Ooma
انتخاب نام دختر و پسر
اسم دختر و پسر عربی همراه با معنی
نام معنی مشاهده
نهضت(عربی) 1- (در سیاست) جنبش؛ 2- (در قدیم) حرکت، عزیمت.توضیحات بیشتر
نیّر(عربی) 1- روشن، منور؛ 2- (در قدیم) ستاره، کوکب.توضیحات بیشتر
نَیراعظم(عربی) 1- (به مجاز) خورشید؛ 2- (به مجاز) زیبا و تابناک.توضیحات بیشتر
نیّره(عربی) روشن، منیر، بسیار درخشان.توضیحات بیشتر
واحد(عربی) 1- آنکه در نوع خود بینظیر و منحصر به فرد است، یگانه، بیمثل، یکت...توضیحات بیشتر
واحده(عربی) (مؤنث واحد)، ، واحد 1-.توضیحات بیشتر
وادی(عربی) 1- (به مجاز) سرزمین؛ 2- فضای ذهنی ای که برای چیزی تصور می شود؛ ...توضیحات بیشتر
وارث1- (در فقه و حقوق) آن که مال، مِلک یا مقامی را از کسی به ارث می بَرَد؛...توضیحات بیشتر
واقف(عربی) 1- آگاه، با خبر، مطلع؛ 2- (در فقه، در حقوق) آن که مالش را برای ...توضیحات بیشتر
واله(عربی) 1- عاشق بی قرار، شیفته و مفتون؛ 2- حیران، سرگشته، مبهوت؛ 3- (در...توضیحات بیشتر
والیه(عربی) (مؤنث والی) (در قدیم) حاکم و پادشاه و سلطان (زن).توضیحات بیشتر
وانیا(عربی) ملایم، آهسته (نسیم).توضیحات بیشتر
وجیه(عربی) 1- زیبا، خوشگل، وجیهه؛ 2- دارای قدر و منزلت و محبوبیت نزد مردم.توضیحات بیشتر
وجیه الله(عربی) ویژگی آنکه در نزد خداوند دارای قدر و منزلت و محبوبیت است.توضیحات بیشتر
وجیهه(عربی) (مؤنث وجیه) زیبا، خوشگل (زن).توضیحات بیشتر
وحید(عربی) 1- یگانه، یکتا، بینظیر؛ 2- (در حالت قیدی) (در قدیم) جدا از دیگر...توضیحات بیشتر
وحیدرضا(عربی) از نام‌های مرکب، ( وحید و رضا.توضیحات بیشتر
وحیده(عربی) (مؤنث وحید)، ( وحید. 1- و2-توضیحات بیشتر
وسام(عربی) مدال، نشان افتخار، نشان شایستگی.توضیحات بیشتر
وسیم(عربی) (در قدیم) دارای نشان (زیبایی)، زیبا.توضیحات بیشتر
وسیمه(عربی) (مؤنثِ وسیم) زنِ زیبا و نیک روی.توضیحات بیشتر
وصال(عربی) 1- رسیدن به فرد مطلوب و هم آغوش شدن با او؛ 2- رسیدن به چیزی و ب...توضیحات بیشتر
وفا(عربی) 1- پایدار بودن در قول و قرار، تعهد دوستی یا عشق؛ 2- (در قدیم) د...توضیحات بیشتر
وفادار(عربی ـ فارسی) آن که یا آنچه به تعهد، دوستی و عشق پای بند باشد، با وفا...توضیحات بیشتر
ولی(عربی) 1- پدر یا مادر یا کفیل خرج کودک؛ 2- (در فقه، در حقوق) آن که بر ...توضیحات بیشتر
ولی الله(عربی) 1- ولی خدا، دوست خدا؛ 2- (اَعلام) از القاب حضرت علی(ع).توضیحات بیشتر
ولید(عربی) 1- (در قدیم) زاده، فرزند؛ 2- (اَعلام) 1) نام دو تن از خلیفه‌های...توضیحات بیشتر
وهاب(عربی) 1- (در قدیم) بسیار بخشنده؛ 2- از نام‌ها و صفات خداوند.توضیحات بیشتر
وهب(عربی) 1- (در قدیم) بخشش، عطا؛ 2- (اَعلام) 1) وهب ابن عبدمناف: [قرن 6 ...توضیحات بیشتر
هاتف(عربی) 1- ندا دهنده‌ای که صدایش شنیده شود اما خودش دیده نشود، مانند فر...توضیحات بیشتر
هادیهادی،در لغت به معنای راهنماست . هادی از القاب امام علی النقی امام دهم ...توضیحات بیشتر
هادیه(عربی) (مؤنث هادی)،   هادی. 1-توضیحات بیشتر
هاشم(عربی) 1- (در قدیم) شکننده، خرد کننده؛ 2- (اَعلام) 1) نام ابن عبد مناف...توضیحات بیشتر
هانی(عربی) 1- مسرور؛ 2- میسر؛ 3- (اَعلام) 1) نام چند تن از مشاهیر عرب؛ 2) ...توضیحات بیشتر
هانیه(عربی) شادمان، خوشبخت.توضیحات بیشتر
هجرت(عربی) 1- از کشور یا زادگاه خود به جای دیگر رفتن و در آنجا ساکن شدن؛ 2...توضیحات بیشتر
هدایت(عربی) 1- راهنمایی کردن به مسیر درست، ارشاد؛ 2- (در تصوف) راهنمایی از ...توضیحات بیشتر
هدایت الله(عربی) راهنمایی شده از سوی خدا، ارشاد شدهی خداوند.توضیحات بیشتر
هدی(عربی) 1- (در قدیم) هدایت کردن، هدایت، راهنمایی؛ 2- رسیدن به حق و حقیق...توضیحات بیشتر
هدیه(عربی) 1- آنچه به مناسبتی یا به رسم یادگار به نشانهی محبت به کسی داده ...توضیحات بیشتر
هدیه زهرااز نام‌های مرکب، ا هدیه و زهرا.توضیحات بیشتر
هُژَبر(عربی، هزبر) (در قدیم) 1- شیر؛ 2- (به مجاز) پهلوان، مرد دلاور.توضیحات بیشتر
همت(عربی) 1- اراده، انگیزه، و پشتکار قوی برای رسیدن به هدف؛ 2- بلند طبعی،...توضیحات بیشتر
همت الله(عربی) اراده و خواست خدا.توضیحات بیشتر
هنا(عربی) شادمانی و خوشبختی.توضیحات بیشتر
هیام(عربی) دوست داشتن، ویژگی یا حالت کسی که از فرط عشق و غیرعشق شوریده است...توضیحات بیشتر
هیبت الله(عربی) (نشانِ) شکوه و بزرگی خدا.توضیحات بیشتر
هَیثَم(عربی) 1- جوجهی عقاب؛ 2- جوجهی کرکس؛ 3- (اعلام) 1) هَیثَم بن اَسوَد، ا...توضیحات بیشتر
هیفا(عربی) (مؤنث اهیف) زن کمر باریک (باریک میان).توضیحات بیشتر
یارالله(فارسی ـ عربی) دوست خدا.توضیحات بیشتر
یاسر‌(عربی) 1- شترکُش که گوشت قسمت کند؛ 2- آسان؛ 3- چپ، طرف چپ؛ 4- (اَعلام...توضیحات بیشتر
یاسمن زهرا(فارسی ـ عربی) از نام های مرکب، یاسمن و زهرا.توضیحات بیشتر
یاسین(عربی) (اَعلام) (= یس) سورهی سی و ششم از قرآن کریم، دارای صدو هشتاد و ...توضیحات بیشتر
یاقوت(معرب از فارسی یاکند) 1- (در علوم زمین) سنگِ قیمتی از ترکیبات آلومین ک...توضیحات بیشتر
یدالله(عربی) 1- دست خدا؛ 2- (به مجاز) قدرت خداوند. (برگرفته از قرآن کریم، آی...توضیحات بیشتر
یسرا(عربی) 1- آسان، فراخی، به آسانی، به سهولت؛ 2- (در قدیم) چپ، طرف چپ در ...توضیحات بیشتر
یُمنا(عربی، یُمنی) 1- (در قدیم) راست، سمت راست، در مقابلِ یُسری؛ 2- مبارک، ...توضیحات بیشتر
یمین(عربی) 1- (در قدیم) راست، سمت راست، در مقابلِ یسار؛ 2- دست راست انسان؛...توضیحات بیشتر
یوسف رضا(عبری ـ عربی) از نام‌های مرکب، یوسف و رضا.توضیحات بیشتر
اسامی دختر و پسر با ریشه های

نام های دخترانه و پسرانه شروع شده با