مادر بزرگم آخرِ همهی تلفنهایش میگفت:کاری نداشتم که!زنگ زده بودم صداتون رو بشنوم!ما هم که جوان و جاهل...چه میدانستیم صدا با دل ِ آدمچه میکند...💔