- قبول دارین کم حرف زدن باکلاس تره؟
>تمرین سکوت کردن در جمع904 بازدید182 پاسخ - یعنی حوصله دعوا ندارم هاااا فقط نمیخوام باهاش حرف بزنم
ولی هرکار میکنم بازمنمیشه
چون حرفای معمولیه منو غر میشنوه 😒😒
واسه دخترم هرکار میکنه یا هرچی میخره به من نمیگه
میگه تو خودت براش بخر به کارایی که من میکنم کاری نداشته باش
منم توقع دارم باهام مشورت کنه .. وقتی بهش میگم میگه غر میزنی ...
راهکاری دارین عاااایااااا 😁 میخوام روزه ی سکوت بگیرم بلد نیستم 😁>سلام 😁 بیاین راهکار بگین986 بازدید207 پاسخ -
سوگل
مونیکا
رونیکا
دیانا>انتخاب اسم واسه دخترم682 بازدید54 پاسخ - خسته نباشی
خانوما من که زگیل زدم نزدیک به شش ماهه ک زگیل زدم و باردارم دکترا همشووون گفتن یا فریز کن که پنچاه پنچاهه ک برن که اونم درد داره و هزینه اش زیاد
محلول دادن که هر روزم با گریه بود بچه هه جمع میشد تو شکمم از درد محلوله ک میسوخت
یکی از فامیلامون گف ی جلسه برو طب سنتی مشاوره
خدا خیرش بده رفتم طب سنتی گف که تا هفته دیگ بهت خبری میدم
بدون هیڇچچچ هزینه ایی
بعد ی هفته گفتن که
سرکه سیب و سیاه دانه اسیاب کن بزن روشون هرروز به مدت 120روز
من بخاطر مشغله زندگی نمیتونستم هر روز بزنم ولی سرکه رو هر روز میزدم بهشون
اما خب نصف بیشترررررشون رفتن
اول خدا بعد روحیه شوهرم بعدم طب سنتی خیلی کمکم کردن
امیدوارم کسی گرفتارر نشه>زگیل تناسلی و راه درمان750 بازدید35 پاسخ - اقدامم واسه بارداری
علایشم هم دارم ولی فردا روز موعودمه
چند روزه موقع دستشویی ترشح سفید تخم مرغی دارم قبلا نداشتم
یعنی میشه گف باردارممم؟؟؟ سیکلمم ۳۲روزه اس >سلام دکتر میشه کمک منم کنین574 بازدید14 پاسخ - نزدیک دو هفته اس ک نزدیک واژنم مث جوش کوچیک و ضِبر احساس میکنم اول یکی یا تو تاکچیک بود ی سمت الان احساس میکنم اون سمتم و پایین هم زده اما کوچیکن ن دردی ن خارشی یا سوزشی نمیدونم چین>این نمونه توی عکس چی میتونه باشهه1,590 بازدید202 پاسخ
- سونو غربالگری اول هم عروسم561 بازدید20 پاسخ
- میگم یعنی من عفونت واژن دارم
باید پماد کلوتریمازول استفاده کنم هم داخلی و هم بیرونی؟؟؟؟>سلام میشه کمکم کنین405 بازدید16 پاسخ - روز دوم ...بعد ک شکمش کارکرد خون اومد ولی خلطی بود
فرداش هم همین طور بود،ک دیگ بردمش متخصص که بهش پماد هیدروکورتیزون داد گفت که با گوش پاک کن بکن داخل مقعد
الان دو روزه میزنم فرقی نکرده لطفا راهنمایی ام کنیننن>سلام زخم مقعد نوزاد503 بازدید9 پاسخ - شیرخشک میخوره. روزی پنچ یا شش بار شکمش کار میکنه
ظهری که شکمش کار کرد تمیزش ک کردم یکم بعدش یکم زور زد پشتش خون اومد
چیکارش کنم راهنماییم کنین لطفا....>سلام خسته نباشین دخترم ۷ماهشه372 بازدید2 پاسخ - خواهرشوهرم بارداره و تو سه ماهه و بچه چهارمشه ماشاااالله
میگه تو طول روز خیلی ضعف میرم و احساس گرسنگی میکنم و خسته شدم راه حل میخاد که کمتر احساس ضعف کنه میگه ک قند هم خوبه >سلام خوبین ضعف رفتن تو بارداری615 بازدید11 پاسخ
قرص ال دی رو اثرشو نمیبره؟؟؟؟>قرص ال دی و ویتامینه228 بازدید2 پاسخ- قرص ال دی بخورم دیگ جلو گیریی نمیخاد کنم؟؟؟>قرص ال دی بخورم دیگ جلو گیریی نمیخاد کنم؟؟؟505 بازدید10 پاسخ
-
یا نه اخه ممکنه تا شب پریود بشم اگ نشدم قرص بخورم>سلام خوبین خانوماااا ی سوال504 بازدید34 پاسخ - شیر خشک نان یک482 بازدید11 پاسخ
- قرص اورژانسی و قرص ال دی387 بازدید17 پاسخ
- ده روز بعدش بخاطر بلند کردن دخترم فشارراومد بهم و بخیه هام باز شدن
ده روز بعدش رفتم پیش متخصصی واسم دوباره بخیه کرده از بالا تا پایین فقط دو بخیه پایین بسته شده بودن ک اونم گوشت اضاف اورده بود ک تراشید برام
الان ای سواله برام ک دوباره بخیه زده برام فقط بالا و پایین رو زده وسطش رو نزده نمیدونم حالا وسطش میگیره یا نه
اینم عکسش کسی ک بدش میاد نیگا نکنه>بخیه های زایمان طبیعی5,881 بازدید49 پاسخ
🔹خبرهای رسیده حاکی است اینترنت در استان خوزستان از امروز شهربه شهر وصل خواهد شد و کاربران امکان استفاده از اینترنت را مانند گذشته خواهند داشت.
👈🏻 #منتشر_کنید
❇️ـــــ ایتا عمـاریـون ـــــــ
📮 eitaa.com/amariyoun
❇️__کانال ۱۱ واتسآپ___
📮https://chat.whatsapp.com/F9fbNoVn6Jn1Rce9cKwEUv
❇️__کانال ۱۲ واتسآپ___
📮https://chat.whatsapp.com/FaiYEvnUT4g0acnHyS8YF2>انترترترترنت در خوزستاننن وصل خواهد شد1,071 بازدید22 پاسخ- تو فکر پولش نیستم از بخیه اش بدم میاد و دیگ خسته شدم از بخیه ها>سلام خانما پماد ترمیمم کننده سراغ ندارین؟؟699 بازدید24 پاسخ
- علت تهوع و سرفه نوزاد ۲۳ روزه چیست؟336 بازدید7 پاسخ
نفرت پراکنی ودروغ علیه ایران
سلام باتشکر اززحمات شما در شرایط جنگ واضطراری وظیفه ی همگی علی الخصوص شما بزرگواران دفاع از سلامت روان بارداران ومادران عزیزهست
وقتی کسی با افتخار تهمت میزند ودروغ میبافد علیه نهاد رسمی کشور
واطلاعات نادرست غلط ودروغ در تا یپکی مناشر میکند نباید برخورد صورت بگیر
تهمتهای زده
۱- ایران دنبال سلاح هسته ای هست
۲-ایران همیشه خلاف قوانین عمل کرده
۳-دم اسرائیل گرم که به ایران حمله کرده
اینا اگه مصداق بازی در جبهه دشمن نیست پس چیست؟ عکس ضمیمه میشود
مامان ها و خانوم های شاغل لطفا بیایید اینجا🥰
سلام بیایید اینجا از نحوه مدیریت شغل و خانه و همسر وبچه
و همچنین ایده های پولساز برای خانومایی که دوست دارن شغل خودشون رو داشته باشن بهم دیگه بدیم
از رازهای موفقیت تا تلاشهایی که به نتیجه نرسیدن بگیم
اینجا تاپیک خانومای مستقل باشه🥰♥️چطور مستقل باشیم ، چطور پولساز باشیم
نمیدونم گناهم به درگاه خدا چی بود😭😭😭😭😭چرا بچهام باید نارس باشن
چراا نمیمیرم😭😭😭😭😭خدایا اگر تار موی قراره از دخترم کم بشه منو ببر
ارغوانم بیقراره😭😭😭😭😭😭😭😭
خدایااین چه مصیبتی بود😭😭😭
خانوماخواهرم۱۰ساله چشم انتظاربچه بود خداخواست بعده ۱۰سال باردارشد امروزساعت۴قراربودسزارین بشه شب خورده زمین بچه هاش توشکمش مردن
دارم دق میکنم این چه بلایی بودخدااااا😭😭😭😭😭
بچه دار شدن یا نشدن!!!؟؟؟
خانوما اگر ۳۳ ساله بودید و بچه نداشتید در حالی که تا چند ماه پیش فصد بچه دار شدن داشتید ولی الان با شرایط جدید مملکت مردد نمی شدید؟
من سر دو راهی گیر کردم از طرفی دوست دارم بچه دار بشم ولی میترسم جنگ دوباره شروع بشه نگران آینده اون بچه ام
شما بودید چی کار می کردید؟
خانوما شام چی گذاشتید 🍗🌭🌮
بگین ایده بگیریم من خودم میخام ماکارونی بزارم
به نظرتون جدا شم ؟
سلام
من ۷ ساله ازدواج کردم
یه دختر دارم
۲ سال تو طلاق عاطفی هستیم
خسته ام از این ظاهر خوب و درون داغون
پول دارم .شاغلم
ولی تنها مشکلم اینه این مدت هر چی کار کردم به اقساط خونه ای دادم که الان نه به نام برادرشوهرمه (بنا به دلایلی اینجور توافق کردیم .اونموقع ها خوش بودیم)
موندم اگر تصمیم بگیرم جدا شم چطور حقمو بگیرم
مهریه و ... که بماند
مامانا تربیت پسر سخته؟😑 مامانای پسردار بیاین دورهم باشیم😘😍
مامانا اینکه میگن تربیت پسر سخت تر از دختر هست درسته؟
میشه از تجربه هاتون بگین چجوری باید تربیتش کرد ک ب انحراف و راه بد کشیده نشه؟
چه روشی برای تربیت پسرتون دارید؟
با باباش صمیمی باشه خوبه بنظرتون؟ یا یه کوچولو حساب ببره😑😑
خیلی ناامیدم و حالمبده
میشه ی چی بگین حالمخوب بشه🥺🥺🙏🏽
نظرتون در مورد بچه سووم چیه
وای مامانا من دوماهه پریود نشدم بعد امروز از ترس بیبی چک زدم ی خط خیلی کمرنگ افتاد خیلی میترسم چیکار کنم 😭😭😭😭😭
بلخره تموم شد چشم انتظاری🥲❤️
سلام مامانا منم بلخره زایمان کردم و غرغرهام تموم شد😅😅😅😅
راحت شدم پسرمم تاریخش لاکچری شد ۴/۴/۴😁😁😁😁❤️
ایشالله همه چشم انتظارا زودی مامان بشن❤️❤️
اقدامی ها بیایین باهم باشیم انشاالله تا بارداری
سلام خانما بیایین باهم باشیم من یه پسر 4ساله دارم خیلی تنهاست همش میخاد بره خونه همسن سال هاش🥲 من کیست و تنبلی تخمدانم دارم فعلا دارم با طب سنتی ببینم درمان میشه یا نه 😔اگه اقدامین بیایین باهم حرف بزنیم و نکات یا باید نباید های قبل بارداری یا طب سنتی چندر جوابه بنظرتون
رئالیتی شو : عشق ابدی_عشق ابدی🙄😂
کیا اینجا عشق ابدی رو دنبال میکنن؟
نظرتون در مورد کل این برنامه و شرکت کننده هاش چیه؟
سلام بچه ها بیایید حرف بزنیم دلم گرفته
سلام. بچه ها یجوری دلم گرفته ها. چرا روزگار هیچ وخت بر وفق مراد پیش نمیره. چرا همیشه یه جای کار میلنگه. چرا وقتی یه چیزی برویق مرادته یه مشکل دبگه هست.
18 سالم بود یکی پیدا شد عاشق شدم من. اونم عاشقم شد به گفته خودش.
اومد خواستگاریم چون سربازی نداشت بابام قبول نکرد. گف برو سربازی بیا یک درصد احتمال داره دخترمو بهت بدم..اگه بری سربازی.
عشقم رفت سربازی من دوسال تمام نشستم به پاش. هرخواستگار پروپاقرصی که داشتم. پولدار. سرگرد..مهندس. فامیل. پسرعمه. پسردایی. همسایه. همشو بخاطرش رد کردم.
پدر من کارمند بانک. دوطبقه داشتیم ماشبن داشتیم یه اپارتمان اضافه داشتیم برادرم توش زندگی میکرد. جمعا سه تا بچه بودیم. داداشم. من. خواهرم.
عشقم هیچی نداشت. بیکار بود. پول نداشت. من لیسانس روان شناسی میخوندم. اون دیپلم بود. من پدرم کارمند بود. اون پدرش فرش میبافت. ما سه تا خونه داشتیم اون پدرش یدونه خونه 80 متری داشت.. من سه تا بچه بودیم اونا 8تا بچه بودن.
من مامانم جوون بود اون مادرش پیر بود. من پدرم زندگی خوبی داشتیم اون پدرش هرچی فرش میبافت خرج جهاز 6 تا دختراش کزده بود. من بابام پشت برادرم بود اون پدرش هیچی نداشت به پسراش کمک کنه.
با همه اینا من قبول کزدم. گفتم دوسش دارم دوسم دارم میسازیم همه چیو باهم.
من کار میکنم شوهرم کار میکنه. همه چی که پول نیس. باهم میسازیم
از سریازی برگشت یا هزارتا زور و مکافات و دعوا حرف و حدیث مشاور رفتن بلاخره پدرم موافقت کرد.. بابام گف دخترم تو لوسی. تو حساسی. تو شکننده ایی. من تورو لای لحاف بزرگ کردم تو صبر مشکلات نداری. گفتم بابا دوسش دارم.
کتک خوردم از بابام. حرف شنیدم. دلم شکست از پدرم. ولی از پا درنیومدم. اخرش راضی شد. عقد کردیم قرار شد یک سال نامزد بمونیم. 98 عقد کردیم.
خانواده خوبی بودن مادرشوهرم خوب بود. ادام های ساده ایی بودن. با یکی از خواهرشوهرمام مشکل داشتم. طلا میخریدم زهرمار میکرد.خنچه میاوردن دعوا راه مینداخت. اما یکبار تو روشون واینستادم. همیشه لبخند زدم بزرگواری مردم فراموش کردم. یبار که بوجوری دعوا راه انداخت بازم من چیزی نگفتم. پدر شوهرم نگا کرد به من دید هیچی نمیگم. نگا کرد به دخترش دید دهنشو باز کزده همه چی بار من میکنه. منم تو دلم داشتم خون گریه میکردم. ولی به روم نمیاوردم. پدر شوهرم دید من هیچی نمیگم. دست دخترشو گرفت بیرونش کرد. گف برد خونه شوهرت یکبار دیگه به عروس من هیچی نگو.
دیگه این شد هیچ کس به خودش اجاره نداد به من بی احترامی کنه.
هرماه حقوق شوهرمو ففط میدادم طلا. میدیدم که آینده من سخته. باید جمع کنم.
نامزدی ما تونستیم یه دست سرویس یزرگ. 8 تا النگو. 4 تا انگشتر و یکم سکه جمع کنم. به جای لباس و خرت پرت فقط دادم طلا.
پدر شوهرم بفکر خونه بود برای من. قرار بود اگه نتسویم جایی اجاره کنیم خودش بره اجاره خونه خودشو بده ما بشینیم. خب منم نمتونسم اونو اجاره نشین کنم. مثل پدر خودم بود. چون من از اونا بالاتر بودم همیشه احترام منو داشت. منم کم نمیزاشتم براش. دستش پول اومد. خواست یدونه دو طبقه بخره. از پول خونه 10 میلیون کم داشت. هیچ کدوم از دامادش ندادن. پشر بزرگشم نداد. شوهر منم نداشت. بهش یواشکی گفتم بابا من میدم. دستنبد سرویسمو فروختم دادم بهش. گف روسفید بشی بابا.
بعد دو ماه بجای اون دستبند پول گرم طلامو دادم یکمم شوهرم گزاشت روش یه تکپوش بزرگ خریدم باز.
4 فروردین 99 تالار گرفتیم. بهمن 98 کرونا اومد.
تالار من لفو شد. منی که دختر لوس لوسی. حساس. شکننده. ارزوی لباس عروس اتلیه. برا اون روز کلی رقص با شوهرم. پدرم. مادرم پدرشوهرم تمرین که برقصم. کلی ایده. لغو شد تالار.
پدر من حساس تر از من.کلی ترس از کرونا. هی گف دخترم ماسک بزن. نامزدی بازی نکن. بیرون نرو مریض میشید
بیایید یه خونه باشید. یا اینجا یا خونه پدرشوهرت باشین کنار هم باشین ولی بیرون نرید. گفتم بابا چشم نگران نباش.با اینکه بابام با این وصلت راضی نبود اما بعد نامزدی یبار نگف نامزدت فلانه. بهمانه. همیشه احترامشو داشت. کمکش میکرد. پول میداد. ماشینشو میداد میرفتیم بیرون. مثل یچه خودش شوهر منم دوست داشت. خلاصه شد فروردین. بابام گف بیا فعلا بریم خونتو اماده کنیم بچینیم بعد ببینیم چی میشه. قرار شو خونمو بچینیم شاید تصمیم گرفتیم بدون عروسی برم خونم. بابام هی میگف من مردم تو میمینونی. بیا برو خونت بزار خیالم راحت شه. میگفتم ن بابا من عروسی میخوام. من بدون عروسی نمیرم. صبر میکنم کرونا تموم شه.
12 فروردین شد. پدرم زنگ زد به پدرشوهرم
گف 13 بیایین خونه ما. بابام رفت گوشت خرید مرغ خرید.هویج خرید 9 کیلیو. ابشو بگیره. بستنی خرید. گف پدرشوهرم دخترم دعوت کردم باید ابردداری کنم. صبح خونه ما بودیم. شب قرار بود بریم منو نامزدم خونه نامزدم. به من گف دخترم نرو. من یه جوریم. دلم یجوری هست. دلم گرفته امروز نرید. گفتم بابا بیا باهم یدونه فیلم. نگا کنیم دوساعت دیگه میرم زود میام شب اینجا.
بعد فیلم پاشدم رفتم. شب بعد شام برگشتم. دیدم بابام نیس. مامانمم ناراحته. گفتم چیشده
گف معدش سرنماز گرفت. داداش برده دکتر. بردن دکتر دیدن قلبش گرفته. با پای خودش رفت دکتر بیمارستان. ولی دیگه برنگشت. تا نوار قلب بگیرن دکترا بفهمنن قلبشه نه معدش بابام تو سن 49 سالگی تموم میکنه.
داداش میاد خونه خام تو سر من میشه. میبینم بابام نیس.
تنها کسی که با خنده هاش میخندیم نیس دیگه. مگه باورم میشد. مگه میتونستم هضم کنم. یه روز گریه میکردم. یه روز میخندیم. یه روز از. غضه دق میکردم یه روز عین خیالم نبود. در کل حال خودم نبودم
همه بابامو میشناختن. معروف بود به بزرگترین خیر محله. دست هر کس آشنا نا آشنا پیر جوون دست همه رو گرفته بود. یعنی جوری با همه میگفت میخندید ختده به لب میاورد هیچ کس باورش نمیشد بایام مرده چه برسه به ما.
خلاصه بعدش مادرم گیر داد برید خونتون باز یه اتفاقی می افته یکی میمیره شما میونید. گفتم مامان ول کن. سال بابا هنوز تموم نشده. 3 ماه بابا رفته من چجوری برم خونم. چجوری جهازمو باز کنم.گفتم بزار سال تموم شه عروسی بگیرم. گفتن نه که نه.
اونقدری اذیت شدم اخرش قبول کزدم.
چون خواهر 9 سال کوچکیتر از خودم داشتم و مادرم تنها شد برادرم گف بیایین طبقه پایین مامان زندگی کنید. ماهم. قبول کردیم. اومدم پیش مادرم.بدون عروسی. لباس عروس پوشیدم رفتم اتلیه با 6 تا خواهرشوهرام جمع شدیم یه ساعت رقصیدن. مامانم یهدطرف نشسته با غم و غضه با بغض. انگار واجب بود تو این شرایط. چقور گفتم صبر کنیم.
خلاصه انگار عروسی زن 90 ساله بود. رفتم خونم.
شوهرم شرکت کار میکرد. یکم پول حدود 27 میلیون رسید بهم از بابام با فروش ماشینش.
من سه تا النگو خریدم باز. یکم ازطلاهامو فروختم ماشین خریدیم. حدودا 10 میلیون من از بابام باز پول رسید گزاشتم. 90از پول طلاهام. یدونه تیبا خریدیم. شوهرم کرد به نام من.
بغد چند ماه. شوهرم گف من نمتونم شرکت کار کنم میخوام مغازه باز کنم.
گفتم چشم. سرمایه نداشت که.
تموم طلاهامو هرچی که داشتم فروختم حتی ماشینم. همشو. حتی طلاهای که بابام داده بود کادو. از همشون گذشتم. با گریه با دلشستگی. با تموم خاطراتی که داشتم. فروختم دادم بهش. حامله هم بودم. یه 300 مسلیونی شد. یه مغازه سیسمونی باز کردیم.
حامله بودم. شوهرم خجالتی بود برعکس من که رو داشتم زیاد. همه کاراشو من کردم. از سفارش بگیر تا با تولیدی ها حرف زدن.
عاشق شوهرم بودم.
تمام این مدت دعواها هم داشتیم. زیادم داشتیم.. همیشه اولویت اخر من بودم. همیشه کسی که اصرار میکرد با خونمون من بودم. همیشه کسی که احترام نگه میداشت من بودم.
همیشه تموم این مدت گریه هاکه کردم من. قلبی که همیشه هزار تیکخ شد. رفتیم بیرون خواهرشم بود. مادذشم بود. با خواهرش دست یه دست راه میرفت من میموندم عقب. میگف دوستت دارم اما من چرا پس همیشه گریه میکردم. میگف عاشقتم اما من چرا همیشه انگار یه چیزی کم دارم.
نمیدونم چی به چیه. زندگی چیه. خوشی چیه. گریه همیشه باهام هست
سیسمونی رو رفته رفته رونق دادیم شد یه سیسمونی بزرگ. اسشمو بگم شاید بشناسید تو انستا پیج داریم.
اما الان که دیگه طلا ندارم پول ندارم ماشین ندارم. شدم ادم بده داستان من. سه دختر سه ساله دارم.
شوهرم خوبه. چشم دل پاکه. همیشه کنارمه. اما چجوری همیشه من باید بگم که فلان چیزو بخر. فلان کارو بکن. فلان جا باید بریم. به فلان کس باید زنگ بزنی.
فروشمون اونقدر خوب بود که برادررم اومد با شوهرم شریک شد مغازه رو ارتقا دادیم به فروشگاه سیسمونی.
مشهد رفتم مادرشم بردم هرکجا رفتم اونارو هم بردم گفتم پیرن گناه دارن.
اما یبار شوهرم نفهمید بابا بخاطر تو دارم همچین کارایی میکنم.
الان بدون اجاره دادن باز خونه مادرم میشینم. دیگه هیچ طلایی ندارم. درسم لیسانس گرفتم دیگه شوهرم گف فعلا صبر کن نخون دستم خالیه.
گفتم برم سرکار اجازه نداد.
شوهرم تنها خوبی که داره دست دل بازه. هرجی حقوق برمیداره مثال 25 میلیون همشو جیرینگی میزنه کارت من. من مدیریت میکنم. میگه مدیریت تو بهتر از منه.
خوش خنده هست. چشم دل پاکه. مادرم یجوری ازش راضیه انگار منم عروسم نامزدم پسر مامانم.
ولی من چی کم دارم پس. چرا اشکم دم مشقمه.
چرا فک. میکنم اولویت اول. اول خانواه خودشه بعد من.
دیگه از گفتن خسته شدم. از گریه خسته شدم. از زندگی خستم.
در مورد خانوده خودم. مامامم پسر دوست شدید عروس دوست شدید. دخترم ماله غریبه. دختر کیلیویی چنده. از حقوق بابام فقط خرج عروس پسر میشه. به منم رسیدنی میگه اینجا نشستید دیگه.
ببخشید دلم گرفته بود
کدوم رنگ این کوله ها قشنگه؟
سلام میشه لطفا نظر بدید قهوه ای قشنگه یا سفید؟
دعا برای دوست اومایی که بستری شده💔🥺🤲🏻
سلام بچها بیاید برا دوست اومایی مون ساناز جون دعا کنیم دخترشو سلامت بغل بگیره تست امنیو شور مثبت شده الان ۲۸هفته هست میگن باید تا ۳۴ هفته بشه بستری باشی خیلی ناراحت و بی قراره🥺🥺🥺💔
دخترم از خونمون متنفره چکارش کنم😭😭
سلام خانم دکتر عزیز و مامانای گل شبتون بخیر الان که دارم تایپ میکنم چشمام پره اشکه از ناراحتی و عذاب وجدان
یه مدتیه دخترم و هر جا میبرم دیگه خونه خودمون نمیاد بزور بغلش میکنم میارمش قشنگ 1ساعت فقط جیغ میزنه و گریه میکنه. جوری که با فرداش صداش عوض میشه با بون خوش با وعده و وعید که اصلا راضی نمیشه که بیاد
بخدا هر شب میبرمش پارک هر اسباب بازی که بگید براش گرفتم میگه خونمون بمیره دوسش ندارم. بیشتر خونه بابام اینا اینجوریه. میگم تا 1 هفته نبرمش اونجا شاید بهتر بشه ولی بدتر میشه جوری که خودمم مجبور میشم شب بمونم اونجا. وقتی با بابام اینا بیرون میریم تو ماشین خودمون نمیاد با اونا میره. نمیدونم باید چکار کنم از بس گریه میکنه عصبیم میکنه همین امشب کلی کتکش زدم از شدت ناراحتی سردرد گرفتم فقط میگم بمیرم که دخترمو اذیت کردم. هر چند بخدا جیغ و گریه هاش بدجور رو مخن.
کسی بچش مثل دختر من بوده؟؟ این دوره گذراست یا تا همیشه همینجوریه
چکار کنم این عادت از سرش بیوفته هم خودش اذیته هم من
دوستم ندارم شب تنها حتی خونه بابام بمونه
📣📣 اطلاعیه مهم به کاربران اوما 📣📣
کاربران عزیز،
با توجه به شرایط خاص کشور عزیزمان ایران و با در نظر گرفتن رسالت اصلی اپلیکیشن اوما که ارتقای سلامت جسمی و روانی مادران و بانوان گرامی است، از این پس هرگونه ایجاد، انتشار یا مشارکت در تاپیکها و گفتگوهای مرتبط با مسائل جنگی، سیاسی و تنشزا در اپلیکیشن، ممنوع بوده و با آن برخورد جدی خواهد شد.
در صورت مشاهده چنین مواردی در پیامها یا گفتگوهای کاربران، مطابق قوانین، اقداماتی نظیر مسدودی یا حذف حساب کاربری در نظر گرفته خواهد شد.
پیشنهاد ما این است که در راستای حفظ آرامش فضای اپ و بهرهمندی کامل از خدمات اوما، قوانین را با دقت رعایت فرمایید.
با سپاس از همراهی شما
تیم پشتیبانی اوما
کیت تخمک گذاری مثبت بشه چقد زمان میبره تا تخمک آزاد بشه؟
سلام خانوما
سوالمو بالا پرسیدم.
ساعت ۲ ظهر کیت زدم الان سمت تخمدان چپم درد دارم. ممکنه نشانه تخمک گذاری باشه؟
آخرین امیدم برا اقدامه طبیعیه و فقط فردا صبح میتونم اقدام داشته باشم🥺
حاجت دارها چهارشنبه روضه دارم
السلام علی الرضیع الصغیر....
سلام به خانمهای عزیز
چهارشنبه به رسم هر ساله روضه دارم، روضه حضرت علی اصغر
امروز نذر کردم(اگه قابل باشم) توی روضه م برای بچه دار شدن همه اقدامی های اوما دعا کنم، همچنین برای حاجت همه حاجتمندا، ومامانای باردار که بچه هاشونو صحیح و سلامت بغل بگیرن، و سلامتی همه بچه هامون....
این آقای کوچیک گرههای بزرگ باز می کنه...
دوست داشتین اسم بنویسین من تو روضه م یادتون کنم...