Ooma
پرسش (1399/10/13):

با مادر شوهر دخالتی و غرغرو چ کنم😖

سلام خانما.توروخدا هرکی تجربه ای داره راهنماییم کنه.چن ماهه عروسی کردم از اول با خانواده همسرم مشکل داشتم تو رو خوب بودم باهاشون ولی اصلا دلم نمیخاست برم خونشون بمونم نمیدونم بدبختانه اخلاق بدی ک دارم هیچجا راحت نیستم هرجا برم معذبم خونه اینام معذب بودم مخصوصا ک اخلاقشون ب اخلاقم نمیخورد خیلی بی ذوق و مذهبی طور بودن واسه همین از همون اول مادرشوهرم غر میزد ک چرا نمیمونی.وقتاییم ک میرفتم انقد کار میریخت سرم ‌ک حس کلفت بودن بهم دست میداد حالا الانم ک عروسی کردیم مثلا ماهی دوبار میریم یروز میمونیم یا فوقش دو روز هردفه غر میزنه ک چرا نمیاین.یا اصلا بمن احترامی قائل نیس از راه ک میرسیم ب شوهرم میگه چایی میخوری بریزم برات...منم ناراحت میشم ک ادم حسابم نمیکنه هیچ کاریشم نکردم تاالان جز خوبی .مثلا با شوهرم حرف میزنم میپره وسط حرفامون خیلی دخالت میکنه ب داداشم بی احترامی میکنه.هرجا میشینه میگه عروسم مارو ادم حساب نمیکنه اصلا بهمون سر نمیزنه .واقعا دیگه خسته شدم از دست این کاراش چیکار کنم دیگه کم کم میترسم ب ی جایی برسونه ک جوابشو بدم دعوا شه😖😖

جوابشو بده دعوا شه😂دیگه صدا نمیده😂
هر چی ارومتر تو سری خور تر👌
یابو آب بده😉
نمیتونی ک عوضش کنی
نمیشه ک 🤣
اگه شوهرت طرفتو نمیگیره و غیر منطقیه هیچکار نمیتونی بکنی😊
غیر منطقی ک نیس.فقط چون مامانشه توی ظاهر نمیتونه قبول کنه ک کار مامانش اشتباهه خودشم میگع اگه قبول کنم پررو میشی
بنظر تو مردیم هست ک اشتباه مادرشو قبول کنه😁😁😂
سلام ببین عزیزم همونطور که باید بری خونه مامانت سر بزنی چون دخترشی باید خونه مادر شوهرم بری غرغر همه ادما دارن ته ته همه رفتارهارو هم بگیری توام غرغرو هستی موضعتو یکم عوض کن محبت کن کادو بخر ن گرون قیمت اعتدال رعایت کن خونت شیرینی یا چیزی درست کن بگو به یادت بودم!! بعد پدر شوهرت زنده هست؟؟
عزیزم هر ادمی یه اخلاقی داره وقرار نیس تو از اخلاق همه راضی باشی یا همه از اخلاقت راضی باشن هر کاری کنی باز همینطوره کلن ما ادما اینجوریم یکی خوبه یکی بد
منم مادر شوهرم اولا حسابم نمیکرد همش پشت شوهرمو میگرفت و واقعا منم احساس تنهایی میکردم گفتم شاید اشتباه از منه و من باید هواشو داشته باشم بعد هر روز کاراشو انجام میدادم حتی لباساشو میشستم دیدم کم کم ازم راضی شد و الان اجازه نمیده شوهرم اسممو بیاره ولی بازم اخلاقش تنده زیادی غر میزنه منم هیچی نمیگم ساکت میشم خودشم میگه خوشبحالت سر هر موضوعی ساکت میشی حرف نمیبری نمیاری هرچی بشه همش میگی نمیدونم
بعدشم نمیدونم شما برادر داری یا نه حاضر الان زن داداشت اخلاقش با مامانت بد باشه یا حواسش به مامانت نباشه
عزیزم من انقد براش بی مناسبت کادو گرفتم ک مث گاو حالیش نشد تازه دستورن میده بهم ک پاشو غذا بپز بیرون نمیخاد بری ظرفا موندن فلان.چن وقت پیشم کرونا گرفت بردم خونم نگرش داشتم تا اینکه خودمم ازش گرفتم ولی بازم دستم نمک نداره شدم خار رفتم تو چشمش دیگه.اره زندست شوهرش
زن داداش دارم باور میکنی مامانم مث پروانه دور سرشون میچرخه .اونجام میرم مامانم اینا ادم حسابم نمیکنن فقط پشت شوهرمن اینم پررو شده حسابی
تنها دلیلشم اخلاق گند خودمه ‌ک هرکی هرچی بگه نمیتونم جوایشو بدم فقط میخندم فک میکنن ناراحت نشدم
بله متاسفانه اگه مادرشوهر خوب باشه عروس میرینه اگ عروس خوب باشه مادر شوهر گیج میشه ماهم این مشکلو داریم مامانم چقد حواسش ب نامزد داداشم هست ولی دختره پشت سر مامانم حرف میزنه و خیلی شیطونه
عزیزم من یک ساله ازدواج کردم اولش کسی اسم خانوادم میورد میخندیدم روم نمیشد بحث کنم و بعدش عوض شدم کسی تخم نمیکرد اسم خانوادم بیاره میریدم بش
خب چجوری یاد گرفتی ک اجازه بی احترامی ی خانوادتو ندی؟
ولی کم کم به اخلاقش عادت میکنی و هرچی بگه برات عادی میشه
ببین مثال میزنم:چن وقت پیش با شوهرم نشستیم حرف میزنیم بهش اروم گفتم بریم پیش فلان دکتر وقت بگیرم رو پیشونیت خط اخم افتاده بوتاکس کن.مادرشوهرم شنید پرید وسط حرفم ک پسرم مگه چشه داداشو باباتو ببر
هرچی میشه میگع داداشته باباته
میریم خونشون میاد میچسبه بما نمیزاره دو دیقه نفس بکشیم.اه خیلی خسته کنندس اخلاقش اتفاقا رفته رفته عن اخلاقش درمیاد بعید میدونم عادت کنم بش
اینو بگم هر ادمی هر مدت یه چیزی یاد میگیره و تغییر میکنه من خیلی از فامیلام دیدم ک کسی اسم خانوادشون میورد خیلی قشنگ جواب میدادن ک طرف نمیدونست چیزی بگه منم هر بار کسی اسم خانوادم میورد بهشون میگفتم مامانم میدونه شما اینجور راجبش میگید من میخوام بهش بگم که چرا فلانی باید اسمتو بیاره دیگه همه میترسیدن
پس این مشکل تربیت داره
من کار کردنو اصلا درک نمیکنم منم سر کار کردن خیلی دعوا کشیدم اما خدایی مقاومت کردم نرفتم حرفشم شد گفتم من که نمیتونم میگم پسرتون میاد کمکتون میکنه عین خواهر شوهرم رفتار کردم گفتنی هم گفتن از اون یاد گرفتم الان شام یا نهار برما ظرف فقط میشورم سفره رو حتی میگم شوهرم جمع کنه از ادل باید عادت میدادی بعدم اونا حق ندارن بگن از خانوادت توام از خودشون بگو البته با خنده
اره خیلی بی شعوره دیروز برگشته میگه مردی ک ب حرف زنش گوش گنه‌مرد نیست زنه.گفتم مامان چرا اینجوری میگی خوبه خودتم ی زنیا میگه خوب میکنم‌.صرفا فقط برای اینکه برینه بمن اینجوری میکنه
منم هرچی باشوهرم حرف میزنم مادرشوهرم ازم میپرسه چی گفتی میخوای چکار کنی ساکت میشم دوباره از شوهرم میپرسه منم میگی هیچی مهم نیس ول نمیکنه و بعد دید منو شوهرم محل به فضولیاش نمیدیم دیگه بعضی وقتا دست میکشه
اونوقت باید سریع با خنده به پدر شوهرت میگفتی شما که اینقدر اقا هستید هم به حرف زنتون گوش نمیدید بزار از حزف خودش خودشم لطمه بخوره، ی جور حس حسسودیه تو با شوهرت خوب باش خودش خسته میشه
بگو یعنی پدر شوهرم زنه ک حرفتو گوش میده
افرین دقیقا اینجوری میکنه هرکی هر چی میگه این باید تهشو دربیاره منم باشوهرم حرف میزنم میگه چی میگی چیشد ولی من عین احمقا توضیح میدم براش تک ب تک چون اگ توضیح ندم شوهرم عصبی میشه میگه چرا جواب مامانمو نمیدی
متاسفانه شوهر شما مثل شوهر من همه چیو قشنگ تا واو اخرش از اول توضیح داده الانم نده ها توو میشی ادم بده
با پدر شوهرم مث سگو گربن سیصد سالشونه ولی انقد بی تربیت و بیشعورن از سنشون خجالت نمیکشن تو جمع میرینن ب همدیگه مرده تا دهنشو باز میکنه زنه میزنه تو دهنش اونم فشش میده میگه ایمانتو گاییدم بی دین🤐🤐🤐🤐خیلی سطح فرهنگشون پایینه منم اب میشم ازاین حرفا چون من ندیدم تا حالا اینجور چیزارو
من شوهرم بعضی وقتا متوجه میشه مامانش فضوله میگه مامان چرا میپرسی ک چی بشه بس کن دیگه اگه قراره توضیح بدم همون بلند حرف میزدم و بهت میگفتم بعضی وقتا هم میگه مامانم باتوئه جواب بده
من شوهرم با نهایت احترام جوابشو میده زبون نداره ک بش بفهمونه دخالت نکن تو حرفای خصوصی زنو شوهری.بدبختیه دیگع خودمم لال بشم زبونم بند نمیشه ک اون پرسیدنی مث تو جوابشو ندم بشینه سرجاش بفهمه نباید دخالت کنه
عزیزم اینا یه عمره نتونستن خودشون درست کنن و باهم مشکل دارن تو دیگه جا خود داری و باید همه حرکاتشون عادی بشه هرچقد بزرگ بگیری و اهمیت بدی مسئله بزرگ و مشکلتر میشه فقط سعی کن به شوهرت بفهمونی ک قرار نیس جوری ک پدر مادرامون زندگی کردن ما مثشون بشیم و باید زن شوهر نمونه باشیم و....
از الان به شوهرت بفهمون با این اخلاقش مامانش راضی نیستی و بزار اونم کم کم درست بشه و بعدشم هرچی میشه توخونتون بین خودتون حرف بزنید وقتی پیش اونا میری حرف از هیچی نزن

سوالات مشابه