- من از بعد از زایمان درگیر یبوست شدید شدم خیلی اذیت میشم ممنون میشم راه درمانش رو بهم بگید.الان هم در دوران شیردهی هستم.
خانمهایی که تجربه کردن چیکار کردید خوب شد؟>یبوست بعد از زایمان171 بازدید26 پاسخ - من حدود ۴ ماهه سزارین کردم،(بی حسی از کمر)
در قسمت سمت چپ بدنم از کمر تا نوک انگشتام احساس میکنم جریان برق تو پام هستش مخصوصا وقتی دخترم از سینه چپم شیر میخوره این احساس بیشتر میشه. بنظرتون چیکار کنم این حس از بین بره؟>احساس رد شدن جریان برق در بدن206 بازدید15 پاسخ - من 52 روز پیش سزارین شدم و حدود ده روزه که خونریزیم قطع شده بود
اما بعدش مجدد یه مقدار خونریزی رنگ روشن داشتم که دو روز بود و قطع شد. طبیعیه یا باید به پزشک مراجعه کنم؟ ضمن اینکه به نوزادم شیر خودمو میدم>خونریزی بعد از زایمان157 بازدید13 پاسخ - من از وقتی وارد ماه ۷ شدم خیلی فکرم درگیر زایمان شده
خودم از اول مدنظرم طبیعی بود؟. حالا دو دلم
استرس گرفتم میتونم از پسش بربیام یا نه!
گفتم دکترمو عوض کنم یه دکتری که زایمان سزارین انجام بده شماها دکتر خوب میشناسید؟
تو اصفهان کدوم بیمارستان خوبه؟ >زایمان طبیعی یا سزارین؟ کدوم بیمارستان و دکتر خوب تو اصفهان میشناسید سز اختیاری359 بازدید38 پاسخ - یکی میگفت چندبار فشار دادن بخیههاش ازتو پاره شده . چجوریه ؟ دکتری هست که جوری زایمان کنه نخوان فشار بدن؟>بعد سزارین چندبار شکمتونو فشار دادن؟522 بازدید37 پاسخ
- اخه سر دخترم ی سره من شیر از قبلش میومد لباسم خیس میشد..
و اینکه بگید تو این ی هفته چی بخورم..
>هفته دیگه نوبت زایمانمه365 بازدید19 پاسخ - برای سزارین اختیاری چند هفته وقت میدن؟410 بازدید80 پاسخ
- سزارین کردن و درد کمر727 بازدید320 پاسخ
- نی نی من SGAهست یعنی وزنن ریزه اس
دهانه رحمم کوتاه و با پساری هستم دکترم میگه با این شرایط راحت میتونی طبیعی زایمان کنی منم از قبل بارداری همیشه نظرم رو طبیعی بوده
ولی الان مشکلم درد طبیعی نیست من بعد از حاملگی به شدت ضربان قلبم قاطی کرده دکترم بهم گفت بالا ۱۰۰ نرمال نیست فرستادم دکتر قلب اونجا هم ضربان قلبم بالا بود اما مشکل قلبی نداشتم
از وقتی دکتر ایزوکسپرین برای درد کاذب بهم داده هم نور الا نور شدم وقتی میخورم قلبم بالا ۱۳۰ تا میزنه یا غذا که میخوردم بعد ضربان قلبم بالای ۱۱۵ میره جوری که تو دندونام تو سرم تو گوشم قلبم تند تند محکم میزنه سر گیجه میشم پاهام بی حس میشه بی حال میشم وقتی قلبم ضربانش میره بالا
با یه قرص یا با یه وعده غذایی اینجور میشم میترسم با درد زایمان قلیم نکشه دور از جون بچه ام بی مادر نشه😭
از یورم قلب خود نی نی بزرگه اکو قلب جنین که رفتم پیشنهاد کرد سزارین کنم
حالا چیکار کنم بنظرتون با این شرایطی که دارم سزارین قبولم میکنن؟>زایمان طبیعی یا سزارین مشکل تپش قلب بالای ۱۲۰ دارم293 بازدید14 پاسخ - فردا وقت سزارین دارم732 بازدید108 پاسخ
- من سر بچه دومم هفته ۳۰ بارداری قند یک ساعته بعد شربت گلوکوز ۵۰ گرمی ام ۱۴۰ بود ولی قنددناشتام ۷۸ بود
پرهیز غذایی کردم قند یک ساعتم هفته ۳۵ شد ۱۲۳
الان ازمایش دادم
( بچم حدود۳ماهشه) لطف میکنید ببینید
اینقدر استرس گرفتم...>قندخون ۳ماه بعد زایمان95 بازدید10 پاسخ - قطع نشدن خونریزی بعد از زایمان140 بازدید33 پاسخ
- بیمارستان دولتی تهران سزارین285 بازدید17 پاسخ
- من دوران بارداری از لحاظ روحی ب شدت آسیب دیدم جوری که ماهای آخر روز و شبم فقط با گریه میگذشت حتی برا مراقبت که میرفتم بهداشت پیششون گریم میگرفت یا حتی پیش دکتر خودم،دکتر حودم اصلا بهم نمیگفت کی زایمان میکنی همش میگفت برو ده روز دیگ بیا با اینکه از معروف ترین دکترای استانه،بعد منم رفتم پیش یه دکتر دیگ گفتم فقط عملم کن بچه رو در بیار دیگ نمیتونم تحمل کنم گفت بیست تومن ازت میگیریم همین امشب بیمارستان عملت میکنم قبول کردم ی ماده ای داد قاطیه ادرارم کردم و خلاصه ب سزارین کشیده شد کارم همون شب بعد این دکتر منو بد عمل کرد صبش که اومدن شکممو فشار دادن یه عالمه خونریزی داشتم جوری بود کناریم گفت فک کردم دل رودت ریخته بیرون،بعدش چند تا دکتر اومدن بالا سرم یه عالمه شکممو فشار دادن که خونه بیاد بیرون وگرنه دوباره باید میرفتم اتاق عمل،خلاصه ترخیص شدم باند رو ک از رو عملم برداشتم یه تیکه جای بخیم سرمه ای بود بردمش پیش دکتره گفت طبیعیه بعد چند روز همونجا عفونت کرد ابنم بگم یکی از دکترا دستشو دقیقا همونجا گذاشته بود و با دست دیگش مثل معاینه طبیعی از داخل بدنم لخته در میاورد،دوباره رفتم پیش دکتره گفت رعایت نکردی عفونت کرده ینی ۳۵ روز تمام من زجر کشیدم و اون سیم بخیه هارو برام نکشیدن،الانم که جای عملم شده اسکار و ب سدت جاش بد شده جوری که کلی لیزر درمانی باید کنم تا بشه جای بخیه معمولی،الان ب نظرتون میشه از این دکتر شکایت کنم؟؟؟ ینی هز وقت یادم میفته چه بلاهایی سرم اومده خوابم نمیبره گریم میاد غصم میگیره،جالبش اینه بعد برا چکاپ رفتم پیشش گفت بچت دستگاه نرفته؟! ینی این دکتر نباید ب من میگفت حداقل یه هفته صبر کن ممکنه بچت دستگاه بره من اون موقع ۳۶ هفته بودم
ب نظرتون اگ شکایت کنم پیگیری میشه؟؟؟ >سزارین پولی و بد عمل شدن844 بازدید101 پاسخ - من تا وقتی بچم به دنیا بیاد تقریبا ۳ سال و ۹ ماه میشه که از سزارینم میگذره
با یک دکتر مشورت کردم گفت فقط سزارین میتونی زایمان کنی
ولی دوتا دکتر دیگه گفتن اگه مشکل خاصی نباشه طبیعی هم میشه
حالا میخواستم ببینم کسی اینجا تجربشو داره که بعد از زایمان سزارین ،طبیعی هم زایمان کرده باشه یا نه>زایمان طبیعی بعد از سزارین470 بازدید47 پاسخ - دکتر سزارین در ایلام97 بازدید7 پاسخ
- رفتم پیش دکتربیهوشی واسه نامه عمل التماسش کردم که بیهوشی میخوام بی حسی وحشت دارم.گفت که بنفع خودته بی حسی .من همچنان اصرار.گفت باشه روزعمل هرکدوم روخودت خواستی برات انجام میدم.منه ساده باور کردم 😂پمپ درد هم پیشش ۳۰۰خریدم
روز عمل میرسه و منوساعت ده میبرن اتاق عمل .دوازده ونیم عمل تمام میشه
خداراشکراز لحظه ای که وارد اتاق عمل شدم همه خوش اخلاق بودن و خوش برخورد
میگفتم مخ کی روبزنم این پمپ درد رو پرملات کنه برام.اوناهم میخندیدن ومیگفتن که مخ زدن نمیخوادپرملاتش میکنن.گفتم حالا که استرس دارم و احساس میکنم قندم میخوادبیفته .گفت بیا بشین یه سرمی بهم زد .گفت فعلا تقویتت کنیم.فورا دل ضعفه ام رفت باسرم
نوبت من شد برای سزارین .باپای خودم رفتم روی تخت عمل نشستم .دکتربیهوشی اومد.چون بهم گفته بودهمکارمومیفرستم.بااسترس گفتم دکترخودتی😂ماسکش روکشیدپایین گفت ببین اره خودمم .بدنم مثل بیدمیلرزید .هی میگفتن چته .آروم باش.یه خانمی میخواست سوندمو وصل کنه .گفتم نه بزاربعدبی حسی.دکترگفت اره بزاربعدبی حسی.کمرمو چندماده زد و بعدامپول که درد چندانی نداشت وفکرمیکردم زود یه امپول میزنه تمام ولی یه مقدار طول کشید.پای چپمم یهو پرش داشت که پرستاربه دکترگفت پاش پرید.یعنی یهویه تکون محکم خورد
من بودم که کولی بازیام شروع شد.اول سوند رو زدن وبعدپرده کشیدن وخانم دکتراماده میشد.گفتم عمل نکنیدانگشتای پامو تکون میدادم.میگفتم ببینیدهنوزحس دارم.گفتن اگه راس میگی زانوتو بالابیار.گفتم نمیتونم.دس بهم میزدن.انگاربرق منومیگرفت.ازاسترس زار زار شروع کردم به گریه.فوراخواب آور زدن.که حالت تهوع گرفتم.همش هوق میزدم.دوباره یه امپول دیگه زدن خوب شدم.فقط لحظه ای که بچمو لباس پوشوندن بیدارشدم وتو ریکاوری بهوش بودم ولی چشامونمیتونستم بازکنم.مدام ضربان قلبم بالا میرفت.میومدن میزدن توصورتم.میگفتن خوبی.یه مقدارهم توریکاوری بودم که منوتحویل خانوادم دادن.مادر ومادرشوهروشوهرم باکمک هم منو بردن توبخش وگذاشتن روتخت.چون بیمارستان دولتی بود.بایدهمراه بیمار اینکارارو انجام بده
یک لحظه دخترموتواتاق عمل دیده بودم.وقتی اومدیم بخش.دکتراطفال اومد.دخترموچک کردگفت بایدبستری بشه.دونه های عفونی داره.من گیج بی هوشی بودم.دخترمو بردن😭😭دکترگفت لابدعفونت ادراری یا رحمی داشت که نوزاد دونه عفونی زده.گفتم اصلا وابدا من هیچ عفونتی نداشتم.من شبش سرپاشدم .چون پمپ درد داشتم یه کوچولو دردهم نکشیدم.فورابدون ذره ای درد ازتخت پایین اومدم.چون سرگیجه داشتم.نزاشتن برم پیش دخترم
فرداصبحش رفتم پیش دخترم.هیشکی جزمادر رواجازه نمیدادن نوزاد رو ببینه .تااون موقع هم شیربش ندادن.میگفتن فقط شیرمادر.گفتم شیرمادرکجابود.گفتن باشیردوش.باشیردوش هم شیرم نمیومدبایددخترم مک میزد که شیربیادیانه.میگفتم شیرخشک بدین بچم بی انصاف ها میگفتن یاشیرمادر یا فقط سرم.رفتم کل بخش اطفال روشخم زدم و دخترمو مرخص کردم .هرچه نگاه بدن دخترم میکردم دونه ای نمیدیدم.چنددونه دیدم که اونم واسه گرمی بود.دکترهم گفته بودبایدچندروز بمونه.ماهی بدنشو شستشو بدیم.خودم درد داشتم.پمپ دردتمام شده بود.گلاب به روتون.اسهال گرفته بودم.شوهرمم میگفت بزاربچه بستری بمونه.اوناهم شیرخشک نمیدادن.منم شیرنداشتم.فشارروحی زیادی روم بود.همش گریه میکرد.توبخش زنان هم باپرستارا دعوام شد.سه بیماروچهارهمراه .یکی ازتختا دوهمراه داشت.گذاشته بودن تویه اتاق و هوا گرم.اومدن کولرهم خاموش کردن.گفتن بخاطربچها.گفتم که من اینجاگرممه کولرخاموش کردین.منوببرین یه اتاق دیگه کولرباشه.روی این موضوع دعواشد.میگفتن بخاطرکرونااتاقاروخالی نگه میداریم.میگفتم بخاطرکرونا هفت نفررو چپوندین تویه اتاق.من خودم وسایلم روجمع کردم .رفتم تویه اتاق دیگه.پرستاراومدگفت باشه بیا اتاق بغلی.یه اتاق تو تخته بود.واسه خودم وهمراهم.هردو راحت ۲۶.سزارین کردم.روزبعدش بعدظهرساعت پنج ونیم مرخص شدم.بادخترم رفتم خونه وقبلش پیش فوق تخصص نوبت گرفتیم.رفتیم خونه وسائلموگذاشتیم ومنو ومادرم فورادخترموبردیم مطب .دکترهمه چی رو چک کرد.گفت دخترت سالمه سالمه.بلندگفت کارخییلی خوبی کردی مرخصش کردی.نمیدونستم بخندم یاگریه کنم.به مادرم گفتم که فورا باحرف دکترشیرم اومد
ماتاالان نه دونه ای ازدخترم دیدم نه چیزغیرعادی
زردی۱۲ داشت.دوشب زیرمهتابی بود.شد۷
الانم که قربونش برم دوچشمونو دراورده ازبس گریه وناله .کولیک ونفخ داره وخودمم اشتهام وحشتناک کم.خوابم کم وخونریزیم زیاده
نمیدونمم چیکارکنم
خیلی زیاد شد ببخشید☺☺☺☺☺☺پرحرفی کردم
ان شاءالله تجربه این روزا برای کسایی که آرزوشو دارن
دامنشون سبزبشه به حق این ماه عزیز>شرح زایمان منم بگم .گرچه یکم دیر شد☺1,473 بازدید169 پاسخ - >چقدر ممکنه سر سزارین بمیرم؟822 بازدید46 پاسخ
- من شش ماهه زایمان سزارین کردم
از بعد از زایمان هر موقع میخوام پریود بشم دو هفته قبلش هم جای بخیه هم بالاتر از جای بخیه ام درد می گیره
آیا طبیعیه؟>درد شکم قبل از پریود97 بازدید10 پاسخ - من میخام خویش فرما بیمه تکمیلی انجام بدم .>بیمه تکمیلی شما چی بوده ؟326 بازدید19 پاسخ
حال روحیم خیلی خرابه نیاز به راهنماییتون دارم.
من الان ۳۳ هفته بارداری هستم بارداری خیلی سخت و پر خطری هم دارم استراحت مطلق(پساری دارم) دیابت فشار خون روزامو به سختی یکی یکی رد میکنم با شرایط سختی خونه مامانم موندم سگ دارن به همه چی پارس میکنه عاجزم هی تو خواب میپرم هول میکنم خواهرم مدرسه ای هست هر روز صبح که میخواد بره کلی سروصدا هست بابام بره سرکار ساعت گوشیش ۶ صبح زنگ میخوره خودشم خوابش سنگین همه خونه بیدار میشن هم من هم همسرم عاجز هستیم من نگرانم برای بچه ام زمینه همه چی دارم تنشد استرس و هول کردن هم دور از جون از دلایل ایست قلبی جنین هست میخواستم یه مدت برم خونه مادرشوهرم
که متاسفانه یه اتاق خیلی خیلی بد رخ داد واقعا حالم داغون تر شد خواهرم وقتی داشته با دوستش که همسایه هستیم بازی میکرده برادر بزرگش بهش دست درازی کرده واقعا داغون شدم به هیچ کس نمیتونیم بگیم فقط منو مامانم میدونیم خواهم ۹ سالش هست با مشاور حرف زدم گفته ۱ هفته رفتارش زیر نظر داشته باشید مراقبش باشید هرشب تو خواب با جیغ گریه خواب بد میبینه میپره نمیدونم باید چیکار کنم واقعا نمیدونم کیو اولویت قرار بدم بچه توی شکمم و همسرم یا خواهرم تروخدا کمکم کنید.
چهل تا ایت الکرسی نذر کردم به نیت اقدامی ها
سلام خانم ها ۴۰ تا ایت الکرسی میخوام به نیت اقدامی ها بخونم اسم هاتون رو به ترتیب بگین که کسی جا نمونه بخونم
یاعلی
خانما به مشاورتون نیاز دارم ذهنم درگیره...
سلام خانما. یه موضوعی هست ذهنمو درگیر کرده و خیلی داره اذیتم میکنه نمیتونم با کسی درمیونش بذارم چون هیچکس درک نمیکنه. دخترم ۴ سالشه باهوشم هست خداروشکر مثل بقیه ی بچه ها، اموزشای جنسی هم براش شروع کردم مثلا جای خصوصی چیه و کسی نباید ببینتش و اینا خیلیم حواسش هست و نگرانه کسی ببینتش جز خودمم با کسی نمیره سرویس گاهی من نباشم مامانم میبرتش یا مادرشوهرم یعنی کلا به ما ۳ تا اعتماد داره که مطمئنم بیشتر از خودم مواظبشن! موضوعی که اذیتم میکنه اینه که این روزا خیلی اخبار تجاوز و این چیزا رو میشنوم و خودمونم گرفتار شدیم و خیلی تووعذابیم. مشکل من شوهر خواهر شوهرمه! اصلا ازش خوشم نمیاد چون عقاید و افکارش مخالف منه و باوجود اینکه به عقایدش احترام میذارم و برام مهم نیست که مخالفمه ولی همیشه توومسخره کردن افکارم و اذیت کردن منه، از وقتی که دخترم خوب حرف زدن رو یاد گرفته هی به دخترم میگه بیا باهم بازی کنیم بیا برات قصه بگم نمیدونم بیا رو پام بشین برات قصه بگم یا یهو میگه یه بوس بده بهم نمیدونم بیا حرف بزنیم بیا بدو بدو کنیم و ازاین حرفا! حالا پسر خودش مثل مرگ ازش میترسه از بس بداخلاقه! یعنی با پسر خودش اینجوری نبوده نمیدونم چه لزومی داره با بچه ی خودم اینجوری باشه... از درد روزگار دخترمم بهش علاقه داره که خب طبیعت بچه ها همینه. خواهرشوهرمم زیادی بیخیاله. به شوهرمم نمیتونم بگم چون اصلا این موارد رو درک نمیکنه! پدرشوهرم میخواد بوسش کنه نمیذارتش میگه سرمو ببوس و اون بنده خدا هم سرشو میبوسه ولی این یارو بهش میگه یه بوس بده درجا میره بوسش کنه😐 چقدرم پدرشوهر دوستش داره و روش حساسه! نمیدونم چیکار کنم که دخترم نره رو پاش بشینه یا گفت بوس بده بهش بگه اجازه نمیدم و اینا.... میترسم اصلا بهش اعتماد ندارم. ممنون میشم بدون توهین کردن راهنماییم کنین🥲
خانم ها من دلم خیلی گرفته میشه بیاین همگی نظرتونو بگید
دوستان عزیز سوال من یکم پیچیده هست
من دوران درس و مدرسه خیلی درس خون بودم به عبارتی خر خون
با رتبه دو رقمی رفتم رشته معماری
چون علافه داشتم.همه اون موقع گفتن برو تجربی تو میتونی دکتر بشی قبول نکردم
دوران دانشجویی افتادم راه دور بر اساس انتخاب رشته غلط کافی نت
بگذریم کلا خیلی زحمت کشیدم و شاگرد اول دانشکده هم بودم
کلا خواستم بدونید من خیلی برای درس خوندنم زحمت کشیدم شهر خودمون هم که بودم کار میکردم توی یه شرکت از در آمد خودم هم راضی بودم
تا اینکه ازدواج کردم و اومدم یه شهر دیگه
خانواده همسر من همه شاغل هستن معلم هستن
از اول خیلی منو مسخره کردن که در آمدی ندارم
همیشه به شوهرم گفتن تو بدبختی
چون مثل پسر خاله هات زن کارمند و شاغل نگرفتی
برامون عروسی نگرفتن
همیشه گفتن من در آمدی ندارم
حتی خواهر همسرم میگفت الان خیلی ها میرن خونه تمیز میکنن در آمد دارن ....
همین حرف ها باعث شد من سه سال پیش رفتم آزمون نظارت دادم و پروانه گرفتم و میتونم کار کنم
الان هم بهم کار ارجاع دادن از نظام مهندسی
اما الان احساس میکنم هیچ اعتماد بنفس ندارم
چند روزه انقد استرس کشیدم که .....
حتی خواستم نرم😞
شما جای من بودید چیکار میکردین
ممنونم راهنمایی میکنید
نامه ای برای سلما
سلام عزیزم من از سال 98 که اونا رو نصب کردم با شما آشنا شدم ولی اون موقع فقط خواننده بودم و خودمم بچه نداشتم ولی از اون موقع تا الان شما رو همیشه تو ذهنم دارم و براتون دعا میکنم
تو خیلی تاپیکا دیدم نوشته بودی خدا بهم عرضه مادرشدن نداد وگرنه 4تا میاوردم یا مثلا خیلی چیزای دیگه راجع به بچه داری که چقد حسرت میخوری و.... مبدونم چند بار ای وی اف کردی و خودتو به آب و آتیش زدی برای داشتن بچه، چقد وقت و پول صرف کردی و الان به تهش رسیدی که خدا نیست و دوست مداری نماز بخونی
حرفام شاید تکراری باشه ولی دوست دارم بهت بگم از زندگیت لذت ببر فکر نکن همه چیز بچه هست اینو مادری میگه که قبل از بچه دار شدن تفکرش این بود بچه همه چیزه تو زندگی و نباشه نمیشه لذت برد، من اصلا اینقد عاشق نوزاد و بچه ها بودم که نمیتونستم به زندگی بدون بچه فکر کنم ولی الان غبطه میخورم به حال اونایی که بلچه ندارن و میتونن برای خودشون وقت بذارن و بفهمن زندگی چیه
الان من خداروشکر میکنم بابت بچه هام ولی چون پشت سرهم شدن و من الان 3ساله که دارم هر ثانیه صدای گریه ی بچه میشنوم واقعا روحیه ندارم، از قیافه افتادم چون وقت ندارم، خواب ندارم، هیچی مدارم، نمیدونم کی روز میشه کی شب میشه، نگران آینده ی بچه ها هستم، نگران خیلی چیزای دیگه
فقط میخواستم بگم هم بچه داشتن نعمته هم بچه نداشتن
و برای بچه نداشتن اینقد سوگواری نکنید بچه ها یه روزی میان و یه روزی از پیشمون میرن(حالا یا برای ازدواج یا ادامه تحصیل یا کار... ) و ما بازم تنها میشیم پس اونایی که بچه ندارید چیزی رو از دست ندادید از زندگی تون لذت ببرید همه چیزی که خدا بده یا نده نعمته
شیردوش یامی میلک یا مامی میلک 🤱🏻
سلام خوبین بچه ها؟؟❤️ کسی تجربه خرید شیردوش یامی میلک که اسم جدیدش شده مامی میلک رو داشته؟ یا دیده کسی استفاده کرده باشه؟ میگن حتی شیری که قطع شده باشه رو هم برمیگردونه.. میخواستم ببینم آره واقعاً ؟!
گم شدن حلقه ازدواج
خانوما چه دعایی یا ذکری بخونم که حلقه ازدواج شوهرم و پیداش کنم اگه چیزی بلدین که کمک میکنه لطفا بهم بگین
برج ۳ حلقه ازدواج شوهرم گم شد
از کابینت پیدا کردم آخرش
بعد اون دیگه هر سری در میآورد میداد به من که بزارم توی بوفه توی کیف قران
خودش دست نمیزد میگفت قرآنه
تا اونجایی هم که یادم میاد یبار زور اود بردارم بزارم توی بوفه اخه کلید بوفه از دست پسرم بر میداریم میزاریم بالای بوفه
ک دست من نمیرسه همیشه به شوهرم میگم کلید و بده که انگشتر و بزارم
همون توی کمد پسرم گذاشتم اون سری زورم اومد توی بوفه بزارم
از طرفی هم یادم میاد چن روز بعدش به شوهرم گفتم کلید و از بالا بردار انگشتر و بزار توی بوفه
اونم کلید و برداشت انگشتر و گذاشت توی بوفه جای دید گفت توی قرآن نمیزارم من
منم فرداش برداشتم گذاشتم همون جای همیشگی
الان نگاه میکنم نیستش
امروز شروع کرده من دست نزدم سری آخرم دادم به خودت
هر سری در آوردم دادم به خودت
کجاست
چیکار کردی وووووووووووووووو فکرای مزخرف و چرت و پرتاب دیگه
از صبح شروع کرده بود که شب دیگه ولش کرده اینم میدونم که یکی دو روز دیگه پیدا نشه قشنگ یه جنگ جهانی توی خونمون به پا میشه اون سرش نا پیدا
منم همون کمد پسرم و زیر و رو کردم نبود
بوفه رو زیر و رو کردم نبود
نتونستم زیاد سر پا بمونم که کل خونه رو بریزم
از طرفی میدونم من بریزم بعدش شوهرمم میریزه بگیره یعنی دوبار جمع کردن میوفته گردن ک برام خیلی سخته
از طرفی شل میکنم میگم توی خونه هست بیرون نرفته ک اول آخرش پیدا میشه
از طرفی ازجنگ جهانی بعدش وحشت دارم میگم زودتر پیداش کنم
شوهرم هر وقت انگشترش و دستش میکنه میریم خونه مادرش اینا
مادرش میندازه توی انگشت وسطش چون گشاده براش
من دیشب هم که خونه اونا بودیم دیدم ننش کپ حلقه ازدواج ما یکی توی انگشت وسطش هست
ولی خب به شوهرم بگم میگه تو به ننم شک کردی تو به طلای ننم چشم دوختی ووووووو
راستیتش من به ننش شک کردم شاد شوهر برده مث همیشه ننش انداخته الان یادش رفته همش هم میگه به من پس داده
ولی خب نمیدونم همش شک و شبهه هست
فکرم هزار راه میره و شدید مشغوله
لطفا اگه راهی بلدین بهم بگین انجام بدم
گربه ام نوزاد ۳۵ روزمو گاز گرفته خونی نی اومده و یکم جای دندونش مونده و قرمز شده
سلام توروخدا بگین من گربه ام واکسن زده و قرص انگلشم خورده نوزاد ۳۵ روزه هواسمون نبوده هیجانی شده گاز گرفته بچه امو میخواهم بدونم اتفاقی میافته؟
خانومای خوش تیپ وشیک پوش بیایین بگین واسه عید چه فکرایی دارین
چه مدل لباسی واسه خودتون یابچه هاتون میخرین
میخوام واسه بچه هام ست کنم ولی نمیدونم چه مدلی هرکی هرچی مدل داره بفرسته ازهم دیگه نظربگیریم
چیزی واسه عیدنمونده
گازصفحه ای شیشه ای بهتره یااستیل
سلام دوستان درمورد گازصفحه ای شیشه ای واستیل اکه نظریا تجربه ای دارید بگین لطفا ممنون ی نظرسنجی میزارم
ایده کادوی روز مرد
سلام مامانا لطفا بمن ایده بدید
کادو برای شوهراتون چی میخرید که تکراری نباشه......
چیزی به ذهنم نمیرسه 🤭
عدد بتا بالا باشه یعنی چی
سلام وقتتون بخیر من اخرین پریودیم 26ابان بود و 26اذر دیگ پریود نشدم و البته اقدامم داشتیم مداوم، 10دی بیبی زدم مثبت بود 13دی ب دکتر مراجعه کردم وایشون گفتن نیاز ب ازمایش نیس و سونو نوشتن و سونو همون روز انجام دادم ولی گفتن ک شما یا حامله نیستی یا سنش کمه چون سونو هیچی نشون نمیده، نگران شدم ازمایش بتا دادم، ازمایش بتام مثبت بود وحتی عددش بالاتر بود ودر 20دی مجددا پیش دکتر رفتم ایشون شیاف پروژسترون دادن و گفتن دوباره باید بری سونو، ولی الان نمیدونم اصلا چن هفته هستم، چرا اونموقع سونو اینجوری گفت طبق پریودی نباید تو اون سونو جنین تشکیل شده بود؟ الان ازمایش و سونو رو هم میفرستم
چکارکنم پسرم یادبگیره قاز بگیره🥴🥴
سلام دوستان پسرم 17ماهشه و اصلا بادندوناش کارنمیکنه انگاراصلا مدل هستن ،غذابدم یابایدله کنم یا خیلی نرم باشه تاراحت قورت بده بیسکوییت خیار موز سیب ک نرم هستنم دادم امافایده نداره چندبار غذارو یکم درشت برداشتم ک خودش تودهنش بحوعه اما جمع میکنه تو لُپش، دستمومیدم میگم قازبگیر الکی میگیره ول میکنه ،محکم محکم میگم سرشومیلرزونه انگاری أدای قازگرفتنودرمیاره
پفک دادم اونو قازگرفت اماگمونم اونم اونقدر بافتش سبکه براهمین
تازه دوتادندون موشی درآورده بود خیلی قشنگ خیارسیب بیسکوییت میدادم استفاده کردنو یادبگیره اماالان نه
کسی بچش اینجوری بودع چکارکردین درست شد
گرسنه بمونه گریه میکنه اماباز قازنمیگیذه
سلام نظرتون در مورد یدونه بچه چیه
بچه ها شوهرای شمام همش میگن بچه دار شین ؟؟من شوهرم روانیم کرده شب و روز میگه بچه من واقعا نمیتونم دیگه به بچه دار شدن فکر کنم همین الآنشم از کار و زندگی و ریخت. و قیافه افتادم وشوهرمم نه کمک میده تو بچه داری نه اینکه رفتارش خوب بوده تو بارداری قبلم و نه وضع مالیمون اوکی هر چیم بهش میگم نمیفهمه بخدا خستم دیگه حالم از کلمه بچه به هم میخوره بس که میگه چیکار کنم بنظرتون
عمل زیبایی بینی درتهران و شمال
سلام دوستان
بلخره منم میخام دماغمو عمل کنم😄
حالا تو تهران چن تا دکتر دیدم ک پیجاشونو میفرسم اگه شما هم دکتر خوب سراغ دارین معرفی کنین
هم تهران هم شمال
بیشتر از ۵۰ تومن نمیخام هزینه کنم
ی چن جاهم وقت مشاوره گرفم ک برم و از نزدیک کارشونو ببینم
دماغم و قیافم تو عکس معلومه ب نظرتون چ مدلی بهم میاد؟خودم طبیعی میپسندم اما باید ببینیم دکترا چی میتونن در بیارن
دلتنگی برای پسر کوچولوی عزیزم🖤لطفا باردار ها نخونن
مامانی امسال قرار بود تولد بابا، روز زن، یلدا، روز مرد و بهار رو پیشمون باشی و بعد تولدت رو جشن بگبریم. مامانی من نمیتونم جونه ی درختا رو نگاه کنم. اومدن بهار رو نگاه کنم بدون تو... باز کردن چشمام بدون تو چقدر بیهوده س مامانی. پسر مظلوم عزیزم که ذره مامانو اذیت نکردی. مادر به قربونت بره منو ببر پیش خودت. بزرگترین ارزوم اینه تو رو بغلت کنم و بو کنم. مامانی قشنگم پسر کوچولوم شکم خالی من بدون لگدای تو... آخ خدا... مادر به خدا بگو حس مادر شدنو اینجوری به هیچ زنی نده... بگو اگه مصلحت نیس بذاره برا بچه دوم.مادر جونم شرمنده ت میشم وقتی نگران میشم که نکنه دیگه باردار نشم. نگران بدنم میشم وقتی تن کوچولوی پسرم زیر خاکه... مادر من هنوز بوتو موقعی زایمانت کردم یادم نرفته. بوی پدرت بود. با اینکه تو زنده نبودی اما اون لحظه شیرین ترین لحظه ی زندگیم بود.
پسر قشنگم میدونم یه روز زیر درخت تو گهواره ت توابی و نور بهت میتابه و من میدوم و تو رو بغل میگیرم و اون لحظه من دیگه چیزی از خدا نمیخوام...
میشه برا شادی روح پسر کوچولوم صلوات بفرستید و با قلبای پاکتون دعا کنید
که جای پسرم خوب باشه.بدون مادر بزرگ نشه. تنها نباشه.
🤍🤍🤍
لطفا یه مشورت بدین🥲
من دخترم ۱۹ ماهشه امروز بیبی چک زدم متوجه شدم باردارم و طبق چیزی که اوما زده میشه ۶ هفته
ناخواسته باردار شدم
مامانایی که دوتا بچه به فاصله کم دارید چه توصیه ای میکنید؟
پدرشوهرم میگه ماشینتون و بفروشین بدین من باهاش یه ماشین بهتر بگیرم
خانم ها سرتون و درد نیارم پدر شوهرم ی مدته طولانی گیر داده ماشینتون و بدین من با ی ماشین بهتر برا خودم طاق بزنم شوهرمم جز چشم چیزی نمیگه
بخدا من طلاهام و فروختم و وام گرفتیم و پس انداز دادیم تا ماشین خریدیم
اگه دعایی آیه ایی سوره ایی چله ایی چیزی بلدین بگین من بخونم پشیمون بشه دارم دق میکنم از دست این خانواده بی ملاحظه
نمیگه دم عید تو این سرما پسرم و با بچه کوچیک پیاده نکنم ک خودم ماشینم بهتر بشه
اینم بگم اصلا راهکار ندین چون شوهرم اصلا و ابدا ب غیر از چشم هیچی ب پدر مادرش نمیگه حتی اگه بگن برو تو چاه
من دستم ب هیچ جا بند نیس جز دعا...
دوستانی که انتقال جنین موفق داشتند
سلام دوستان من اخر هفته انتقال جنین دارم البته دفعه دوم هست بار اول منفی شد
با اینکه استراحت بودم نه پله نه رابطه همش درازکش بودم یک ساعتی یا دوساعت یه بار پا میشدم راه میرفتم . نشاسته تو اب سرد خوردم ممنوعات رعایت کردم داروها سر ساعت .و.....
حالا دفعه دومه دوستانی که انتقال مثبت شدید چکار کردید