- من چند وقت پیش ترشح آبکی سفید بدون بو. داشتم ک رفتم دکتر برام پماد واژینال نوشت استفاده کردم
چند روزی قطع شده الان دوباره دو سه روزی هست شروع شده ولی این دفعه بوی ترش میده آیا عفونت یا طبیعی ؟؟
دارو استفاده کنم ؟>ترشح سفید در بارداری267 بازدید9 پاسخ - خواستم بپرسم ترشح داشتن در هفته هفدهم طبیعیه؟
من مخصوصا زمانی که راه میرم ترشحم بیشتر میشه و لباس زیرم یه کم خیس میشه
البته آبکی نیست یه هم حالت کشسانی داره بدون رنگ و بو>ترشح درهفته هفدهم بارداری728 بازدید23 پاسخ - امروز به حساب برنامه اوما من ۷ هفته و ۷ روز هستم
هنوز سونو قلب نرفتم
فقط سونو واژینال دادم اوایل که گفتن داخل رحم هست
الان این ترشح رو دیدم ازم اومده
خیلی نگرانم
میشه بگید مهم هست یا نه برا چی هست؟
ممنونم ازتون>ترشح رنگی در هفته ۷ بارداری492 بازدید24 پاسخ - من تو هفته ۱۱ هستم
خیلی ببخشید همراه با مدفوعم ترشح سفید میاد ازم مشکلی داره ؟
اینم بگم یبوست دارم
ترشح بد بود نیس ولی مثل ترشح تخم گذاری میمونه >سلام ترشح دارم میشه ببینین446 بازدید10 پاسخ - کاهش ترشحات در بارداری237 بازدید2 پاسخ
- ترشح سبز و زرد درهفته ی ۳۱ بارداری622 بازدید19 پاسخ
- من هفته ۳۰ بارداری ام همش ترشح دارم به دکترم گفتم گفت مشکلی نداره اگر خارش و سوزش نداری ولی نگرانم
همشم در حال عوض کردن لباس زیر هستم>علت ترشح بدون رنگ و بو در بارداری؟496 بازدید32 پاسخ - سوال من این هست که
امروز رفتم دستشویی، دیدم یه تکه ترشح شیری رنگ خیلی غلیظ از من خارج شده، نمیدونم چیه و چرا....اگه میشه راهنماییم میکنید؟ من هفته ۶ بارداری هستم.
(رفته بودم رو بلندی، الیته آروم اومدم پایین یهو احساس کردم یچیز از من خارج شد...)>ترشحات اوایل بارداری646 بازدید7 پاسخ - دکتر جان علت ترشح سفید و غلیظ در بارداری چیه؟491 بازدید23 پاسخ
- علت ترشحات در اوایل بارداری رو میشه توضیح بدید308 بازدید1 پاسخ
- ترشح در بارداری1,150 بازدید7 پاسخ
- ترشح و کمردرد ماه دوم بارداری539 بازدید38 پاسخ
- در ضمن پریروز حدود ۵ ساعت تو جاده بودم و از دیروز کمردرد و دل درد خفیف دارم,بنظرتون جای نگرانی هست یا خیر
ممنون میشم راهنماییم کنین>سوال از پزشک اوما,لطفا راهنمایی کنید464 بازدید18 پاسخ - ترشح زرد کمرنگ در بارداری503 بازدید11 پاسخ
- افزایش یکباره ترشحات در هفته پانزدهم بارداری444 بازدید9 پاسخ
- میزان ترشحات در بارداری743 بازدید19 پاسخ
- ترشح زرد در بارداری696 بازدید13 پاسخ
- ترشحات ژله ای سفید وسفت دربارداری5,568 بازدید4 پاسخ
- ترشحات سفید در بارداری566 بازدید3 پاسخ
- یه سوال دیگه هم داشتم خیلی هوس پیتزا کردم و یکم پیتزای مرغ خوردم ضرر داره؟>ترشح در دوران بارداری621 بازدید2 پاسخ
الهه ام کیسه آبم سوراخ شده هر کی در توانش بود منو دعا کنه
الان با مرده فرقی ندارم ، منو دعا کنید لطفاً
خیلی دلم گرفته باشوهرم بحثم شده میاین پیشم
ماهرهفته جمعه میریم پیاده روی
بعدش امروز بهش گفتم بریم گف نه میخام کتاب بخونم و بعدازظهر منم گفتم بیا الان بریم هوا خوبه بعدازظهر بخون
گف باشه و اماده شدیم وبچه رو اماده کردم
بعدشوهرم گف زباله هام جمع کن تا ببریم
داشتم جمع میکردم و گره میزدم که یهو کفشش برداشت وگفت جونت درمیاد یه واکس به این کفش بزنی
خییییییلی بدم اومد از این مدل حرف زدن
منم دراومدم گفتم میتونی بهترم بگی ها
گف قبلا بازبون خوش گفتم
گفتم خب ادم یادش میره
کلی کار سرم ریخته
بعد یهو لباسش دراورد گف من بیرون نمیرم و رفت تواتاق و درو بست شروع کرد بگه تالنگ ظهر خابی و فقط یه غذا میپزی
گفتم چطور میتونی راحت اینجور بگی
شروع کردم تمام کارهای روزو دونه دونه گفتم
بعد میگه دیگه نمیخام برام کاری بکنی
توبرای من کاری نمیکنی
اگه غذا میپزی خودتم میخوری
اگه جارو میکشی زیرپای خودت تمیزه
آدیگه برای من غذادرس نکن
گفتم چرا اینطور میکنی و زار زار گریه میکردم
گفتم من کی منت گذاشتم تو میگی کار نمیکنی میگم ایناس .
بعدم اخه واکس زدن یه نظافت شخصی خب خودت واکس بزن
مگه چقدر کار داره
خیلی دلم گرفته
بااینکه بهم بی احترامی های دیگه کرد
رفتم تواتاق گفتم همسرم تمومش کنیم امروزمون بهم ریخت
منو پرت کرد اونور گف برو گند زدی به روزمون
گفتم توزدی
مگه من به تو گفتم جونت دربیاد
توبهم گفتی
گف بگم توباید جواب بدی
خستم خیلی
همش سربحث حتی اگه اون بی احترامی کرده من پیش قدم شدم
بچه ها من شوهرم مثل خره هیچی نمیفهمه از نزدیکی
ببخشین من رک و راست میگم
قبلا اینجوری نبودا اما اما الان تقریبا ۲ سال اینجوری شده نمیدونمم چطور بهش بگم تا میام بحثش و باز کنم میگیره میخوابه یا مشغول یه چیزی میشه اصلا یادم نمیاد اخرین بار کی رابطه درست و حسابی داشتم هر ۱۰ تا ۱۵ روز یه بار نزدیکی داریم که اونم اقا از خواب بیدار میشه مثلا بغل میکنه و دو سه تا بوس میگه برو روان کننده رو بیار کارشو میکنه تمام بعد سوزش و درد برا من میمونه میره اون ور میگیره میخوابه نه تحریک میکنه نه چیزی چطور حالیش کنم اخه اذیت میشم هیچی حس نمیکنم از نزدیکیمون فقط میگم کارش زودتر تموم بشه دلم میخواد خفش کنم
باردارم خونه پدرم هستم نمیدونم چقدر تو خرج و مخارج شرکت کنم
سلام دوستان. من بنا به دلایلی مجبورم خونه پدرم باشم.کلا یه خرده آدمی هستم سختمه سر بار باشم. نمیدونم تا چه حد باید تو خرج و مخارج دخیل باشم...که حس خوبی داشته باشم. واقعا از این مسایل بدم میاد و کلافه میشم...
شوهرای شمام همش از قسط و بدهی و اجاره مینالن؟
خسته شدم دیگه از وقتی ازدواج کردم هر چی داشتم ریختم وسط واسه زندگیمون بوده درست ولی وظیفه م نبوده لطف من بوده تمام طلاهام پس اندازام حتی طلاها و کادوهای پسرمون همه و همه رو برد همشم میناله از قسط
هر سری ۲۰تومن ۳۰تومن خرج ماشین میکنه در صورتی که هیچ وقت با ماشین ما رو بیرون نمیبره
خیلی خوبیا داره ولی من دیگه خسته شدم بریدم انگاری جامون عوض شده اون به من تکیه کرده همه چیو از من میخاد بااینکه شب تا دیر وقت سرکاره
اسم خانوادشم نباید بیارم به تک تک سلولاش برمیخوره
دی یا بهمن وامم درمیاد شوهرم گفت پول پیش خونه رو میدیم باهاش
واقعا چرا پس من کی خوشی کنم کی تفریح کنم میدونید قبلنم گفتم چه بارداری سختی داشتم چیا کشیدم دیگه از لحاظ روحی توانایی اینو ندارم که بخوام به مسائل اقتصادی فکر کنم هر شب چرتکه بندازم
خیلی دلم گرفته ....
سلام
من اصلا تاحالا تاپیک خانوادگی نزاشته بودم ولی واقعادیگه دلم طاقت نمیاره نمیدونم دردوغصه هاموبه کی بگم
به خدابه همه خوبی میکنم هرمشکلی داشته باشن میرم ولی خانواده م انگارمن نیستم
هرمناسبتی داشته باشم نمیان
مادرم اینایه ساله خونه من نیومدن
تامن زنگ نزنم سراغی ازمن نمیگیرن
ازهیچ کجاشانس نیاوردم نه خانواده خودم نه خانواده شوهرم
فرداروضه دارم زنگ زدم تک به تکشون رو دعوت کردم
یه خواهرم گفت حالاببینم چی میشه
یکیش پیام داده من نمیام
حالااگه یکی از خواهرم یه مناسبت داشته باشه همشون ۲روز مونده میرن
مسئله فقط این نیس هادلم خیلی گرفته
همه چی آوارمیشه رو سرم نمیتونم دیگه تحمل کنم بعضی وقتا میگم بیخیال زندگی توکه ازهیچ طرف شانس نیاوردی ولی به دوتابچه هام نگاه میکنم گناهم میاد نمیخوام دست یکی دیگه بزرگ بشن محبت مادررونبینن..
سوالم شاید عجیب باشه ولی برام مهمه ومیخام بدونم بقیه چیکار میکنن
من کلا آدمی هستم که گردنم پایین باشه شدید درد میگیره و خلاصه اینکه شوهرم چند وقتیه که مرتب انار میخره . من هم ۳تا انار دون میکردم یکی خودم و شوهرم و یه کوچیکم برای دخترم . وشدید گردن دردم عود کرد با شونه هام .
امروز به خواهرم که گفتم گف براچی برای شوهرت انار دون میکنی اونم همیشه واماده میدی بخوره آ ما هرکی از خودش دون میکنه ومیخوره .
منم امشب به شوهرم باحالت خوب گفتم .میدونه چقدر گردنم درد میکنه.
گفتم من دیگه نمیتونم هرروز ۳تا انار دون کنم فشار میاد به گردن و شونم
آ بیارم برات خودت دون کن بخور
گف من حوصله دون کردن انار ندارم
اگه نمیتونی بدم سرخیابون به یع نیازمند
گفتم وااا حوصله دون کردن انار برای خودت هم نداری
خودت میخای بخوری نه من
گف نه من حوصله ندارم
احساس کردم عادتش شده که من همش دون کنم واماده بدم
بهش گفتم من واقعا کشش ندارم زورکی یکی اونم برای دخترمون
حالا بگید شماها هم برای شوهرتون دون میکنید .
من به شوهرم گفتم تازه میخاسم بگم تو دون کن من گردنم وشونم درد میکنه
مامانم هم تیکه بهم میندازه که بچه دار نمیشم🥲💔
مامان من ، بشدت طب سنتیه ، ینی جوری ک اگه یه قرص استامینوفن بخوریم ، انگاری بزرگترین گناه و جرم رو کردیم🙃
منم این مدت ک درگیر درمان هستم ، اوایل طب سنتی رفتم ، بعدش طب سنتی و مدرن باهم استفاده میکردم ، یه مدته دیگه فقط میرم دکتر و دارو و آمپول مصرف میکنم.
اونروز یهو دید ک دارم دارو مصرف میکنم، بهم میگه :
دوساله داری میری مطب این دکترا ، برای همینه ک بچه دار هم نمیشی ، حقته🥲
خیلی دلم شکست 💔
خب اگه خدا بخواد بده ک ب هیچ دارویی هم نیاز نیس
کم نگاهای سنگین و حرفای بقیه رو دارم ، ک مامانمم ....🥲
ساعت دیواری یا ایستاده
سلام دوستان روزتون بخیر
نمیدونم ساعت دیواری بگیرم یا ایستاده
احساس میکنم ایستاده از مد افتاده
خودم دیواری دوست دارم ولی شوهرم میگه ایستاده
ممنون میشم نظراتتون رو برام بنویسین
اگ از دل مامانی نرفته بودی
اگ مارو تنها نمیذاشتی همین روزا تولد ی سالگیتو برات جشن میگرفتیم کاش دوباره بیای تو دلم جات خیلی خالیه تو خونمون...
همش۳ماه مهمون دلم بودی ولی من کلی چشم انتظاری کشیده بودم واسه جوونه زدنت😔دوباره بیا ولی اینبار بی من نرو خونمون خیلی سوت و کوره بدون تو مامانی😞
مشورت در مورد نحوه برخورد با همسرم؟
بچه ها بیاید بگید به نظرتون من کار بدی کردم یا نه ، از اول بارداریم همسرم خیلی ازم مراقبت میکنه و کارهای خونه رو کلا به عهده گرفته ، چون من مادرم فوت کرده و خواهر هم ندارم و کسیو ندارم که کمکم کنه و استراحتی هستم اولش برای جفت پایین و الان برای کوتاه شدن طول سرویکس ، شوهرم بنده خدا از اول بارداری هیچی غر نزده بهم ولی امشب بحثمون شد و شروع کرد سرم منت گذاشتن که تو فقط مایه عذابمی و همش زحمتی و از این حرفا😔 خیلی دلم شکست ، قهر کردم اومدم خونه بابام ، کلا تو ۵ سالی که ازدواج کردم دوسه بار قهر کردم.
به نظرتون کارم اشتباه بود؟ آخه خیلی غرورم شکست و دلم شکست از حرفاش😔😭 مگه تقصیر منه که کسیو ندارم آخه که باید این حرفارو تحمل کنم😔 اونقدر بلند بلند گریه کردم که ترسیدم نی نیم طفلی چیزیش بشه
سلام مامان ها تیر کشیدن تیز داخل واژن نشانه زایمان زودرس هست
یه جوری تیز درد میکنه از داخل نمیدونم چجوری بگم انگار وجود جسم خارجی داخل واژن
البته پساری دارم
خانومای خوش ذوق ی لحظه میاین💓
بچه ها به نظرات و ایده هاتون نیاز دارم
دنبال ی متن خوب برای تبلیغ میگردم مثل شعار مانند
دو تا جمله خودم به نظرم اومده لایک کنید ببینیم کدوم خوبه
اگه چیز بهتری هم یه ذهنتون رسید بگین ممنون ،😘😘😘
خانوما توروخدا بیاید اونایی که نوزاد نارس داشتن از دلشوره دارم میمیرم
سلام خانوما پسرم که میدونید ۲۶هفته به دنیا اومده تا حالا واسش روغن بدن روغن زیتون اصل بریدم واسه پوستش همش خشک میشه از وقتی بیمارستان بردنش حموم بدتر شده همش خشک میشه دیروز بهمون گفتن کرم اوره اوسرین ۱۵درصد بگیریم داروخونه گفت درصدش بالاست بریدم دادم به پرستاراتاکیدکردیم تا دکتر نیومده ونپرسیدیدنزنید باز صبح زنگ زدم پرستارمبگه خودتو شوهرت فامیل نیستین گفتم نه گفت نگی پرستار ترسوندم دکتر فعلا تشخیص ۱۰۰درصدی نداده ولی ی بیماری هست بهش میگن پروانه ای احتمال داره بیماری پوستی داشته باشه من زدم گوگل همشون تاول شدید دارن وزخم شدید بچه من پوستش تمیزه وفقط پوسته پوستش دارم از ترس میمیرم بچه های شما هم اینجوری بودن
سلام خانوما میشه لطفاً برای شفای داییم یه صلوات بفرستین
خیلی ازتون ممنونم . دکترا قطع امید کردن .بیچاره هنوز جوونه اگر براتون مقدور هست یه صلوات بفرستین خدا به دخترش رحم کنه 💚🤲🏻
با اینکه این همه تلاش میکنم اون در امدی ک میخوام و ندارم قنادها هم میاین
سلام دوستای گلم قندهای عزیز یه لحظه میشه شماهم بیاین میخوام برم تو کار کیک الان داستان زندگیم من هم ناخنکارم هم اکستیشن مژه کاست موقت لیفت مژه ابرو انجام میدم قبلا تو سالن کار میکردم بخاطر چندتا اتفاق مزخرف شوهرم دیگه نذاشت برم الان تو خونه کار میکنم ولی بیشتر مشتری هام پریده تو دیوار اگهی گذاشتم اصلا کسی زنگ نمیزنه یا میزنه هم الکی وقتم تلف میشه ادمینی ادیتوری و طراحی سایت هم بلدم ولی حوصله شو ندارم بدون چهره هم خیلی سختمه همیشگی هم نیست برای ادمینی برای بقیه هم مسئولیتش زیاده پولش کم یکم پول داشتم رفتم وسایل گلسازی اینها گرفتم یه عالمه هزینه باکس و کاغذ از این گل روبانی ها پروانه ای ها درست کردم تو دیوار اگهی گذاشتم ب چندتا گلفروشی توی محل گفتم شاخه ای سی چهل تومنه من گذاشتم بیست و هفت هیشکی ازم نخرید همرو ب عنوان کادو ب این و اون دادم خسته شدم دیگه بنظرتون چیکار کنم یه کار همیشگی میخوام ک پولشم خوب باشه یکی قراره بهم اگه بشه پنج تومن قرض بده میخواستم برم بدلیجات کیلویی بخرم باز پیج بزنم میترسم بمونه رو دستم قبلا خیلی کیک و شیرینی درست میکردم حس خوبی هم بهم میداد الان دوست دارم برم قنادی اموزش تزیین کیک و... بنظرتون بصرفه هست مسئولیت زیاد داره واقعا میترسم راستی یه پکیج مجازی رنگ مو هم گرفتم حدود یه تومن میخوام هزینه کنم وسیلع های رنگ و بگیرم مدل بزنم ولی تو خونه فکر نکنم بیان میترسن نا امیدم موندم چیکار کنم شوهرمم ک قوز بالا قوزه
انتخاب اسم پسر بچه دوم
سلام یه کمک بهمن کنید برای انتخاب اسم پسرم.
اسم دخترم راحیله میخوام بهش بیاد..
خودم میکائیل رو دوست دارم ولی خیلیا تو ذوقم زدن
کیک پزا بیاین 🩵🩵
سلام خانما
میخام کیک با خامه کشی درست کنم اندازه ۱۰ نفر بشه
نکات و میگید بهم قشنگ در بیارم .. دوره رفتم قبلا ولی خیلی وقت درست نکردم یادم رفته کامل... شیفون بهتره یا اسفنجی؟ کل نکاتی ک باید رعایت کنم لطفا بگید ممنون 💐💐💐🤩🤩
خیلی دلم گرفته
مادرشوهرم خیلی وقته همش میگه به دخترم فدای اونجات بشم منم خوشم نمیاد به شوهرم گفتم گفت پیش من بگه بهش تذکر میدم ولی اونم پیش این نمیگه پیش من همش میگه منم حرصی که میخورم ۲ ماهه شوهرم نگفت امروز دیدم برگشته میگه اونجاتو بخورم من😐😐😐
رسما رد دادم یخورده فکر کردم چی بگم محترمانه گفتم خوشم نمیاد اینجوری بگی اولش گفت چیه اونم بچه منه گفتم آره بچته ولی من اینجوری خوشم نمیاد بچه از اولا این چیزا تو ذهنش میمونه چشاش پر شد گفت باشه دیگ نمیگم کاریم ندارم باهاش گفتم بهت نگفتم که ناراحت بشی توام مثل مادرم خوب واقعا اینجوری دوس ندارم بگی و فلان
بعد به شوهرم گفتم خودم گفتم ، گفتش تو نباید میگفتی گفتم که من میگم منم گفتم آخه کی میگی وقتی بچه بزرگ شد این داره روز به روز حرفاشو آپدیت میکنه درضمن من بی احترامی نکردم بهش مثل مادر خودم باهاش محترمانه حرف زدم
شوهرم میگه ن اشتباه کردی عصابم ینی داغونه سر این حرفش چرا خب من به بچه انقد زحمت بکشم به دنیا بیارم بعد بزرگش کنم یکی دیگ برینه تو تربیتش واقعا دیگ دوس دارم گریه کنمممممم کاش حداقل شوهرم اینجوری نمیگفت منو نمیسوزوند🙂💔
خانما همتون بهم مشورت بدید
شوهرم یجایی گیر کرده خیلی شدید پول لازم داره از کسی هم نمیشه قرض گرفت خودم یه نیم ست دارم بهش گفتم برم انگشترمو بفروشم گفت نه ولی ته دلش انگار راضی بود چیکار کنم منم یه نیم ست بیشتر ندارم بنظرتون بفروشم یا نه