Ooma
پرسش (1404/08/15):

سوال درباره ی خانواده ی شوهر

سلام خانما من از روز اولی که عقد کردیم جاری هام بدون هیچ دلیلی یا اینکه حرفی بینمون باشه خیلی باهام سردن جوریکه در حد سلام و احوال پرسی اونم به زور وقتی مجبوری همومیبینی
با رفتارشون یجورین انگار با من دشمنی دارن
ولی شوهرم برادر زاده هاشو خیلی دوس داره براشون هرکاری میکنه درحالیکه میدونم اونا با بچه ی ما همچین رفتاری نمیکنن حتی یه تبریک ساده هم نگفتن
میدونم برادرزاده هاشن ولی باز یجورایی اذیت میشم از اینهمه توجه شوهرم بهشون

کوتاهی بزرگترهارو که نمیشه پای بچها گذاشت حالا ایشالابچه خودتون دنیابیاد شوهرت بیشتربابچه خودش وقت میگذرونه و یه مقدارازاون حس محبت به بچهای دیگران کمترمیشه بعدببینه برادراش بابچش چجوررفتارمیکنن اونم ناخوداگاه سردترمیشه نسبت به بچهای اونا
بالاخره باید محبت دوطرفه باشه دیگه
تو هم بی محلی کن والا
خب به شوهرت بگو فردا روز بچه خودمون اومد هم همینجوری گرم باشی با بچه خودت
منم شوهرم خیلییییییی با پسرخاله هاش رفتار صمیمی داشت

وسیله بخره خوراکی بخره در حدی که اینقدر صمیمی شد پسرخاله هاش توی روش در اومدن

من خیلی بهش میگم یه جوری باهاش بهت احترام بذارن اینقدر لوس نکن اینارو محل نمیکرد

اینقدر ببخشید ریدن به شوهرم اینقدر مسخره شد رفتارشون

هربار خاله اش اومد دست خالی اومد و من به شوهرم اعتراض کردم که تو همیشه دست پر میری خونه خاله ات ولی اونا کاری نمیکنن

بلاخره بعداز ۵ سال نتیجه داد نه چیزی میخره نه دیگه صمیمیه
همسرت هم بچه خودش بیاد تغییر می‌کنه مطمئن باش ولی چون حامله هستی سکوت نکن خودخوری نکن برای بچه خوب نیست حرفتو بزن
ققط امیدم به اینه که بچمون به دنیا بیاد به سمت بچه ی خودمون میاد
همین دیگه فقط به فکر اوناس درحالیکه اونا یذره هم به فکرش نیستن
ولی وقتی درمورد اونا حرف میزنیم گارد میگیره برا همبن زیاد به روم نمیارم دیگه چون بی فایدس
یکمی صبر کن ولی باهاش حرف بزن بگو همش میترسم فردا روز بچه ما دنیا بیاد همین بمونی

ولی شک نکن عوض میشه
من گربه داشتم زمان بارداری شوهرم جوری وابسته گربه بود نمیدونی شدیدا یعنی شبا بغلش میکرد می‌خوابید

منم حرص میخوردم همش میگفت گربه تا قیامت باید پیش ما بمونه بچه هم بیاد گربه باید باشه

من خودم ترسیده بودم باور نمیکنی پسرم دنیا اومد شوهرم تمام وقتش شد پسرم

گربه رو هم دوست داشت ولی سرگرم پسرم شد حسابی
مرسی عزیزم
امیدوارم همینطور بشه
غصه نخور ، بهش فکر نکن ، تغییر می‌کنه باز خوبه بچه های برادرش هستن باز غریبه بودن بچه دوست و اینا سخت تر بود
آره خب غریبه نیستن😘
اگه شوهرت به شما بگه به بچه های خواهرت محبت نکن قبول میکنی؟؟
عزیزم همسرت یه انسان مستقله ، همینطور که شما حق داری چه کسی رو کمتر یا بیشتر دوست داشته باشی اونم این حق رو داره
ازدواج مالکیت نیست ❌
بچه خودتون به دنیابیادانقدر مشغلش زیادمیشه که نمیتونه به چیزدیگه فکرکنه مطمئن باش
شوهرمنم واسه بچهای خواهربزرگش خیلی کارامیکرد
خواهراش اصلا زنگ نمیزدن حالشوبپرسن فقط وقتی که کارداشتن زنگ میزدن دایی دایی میکردن الان شوهرم فهمیده چقدراونا زرنگن دیگه بهشون باج نمیده
مطمئن باش بچت دنیابیاد خیلی چیزا تغیرمیکنه

سوالات مشابه