Ooma
پرسش (1404/08/17):

بیایاد درمورد مادرشوهره

خانوما سلام من حدودا یه 17روزی هست زایمان کردم و مادرشوهرم یدونه پسر بیشتر نداره ک اونم شوهر منه یعنی نه خاهر ن برادر منم اولین بچمه خدایی مادرشوهرم از همه لحاظ خیلی خوبه توبیمارستان کلن اون پیشم بود اینا با کلی خجالت کلا غذاهم اون درست میکنه خرج همه چی پدر مادرشوهرم میدن یعنی کلا خونمون پیش همدیگس حیاط ما جدا حیاط اونا جدا ولی از تو حیاط اونا یه در تو سالن ما باز میشه خلاصه بگم مادر شوهر ما خیلی وابسته شده به بچم یعنی.وابسته نه کلا یجورایی بهونشو کرده شب میفتین رو بچه شباهم حتی پیشش میخابه پوشک عوض کردنش همه چیزش خودش انجام میده نمیدونم من این حس رو دارم یا واقعن همینطوره ادمش تو پیاما....

حس میکنم میخاد شیرخشکیش کنه. ک بمن نیاز نداشته باشه
من میدونم که از سر بچه نداشتنشه میدونم ک باید درکش کنم ولی زیادی دور برشه خب منم بچه اولمه ذوغ شوقشو دارم
هرچی از شوهرم میگم بیا بریم خونه خاهرم اینا شوهرمم چون اینا وابستشن هی بهونه میاره
یعنی نمیزاره از خونه ببرمش بیرون منم سر این مسئله خیلی ناراحتم
مادرشوهرم زیادی دور برشه منم از این مسئله خسته شدم کلافه ام دوست دارم یه دوروزی برم بیرون خونه نزدیکا ک خونه مادرم شرایطش نیست
حالا بنظر شما مشکل منم یا چی چکار کنم اروم شم
سلام عزیزم اینکه دوسش داره خیلی خوبه
ولی میخای بری بیرون نمیزاره دیگه افراطیه
اگر دوس داری بری باهاش صحبت کن برو حتما
عزیزم به نظرم اینکه دوسش داره خوبه ولی دیگه این مقدار دوس داشتن بیش از حد واقعا گاهی رو مخ به نظرم گاهی خیلی محترمانه بگو خیلی ممنون خودم میتونم پوشکشو عوض کنم نیازی نیست زحمت بکشید و یکی دیگه اینکه اصلا وقتی اینجوری فکر می‌کنی هرگز نزار شیر خشکی بشه و یکی دیگه خیلی راحت بچتپ بگیر دو روز برو خونه خواهرت و قشنگ دلیلشو به شوهرت بگو ولی به مادرشوهرت بگو میخوای بری خونه خواهرت توضیح اضافه هم نمی‌خواد الان که بچت کوچیکه و خودتم تازه زایمان کردی منم نمی‌دونم مادرت کجا ساکن خودت کجا ولی یکم به نظرم بهتر شدی با بچت برو یه چند روز حتی یک هفته شده خونه مادرت بمون که بفهمونی آره میدونم شما زحمت کشیدین برامون ولی بالاخره من یه مادرم و اجازه دارم با بچم جاهایی برم
خیلی عجیبه که سوال میپرسی مشکل از توئه‌ یا نه
واضحه که مشکل از تو نیست
یه ذره اعتماد به نفس داشته باش دختر
منم دلم نمیاد دل یه مادر رو بشکنم میگم خودمم یه مادرم اعتقاد دارم سرم میاد
نه اینکه اون نمیزاره بهونه میارن بیرون سرده سرما میخوره اینا از بخت بدم دختر خاهرم سرما خورده شوهرم بهونه خوبی پیدا کرده
هممون تو یه شهریم چون مادر بچه برادرم اینام اونجان یکم شلوغه شوهرم بهونه شلوغی سروصدارو داره
منم شدید نیاز دارم برم انگا یجورایی احساس غربت دارم مخصوصا تو بیمارستان بالا سرم بود راحت نبودم
این وسط اون سرماخورده شوهرمم لج کرده
پدر مادرشم خیلی وابسته شدن به بچم چون با ازدواجمون مخالف بود مامانش شوهرمم میگه تازه یکم دلشون گرم شده بهمون سعی کن بی احترامی نکنی منم خداشاهده دلم نمیاد بی احترامی کنم ولی حداقلش توقع دارم شوهرم بیاد بریم یروز یجای یکم حالم خوب بشه
سلام. حالا هنوز از چله در نیومدی، شما هنوز به قول قدیمیا خستگی زایمانو داری خدا رو شکر که کسی هست اینهمه هواتو داره، اگر مامان خودت بود هم دوست نداشتی اینهمه به بچه ت نزدیک بشه؟ راستشو بگو.
الان بچه خواهرت مریضه میدونی اگه زبونم لال بچه ت توی این سن مریض بشه باید بستریش کنی؟؟؟ چون دارو نمیتونی بدی
یه کم فعلا صبر کن از چله در بیاد جون بگیره بچه حالا وقت بسیاره برای اینکه بخوای جلوی وابستگی افراطی رو بگیری.
اگر مادر نخواد، هیچ احد الناسی نمیتونه بچه رو شیر خشکی کنه، پس اینکه حس میکنم میخواد شیرخشکیش کنه و... اینا همه حدس و گمانه

بعدم میتونی با احترام مرز تعیین کنی. بش بگو مامان جان انقد خوشم میاد با آنیا بازی میکنی، شما فقط باش بازی کن من خودم پوشکشو عوض میکنم و لباساشو عوض میکنم و به کاراش میرسم، دوست دارم یاد بگیرم که اگه یوقت جایی رفتم و شما نبودید از پس کارام بر بیام.
یا مثلا بگو مامان جان شما نمیخواد زحمت بکشی کارای آنیا رو بکنی من خودم کاراشو میکنم، بعد ۲ ساعت زحمتت میدم بگیرش تا من بخوابم.
همونطور که برای شما تازگی داره برای ایشونم داره، بذار یه مدت بگذره هیشکی غیر خودت گردن نمیگیره بچه رو 😄😄😄

ایشالا که همیشه حال دلتون خوب باشه
عزیزم هنوز دو روزه زایمان کردی طبیعیه نزارن بری جایی😕
ما معمولا نوزاد رو تا ۴۰ روز جایی نمیبریم جز دکتر و بهداشت.
فک کن بری خدایی نکرده تو این هوا بچه سرما بخوره بعد بیا و درستش کن☹️☹️☹️
طبیعیه دلت گرفته بعد زایمان تا هورمونا اوکی بشن کلی حالت مختلف تجربه میکنی یکم صبوری کن تا دختر قشنگت جون بگیره
۱۷ روزه زایمان کردن
بعدم به شوهرم میگم اگ از الان اینا انقد وابسته باشن ما تو زندگیمون مشکل میشه
ولی خداوکیلی چون همیشه کمکی داشتی دوست داری بری بیرون جایی، من دوست داشتم تا ۶ ماه خودمو زندونی کنم تو خونه نه کسی بیاد نه جایی برم که بچه م مریض نشه
و اینکه حالا ک مادرشوهرت اینقد زن خوبی هست و شمام عروس خوبی هستی ک درکش میکنی با سیاست و زبون چرب و نرم رفتار کن و جوری پیش ببر ک دل خودت هست
شاید بنده خدا میخاد تو راحت تر باشی و زیاد خسته نشی ولی برای شیر بگو بچه رو بردم دکتر گفته اصصصصن شیرخشک نده یا یجا خوندم فلان متخصص فلان مشاور گفته بچه با بوی مادر آروم میشه(وقتی دخترت گریه میکنه و ازت میگیره مثلا)
این زبون چکارا ک نمیکنه خلاصه😅
خب بازم زوده برا مهمونی رفتن
اونم جایی ک بچه دیگه هست😬
الان فصل ویروس و سرماخوردگی و... هست😑
😄
بی خیال، البته حق داری اینطور میگی چون تازه زایمان کردی هورمونات هنوز اوکی نشدن، من درک میکنم
منم یبار توی دلخوری، کسی بچه مو از بغلم گرفت، احساس میکردم بچه مو ازم دزیده، احساس میکردم حقم ضایع شده، بهم توهین شده، احساس میکردم ظلم بزرگی بم شده... الان میفهمم که به خاطر هورمونا بوده.😄 پس درکت میکنم عزیزم
فقط اینو بدون که فعلا شل کن، گذر زمان همه چیو درست می‌کنه

اگگگگر خدایی نکرده بچه ت کولیکی باشه و از بی خوابی کل دنیا دور سرت بچرخه، بعد متوجه میشی مادرشوهرت یه سوپرمن هست توی زندگیت 😄
هیچوقت ب شوهرت مستقیم نگو چون طبق شرایطش بیشتر از هر مرد و پسر دیگه نسبت ب پدرمادرش گارد میگیره
و اینکه چون همین ی بچه هست باید قبول کنی ک فوکوس رو زندگیتون بیشتره
پس بازم با سیاست رفتار کن☺️
واااای دقیقا منم اولا بچه گریه میکرد ازم میگرفتنش ناراحت میشدم😑
مثلا پناه سرسفره گریه میکرد خاهرشوهرم پا میشد ا من میگرفتش من ناراحت میشدم یکی نبود بگه خل ا خداتم باشه بچه رو گرفته تو راحت غذاتو بخوری🤣🤣🤣
آره دیگه همه مون تجربه ش کردیم 😄
منو که میدونی همیشه بیدارم، اونموقع که هانا بدنیا اومده بود به طرز وحشتناکی اصلا اصلا نمیخوابیدم، یجورایی همه نگران شده بودن. هانا هم تا ۴ ماه شبا تا صبح بیدار بود، روزا یه کم می‌خوابید. یبار دیگه ساعت ۴ و اونوری صبح بود، هانا رو از بغلم گرفتن و یه کم با حالت دعوا گفتن خب بخوااااب مریض شدی، روانی میشی، شیرت خشک میشه ها، بخواب. من همینطور هاج و واج پتو کشیدم سرم که مثلاً میخوام بخوابم، و کاملا سایلنت ۱ ساعت زیر پتو اشک ریختم که چرا بچه مو گرفت؟ 😄🤕😂
دخترمم ب مامانش رفته بی خوابه😂😍
آره دیگه میگم هورمونا چ نمیکنن تو دوران بارداری و زایمان
و وای از روزی ک اشتباه راهنماییت کنن و بخاطر ی چیز ساده ی ناراحتی بزرگ پیش بیاد😑( برا خودم پیش اومد🤦‍♀️)
عزیزم تو به خاطر اینکه این همه یکی کمکت بوده میتونی به اینا فک کنی. شایدم من بچه نداشتم نمیتونم درکت کنم ولی خواهر من فقط مامانم بود بمونه پیشش اونم از روزیکه براش دهم مهمونی گرفتیم مریض شد دیگه نتونس بره. از ۱۲ روزگی تنها موند خودش برای بچه اولش.
همیشه میگفت فقط آرزومه یکی چن ساعت بچه رو بگیره که بتونم بخوابم. اونقدر بچه بغلش بود یه ماه نشده از درد کتف و شونه و دستش افتاد تو راه دکتر ارتوپد
اینا رو نگفتم سرزنشت کنم یا بگم فکرهایی که داری اشتباهه. خواستم بگم کمک های مادرشوهرت الان خیلی خیلی به نظرم ارزشمنده. خیلییییی.
شاید به خاطر هورمونات فشار زایمان هس که حرفای شوهرت رو بهونه تلقی میکنی ولی حرف حق رو میزنه. بچه ات خیلی کوچیکه که ببری جایی الان. به اونم حق بده نگران باشه. حتی خودتم باید یکی دوماهیی رعایت کنی. خیلی سخته بچه اینقدر مریض شه. الانم که همه جا پر ویروس و مریضی
۳۷ بارداری تو قربون خانومم😍😍😍😍
سخت نگیر اولشه ی کم بچه شیطنت کنه و اذیت کنه خودشون دوری میکنن😂
منم ده روز خونه ی مادرشوهرم موندم همه کارا خودمو بچمو میکرد و من اتفاقا خیلی خوشحال بودم بعد ده روز ک اومدم خونمم هرروز میومدن خونم بعد ک بچم بزرگتر شد کمتر شد و الان انقد پسرم اذیتشون میکنه نهایت چندساعت بتونن نگهش دارن
چون اولشه حساس شدی ی کم ک گل دخترت بزرگتر شد متوجه میشی چقد خوبه دلت ب بودنشون گرم و خاستی جایی بری حداقل میتونی بهشون بسپری
عزیزم تازه زایمان کردی همه اولش ایتجورین فکر میکنن چون تو بجه اولته هیچی بلد نیستی بچه ی کوچولو که بزرگ بشه حتی شیر خشکی هم بشه اخر بهونه مادرش میگیر درسته میشه😍و اینم که میگن سرما میخوره اونا سرما خوردن حق دارن من دختر ۱۵روزی سرما خورد دقیقا تا ۲ماهگی درگیر بود😑بزار ان شالله ی چند روز دیگ خوب شدن دیگ شوهرت هم بهانه نداره
به این فکر نکن بچه شیر خشکی بشه وابستگیش از مادرش کمتر میشه

من خونه پدر مادرم میرم با اینکه رابطه بچم با خانواده ام خوبه حسابی هواشو دارن باز تهشش وقت خواب یا هرچیزی دنبال من میگرده

منم اوایل حساس بودم ، من باز پسرم نوزاد بود اصلا مادر شوهرم محل نمیکرد کم کم به غذا افتاد و میتونست بشینه مادر شوهرم خیلی دیگه همش زنگ میزد شوهرم که هرشب بچه رو ببره خونشون

دیگه دیدم توو زندگیم داره تاثیر منفی میزاره برخورد کردم

نمیگم تو هم برخورد کن ولی فعلا چیزی نگو یه روزی حسرت میخوری کاش یکی بود بچتو نگه داره بتونی راحت بخوابی اگه آدم بدی نیست چیزی نگو
من دختر داییم کلا با خاله ام اینا بزرگ شد یکسره با دختر خاله ام بود حتی شبا خونه خالم می موند زنداییم هم ازاد بود همه جا می‌رفت

ولی باز تهش هواسش بود مامانش ازش دور نشه

بچه بزرگتر بشه دردسراش هم بزرگ میشه خود مادر شوهرت هم حوصله اش نمیگیره
ای فدای شما بشم من.😘😘😘😘😘😘
انشالله این هفته هم تموم شه یکم خیالم راحت میشه.
😍😍 در کمتر از ۲ هفته دیگه نی نیت به دنیا میاد 😍😘 بسلامتی و دل خوش انشالا
روزای اولی که پسر داداشم به دنیا اومده بود
مامانم مثل مادرشوهر شما مثل پروانه دور زن داداشم میچرخید
چون پسر داداشم ۷ ماهه به دنیا اومده بود حتی مادر خودشم نمیتونست بهش دست بزنه می‌ترسید مامانم همه کاراشو میکرد
انقد بهش وابسته بودیم تو یه خونه زندگی می‌کردیم ولی تحمل همون شبم نداشتیم که ازمون دور بخوابه
کم کم این وابستگی اولیه تموم شد تا اینکه داداشم اینا خونشون رفت بندرعباس ۱۷ ساعت فاصله افتاد چقد اذیت شدیم حتی بابام هم گریه میکرد واسه دوری از بچه داداشم
کارش اونجا بود دیگه رفتن اونجا زندگی کنن
میخوام بهت بگم واقعا مادرشوهرتو درک میکنم
ما ۶ تا بودیم این وابستگی بود
مادرشوهرت که فقط یه دونه پسر داره و الانم نوه دار شده حتی از بچه خودش عزیزتر
یکم صبور باش درست میشه الانم که میگی شرایط بیرون رفتن رو نداره بگو مادرت بیاد پیشت
بچه خواهرت مریضه خدایی نکرده بچه ات مریض بشه الان که ۱۷ روزه سخته واقعا
میگذره این روزها فقط اگه میخوایی اذیت نشی تو این مدت به این چیزا فکر نکن تمرکز ذهنیت رو بردار و بزار رو بچه ات از لحظه لحظه بزرگ شدنش لذت ببر
تو یه مامان قوی هستی که میتونی از پسش بربیایی پس ذهن قشنگتو درگیر چیزای بی ارزش نکن که باعث میشه از درون داغون بشی
زینب بیخیال من هنوز جایی نرفتم دختر

تو این ویروسا کجا بری به دخملی رحم کن
تو واقعا باید خوشحال میشدی😂😂😂سامیار😨
چرا من اینو ندیده بودم😂
همزمان داشتیم تایپ میکردیم متوجه نشدم گفتی👍
ای عروس با سیاست😉
انشالله تموم میشه عزیزم😘
نه سه هفته🙃🙃
انشالله
اولشه،یکم بگذره خودت میگی کاش یکی بود ی ۱ساعت بچه رو نگه میداشت استراحت کنم یا کارامو کنم....
من الان بچم یکم سرماخورده،خونمون تو کثیف ترین حالته
از وقتی بیدارشدم ی لیوان چای و ی لقمه الویه خوردم،حتی نتونستم نهار درست کنم دختر بررگم ببره مدرسه،،تنهام شوهرمم سرکارع،ولی بدبختیه من اینه ک مادرم کمر درد داره روش نمیشه بگم بیا کمک،ب مادرشوهرو خواهرشوهر مجردمم روم نمیشه بگم بیان نگهش دارن ،،وقت موقع خنده ئ بازیش هستن همه...
شاید باورت نشه از شدت خستگی و تنهایی نشستم گریه کردم،
خیلی سخته بنظرم بزار ی نفر کمکت باشه بتونی بزرگش کنی،
😪😪😪😪
وقتایی ک خیلی خسته ام از بچع داری،باخودم میگم چرا بچه اورذم اخع
بعد عذاب وجدان میگیرم
حرف من اینه چرا انقد باید سخت باشه،قدیم چجوری ۶،۵تا بچه بزرگ میکزذن انقدم راحت بوده
میفههم چی میگی عزیزم، من کسی نبود بچمو ۵ دقیقه بگیره برم حموم، اینقدر وابسته من شده هیچ جایی نمیتونم برم حسرت همه چی موند تو دلم، اصلا برداشت بد نکن این به نفعه خودته میتونی با خیال راحت کاراتو انجام بدی، راحت بخوابی.
فقط نذار شیر خشکیش کنه
دقیقا من😥 اینقدر اذیت شدم میگم کاش هیچ وقت بچه نمیوردم
منو شوهرم و دخترم سرما خوردیم کسی نیست یه لقمه غذا بده دستمون، ولی با اون حالت مریضی بازم باید پاشی به کارات برسی
کاش یکی بود بچمو از صبح میبرد تا شب
😔😔😔😔😔😔واقعا
بدبختی من اینه انقد از کسی کمک نخاستم،همشون فک میکنن من اوکیم و راضیم،حتی تو بارداری نمیگفتم فلانی بیا ی جارو برقی بکش خونمو،خودم میکشبدم میگفتم یهو سرزده میان زشته کثیف باشه😪😪😪😥
الانم همینم کثیفیه خونرو میبینم عصابم میریزه ب هم،ولی نمیشه ک بچرو ول کنی ب حال خودش پاشی خونه تمیز کنی،الان نزدیک ۴۰ دیقه اس رو پامه خوابیده،بزارم زمین بیدارمیشع گریه میکنه،
بدترررررررررررین چیز میدونی چیه
بچه ب خودی خودش سختی دارع،وای از اون روزی ک مریضم بشه دیگ واویلاس😭😭😭😭😭😭
من خیلی خسته امممممم خدایا توان و صبر بهم بده
بانو خوبی چه کردی بهتری روحیه ات خوب شد ؟؟
دقیقا منم همینم خصوصا بیرون میرم پسرم اذیت میکنه خیلی به شوهرم میگم بذارش خونه مادرت حداقل من دوساعتی که بیرونم بفهمم خیر سرم چی میخرم چهارتا مغازه بیشتر ببینم ولی گوش نمیده

ادم ناشکری نمیکنه ولی واقعا دوست دارم بی دغدغه بیرون برم
اره واقعا
شوهرم خیلی هوامو داره،همش غصه منو میخوره،
اون روزبهش میگم دقت کردی بچه کیفیت زندگیو میارع پایین،از هر لحاظ،دست و پاتو میبینده ،حتی دیگ حموم کردنت مث سابق نیس
همه چیو تحت تاثیر خودش میزاره
وای بانو انقد دوست دارم بره خونشون بمونه هرکاری میکنم اخر دنباله خودمه😂
از الان میگ مامان رفتی بیمارستان نی نی رو ب دنیا بیاری من دلم برات تنگ میشه🤦‍♀️😑
نظر همه دوستان درسته .ولی بنظرم باید ی حد مرزی هم بزار برا بچش .
من طبقه بالا مادرشوهرمم خدایی آدمایی خوبی هم هستن .از وقتی دخترم ب دنیا اومد .من هر روز میرفتم پایین از ظهر میرفتم تا شب ک شوهرم بیاد .
ارایشگاهی مغازه ای جایی میخاستم برم .نگهش میداشتن .
الان ک بزرگتر شد دخترم خیلی وابسطه اونا شدن خواهرشوهرمم سنش کمه باهاش بازی میکنه بیشتر بهونه اونو میگیره .
نوه اول هم هست .اگ ی روز نرم پایین اونا میان میبرنش .
الان چند وقتی هست ک با جاریم حرف نمیزنم جاریم وقتی میاد اینجا ۳.۴ روز اینجا میمونه .منم نمیرم پایین دخترم خیلی اذیت میکنه تا بیدار میشه هی خودش ب سمت در میبره ک بریم پایین ..
چند وقت پیش دندونا دخترم میخاست در بیاد .مجلس هم رفته بودیم مادرشوهرم خواهرشوهرم نگهش میداشتن بعد ک اومدیم ب مادرشوهرم گفت بود شما زهرا ارتمیس بیشتر از من دوست دارین .
الان دیگ هروقت میان .خونه مادرشوهرم .
خواهر شوهرم مادرشوهرم چون جاریم ناراحت نشه اصلا نمیان ببرنش پایین البته من از خدام هم هست ک نبرن .
و اینکه چون از اول هم اونجا بودیم مثلا من میزارمش پایین میام شام درست کنم وقتی میرم پایین میبینم ب بچه برنج ماست میدن .نمیدونم چای میدن .
..نزار زیاد عادت کنه بچت ب اونو ک بیشتر از همه خودت اذیت میشی
بنظر من مادر شوهر شما ذاتن زن خوبی الان تازه زایمان کردی واسشون تازگی داره به مرور درست میشه ما هم پسرخواهر شوهرم به دنیا اومده بود هر روز یکیمون میرفت همه کاراشو میکردیم خواهر شوهرم استراحت میکرد و فقط شیرش میداد دیگه به مرور واسشون عادی میشه خدا رو شکر کن که خانواده شوهرت آدمای خوبی هستن انشالا همیشه خوب باشید
اصلا به این چیزا فکر نکن منم خونه مادرشوهرم اینا زندگی میکنم عزیزم اول و اخرش بچه برا خودته
یه چیزیم بهت بگم بیشتر مادرا همینطورن همیشه فکر میکنن که مادرشوهر پدرشوهرا میخوان ازشون بچه رو بگیرن حالا میبینی که
ولی تو بگو منم میخوام یاد بگیرم خودم عوضش کنم و اینا
مطمئن باش بچت تورو بیشتر از همه دوست داره
من هنوزم همینجوریم میگم هیچکس نمیتونه ارومش کنه
امید وارم وقت بذاری و همه پیام های دوستانو که با محبت برات نوشتن بخونی و روی خودت مصلت بشی
ی چند روزی مادرشوهرت و قرض نمیدی🫠🫠
عزیزم 😄😄
والله بخدا‌‌.‌‌‌‌...
من از خدامه یکی باشه بچمو نگه داره من ب کارام برسم و یکم بخوابم .....
هنوز بچش کوچولوئه ..بزا ی کم بزرگتر بشه خودش میبره میزاره خونه مادرشوهرش😂
من بابام میاد خونمون میگه بده نویان و ببرم تو ب کارات برس...میگم ن خودت بشین پیشش باهاش بازی کن تا من ب کارام برسم...اعتبار نمیکنم از پله ها بدم دست کسی 😂
دقیقا کمبود کمکی داریم همه 😄
🤣🤣🤣🤣
آره بخدا .....
البته پیش هر کسی هم باشن آخرش مامانشون و میخوان بچه ها
سلام گلم
نه اصلا خوب نیستم
جونم به لب رسیده
نمیدونم کی درمیاد فقط
واقعا نمیدونم چه روزگاریه برام ساخته شد
😂😂یعنی میگه دارم برات به زودییی😨😨😨
استرس نگیر بدتر میشی دختر
چی شدی بانو .... بیا اونور
وای سمانه کلمه استرس هم حالمو بد میکنه
نمیتونم بچه رو بگیرم
باورت میشه اونشب بابام اینا اومدن اون برام نگه داشت
یه ده دقیقه گرفتمش از دسم ول خورد به کمر افتاد خدا خواست بالش زیر پاش بود منم پاهاشو ول کردم وگرنه کمرش دونصف میشد
حالم از خودم بهم میخوره چرا نمیمیرم واقعا
دردی گرفتار شدم فقط عزرائیل منو نجات بده دیگه جون به تنم نیست
اینجوری نگو دختر
خودت از من چندتا دور و برت داری دیدی چه میکشن؟
من اصلا از تاب و تحمل رفتم
نمیدونم به چه زبونی بگم‌میخام بمیرم نخاستم زندگی کردنو
دخترم داره میره رو شکم ولی من اصلا لذت نمیبرم
حال ندارم نگاش کنم
من دختر عموم کولونوسکوپی کرده ولی عادی بوده
از چه لحاظ عادی بود ؟مشکل روده ش یا نحوه انجام؟
کولونوسکوپی که بیشتراز آندوسکوپی اذیت داره ولی از نظر روحی اونجوری بهم ریخته نیست دختر عموم اوضاعش خیلی بده یکسره داره انجام میده
من کار به انجام دادنش ندارم
من دلدرد دارم
روزی ۴۰بار شاید بیشتر میرم سرویس
لخته خون بزرگ دفع میکنم
تاب و تحملم رفت واقعا
این لعنتی تاب و تحملمو برد
دکتر چرا نمیری
اینجوری اگه این مریضی تورو نندازه این فشار عصبی دور از جون از پا میندازه تورو

حتما دکتر رو که داری لخته دفع می‌کنی
فقط بهت بگم که حس وحالت قابل درکه
منم یه وقتایی بچه رو ازم میگرفتن تو دلم ناراحت میشدم
ولی هرچی بزرگتر میشن دیگران اصلا گردن نمیگیرن بچرو 😁
بخاطرهمین سعی کن نهایت استفاده رو ببری
خیلی خیلی لازمت میشه بک فرد مطمن که بعدا برای کارهای شخصیت یه دقیقه بذاری پیشش
کی بهتر از اعضای خانواده اونم وقتیکه انقدر نزدیک همید
همین شنبه گذشته دکتر بودم کولون دادم
دکترهم انگار گاو شده میگه خون‌مهم نیست
آخه لعنتی من خودم کم خونم این چه زر مفتیه میزنی
عزیزم مادرا از اول همین حس رو ندادن
نگران نباش
یکم ب بچت محبت کنی اون سمت هیچ کی نمیره
اعصابتو برا این جور چیز ها خورد نکن
سعی کن کارای بچتو خودت ب خوبی انجام بدی اینطوری بقیه هم دخالت نمیکنن
باز خوبه اون بنده خدا کلی کار میکنه برات و ب بچت وابستست ملت هیچ کاری نمیکنن بچه رو هم برا خودشون میدونن
مادرا اولش همین حس رو دارن*
عوضش کن
والا یکی پیدا کردم نوبت هم گرفتم باز کنسل شد دیگه محبوری رفتم پیش همین تا دوباره نوبت بگیرن برام
میگن خیلی خوبع
حالا شانس من
من نمیتونم صبا پاشم بدخواب بشم دلدرد بیشتر میشه
نی نی بیچاره میخابه
دوروزه مدارس تعطیل صبح زود باید پاشی آنلاین
هر طرف برام میباره
سلام بانوجان خوبی عزیزم
اخی عزیزم انشالله خدا کمکت کنه زودتر بهتر بشی واقعا سخته
شوهر من میکروب معده داره و روده تحریک پذیری خیلی اذیت میشه واسه همین درکت میکنم
پیش کدوم دکتر میری؟ بگو خب راه حل بده برا جلوگیری از دفع خون اخه
مگه ارغوان بزرگ نیست خودش آنلاین بشه
😂😂😂بخدا پیامارو که میخونم بیشتر پی میبرم انگار مشکل منم هورمونام بهم ریخته😂
تک تک کلمه کلمه رو. خوندم تاثیر گذاسته برام
سلام‌بهاره جون
واقعا درکش میکنم‌ مشکلات گوارش خیلی بده
شوهر خودمم روده تحریک پذیر داره اون بیچاره هم اذیته
سیاح
قرار بود برم هاشمی فعلا نشد
والا بمن میگه خب چی بنویسم
انگار اون بیماره من باید تجویز کنم
نه خب معلم میگه خودتون هم کار کنید
اره میدونم. خیلی درست میگید اخه. شوهرم مادرشوهرم خیلی بهش توجه میکنن به سمتش کشیده میشن منم از این میترسم از قدیم گفتن بچه مرغ. محبته وقتی اونا بیشتر سمتش هستن دیگه بمن نمیرسه خصوصا از اولش پیش ماپر شوهرم بوده بو اون خورده به سرش
سلام بانو جان شما خداحافظی کردی ولی بنظرن دلت نیومد تنهامون بزاری😂
خانوما مرسی بابت دلداریتون عاشقتونم خیلی دوستون دارم ممنونم که سعی کردید ارومم کنید من قدر دان همه شما هستم
تگ تک همه پیاماتون رو خوندم درسته حق باشماست منم سعی میکنم خودمو تعغیر بدم
اگر تک تک جواز ندادم کم کاری از من بوده شما بزرگوارید سعی میکنم بیشتر قدر دان با شم من یکم انگار هور مونام بهم ریخته بقول قدیمیا خوشی زده زیر دلم💔🥲
سلام گلم
سری درد نمیکنه دستمال نمیبندن
الهی شکر که همچین ادمایی دور و برتن
قدر دان باش و فکرای الکی نکن


من قبول ندارم میگن یه سری مرزها باید باشه. اگه مرزی باشه پس مادر شوهر شمام نباید کمکت کنه چون وظیفه مادر بچه س.
با همین مرزها صمیمیت از بین میره...
درسته ممنونم خاهرم
من فقط با شما ک همجنسمید راحت میشنم
نه بابا نترس بذار نی نی راه بی افته به غذا بی افته شلوغ بازیاش شروع بشه

هیچ بچه ای مادرشو ول نمیکنه

شوهر منو مادر بزرگش بزرگ کرد مادر شوهرم بودا ولی شوهرم همش سمت عمو و مادر بزرگش بود

الان اونا رو بیخیال شده چسبیده مادرشو همه تهش میرن سمت مادرشون
سلام‌گلم😘 نه جداً اومارو پاک کردم ولی دوباره نصب کردم یکی از دوستان پیام داد دکتر جوابتو داد گفتم بی ادبی نباشه جواب ندادم
من فردا مامانم باید بره آندوسکوپی
چرا خدا بد نده ؟
یه مدت همش معده اش اذیت بود سر این جنگ هم استرس کشید بدتر شد هرچی میخورد نفخ میشد و معده درد دکتر براش آندوسکوپی نوشته
عزیزم انشالله بلاش دوره😘😘😘
عزیزم تازه زایمان کردی و الان حساس شدی منم روزهای اول زایمانم حتی دوس نداشتم مادر خودم هی بغلش کنه ،به این دید نگاه کن ک میخواد کمکت کنه تا ذهنت آروم بشه .و از همین اول بگو دوس دارم شیر خودمو بهش بدم و دوس دارم با صدای نفسش بخوابم و پاشم
وای دقیقا منم بعد زایمان دوس نداشتم کسی زیاد به بچم نزدیک بشه الان میگم کاش یکی بیاد دوساعت باهاش بازی کنه بزاره من به کارام برسم برو حالشو ببر بخدا خیلی خوبه کسی کمکت باشه از دل و جون مایه بزاره
اینو یادم اومد بهت بگم ، دوست شوهرم دخترش از دوسالگی با مادر بزرگ و عمه هاش بزرگ شد مامانش جدا شده بود حساب کن از دوسالگی تا تقریبا ۱۳ ۱۴ سالگی توی ناز و نعمت یعنی جوری بهش محبت کرده بودن بیا و ببین

یکسال فقط یکسال رفت پیش مادر خودش باور میکنی پیش مادرش موندگار شد الانم با مادرش رفته اتریش

کلا قید اونارو زد ، با اینکه هیچ لحظه طولانی رو با مادر خودش تجربه نکرده بود ولی کلا باز وصل مادرش شد
چن وقت دیگه التماس می کنی مادرشوهرت بیاد 2ساعت ببرش خونه خودش 🤣🤣هنو اولشه داغی،انسان جایزالخطاس😂
اره خیلی بده انشالله راه حل خوبی برا این بیماری پیدا بشه راحت بشید همتون
بگو اگ میدونستم میدادم دکتر عمومی می‌نوشت میرفتم داروخانه میگرفتم
بعضی دکترا نمیدونم چرا ایطورن میبینن مریض تو ی مشکل سابقه داره از خودش سوال میکنن چی بنویسم
وای چقد راحت شدم😂
چرا این هورمونای لامصب رو ادم تاثیر داره انقد
وای خیلی طبیعیه من تازه یکم بهترم شدم بازم پدرشوهرم میاد میگه کی میای پیشه میبرمت پیشه خودمونو اینا میریزم بهم 🤣🤣
به بچم میگه
ممنون انشالله
داروها هم تخصصین دکتر عمومی نمیشه بنویسه
😂

سوالات مشابه