- شوهرای شما هم تا از سرکار میان خونه میرن رو اعصاب شما ؟
میخوان یه کاری براتون کنن تا مرز جنون شمارو میبرن ؟؟
من هربار یه کاری مربوط به من باشه شوهرم بخواد انجام بده یعنی تا حدی که حسابی عصبی کنه منو پیش میره ، مثلا بگم بریم بیرون صدتا بهانه و دلیل مسخره میاره اره بخوابم اره خودم برم بیرون اره فلان کار رو کنم
هی ریز ریز زیر لب غرغر میکنه واقعا عصبی میشم ، دو روز پشت هم بخوام با مامانم حرف بزنم تلفنی اره چقدر حرف میزنی دیروز حرف زدی میگم خب حرف بزنم چی میشه ، یعنی از در میاد توو رو مخ میره جوری که واقعا دلم میخواد بزنمش شماها اینجور مواقع باشین چیکار میکنید ؟؟>برخورد شما در این موقع چجوری هست817 بازدید176 پاسخ
واقعا من نمیدونم باید چیکار میکردم شوهرم میدید مادرش چقدر تیکه بار من میکنه ، میدید هیچ وقت خواهرش احترامی برام نمیزاشت ، باز هرچی میشه میگه مقصر اصلی مشکلات من پدر مادر تو هستن ، هرچی میشه اگه مادرم بد بود تو هم عروس خوبی نبودی
خب من وقتی بدی دیدم وقتی توهین دیدم وقتی مادر شوهرم واقعا اتیش بیار بود میرفتم دستشو میبوسیدم میگفتم مرسی کار کردی برم با بچه چند ماهه جدا بشم ؟
همش میگم خدایا کی دیگه جواب اینارو میدی کی دیگه اینا گرفتار یکی مثل خودشون میشن واقعا دلم میشکنه وقتی همیشه منو پدر مادرم و مقصر میدونه
شما بهم بگین چیکار کنم چجوری خودمو اروم کنم این مرد رو پاره پاره نکنم >یکمی حرف بزنم شماها قضاوتم کنید1,167 بازدید358 پاسخ- بنظرتون چیکار کنم >خانما میشه راهنماییم کنید 533 بازدید49 پاسخ
- من هر وقت حرف میزنم قاطی میکنه عصبانی میشه آخرشم با دعوا وقهر چندتا بد بیراه به خودش ختم میشه
مثلا امروز از سرکار امده فوتبال نگاه کرده غذا گرم کرده خورده رفته تو اتاق بهمم میگه خستمه باهام کاری نداشته باش منم کاری به کارش نداشتم از ساعت ۸ تا ۱۱گفتم خستگیش دیگه در رفته امدم بهش میگم تو مگه خسته نبودی مگه وقتی ادم خسته هست خوابش میبره وایساده سر صدا کردن که تو شکاکی تو الی بلی غیر از اینکه مقصر شدم و قهر کرد رفت تو حال خوابیدن چیزی نداشت >دلم گرفته از این شوهر کردنم1,745 بازدید340 پاسخ - ممنون میشم نظر بدین 🙏🌹
ما الان خونمون نزدیک خونه مادرشوهرم ،محل کار شوهرم ۴۰ دقیقه فاصله داره باهامون تو یه شهر دیگه ست تو خود شیراز نیست
به چند دلیل دوست ندارم اینجا بمونم ،۱, نزدیک مادر شوهرم هستم
۲,خونمون یه مقدار قدیمی ،محیطشو دوست دارم خیلی سرسبز ولی از قدیمی بودنش خسته شدم بعد اگه بخوایم با پولمون تو شیراز خونه بگیریم خونه قدیمی که محیطش خوب باشه میتونیم بگیریم
من دلم خونه نو ساز میخواد که اگه برنامه م این باشه باید بریم صدرا
حالا شوهرم میگه
میتونیم امسال هم اینجا بمونیم ،اسباب کشی نکنیم چون یکم راه دور پولمونو بیشتر کنیم که سال دیگه بریم صدرا خونه بخریم
یا اینکه تو همین تابستونی بریم اونجا اجاره کنیم
من هم خسته شدم از نزدیک مادرشوهر بودن و از طرفی شرایط اینجا بودن بهتر
امسال خیلی برنامه ها میتونم پیدا کنم ،اگه امسال قبول بشم آزمون سال اول که کلاسای پودمان اینا داره تو شیراز باشم بهتر واسه سر کلاس رفتن اینا
دوم اینکه شاید تابستون دماغمو عمل کنم اگه تو روند اسباب کشی جابجایی بیوفتیم مالیده ست 🤣
اگه اینجا هم بمونیم ماشینمون هم عوض میکنیم
شما جای من بودین چیکار میکردین ؟
جابجایی ،خونه نوتر ، فرار از مادرشوهر 🤣؟
ماندن ،کلاسای پودمانی ،عمل بینی ،ماشین ، سال بعدش خونه خریدن و رفتن ؟
اینم در نظر بگیرید چیزایی هم که شوهرم گفته خیلی شرایطی که ایشالا همشون بشه 🤭
>بر سر دو راهی ماندن 🤔🤔441 بازدید109 پاسخ - برام سوال شد بدونم اگه مشکل یا ناراحتی از خانواده شوهر پیش بیاد و شما گلایه کنید ب شوهرتون واکنشش چیه ؟
حقو ب شما میده یا ازونا طرفداری میکنه ؟؟>اگه مشکلی با خانواده شوهر پیش بیاد .....957 بازدید50 پاسخ - بهم بگین چیکار کنم خیلی اعصابم خورده
من تک عروسم دوتا خواهر شوهر دارم.. مشکل من اینه شوهرم بشدت مرد بچه ننه ای هستش ، کلی بخوام بگم ...
خانوادش هر حرفی بزنن هر بلایی سر من آوردن و بیارن کلا همیشه طرف اوناست...
تو هر موردی الویت خانوادشه..
امشب خونه مادر شوهرم بودیم هم من هم شوهرم کلید خونمونو جا گذاشته بودیم
ب شوهرم پیام دادم گفتم من نمیتونم اینجا بمونم بچم خیلی بدخوابه جای شلوغ نمیخوابه اصلا ...گفت بریم خونه مامانت اینا گفتم باشه
آماده شدیم تو راه گفتم مگه تو نمیای گفت نه میرم کارگاه که یه ساعت راهشه تا برسه اونجا
من گفتم خب برو خونه مامانت بخواب گفت برم اونجا اونا میگن چرا رفت خونه باباش چرا نموند اینجا
گفتم خب ینی چی اونجا شلوغه بچم نمیتونه بخوابه اذیت میشه..
گفتم مگه خلاف کردم که اومدم خونه بابام اونجا نموندم
منو کلی فحش داد گفت بخاطر اینکه تو خراب نشی دارم میرم برم اونجا میخوان بگن چرا بردیش چرا رفت خونه باباش
کلا تو هر موردی ما باید ازشون بترسیم...
شوهرم وقتایی که سرکار بود شب نمیومد خونه من خونه میموندم جایی نمیرفتم نه خونه مادرم نه مادر شوهرم.. خونه راحت ترم کلا
باید ب دروغ ب خانوادش میگفتم که خونه بابامم چون گیر میدادن چرا نیومدی خونه ما چرا تنها موندی خونه...
تا استانمون یه ساعت راهه هروقت میریم اونجا واسه خرید و تفریح یا هرچی شوهرم راستشو نمیگه بهشون ... چون میترسه بهشون دروغ میگه آخرشم میگه من نمیخوام تو خراب بشی
من آخه نمیدونم چیکار کردم که خراب بشم... نمیدونم چه گناهی کردم
هفت ساله عروسی کردیم از ترس خانوادش منو یه مسافرت نبرده...
اصلا میخوام گریه کنم تو هرچی از خانوادش میترسه منم اینجوری عادت داده که میترسم چیزی رو بفهمن...
هم اینکه بشدت تو همه چی دخالت میکنن دعواه راه میندازن
خلاصه انقد شرن نمیدونم چیکار کنم ...
دارم مریض میشم از دستشون دلم میخواد تمومش کنم این زندگی رو جدا بشم واقعا
حالم از شوهرم بهم میخوره انقد که بی عرضه و ترسوعه >شوهرم از خانوادش میترسه379 بازدید287 پاسخ - بچه هااا یه چندتا سوال در مورد طلاق ازتون داشته م959 بازدید271 پاسخ
- میشه براخواهر شوهرم صلوات بفرستید640 بازدید101 پاسخ
- نمیدونم چرا هر وقت میریم خونه مادر شوهرم یا اون میاد خونمون بین شوهرم ناراحتی یا بحث پیش میاد
خیلی دقت میکنم که احترام بذارم غذا درست کنم با مادر شوهرم حرف بزنم ،اینطوری هم نیست که بگم مادر شوهرم دخالت کنه یا حرفی بزنه ولی
من با شوهرم تو ۹۰ درصد ممکن بحثمون میشه یا خودبخود شوهرم بهونه بهونه میکنه ،محل نمیده سرسنگین رفتار میکنه
واقعا نمیدونم علتش چیه!!!؟
دیگه طوری شده خیلی تمایل ندارم مادر شوهرم بیاد خونمون
ناگفته نماند که همه ش مادر شوهرم میاد خونه ما ولی من چند ماهی یکبار میرم خونشون ،حتی ماروهم میخوان دعوت بگیرن خونه خودشون دعوت نمیکنن غذا درست میکنن میارن خونه ما ،تولد ،جشن خونه ما
از الان گفته میخواد خواستگاری خواهرشوهرم بیار خونه ما 😐😐😐
الان امشب اومده خونمون ،قرار شب یلدا بره جایی مهمونی میگه اگه شما باهم نیومدین من پنجشنبه ظهر میام خونه شما تا غروب میمونم بعد میرم 😐😐
منم گفته م برنامه مون هر چی شد بهتون خبر میدم نمیدونم شوهرم از این بهش برخورده من خیلی استقبال نکردم از اومدن پنجشنبه مامانش
منم با مهمون مشکل ندارم ولی میگم باید دو طرفه باشه نه فقط اونا بیان ....
تا حالا چندبارم به شوهرم گفته م غیر مستقیم که ماهم بریم خونه مامانت چرا اونا میان ،اونم روش نمیشه بهشون چیزی بگه منم خسته میشممم
بعد واکنش چیزی نشون نمیدم بهش برمیخوره
بچه ها نمیدونم چیکار کنم ☹️☹️☹️☹️>بحث ناراحتی بعد از رفتن مهمون یا مهمونی رفتن455 بازدید210 پاسخ - چطوره؟>خانم دكتر وخانماى اومایى لطفا بيايد جواب ازمایش اسپرم شوهرمو تفسير كنین236 بازدید14 پاسخ
- بچه ها دیگه بریدم،از شوهر قدر نشناسم بدم اومده351 بازدید117 پاسخ
- چن وقت پیش پارک بودیم یه دختره داشت از کنار ما رد میشد چندبار به شوهرم نگا کرد شوهرمم بهش نکا کرد تا رد شد شوهرم پشتش به اون دختره بود ولی برگشت پشتشو نگا کرد تا اون خانم رفتش لباس کوتاه بود اندام خوبی داشت
من خیلی ناراحت شدم ولی چیزی نگفتم گفتم شاید ناخاسته بوده حالا دیشب تو مطب دکتر بودیم یه خانم اومد خشکل بود چندبار هی خیره به شوهرم نگا کرد شوهرم بچه بغلش وایساده بود شوهرمم هی نگا کرد به این خانم من هرچی نگا میکردم شوهرم زل زده بود به این خانم هی راه میرفت نگاش میکرد چندتا مرد دیگم بودن ولی همه کنار خانماشون نشسته بودن به هیشکی نگا نمیکردن فقط شوهر من هی به اون خانم نکا میکرد منم نگاهم همش به شوهرم بود منو دید فهمید ناراحتم خانمه رفت سریع رو صندلی نشست منو صدا کرد گفت بیا اینجا بشین رفتم کنار گفتم لازم نبود اینقد به اون خانم نگا کنی میتونستی به من احترام بزاری مثه بقیه مردا کنار من بشینی یبار نگاش کردی فهمیدی خشکله بسته دیگه الان شوهرم قبول داره زل زده بوده بهش ولی میگه بی منظور بوده هیچ قصدی نداشتم از نگاهم الان من ناراحتم از دستش دلم صاف نمیشه
>خیره شدن مرد به یه زن دیگه1,931 بازدید370 پاسخ - رفتارهای منحصر ب فرد شوهر239 بازدید46 پاسخ
- خیلی فکرم درگیر خواهرم200 بازدید1 پاسخ
- بی خیالی شوهر نسبت ب همسر و فرزند1,110 بازدید128 پاسخ
پست موقت بعد پاک میشه >روابط همسر با همکاران یا دوستان خانم .....704 بازدید362 پاسخ- و شما تو شرایطی شوهرتون به مشکل خورده چیکار کردین ؟>بچه هااا یه سوال خانوادگی دارم ازتون ☺️776 بازدید277 پاسخ
- من اصلا اینجور نیس
میشه یادم بدید
جذبم بشه
>اون دسته از خانوماکه شوهراشون هی میان به سمتشون یااگه قهر کنن میان منت کشی بیان1,534 بازدید572 پاسخ - ما ۴سال نامزد بودیم تو این مدت اومد بهپ گفت ببین به من پیام میده من جوابشو نمیدم میدیدم هرروز پیام عاشقانه میفرسته برای شوهرم ما شهرمون دوراز هم بود دیگه اینوه باهم صحبت میکردن یا میدیدن نمیدونم مثلا یبار که من پیش شوهرم بودم یه پیام نشونم داد که دختره گفته بود بیا فلان جا که بهپ گفت من نمیرم بهت گفتم که چیزی بینمون نباشه ولی نیم ساعت بعدش بگفت من کار دارم برم بیرون بیام هیچوقت نفهمیدم رفت یا نه اینم بگم دختره ازدواج کرده بود بچم داشت ۶سال از ادن اتفاقا میگزره یجاهای شوهرم بهم دروۼ گفت میدیدم شماره دختره سیو کرده به اسم پسر ولی میگفت کار دوستمه یا دوتا خط داشت یکی از شماره هاشو عوض کرد بتز بعد چن وقت دیدم دختره به خط جدیدش پیام داده که باز گفت کاره دوستمه بهش داده یه چت ساختگی با دوستشم نشونم داد از این داستانا ۶سال گزشته ولی من هررروز حالم بدتره هرروز بیشتر فک میکنم این روزا حالم داغون تره پیبینم عوض شده همه جوره امتحان کردم واقعا عوض شده هرکاری میکنه من بفهمم دوسم داره ولی نمیتونم باور کنم هردفه به جون بچه هامون قسم میخوره که دوست دارم دیگه به اون دختره فکرم نمیکنم ولی من نمیتونم باور کنم بس که گفتن عشق فقط عشق اول
یا عشق اول فراموش نمیشه هیچوقت بنظر شما میشهه دوبار کسیو دوس داشت>خانمایی که از گذشته همسرشون خبر دارن بیان2,132 بازدید332 پاسخ
بچه مو تولد دعوت نکردن😭شما بودین چه واکنشی نشون میدادین؟
دیشب تولد دختر خواهرشوهرم بوده همه بودن به جز ما بچه مو دعوت نکردن اونوقت اون یکی خواهرشوهرم گفته چرا آراد و دعوت نکردین گفته عهههه یادم رفت.میشه اصلا همچین چیزی؟دلم برا بچم میسوزه همینجوریش تنهاست حوصلش سرمیره اونا هم میگفتن بیاد یکم روحیه اش باز بشه چی میشد مگه😭
بچه ها اون خواهرشوهرم که گفتم ما رو تولد دعوت نکرده...
الان بچش خورده زمین دستش شکسته بنظرتون بریم عیادتش و یا مثلا زنگ بزنیم یه سراغ بگیریم؟
یه نظر میدین برای ساعت ، اونی که قشنگتره لایک کنید ❤️
از اونجا بچه نوپا دارم ساعت خونمو میخوام عوض کنم از این ساعت کمد ها داشتم که میخوام از این ساده ها بگیرم وسایل خونه ام مثل مبل و ...90 درصدش سفیده ، ساعت هم سفید باشه خوبه دیگه نه
حالا چندتا براتون عکس میذارم اونی که به نظرتون خوبه لایک میکنید
سلام به دکتر مهربون و دوستای خوبم🥰بانو ام بیاید ماچتون کنم میخام بار سفرببندم😂
سلام به همه ی گلهای اومایی بلخصوص دکتر خوب و مهربونم که تا عمر دارم مدیون زحماتتون هستم🥰🥰❤️❤️
امیدوارم حال دلتون خوب و خوش باشه و تا دنیا دنیاس فقط عشق و شادی مهمون کانون گرمتون باشه❤️الان نزدیک به یک ساله که اومارو فعال کردم از اول بارداری تا به الان که دخترم داره ۳ ماهه میشه
چقد با استرس ها وناراحتی هام اذیتتون کردم چقدر شماها خوب بودید که همیشه منو دخترم رو دعا کردید از همینجا دست همه شمارو میبوسم انشالله که پاداش خوبی های شما خیر و شادی باشه😘😘اگر با حرفاهام
شوخی هام دلی ازتون شکستم خیلی خیلی معذرت میخام 😘
اگرمشکلی داشتید و ناخواسته حرفی زدم که باعث رنجش شماها شد بازممعذرت میخام دلم نمیخاد کسی از من ناراحتی بدل داشته باشه❤️🫂اینجا دوستای خیلی خوب و با معرفتی پیدا کردم که همیشه یادشون تو ذهن و قلبمه😍😍😍😍😍
و درآخر عده ای از دوستای گلم که ناخواسته باعث دلخوری هم شدیم و میخاستم همینجا ازشون حلالیت بطلبم و خداحافظی کنم (مهسا مامان پناه...مامان فارا ..و لیلا مامان نیلا ...و نگین عزیز 🥰🥰🥰)اگر ذره ای باعث رنجش شماها شدم خیلی خیلی معذرت میخام عزیزای دل❤️😘🥰🫂خدانگهدار همه ی شما🥰😘🫂
وسواسی بیش از حد .
سلام مامانا من واقعا دیگ نمیدونم چیکار کنم .
شوهر صبح ساعت ۸ میره درمغازه تا ۱۲ شب .دخترمم ک هنوز کوچیکه .رفت امدی هم با کسی ندارم ک بگم کثیف شده خونم .شبا ک شوهرم میاد شام ک میخوریم دخترمو نگه میداره من کارای خون رو انجام میدم .از گردگیری ظرف شستن جارو تا سرویس حموم ..
شب ک میخابیم دخترم ۱۲ ظهر بیدار میشه .دوباره من میفتم بجون خونه .دوباره همین کارارو انجام میدم روزی دوبار میرم حموم تا یکم عرق میکنم میرم خودمو میندازم حموم .روزی چند بار دست صورت دخترم میشورم ...دخترم ۳ باز میخابه من شام ک بار میزارم فک میکنم باز دوباره خونه کثیف شد دوباره جارو گردگیری .دستشویی حموم میشورم .نزدیکایی ک شوهرم میخاد بیاد خونه .بازم همین کارو میکنم اخر شبم همین کارو میکنم ..واقعا دخترم نق میزنه من بازم ب کار خودم میرسم .خسته شدم واقعا ..کل روزا من همش درحال تمیز کاریم شبا ک میخام بخابم از پا درد خوابم نمیبرع .
خیلی دوست بی خیال باشم ولی نمیتونم .همش فک مبکنم خونم کثیف من ک ب سال خونه دارم .دوبار شامپو فرش .دوبار پرده خونمو شستم ..
خواهرم دوسال خونه دار هنوز هیچ کاری نکرده .ولی خونش برق میزنه .
راهنماییم کنید چیکار کنم
تعیین جنسیت دختر و پسر ک تایپک اس بود من دیشب دیدم حالم خرابه
خانمایی ک مثل من دیدید و ناراحت شدید
لطفا این تایپک تعیین جنسیت دختر یا پسر رو نبینید توروخدا
من ازدیشب کابوس دیدم بیخواب شدم
ازدیشب تا الان حالم خرابه من استراحت مطلقی هستم انقد ترسیذم و حالم خرابه
بدنم کم اوورده قندمو گرفتن فشارمو گرفتن همه چی نرمال ولی بدنم بی جون شده با خودتون نکنید نبینید هر تایپکی ک میشه من حلالش نمیکنم همچین کاری کرد حالم خیلی بده
هرچی بهم میرسن باز حالم بده جرات نمیکنم ب کسی بگم همچین چیزی دیدم
من فردا عمل دارم
سرطان سینه دارم .خانوما التماس دعا .شیمی درمانیم تموم شد فردا جراحی دارم .اوضاع روحیم افتضاحه .خیلی دعام کنید ک سخت محتاجم
فردا جراحی دارم التماس دعا دارم
خانوما من ب خاطر سرطان سینه شیمی درمانی شدم .فردا عمل دارم خیلی دعام کنید ک بیماریم برای همیشه ریشه کن بشه
درد زایمانی و خونریزی
سلام دکتر جان من هفته قبل تایپیک گذاشتم که درد داشتم و لکه بینی واینکه دهانه رحمم سه سانت باز بود
متاسفانه هنوز زایمان نکردم و هنوز بستریم نکردن
الان خونریزیم شدیدتر شده ولی دهانه رحم تغییر نکرده با اینکه خیلی درد دارم ولی بستریم نمیکنن میگن هنوز وقت داری
چیکار کنم الان ممکنه راهنمایی کنید
خریدن و فروش خانه
🌺سلام دوستان خونمونو فروختیم بنگاه گفت گاز صفحه ای باید با خونه باشه
من قبول نکردم اخر بزور راضیم کردن منم قلبا راضی نبودم چون این گاز رو روز دختر مادرم برام خریده به عنوان جهازم
اصلا این حرف بنگاه درسته ....برای اجاره میدونم باید بزارن اما برای فروش ما خودمونم خونه رو خریده بودیم خانمه گازشو برد ما گاز جهازمو گذاشتیم
🌺سوال دیگه اینکه قرار بود خونه ای ک خریدیم سه دنگ به نام من باشه اون روز مشاور املاک موقع عقد قرار داد من نبودم اسمم رو هم به عنوان خریداران ننوشتن موقع سند زدن مشکلی پیش نمیاد؟ یعنی نمیگن چون اسمم نیست توی مبایعه نامه پس به نامتون نمیزنیم؟
دوستانی ک بچه ی بازیگوشی دارن
سلام دوستان. از اونجایی ک پسرم خیلی خیلی بازیگوش و شیطون و خرابکار هست و واقعا منو ذله کرده و اعصاب درست حسابی برام نذاشته میخوام ببرمش دکتر ی چیزی بده ک یکم آروم و قرار بگیره ی نفسی بکشم. موندم پیش کدوم دکتر ببرم منظورم تخصصش چی باشه. ب نظرتون دکتر اطفال دارو میده؟
دوستانی که لنفوتراپی انجام دادن لطفا بیایین؟
سلام دوستان لنفو تا چند ماه تو بدن هست
من ۲۴ دی سال گذشته ۲۵ شد بعد از چهار جلسه لنفو
الان از بین رفته احتیاج به یادآوری داره؟
باید آپکا بدم یا نه مستقیم برم لنفوتراپی؟
ممنون میشم اطلاع دارین بهم بگین ممنون خیلی نگرانم
آب دریا ...کسی خورده؟؟؟
سلام
تا حالا کسی آب دریا برای زیبایی جنین خورده؟؟؟؟؟
شب شده باز دوباره
چرا شبا اینجوری شده
ادم کلافه میشه
نه حوصله انجام کاری و داری همم حوصلت سر میره بگین که من تنها نیستم 😑😑
سزلرین میشم بستری شدم
سلام بچه ها خوبید.من بستری شدم صبح خدا بخواد سزارین بشم .برام دعا کنید نی نی سالم بیاد بغلم🙏🏻🙏🏻یه کم استرس دارم،تمام اقدامیها و کسایی ک حاجت دارن بگن دعاشون کنم .ممنونم از همتون.ممنونم از تک تک کسایی ک کنارم بودن تا بحال و مخصوصا خانم دکتر اوما..
بچه ها برام دعا کنید تا زود زایمان کنم
سلام دکتر اوما و خانوما دیشب دردم خیلی شدید شد و بعد از اینکه فاصله انقباضام به یه ربع رسید اومدم بیمارستان دهانه رحمم سه سانت باز بود و لکه بینی داشتم و بستری شدم و بهم گفتن ورزش کنم تا دهانه رحم پیشرفت کنه
لطفا برام دعا کنید تا به سلامتی زایمان کنم
🌿 دعوت به ختم قرآن کریم 🌿
🌿 دعوت به ختم قرآن کریم 🌿
به نیت شادی روح درگذشتگان و تعجیل در فرج حضرت ولیعصر (عج).
باشد که دل هایمان با آیات الهی جلا یابد و دعای خیرمان راه گشای زندگی یکدیگر باشد.
دوستان عزیز 💚
در این روزهای پرنیاز به نور و آرامش، تصمیم گرفتیم ختمی از قرآن کریم را به نیت شادی روح اموات، بهویژه درگذشتگان عزیزمان، و نیز برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت صاحبالزمان (عج) برگزار کنیم.
📖 هر جزء از قرآن، نوری است در دل تاریکیها، و هر آیه، دعایی است که به آسمان میرود...
بیایید با هم، در این ضیافت نورانی شریک شویم و سهمی در آرامش دلهای رفته و امید دلهای مانده داشته باشیم.
اگر مایل به شرکت در این ختم هستید، لطفاً اعلام آمادگی بفرمایید و جزء مورد نظرتان را انتخاب کنید.
با آرزوی قبولی طاعات و حاجتروایی 🌸
بارداری تو سن ۳۰ سالگی
سلام دوستان من قصد داشتم قبل ۳۰ سالگی بچه دوم بیارم ولی نشد
خیلی ناراحتم کلا ی حسی دارم نسبت ب این سن چن ماه دیگ ۳۰ سالمه کلا از ۲۶ ب بعد حس خوبی نداشتم الان ک ۳۰ شدم ک تمام انگار عمرم دیگ داره تموم میشه حس میکنم خیلی سن بالا شدم ولی درحالی ک قلبم مث دوران ۱۸ سالگیمم😔چقد زمان زود میگذره واقعا
کاش واقعا سن میشد فقط ی عدد ولی نیس در واقعیت
این مدل پالتو ها آدمو تپل نشون میده
این مدل پالتو ها آدمو تپل نشون میده ...من اضافه وزن دارم میخوام پالتویی باشه ک آنچنان تپل نشونم نده این مدل چجوره... خانومایی ک تپلید چ مدل پالتو هایی میپوشید..قدم۱۶۲وزنم۷۹😢😭دوست دارم برم باشگاه ولی شهر غریب با بچه یکساله نمیشه راهی دارویی چیزی برای لاغری ندارید
آیا کار درستیه که
من، بخاطر یه کلاس که تهرانه، امشب و فرداشب بچمو تو جاده بندازم که یه کلاسی شرکت کنم؟
خودم هرجوری حساب میکنم فکرمیکنم این طفلی چه گناهی کرده من اینهمه بهش سختی بدم؟؟
همینجوریش هم از وقتی که کارمو شروع کردم، این همش توراهه از لابراتوار به خونه، از خونه به لابراتوار. خوابش بهم ریخته، سرما و گرما هست، خوراکش کم شده، راحتی خونه رو نداره دیگه..
اصن گیجه انگار. نمیدونه قضیه چیه همش بیرونیم.
خیلی ددری شده، یه روز کامل خونه باشیم، کلافه ی کلافه س.
خواب مستقل داشت، از وقتی کارمو شروع کردم دیگه مستقل نمیخوابه..
نمیدونم واقعاً با اینهمه عذاب وجدانم چیکارکنم. منطقم میگه برو تهران، دلم میگه نرو این بی زبون گناهی نداره انقد اذیت بشه مخصوصاً این روزا که همه ی فکر و ذهنش چهاردست و پا رفتنه..
الان دلم میخواد یکیتون فقط بگه آره ولش کن تهرانو بیخیال شو. تا من دلمو یه دل کنم دیگه.
سه چهار ساعت دیگه باید راه بیفتیم من هنوز هیچ کاااری نکردم..




