Ooma
انتخاب نام دختر و پسر
اسم دختر و پسر عربی همراه با معنی
نام معنی مشاهده
ساریه(عربی) 1- ابری که در شب آید؛ 2- (اَعلام) نام یکی از دختران امام موسی ک...توضیحات بیشتر
ساعد(عربی) 1- (در قدیم) (به مجاز)، مساعدت کننده، مددکار؛ 2- (در تصوف) نزد ...توضیحات بیشتر
ساعده(عربی) 1- (مفرد سواعد) شاخه فرعی، شاخابه، مجاری آب که به رودخانه یا در...توضیحات بیشتر
ساغر(معرب) 1- ظرفی که در آن شراب مینوشند، جام شراب؛ 2- (در قدیم) (به مجاز)...توضیحات بیشتر
ساقی(عربی) 1- آن که شراب در پیاله میریزد و به دیگری میدهد؛ 2- (در قدیم) (ب...توضیحات بیشتر
سالم(عربی) 1- فاقد بیماری جسمی یا روحی؛ 2- بدون عیب یا خرابی، بدون آلودگی؛...توضیحات بیشتر
سامرافسانه گوینده، افسانه گویندگان.توضیحات بیشتر
سامیه(عربی) (مؤنث سامی)، (در قدیم) بلند. + ( سامی. 1-توضیحات بیشتر
ساهره(عربی) 1- زمین یا روی زمین، زمینی که حق سبحانه در روز قیامت آن را مجدد...توضیحات بیشتر
سبا(عربی) 1- (اَعلام) 1) (= سباء) سورهی سی و چهارم از قرآن کریم؛ 2) نام ش...توضیحات بیشتر
سبحان(عربی) 1- پاک، منزه؛ 2- از نام‌های خداوند.توضیحات بیشتر
ستار(عربی) 1- آنکه چیزی را پوشیده و در پرده میدارد، پوشنده؛ 2- از نام‌های ...توضیحات بیشتر
سِتی(عربی) (از عربی ستّی = بانوی من) 1- (در قدیم) عنوانی احترام آمیز برای ...توضیحات بیشتر
ستیلا(عربی) (اَعلام) 1) نام دختر حضرت موسی کاظم(ع)؛ 2) نام حضرت مریم.توضیحات بیشتر
سجاد(عربی) 1- بسیار سجده کننده؛ 2- (اَعلام) لقب زین‌العابدین ابن حسین(ع)، ...توضیحات بیشتر
سحاب(عربی) ابر، تودهی بخار آب که به رنگهای سفید، خاکستری در آسمان دیده میش...توضیحات بیشتر
سحر(عربی) 1- زمان قبل از سپیده‌دم؛ 2- زمانی است (در ماه رمضان) از نیمه شب...توضیحات بیشتر
سحرگل(عربی ـ فارسی)، 1- گل سپیده دم؛ 2- (به مجاز) زیبا و با طراوت.توضیحات بیشتر
سحرناز(عربی ـ فارسی) 1- زیبایی سپیده دم؛ 2- (به مجاز) زیبا.توضیحات بیشتر
سخاوت(عربی) بخشش، عطا، کرم.توضیحات بیشتر
سَدیف(اَعلام) نام چند تن از صحابه.توضیحات بیشتر
سراج(عربی) (در قدیم) چراغ، روشنایی.توضیحات بیشتر
سراج الدین(عربی) 1- چراغ دین؛ 2- (اَعلام) 1) سراج‌الدین ارموی: [594-682 قمری] مت...توضیحات بیشتر
سرمد(عربی) 1- (در قدیم) پایدار، پیوسته، همیشگی؛ 2- (در حالت قیدی) به طور د...توضیحات بیشتر
سُرور(عربی) خوشحالی، شادمانی.توضیحات بیشتر
سروراعظم(فارسی ـ عربی) از نام  های مرکب،   سرور و اعظم.توضیحات بیشتر
سعاد(عربی) (اَعلام) نام زن محبوبی در عرب، نام معشوقه‌ای در عرب.توضیحات بیشتر
سعادت(عربی) 1- خوشبختی؛ 2- (در احکام نجوم) سعد بودنِ ستاره‌ها و تأثیر آنها ...توضیحات بیشتر
سعاده(عربی) 1- نیک بختی، خوشبختی؛ 2- (در احکام نجوم) سعد بودنِ ستاره ها و ت...توضیحات بیشتر
سعد(عربی) 1- خجسته، مبارک، خوش یمن، سعادت، خوشبختی، خوش یمنی؛2- (اَعلام) ...توضیحات بیشتر
سعدالدین(عربی) (موجب) 1- نیک بختی دین؛ 2- (اَعلام) سَعدالدین وراوینی [قرن 7 هج...توضیحات بیشتر
سعدی(عربی ـ فارسی) 1- (در قدیم) سعد بودن، خجستگی، مبارکی؛ 2- (اَعلام) سعدی...توضیحات بیشتر
سعدیه(عربی) (سعد + ایّه/iyyeـ/ (پسوند نسب))، 1- منسوب به سعد،   سعد. 1- ؛  ...توضیحات بیشتر
سعود(عربی) (جمع سَعد) 1- (در قدیم) سعادت‌ها، نیک بختیها، خجستگیها؛ 2- (اسم...توضیحات بیشتر
سعید(عربی) 1- خجسته، مبارک؛ 2- (در قدیم) خوشبخت، سعادتمند؛ 3- (اَعلام) 1) ...توضیحات بیشتر
سعیدرضا(عربی) از نام‌های مرکب، ، سعید و رضا.توضیحات بیشتر
سعیده(عربی) 1- (مؤنث سعید)، ( سعید. 1- و 2- ؛ 2- (اَعلام) 1) رودی از رشته ک...توضیحات بیشتر
سقراط(معرب یونانی، sokrates) (اَعلام) [469-399 پیش از میلاد] فیلسوف یونانی ...توضیحات بیشتر
سکینه(عربی) 1- (= سکینت)، آرامش خاطر؛ 2- (اَعلام) [قرن 1و 2 هجری] دختر امام...توضیحات بیشتر
سلاله(عربی) 1- نسل؛ 2- (در قدیم) فرزند، نطفه.توضیحات بیشتر
سلامت(عربی) 1- سالم، تندرستی، صحت؛ 2- (در حالت قیدی) بطور سالم، در حال صحت؛...توضیحات بیشتر
سلامه(عربی) (اَعلام) سلامه یا سلافه مشهور به شهربانو دختر یزدجرد ابن شهریار...توضیحات بیشتر
سلما1- نام درختی؛ 2- (در عربی) (مؤنث سِلم) صلح، آشتی، زنِ صلح طلب.توضیحات بیشتر
سلمان(عربی) 1- سالم و مبّرا از عیب و نقص و آفت؛ 2- (اَعلام) 1) سلمان فارسی ...توضیحات بیشتر
سلمی(عربی) (در گیاهی) نام گیاهی است؛ (اَعلام) زنی معشوقه در عرب و (به مجاز...توضیحات بیشتر
سلوا(عربی) 1- (در گیاهی) گیاهی علفی، خودرو یا زینتی از خانواده نعنا، مریم ...توضیحات بیشتر
سَلوی(معرب از لاتین) (در گیاهی) 1- گیاهی علفی، خودرو یا زینتی از خانواده  ی...توضیحات بیشتر
سلیله(عربی) (در قدیم) دختر، دخت، فرزندِ دختر.توضیحات بیشتر
سلیم(عربی) 1- دارای قدرت تشخیص و داوری درست، سالم و بیعیب؛ 2- (در قدیم) آر...توضیحات بیشتر
سلیمه(عربی) (مؤنث سلیم)، ( سلیم. 1- ، 2- و 3-توضیحات بیشتر
سما(عربی) (در قدیم) آسمان.توضیحات بیشتر
سَمر(عربی) 1- (در قدیم) حکایت، افسانه، داستان؛ 2- (به مجاز) مشهور و گفتار ...توضیحات بیشتر
سمرا(عربی) زن گندمگون.توضیحات بیشتر
سمران1- (معربِ سمرکند) سمرکند یا سمرقند، که نام شهری است در ایران قدیم و هم...توضیحات بیشتر
سمیر(عربی) داستان پرداز، قصه گو.توضیحات بیشتر
سمیرا(عربی) 1- زن گندمگون، شمیرا. [سمیرا ترجمهی «مهین‌بانو» است]؛ 2- (اَعلا...توضیحات بیشتر
سمیره(عربی) (= سمیرا)، ( سمیرا. 1-توضیحات بیشتر
سمیع(عربی) 1- از نام‌های خداوند؛ 2- (در قدیم) شنوا.توضیحات بیشتر
سمیعه/set(t)i/توضیحات بیشتر
سمیه(اَعلام) نام مادر عمار بن یاسر و اولین زن شهیده در صدر اسلام.توضیحات بیشتر
سنایاری دهنده، کمک کننده.توضیحات بیشتر
سندس(معرب از فارسی؟) 1- (در قدیم) پارچهی ابریشمیِ لطیف و گران‌بها؛ 2- (به ...توضیحات بیشتر
سنیه(عربی) عالی، خوب.توضیحات بیشتر
سودا(عربی) 1- (به مجاز) فکر، خیال، شور و شوق؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) علاقه...توضیحات بیشتر
سوده(عربی) 1- ساییده، ساییده شده؛ 2- (اَعلام) [قرن اول هجری] نام دختر زمعه...توضیحات بیشتر
سوره(عربی) هر یک از بخش‌های صد و چهارده‌گانهی قرآن که خود شامل چند آیه است...توضیحات بیشتر
سوفیا(عربی) 1- (= صوفیه)، پیروان تصوف؛ 2- عاقل، خردمند؛ 3- (اَعلام) (= صوفی...توضیحات بیشتر
سُها(عربی) (اَعلام) (در نجوم) ستارهی کم نوری در کنار ستارهی عناق در صورت ف...توضیحات بیشتر
سهام(عربی) 1- سهم  ها، بهره  ها، نصیب  ها، قسمت  ها؛ 2- (در قدیم) تیرهای ک...توضیحات بیشتر
سهام الدین(عربی) نصیب‌های دین، بهره‌های دین.توضیحات بیشتر
سهی(عربی) مُمالِ سُها (= سُها)،م سُها.توضیحات بیشتر
سهیل(عربی) (اَعلام) روشن‌ترین ستارهی صورت فلکیِ کشتی (سفینه) و دومین ستاره...توضیحات بیشتر
سهیلا(عربی) 1- نرم، ملایم؛ 2- (مؤنث سهیل)، ( سهیل.توضیحات بیشتر
سیاره(عربی) 1- (در نجوم) هر جرم آسمانی که در منظومه‌ای به دور ستاره‌ای میگر...توضیحات بیشتر
سیروان1- عربی شده ساربان؛ 2- (اَعلام) (= آب سیروان) نام رودی در غرب ایران، د...توضیحات بیشتر
سِیف(عربی) 1- (در قدیم) شمشیر؛ 2- ساحل دریا، کنارهی دریا.توضیحات بیشتر
سِیف الدین(عربی) 1- شمشیر دین؛ 2- (اَعلام)1) سیف‌الدین ابوبکر محمّد ابن ایوب: شا...توضیحات بیشتر
سیف الله(عربی) شمشیر خدا.توضیحات بیشتر
سیما(عربی) 1- چهره، صورت؛ 2- (در قدیم) نشان و حالتی در صورت انسان که مبین ...توضیحات بیشتر
شاکر(عربی) 1- شکر کننده، سپاسگزار؛ 2- (در قدیم) (در حالت قیدی) در حال شکرگ...توضیحات بیشتر
شاهد(عربی) 1- گواه، حاضر، مرد خوبروی؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) محبوب، خدای ت...توضیحات بیشتر
شاهده1- منسوب به شاهد؛ 2- زیبارو؛ 3- (به مجاز) محبوب و معشوق.توضیحات بیشتر
شبیب(عربی) 1- با ارزش و جوانمرد؛ 2- (اَعلام) 1) نام یکی از بزرگترین انقلاب...توضیحات بیشتر
شُبَیر(تصغیر شبر)، 1- به معنی شیر کوچک؛ 2- (اَعلام) پیامبر اسلام(ص) امام حسی...توضیحات بیشتر
شجاع(عربی) 1- آن که از چیزی یا کسی نمیترسد، پردل و جرئت، دلیر؛ 2- (اَعلام)...توضیحات بیشتر
شجاع الدین(عربی) 1- شجاع و دلیر در راه دین؛ 2- (اَعلام) 1) شجاع‌الدین خورشید لر:...توضیحات بیشتر
شراره(عربی) 1- شرار، پاره‌ای از آتش که به هوای پرد، جرقه، اخگر؛ 2- (به مجاز...توضیحات بیشتر
شرافت(عربی) 1- حالتی در شخص که او را از ارتکاب رذایل باز میدارد؛ 2- بزرگ من...توضیحات بیشتر
شرف(عربی) 1- حرمت و اعتباری که از رعایت کردن ارزش‌های اخلاقی بوجود میآید،...توضیحات بیشتر
شرف الدین(عربی) 1- موجب آبروی و اعتبار دین و آیین؛ 2- (اَعلام) 1) محمودشاه اینج...توضیحات بیشتر
شرف نسا(عربی) موجب آبرو،‌ حرمت و اعتبار زنان.توضیحات بیشتر
شریعت(عربی) 1- شرع؛ 2- (در قدیم) طریقه، روش؛ 3- (در اصطلاح) اقوال واعمال و ...توضیحات بیشتر
شریعه(عربی) 1- شریعت،   شریعت؛ 2- (در قدیم) محل در آمدن به آب، محل برداشتن ...توضیحات بیشتر
شریف(عربی) 1- دارای شرف، ارجمند، بزرگوار، دارای ارزش و اعتبار، ارزشمند، خو...توضیحات بیشتر
شریفه(عربی) (مؤنث شریف)، ( شریف.توضیحات بیشتر
شعله(عربی) زبانهی آتش، بخش گرم و نورانی آتش.توضیحات بیشتر
شفا(عربی) 1- بهبود، بهبود یافتن از بیماری؛ 2- (در اصطلاح عرفانی) از میان ...توضیحات بیشتر
شفق(عربی) نوری سرخ که تا مدتی پس از غروب خورشید از آسمان به زمین میتابد.توضیحات بیشتر
شفیع(عربی) آن که تقاضای عفو و بخشش گناه کسی را از دیگری میکند، شفاعت کننده...توضیحات بیشتر
شفیع محمد(عربی) از نام‌های مرکب، ( شفیع و محمّد.توضیحات بیشتر
اسامی دختر و پسر با ریشه های

نام های دخترانه و پسرانه شروع شده با