Ooma
انتخاب نام دختر و پسر
اسم دختر و پسر عربی همراه با معنی
نام معنی مشاهده
کرار(عربی) 1- (در قدیم) حمله کننده؛ 2- (اَعلام) از القاب و صفات حضرت علی(ع...توضیحات بیشتر
کرامت1- (در تصوف) کاری خارق‌العاده، که به دست اولیا انجام میگیرد؛ 2- داشتنِ...توضیحات بیشتر
کرامت الله(عربی) بزرگی و بخشندگی خداوند.توضیحات بیشتر
کریم1- بخشنده، سخاوتمند؛ 2- از نام‌ها و صفات خداوند؛ 3- از صفات قرآن؛ 4- (...توضیحات بیشتر
کریمه(عربی) 1- گران‌بها، ارزشمند؛ 2- صفت هر یک از آیه‌های قرآن؛ 3- (در قدیم...توضیحات بیشتر
کسری (کسرا)(معرب از فارسیِ خسرو)؛ (اَعلام) عنوان هر یک از پادشاهان ساسانی. + ( خس...توضیحات بیشتر
کعبه(عربی) 1- مرتفع، جای چهارگوش، مکعب؛ 2- (اعلام) (= بیت‌الله الحرام): بن...توضیحات بیشتر
کلام(عربی) 1- گفتار، سخن؛ 2- (در گفتگو) (به مجاز) کلمه؛ 3- (در ادبیات) در ...توضیحات بیشتر
کلثوم(عربی) 1- پرگوشت رخسار بیترش‌رویی، دارای گونه و چهرهی پر گوشت؛ 2- (به ...توضیحات بیشتر
کلیم الله(عربی)1- آن که خدا با او سخن گفته است؛ 2- (اَعلام) لقب حضرت موسی(ع).توضیحات بیشتر
کمال(عربی) 1- آخرین حد چیزی، نهایت، بسیاری؛ 2- سرآمد بودن در داشتن صفت‌های...توضیحات بیشتر
کمال الدین(عربی) 1- موجب ترقی آیین و کیش؛ 2- (اَعلام)1) کمال‌الدین اسماعیل: (= ک...توضیحات بیشتر
کمیل(عربی) 1- کامل، تمام؛ 2- (اَعلام) کمیل ابن زیاد: [قرن اول هجری] مسلمان...توضیحات بیشتر
کوثر(عربی) (اَعلام) 1) سورهی صد و هشتم از قرآن کریم دارای سه آیه؛ 2) (در ا...توضیحات بیشتر
کوکب(عربی) 1- (در نجوم) ستاره؛ 2- (در گیاهی) گل زینتی درشتِ پُر پَر به رنگ...توضیحات بیشتر
گل نسا[گل = (در قدیم) (به مجاز) صورت زیبا + نسا = زنان]، 1- زیباروی زنان؛ 2-...توضیحات بیشتر
گلعذار(= گل چهره)، ( گل چهره.توضیحات بیشتر
لطافت(عربی) 1- لطیف بودن، نرمی؛ 2- طراوت و زیبایی؛ 3-(در قدیم) مهربانی، لطف...توضیحات بیشتر
لطف الله(عربی) 1- بخشش پروردگار؛ 2- (اَعلام) امیر [461-762 قمری] سربداری خراسا...توضیحات بیشتر
لطیف(عربی) 1- نرم و خوشایند، ظریف و زیبا؛ 2- ملایم و خوش آهنگ؛ 3- (به مجاز...توضیحات بیشتر
لطیفه(عربی، لطیفة) 1- (به مجاز) حکایت یا عبارت کوتاه و خنده  آور که برای شا...توضیحات بیشتر
لعبا(عربی) (مؤنث اَلْعَب)، زیباترین.توضیحات بیشتر
لعبت(عربی) 1- زن زیبا روی و خوش اندام؛ 2- (در قدیم) هر چیز بسیار جالب و شگ...توضیحات بیشتر
لعیا(معرب از عبری لیا = لیئه = خسته) 1- خسته؛ 2- (اَعلام) نام زن حضرت یعقو...توضیحات بیشتر
لقا(عربی) 1- (در قدیم) دیدار، ملاقات، چهره‌، صورت؛ 2- (در تصوف) پیدا شدن ...توضیحات بیشتر
لقمان(عربی) 1- (اَعلام) 1) سورهی سی و یکم از قرآن کریم دارای سی و چهار آیه؛...توضیحات بیشتر
لمیا(عربی، لمیاء) (مؤنث المی)، 1- زن گندمگون لب؛ 2- (اَعلام) نام یکی از زن...توضیحات بیشتر
لَنا(عربی) نصیب و بهره.توضیحات بیشتر
لون(عربی، لَون) 1- (در قدیم) رنگ؛ 2- (به مجاز) نوع، گونه. [این واژه با نا...توضیحات بیشتر
لَیث(عربی) 1- سخت، شدید؛ 2- شیر، اسد؛ 3- (به مجاز) دلیر و شجاع؛ 4- (اَعلام...توضیحات بیشتر
لیلا(عربی) (مؤنث الیل) 1- درازترین و تارترین شب [صفتی برای زنان به لحاظ گی...توضیحات بیشتر
لیلی(عربی ـ فارسی) 1- منسوب به لیل، به معنی شبانه، شبانگاه، شبانگاهی؛ 2- (...توضیحات بیشتر
لَیلیا1- شب؛ 2- (در عربی) لیل؛ 3- [هزاورش LYLYA (در پهلوی) shap (شب)].توضیحات بیشتر
لیمعه(عربی، لَمیَعة) درخشان و روشن.توضیحات بیشتر
لَیِنا(عربی) (مؤنث الین) 1- نرم تر؛ 2- (به مجاز) مهربان تر، خوشخوتر.توضیحات بیشتر
ماجد(عربی) دارای مجد و بزرگی، بزرگوار.توضیحات بیشتر
ماجده(عربی) (مؤنث ماجد)، زنِ بزرگوار.توضیحات بیشتر
ماریه1- زنِ سفید و براق، بسیار درخشنده؛ 2- (اَعلام) نام همسر قبطی پیامبر اس...توضیحات بیشتر
ماشاءالله(عربی) 1- (شبه جمله) آنچه خداوند بخواهد، (برگرفته از قرآن کریم) 2- (به...توضیحات بیشتر
ماکان(عربی) 1- (در قدیم) آنچه بوده است؛ 2- (اَعلام) نام پسر کاکی از سران دی...توضیحات بیشتر
مالک(عربی) 1- آن که صاحب مِلک یا املاکی است؛ 2- آن که دارنده و صاحب اختیار...توضیحات بیشتر
ماه صنم(فارسی ـ عربی) از نام  های مرکب، ، ماه و صنم.توضیحات بیشتر
ماه طلعت(فارسی ـ عربی)، 1- ماه سیما، ماه چهره؛ 2- (به مجاز) زیبارو.توضیحات بیشتر
ماه منظرآنچه که دارای منظری چون ماه باشد، ماه چهر. + آ ماه چهر.توضیحات بیشتر
ماه منیر(فارسی ـ عربی) 1- ماه درخشان و تابان؛ 2- (به مجاز) زیبارو.توضیحات بیشتر
ماه نسا1- ماهِ زنان؛ 2- (به مجاز) زیبا رو در میان زنان، زیبارو.توضیحات بیشتر
ماهد1- گسترنده، گستراننده؛ 2- نامی از نامهای باری تعالی.توضیحات بیشتر
ماهده(مؤنث ماهِد)، ( ماهِد.توضیحات بیشتر
ماهر(عربی) آن که در انجام کار و فن هنری استاد باشد و آن را بخوبی انجام دهد...توضیحات بیشتر
ماهره(عربی) (مؤنث ماهر)، ع ماهر.توضیحات بیشتر
مائده(عربی) (مؤنث مائد) 1- (درقدیم) خوردنی، طعام؛ 2- سفره‌ای که بر آن غذا م...توضیحات بیشتر
مبارک(عربی) دارای آثار یا تأثیرات خوب، دارای برکت و خیر و خوشی، خوش یمن، خج...توضیحات بیشتر
مبارکه(عربی) (مؤنث مبارک)، ( مبارک.توضیحات بیشتر
مبشر(عربی) آن که خبر خوش و مژده میدهد، نوید دهنده.توضیحات بیشتر
مبین(عربی) 1- روشنگر، آشکار کننده؛ 2- (درقدیم) آشکار، هویدا، روشن؛ 3- (در ...توضیحات بیشتر
مبینا(عربی) (مؤنث مبین)، ( مبین.توضیحات بیشتر
مبینه(عربی ـ فارسی) (مبین + ه (پسوند نسبت))، منسوب به مبین، ( مبین.توضیحات بیشتر
متانت(عربی) 1- حالت استواری و سنگینی در رفتار همراه با پرهیز از نشان دادنِ ...توضیحات بیشتر
متین(عربی) 1- دارای پختگی، خردمندی و وقار، دارای متانت؛ 2- استوار، محکم؛ 3...توضیحات بیشتر
متینا(عربی) (مؤنث متین)، ( متین.توضیحات بیشتر
متینه(عربی) (مؤنث متین)، ( متین.توضیحات بیشتر
مجاهد(عربی) 1- ویژگی آن که به خاطر وصول به هدف‌های غیر شخصی مانند اشاعهی دی...توضیحات بیشتر
مجتبی(عربی) 1- (در قدیم) برگزیده شده، انتخاب شده؛ 2-(اَعلام) لقب حسن ابن عل...توضیحات بیشتر
مجدالدین(عربی) 1- سبب عزت و بزرگی دین؛ 2- مایهی شوکت و بزرگی دین.توضیحات بیشتر
مجیب(عربی) 1- (در قدیم) جواب دهنده؛ 2- پاسخگو، اجابت کننده، روا کننده حاجت...توضیحات بیشتر
مجید(عربی) 1- دارای قدر و مرتبهی عالی، گرامی؛ 2- از نام‌ها و صفات خداوند.توضیحات بیشتر
مجیدرضا(عربی) از نام  های مرکب، ، مجید و رضا.توضیحات بیشتر
مجیر(عربی) 1- (در قدیم) پناه دهنده، فریادرس؛ 2- از نام‌ها و صفات خداوند؛ 3...توضیحات بیشتر
محب(عربی) 1- (در قدیم) محبت ورزنده به کسی یا به چیزی، دوست دارنده، دوستدا...توضیحات بیشتر
محبت(عربی) 1- دوست داشتنِ کسی یا چیزی، مهربان بودن نسبت به کسی یا چیزی، مِ...توضیحات بیشتر
محبوب(عربی) 1- آنکه یا آنچه که مورد علاقه و توجه دیگران است، دوست داشتنی، م...توضیحات بیشتر
محبوبه(عربی) 1- نام گیاهی (محبوبهی شب)؛ 2- محبوب (زن)؛ 3- معشوق، معشوقه، محب...توضیحات بیشتر
محترم(عربی) 1- قابل احترام، عزیز و گرامی؛ 2- (در قدیم) دارای حرمت و مقدس.توضیحات بیشتر
محتشم(عربی) 1- دارای حشمت و شکوه، با حشمت؛ 2- (در قدیم) دارای خَدَم و حَشَم...توضیحات بیشتر
محجوب(عربی) 1- با حجب و حیا و مؤدب؛ 2- (در قدیم) در حجاب شده، پوشیده، پنهان...توضیحات بیشتر
محجوبه(عربی) 1- (مؤنث محجوب)، ( محجوب، 2- دارای حجاب (زن).توضیحات بیشتر
محراب(عربی) 1- جایی از مسجد (معمولاً با معماری خاص) در سمت قبله که امام جما...توضیحات بیشتر
محسن(عربی) 1- (در قدیم) نیکوکار، احسان کننده؛ 2- از نام‌ها و صفات خداوند؛ ...توضیحات بیشتر
محسنه(عربی) (مؤنث محسن)، 1- (در قدیم) آراسته و زیبا؛ 2-زن احسان کننده، زن ن...توضیحات بیشتر
محمدمحمد: در لغت از واژه « حمد» بخاطر کثرت حمد و ستایش خداوند است  محمد آخ...توضیحات بیشتر
محمد احسان(عربی) از نام‌های مرکب، ا محمّد و اِحسان.توضیحات بیشتر
محمد باقرباقر :در لغت  به معنای شکافنده و شیردرنده است  باقر لقب پنجمین امام مع...توضیحات بیشتر
محمد سلیم(عربی) از نام‌های مرکب، ا محمّد و سلیم.توضیحات بیشتر
محمد طاها(عربی) از نام‌های مرکب، ا محمد و طاها (طه).توضیحات بیشتر
محمد عباس(عربی) از نام‌های مرکب، ا محمّد و عباس.توضیحات بیشتر
محمد میعاد(عربی) از نام‌های مرکب، ا محمّد و میعاد.توضیحات بیشتر
محمدآرمان(عربی ـ فارسی) از نام‌های مرکب، ‌ محمّد و آرمان.توضیحات بیشتر
محمدآرمین(عربی ـ فارسی) از نام‌های مرکب، ا محمّد و آرمین.توضیحات بیشتر
محمدآریا(عربی ـ فارسی) از نام‌های مرکب، ا محمّد و آریا.توضیحات بیشتر
محمدآرین(عربی ـ فارسی) از نام‌های مرکب، ا محمّد و آرین.توضیحات بیشتر
محمدابراهیم(عربی ـ عبری) از نام‌های مرکب، ا محمّد و ابراهیم.توضیحات بیشتر
محمدادریس(عربی ـ عبری) از نام‌های مرکب، ا محمّد و ادریس.توضیحات بیشتر
محمدادیب(عربی) از نام‌های مرکب، ا محمّد و ادیب.توضیحات بیشتر
محمدارشیا(عربی ـ فارسی) از نام‌های مرکب، ا محمّد و ارشیا.توضیحات بیشتر
محمداسحاق(عربی ـ عبری) از نام‌های مرکب، ا محمّد و اسحاق.توضیحات بیشتر
محمداسلام(عربی) از نام‌های مرکب، ا محمّد و اسلام.توضیحات بیشتر
محمداسماعیل(عربی ـ عبری) از نام‌های مرکب، ا محمّد و اسماعیل.توضیحات بیشتر
محمدافضل(عربی) از نام‌های مرکب، ا محمّد و افضل.توضیحات بیشتر
محمداقبال(عربی) از نام‌های مرکب، ا محمّد و اقبال.توضیحات بیشتر
محمدالیاس(عربی ـ عبری) از نام‌های مرکب، ا محمّد و الیاس.توضیحات بیشتر
اسامی دختر و پسر با ریشه های

نام های دخترانه و پسرانه شروع شده با