Ooma
پرسش (1404/07/27):

برخورد شما در این موقع چجوری هست

خانوما سلام
شوهرای شما هم تا از سرکار میان خونه میرن رو اعصاب شما ؟
میخوان یه کاری براتون کنن تا مرز جنون شمارو میبرن ؟؟

من هربار یه کاری مربوط به من باشه شوهرم بخواد انجام بده یعنی تا حدی که حسابی عصبی کنه منو پیش میره ، مثلا بگم بریم بیرون صدتا بهانه و دلیل مسخره میاره اره بخوابم اره خودم برم بیرون اره فلان کار رو کنم

هی ریز ریز زیر لب غرغر میکنه واقعا عصبی میشم ، دو روز پشت هم بخوام با مامانم حرف بزنم تلفنی اره چقدر حرف میزنی دیروز حرف زدی میگم خب حرف بزنم چی میشه ، یعنی از در میاد توو رو مخ می‌ره جوری که واقعا دلم میخواد بزنمش شماها اینجور مواقع باشین چیکار می‌کنید ؟؟

سلام
شاید واقعا خسته است
یکم بهش فرصت بده استراحت کنه، خستگیش در بره اونوقت باهاش حرف بزن و خواسته هاتو بگو
اصلا چرت و پرت میگه ، غذا چقدر ترشه میگم اصلا اونقدر ترش نکردم حالا همین و مادرت بذاره به به چه چه میکنی ، خیلی از زیر لب غرغر می‌کنه واقعا از این حرکتش بیزارم
میگم بلند حرف بزن بدم میاد مثل این پیرمردا غرغر میکنی
شوهر منم وقتایی ک خیلی خسته باشه بهونه گیر میشه
خودش بهم گفت اینجور مواقع تحمل و سکوت کنم تا حوصله اش بیاد سرجاش و سرحال بشه


تو هم هرچی گفت نشنیده بگیر
بنظرم خستگی دلیل نمیشه آدم با زن و بچش اینجوری رفتار کنه آدم باید خستگی و بی حوصلگی که تو طول روز داشته رو پشت در بزاره و بعد بره پیش زن و بچش اون بچه چه گناهی داره صبح تا شب که باباشو نمیبینه بعدم که میاد باید بداخلاقی هاشو تحمل کنه
بعدم مگه ما خسته نمیشیم از کار خونه و بچه داری پش ما هم بریم باهاشون بداخلاقی کنیم
اصلا مرد اگه غر نزنه مرد نیست😂
نه شوهر من خسته باشه عصبی میاد خونه ولی کلا دنبال بهانه اس ، همین که گفت چرا اینقدر با مامانت حرف میزنی یعنی کفر من در اومد
سلام والا برامنم همینه یعنی الان هم دلم میخواد جرش بدم هم دلم نمیخواد نمیدونم چکارش کنم
شوهر من که اصلا کار خونه رو خستگی نمیدونه کافیه بگم خسته ام هار هار میخنده میگه برو بابا چیکار کردی مگع
الان رفتم لباس پهن کنم زیر لب غر میزنه یع چایی نمیاره گفتم چی میگی خب مگه چایی خواستی از من

بعد دید قشنگ عصبی شدم و ریده به اعصابم اروم شده گرفته خوابیده
برای یه کار رفتن دنبال بهانس تنبل بیخواصیته
دنبال پسرای مجرد زنگش میزنن حرف میزنه میگه میخنده با کسی که من دلم نمیخواد باشه🫤🫤
نمی‌دونم چیزی باشه مربوط به من باشه بخواد انجام بده اینقدر حرص میده ادمو یا دعوا بشه یا منو عصبی کنه زهر کنه بهم اون داستان رو

ولی کافیه دوستش ازش چیزی بخواد چنان با تمام وجود وقت میزاره بیا بیین
امروز به جنون رسیدم گفتم نمیخوام بری بااین پسره میگه منکارش ندارم خودش زنگ زده میگم زده تو محلش نذار
شوهر منم رفیق مجرد داشت چقدر باعث خرابی زندگیم میشد الان طرف زن گرفته کلا رفته سمت زنش
بنظرم این شعاره ک خستگیتو بیرون در بذار بیا داخل
من خودم شاغلم، وقتی خستم، وقتی میام خونه مطمئنا یه زمان کوتاهی احتیاج دارم تا ریلکس کنم، ذهنم اروم شه
حالا این وسط یکی از همون دم در بخواد باهام یکی به دو کنه منم باشم بدخلقی میکنم
بدم میاد از کسی که زن داره دنبال پسر مجرد میگرده خب اون ول بیصحابه کسی کارش نداره زن نداره که جلوشو بگیره هر غلطی میخواد میکنه عرق میخوره هر کوفت زهرماری میخوره تو نرو باهاش متاسفانه پسر پسر عموشه ول کن شوهرمن نیس
کی اینا ادم میشن
من ارومم میام غذارو میارم میگیم می‌خندیدیم ولی از همون بدو ورود شوهر من دنبال اذیت کرده خصوصا با حرفاش

یه چیزایی میگه یعنی دلم میخواد پرت کنم ور دل مادرش بگم برو گمشو مرده شور تربیتت رو ببرن
خواهر من اینا براما زمان ندارن یا خستن همینکارو اگه خانوادشون بگن باسر میرن انجام میدن قربون صدقشونم میرن
هیچکسی نبست بهش بگی ؟ من خیلی جنگیدم سر این دوست و رفیقا خیلیا که خودشون رفتن این یکی هم زن گرفت راحت شدم
خب پس این کلا دنبال اینه ک اعصابتو ب هم بریزه
بنظرم ب حرفا و غرغراش اهمیت نده، انگار نشنیدی
بخدا دوست باباش زنگ زد گفت برو فلان جا فلان چیز رو برام بگیر بیار نمیدونی چجوری رفت ، اگه من میگفتم بریم فلان جا
الان ؟ ترافیکه ، خستم ، دوره ، ولش کن
بهش گفتم اگه بخواد اینکارشو ادامه بده ولش میکنم دیگه نمیتونم چن سال پیش سر همین من کتک هم خوردم تا یمدت ولش کرد باز پسره داره زنگ میزنه
سعی کن وقت هایی ک شوهرت سرکاره. با مامانت تلفنی حرف بزنی.
۵ سال خدایی شده دیگه یعنی روانم بهم می‌ریزه

بهش میگم من با مامانم حرف میزنم مگع باید از تو اجازه بگیرم یا جواب پس بدم میگه اره

دیشب وقتی حرف زدین امروز چراااا باز حرف میزنید
هر موقع همسرت میاد کلا وقتتو برای همسرت بزار
سرکار بود زنگ زد اومد پشت خطم
اهان. من‌ فک کردم خونه اس تلفنی حرف زدی
بخدا شیطونه میگه یه سیم کارت مخفی بگیرم با اون حرف بزنم کمتر بخواد چرا بگه
هروقت زنگ خانوادش زد بگو تو حق نداری ده بار ده بار زنگ خانوادت بزنی🫤
بگو تو با مامانت شب حرف بزنی فرداش حرف نمیزنی؟؟؟؟؟؟
نه ولی این خیلی بده من برای تلفن حرف زدن با خانواده ام باید برنامه داشته باشم
خدایی همین کار و روزی داماد باهاشون کنه جرش میدن
اصلا چه ربطی داره من تازه شوهرم برامامانمم شارژ میفرسته که زنگم بزنه حرف بزنم باهاش این کارش زشته
مادرته
میگه من فرق میکنم
چه فرقی داره؟!
سمانه دلم الان خواست شوهرتو به رگبار ببندم😕😂
من مامانم اینا تهرانن میگم برم تهران میگه تازه بودی میگم دوماه گذشته میگه خب باشه تازه بودی ولی خودش یه هفته ندیده نمیدونی چیکار می‌کنه

میگه من فرق دارم نزدیکم تو دوری باید دیرتر بری بیای
بخدا فاطمه منم همینم
اتفاقا برعکسه اون نزدیکه هروقت میخواد میتونه بره
چوای چقدر این مردا رومخن
یه تایمی بوده مامانم کار داشته شب زنگ زده صدتا کار میکنه من مجبور بشم تلفن رو قط کنم ولی خودش با گوشی حرف میزنه می‌ره بیرون راحت حرف میزنه ولی سر من خیلی کرم می‌ریزه
انقد از این جمله بدم میاد ک حد نداره
اگه یه رگبار به من میدادن این مردای پروعو از خود راضی رو به رگبار میبستم
منم وقتی میگه من فرق دارم یعنی روانی میشم
من یه روز جرم ازاد بشه کل اینارو به رگبار میبندم
تو بدتر حرف بزن بلند بلد هم حرف بزن بیکاری قطع میکنی
مامانم طفلک میگه برو برو دستت بنده میگم نه خوبم بگو میگه نه برو
بنده خدا مامانتم میشناستش
کارش خیلی زشته حداقل احترام باید بذاره به مادر خانمش
یبار من توی اتاق بودم داشتم تلفن حرف می‌زدم با اوقات تلخی منو صدا زده بیا برام چایی بریز

بهش میگم خودت مگه دست نداری پاشو خب یه تکون بع خودت بده میگه نه نمیتونم
وقتی مادرش پرش کرد و باعث قهر شد مشخصه یاد نمیگیره منم همیشه میگم قسمت خودتون بشه رفنار شما
هیییییی
واقعا هیی
این ذات مرده دیگه
باید برن رو اعصاب ما
ادم نمیدونه چی بگه بنظرمن یمدت اصلا حتی حرف هم باهاش نزن
رفتاراشم به تخمدونت بگیر
کلا منت میزاره برای ادم یه چیزی میخوای تا حدی که از خودت بدت بیاد می برتت
همیشه میگم خدا هیچ زنی رو محتاج مرد نکنه
میگه چرا سبزی رو با گردو چرخ نکردی جدا جدا ریختی میگم خب چه فرقی میکنه ، ترکیب غذا که همونه

همینو بهانه کرده برای ایراد غذا می‌دونه من بدم میاد از غذام ایراد بگیره باز میگه
تو تازه دوری بازم حرف داره ک با تلفن حرف میزنی😑😑😑
بیشتر انگار ازت نقطه ضعف گرفته داره اذیت می‌کنه
پیشش اصلا ضعف نشون نده ، نزار اذیتت کنه
اون که اره ، یعنی بهش میگم واقعا ادمو عصبی میکنی تا اون موضوع با جنگ و دعوا حل نشه با زبون خوش حل نمیشه
به نظرم کمبود محبت داره
بیشتر بهش محبت کن
عقده ای شده
میخواد تمام توجه تو برای خودش باشه
چون دیروز حرف زدی امروز چرا باز حرف زدین میگم من باید جواب مگه پس بدم بهت میگه اره ؟؟
نمیتونم فرزانه دست خودم نیست شدم مثل یه لیوانی که هی بهش ضربه زدی زدی زدی الان یه فوت کنی تمام لیوان میترکه می‌شکنه
من فقط پنج شنبه ها میتونم بازار هفتگی برم بقیه روزا نیست دقیقا روز ۵ شنبه میشه بازار که خدارو شکر نمیریم چیزی نمی‌خوایم میگم چرا هر هفته همینو میگی ؟


هفت روز هفته من همین یه روز رو دارم هر هفته نگو بازار که نمی‌خوایم بریم
داری غذا میخوری لقمه هات رو میشماره ، دیشب پسرم هوس شیرینی کرد خریدیم براش حداقل سه تا رو پسرم خورد یه نصف من پیش پسرم خوردم

زیر لب غرغز چقدر میخوره این زنه یعنی عصبی میشم میگم اینقدر لقمه های منو نشمار زشته
تو همونی که شوهرت گیلانی بود؟
اره
کلا اصالتن گیلانی هستن چندساله متل قو زندگی میکنن
چقد اخلاق شوهرت شبیه شوهر منه یعنی هرچی ک از شوهرت میگی انگار یکی داره اخلاقای شوهر منو میگه
شوهر منم با این کاراش جون ب لبم کرده منم ک هیشکی ندارم باید تحمل کنم
منم میخواستم‌همینو بنویسم که زحمتشو کشیدین.
واقعا ینی چی خستگی تو بزار دم در.‌آدپ یه خرید میرم خسته کوفته میرسه خونه حال تکون خوردن نداره چطور بعد ۸ ساعت که البته خداروشگر الان مردا مجبورن ۱۶ ساعت کار کنن بعدش خستگی رو بزارن دم در آخه
کلا چون اینا با خانواده دختر مشکل دارن ، مادر خودشم بعداز ازدواج قید خانواده ش رو زد توقع دارن منم قید بزنم

ولی خب میدونی شوهر من مثلا بیرون با یکی بحث کرده اومده خونه عصبی بودنش رو اورده خونه ، ولی تا گوشیش زنگ میخوره کلی پشت گوشی با رفیقش می‌خنده خب همون لحظه میای خونه عصبی بودنت رو نیار برای من و بچه
بقیه پیاما رو خوندم متوجه شدم. دنبال بهانه اس فقط
واقعا نمیدونم چرا ولی واقعا از اینکه من عصبی میشم لذت میبره بارها اینو بهم گفته
🤣🤣🤣🤣
سمانه تو با مادر اون لج کردی اونم اینجوری تورو اذیت میکنه
آخه من نمی‌گم نبین زنگ نزن اون حساسه منم کفری میشم
عزیزم
این که از سر کار میاد شاید بهونه بگیره بهش حق میدم برا ریکاوری نیاز به زمان دارن
ولی کار قشنگی نمیکنه که تو مسایل شخصی تو دخالت میکنه
خانواده ت راهشون دور آدم دلتنگ میشه
من بعضی وقتا شده روزی سه بارم به مامانم زنگ میزنم
البته کلا بعضی آدما سادیسم دارن از اذیت زنشون یا شوهرشون لذت میبرن
به عمد یه کاری میکنن که طرف عصبی بشه
منم منظورم همین بود
ی مدت حرف مادرشو اصلااا نزن هیچ واکنشی نداشته باش شاید درست شد
من قهرم هیچی اصلا حرف نمیزنم ، ولی یه چیزی خونه مادرش میخوره تا یه هفته تعریف می‌کنه حالت و بهم میزنه ، کلا خانواده اش رو اهمیت نمیدم ولی اینکه بخوام با مادرش مقایسه بشم و نمیدونم به مادرم زنگ نزنم نمیتونم تحمل کنم
بخدا یه وقتا یه چیزایی میگه یبار بهش گفتم ابن منطق خودتو فردا برای خواهرت داری که درباره منو پدر مادرم داری گفت نه
ته ته ته همه کارایی که براش میکنم میگه هیچکسی مادر ادم نمیشه والا من نمی‌دونم مادرش چیکار براش کرده ، فقط اینو دنیا آورده ولی کاری براش نکرده 🤣🤣
غذا نپز بره همون پیش مامانش بخوره😕
اونو زایده 😂😂😂

سوالات مشابه