- بیاین کمکم کنید عزیزان چیکار کنم این افکار منفی از ذهنم بره (ببخشید طولانی شد)725 بازدید38 پاسخ
- وقتتون بخیر من ازمایش بعد از سقط دادم و پروتئین سی و اس خیلی پایین هست با این وضعیت میتونم بچه دار بشم یا نه؟
پروتئین اس از من ۱۸ و رنج ازمایشگاه بین ۵۴ تا ۱۵۵
و پروتئین سی از من ۱۹ و رنج ازمایشگاه بین ۷۰ تا ۱۴۰ هست
و ptt از من ۳۲ هست و رنج ازمایشگاه بین ۳۵ تا ۴۲ هست بقیه فاکتور ها همه رنج نرمال هستند
علت سقط هام به خاطر این موضوع هست؟ نیاز هست همسرم ازمایش بده دیگه؟
کاریوتایپ هم لازم هست بدم دیگه یا نه؟
هیچ علائمی نداشتم و فقط به خاطر چکاپ سقط ازمایش دادم (نمیدونم کمبود پروتئین سی و اس چه علائمی باید داشته باشه )
>پایین بودن پروتئین سی و اس و سقط مکرر150 بازدید9 پاسخ - سال ۱۴۰۰ اقدم کردیم ۵ماه بعد باردار شدم ولی تو ۹ هفته به علت توقف رشد سقط شد
به دکتر مراجعه کردم و گفت یه امر طبیعیه و نیاز به پیگیری نداره ۳ماه بعد دوباره اقدام کن
گذشت و چند ماه بعد مجدد اقدام کردیم و این بار توی ۶هفته سقط شد با یه گریه و وحشتی رفتم مطب بی نوبت منو فرستادن داخل دکتر فقط به گریه هام میخندید با یه حالت تمسخر میگفت کشتی خودتو مگه چی شده حالا
تصمیم گرفتم دکترمو عوض کنم رفتیم تحت نظر اورولوژیست و متوجه شدیم که همسرم مورفولوژی ضعیفی داره و درمان شروع شد و من هم عکس رنگی دادم و همه چیز خوب بود ۹ماه طول کشید تا شرایط اسپرم همسرم نرمال بشه با همه ی سختیا و بد قلقی های همسرم اینو نمیخورم این چه مکملیه باز معجون و ....
دکتر گفت میتونید اقدام رو شروع کنید دوماه گذشت و دکتر گفت اگه این ماه نشه میریم سراغ iui که باردار شدم و بلافاصله منو ارجاع دادن به دکتر زنان که از همون شب شیاف و آمپول های انوکسا و آسپرین شروع شد
گذشت تا ۸هفته رفتم سونو قلب قلب نازنینش تشکیل شده بود و انگاری صاحب کل جهان بودیم
این خوشی دوام نداشت بر اثر یه مشاجره کاملا ساختگی منو ناخواسته وارد میدون جنگ کردن و بر اثر فشارهای عصبی زیادی که بهم وارد شد چندین روز درد داشتم رفتم سونو گفتن قلب بچه دیگه نمیزنه و عمر خوشیمون سر اومد
یک ماه مونده بود به عروسی داداشم و کسی خبر نداشت منو همسرم غریبانه راهی بیمارستان شدیم و کورتاژ شدم تصمیم گرفتیم دیگه بچه دار نشیم
جای خالی بچه به شدت تو زندگیم حس میشد طعنه های اطرافیان به رخ کشیدن بچه هاشون حتی توی همین اوما خیلیا بهم طعنه میزدن حرفاشون خوب یادمه ولی خب زندگی در جریانِ و دکمه ی استپ نداره باید جنگید رو به جلو
رابطه جنسی و ارگاسم برام بی معنی و بدون لذت بود و از سر اجبار ، زندگی واسم بی معنی بود افسردگی خیلی شدید گرفتم و نتیجه ش شد تنبلی تخمدان (با مصرف یک دوره اینوفولیک و ۳ماه ورزش و بادکش گرم رحم تخمدان تنبلیم برطرف شد)گذشت و گذشت یک روز به همسرم گفتم اگه بچه نمیخوای بگو از زندگیت برم من دیگه صبرم سر اومد چقدر برم سرکار و انواع کلاس ها و مسافرت ها هر چیزی جای خود ولی خب نبود بچه خیلی حس میشه اون شب خیلی صحبت کردیم دوتایی خیلی اشک ریختیم بچه ی اولم که تو خونه سقط شد همسرمتمام جزییات رو ناخواسته دید تا چندین روز کمرش خمیده بود من بدترین لحظه های عمرمو سپری میکردم هر کسی جای من بود از این زندگی میرفت دلیلش آزار و اذیت های خانواده شوهر بود جوری شوهرمو میچزوندن اون طفلکم جز من کسی رو نداشت همه ی حرفاشو به من میزد خلاصه کمر همت بسته بودن ما رو هم از جدا کنن
بگذریم .... شهامت میخواد واسه چهارمین بار اقدام کردن این بار تحت نظر یه دکتر خیلی خوب رفتم برعکس دکترهای قبلی که التماس میکردم آزمایش سقط مکرر بنویسن میگفتن نیازی نیست
این بار تو ویزیت اول دکتر برامون آزمایش ژنتیک و آزمایش اسپرم سه مرحله ای تو مرکز ناباروری نوشت که خدا رو شکر نتیجه ها خوب بود
مرحله ی بعدی آزمایش ایمنی انعقادی بود
و علت سقط مشخص شد پروتیینc پایین بود و پرولاکتینم بالا بود دکتر زنان منو ارجاع داد پریناتولوژیست اونجا پروندم بررسی شد و منو ارجاع داد به یه فوق تخصص داخلی و یه سری آزمایش های دیگه انجام دادم
نظر هر ۳تا دکتر این بود که با وجود پیشرفت علم سقط هزاران دلیل ناشتاخته داره ما همه ی تلاشمون رو میکنیم ولی از خدا بخواه
بسم الله گفتیم و اقدام کردیم همون ماه اول باردار شدم و طبق نظر دکتر داخلی باید سرم ivigدریافت میکردم تا سیستم ایمنیم پایین بیاد و بدنم جنین رو پس نزنه راجع به دریافت سرم تاپیک زدم چه سختیا کشیدم تا سرم ها به دستم برسه و تحت پوشش بیمه دریافتشون کنم
و از اول بارداری شیاف و آنوکسا و آسپرین و مکمل و هر ماه ۴عدد سرم ivig (تا ۶ماه دیگه سرم ها قطع شد)
خلاصه تو ۳۷هفته و ۳ روز ختم بارداری دادن و نظر هر ۲تا پزشکم سزارین بود عمل خوبی داشتم تونستم دردای بعدشو مدیریت کنم و پسر عزیزمو صحیح و سالم بغل گرفتم
همه ی اینا رو تایپ کردم که بهتون بگم شما لایق به دست اوردن خواسته های معقولتون هستین کم نیارید بخاطرش بجنگید خدا میخاد صبر و ایمانتون رو امتحان کنه شما بسم الله بگید برید تو دل کار بعد متوجه معجزه های خدا میشید
در ضمن مبادا حرفای پوچ اطرافیان شما رو سرد کنه هر آجری که به سمتتون پرتاب میشه بجای تخریب شدن خودتون باهاش یه دیوار درست کنید تا از دست این آدمای روانی در امان باشید
از خدا میخام به حق شش ماهه ی امام حسین و خانم رباب هیچ زوجی در حسرت اولاد نباشن و همه صاحب بچه ی سالم و خوش روزی بشن
برای منه حقیرم دعا کنید خدا نگاهشو ازم برنداره
کم منو به زیاد خودتون ببخشید
یا علی
>همه شرح زایمان نوشتن من میخوام شرح بارداری بنویسم1,579 بازدید230 پاسخ - سلام بچها ازمایش سقط مکرر چنه368 بازدید72 پاسخ
- دلم واستون تنگ شده
چقدر عشق کردم کنار اسماتون نی نی دارید یا هفته بارداری>سلام برو بچ سقط مکرر828 بازدید83 پاسخ - علت سقط مکرر-۳ بار سقط در یک سال-552 بازدید36 پاسخ
- کسی هست که پیش الهه زارعان رفته باشه برای سقط مکرر ؟ 🥺
من چون مشکل ایمنی دارم پیش ایمونولوژی میرم میخام بدونم پیش پریناتولوژیست هم باید برم ؟
>دکتر الهه زارعان و سقط مکرر473 بازدید27 پاسخ - تفسیر آزمایش اوایل بارداری و سونوگرافی تشکیل قلب(سقط مکرر)369 بازدید20 پاسخ
- میخواستم بدونم کسی تجربه من رو داشته یا نه؟
من یک سقط در ۱۲ هفته داشتم که جنین ایست قلبی کرد بعد از غربال گری nt, در این بارداری من از اول لکه بینی و خونریزی داشتم که آمپول و شیاف پروژسترون استفاده میکردم و هفته ۱۲ کامل خوب شدم ده روز بعدش رفتم سونو برای طول سرویکس که گفتن جنین تو ۱۲ هفته توقف رشد داشته، از زمانی که جنین ایست قلبی کرد من کامل خونریزیم برطرف شد و حتی با وجود فعالیت زیاد به زور تو بیمارستان سقط شد، و قبل بستری شدن من حتی لکه بینی هم نداشتم
الان هم باردارم هفته ۷ باز هم از از اول خونریزی داشتم تو هفته ۵ بهم گفتن خوبه ولی هفته ۷ گفتن که قلب تشکیل نشده و تو هفته ۶ مونده
این هم دقیقا از زمانی که جنین رشد نکرده من خونریزی و لکه بینی اصلا ندارم حتی شیاف هم مصرف نمیکنم
حالا سوالم اینه چرا تا وقتی جنین زندست من خونریزی دارم ولی وقتی رشد نداره خونریزی من خوب میشه مگه نباید برعکس باشه؟>سوال در مورد سقط مکرر332 بازدید18 پاسخ - میشه ازمایش دامادمون رو تفسیر کنین بابت سقط مکرر هست جنین رشد نمیکرد خاهرم مجبور بود سقط کنه >ازمایش سقط مکرر332 بازدید15 پاسخ
- دکتر ژنتیک ی سری آزمایشات از من گرفت گفت مشگل انعقادی دارم که باردار بشم باید انوکساپارین تزریق کنم منم بعد دوسال نازایی طبیعی باردارشدم هرروز انوکساپارین ۴۰۰۰تزریق میکردم اما متاسفانه بازم جنین ایست قلبی کرد سه روز پیش کورتاژ شدم جنین رو دادیم آزمایشگاه ژنتیک تا یکماه دیگه جوابش میاد اما الان بنظرتون دیگه چه آزمایشهایی باید بدم؟
چیزایی که دادمو میفرستم ببینید >آزمایشات سقط مکرر289 بازدید20 پاسخ - میشه سونو رو تفسیر کنین
خاهرم ۳ بار سابقه سقط مکرر داشتن جنین رشد نمیکرد ازمایش های خودش مشکلی نداشت >تفسیر سونو گرافی بیضه251 بازدید9 پاسخ - من ۲۱سالمه.۳ساله ازدواج کردم و ۳بار هم باردار شدم ولی هر بارش به علت توقف رشد جنین سقط کردم.
سقط اولم ۱۱هفته بود که با شیاف و قرص تو بیمارستان سقطش کردم
سقط دومم ۷هفته بود که تو خونه قرص خوردم که اینقد خونریزی کردم که اخر سری کورتاژ شدم و ۴روز بستری موندم و ۳بار خون گرفتم
اینم الان ۶هفته اس که الان ۳بار قرص سیاتیک خوردم ولی هیچ خونریزی ندارم فعلا.تو این بارداریم آمپول انوکسا زدم ولی بازم بی فایده بود.
تو ازمایشات سقط مکرر فقط غلظت خون داشتم
واقعا خیلی حالم بده.نمیدونم چیکار کنم همه دنیا رو سرم اواره.کسی تو شرایط من بوده؟
ایا من اصن میتونم بارداری سالمی داشته باشم؟
واقعا به معنای کلمه دلم میخواد محو بشم کلن.تو سن کم خیلی اذیت شدم دیگه نا ندارم.حتی به طلاق هم فکر کردم.>سقط مکرر ۳بار پشت هم2,630 بازدید185 پاسخ - خاهرم سه بار سقط مکرر داشت به سونوی ان تی که برسه میگن ضربان قلب جنین نمیزنه ازمایش ژنتیکش رو قبلا گذاشتم گفتین مشکلی نداره میتونه بابت غلظت خونش باشه؟
همسرش ازمایش اسپرم و ژنتیک انجام نمیده چجوری مشکلش رو بفهمیم میشه راهنمایی کنین 😔🙏🏼>سقط مکرر تفسیر ازمایش غلظت خون383 بازدید19 پاسخ - لکه سیاه هفته ششم300 بازدید8 پاسخ
- دارو گیاهی یا غیرگیاهی برای کمر درد شدید160 بازدید4 پاسخ
29سالمه
دوتا سقط داشتم(یکیش توقف رشد داشت.یکیش هم به شش هفته نکشید سقط شد)
سومین بارداریم هم در۱۹هفته دهانه رحمم باز شد وپسرمو از دست دادم
کل ازمایشات خودم و همسرم خوب بود
سونو سه بعدی هم دادم مشکل نداشت
تو بارداری سومم هم شیاف وانوکسا استفاده کردم.
تا کی باید صبر کنم برای اقدام بعدی؟>سقط مکرر دارم برای اقدام بعدی یه مشورت ب من میدین466 بازدید5 پاسخ- برسی ازمایش ایمنی سقط مکرر400 بازدید11 پاسخ
- هیچ علامتی از بارداری ندارم. چند روز اول سینه هام خیلیییی کم درد گرفتن که اونم الان کمتر شده.
خیلی نگرانم ک توقف رشد داشته باشم. توروخدا تجربه ای اگر دارید بهم بگین😢😢
بدتر اینکه نمیدونم هنوز سرم ivigنیاز دارم یا نه چون دکتر شرکت ایران نیست و ازمایشام دیر اماده شد و دستبارشم این چند روز نبود. این سرم اگرم لازم باشه شنیدم باید نهایتا هفت 5 تزریق بشه ولی من همچنان نمیدونم لازمه یا نه... کسایی ک زدید ممکنه بگید مشکلتون چی بود؟ >بارداری بدون علامت. سرم ivig552 بازدید211 پاسخ - میشه واسم تفسیر کنید خیلی استرس دارم>تفسیر ازمایشات سقط مکرر357 بازدید11 پاسخ
الهه ام کیسه آبم سوراخ شده هر کی در توانش بود منو دعا کنه
الان با مرده فرقی ندارم ، منو دعا کنید لطفاً
خیلی دلم گرفته باشوهرم بحثم شده میاین پیشم
ماهرهفته جمعه میریم پیاده روی
بعدش امروز بهش گفتم بریم گف نه میخام کتاب بخونم و بعدازظهر منم گفتم بیا الان بریم هوا خوبه بعدازظهر بخون
گف باشه و اماده شدیم وبچه رو اماده کردم
بعدشوهرم گف زباله هام جمع کن تا ببریم
داشتم جمع میکردم و گره میزدم که یهو کفشش برداشت وگفت جونت درمیاد یه واکس به این کفش بزنی
خییییییلی بدم اومد از این مدل حرف زدن
منم دراومدم گفتم میتونی بهترم بگی ها
گف قبلا بازبون خوش گفتم
گفتم خب ادم یادش میره
کلی کار سرم ریخته
بعد یهو لباسش دراورد گف من بیرون نمیرم و رفت تواتاق و درو بست شروع کرد بگه تالنگ ظهر خابی و فقط یه غذا میپزی
گفتم چطور میتونی راحت اینجور بگی
شروع کردم تمام کارهای روزو دونه دونه گفتم
بعد میگه دیگه نمیخام برام کاری بکنی
توبرای من کاری نمیکنی
اگه غذا میپزی خودتم میخوری
اگه جارو میکشی زیرپای خودت تمیزه
آدیگه برای من غذادرس نکن
گفتم چرا اینطور میکنی و زار زار گریه میکردم
گفتم من کی منت گذاشتم تو میگی کار نمیکنی میگم ایناس .
بعدم اخه واکس زدن یه نظافت شخصی خب خودت واکس بزن
مگه چقدر کار داره
خیلی دلم گرفته
بااینکه بهم بی احترامی های دیگه کرد
رفتم تواتاق گفتم همسرم تمومش کنیم امروزمون بهم ریخت
منو پرت کرد اونور گف برو گند زدی به روزمون
گفتم توزدی
مگه من به تو گفتم جونت دربیاد
توبهم گفتی
گف بگم توباید جواب بدی
خستم خیلی
همش سربحث حتی اگه اون بی احترامی کرده من پیش قدم شدم
بچه ها من شوهرم مثل خره هیچی نمیفهمه از نزدیکی
ببخشین من رک و راست میگم
قبلا اینجوری نبودا اما اما الان تقریبا ۲ سال اینجوری شده نمیدونمم چطور بهش بگم تا میام بحثش و باز کنم میگیره میخوابه یا مشغول یه چیزی میشه اصلا یادم نمیاد اخرین بار کی رابطه درست و حسابی داشتم هر ۱۰ تا ۱۵ روز یه بار نزدیکی داریم که اونم اقا از خواب بیدار میشه مثلا بغل میکنه و دو سه تا بوس میگه برو روان کننده رو بیار کارشو میکنه تمام بعد سوزش و درد برا من میمونه میره اون ور میگیره میخوابه نه تحریک میکنه نه چیزی چطور حالیش کنم اخه اذیت میشم هیچی حس نمیکنم از نزدیکیمون فقط میگم کارش زودتر تموم بشه دلم میخواد خفش کنم
باردارم خونه پدرم هستم نمیدونم چقدر تو خرج و مخارج شرکت کنم
سلام دوستان. من بنا به دلایلی مجبورم خونه پدرم باشم.کلا یه خرده آدمی هستم سختمه سر بار باشم. نمیدونم تا چه حد باید تو خرج و مخارج دخیل باشم...که حس خوبی داشته باشم. واقعا از این مسایل بدم میاد و کلافه میشم...
شوهرای شمام همش از قسط و بدهی و اجاره مینالن؟
خسته شدم دیگه از وقتی ازدواج کردم هر چی داشتم ریختم وسط واسه زندگیمون بوده درست ولی وظیفه م نبوده لطف من بوده تمام طلاهام پس اندازام حتی طلاها و کادوهای پسرمون همه و همه رو برد همشم میناله از قسط
هر سری ۲۰تومن ۳۰تومن خرج ماشین میکنه در صورتی که هیچ وقت با ماشین ما رو بیرون نمیبره
خیلی خوبیا داره ولی من دیگه خسته شدم بریدم انگاری جامون عوض شده اون به من تکیه کرده همه چیو از من میخاد بااینکه شب تا دیر وقت سرکاره
اسم خانوادشم نباید بیارم به تک تک سلولاش برمیخوره
دی یا بهمن وامم درمیاد شوهرم گفت پول پیش خونه رو میدیم باهاش
واقعا چرا پس من کی خوشی کنم کی تفریح کنم میدونید قبلنم گفتم چه بارداری سختی داشتم چیا کشیدم دیگه از لحاظ روحی توانایی اینو ندارم که بخوام به مسائل اقتصادی فکر کنم هر شب چرتکه بندازم
خیلی دلم گرفته ....
سلام
من اصلا تاحالا تاپیک خانوادگی نزاشته بودم ولی واقعادیگه دلم طاقت نمیاره نمیدونم دردوغصه هاموبه کی بگم
به خدابه همه خوبی میکنم هرمشکلی داشته باشن میرم ولی خانواده م انگارمن نیستم
هرمناسبتی داشته باشم نمیان
مادرم اینایه ساله خونه من نیومدن
تامن زنگ نزنم سراغی ازمن نمیگیرن
ازهیچ کجاشانس نیاوردم نه خانواده خودم نه خانواده شوهرم
فرداروضه دارم زنگ زدم تک به تکشون رو دعوت کردم
یه خواهرم گفت حالاببینم چی میشه
یکیش پیام داده من نمیام
حالااگه یکی از خواهرم یه مناسبت داشته باشه همشون ۲روز مونده میرن
مسئله فقط این نیس هادلم خیلی گرفته
همه چی آوارمیشه رو سرم نمیتونم دیگه تحمل کنم بعضی وقتا میگم بیخیال زندگی توکه ازهیچ طرف شانس نیاوردی ولی به دوتابچه هام نگاه میکنم گناهم میاد نمیخوام دست یکی دیگه بزرگ بشن محبت مادررونبینن..
سوالم شاید عجیب باشه ولی برام مهمه ومیخام بدونم بقیه چیکار میکنن
من کلا آدمی هستم که گردنم پایین باشه شدید درد میگیره و خلاصه اینکه شوهرم چند وقتیه که مرتب انار میخره . من هم ۳تا انار دون میکردم یکی خودم و شوهرم و یه کوچیکم برای دخترم . وشدید گردن دردم عود کرد با شونه هام .
امروز به خواهرم که گفتم گف براچی برای شوهرت انار دون میکنی اونم همیشه واماده میدی بخوره آ ما هرکی از خودش دون میکنه ومیخوره .
منم امشب به شوهرم باحالت خوب گفتم .میدونه چقدر گردنم درد میکنه.
گفتم من دیگه نمیتونم هرروز ۳تا انار دون کنم فشار میاد به گردن و شونم
آ بیارم برات خودت دون کن بخور
گف من حوصله دون کردن انار ندارم
اگه نمیتونی بدم سرخیابون به یع نیازمند
گفتم وااا حوصله دون کردن انار برای خودت هم نداری
خودت میخای بخوری نه من
گف نه من حوصله ندارم
احساس کردم عادتش شده که من همش دون کنم واماده بدم
بهش گفتم من واقعا کشش ندارم زورکی یکی اونم برای دخترمون
حالا بگید شماها هم برای شوهرتون دون میکنید .
من به شوهرم گفتم تازه میخاسم بگم تو دون کن من گردنم وشونم درد میکنه
مامانم هم تیکه بهم میندازه که بچه دار نمیشم🥲💔
مامان من ، بشدت طب سنتیه ، ینی جوری ک اگه یه قرص استامینوفن بخوریم ، انگاری بزرگترین گناه و جرم رو کردیم🙃
منم این مدت ک درگیر درمان هستم ، اوایل طب سنتی رفتم ، بعدش طب سنتی و مدرن باهم استفاده میکردم ، یه مدته دیگه فقط میرم دکتر و دارو و آمپول مصرف میکنم.
اونروز یهو دید ک دارم دارو مصرف میکنم، بهم میگه :
دوساله داری میری مطب این دکترا ، برای همینه ک بچه دار هم نمیشی ، حقته🥲
خیلی دلم شکست 💔
خب اگه خدا بخواد بده ک ب هیچ دارویی هم نیاز نیس
کم نگاهای سنگین و حرفای بقیه رو دارم ، ک مامانمم ....🥲
اگ از دل مامانی نرفته بودی
اگ مارو تنها نمیذاشتی همین روزا تولد ی سالگیتو برات جشن میگرفتیم کاش دوباره بیای تو دلم جات خیلی خالیه تو خونمون...
همش۳ماه مهمون دلم بودی ولی من کلی چشم انتظاری کشیده بودم واسه جوونه زدنت😔دوباره بیا ولی اینبار بی من نرو خونمون خیلی سوت و کوره بدون تو مامانی😞
ساعت دیواری یا ایستاده
سلام دوستان روزتون بخیر
نمیدونم ساعت دیواری بگیرم یا ایستاده
احساس میکنم ایستاده از مد افتاده
خودم دیواری دوست دارم ولی شوهرم میگه ایستاده
ممنون میشم نظراتتون رو برام بنویسین
مشورت در مورد نحوه برخورد با همسرم؟
بچه ها بیاید بگید به نظرتون من کار بدی کردم یا نه ، از اول بارداریم همسرم خیلی ازم مراقبت میکنه و کارهای خونه رو کلا به عهده گرفته ، چون من مادرم فوت کرده و خواهر هم ندارم و کسیو ندارم که کمکم کنه و استراحتی هستم اولش برای جفت پایین و الان برای کوتاه شدن طول سرویکس ، شوهرم بنده خدا از اول بارداری هیچی غر نزده بهم ولی امشب بحثمون شد و شروع کرد سرم منت گذاشتن که تو فقط مایه عذابمی و همش زحمتی و از این حرفا😔 خیلی دلم شکست ، قهر کردم اومدم خونه بابام ، کلا تو ۵ سالی که ازدواج کردم دوسه بار قهر کردم.
به نظرتون کارم اشتباه بود؟ آخه خیلی غرورم شکست و دلم شکست از حرفاش😔😭 مگه تقصیر منه که کسیو ندارم آخه که باید این حرفارو تحمل کنم😔 اونقدر بلند بلند گریه کردم که ترسیدم نی نیم طفلی چیزیش بشه
خانومای خوش ذوق ی لحظه میاین💓
بچه ها به نظرات و ایده هاتون نیاز دارم
دنبال ی متن خوب برای تبلیغ میگردم مثل شعار مانند
دو تا جمله خودم به نظرم اومده لایک کنید ببینیم کدوم خوبه
اگه چیز بهتری هم یه ذهنتون رسید بگین ممنون ،😘😘😘
خانوما توروخدا بیاید اونایی که نوزاد نارس داشتن از دلشوره دارم میمیرم
سلام خانوما پسرم که میدونید ۲۶هفته به دنیا اومده تا حالا واسش روغن بدن روغن زیتون اصل بریدم واسه پوستش همش خشک میشه از وقتی بیمارستان بردنش حموم بدتر شده همش خشک میشه دیروز بهمون گفتن کرم اوره اوسرین ۱۵درصد بگیریم داروخونه گفت درصدش بالاست بریدم دادم به پرستاراتاکیدکردیم تا دکتر نیومده ونپرسیدیدنزنید باز صبح زنگ زدم پرستارمبگه خودتو شوهرت فامیل نیستین گفتم نه گفت نگی پرستار ترسوندم دکتر فعلا تشخیص ۱۰۰درصدی نداده ولی ی بیماری هست بهش میگن پروانه ای احتمال داره بیماری پوستی داشته باشه من زدم گوگل همشون تاول شدید دارن وزخم شدید بچه من پوستش تمیزه وفقط پوسته پوستش دارم از ترس میمیرم بچه های شما هم اینجوری بودن
سلام خانوما میشه لطفاً برای شفای داییم یه صلوات بفرستین
خیلی ازتون ممنونم . دکترا قطع امید کردن .بیچاره هنوز جوونه اگر براتون مقدور هست یه صلوات بفرستین خدا به دخترش رحم کنه 💚🤲🏻
سلام مامان ها تیر کشیدن تیز داخل واژن نشانه زایمان زودرس هست
یه جوری تیز درد میکنه از داخل نمیدونم چجوری بگم انگار وجود جسم خارجی داخل واژن
البته پساری دارم
با اینکه این همه تلاش میکنم اون در امدی ک میخوام و ندارم قنادها هم میاین
سلام دوستای گلم قندهای عزیز یه لحظه میشه شماهم بیاین میخوام برم تو کار کیک الان داستان زندگیم من هم ناخنکارم هم اکستیشن مژه کاست موقت لیفت مژه ابرو انجام میدم قبلا تو سالن کار میکردم بخاطر چندتا اتفاق مزخرف شوهرم دیگه نذاشت برم الان تو خونه کار میکنم ولی بیشتر مشتری هام پریده تو دیوار اگهی گذاشتم اصلا کسی زنگ نمیزنه یا میزنه هم الکی وقتم تلف میشه ادمینی ادیتوری و طراحی سایت هم بلدم ولی حوصله شو ندارم بدون چهره هم خیلی سختمه همیشگی هم نیست برای ادمینی برای بقیه هم مسئولیتش زیاده پولش کم یکم پول داشتم رفتم وسایل گلسازی اینها گرفتم یه عالمه هزینه باکس و کاغذ از این گل روبانی ها پروانه ای ها درست کردم تو دیوار اگهی گذاشتم ب چندتا گلفروشی توی محل گفتم شاخه ای سی چهل تومنه من گذاشتم بیست و هفت هیشکی ازم نخرید همرو ب عنوان کادو ب این و اون دادم خسته شدم دیگه بنظرتون چیکار کنم یه کار همیشگی میخوام ک پولشم خوب باشه یکی قراره بهم اگه بشه پنج تومن قرض بده میخواستم برم بدلیجات کیلویی بخرم باز پیج بزنم میترسم بمونه رو دستم قبلا خیلی کیک و شیرینی درست میکردم حس خوبی هم بهم میداد الان دوست دارم برم قنادی اموزش تزیین کیک و... بنظرتون بصرفه هست مسئولیت زیاد داره واقعا میترسم راستی یه پکیج مجازی رنگ مو هم گرفتم حدود یه تومن میخوام هزینه کنم وسیلع های رنگ و بگیرم مدل بزنم ولی تو خونه فکر نکنم بیان میترسن نا امیدم موندم چیکار کنم شوهرمم ک قوز بالا قوزه
انتخاب اسم پسر بچه دوم
سلام یه کمک بهمن کنید برای انتخاب اسم پسرم.
اسم دخترم راحیله میخوام بهش بیاد..
خودم میکائیل رو دوست دارم ولی خیلیا تو ذوقم زدن
کیک پزا بیاین 🩵🩵
سلام خانما
میخام کیک با خامه کشی درست کنم اندازه ۱۰ نفر بشه
نکات و میگید بهم قشنگ در بیارم .. دوره رفتم قبلا ولی خیلی وقت درست نکردم یادم رفته کامل... شیفون بهتره یا اسفنجی؟ کل نکاتی ک باید رعایت کنم لطفا بگید ممنون 💐💐💐🤩🤩
خیلی دلم گرفته
مادرشوهرم خیلی وقته همش میگه به دخترم فدای اونجات بشم منم خوشم نمیاد به شوهرم گفتم گفت پیش من بگه بهش تذکر میدم ولی اونم پیش این نمیگه پیش من همش میگه منم حرصی که میخورم ۲ ماهه شوهرم نگفت امروز دیدم برگشته میگه اونجاتو بخورم من😐😐😐
رسما رد دادم یخورده فکر کردم چی بگم محترمانه گفتم خوشم نمیاد اینجوری بگی اولش گفت چیه اونم بچه منه گفتم آره بچته ولی من اینجوری خوشم نمیاد بچه از اولا این چیزا تو ذهنش میمونه چشاش پر شد گفت باشه دیگ نمیگم کاریم ندارم باهاش گفتم بهت نگفتم که ناراحت بشی توام مثل مادرم خوب واقعا اینجوری دوس ندارم بگی و فلان
بعد به شوهرم گفتم خودم گفتم ، گفتش تو نباید میگفتی گفتم که من میگم منم گفتم آخه کی میگی وقتی بچه بزرگ شد این داره روز به روز حرفاشو آپدیت میکنه درضمن من بی احترامی نکردم بهش مثل مادر خودم باهاش محترمانه حرف زدم
شوهرم میگه ن اشتباه کردی عصابم ینی داغونه سر این حرفش چرا خب من به بچه انقد زحمت بکشم به دنیا بیارم بعد بزرگش کنم یکی دیگ برینه تو تربیتش واقعا دیگ دوس دارم گریه کنمممممم کاش حداقل شوهرم اینجوری نمیگفت منو نمیسوزوند🙂💔
خانما همتون بهم مشورت بدید
شوهرم یجایی گیر کرده خیلی شدید پول لازم داره از کسی هم نمیشه قرض گرفت خودم یه نیم ست دارم بهش گفتم برم انگشترمو بفروشم گفت نه ولی ته دلش انگار راضی بود چیکار کنم منم یه نیم ست بیشتر ندارم بنظرتون بفروشم یا نه