مثبت شدن بیبی چک وخونریزی

سلام مامانا بداز۳سال اومدم ازتون راهنمایی بگیرم تا فردا

پنچشنبه شب این هفته بیبی چکام همه مثبت شد وناخواسته اولین تجربه ینی تاحالابرام پیش نیومده کلی زعفرون خوردم دکترخودم چهارشنبه میاد شنبه رفتم ی دکتردگ وسونوهم کردوگفت ۵هفتس حرف قرص آوردم قبول نکرد
میترسم فردادکترخودمم بهم نه بگه

چ خاکی تو سرم بریزم

بچه ها بی بی چک مثبت شده چ خاکی تو سرم بریزم ن دل دارم سقط کنم ن دل دارم نگه دارم من موندم چ کنمممم

راهنمایی میخواستم درباره مهدکودک دخترم😔

سلام مامانا امیدوارم حالتون خوب باشه💕
دخترمن اردیبهشت ۳سالشوتموم کرده
من اوایل که بردم دخترمو مهدکودک ثبت نام کنم گفت زود که ساعت شروع مهدبستیگی به انتخاب اولیا داره وهرجورلباس خواستن میتونن بپوشن وچندتا وعده وعید دیگه
همین که ثبت نام کردیم جلسه گذاشت که باید ساعت ۷:۳۰بچه ها مهد باشن وبایدیونیفرم بدین بدوزن
منم اون اوایل دیگه پشیمون شدم چون دخترم اون ساعت بیدارنمیشه گفتم دخترم دیگه نمیاد گفت باشه ولی من پولتو پس نمیدم گفت خب تازه یه هفته هس شروع شده چرا پس ندی گفت بایداون اول میگفتی که پشیمون شدی
چندبارجلسه گذاشتن که رفتیم عکس گرفتن ومنم گفتم که گروهمون زنانه هس مشکل نیس ولی فضای مجازی نزارین
چندروزپیش صبحانه سالم گفتن بیارین ماهم برداشتیمورفتیم اومدگفت ازتون عکس میگیرم خب منم فک کردم بازم میزاره گروه چون فقط۴۰نفر اولیاهستن همشون هم خانوم ولی یهودیدم عکسمون رو گذاشت اینیستا ومنم خیلی واضح افتادم وجلوبودم
دیروزبه مربیشون پیام دادم که بی زحمت عکس منو فضای مجازی بردارین یاصورتم استیکربزارین
برگشته میگه ن من نمیتونم دیگه بردارم چندتاعکس گذاشتم اونوقت همشون پاک میشن دفعه بعد باشه نمیزارم
گفتم خب شمابدون اجازه ماعکسوگذاشتین ومن دوس ندارم عکس اونجاباشه میگه ن من اگه بردارم پیجم به هم میخوره منم گفتم آسایش زندگی یکی براتون مهمه یا به هم خوردن پیجتون ؟؟
الان جوابش رومیفرستم براتون
حالا شمابگین من ازپول بگذرم دیگه نزارم بره؟؟
مشکل دیگه هم اینه که اصلا برنامه نمیدن که فردا چه کتابی بیارین تا خوده اولیا نپرسن اونم شب ساعت ۱۱جواب میده
سرتون رو درد آوردم ولی خیلی ازحرفاش ناراحت شدم منوراهنمایی کنین چیکارکنم ؟

میشه یه راهنمایی عمیق بهم بدین

سلام دوستان بچه ها من یه موضوع رفته توی مخم
میشه بگین کدوم یکی از شما فقط بخاطر اینکه بچه اول تنها نباشه بچه دار شده ؟
همه چی رو در نظر گرفتین یا نه گفتین بیاد خدا روزی میده
من واقعا از اینکه پسرم یکی هست رو مخمه میگم نکنه فردا روز بهانه کنه برای برادری خواهری

باز میگم نکنه بیارم پشیمون بشم ، موندم واقعا شماها که دوتا سه تا دارین شده پشیمون بشین ؟
من بارداری خوبی نداشتم با شرایط مملکت ، با قهر هردو خانواده

اگه یه کمک فکری بهم بدین ممنون میشم

وقت رفتن رسیده خداحافظ همه

سلام خانم دکتر عزیز و دوستان گل 🥰
وقت رفتن منم رسیده ۴ آذر تموم میشه اشتراکم چون کم میام اینجا ترسیدم وقت تموم بشه و دیگه ازتون خداحافظی نکرده باشم 😅
تو این ۷ سال که اینجام خیلی چیزها یاد گرفتم با خیلی از شما درد و دل کردم
درسته هیچی تو ذهنم نمیمونه 😂ولی اون تایم خیلی لذت بخش بود که بتونم با شما صحبت کنم و بهم آرامش بده
نمیدونم کیا منو میشناسن قدیمی ها که همه رفتن اکثرشون
ولی شماهایی که هستین ببخشید اگه حرفی زدم باعث ناراحتیتون شده
خانم دکتر عزیز بینهایت ازت سپاسگزارم واسه تموم راهنمایی و جوابهایی با جون و دل و صبوری دادین بی‌نظیرین واقعا خداحفظتون کنه🥰

امیدوارم سری بعدی با اتیکت بارداری بیام و سوال های بارداری و فرزند داری هم از شما خانم دکتر عزیز و هم دوستان عزیز بپرسم
برام خیلی خیلی دعا کنین بشدت نیازمند دعا هستم
ممنون ازتون که به حرفام گوش دادین
حلال کنین🥺😘

خانما ایام فاطمیه هست اگه میتونید بیایید نفری ۱۰ تا صلوات خاصه

حضرت فاطمه (س) بفرستیم،ان شاءالله هر کی هر حاجتی داره به حق خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها حاجتش برآورده بشه🙏💚

عکس سونوی دوبعدی بچمو به مادرشوهرم نشون دادم

سلام خانما امروز شوهرم گفت عکس سونوی بچمو به مادر شوهرم نشون بدم
اونم تا دید به جای ذوق کردن گفت چقدر دماغ دخترتون بزرگه قشنگ نیس این بزرگ بشه کی میگیرتش چرا شبیه شماها نشده و هزار تا حرف این مدلی
منم خیلی بهم برخورده و ناراحت شدم کی به یه بچه که هنوز به دنیا نیومده اینارو میگه
خیلی دلم گرفته که نه از فامیل خودم شانس اوردم نه فامیل شوهر
همشون اینجورین
فردا هم توقع دارن انگار نه انگار چیزی شده باز یادم بره

سلام کسیایی که شوهرتون مورفولوژیش صفره میاید یه لحظه

سلام میخام بپرسم کسی بوده مورفولوژی صفر رو درمان کرده باشه و طبیعی باردار شده باشه من بچه اولم رو با ای وی اف باردار شدم مشکلمونم فقط مورفولوژی بقیه چیزا همه عالیه نمیدونم چی کنم قصد بچه دوم دارم اما دوست دارم طبیعی بشه

سلام بیایید برای چشم انتظارا صلوات حضرت زهرا بخونیم

سلام هرکسی هرچقدر مقدوره بخونه و اسامی چشم انتظارا هم بذاریم به نیتشون بخونیم انشاالله هرکسی چشم انتظاره چشمو دلش روشن بشه

لطفا راهنمایی کنید .

سلام دوستان ازتون راهنمایی میخواستم ،ما خودمون خونه داریم،بعدا الان زمین کنار خونمون رو گذاشتن برای فروش که متراژش ۲۴ قصبه،من به شوهرم گفتم طلاهامو بفروشم نصف زمین رو برداریم حدود ۱۲ قصب که باشه برای پسرم ،زمین هم نصفش ۸۰۰ میلیونه که من طلا دارم اینقدر،به نظرتون ضرر میکنم؟
اینم بگم من طلا هامو از دور وقتی دارم وقتی گرمی ۱۰۰ تومن بود خریدم.
بعد من یه اخلاق دارم زمانی که پول لازمیم سریع میرم یه تکه طلا میفروشم الان توی یک دو ماه اخیر حدود ۳۰ گرم طلا فروختم🤐🫣

لک شدن وسط سینه و گردن در بارداری

سلام خدمت دکتر جان و خانومای گل 🌻
بین سینه هام ، گردنم و کشاله رونم لک زده 😮‍💨 حالت نقطه نقطه ای قهوه ای شکل و داره بیشتر میشه . خیلی تو چشمه و من واقعا ناراحتم 🙁 چه داروی مجازی میتونم استفاده کنم که خوب بشه ؟

چرا من هی ۳روز یا۴ روز پریودیم جلو می افته

سلام دخترا ۲ماه قبل ۱۲م شدم ماه قبل ۶م باز هنو ۳روز مونده می خوام پریودشم🤐چه بدبختیه

اونا که ویپاد دارین بیاین

سلام دخترا
مگه برا اولی که افتتاح حساب می کنی نمیشه وام یه تومنی برداشت کرد؟؟چرا من برا یه نفر می خوام بزنم نمیشه؟؟میگه بهبود رفتار مالی در ویپاد در صورتی که اصلا ویپاد نداشته تا الان

سونو قلب ۶ هفته

سلام دکتر جان وقتتون بخیر ❤️
امروز برای چک کردن ساک بارداری رفتم سونو ک دیدم قلبشم تشکیل شده میشه چک کنید لطفا مشکلی نداشته باشه❤️🙏
ساک بارداری ب این گردی من ندیده بودم تاحالا😂😍
هرچهارتا بارداریم اصلا اینجوری نبوده😁

اطلاع رسانی برای شماها

سلام دوستان
خواستم بهتون اطلاع بدم هرگز سمت محصولات اسنوا نرین
به شدت دزد شدن و دروغگو ، الکی میگن پشتیبانی دارن

بدترین برند شده دیگه قبلا خوب بود الان مفت هم بهتون دادن خرید نکنید ، من یه گاز خریدم خیر سرم گفتم برند باشه از ۱۰ صب تا ساعت ۲ اسیر پیگیری بودم آخرم گفتن نمیایم نصب کنیم

یعنی جز اذیت کردن هیچی ندارن هرچی میخرین اصلا سمت اسنوا نرین
یعنی خرید کردین مالتون روی دست شما می مونه

راحیلم چله صلوات گذاشتم برای سلامت نینی هامون

سلام دوستانم چله صلوات هر کی دوست داشت بیاد همراه بشه برای سلامت نینی ها برای اونایی که اقدامن هر حاجتی که داشتید بیایید

ویتامین آد بیرون یخچال

سلام خانم دکتر خوبید.من اصلا نمیدونستم ک ویتامین آد باید داخل یخچال باشه .از ۸ روزگی بهش دادم ولی بیرون بوده.نکنه مریض شده بچم یا اصلا تاثیر نداشته روش ویتامینی بهش نرسیدع!این مدت ابکی بود دفعش نکنه از ویتامین فاسد شده بوده.!نظرتون چیه خانم دکتر؟ پسرمم بردم دکتر گفت رفلاکس داره دلپیچه استفراغ خلطی زور میزنه.از دیشب دارو میدم بهش باز همونه چکار کنم

بیاین راهنمایی کنین با جاریم چ کنم

سلام خانما بیاین راهکار بدین
پسرم چهارسالشه من و جاریم تو یک خونه دوطبقه زندگی میکنیم نزدیک ۵ ۶ سال هست تو این مدت اصلا باهم جدال نداشتیم خوب بودیم تا اینکه دوماه پیش ک دخترم بیست و چند روزش بود جارییم سر یک موضوع چرت ک مربوط ب بچه ها میشه کلی پیام بد و بیراه داد که تو پیاماش گفت پسرت و خودت دیگه نیاین خونمون منم اصلا محلش ندادم با خودم گفتم ب درک همیشه خودت خونه من بودی من بعد از سه چهار بار اومدن یک بار میومدم خونت خلاصه دیگ ن دیدمش ن حرف باهاش زدم مثل کسی ک دنبال بهونه باشه بخواد دعوا بگیره بود
جاریم خودش دوتا بچه ۱۱ و ۹وساله داره و بچه کوچیکش نه ماهس
اول اینکه دخترش با پسرم خیلی بازی میکرد از اون موقع ب بعد همو ندیدن ولی تو حیاط دیدم بهم فش میدن یا پرخاشگری دارن
خونه مادرشوهرم اومدم دخترش اینجا بود پسرم خواست بازی کنه اون امتناع کرد بعد بهم فش دادن دخترش فش های زشت یواشکی بهش گفت پسرمم بهش میگفت و تکرار میکرد
حالا من تو مهمونی ها چیکار کنم ک بچهای اونم هستن
هفته اینده عروسی فامیلای شوهرم دعوتیم چجوری برخورد کنم ؟
راستی به شوهرمم گفتم این پیاماهارو داده اونم حمایتم کرد و گفت ولش کن مشکل داره و دیونس🤣

دلم میخواد اینجا خودمو خالی کنم.....

دوست دارم اینجا بنویسم چون هیچ جایی امن تر از اینجا نیست برام هرکی دوست نداره بخونه نیاد....
از بچگیم بدبخت بودم همیشه سرکوفت میخوردم و مقایسه میشدم هیچوقت خطا نرفتم و هیچوقتم بهم اعتماد نداشتن، از بس همه جا تحقیرم میکردن همه به خودشون اجازه میدادن باهام بد باشن یه نمونش: یادمه بچه بودم یه روز زن عموی مامانم گفت پری سلام نمیکنه حالا من سلام کرده بودم یادمه بعد بابام دعوا که چرا سلام نکردی هرچی قسم میخوردم حرف اونا رو بیشتر باور میکرد تا منو همیشه همین بود حرف همه رو باور میکرد الا خودم... هیچوقت هیچکسو نداشتم... نه خانواده پدری باهام خوب بودن نه مادری... باز خانواده مادریم بهتر بودن داییم و زن داییم و خاله هام دوسم داشتن. بابام خیلی بداخلاق بود خیلی ، خیلی بد حرف میزد، همیشه خفه بودیم، مامانم همیشه تحقیرم میکرد همیشه مقایسه میشدم با دخترای مردم از بس مقایسه میکرد که بدون دلیل از اون دختره بدم میومد، یادم نمیره با یه خانواده که بعدها فهمیدم خواستگارم بودن رفتیم سفر بعد من یه چیزی گفتم که بدم نبود یادم نمیاد دقیق یهو مامانم جلو زنه گفت پری هم بلد نیست حرف بزنه 😔 یه درصد فکرشو نمیکرد که بااین حرفش روی زنه تو روم باز میشه. جلو همه چشم غره میرفت یعنی به همه اجازه داده بودن هرجور دوست دارن رفتار کنن و هیچوقت پشتم نبودن... خواهرم که ازدواج کرد، شوهرش شد گل سر سبد خونه ، یه خونه تک خواب داشتیم که ظهر در قرق داماد بود شب هم پدرو مادرم اگه بگم من تو راهرو میخوابیدم باورتون نمیشه... یکسال اینجوری زندگی کردم، راحت نبودم دومادم کلا اونجا بود همیشه بخاطر دوماد تو سری خوردم همیشه شاکی بودن همه جاهم سرشو زیر مینداخت میرفت، اگه حرفی میزدم و داماد میفهمید کلی حرف بارم میکرد مامانم. خبرش عروسی گرفت و رفت بازم یه روز اونا اینجا بودن یه روز ما اونجا بچه دار شدن کلا خونه ما بودن و نوه جون اومد جولان دادن و باز ما تو سری بخوریم... خونمون ساختیم من اتاق دار شدم یکم راحت شدم باز عروس اومد و دخالتاش شروع شد، اونقدر دیده بود تحقیرم کردن که به خودش اجازه میداد منو زیر نظر بگیره و بره بهشون بگه و باهام دعوا کنن کلا کارش همین بود.. حتی بابام جلوی مهمون هم باهام بد حرف میزد... اگه با دوستام میرفتم بیرون دیررمیومدم مامانم به دوستام میگفت جنده ها بااینکه از گل پاک ترن و بهشون قسم میخورم. اگه چیزی میخریدم میگفت معلوم نی پولشو از کجا آورده اگه با تلفن حرف میزدم میگفت معلوم نی داره با کی حرف میزنه، شدم پر از عقده، دانشگاه دولتی قبول شدم بابام میبردم و میاوردم کلی غر میزد که دختر فلانی پیام نوره راحته هرروز کلاس نداره😑 ترم سه بودم شوهرم اومد خواستگاریم، از بس عقده ای بارم آوردن زود وابسته شدم... عقد کردیم و از بس ننم خودشو کم گرفت و پایینمون آورد که فکر کردن ما از خدامون بوده شروع کردن اذیت کردن که پیر شدیم تا فهمیدن چطوری رفتار کنن.. به قول بابام واسه شوهر دادن ما اول مامانم عاشق میشد بعد ما. خداروشکر خوشبختم تو زندگیم و دوتا بچه سالم دارم شوهرمم خوبه مثل همه کامل نیست ولی خوبه راضیم.
هنوزم مامانم دست از رفتاراش برنداشته، بچه هامو بذارم پیشش برم جایی که واجبه اینقدرررر زنگ میزنه که آخرش مجبور میشم بد حرف بزنم حالا چشه ، بچت همش بغل میخواد و نمیتونم و میخوام برم مسجد و روضه و فلانوووو ، حالا بچم پنج ساعت بذارم پیش مادرشوهرم هیچی نمیگه تازه سرگرمش میکنه اصلا بغل نمیخواد، حالا بخاطر اینکه دخترمو دعوا کردم کلی نیچار بارم کرده و خودشو دختر عنترش کلی بهم حرف زدن و تهشم بهم فحش داد که بمیرم یادم نمیره عروس عوضیشم زنگ زده به شوهرم... شوهرمم گفته منم دخترمو دعوا میکنم بچه رو دعوا نکنی که نمیشه... حالا خواهرم اینقدر جانیه یه یبار بچگیای دخترش، ماست ریخت رو فرش گرفت زدش و پا گذاشت رو شکمش، دخترای داداشمم همیشه کبودن... اینا رو نمیبینن ولی من به بچه هام بگم تو میرن راپورت میدن کصافطا...
منم جواب تلفنشونو نمیدم و قطع رابطه کردم در خونمم روشون باز نمیکنم دیگه برام مردن...
هیچکاری نکردم نه نیارن اگه بفهمن اینقدر منفی بافی میکنن تا آخرش یا اتفاقی میوفته یا .... مثلا بفهمن میخوام برم سفر میگن آخ بچه ها مریض نشن فلان آخرش یا مریض میشن یا یه بلای دیگه..
خدا نکنه اتفاقی بیوفته تا عمر دارم هی به روم میارن، همین دیروز بود فلان شدا همین دیروز بود بسان شدا...
هیچوقت نذاشت باهاش دردودل کنم تا حرف میزدم میگفت اوف باز سرگذشتای پری شروع شد...
بعدم میگه فلانی با دخترش انگار دوتا دوستن🙄🙄
از دستشون نابودم که هیچوقت نمیگذرم ازشون داستانشون دراااازه

شما جای من بودید میرفتید یا نه

سلام خوشگلا
ظهرتون بخیر
همکارای من قراره ۱۹اذر ۳ روزه برن کربلا و بیان
ما کرمانشاه هستیم(گفتم ک بدونید باز به نسبت یه سری از شهرا نزدیکتریم)
حالا من دو دلم
نمیدونم برم یا نه
از طرفی خیلی دلم میخواد برم
همسرمم مشکلی نداره و مرخصی گرفته ک بمونه خونه و پبش پسرم باشه
یه کم نگران پسرمم البته چون سرکار میرم عادت داره به بودن پیش شوهرم
ولی بیشتر دو دلی م از اینه ک نکنه برم و جنگ شه🫡خودم اونجا پسرم و شوهرم اینجا
یا اینکه نکنه برم تصادف کنم بمیرم پسرم بی مادر شه🤐
اولش به اینا فکر نمیکردما
مامان بابام گفتن نرو
کلا اعتقاد خونواده من اینه ادم بی شوهرش جایی نمیره🤣مگه دیگه چطور بشه
پسرمم جوری نیست ک تو ماشین مسافت زیاد تحمل کنه ک بگم خونوادگی بریم
دیدی تو کار ادم نه میاد ادم دیگه دلش صاف نمیشه با انجام اون کار
الان من اونجوری شدم
نمیدونم چیکار کنم
شما بودید چیکار میکردید
رفتنم هم اینحوریه ک ۴شنبه غروب میریم جمعه شب هم برمیگردیم

همکارام میگن تو ک شوهرت اوکی داده بهت بیا دیگه
گفتم من مجرد بودم از بابام اجازه میگرفتیم الان شوهر کرویم دوتایی از بابام اجازه میگیریم🤣🤣🤣🤣🤣