Ooma
انتخاب نام دختر و پسر
اسم دختر و پسر عربی همراه با معنی
نام معنی مشاهده
دهگان(معرب از فارسی دهگان) 1- کشاورز، مالکِ ده؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) ایرا...توضیحات بیشتر
دیار(عربی) (جمعِ دار)، سرزمین، کشور، موطن، زادگاه.توضیحات بیشتر
دَیّان(عربی) 1- قاضی، داور، حاکم، پاداش دهنده؛ 2- یکی از اسما الهی؛ 3- (در ا...توضیحات بیشتر
ذاکر(عربی) آنکه خدا را ستایش میکند، آن که ذکر خدا میگوید؛ یاد کنندهی خدا؛ ...توضیحات بیشتر
ذاکره(عربی) (در قدیم) ذاکر،   ذاکر.توضیحات بیشتر
ذبیح(عربی) (در قدیم) ذبح شده، مذبوح.توضیحات بیشتر
ذبیح الله(عربی) 1- قربانی شده برای خدا، سر بریده برای خدا؛ 2- (اَعلام) لقب حضرت...توضیحات بیشتر
ذُریه(عربی) فرزندان، فرزند، نسل.توضیحات بیشتر
ذکرالله(عربی) یاد خدا، ذکر خدا، یاد کردن از خدا.توضیحات بیشتر
ذکری(عربی) (جمع ذِکرَیات) یاد، یادگار، یادبود، خاطره.توضیحات بیشتر
ذکیه(عربی) (مؤنث ذکیّ) به معنای تیز هوش و با هوش، زن تیز خاطر.توضیحات بیشتر
ذلفا(عربی) 1- دختر سفید روی؛ 2- (اَعلام) شاعره معاصر خلفای عباسی، دختر ابی...توضیحات بیشتر
ذوالفقار(عربی) 1- در لغت به معنی صاحب فقرات، و فقره هر یک از مهره‌های پشت است ...توضیحات بیشتر
رابعه(عربی) (اَعلام) رابعه ی بنت کعب (= رابعهی قزداری) [قرن 4 هجری] شاعرهی ...توضیحات بیشتر
راحل1- کوچ فرما، کوچ کننده؛ 2- (اَعلام) نام مادر حضرت یوسف(ع).توضیحات بیشتر
راحله(عربی) (مؤنث راحل)، ( راحل. 1-توضیحات بیشتر
راحمه(عربی) (مؤنث راحم) به معنی رحمت آورنده و دل سوزاننده.توضیحات بیشتر
راشد(عربی) 1- آن که در راه راست است؛ 2- (به مجاز) دیندار، متدین؛ 3- (اَعلا...توضیحات بیشتر
راشده(عربی) راهنمایی شده، از گمراهی درآمده.توضیحات بیشتر
راضیه(عربی) 1- پسندیده؛ 2- خوش؛ 3- خشنود؛ 4- (اَعلام) از القاب فاطمه زهرا(س...توضیحات بیشتر
راغب(عربی) 1- دارای میل و رغبت به چیزی یا کسی، مایل، خواهان؛ 2- (اَعلام) ح...توضیحات بیشتر
راغده(عربی) (مؤنث راغد)، [راغد به معنی زندگی خوش و وسیع است]، راغده به معنی...توضیحات بیشتر
رأفت(عربی) نرم خوئی، مهربانی، شفقت.توضیحات بیشتر
رافع(عربی) 1- (در قدیم) رفع کننده، از میان برنده و نابود کننده؛ 2- برپا دا...توضیحات بیشتر
رافعه(عربی) (مؤنث رافع) 1- رفع کننده؛ 2- از میان برنده و نابود کننده؛ 3- دا...توضیحات بیشتر
رانیا(عربی) 1- بیننده؛ 2- (اعلام) نام جایی در هندوستان.توضیحات بیشتر
راویه(عربی) (در قدیم) بسیار روایت کننده، راوی. + ( راوی.توضیحات بیشتر
رایحه(عربی) بوی خوش، بو.توضیحات بیشتر
رائد(عربی) 1- جوینده و خواهنده؛ 2- پیام آور؛ 3- (به مجاز) پیش رو و راهنما.توضیحات بیشتر
رباب(عربی) 1- ابرهای سفید؛ 2- (اَعلام) نام همسر امام حسین(ع)؛ 3- (در موسیق...توضیحات بیشتر
ربابه(عربی) (= رباب)، ( رباب.توضیحات بیشتر
ربیع(عربی) 1- فصل اول سا ل، بهار؛ 2- (در گاه شماری) نام دو ماه از سال قمری...توضیحات بیشتر
ربیعه(عربی) 1- (مؤنث ربیع)، ( ربیع 1- و3- ؛  2- (اَعلام) ربیعه از قبیله های...توضیحات بیشتر
رجا(عربی) 1- (در قدیم) امیدوار بودن، امیدواری، امید؛ 2-(در عرفان) امیدوار...توضیحات بیشتر
رحمان(عربی) 1- مهربان و بخشاینده (صفت خاص خداوند)؛ 2- از نام‌های خداوند؛ 3-...توضیحات بیشتر
رحمت(عربی) 1- دلسوزی و مهربانی؛ 2- مهربانی و بخشایندگی و عفو مخصوصِ خداوند...توضیحات بیشتر
رحمت الله(عربی) بخشایش و مهربانی خداوند.توضیحات بیشتر
رحمدل(عربی ـ فارسی) (به مجاز) رئوف و دل نازک، دل رحم.توضیحات بیشتر
رحیم(عربی) 1- بسیار مهربان، مهربانی؛ 2- (اَعلام) از نام‌ها و صفات خداوند.توضیحات بیشتر
رحیمه(عربی) (مؤنث رحیم)، ( رحیم.توضیحات بیشتر
رزاق(عربی) 1- روزی دهنده؛ 2- از نام  های خداوند.توضیحات بیشتر
رسام(عربی) (در قدیم) رسم کننده، طراح، نقاش.توضیحات بیشتر
رسول(عربی) 1- پیغمبر [خدا]؛ 2- (در قدیم) آنکه از طرف کسی برای بردن پیغام ف...توضیحات بیشتر
رشاد(عربی) به راه راست بودن، هدایت یافتن، رستگاری.توضیحات بیشتر
رشید(عربی) 1- دارای قامت بلند و متناسب، بلند و متناسب؛ 2- شجاع، دلیر؛ 3- ا...توضیحات بیشتر
رشیده(عربی) (مؤنث رشید)، ( رشید. 1- ، 2- و3-توضیحات بیشتر
رضارضا:در لغت به معنای راضی شدن ، رضایت و رضوان آمده است  همچنین لقب امام...توضیحات بیشتر
رضاعلی(عربی) از نام‌های مرکب، ی  رضا و علی.توضیحات بیشتر
رضوان(عربی) 1- بهشت؛ 2- (در ادیان) فرشته‌ای که نگهبان یا دربان بهشت است؛ 3-...توضیحات بیشتر
رضوانه(عربی ـ فارسی) (رضوان + ه (پسوند نسبت)) 1- منسوب به رضوان؛ 2- بهشتی؛ 3...توضیحات بیشتر
رضی(عربی) 1- خشنود، راضی؛ 2- (اَعلام) 1) نام شهری در شهرستان مشکین شهر در...توضیحات بیشتر
رضیه(عربی) (مؤنث رضی)، ( رضی. 1-توضیحات بیشتر
رعد(عربی) 1- (در فیزیک) صدای حاصل از تخلیهی الکتریکی بین دو قطعه ابر و پژ...توضیحات بیشتر
رعنا(عربی) 1- زیبا و دلفریب؛ 2- زن خویشتن آرا؛ 3- (در قدیم) ویژگی آن که یا...توضیحات بیشتر
رفعت(عربی) (به مجاز) برتری مقام و موقعیت، بلند قدری، افراشتگی و بلندی.توضیحات بیشتر
رفیع(عربی) 1- افراشته، مرتفع، بلند؛ 2- (به مجاز) با اهمیت، ارزشمند، عالی؛ ...توضیحات بیشتر
رفیعه(عربی) (مؤنث رفیع)، ( رفیع.توضیحات بیشتر
رقیه(عربی) 1- به معنی دعا، تعویذ؛ 2- (اَعلام) یکی از چهار دختر پیامبر اسلا...توضیحات بیشتر
رکن الدین(عربی) 1- ستون دین؛ 2- (اَعلام) 1) یوسف شاه دوم: ملقب به رکن‌الدین اتا...توضیحات بیشتر
رُمَیصا(عربی) 1- یکی از دو ستاره‌ای است که برذراع است، شِعرهای شامیه، غموص؛ 2...توضیحات بیشتر
رنا(عربی) 1- شادمان گردیدن، شاد شدن، چیزی که در وی نگرند از جهت خوبی و حس...توضیحات بیشتر
روح الدین(عربی) روان دین.توضیحات بیشتر
روح الله(عربی) 1- روح خدا؛ 2- (اَعلام) 1) لقب حضرت عیسی(ع)، [در قرآن کریم چندی...توضیحات بیشتر
روح انگیز(عربی ـ فارسی) (= روح افزا)، ( روح افزا. 1-توضیحات بیشتر
روح بخش(عربی ـ فارسی) (= روح افزا)، ( روح افزا. 1-توضیحات بیشتر
روحا  (عربی ـ فارسی) (روح = جان، نفس، روان + الف (اسم ساز))، منسوب به جان ...توضیحات بیشتر
رویا(عربی) 1- خواب، آنچه در خواب بینند؛ 2- (به مجاز) چهرهی زیبا و مطلوبی ا...توضیحات بیشتر
رهام1- (اَعلام) 1) (در شاهنامه) پهلوان ایرانی، نام پسر گودرز که در جنگ یاز...توضیحات بیشتر
ریاض(عربی) (جمع رَوضَه) 1- (در قدیم) روضه  ها، باغ  ها؛ 2- (اعلام) 1) شهر،...توضیحات بیشتر
ریحان(عربی) گیاهی خوشبو از خانواده ی نعناع که مصرف خوراکی و دارویی دارد.توضیحات بیشتر
ریحانه(عربی) 1- (= ریحان)، ( ریحان؛ 2- (اَعلام) نام مادر امام رضا (ع). 3) گل...توضیحات بیشتر
رئوفمهربانتوضیحات بیشتر
رئوفه(عربی) (مؤنث رئوف) ،   رئوف.توضیحات بیشتر
زاکیه(عربی، زاکیَة)، 1- (در قدیم) نیکو، پاکیزه.توضیحات بیشتر
زاهد(عربی) 1- پارسا، پرهیزکار؛ 2- (در تصوف) آن که از دنیا و بهره‌های آن رو...توضیحات بیشتر
زاهده(عربی) 1- زن زاهد. +   زاهد1- ، 2- ؛ 2- (اعلام) زاهده خاتون بانویی عار...توضیحات بیشتر
زاهره(عربی) (مؤنث زاهر)،   زاهر.توضیحات بیشتر
زایر(عربی) 1- آن که به زیارت اماکن مقدسه میرود، زیارت کننده؛ 2- (در قدیم) ...توضیحات بیشتر
زُبید(عربی) (تصغیر زَبد)، عطیه و بخشش.توضیحات بیشتر
زبیده(عربی) (= زبیدة) نام گیاهی (همیشه بهار)؛ 2- (اَعلام) دختر جعفرابن منصو...توضیحات بیشتر
زُبیر(اَعلام) ابن‌عوام قریشی [قرن‌اول هجری] از خویشاوندان و از صحابهی پیامب...توضیحات بیشتر
زعیم(عربی) رئیس، پیشوا، رهبر.توضیحات بیشتر
زکیه1- پاک، پاکیزه، زَکی؛ 2- (اَعلام) نام دیگر حضرت فاطمه(س).توضیحات بیشتر
زلال(عربی) 1- صاف و شفاف؛ 2- (به مجاز) آب صاف و گوارا.توضیحات بیشتر
زلیخا(عربی) (مؤنث ازلخ)، 1- جای لغزیدن پا (به لحاظ داشتن زیبایی زیاد)؛ 2- (...توضیحات بیشتر
زمرد(معرب از یونانی) (در علوم زمین) از سنگ‌های قیمتی و عموماً سبز رنگ.توضیحات بیشتر
زمزم(عربی) 1- «آهسته آهسته»؛ 2- (اَعلام) 1) چاه آبی در مکه، در جنوب شرقی ک...توضیحات بیشتر
زهرازهرا: مؤنث «ازهر» به معنای روشن و درخشان است . همچنین زهراء مأخوذ از «...توضیحات بیشتر
زهره(عربی) 1- (= ناهید= ونوس) 2- (اَعلام) 1) (در نجوم) دومین سیارهی منظومه...توضیحات بیشتر
زهیر(عربی) 1- شکوفه دار و درخت پر شکوفه؛ 2- (اَعلام) 1) نام یکی از شهدای ک...توضیحات بیشتر
زیتون(عربی) (در گیاهی) 1- میوهی بیضی شکل سفت و گوشتی به اندازهی توت که رنگ ...توضیحات بیشتر
زید1- رشد، فزونی؛ 2- (اَعلام) زید ابن علی: [قرن 2 هجری] فرزند امام زین‌ال...توضیحات بیشتر
زین الدین(عربی) موجب آرایش دین؛ زینت دین.توضیحات بیشتر
زین العابدینزین العابدین: لقب علی ابن الحسین (ع) چهارمین امام معصوم ( ع) است . که ...توضیحات بیشتر
زینبزینب :در لغت به معنی زین ،آراستن وآرایش و خوبی است .   و نیز به معنی د...توضیحات بیشتر
زینت(عربی) زیور، زیب، پیرایه، آرایش.توضیحات بیشتر
ساجد(عربی) (در قدیم) آن که سجده میکند، سجده کننده.توضیحات بیشتر
ساجده(عربی) (مؤنث ساجد)، ( ساجد.توضیحات بیشتر
ساحل(عربی) (در جغرافیا) زمینی که در کنار دریا یا دریاچه یا رودی بزرگ واقع ...توضیحات بیشتر
ساحله(عربی ـ فارسی) (ساحل + ه (پسوند نسبت))، منسوب به ساحل ( ساحل.توضیحات بیشتر
اسامی دختر و پسر با ریشه های

نام های دخترانه و پسرانه شروع شده با