ماه نسا | 1- ماهِ زنان؛ 2- (به مجاز) زیبا رو در میان زنان، زیبارو. | توضیحات بیشتر |
ماه نگار | (ماه + نگار = معشوق) (به مجاز) معشوقهی زیبارو. | توضیحات بیشتر |
ماه نوش | 1- ماه جاویدان و همیشگی؛ 2- (به مجاز) زیباروی همیشه زیبا. | توضیحات بیشتر |
ماه وش | (= مهوش) ماه مانند، مانند ماه؛ (به مجاز) رعنا و زیبا و معشوقه، زیبا و ... | توضیحات بیشتر |
ماهانا | (ماهان+ ا (پسوند نسبت)) منسوب به ماهان، ( ماهان. | توضیحات بیشتر |
ماهتاب | پرتو ماه، شعاع ماه، نور ماه، مهتاب. | توضیحات بیشتر |
ماهرخ | (= ماه چهر)، ( ماه چهر. | توضیحات بیشتر |
ماهرخسار | (= ماه چهر)، ( ماه چهر. | توضیحات بیشتر |
ماهرو | (= ماه چهر)، ( ماه چهر. | توضیحات بیشتر |
ماهک | (ماه+ ک/-ak/ (پسوند تصغیر و تحبیب)) 1- خوبروی کوچک، معشوقک زیباروی و ی... | توضیحات بیشتر |
ماهکان | (ماهک+ ان (پسوند نسب)) منسوب به ماهک، ( ماهک. | توضیحات بیشتر |
ماهناز | (ماه + ناز = قشنگ، زیبا) ماهروی زیبا. | توضیحات بیشتر |
ماهور | (ماه + وَر (پسوند دارندگی))، 1- دارای ویژگی و صفت ماه؛ 2- (به مجاز) زی... | توضیحات بیشتر |
ماهین | (ماه + ین (پسوند نسبت))، 1- منسوب به ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو. | توضیحات بیشتر |
مایسا | نام گیاهی کوچک و یک ساله که بسیار ظریف است. | توضیحات بیشتر |
مبینه | (عربی ـ فارسی) (مبین + ه (پسوند نسبت))، منسوب به مبین، ( مبین. | توضیحات بیشتر |
مدیا | (اَعلام) 1) نام یونانی ایات جبال یا عراق عجم که نواحی آن عبارت بوده از... | توضیحات بیشتر |
مرجان | (سریانی) 1- جانور بیمهرهی کوچک دریایی که پوشش آهکی ترشح میکند و نسلها... | توضیحات بیشتر |
مرسده | [مِرس = نام درختی، راش (فاگوس سیلواتیکا) + ده (پسوند مکان)]، 1- جنگل ر... | توضیحات بیشتر |
مرمر | 1- (در علوم زمین) نوعی سنگ دگرگون شدهی آهکی که به علت زیبایی در کارهای... | توضیحات بیشتر |
مروا | (در قدیم) فال خوب در مقابلِ مرغوا. | توضیحات بیشتر |
مروارید | 1- (در مواد) تودهی سخت، گِرد، کوچک و درخشان به رنگ سفید نقرهای یا خاک... | توضیحات بیشتر |
مُرَوه | به معنی مُرَوَح است که بسیار خوشبو و معطر کننده است، خوشبوی شده، بوی ع... | توضیحات بیشتر |
مژده | خبر خوش و شادی بخش، بشارت، مژدگانی. | توضیحات بیشتر |
مژگان | 1- مژهها، موی پلک چشم؛ 2- (در اصطلاح عشاق) اشاره به سنان و نیزه و پیک... | توضیحات بیشتر |
مستانه | 1- (به مجاز) سرخوش و شاد، همراه با سرخوشی و شادی؛ 2- (در قدیم) (به مجا... | توضیحات بیشتر |
مشک ناز | (اَعلام) (در شاهنامه) نام یکی از چهار دختر آسیابان که به همسری بهرام گ... | توضیحات بیشتر |
معینا | (عربی ـ فارسی) (معین + ا (پسوند نسبت))، منسوب به مُعین، ( مُعین. | توضیحات بیشتر |
ملک ناز | (عربی ـ فارسی) 1- موجب افتخار پادشاه به لحاظ زیبایی؛ 2- ویژگی آن که نا... | توضیحات بیشتر |
ملیکا | گروهی از گیاهان علفی چند ساله از خانوادهی گندمیان که خودرو هستند. | توضیحات بیشتر |
منیبا | (عربی ـ فارسی) (منیب + ا (پسوند نسبت))، منسوب به منیب، ( منیب. | توضیحات بیشتر |
منیژه | (اَعلام) (در شاهنامه) دختر افراسیاب، که عاشق بیژن پهلوان ایرانی شد و ب... | توضیحات بیشتر |
موژان | (= موجان) (در قدیم) خمار، پر کرشمه (چشم). | توضیحات بیشتر |
مونا | صاحب دساتیر کلمهی «مانا»، که نام خدای عز و جل است به « مونا» تصحیح کرد... | توضیحات بیشتر |
مه جنین | (فارسی ـ عربی) (به مجاز) دارای پیشانی سفید و زیبا، زیباروی. | توضیحات بیشتر |
مه رخ | 1- ماه رخ، آن که دارای رخساری چون ماه است؛ 2- (به مجاز) زیبا، خوبرو. | توضیحات بیشتر |
مه لقا | 1- ماه رو، ماه روی، ماه لقا؛ 2- کنایه از زیبارو(ی) است. | توضیحات بیشتر |
مه نیا | آن که نیاکان و اجدادش از بزرگان و سروران است، بزرگ زاده. | توضیحات بیشتر |
مه یاس | (مَه = ماه + یاس)، 1- ماهی که چون گل یاس است؛ 2- یاسی که چون ماه است؛ ... | توضیحات بیشتر |
مها | بزرگ، بزرگتر. [چنانچه این کلمه مَها /mahā/ تلفظ شود منسوب به ماه است؛ ... | توضیحات بیشتر |
مهاباد | (اعلام) 1) رودی در استان آذربایجان غربی به طول 85 کیلومتر، که از ارتفا... | توضیحات بیشتر |
مهان | (مَه = ماه + ان (پسوند نسبت))، 1- منسوب به ماه؛ 2-(به مجاز) زیبارو؛ [چ... | توضیحات بیشتر |
مهبان | (مَه = ماه + بان (پسوند محافظ یا مسئول))، (به مجاز) زیبا و مهتاب رو. | توضیحات بیشتر |
مهبانو | بانوی بانوان، سرور بانوان، بزرگ زنان. | توضیحات بیشتر |
مهتا (مه تا) | 1- همانند ماه، چون ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو. | توضیحات بیشتر |
مهتاب | 1- نور و روشنایی ماه؛ 2- مهتابی. | توضیحات بیشتر |
مهتاج | (= ماه تاج)، 1- تاج ماه؛ 2- (به مجاز) زیبای زیبایان. | توضیحات بیشتر |
مهدخت | (مَه = ماه + دخت = دختر) (= ماه دخت)، ( ماه دخت. | توضیحات بیشتر |
مهدیا | (مهدی = هدایت شده + ا (اسم ساز))، دختر هدایت شده. | توضیحات بیشتر |
مهدیس | (مَه = ماه + دیس = (پسوند شباهت))، 1- مانند ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو. | توضیحات بیشتر |
مهدیسا | (مَهدیس + ا (پسوند نسبت))، منسوب به مَهدیس، ( مَهدیس. | توضیحات بیشتر |
مهر نگار | (مهر = خورشید + نگار = (به مجاز) معشوق زیباروی، دختر یا زنِ زیباروی، ب... | توضیحات بیشتر |
مهرآذر | (مهر = مهربانی و محبت + آذر = آتش)، 1- آتشِ مهربانی و محبت؛ 2- (به مجا... | توضیحات بیشتر |
مهرآذین | (مهر= مهربانی و محبت + آذین (در قدیم) آیین، رسم، قاعده)، 1- در آیین و ... | توضیحات بیشتر |
مهرآرا | (مهر = مهربانی و محبت + آرا = مخفف آراینده، آراینده، آراستن، زینت و آر... | توضیحات بیشتر |
مهرآسا | ( مهر + آسا (پسوند شباهت))، 1- مثل خورشید، مانند خورشید؛ 2- (به مجاز) ... | توضیحات بیشتر |
مهرآفاق | (مهر= مهربانی و محبت + آفاق = گیتی، جهان، زمانه، روزگار)، (به مجاز) مه... | توضیحات بیشتر |
مهرآفرین | آفریننده ی مهر و محبت و دوستی. | توضیحات بیشتر |
مهرآنا | (فارسی ـ ترکی) (مهر = محبت و دوستی، مهربانی + آنا = مادر) 1- مهربانی و... | توضیحات بیشتر |
مهرآوه | (= مهرابه)، ( مهرابه. | توضیحات بیشتر |
مهرا | (مهر+ ا (پسوند نسبت))، منسوب به مِهر، ) مِهر. | توضیحات بیشتر |
مهرابه | (مهراب + ه (پسوند نسبت))، منسوب به مهراب، ( مهراب. 1- | توضیحات بیشتر |
مهراعظم | (مهر = مهربانی و محبت + اعظم = بزرگ)، 1- مهربانی و محبت بزرگ؛ 2- (به م... | توضیحات بیشتر |
مهرافروز | 1- افروزندهی مهر و محبت، افروزندهی مهربانی؛ 2- (به مجاز) مهرورزنده و م... | توضیحات بیشتر |
مهران دخت | (مهران + دخت = دختر)، دختر دارندهی مهر و محبت، دختر مهربان. | توضیحات بیشتر |
مهرانا | (مهران + ا (پسوند نسبت))، منسوب به مهران، ( مهران. 1- | توضیحات بیشتر |
مهرانگیز | برانگیزانندهی محبت و دوستی، انگیزندهی شوق و مهر. | توضیحات بیشتر |
مهرانوش | محبت جاوید، مهر و محبت جاویدان. | توضیحات بیشتر |
مهرانه | (مِهران + ه (پسوند نسبت))، منسوب به مِهران، ( مِهران. 1- | توضیحات بیشتر |
مهربان | 1- با محبت، با مهر، نیکی کننده، رحم کننده؛ 2- (در عرفان) مهربان صفت رب... | توضیحات بیشتر |
مهربانو | بانوی مهربان و با محبت، زنِ مهربان. | توضیحات بیشتر |
مهرجان | (مُعرب از فارسی مهرگان)، ( مهرگان. | توضیحات بیشتر |
مهرجهان | (مهر = خورشید + جهان)، 1- خورشیدِ عالم، آفتابِ عالم تاب؛ 2- (به مجاز) ... | توضیحات بیشتر |
مهردخت | (مهر = مهربانی، محبت + دخت = دختر)، دختر مهربان و با محبت. | توضیحات بیشتر |
مهرسا | (مهر = خورشید + سا (پسوند شباهت))، 1- مثل خورشید؛ 2- (به مجاز) زیبارو. | توضیحات بیشتر |
مهرشید | (= خورشید)، ( خورشید. | توضیحات بیشتر |
مهرک | (مِهر = خورشید + ک/ ak ـ/ (پسوند شباهت))، 1- شبیه به خورشید؛ 2- (به مج... | توضیحات بیشتر |
مهرگان | 1- جشنی که در ایران قدیم در شانزدهم مِهر به مناسبت یکی شدنِ نام روز با... | توضیحات بیشتر |
مهرگل | (مهر = خورشید + گل)، 1- گل آفتاب، گل آفتاب گردان؛ 2- (به مجاز) زیبا و ... | توضیحات بیشتر |
مهرناز | (اَعلام) نام خواهر کیکاووس که وی را به همسری رستم داده بودند. | توضیحات بیشتر |
مهرنسا | (فارسی ـ عربی) (مهر = خورشید + نسا)، 1- خورشید زنان؛ 2- (به مجاز) زیبا... | توضیحات بیشتر |
مهرنوش | (مهر = خورشید + نوش = جاویدان) (به مجاز) زیبایی جاوید و همیشگی، همیشه ... | توضیحات بیشتر |
مهرنیا | (مهر = مهربانی، محبت + نیا)، 1- از نژادِ مهربانان؛ 2-(به مجاز) مهربان ... | توضیحات بیشتر |
مهرو | (= ماه رو) (به مجاز) زیبا رو. | توضیحات بیشتر |
مهروز | (مَه = ماه + روز)، 1- ماه روز، ماهی که در روز نمایان است؛ 2- (به مجاز)... | توضیحات بیشتر |
مهروش | (مهر= خورشید + وش (پسوند شباهت))، 1- مثل خورشید، مانند خورشید؛ 2- (به ... | توضیحات بیشتر |
مهری | (مهر+ ی (پسوند نسبت))، 1- منسوب به مهر، م مهر؛ 2- (در موسیقی) نوعی از ... | توضیحات بیشتر |
مهرین | (مهر + ین (پسوند نسبت))، 1- منسوب به مهر. م مهر؛ 2- (اَعلام) 1) نام آت... | توضیحات بیشتر |
مِهزاد | (= مِهزاده)، (در قدیم) بزرگ زاده، شاهزاده. | توضیحات بیشتر |
مهسا | (مه = ماه + سا (پسوند شباهت))، 1- مثل ماه، مانند ماه؛ 2- (به مجاز) زیب... | توضیحات بیشتر |
مهسان | (مه = ماه + سان (پسوند شباهت))، + مهسا. | توضیحات بیشتر |
مهستا | (مهست = بزرگترین، مهمترین + ا (پسوند نسبت))، 1- منسوب به مهست؛ 2- (به ... | توضیحات بیشتر |
مهستی | (فارسی ـ عربی) (مَه = ماه + ستی = مخفف سیدتی)، 1- ماه خانم، ماه بانو؛ ... | توضیحات بیشتر |
مهشاد | (= ماهشاد)، ( ماهشاد. | توضیحات بیشتر |
مهشید | (= ماه شید)، پرتو ماه، ماهتاب، + ( ماه شید. | توضیحات بیشتر |
مهفام | (مَه = ماه + فام (پسوند به معنی رنگ))، 1- به رنگ ماه، به رنگ مهتاب؛ 2... | توضیحات بیشتر |
مهکامه | (مَهکام + ه (پسوندنسبت))، 1- منسوب به مهکام؛ 2- (به مجاز) آرزوی زیبای ... | توضیحات بیشتر |
مهگل | (مَه = ماه + گل)، 1- گلِ ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو. | توضیحات بیشتر |
مهناز | (= ماه ناز)، ) ماه ناز. | توضیحات بیشتر |
مهنور | (مه = ماه + نور) 1- نورِ ماه ؛ 2- (به مجاز) زیبارو. | توضیحات بیشتر |