Ooma
پرسش (1401/01/05):

قطع رابطه با مادرشوهر اری؟؟؟

سلام دوستان گلم.چند وقت پیش مادرشوهرم متوجه شد که شوهرم خونه ایی رو که تمام و کمال پولش از خودم بوده رو به نامم زده(در واقع خونه ایی رو که قبل از ازدواج خریده بودم رو تبدیل به احسن کردیم با هزینه خودم)روز قبل از عید از همه جا بی خبر رفتم پیشش چون می‌خواستیم بریم سفر ازش خداحافظی کنم .دیدم محل نمیذاره به من و سرد برخورد میکنه .وقتی فهمید شوهرم میخواد ما رو ببره سفر گفت کجا میخوای ببریشون برو برا خودت استراحت کن اونجا هم توی زحمتی .منم به شوخی بهش گفتم زنش نمیدادی تا پیش خودت استراحت کنه .یهو با لحن خیلی تندی بهم گفت با تو حرف نزدم که جواب میدی با بچه ام بودم .بچمه اختیارش رو دارم باهاش حرف بزنم .با تو حرف نزدم که ... خلاصه منم کلام رو کوتاه کردم و گفتم منم بعداز این دیگه با شما صحبتی ندارم و خداحافظی کردم و رفتم بیرون .خیلی عصبی شدم ازش و به حد نفرت رسیدم.چطور میتونه حق من رو توی زندگی نادیده بگیره .اصلا اون چکاره هست که انتظار داشته من قبول کنم خونه ایی رو که تماما حاصل دسترنج خودم هست به نام شوهرم باشه ؟؟ به شوهرم گفتم اگه این اتفاق واسه خواهرت پیش میومد مادرت قبول می‌کرد خونه به نام دامادتون باشه که حالا یه همچین انتظاری از من داره؟؟ شدیدا مخالف این هستم که حقوق زن توی زندگی پایمال بشه برام قابل قبول نیست که من رو توی زندگی نادیده بگیرن منم دارم زحمت میکشم و حق دارم چیزی از خودم داشته باشم .
الانم دیگه تصمیم گرفتم طرف مادرشوهرم نرم.هرچند رفتن و نرفتن من برا اون فرقی نمیکنه اما حداقل خودم نمیبینمش اعصابم آروم تره .
بنظرتون چکار کنم که دیگه کاملا بی تفاوت باشم بهش ؟؟ قطع رابطه درسته ؟؟

به شوهرم گفته بود .منم دلیل این حرکت مادرش رو ازش سوال کردم گفت بخاطر این بوده گفته چرا به نامش کردی
ب اون ربطی نداره...ولی فک نمیکنم این مسئلرو باید مطرح میکردین ک بدونه اسم کیه
عزیز رفتن و نرفتن من براش فرقی نمیکنه .بعد اگه من برم بازم میخواد بی احترامی کنه منم آدم زبون داری نیستم که بخوام جوابش بدم یعنی همون لحظه کم میارم
من جای تو بودم اونروز بحث مینداختم خونش میگفتم سند رو رفتیم زد ب نامم
تا ب حرف بیاد و بعدش قشنگ میریدم بهش
ب نظرمن ادم باید خیلی چیزارو مخفی کنن ازخونواده ی شوهر...چون هرکاریم کنی بازم حساسوابلهن
ن عزیزم این ثروت مال خودش
مال پسرش نبوده ک حق ب جانب بشه
الهی...بهت حق پیدم
همون دیگ...امااینا نمیفهمن که
کلا منظورم اینه ک نباید اصلا حسابشون کرد چ برسه بخای براشون توضیح بدی
من ک میگم بهترین کار رو کردی
ب درک ک فهمیده
سرتو بالا بگیر ثروت خودته مگه شوهرت از خونه ننش اورده ک طلبکارن
منم به شوهرم گفتم چه ربطی به اون داشت که مطرح کردی .گفت بابت مسئله ارث و میراث میخواستم بعدا اذیتت نکنن فک کنن خونه به نام منه
اها...افرین به شوهرت
راست میگ
من سه دنگ خونه به ناممه کسی نمیدونه الانم که باردارم بازم از طرف شوهرم کسی خبر نداره
عزیزم من یه زمین از بابام خریدم دنگ شوهرم ب اسم‌خودش
واسه منم ب اسم خودم
ماشینمم ب اسم خودم
این مسئله رو بارها تو روی خانوادش گفتم
چون رک میگم ک پول خودم بوده
خیلی خوبه
من مسافرتم بخوام برم باز خودم میرم و میام چه خداحافظی
الان ک فک میکنم واقعا خوانواده ی شوهرم عالین
اولا مثل خلا میگفتیم هنوز نرسیده هی باباش زنگ میزد کی برمیگردی شما رفتین مادرت حوصلش سر میره یعنی باید مارو هم میبردین😅
زمانی که برا عقدم یه تک پوش و یه نیم ست مادر شوهرم خرید ۴ ماه بعد فاکتورش رو داد به شوهرم گفت اینقدر برات خرج کردم پولم رو پس بده 🙄
چ نفهم
اونوقت توقع داره ثروت مفت ب نام بچش بخوره
منم اگه خانواده همسرم بفهمن اصلا نمیگن چرا زدی به نامش اما دلیلی نمیبینم اصلا بگم چون جاری هم بفهمن روزگار برادرشوهرام و جهنم میکنن😄😄😄
چه سعادتی بخدا . آدم باید شانس داشته باشه از مادرشوهر
عزیزم تو این زمونه ب بهترین مرد هم نباید اعتماد کرد
من معتقدم وقتی خودم زحمت کشیدم پول دراوردم خونه ماشین خریدم چرا باید ب نام شوهر بزنم
والا بخدااااا
والا من از روز اول بهش گفتم هرچه توی خونه پیش اومد همینجا تمام میشه خبر از خونه بیرون نمیره
عزیزم جاری وقتی میتونه روزگار شوهرشو سیاه کنه ک خونه واسه شوهر باشه ب اسم زن بزنه
ولی این موضوع رو بخاطر مسئله ارث و میراث پیش کشید .که باز هم با وجود سند هیچ دلیلی نداشت این رو مطرح کنه
خانواده شوهرمن هم خوبن ولی باید همه جا حد رو نگه داشت عزیزم
آره منم خونه به اسم همسرم بود نصفش و به نامم کرد گفت هرچی تو زندگیمون داریم نصف نصق
لایک
خب شیماجان تو کار درستی کردی نگفتی
ولی قضیه این دوستمون باشما فرق داره
والا قبل از ازدواج همه چی داشتم تمام و کمال خونه تکمیل جهاز کامل .شوهرم با یه چمدون لباس اومد .
الان ماشین خارجی خریدیم مغازه خریدیم .خب خودش تنهایی میتونست اینا رو داشته باشه ؟؟؟ اینا مگه نتیجه زحمت منم نیسن؟؟ خوبه بفهمه اینا رو
والا موندم چجوری این چیزا رو به رخ مادرش بکشم که زبونش بسته شه
به شوهرم میگم این همه مادرت متلک میپرونه به من خوب لااقل یه چیزی بگو این همه بی حرمتی نکنه من آدمی نیستم که زبون بکشم .تو بهش بگو .اونم میگه اخلاق مادرم همینه ولش کن از این گوش بشنو از اون گوش در کن
بخدا سفر رو توی دهنم زهر کرد
اخلاق خاصی داره کسی هم زیاد باهاش رفت و آمد نداره از بین ۵تا بچه فقط دوتاشون باهاش رفت و آمد دارن ۳تای دیگه قهرن 😑
گفتم منم قطع رابطه کنم بلکه اعصابم راحت بشه .نمی دونم به شوهرم هم بگم کمتر بره پیشش
حتما حتما برید سفر
اینطوری بهش میفهمونی که حرفت هیچ اهمیتی نداشته
ماشین شوهرتم بکن به نام خودت تا بیشتر بسوزه 😂😂
همینا براش کافیه، اتفاقا برو پیشش و براش تعریف کن که شوهرت چقدر تو سفر به زحمت افتاد 😄😄
یعنی یه خونه ایی که ارزش مالیش بیشتره
اوووه چه پرتوقع
عزیز یه ماشین به نام من یه ماشین به نام شوهرم.اما این رو خداروشکر نمی دونه
ولی شوهرت اشتباه کرده به اونا گفته وقتی سند به نامته چه مشکلی قراره پیش بیاد احتمالا اونا پرسیدن شوهرت هم واقعیت رو گفته
شوهرا وقتی فضولی میکنن از این توجیح های مسخره میارن 😂😂
نمیدونم منم بهش گفتم دلیلی به گفتن نبوده .
شاید هم مادرش ازش سوال کزده که مثلا خونه رو خریدی به نام خودت یا به نام زنت اونم که بلد نیست مخفی کنه از مادرش
اتفاقا بگو بهش تا بدونه
اونیکی هم بگو بزنه نامت
همشون فضولن، شوهر منم خیلی دهن لقه، حالا خیلی بهتر شده
خونه ما رو نصف پولش رو من دادم ولی کامل به نام منه مادرشوهرم گفت به خودتون مربوطه ولی پیش فامیلامون نگین کامل به نامته
والا مادرشوهر فهمیده گلی است از گل های بهشت
گلی از گلهای بهش تو این دنیا یافت نمیشه😂
دیگه دلم هم نمیخواد بچه هام رو ببره پیش مادرش ولی می دونم نمیشه این کار رو کرد
بنظر من قطع رابطه نکن
این موضوع رو به عنوان نقطه ضعفش بدون و دست بذار روش 😄
پرو پرو از من پرسید منم بهش گفتم به نام منه آخه خاستیم وام بگیریم برادرش کارمنده به خودش زحمت نداد به داداشش بگه ضامن ما بشه منم رییس شرکتمون ضامنم شد واسه همین کامل زدم به نام خودم
چرا والا پیدا میشه .ما شانسش رو نداشتیم
عزیزم شما میخوای با خانواده شوهرت قطع رابطه کنی مختاری
اما نمیتونی همسرتو از رابطه با خانوادش منع کنی
چون مادرش هر چقدرم بد باشه برا اون خیلی مهم و با ارزشه
و اینکه اگه بخوای ارتباطشو با مادرش قطع کنی میشی ادم بده و مادر شوهرت بیشتر در مقابلت جبهه میگیره

برا اینکه شوهرتم ناراحت نشه از این بابت باهاش صحبت کن و در کمال ارامش و با احترام براش توضیح بده ک اگه دوست داره و میخواد شما با خانوادش در ارتباط باشی باید با مادرش صحبت کنه ک با شما بحث نکنه بی احترامی نکنه و اگه حرفی زد ک باعث دلخوری شما شد بهشون اعتراض کنه
در غیر این صورت بگو من نمیام جایی ک حرمتمو نگه نمیدارن
والا ما هم توی زندگی مشترک حق و حسابی داریم .هرچه مرد تو زندگی بدست میاره چه زن شاغل باشه چه خونه دار حاصل زحمت اون بنده خدا هم هست. زن شاغل زحمت دوچندان داره زن خونه دار هم از خیلی چیزای زندگی میگذره و پس انداز میونه
میدونی مادرش میترسه میگه خونه که به نامشه مهریه هم داره فردا خدای نکرده مشکلی پیش بیاد پسرمو میندازه بیرون بچه ها رو هم خودش میگیره
وگرنه چه به نام شما باشه چه به نام شوهرت در هر صورت مال بچه هاتونه
به نظرمن از لفظ خونه من ماشین من استفاده نکن حساس میشه بگو خونه ما ماشین ما
اون با مادرش قطع رابطه نکنه اما رفت و آمدش رو کمتر کنه .دلیل نداره هر روز هر روز اونجا باشه
هیچ وقت همچین کاری نکردم .
والا خیلی سخته هم شاغل هم بچه داری
حقته ک بنامت باشه
این ۶سالی که با هم داریم زندگی میکنیم توی خونه من هستیم اما یکبار نگفتم و به روش نیاوردم
حتما تازه فهمیده یه مدت که بگذره براش عادی میشه شوهرت باید قانعش کنه بگه زنم دوستم داره و هیچوقت تنهام نمیذاره و داره برای بچه هامون زحمت میکشه و زندگیمون رو دوست داره
آفرین کار درستی میکنی
کلا آدمی نیستم که از بابت دارایم به رخ شوهرم بکشم
چون اینجوری خودم رو ندید بدید کردم
الان اگه شما بهش بگی رفت و امدتو کم کن حساسش میکنی میفهمه ک بخاطر رفتار اخیر مادرشه نمیپذیره
و ممکنه حتی باعث بحث بینتون بشه

بزار ی مدت بگذره بعدا ازش بخواه رفت و امدشو کمتر کنه
ولی واقعا از قضاوت اونا واسه خودم دلم میسوزه
دوست منم تو مجردی خونه و ماشین خریده ازدواج کرده مادرشوهرش همه جا میشینه میگه پسرم خونه خریده ماشین خریده ازدواج کرده دوستم اصلا ناراحت نمیشه میگه دلش به این حرفا خوشه بذار خوش باشه
خب مادرشوهر اون فقط تعریف میده
مادر شوهر من توی روی شوهرم میگه چرا این کار رو کردی
لابد فردا پس فردا افسار زندگیمون هم میخواد دست بگیره
ولی به شوهرت بگو من همسرتم مادر بچه هاتم باید احترامم حفظ بشه وقتی من احترام میذارم باسد احترام ببینم بگو با مادرش صحبت کنه اگه مادرزن همچین بی احترامی کنه مردا دیگه نمیرن اونجا تازه بعضیا نمیذارن زنشون هم بره خونه مادرش
بنده خدا مامان و بابام عروس و داماد رو عین بچه های خودشون میدونن
اما مادرشوهر من عروس و داماد رو حساب هم نمیکنه
بنظرتون چکار کنم که شوهرم وقتش بیشتر پر شه کمتر فرصت کنه بره خونه مادرش
توقع اونا نابه جا هستش و همسرتون لاید مادرشون رو روشن کنن وگرنه شما هر چی بخای توضیح بدی بدتر جبهه میگیرن فعلا رفت و آمد رو کمتر کن ولی کلا قطع نکن زندگیت رو تلخ نکن اونجا رفتی با بچه هات سرگرم باش
بگو خسته ای انرژی نداری غروب زودتر بیاد خونه با بچه ها وقت بگذرونه تا هم بتونی استراحت کنی هم کاراتو انجام بدی
وقتی قراره برم جایی که جواب سلامم رو سرسنگین بدن خب خودم رو کوچیک کردم
با همسرت دوستانه در این مورد صحبت کن
دقیقا همینطوره
مرد نباید اجازه بده خانوادش ب همسرش بی حرمتی کنن
مادرشوهر اگه ببینه پسرش در مقابل بی احترامی مادرش ب خانومش ساکت مونده و اعتراض نکرده بازم ب این بی حرمتی ادامه میده
اما اگه همون اول اقا در مقابل بی احترامی مادر بایسته دیگه خانوادش ب همسرش بی احترامی نمیکنن چون میدونن ک پسرشون، داداششون هوای خانومشو داره و در مقابل بی احترامی ساکت نمیمونه
شوهرم کارش دو هفته دو هفته هست
دقیقا اگه سالی یه بار هم بری ولی بی حرمتی کنن تا چند وقت اذیتی
کاش شوهر من این چیزا رو می‌فهمید. خیلی بهش میگم .اون روز هم گفتم همه اینا مقصر خودتی که از اول مقابل مامانت با این حرفا و حرکاتش خندیدی و کوتاه اومدی
نمیدونم چرا اکثر خانمهای شاغل از خانواده شوهر شانس نمیارن
بازم بیشتر با شوهرم در این مورد حرف میزنم. کاش بفهمه و درک کنه من رو
بخدا من خیلی آدم بی زبونی هستم اصلا نمی دونم چطوری باید حرف بزنم که شوهرم بفهمه
والا من خواهرم شاغل بود از ۱۷سالگی
شاید چون طمعشون زیاده .
شوهرش بیکار ررررر
همه چی بنامشه
بابام خونه داد ب خواهرم
اما. بنام دامادمون
به نام شوهر ؟؟یا خواهر؟؟
همینجوری پرتوقع میشن دیگه
بابام،، دامادمونو سرکار گذاشت، حتی دیپلم نداشت، الان دکترای گرفت،،، تو کارمند وزرات اطلاعات شده
چه کار اشتباهی
ادم شدع برامون،، ماها سگ محلش میکنیم
کلاس میزاره
بعد داداشای خرم، کارمند عادی
اونا ناهار و شام، بهترین و بهترینا،، انواع نوشیدنی ها،،
اصلا به داماد جماعت نباید رو داد
بخدا دامادمونو آدم کردیم
ببخشیدا معلومه پررو میشه میگه دخترشون چه ایرادی داشته خونه دادن به من
الان فقط خرج خانواده اش میکنه
برا خانواده ام کاری یا خریدی،، پول میگیره
تازه بابام ضامن شده،،، قسط نمیده،،
خواهرم چیزی بشوخی بگیم،، ناراحت میشه
معلومه الان میگه شوهرم سری توی سرا در آورده
بنام کسی نکرد بابام،، بعدها خواهرم گفت بزن بنام شوهرم، من از طرف کارم،، میخان زمین بدن
من زنداداشم میخاست مهریه شرو ببخشه داداش خدابیامرزم گفت هیچوقت اینکارو نکن من الان خوبم شاسد ده سال دیگه آدم دیکه ای شدم یه ملک داشت به نام زنش بود ولی باهم کار کردن خونه سه طبقه ساختن زنش خاست نصفشو به نام داداشم کنه دادلشم گفت نمیخاد من و تو نداریم ماهم ناراحت نشدیم و چیزی نگفتیم
خدا رحمتش کنه
زنده باشی عزیزم
خدارحمتش کنه
آدم فهمیده و چشم و دل سیری بوده
ممنون عزیزم خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه
شاید بخاطر همین رفتارها الان زنداداشم هر هفته میاد به پدرمادرم سر میزنه تو دنیا فقط محبت میمونه
من همیشه ب شوهرم میگم همونطور ک من اجازه نمیدم تو خانوادم کسی ب تو بی حرمتی کنه( البته خانوادم شوهرمو خیلی دوست دارن خداروشکر مشکلی ندارن)
همین توقعم از تو دارم
تو باید از من پشتیبانی کنی
باید طوری برخورد کنی ک کسی ب خودش اجازه نده ب من بی احترامی کنه
خداییش هم همیشه همینطور بوده
ب خانوادش میگه اگه ب همسر من خوبی کنید بهش احترام و. ارزش بزارید مثل اینه ک ب من احترام گذاشتید و در مقابل اگه بهش بی حرمتی کنین ب من بی حرمتی کردید


هر موقع هم از کسی دلخور بشم ب شوهرم میگم شوهرمم بهشون تذکر میده
از اون طرفم وقتی ازشون خوبی میبینم کلی برا شوهرم تعریفشونو میکنم ک فک نکنه من فقط گِله هامو براش میبرم

برا همین خداروشکر تا حالا تو خانواده شوهرم ب مشکل جدی بر نخوردم
عزیزم خیلی ها این رفتارودارن و چشم دیدن عروس و ندارن چراشو نمیدونم اما باید کاری کنی که خودش پشیمون بکنه با دورشدن و قطع رفت و امد یه درصد از چشم همسرت اگه بیفتی کلا زندگی برات نمیمونه و مجبوری یا به زور بری دیدنشون یا کلا جدا بشی
پس عاقلانش اینه با کارات بهش بفهمونی که حق با تو هست هر وقت خواهر همسرت بود تو جمع بهش بگو ببین جوابش جلو مادرت چیه و اونوقت به همه بفهمون که زندگی رو زن نگه میداره نه مرد
انشالله هیچ وقت به مشکل برنخوری که این جماعت اعصاب نمی‌ذارن واسه آدم
اصلا هم ناراحت نباش و انگار چیزی ندیدی نشنیدی جز خودت دلخور باشی چیزی درست نمیشه
وقتی شوهرم رفتار مادرش رو با من میبینه چرا بابت نرفتن به خونه اش باید از چشم شوهرم بیوفتم ؟؟؟
کلا بزار ببینه تو بیشتر خوبی کردی و مادرش مقصره
خب این بی حرمتی های مادرش یعنی نمیتونه دل من رو نسبت به شوهرم هم سیاه کنه ؟؟
اینطور همسرت بیشتر پشتت وای میسته
مادرا اونقدر زرنگن با گریه و اه و ناله کاری میکنن پسرشون حتی از زندگیش بگذره
والا آدم یه صبر و تحملی داره .تا کی باید خوبی کرد ؟؟
تو خوب باش
ما بد باشیم اونام بدتر اونوقت تو میخوای بدتر باشی
بزار احساس خجالت کنن شرمندت بشن
شمام تا وقتی ک شوهرت تغییر رویه نداده رفت و امد نکن
باهاش اتمام حجت کن
بگو احترام هر کسی دست خودشه
اگه تو نمیخوای ب من احترام بزاری
اگه خانوادت نمیخوان ب من احترام بزارن دلیل نمیشه منم ب خودم احترام نزارم و خودمو بی ارزش کنم

اگه واقعا برات مهمه ک رابطه منو خانوادت برقرار بمونه رفتارتو تغییر بده
اگه نه ک از قطع رابطه من گِله و شکایت نکن
مادرش شرمندگی حالیش نیست عزیر.
مادرشوهرم کسی بود که از مادر خودش دل کند و حتی توی مراسم عذاداریش نرفت اون وقت میاد پیش من شرمنده بشه
عزیزم نمیتونی قطع رابطه کنی
بخاطر همسرا این کار رو نکن.سیاست داشته باش.ب همسرت بگو از دست مادرت خیلی ناراحتم و فقط بخاطر تو رفت و آمد میکنم ولی انتظار نداشته باش با مادرت عین قبل رفتار کنم
اره دقیقت
چون کاری نکرده ک بخوای کلا قیدش رو بزنی
دنیا کوتاهه کی میدونه کی زندست فردا
یعنی این دخالت محسوب نمیشه ؟؟؟ اینکه ناراحته چرا من حق خودم رو خواستم چیز خاصی نیست یعنی ؟؟
اگه قطع رابطه کنی ب مادرشوهرت فرصت میدی که کاری کنه همسرت برعلیه شما رفتار کنه
چرا
ولی در حدی نیست ک بگی دیگه نمیخوام ببینمش
شوهر باید عاقل باشه زندگیمون رو بازیچه دست نکنه
ببین مادرشه
اگه فردا یه اتفاقی براش بیفته از جون و دل براش مایه میزاری حتی اگه بدعالم باشه .تو با زبون خوش بگو ما هر دو تلاش کردیم و مزد تلاشهامون و زندگی چندین سالمون بوده
هر کاری کنی سمت اون میره
عاقلانه رفتار کن
یعنی حالا اگه مادرش گفت زنت رو ول کن اونم باید بگه چشم ؟؟
چرا مسائل رو قاطی میکنی
بعضی مردا چشمشم میگن باور کن
اما الان اون کنار تو هست
پس عاقانه رفتار کردن به نفع خودته و زندگیت
شما سوال پرسیدی نظر خواستی من نظرمو میگم چون مادرشوهر خودم از مادرشوهر شما در درجه بدتره
صد درجه
مادر شوهر خواهر من الان کاری کرد خواهرم با سه تا بچه جدا بشه چرا چون میخواستن خونش.نو بفروشن پسرش با پول خونه بره خونه مادرش چند طبقه بسازه زندگی کنن این نخواست و اونقدر لجبازی شد که الان طلاق گرفتن و پسرشو داره داماد میکنه
ممنون که وقت میذارید و راهنمایی میکنی ولی منظورم اینه که شوهرم اینقد دیدش کوتاه نیست که به حرفی زندگی رو خراب کنه .
یعی مادرشوهر حاضره زندگی بچه اش رو زیر و رو کنه
بنظرم ی زمانی ک همسرت هم هست
حتما بهش بگو حرفت رو
بگو احساس میکنم ناراحت شدین از این قضیه میخواستم علتش رو بدونم
خیلی مودبانه و راحت و بدون عصبانیت حرفت رو بزن
میدونم چی میگی
ولی در حال مادرشه گلم
اگه همسرت بخواد قید شما رو بزنه بخاطر مادرش که اصلا باید قیدش رو زد
ما زن ها وقتی تو زندگی کم میاریم از طلا بگیر تا پس اندازامون تا حتی پول ارث پدریمونم به همسرمون دو دستی تقدیم میکنیم اونجا مادرشون نیست افرین. چقدر عروس خوبیه
من بارها شرایط شما رو داشتم به خودش گفتم مشکلم رو حالا میخواد ناراحت شه یا خوشحال شه حتی بارها ماه ها باهاش صحبت نکردم ولی اینکه کلا قطع ارتباط کنم نه
چون دلم نمیخواد همسرم تو دو راهی بمونه بین من و مادرش
شما نباید توضیح بدی که.وظیفه ی همسرته به مادرش بگه که خونه مال شماست
الان برام خیلی سنگینه که باهاش روبرو بشم ولی شاید یه زمانی که گذشت حتما حرفم رو بهش میزنم و یجوری هم بهش میرسونم که مسائل زندگی خودمون به خودمون مربوطه نه کسی دیگه
خودتو قاطی نکن بکش کنار بزار مادر پسر باهم سنگاشونو وا بکنن.از هم نمیرنجن ولی مادرشوهرتون از شما می رنجه
تنوری که داغه چرا سردش میخوای بکنی الان حرفاتو بزن روت نمیشه براش پیام بزار ویس بزار جوری که دل تو هم شکسته و تو هم امیدی میخوای تو زندگی حرفتو الان بزن
فعلا حرف نزن باهاش بزار آروم شی
ولی الان تصمیمی نگیر یا حرفی نزن که بعد پشیمون شی اینو خواهرانه بهت میگم
به همسرت هم غرش رو نزن عیدت رو خراب نکن چون اصلا ارزش نداره
من نمیخوام بهش توضیح بدم که خونه مال منه .میخوام حالیش کنم که دخالت نکنه
متوجهم .توپ رو بنداز تو زمین خودشون.همسرت رو بنداز جلو.
همسرت باید به مادرش بفهمونه که دخالت نکنه
اگر اینو میگم چون مشابه این وضعیت رو داشتما
متاسفانه تو حالت عصبانیت نمی تونم درست حرف بزنم کلامم تند میشه اون موقع شوهرم ناراحت میشه که با مادرم درست صحبت نکردی
کاش واقعا میتونست بگه به مادرش که دخالت نکنه
یعنی اصلا نمیگه که خونه مال شما بوده ؟ نمیگه حق با شماست ؟
اینک چیزی به اسمم باش یاکلی طلا دارم اصلا کارندارن....تازه خیلی تشویقمون میکنن ک پشت هم باشیم
اگر نمیتونه جلو مادرش از حق شما دفاع کنه یا قطع رابطه کن یا جدا خودت از حقت دفاع کن .
چون اینجوری واقعا نامردیه در حق شما
چرا به مادرش گفته پول خونه خودش بوده به نان خودش کردم ولی مادرش قبول نداره که میگه باید به نام تو میشد نه زنت
همسرت بعد این جریانی ک پیش اومد و رفتار مادرش رو دید چیزی بهت نگفت؟
چه رویی دارن بخدا
وقتی دید ناراحتم گفت اخلاق مامانم همینه .با ما که بچه هاش هستیم هم همینجوری و از این حرفای صد من یه غاز .آخر سرش هم گفت حالا ‌که تو نمیتونی تحمل کنی اصلا دیگهدنمیخواد بیای و بری .منم گفتم معلومه که دیگه خونه اش نمیرم هرچند برای اون رفتن و نرفتن من فرقی نمیکنه
خب دیگه وقتی گفته نمیخواد بیای نرو فعلا
البته عصبی بوده ی چی گفته مطمئن ن خودشم بعدش پشیمون شده از حرفش
والا نمی دونم واقعا پشیمون بشه یا نه
ولی اگه من الان نرفتم دیگه تا آخرش نباید برم چون اگه رفتم بازم خودم رو کوچک کردم
کلا مادرشوهرم عادت داره هرچند وقت یبار آتیش به جون یکیمون بندازه
دم عیدی نوبت من بود
خیلی کار خوبی کردی به اسم خودت زدی
محلش نده وقتی شوهرت نمیگ رفت و امد کن تو هم نکن این رفتارشم بهونه کن
شوهرت خیلی خوبه.پدر شوهر و مادر شوهرم صد حرفم بهم بگن شوهرم میگ باید هر روز بری خونشون اخه طبقه پایینشون هستیم
من نمیدونم چرا مادر شوهر چشم دیدن عروس رو نداره
مگر عروس بدبخت فلک زده بی پدر مادریکه بشه نوکر بیجیره و مواجبش
اونوقت این عروس عالیه
خدایا خودت به ما صبر بده ⁦🤲🏻⁩
اتفاقا بسیار کار خوبی کردی....مبارکت باشه.....خیلی به فکر پسرش بود خودش خونه میداد پسرش......چطور تو خونه بزنی بنامش که اصلا وظیفه نیست...
اون نبره مسافرت که وظیفش.....
قشنگم جوابش دادی .....
سمتش نرو تا خودش تماس بگیره ولی قطع رابطه نکن....
همین رو بگو .از نظر مادرشوهر من عروس انگار باید بغل خواب خوبی برا پسراش باشه و به خورد و خوراکش برسه .
کاش قبل از ازدواج این اخلاقش رو شناخته بودم
ب قول دوستمون ک اون بالا گفته احترام هربزرگتری واجب نیست
بزرگترداریم تابزرگتر
کسی ک انقدربیشعوره وباتو حالت طلبکارانه حرف میزنه همونجاای کاش بهش میگفتی چته ارث باباتومگه خوردم احترام خودتونگه داروازاین حرفا
اصلامن موندم ب ایناچه ربطی داره تو همه چی بایددخالت کنن.
واقعا نمی‌دونم چرامادرشوهرخوب پیدانمیشه
توام قطع رابطه کن سالی ی بارزنگ بزن عیدوتبریک بگو
اابته تو شوهرتو بایدببینی چ واکنشی نشون میده ب این موضوع قطع رابطه
اگه شوهرت تحت تاثیر مادرش نیست، باب دلت رفتار کن دلت نمیخاد، نرو اصلا و قطع رابطه کن
اما اگه شوهرت جوگیر مادرش میشه نزار تنها بره
چون کسی که جلو رو خودت اینطوری برخورد میکنه خدا میدونه پشت سرت جلو شوهرت چیا میگه
دقیقا🤌👌
شوهرم همیشه میخواد همه چی رو با آرامش حل کنه .
ببین مادرشوهرم اولین بارش نیست که تند برخورد میکنه و دلم میشکنه ولی این بار واقعا بحث دخالت پیش اومده که دیگه دلم نمیخواد حتی ببینمش .
خب حرف زور زده واقعا تو کت آدم نمیره
ولی بیشتر از حسادت با عروس سرچشمه میگیره بنظرم
چشم نداره ببینه چیزی داشته باشی با اینکه خودش میدونه تمام و کمال واسه خودته
ببین‌ من درک میکنم کاملا
خونه ای که شهر مادرشوهرم داریم واسه منه پولشو من دادم و بنام منه
ماشین زیر پامونم هم همینطور
بعد مادرشوهرم بدون هیچ مقدمه و ربطی
برمیگرده میگه پسر من خودش همه چی داشته خونه ماشین حقوق
انقد به خودت نناز
در حالیکه تا امروز حتی کلامی به زبون‌نیاوردم از هیچی
حتی مثلا به شوهرم‌میگم سوییچ ماشینتو نزار دم دست بچه ها در این حد حواسم هست به صحبتهام
ولی آدم حسود و بدذات خودش خودشو لو میده
خاهرشوهرم قهر کرده اومده خونه مادرش
که چرا من خونه بنامم نیست خودم که شاغل نیستم حقوق ندارم‌آینده من تضمین نیست
باید شوهرم‌خونه بنامم بزنه تا برگردم
بعد سالها زندگی
کلی برا شوهرم‌نک و نال کرد و توضیح داد. چند شبی هم خونه ما بود
شوهرم محلش نداد گفت برگرد خونت
شوهره هم گفته بود خونه نمیدم‌ولی مهریتو میدم‌بمون خونه مادرت دیگه نمیخام ریختتو ببینم
آخرشم برگشت
الانم با من قطع ارتباط کرده گفته منو نمیبینه اعصابش راحتتره 🤣🤣🤣
کلاا مادرشوهرا همینن من کلی طلا داشتم بجز سرویس نشون حلقم خانواده م بقیه طلاهامو کادو دادن واسه پول پیش خونه یه نیم ست النگو تک پوشمو فروختم و یه بار دیگه هم یه نیم ست اوایل ازدواجم فروختم مادرشوهرم اینارو نمیبینه ،یه بار خودم شنیدم شوهرم گفت میخوام خونه بخرم نصفشو بزنم به نام فاطمه چون طلاهاشو داده مامانش گفت طلاهارو خودت خریدی !!!!!_ چند وقت پیشم برگشت به شوهرم گفت میخوای ماشین بخری طلاهاتونو بفروش بدون اینکه نظر صاحب طلارو بپرسن !!! و جالب دختر خودش چندتا تیکه طلا داره خودشو به آب اتیش میزنه که دخترش طلاهاشو نفروشه
شوهرم گفته ماشین بخرم میزنم به نام تو فک کنم مادرشوهرم بفهمه میپوکههه
والا عروس خوب زیاد سر یه همچین مادرشوهری هست .بگو به خودم نمی نازم به خودم افتخار میکنم که برا پسر تو یه همچین زندگی درست کردم .
عجب از این مادرشوهرا هرچه نبینیمشون اعصابمون راحتتره والا
اینا دیگه نوبرن والا .خواهرشوهر هم از حسادتش
چه رو دار .
کاش میتونستن دهنشون رو ببندن و اظهار نظر نکنن
یعنی واقعا نمی تونن ؟؟ همچین مادرشوهری یه عروس سروزبون دار میخواد که بکوبتش که نتونه نفس بکشه
آره دیگه
تو تنها نیستی
همه جا از اینجور آدمها پیدا میشه
نباید بزاریم‌انرژی منفیشون رومون تاثیری بزاره
بعضیا خیلی بی چاک دهن هستن
تو هر جوابی هم بدی انقد بی ادب و بی منطق هستن که ‌کلا شان و شخصیتت بابت دهن به دهن‌شدن باهاشون زیر سوال میره
فقط باید فاصلتو باهاشون حفظ کنی

سوالات مشابه