Ooma
پرسش (1399/03/15):

تورو خدا بیاین قضاوت کنید ببینید من چیکار کنم 😢😢چرا مادرشوهر نمیتونه عروسشو دوست داشته باشه بابا مگه ما یزیدیم خب دوست نداشتیم بیخودکردین زن گرفتین واسه پسرتون😢😢😢😢

سلام بخدا دلم پره نمی‌دونم چکارکنم اینقدر حرص خوردم مردم دیگه بخاطر بچم سعی کردم حرص نخورم ......پریروز خونه مادرشوهرم بودم ظهر بود شوهرم بعد ناهار دل‌درد شد مادرش رفت براش عرق نعنا آورد بعدش زد تو گوش خودش گفت وای وای بچم معدش بهم ریخته کلا داره ازبین می‌ره ....بعدش بهم گفت صبحانه میخوره خوب میخوره ،،منم گفتم بله میخوره خوب میخوره الآنم بخاطر برنج سردیش گرفته .......یهو ابروهایش انداخت بالا گفت نه کلا بدنش نابودشده .....منم دیگه هیچی نگفتم خودخوری کردم یهو پهلوم درد گرفت .......تا غروب اونجا بودیم شوهرم رفت تو کوچه ماشینشو شست منم دم خونه کنارش بودم یهو مادرش لایه لیوان دوغ اومد داد به شوهرم گفت بخور مادر گرمت شده خنک میشی شوهرمم برداشت یه نفس خورد بعدش چشش افتاد به من گفت تو چی پس؟؟ یهو مادرش گفت توام میخوای تابرات بیارم ...منم گفتم نه ...ولی خیلی دلم شکست آخه چه بدی کردم من چرا واقعا نمیتونه از ته ته دلش به عروسش محبت کنه واقعا چرا ...نگفت من حامله ام ممکنه هوس کنم آخه چقدر وقیح کن یه لیوان همش آورده بود .....حالا اینا به کنار من می‌خوام دوتا قالی بخرم یه قالی طرح ارکیده زمینه فیروزه ای دارم هرچی دیده گفته خیلی قشنگن حالا قراره بریم دوتا دیگه مثل همین بگیریم که ست بشه مادرشوهرم گفت نه مثل این نگیرید جنسش خوب نیست منم گفتم بهترین جنسه ۳ تومن گرفتم عالیه گفت نه چخبره الان ۶ تومن بدی ۲ تا بگیری شوهرم گفت من همین مدل دوست دارم پولش مسئله ای نیست ..‌‌....شب بود من باشوهرم تو خیابون بودیم یهو مادرش زنگ زد گفت زود بیا فلان جا ...تازه نگفت با زنت بیا من خودم همراه شوهرم بودم ..رفتیم دیدیم با پدرشوهرم اومده در یه امانت فروشی یا همون سمساری رفته ۲ تا قالی دست دوم طرح گل مرکز قدیمی پیداکرده ۲ تاش ۲۵۰۰ تومن گفت اینا خوبن من هیچ نگفتم شوهرم گفت نه دست دوم نمی‌خوام کثیفه گفت می‌دیم قالیشویی من یواش زدم به پهلو شوهرم که یعنی نه بعدش مادرش اصرار کرد همینا بگیر ارزونه وفلان ..چقدرررر حرص خوردم من چقدر چقدر دق کردم حتی اونجام نظر منو نپرسید دیگه شوهرم گفت نمی‌خوام ...دیگه برگشتیم من هیچ شکایتی به شوهرم نکردم هیچی ........همون شب ساعت ۱ شب به جان بچم ۱ شب زنگ زد مادرش گفت جنس واسه خونه نخر گفتن شهریور ارزون میشن .......دارم میترکم از حرص هرچی میگم برام مهم نیست ولی نمیشه نمیتونم شما بگید چکارکنم

وای
بعد بخاطر لباس همه جا گفت عروسم بی حیاست
بگو تو بعد پیریو معرکه گیری
😈😈
اصلا کسی حرف نزد
این دیگههه خودشو همسن تومیدونه
مثل مادر شوهر من😂😂😂
دختراش از اینان که نیم تنه میپوشن تو نافشونم پیرسینگ داره، با مانتو جلو باز و شلوار کوتاه، یکسره هم مهمونی و عرق خوری و تو خیابونم همش دور دور و سیگار دستشونه، بعد اولین بار دعوتشون کردم اومدن خونه مون، من یه پیراهن آستین دار پوشیده بودم تا زانو، اونم با جوراب شلواری مشکی، برگشته به شوهرم میگه زنت چرا جلو بابات لخته🤪🤪🤪
واااای چه چیزا که میشنوم خخخخخخ
بگین بگین مادرشوهرای باحالی دارین

چرا ازلحاظ رسیدگی و ارایش و تیپ امروزی هستن
اما از لحاظ اخلاق تو گذشته موندن خخخخ

تموم شد دوران مادرشوهربازی
حالا همه باعروساشون دوستن که
😂😂😂😂
خیلی خوب بود
ایول داری
تجربه ثابت کرده بی حیا باشی بهتره
مادرشوهرم کفش صورتی خرید پاشنه ۷سانتی
دقیقا اون دوران دیگه تموم شد الان زور عروسا بیشتر میرسه که 😉😉
الان تمام نگرانیش بارداری منه
خوبه خداروشکر کنین کسایی رو داریم از شماومن وضعشون بدتره😂😂😂
مادرشوهر منم
من بعد از هشت سال باردار شدم بعد یه مدت رفتم خونه ی پدر شوهرم حالو هوام عوض بشه کسی رو تو این شهر ندارم رفتم سه تا مرغ خریدن گفتن بیا درست کن🤣🤣
براش از یزد مانتو خرید ۲۰۰ تومن اینقدر زیباست نپوشید
چقدر متین وبا وقار
اره خیلی
منم تو ساری تنهام ولی شوهرم رفیقمه اقا مادرشوهرم اومده میگه همسایه ها میگن چرا عروست نمیاد ظرفات وبشوره شوهرمم گفت کارگر بگیر
😰
اینو قبول کنین اونا هیچوقت نمیتونن مثه مادرامون باشن واسشون مهم نیست پس بیخیال باشین
اره بخدا شوهرم فهمیده بود زنگ زد کلی با مادرشوهرم دعوا کرد گفت دیگه نمیبرمت اونجا 😔😔
وای چه توقعا زشتی خیلی ببخشید مگه عروس اوردن کلفتی کنه
👍👍👍👍
خوبش کرد بهتر که نری و بیای من از خدام ریختشونو نبینم ولی امان از دست شوهرم
ما کرد هستیم بچه ها تو منطقه ی ما خیلی سخت گیرن خیلی عروساشون رو اذیت میکنن حالا بعضیا خوبن همشون بد نیستن ولی خیلی کم هستن
چرا باهات را نمیاد
جدی خیلی سخته
خیلی واقعا ولی فقط باید دعا کنی یه شوهر خوب نصیبت بشه😅😅
از بس احترامشونو داشتم و هرچیزی گفتم تو خودم ریختم الان که بهش میگم میگه مامانمممممن نه شاید شوخی کرده تو داری به خانواده ما بی احترامی میکنی
بخدا من همش به مامانم میگم توروخدا عروس آوردین کار به کارش نداشته باش بهش گیر نده بخدا مامان بفهمم هیچوقت نمیبخشمت اگه اذیتش کنی
اره اگه از اول هیچی نگی سکوت کنی بعدا اگه بخوای گلایه کنی باور نمیکنن که
حالا بفضی چون خودشون سختی میبینن از عمد میخوان عروسشون زحر بکشه
نمیدونم چه فکری میکنن نمیگن زندگی بچه خودشون خراب میشه و گند میزنن
اره والله من خیلی مخالفم اون عذابی که من کشیدم واقعا ازته دل میخوام واسه زن داداشم اتفاق نیفته
نه بابا میگن به جهنم این نشد یه زن دیگه واسشون میاریم
حالا مادر شوهر من از اونا که راه میره و پیش همه میگه مننن اصلا تو کارشون دخالت نمیکنم ن میبینمشون ن ازشون چیزی میپرسم
حالا خانمممم کافیه کسی بیاد خونم اروم درو باز میکنه میره میبنه کفش کیه هست کی نیست زنگ میزنه ب شوهرم که چ خبر و فلان
یا هربار نباشه زنگ میزنه به شوهرم میگه کفشا زنت نیست پس کی رفت که من نفهمیدم کافیه ی خرید برمممم کللللللشون میدونن که من کجا بودم
میرم ی دکتر پیزی و در میاره که کجا رفتی یجا برو که ارزون باشه فلانیه واسه سونوگرافیش رفته فلان جا ارزون منم گفتم من کاری ب ارزونی و گرونی ندارم هرجا بخوام میرم کاریم ندارم که سگه کجا رفته
امید وار شدم 😄😄😄
منم این مشکلو دارم وای همش میگه برو فلان جا منم کارخودمو میکنم ولی حرصم میگیره میگه برو فلان جا ارزونه
اینجور مواقع بگید هرکی اندازه جیب شوهرش خرج میکنه
من که خواهر شوهر ندارم ...
من نه خواهر شوهر دارم نه برادر شوهر
نمیشه من اگه اینو بگم شوهرم دعوام می‌کنه چون عقیده داره من اصلا چیزی نگم اگه مشکلی هست از شوهرم بشنون ..
خانمها
من پیاماتونو جسته گریخته خوندم
همه مادرشوهراشون عجوزه جادوگر فتنه انگیز و .... هستن
اگه ی مورد خوبشو سراغ داشتین بگید تا بدونیم😂😂😂
من دکتر میرم مادرشوهرم بهم میگه بچه چرا میخای بیاری من اصلا محل نمیکنم حالا همسرم یه دختر داره و با ما زندگی میکنه مثلا میگه یه نوه برای من بسه شوهرمم گفت مگه برای تو میخایم نوه بیاریم
مادرمن ۵ تاعروس داره همه بی سلیقه و حسود ولی رو چشماش میزاره
بارها به شوهرم گفتم نمیزارم واسه زایمان بیاد پیشم که بره بگه ومنت بزاره چون من با خوانوادم رابطه ندارم ...الآنم ۷ ماهه شدم مادرم یه لیوان آب دستم نداده اصلا ازم خبر نداره مادرشوهرمم همینطور نه زنگی نه خبری هیچی کاش یه بار زنگ زده بود گمونم اصلا شماره منو ندارن ....به شوهرم گفتم تو بیمارستان بهش میگم مادر برو خونه من تنها باشم بهترم نیازی ندارم و فلان اونجا حتی شده دعوامون بشه بهتره تا اینکه بره بگه من جور مادرشو کشیدم یا مثلا من نیاز به شیاف داشته باشم 😱😱😱😱وای نه یا زیرم کثیف بشه وای نه نباید بزارم بمونه
واقعا چرا همیشه همینطوره
ما هم ۵ تا خواهریم مادرشوهرامون یکی گوه تر از دیگری
تنها عروسمونو مامانم عین چی نازشو میخره
اون مامانو حاج خانوم صدا میزنه اما مامانم میگه عزیزم‌مامان جون چی میخوری شام؟
چرا با مادرت اشتی نمیکنی اخه این دوری وقهر خوب نیس
مادرت چرا
دلش میاد تو این وضع
مادرته غرورو بزار کنار پیشقدم شو
اون دیگه از مادرشوهرم بدتره وارد بحثش نشیم بهتره چون باور نمی‌کنید مادر اینکارهارو بکنه شاخ درمیارین
ده بار رفتم ولی پیام داده فک کن ما مردیم خانواده نداری و فلان ...ولش کن نمی‌خوام وارد بحثش بشم دارم فراموششون میکنم
انشالله خدا پشت و پناهت باشه و در کنار همسر و بچه هات زندگی خوب و خوشی داشته باشی
ممنون گلم من ۲۰ سالمه یه ساله ازدواج کردم تنها کسم تو دنیا شوهرمه مجرد هم بودم باز تنها بودم چون خانوادم آدم نبودن همیشه فرق گذاشتن اصلا یه وضعی
اوه همه شکارن🤣
فکر کنم قبلا پیاماتو تو یه تامیک خوندم
بین شما و داداشات فرق میزاشتن و اینا
ببین مادرشوهر من بعد از ۶ سال ازدواج‌من هنوز تو‌جمع خانوادگیشون‌میگه به پسرم اصلا نمیخوره زن داشته باشه منم پریشب نکردم نامردی گفتم وایه من هنوز خاستگار میاد کجای کارین🤣🤣🤣🤣
هرکی یه جور میناله والا بخدا نمیدونم چه سریه ولی از من به شما نصیحت بهترین مادرشوهر دنیارم که داشته باشین شوهرتونو یه لحظه با مامانش تنها نذارین
یادم نیست ولی خودش بامن مشکل داره باشوهرم که چرا یه سروگردن از برادرم بیشتره یا چرا من طلادارم و شوهرم پولداره و فلان باورتون میشه حسوده
پس اون شما نبودی
خدایا چه چیزهایی آدم‌میشنوه
البته من موردی که پدر با پسرش رقابت و حسادت داره رو دیدم ولی مادر واقعا فرق میکنه
اتفاقا من دیدم مادرشوهرایی که با عروساشون رقابت دارن واسه همین میگن مادرشوهر جوون میمونه مادرزن پیر میشه

خب مادرشوهرا مادرزن هم هستن دیگه اکثرا
🤣🤣🤣🤣🤣خیلی باحال بود
دیگه بینابین میشن
من خودم پسر دارم مادرشوهر بشم بعدا تنها گیرش بیارم درس زندگی میدم بهش البته مهربونم میشم😏😊
مادرشوهر من کلا با هیپکس خوب نیست
نه عروس نه داماد
نه فک و فامیل
هیچکس باهاش رفت و آمد نداره هییییییچکس
فقط و فقط بچه هاش که البته تحملش میکنن
باورتون میشه برادرشوهرم‌که پسر نورچشمیش هست بخاطر تعدیض خط ی روز جواب تلفنشو نداده
اصلا مادرشوهرم‌نگاه نکرده که میگه خاموش است
به شوهرم‌گفته محلم‌نداده
چند روز تموم جواب برادرشوهرمو نمیداده
تا اینکه شوهرم‌میره وسط و براش توضیح میده
حالا اگه مامان من بود مینشست یه گوشه غصه و استرس که نکنه بلایی سر بچم اونده بعد ی ماه هم اگه زنگش میزد داداشم‌میگفت خدایا شکرت که خوبی
ازین همه داستانا میشه یه کتاب نوشت با عنوان انسان های باورنکردنی به نام مادرشوهر
من که از حالا ضدش کارمیکنم بگه اونو نپوش میپوشم بگه اینو بپوش نمیپوشم بگه اینو بگیر نمی‌گیرم اصلا حالا نشونش میدم عفریته رو
انسان نه حیوان های در جنس انسان
تا همه رو بخونم شاخ دراوردم بخدا حالا مادرشوهرم روبه روم نشسته میگه چی میخونی میگم داستان🤣😏
ولی از شوخی گذشته به این بدی که بعضی دوستان گفتن نیس تیکه میندازه که با سیاست حلش میکنم خدایی نذاشته دس به سیاه و سفید بزنم هی میگه چی هوس داری بگو
البته من جز مانانم یه مادرشوهر خوب دیگه هم میشناسم
مادرزن داداشم
واقعا از صمیم قلب عاشق عروساش هست انقد که دوستشون داره و بهشون احترام میزاره
خودش همیشه میگه من خوبی کردم به عروسام که خدا هم همچین‌مادرشوهری نسیب دخترم کرده
کاملا درسته و همینه .وقتی مامانش هست اخلاقش تغییر میکنه
من هر وقت میرم مشهد مامانم برای مادرشوهرم کلی،چیزی،میده و خودمم براش،چیزی،میارم .تا حالا به من چیزی همبنطوری نداده .یعنی خداروشکر نیازی ندارم به بار به زور یه لباس،بود که تو تپلی این به درد تو میخوره بموش من گفتم نه اصرار کرد پوشیدم وقتی خواستم برم گفت میشه ۴۰تومن بی زحمت پولشو بده .تنها زندگی میکنه ۴میلیون حقوق داره خونه داره نیازی نداره ولی من اینقدررناراحت شدم چون به زور داد به زورم پول گدفت من پولو گذاشتم ولی خیلی دلم شکست .براش عید کادو خریدم شد ۲۰۰تومن اومد به من و بچه ام جلو همه ۵۰تومن عیدی داد گفت ببخشید ندارم . من که احتیاجی نداشتم و نمبخواستم .خودش و جلو همه مظلوم نشون میدهدولی خیلی درونش خرابه .
اومد مشهد خونه مامانم .مادرمن خیلی به مهمون میرسه برعکس،مادرشوهرم که بهتربن چیزا مال خودشه .رفت حرم من نتونستم بیام .با شوهرم و پسرش من پریود شدم نرفتم شب از حرم اومد عصبانی با دعوا اومدن خونه مامانم .سلام دادیم من وخواهرم جواب ندادن پشتشون کردن به ما .اومدن تو خونه گفتن من گم شدم تو حرم فارسی بلد نبودم
منم گفتم چطور تمام رزومه فامیل منو کشید ببرون با فارسی حرف زدنش .شب قبلش مهمون اومد خونه مامانم ازشون همه چیز،پرسید بعد تو حرم نتونسته فارسی،حرف بزنه .خلاصه دعوایی درست کرد خونه مامانم
مامانم حرفی نزد
خواهرم و شوهرش .دادشم و زنش و خواهرای دیگه ام بودن .بعد پشتش،به ما کرد نشست چلو مرغ خورد و گفت بخوابیم صبح برگردیم خونمون
تا صبح گریه کردم
صبح زودم رفتم خونمون کلا بعد یکسال ۴ روز خانوادمو دیدم
خدا ازش نگذره خدا همونطور عزیزاشو ازش دور کنه
خیلی بدجنس هستن
همش میگن ما بهتریم
شوهرت هیچی نمیگفت بهش
شوهرمو پر کرده بود اومدن خونه گفت چرا مادرمو تنها گذاشتی یه دفعه اومد مشهد تو چه عروسی هستی
خیلی تاثیر پذیره
مادرش همش میخواد بگه من بهترم
من بیشتر دوسش دارم
درجایی که وقتی شوهرم اگه کوچکترین حرفی بزنه باهاش قهر میکنن
وا
این دیگه کیه
الان میخوام برم بیمارستان مخصوصی،میخوام برم از ترس کرونا و دکترمم خصوصی هست
منم شوهرم مامانی هست ولی خداروشکر مامانش خیلیییییی خوبه بنظر منکه اصلا اینجور نیست که همه مادر شوهرا بد باشن
خب خدا رو شکر
زایمان دومم سزارین میشه ۵/۵میگه وا چه خبره ببرش دولتی مگه پول مفت داری
ولی اگه بخواد خودش عملی کنه بابد بهترین دکترا و بیمارستانا بره من چون عروسم
غذا میخوردن میگفتن اینو بده راحله ما دویت نداریم عروس که نباید غذای خوب بخوره
اره خداروشکر بخدا یوقتم یچیز میگه من میگم از رو دلسوزیه
خود مامان ادمم گاهی وقتا از دلسوزی یچیز میگه اما ادم ناراحت میشه ولی بعدا که فکر میکنه میبینه از دلسوزی گفته
مادر شوهر من به هر بهونه ای میگه خیلی اومدی خونم و رفتی
چند روز چند روز موندی
آخه شوهرم اهل ی شهرستان دیگس تعطیلات میریم شهرشون
تو جمع میگه مرجان اخلاق منو میشناسه آخه زیاد اونده خونم و رفته
ی هعته مونده دو هفته مونده دوازده رو مونده
کلا حساب روز و ساعتشو داره
😂😂😂😂😂
من نپیدونستم منت داره
الان خواهر خودم عروس خاله ام هست اینقدر خاله ام تحویلش میگیره یه بار باهاش بحث نکرده همش ببرش بیرون و تفریح و براش چیزی،بخره حوشحال میشه چیزی،میخرن خوشحال میشه پیشرفت میکنن ولی من یه چیزی،بگیرم اینا انگار پول اونارو خوردم و چیزی، خریدم
تف
عزیزم خونه ی من که میان از اول خونمو میگردن
اصلا خانواده ما اینطوری نیستن
یه بار اول ازدواجم یه قابلمه روی داد گفت چرا روی استفاده نمیکنی من چدن و تفلون داشتم گفت مال تو
بعد چند روز،اومد از تو کمد برداشت رفت
مامانم به زن دادشم سرویس چدن میده لباس مجلسی،میخره اخرم زن داداشم نمیاد زیاد ولی ما میگیم خوش،باشن باهم ولش کن مادرشوهر من میاد میخواد یه چیزی از،خونه من ببره نزدیک ۸۰سال داره و حسود تا دلت بخواد
همش ۱۱ ماه بود عروسشون بودم
بعد که اخلاقشو شناختم دیگه نرفتم خونش
بعدم‌که خودمون خونه گرفتیم‌همونجا
الان تمام مدتی که اونجاییم میاد خونه ما
تمام وقتم رو اعصابمه
نزدیک دو ساله خونش نرفتم
ولی بعید میدونم شعورش برسه درک کنه و بفهنه
بخدا من بدجنس،نیستم از،اینکه تنهام و خانوادم دورن سواستفاده میکنند
وا
نمیداد خب
الان مامانم برای زایمانم میخواد بیاد دلم براش به ذره شده
مادرم بچه ام ۳ساله بوده اومده خونمون الان دخترم ۷/۵داره برعکس خانواده شوهرم همش مهمون هستن براشون مهم نیست من مریضم استراحت دارم شکمم بزرگه اصلا مهم نیست میان
من که خداروشکر با مامانم طبقه پایین وبالا زندگی میکنم چون مامانم تنهاس مادر شوهرم چند کوچه دورنر از ماهستن بعضی وقتا میاد چند روز میمونه وقتی میاد نفسم میگیره دعا میکنم زودتر بره
منم اگه نرم اونا همش میان
من قسم خوردم تا زندم‌نرم خونش
آره منم همینم
واقعا نفسم میگیره
بخاطر شوهرم تحملش میکنم
از وقتی باردارشدم بعضی وقتا که حالم بد میشه مادرشوهرم میگه ما که اینجوری نبودیم ۶تا بچه اوردیم انگار من ادا درمیارم انقد لجم میاد خواهرشوهرم پارسال زایمان کرد چه اداهایی درمیاورد موقع باردارریش باز میگه معصومه خیلی خوب بود یکبار ناله نکرد
من ازدواج کردم یکی به من هیچی،هدیه نداد ولی من هر کس از فامیل شوهرم ازدواج میکنه بهشون کادو میدم دعوتشون میکنم میگن نکن به شوهرم میگم آرزو شد برای من بذار بقیه خوشحال بشن .عروسیم حتی ۵۰تومن ندادن با اینکه وضعش خوبه ولی برای روز مادر از ما یه تلویزیون ال ای دی گرفت گفت این کادوی من پولشم نمیدم
خوشبحالت
انگار من ناله کردم
من نرم اینقدر دعوام میکنن فعلا به هوای زایمان راحتم
دلم میخواد از پیششون برم به همه ی کارام کار دارن
چرا برای بچه ات لباس خریدی یه دست بسه
تو هم‌نرو
اینکارا هم‌نکن
محل نده بابا
حالا نمیگه چقدرشو مادرم خریده
دلم خونه ازشون بخدا اینقدر از مادرشوهرم میترسم از کسی تو زندگیم اینقدر نمی ترسم
به منم میگه ما بدبختا به سختی بچه آوردیم .بخدا من اول زندگیم خیلی سختی کشیدم .تا میگم میگه نه اندازه من زجر نکشیدی
واگذارشون کردم بخدا .انشااااله خدا همینطور عزیزاشون و ازشون دور کنه
واگذارشون کن بخدا سر عزیزاشون میاد و به چشم خودت میبینی
دردهنشون مثل گاو بازه همه چی میگن تازه بقول خودشون بی احترامی نمیکنن
بدتر از مادرشوهر من که نیست اومده خونمون برمیگرده میگه لرا مثل عربا هستن دختر براشون ارزش نداره بعد رفتن شیراز پشت گوشی به شوهرم میگه لرا دختر به پشمشون هم حساب نمیکنن
بعد به شوهرم میگم این چه حرفیه مامانت میزنه میگه واقعیت
حالا خودشون یه پاپاسی هم واسه منو شوهرم هزینه نکردن
نه واسه من طلا اوردن نه کادواوردن کلا هزینه عروسی رو هم شوهرم داد خیلیی پررو هستن خیلییی
ما رسممون نصف جهیزیه به دختر میدیم نصفشو پسر میخره هنوز خانواده من چون فامیل ما بیشتر بود پول شام عروسی بابام داد تقریبا به اندازه پول جهزیه کامل شد هربار مادرشوهرم برمیگرده میگه عروسم جهیزیه ش نصف بود فلان بود به شوهرم میگه با یکی ازدواج میکردی که جهیزیه کامل میورد که سختی کمتر بکشی
بسپرش به شوهرت... خدا رو شکر هواتو داره ابرو بزنی میفهمه چی باید بگه... عب نداره مادره پسرشو دوست داره... البته مادر شوهرا فکر میکنن پسرشون بزرگ شده کار میکنه میده به مادره ولی پسرا که بزرگ میشن زن میگیرن میدن به زنشون مادره حرصش در میاد... البته عروسا از قدیم نفرین شده ان...😂 ولی یه چیزی دیگه هیچی رو قبل انجام به اون نگین... دخالت هم نمیکینه راحت میشین ... فکراتونو برنامه هاتونو خریداتونو هیچی رو نگین .... مادر شوهر من گیر داد واسه اتاقاتون پرده ی گل ریز بگیرین الکی گفتم چشم... یه ماه بعدش رفتم گل درشت که جدیدا مد شده سه تیکه خریدم 🤣 گفتم اینو گفته بودین؟ گفت نه گل ریز گفته بودم ... گفتم ای بابا پس من اشتباه شنیدم 😂😂😂
ما هم هر چی میخریم بهشون نمیگیم 😀😀، زورم میگیره پررو هستن کسی که واسه پسرش کاری نمیکنه یا نمیتونه زبونشم نباید دراز باشه ،
از لحاظ قیافه میخان از عروس کم نیارن از حسادتشون، ولی افکار قدیمیه چون از قدیم گفتن خر همون خره پالونش عوض شده فقط
😅😅😅آخه بگو پات برگرده بشکنه میخای چیکار کنی مادر جانه من😅
پدر شوهر داری؟ سر چشم و هم چشمی با تو، زودتر از تو حامله میشه😅😅😅
واااااای😂😂😂😂 ترکیدم از خنده دختر
خدا بهت صبر بده
واسه منم مادربزرگ شوهرم هروقت منو میدید میگف دخترم دوری نکن بیا خونه مادرشوهرت ظرفاشو بشور هر روز، گفتم والا من برای خونه ی خودم کارگر دارم🤦‍♀️
مادرشوهرم به شوهرم گفته بود کارگر تونو هفته ای یه بار بفرست کارای منو بکنه🤦‍♀️
گفتم والا اون 24 ساعت داره خونه دخترشو دستمال میکشه، بشینه خونه خودشو تمیز کنه، بعدم گفتم دوتا دختر مجرد داره، کاراشو بکنن، بازم گفتم به کارگرم بگم بعدا شوهرم نگه نگفتی، به بنده خدا گفتم گف اون به وزنم طلا بده نمیرم با اون اخلاقشون روانی میشم، اصلا یه چیزای عجیبی هستن خدا خودش میشناستشون فقط
همه جا همینه، مادرشوهر من منو آزار میده، بعد میشینه جلوی من مادرشوهر دخترشو نفرین میکنه که چقد دختر منو آزار میدن، منم گفتم از هر دست بدی از همون دست میگیری
من که از الان بخدا قسم هرچی بگه ضد کاریش میکنم
شوهر منم میگه اصلا باهاشون دهن به دهن نکن، میگه ارزش ندارن، تو این چن سال زندگیمون، فقط یکبار مامانش رفته بود ختم فامیلمون، اونجا گله کرده بود که آره با عروسم صحبت کنین اذیت میکنه نمیذاره پسرم بیاد منو ببینه، اومدن بهم گفتن، بهش پیام دادم گفتم بیا پسرتو وردار ببر ور دلت، انقدم پشت من گوه نخور، گفتم پسر تو مثل زالو چسبیده به من، وگرنه دل خوشی ازش ندارم که نخام بذارم بیاد اونجا
به شوهرمم گفتم همچین پیامی دادم گف کار خوبی کردی، دیگه تموم، جواب نداد، شوهرمم گف منم بهش زنگ نمیزنم که بخاد به من گله کنه خودشو خالی کنه، مادره موند تو کف که شوهرم زنگ بزنه، چن ماه بعد من حامله که شدم شوهرم آشتی کرده بود باهاش، گفته بود بیا به خانومم سر بزن، گفته بود خانومت به من و خونواده توهین کرده بیاد تو جمع از من عذرخواهی کنه😑😑😑😑 شوهرمم گفته بود تو رفتی پشتش حرف زدی اون باید عذرخواهی کنه؟ کلا بیخیالش شد
نه چن تا از خانوما راضی بودن، کامل بخون پیامارو😊
مادر شوهر من بچه هاشو به شکل پول میبینه فقط
الان به من میگه بی احترامی کرده و باید عذرخواهی کنه تا من بیام خونه تون، که من از خدامه نیاد، هربار اومد فقط دردسر بود
بعد پول میخاست شوهرم گفته بود ندارم، گفته بود ببین زنت داره ازش بگیر ده روزه پسش میدم ده روزش شده 5 ماه
نداده هنوز
😂😂😂متل مال منه که، برای من لباس میخره میفرسته با شوهرم، شوهرم هرچی میگه زنم نمیپوشه به زور میفرسته، بعد چن وقت بعدش پیام میده به شوهرم میگه انقد برام بریز بابت لباس خانومت😂
مادر شوهر من قبلا که میرفتیم خونه شون، میوه می‌آورد خوباشو میذاشت جلو بچه هاش، اونایی که له شده بودن و زدگی داشتن میذاشت جلوی منو دومادش🤦‍♀️
سلام عزیزم دستمال اشپزخونه درستش کن جلوشون استفاده کن😂😂😂😂
ماشالله ب شوهرت افرین بهش....اسفند دود کن
ببخشید چه بی چشم و رو هستن
خدارو شکر رفت و آمد ندارم باهاشون😊 جمع میکنم میدم به کارگرم واسه مناسبتی چیزی، واسه خودش و دختراش
خدارو شکر عزیزم واقعا استقلال داشته باشه ادم ی نعمتیه
ببخشیدا ببخشیدا ولی مادر شوهر ۲۰۰ تومن ارزش داره اخه خرجش کردی😂😂😂
شوهر من بیچاره عاشق مادرشه یعنی جونش به جون مادرش بنده، ولی بخاطر من یه کم فاصله گرفته بازم با اینحال همه کاراشونو میکنه، همه چی براشون میگیره، تا نون، من این قرنطینه همش خودم نون میپختم که نون از بیرون نگیریم، میرفت واسه مامانش نون میخرید می‌برد میذاشت رو پله ها، بالا نمی‌رفت، هر از گاهی دیگه خیلی بهش زخم زبون میزنن یه مدت دور میشه ازشون، باز تحمل نمیکنه زنگ میزنه یا خرید میکنه میبره براشون
بازم مادرش برمیگرده میگه نمیخاد برای من خرید کنی، همینو پولشو بده بهم، فقط پول میشناسه
دلارام جونم خوبی عزیزم از بارداری لذت ببر سر وقت فرشات هم بخر جیگر جون....سر دوغ چرا ناراحتی عزیز دلم شوهرت فقط یک مادر داره ولی تو چندتا دوست اومایی داری جیگر اگه کنارم بودی خودم برات ویارانه میاوردم عزیزم شما ملکه خونه خودتی چرا ب حرف پیرزنای ۵۰ ساله ناراحت پیشی اونا مغزشون دور از جون جمع پوسیده
چن وقت پیش به دومادش گفته میخام خونه رو بفروشم یه پونصد ششصد ملیون بده بذارم رو پول خونه که خونه بهتر بگیرم، اونم گفته من فعلا باغم فروش نرفته دستم خالیه، حالا دخترشم مستاجره ها خودش نه که بگم دخترش خونه زندگی داره، با دوماد و دختره قطع رابطه کرده که چرا به من پول ندادن
همه پسرا همینن عزیزم....بیچاره شوهرت با این مادر توفه
وااای این عجب ادمیه🙄😶😶😶😶
شما عزیزی گلم چه دلم یه جوری شد پیامتو خوندم خدا خیرت بده عزیزم بخدا دلم یجوری شد انگاری رفتم بالا ،😊😊😊😊😊😊
واقعا میگن ما مظلومیم
جای تاسف داره خدا ازشون نگذره
اخه کی از اینا چیزی میخواد با اون سلیقه دهاتیشون
😤
احمقم
طفلی چقدر کم توقع هست انگار مردم سر گنج نشستن
قربونت برم عزیزم انقدر بعد تولد نی نی جان شادی میاد تو وجودت که ب این مغز پوسیده ها فکر هم نمیکنی....خوب بخواب که بعد تولد خواب نداری عزیزم
دور از جونت عزیزم از این بعد قد خودشون بهشون هدیه بده والا....
واقعا همین کارو باید بکنم
بخاطر اینا ناراحتی؟ مادرشوهرم همیشه خوراکی اول میده بچه هاش اگ زیاد اومد تعارف عروس میده. عادی شده واسم. 🤣🤣🤣
منم
من وتو همدردیم
واسه من یه چیز به زور میده فردا زنگ میزنه پس بیار
وا
وای چه عجیب بود برام.فکر میکردم دیگه دوره مادرشوهر بازی تموم شده باشه
مامان من کلا هیچ وقت هیچ دخالتی تو کار عروس نمیکنه و احترام هم دارن و زیاد وارد جزییات زندگی هم‌نمیشن
مادر شوهر خودم هم خیلی خوبه.نازکتر از گل به عروس نمیگه.تازه میگه تو بارداری من نتونستم بیام کمکت کنم و بهت برسم.هنوز نشده سوال خصوصی از من بپرسه....با بقیه عروساش هم خوبه...خدایا شکرت که خیلی خوبه وگرنه من اصلا تحمل اونجور مادرشوهرا ندارم
تازه الانم باهام گرم گرفته ن ولی من دیگه اون ذهنیت قبلی نسبت بهشون ندارم شاید در ظاهر با قلب اینا جوابشونو بدم ولی خیلی باهاشون قاطی نمیشم حدمو حفظ میکنم چون قاطی شدن زیادی دخالت به وجود میاره
اینا امتحان خودشونو پس دادن منم باید محتاط تر باهاشون رفتار کنم و خیلی فاز صمیمیت باهاشون برندارم هیچکس تو دنیا مادر ادم نمیشهه
از این به بعدم در مورد پسرشون پیش من درد دل کردن باهاشون همراه نمیشم یا به شوهرم بگم بخاطر اونا بهمشون میگم خودتون بگید بهتر تا من بگم
محبت زیادی کردن در قبال خانواده شوهر الکیههه
چون پاش بیوفته و طرف دعوا عروسشون باشهه هیچ وقت پشت بچه خودشونو زمین نمیندازن بخاطر عروس
عزیزم خانواده شوهرم واسه من خیلی احترام میزارن چون‌من از ته دل دوستشون دارم ولی مادرشوهرم هرکی با من خوب باشه ناراحت میشه
حتی شوهرمم دوست نداره بااینکه خدا بعد از ۲۲ سال بهش بچه داده چون پدرشوهرم اخلاقش ومیدونست شوهرم و وارث کرد نمیدونی چه فیلمی پیاده کرد مدارک ونمیداد
حالا شوهر من فوق العاده نجیب
چند شب پیش رفتیم مهمونی همسایه زنگ زد مادرتون داره داد میزنه از عمد که ما برگردیم
واقعا👍
من هرچی محبت کردم نتیجه اش بدی دیدم
با این چیزایی شنیدم فک کنم باید مادرشوهرمو بشونم رو سرم😊
اینقد که به من محبت میکنه
اینقد تو دوران بارداریم بهم رسیده که من همش خجالت میکشم
مرتب دو سه روزی یه بار برام شیر میخره میجوشونه یا خودش میاره یا شوهرم میره میگیره
چن وقتی یه بار برام ماست میزنه میفرسته چون ویار ماست داشتم
مرتب از تو باغچش برام سبزی میچینه
میفرسته هر روز زنگ میزنه حالمو میپرسه
الان 10 ساله عروسشم حتی یه بارم تو زندگیم دخالت نکرد
با اینکه من عروس پنجمو آخریشم
و با همه عروساش این رفتارو داره
فقط خواستم بگم مادرشوهر خوبم پیدا میشه
دوستای عزیز تو حاملگیتون فقط به فکر آرامشتون باشین به این چیزا فکر نکنین ارزششو نداره
‌خوش به سعادتت.احترامش بذار کافیه گلم.ما که دلمون خونه خواهر جان.انشالله شما همیشه خوش باشی
خدا واست نگهشون داره، خاله ی منم 3 تا عروس داره، هر روز واسشون ناهار میپزه میفرسته، هیچوقت ازشون چیزی نمیپرسه میگه نمیخام فک کنن دارم فضولی میکنم تو کارشون، خانوم پسرخاله م بچه دار نمیشد دنبال درمان بودن حتی یکبار نگف ایشالا بچه دار بشین و فلان، میگف اگه بگم عروسم دلش میشکنه فک میکنه من قصد و غرض دارم
یا خدا چ مادرشوهرایییییییی😠😠😠😠
قربون مادرشوهر خودم برم انقد ک لوسم میکنه میرم اونجا میگه بیا پیشم بشین میگه چایی میخوری بیارم برات من خجالت میکشم خودم پا میشم
الانم ک فهمیدن باردارم هم مادرشوهرم هم خواهرای شوهرم مواظبم هستن تو جمع چیزی خورده بشه خواهرشوهرم برا منم برمیداره بخورم
عروس اخرشم هستم
چهارتا پسر داره ک یکیش فوت کرده سه تا شد
سلامت باشی وهمچنین
خدا بهت صبر بده چ مادرشوهری
خدایی مادرشوهر من تکه اصلا همشون ماهن
خداروصدهزارمرتبه شکر
شما هم باید مستقیم بهش بگی ک من دوس ندارم‌کسی تو زندگیم دخالت کنه
ب شوهرتم بگو محبت باید دو طرفه باشه وقتی مادرت منو نمیخواد منم نمیتونم دوسش داشته باشم
ادم ی بار حرف میزنه تا اخر عمر خودشو راحت میکن
آره بنظرم آدمایی که همیشه رک حرفشونو میزنن زندگی بهترو شادتری دارن چیزی تو دلشون نگه نمیدارن
آدم مگه چن بار عمر میکنه که همینم یه نفر بخواد براش جهنم کنه
دقیقا اگه حرف دلشو نزنه مادرشوهرش تا اخر میخوادهمین روال پیش بگیره
من نمیدونم اینجور ادما جرات دارن ک تو زندگی دامادم اینجوری دخالت کنن

سوالات مشابه