️🏡
سلام دوستان ، الهی همیشه دلتون شاد و لبتون خندان باشه و حال دلتون عالی باشه🌻
💥چله خونه دار شدن گذاشتم . هر کسی دوست داره میتونه شرکت کنه 💥
چله به این صورت هست که :
به مدت ۴۰ روز ، هر روز ۴۰ مرتبه ، آیه ۲۹ سوره مومنون بخونیم .
💥اونایی که اشتراک اوما ندارن ، میتونند هر روز که خوندن لایک کنند...♥️
امشب شب نیمه شعبان هست ازتون میخوام بیایید نفری ۱۲ تا صلوات ب نیت
حضرت قائم (ع) بفرستیم،
ان شاءالله خدا ب برکت صلواتایی ک میفرستیم
۱_ظهور آقا امام زمان(عج) رو برسونه
۲_همه ی مریضا رو لباس عافیت بپوشونه
۳_همه ی رفتگانمون رو ببخشه و بیامرزه
۴_عاقبت ب خیرمون کنه
۵_گره از مشکلات همگیمون باز کنه
۶_همه مستاجرا صاحب خونه بشن
۷_همه ی خانمای باردار بارشون رو ب سلامتی زمین بذارن
۸_همه کساییکه چشم انتظارن خدا دامنشون رو سبز کنه
الهی آمین 💚💚💚
مامانهایی که شیر خودتون و به نوزادتون دادید میشه لطفاً جواب بدید
هر بار چقدر شیر میخوره دختر من تو هر وعده نهایت ۱۰ دقیقه شیر میخوره
بعدم تا سه ساعت نمیخوره تا دوباره بخواد شیر بخوره و سینه مو بگیره یه عالمه گریه میکنه انگار دوس نداره 😭😭😭
حالا زردی گرفته رو ۱۱/۵ هست
چجوری مرتب شیر بدم وقتی بچه نمیخوره
اگه راه حلی دارید بگید ممنون میشم
برنده قرعه کشی شهر اشپزخانه شدم
هدیه اش:
۵۰میلیون هدیه
بلیت سفر امام رضا
و سرخکن رایان
ولی اعتمادش سخته
چون به ما گفتن باید ۷میلیون واریز کنی برا مالیات
میترسم ۷میلیون پرداخت کنم ک کلاه بردار بشن
زنگ زدیم به پشتیبانی شهر اشپزخانه، گفت حقیقت داره جایزه هاش همینن
اگه ب شما زنگ زدن و شمارهکارت دادن یعنی شما برنده شدید
و اون ۵۰میلیون رو باید بیای فروشگاه جنس بخری با ۷۰درصد تخفیف، ۳۰درصد دیگش شما پول بدید
بنظرتون کلاهبردار نیست؟؟؟؟
سلام دوستان کسی هست واکسن نزده باشه ؟؟
سلام بچه ها این داستانای جدید درمورد واکسن و ارتباطش با اوتیسم چیه ؟؟
پیج بابایی توی اینستا رو دیدید که همش از عوارض واکسن میگه یا یه پیج دیگه هم هست سام اورگانیک
کسی توی اطافیانتون دیدید واکسن نزده باشه؟؟
منکه واکسن دوماهگی پسرمو زدم همون قدیمیا رو فقط اجازه دادم بزنن روتاویروس و پنوموکوک رو نذاشتم
خودمم تو دوران کرونا واکسنشو نزدم از عوارضش میترسیدم حالا برای واکسن بچه ها هم مردد شدم هم از زدنش میترسم هم نزدنش
دوقلوها و چندقلوه پیام بدن
دوقلوها و چند قلوها پیام بدن
تولد یک سالگی پسر عجول من
چهارشنبه بود . تو گرگ و میش غروب آسه آسه قدم برمیداشتم . الکی نبود که بار شیشه داشتم. هفت ماه تو شکمم بغلت کرده بودم . کل شهر بوی شکلات میداد و دستای من بوی پرتقال . پرتقال به دست رفتم خونه . خونه که چه عرض کنم انباری خاطرات جمع شده که قرار بود کوچ کنه به شهر مادری. زنگ زدم به اولین نفر زندگیم اونکه این روزها صداش میکنی((بابایی)).گفتم قراره سه روز بارون رو از پشت شیشه های بیمارستان تماشا کنم که خیالمون راحت بشه سلامتی . هنوز هیچی نخریده بودیم برات قرار بود دوماه دیگه بیای خونمون . یه ساک معمولی بستم و کتاب جودی ابوت رو توش جا دادم.لباس آبی گل گلیم رو پوشیدم و ساندویچ کوکو سبزی رو تو دهنم مچاله کردم . بارون شهر رو بغل کرده بود و ما رفتیم سرخوش و شاد . رسیدیم بیمارستان . لباس بیمارستان رو که پوشیدم .بابات خندید گفت چه بانمک شدی وایسا ازت عکس بگیرم . یک ... دو ... سه... و من دم در یکی از اتاقای بیمارستان ثبت شدم . کارها که انجام شد وقتی داشتم از راهرو رد میشدم صدای شیون زنی با رعد و برق ترس به جونم انداخت . خودش رو میزد و به هرکسی که رد میشد چنگ مینداخت میگفت پسرم رفت پسرم مرد پسرم نیست و همه ی این ها رو با زبان محلی لالایی میکرد. نمیدونم هوا سرد تر شده بود یا روح من طوفان زده شده بود . گفتند رو ویلچر بشینم تا ببرنم بخش مورد نظر . گفتم خودم میتونم برم گفتند قانونه و من فکر کردم چه قانون مسخره ای. رفتم زایشگاه . همه چی عجیب بود اتاقاش نشون از درد و تولد میداد . دوست داشتم همه چی رو خوب نگاه کنم انگار فرصت کم بود . تخت ها ی کنار هم ، پرستارا ، اتاق ایزوله و.....
زن هایی که برای مادر شدن بستری بودن و بچه هایی که برای اومدن بیقرار .
صدای جیغ های گوشخراش ، بوی الکل و بتادین و خون و آمپول . صدای قلب های جنین زیر دستگاه ان اس تی همه مثل کتاب ها بود مثل رمان ها اما با این تفاوت که واقعی بود . جالب این بود من نمیترسیدم من به وجد اومده بودم . پر از شور بودم و هنوز نمیدونم چرا....
صدای قلب تو هم پیچید تو اتاق (بوم ...بوم ....بوم..) اما من حواسم پی زنی بود که داشت با درد یه وجود رو خلق میکرد . پرستار اومد کنارم وقتی ضربان قلبت رو دید گفت این که همه چیش عالیه .ده از ده. من خندیدم و پرستار رفت پنج دقیقه نشد که صدای قلبت ضعیف شد .
به پرستار گفتم ضربان پایین اومده . چک کرد . انگار خیلی پایین بود . همه سمت تخت من دویدن . دستگاه اکسیژن بهم وصل کردن . من میگفتم من حالم خوبه اما کسی انگار منو نمیدید گفتند باید بچه رو در بیاریم . گفتم میخوام برم بیمارستان دیگه گفتند وقت نیست ضربان خیلی پایینه . گفتم پس به همسرم اطلاع بدید . گریه نکردم . نترسیدم . فقط یادمه میلرزیدم . کل وجودم میلرزید . دوباره سوار ویلچر شدم با خودم گفتم چه قانون خوبی . بردنم اتاق عمل اگه اشتباه نکنم همه جا سبز بود . یه تخت باریک . نور های کم . رو تخت جا گرفتم . بی حسی زدن به کمرم . کل بدنم گرم شد و من دیگه خودم رو حس نکردم .
روبه روم چراغ بود چراغی که میتونستم از توش لحظه ی تولدت رو ببینم . تو آینه کاری اون چراغ ها من دیدم . من در سن ۲۷سالگی در تاریخ ۱۴۰۲/۱۱/۲۵ ساعت ۱۱:۲۵دقیقه ی شب دیدم که تو از وجود خودم بیرون اومدی .تو گریه کردی و من لبخند زدم . اینجا اولین جایی بود که تو گریه کردی و من خندیدم . اوردنت بالا که تماشات کنم . وقتی نگاهت کردم چشمات بسته بود لبات سرخ سرخ بود و دستات دو طرف صورتت رو بغل کرده بود . پسرکم اون لحظه ای که دیندار ها جشن تولد امام سجاد رو جشن میگرفتند اون لحظه که عاشق ها بهم خرس و شکلات کادو میدادن اون لحظه که کل جهان غرق در شادی و عشق بود تو
تو لحظه ی بوسیدن ها و عشق ورزیدن ها اومدی .
و این تازه شروع ماجرای ما بود.....
افزایش اسپرم چه چیزی خوبه
سلام عزیزان کسانی ک بار دار نمیشدن و مشکل از کم بود اسپرم بوده
لطف کنید بگید چی خوردن همسرشون ک باردار شدن من ۳ساله تو اقدامم
از بعد زایمانم دلم تنهایی میخواد حالم خوب نیست
دلم خیلی گرفته .حالم اصلا خوب نیست . احساس میکنم اگه شبانه روز گریه کنم بازم سبک نمیشم . تو دوران بارداریم خیلی استرس کشیدم خیلی نگران بودم . روز زایمانم وحشتناک سرما خورده بودم و ازش هیچی نفهمیدم . بچم بعد بدنیا اومدن رفت تو دستگاه .
درد داشتم خیلی خیلی . سرماخورده بودم وقتی سرفه میزدم بخیه هام جونمو میگرفتن . دیدن اینکه همه بچه هاشون کنارشون بود و گریه میکرد اما من بچم تو دستگاه بود خیلی سخت بود . تا دو روز خودمم راه نمیدادن . حتی صورت بچمم نمیتونستم تصور کنم . بعد دو روز با درد قدم قدم رفتم ببینمش جونمو انگار میگرفتن وقتی اون سرم و دم و دستگاه میدیدم .
اومدم خونه با ادمای نااهل دورم . هرکی یه حرف میزد . تو حواست نبوده . از بس استرس داشتی اینطوری شد .
نوبت شیردهی شد . دوشیدن شیر و بردن به بیمارستان برام سخت بود . مجبور به شیر خشک شدم . اما بازم حرفای مفت بقیه ول کنم نبود . دخالت ها .
تا به خودم میام میبینم هرچی دارو گیاهیه ریختن گلو بچم . خودمو به هر دری میزنم اما با تیکه هاشون جوابشون میدم بعد بهم عذاب وجدان میدن.
گلوم درد میکنه . دلم درد میکنه . پاهام درد میکنه و ورم کرده . کمر درد دارم . بچم سرفه میکنه میترسم . بقیه تو مخمن هیشکی درکم نمیکنه .
مادر خوبی برای بچم نیستم . ناراحتی هام ، گریه هام باعث شده بهش خوب نرسم . فقط دلم میخواد از همه فرار کنم . تنها باشم . ناشکری نمیکنم اما حالم خیلی بده کلافم. عذاب وجدان دارم . بچم منو احتیاج داره اما من بلد نیستم بهش برسم . دیگران بهش میرسن . احساس میکنم مردم
شیطنت بچه یکسال و ۱۱ماهه
سلام مامانا
دختر من یکسال و ۱۱ماه داره،ماشالله خیلی کنجکاوی میکنه تمام اسباب بازیهاشو براش میارم کلی باهاش بازی میکنم ولی به محض اینکه برم سراغ کارهای خونه شروع میکنه شیطنت کردن،مثلا از تخت خودش یا ما میگیره بالا
یا مثلا میره سراغ کابینتها و همه چیز میریزه بیرون واقعا کم آوردم دیگه.حتی جرات ندارم یه حمام یا یه سرویس برم از دستش مگر خواب باشه یا شوهرم خونه باشه که کنارش باشه
خواستم بدونم بچه های شما هم تو این سن اینقدر کنجکاو بودن؟
چه سنی این کنجکاوی تموم میشه 🥺
خرید برنج خوش عطر
بچه های شمال و جنوب برا خرید برنج خوب از هر دو منطقه فروشنده باانصاف سراغ دارین؟برنجی میخام عطر وطعم خوب داشته باشه