Ooma
انتخاب نام دختر و پسر
اسم دختر و پسر عربی همراه با معنی
نام معنی مشاهده
مؤید(عربی) 1- تأیید کننده؛ 2- (اَعلام) مؤید بلخی: (= ابوالمؤید بلخی) [قرن ...توضیحات بیشتر
میثاق(عربی) پیمان و عهد.توضیحات بیشتر
میثم(عربی) 1- پای و سپل شتر که محکم به زمین کوبیده شود؛ 2- (اَعلام) میثم ا...توضیحات بیشتر
میران(میر = امیر + ان (پسوند نسبت))، منسوب به امیر، امیرانه، شاهانه، + ( ام...توضیحات بیشتر
مَیسا(عربی، مَیساء) زنی که با برازندگی و تکبّر راه میرود، متکبر و با تبختر ...توضیحات بیشتر
مَیسون(عربی) وزین، با وقار، بردبار، گرانمایه.توضیحات بیشتر
میعاد(عربی) 1- محل قرار ملاقات، وعده‌گاه؛ 2- زمان قرار ملاقات، زمان وعده؛ 3...توضیحات بیشتر
میلاد(عربی) 1- زمان تولد؛ 2- (در قدیم) تولد؛ 3- (اَعلام) (در شاهنامه) پدر گ...توضیحات بیشتر
میمنت(عربی) سعادت، فرخندگی، مبارکی.توضیحات بیشتر
ناجی(عربی) 1- نجات دهنده، منجی؛ 2- (در قدیم) نجات یابنده و 3- (به مجاز) رس...توضیحات بیشتر
ناجیه(عربی) (مؤنث ناجی)،   ناجی.توضیحات بیشتر
نادر(عربی) 1- آنچه به ندرت یافت شود، کمیاب؛ آن که در نوع خود بی نظیر باشد،...توضیحات بیشتر
نادره(عربی) 1- شخص هوشمند و دارای نبوغ که نظیر او کمتر ظهور میکند؛ 2- (به م...توضیحات بیشتر
نادیا(عربی) (اسم فاعل مؤنث از نادی) زن خوش آواز.توضیحات بیشتر
نادیه(عربی) (مؤنث نادی)، ندا دهنده، ندا کننده.توضیحات بیشتر
نارین(عربی ـ فارسی) (نار + ین (پسوند نسبت))، 1- منسوب به نار، آتش؛ 2- (به م...توضیحات بیشتر
نارینا(عربی ـ فارسی) (نارین + ا (پسوند نسبت))، منسوب به نارین، ( نارین.توضیحات بیشتر
نارینه(نار = انار، آتش + اینه /-ine/ (پسوند نسبت)، 1- منسوب به انار؛ 2- منسو...توضیحات بیشتر
نازنین رقیه(فارسی ـ عربی) 1- رقیهی دوست داشتنی؛ 2- رقیهی عزیز و گرامی؛ 3- رقیهی ز...توضیحات بیشتر
نازنین زهرا(فارسی ـ عربی)، 1- زهرای دوست داشتنی؛ 2- زهرای عزیز و گرامی؛ 3- زهرای ...توضیحات بیشتر
نازنین زینب(فارسی ـ عربی)، 1- زینبِ دوست داشتنی؛ 2- زینبِ عزیز و گرامی؛ 3- زینبِ ...توضیحات بیشتر
نازنین فاطمه(فارسی ـ عربی)، 1- فاطمهی دوست داشتنی؛ 2- فاطمهی عزیز و گرامی؛ 3- فاطم...توضیحات بیشتر
ناصح(عربی) 1- نصیحت کننده، پند دهنده؛ 2- (در قدیم) دلسوز، خیرخواه.توضیحات بیشتر
ناصر(عربی) 1- (در قدیم) نصرت دهنده، یاری کننده؛ 2- (اَعلام) 1) ناصرخسرو: [...توضیحات بیشتر
ناصرالدین(عربی) 1- یاری کننده‌ دین؛ 2- (اَعلام) 1) ناصرالدین شاه: شاه ایران [12...توضیحات بیشتر
ناطق(عربی) 1- سخنران؛ گوینده، سخن‌گو؛ دارای توانایی سخن گفتن، گویا؛ 2- (در...توضیحات بیشتر
ناعمه(عربی) (مؤنث ناعم)، 1- نرم و لطیف؛ 2- مرغزار، باغ.توضیحات بیشتر
نافع(عربی) 1- سود رساننده، سودمند، مفید؛ 2- از صفات و نام‌های خداوند.توضیحات بیشتر
نایب(عربی) 1- آن که در غیاب کسی عهده‌دار مقام و مسئولیت اوست، جانشین، نمای...توضیحات بیشتر
نایف(عربی) 1- مرتفع؛ 2- (اَعلام) نام یکی از دلیران مردم نجد از بزرگان و رؤ...توضیحات بیشتر
نائله(عربی) (مؤنث نائل)، 1- یابنده، بهره‌مند؛ 2- کسی که به مقصود و مطلوب خو...توضیحات بیشتر
نَبهان(عربی) 1- آگاه، هوشیار؛ 2- (اعلام) 1) ابن عمرو، پدر قبیله  ای است قبیل...توضیحات بیشتر
نبی(عربی) 1- پیغمبر، رسول؛ 2- (به مجاز) حضرت محمّد(ص)؛ 3- (اَعلام) نبی تخ...توضیحات بیشتر
نبی الله(عربی) 1- رسول خدا؛ 2- (در ادیان) عنوانی برای پیغمران؛ 3- (اَعلام) از ...توضیحات بیشتر
نبیل(عربی) 1- هوشیار، زیرک؛ 2- نجیب، بزرگ؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) عالی.توضیحات بیشتر
نبیه(عربی) 1- شریف، بزرگوار؛ 2- (در قدیم) آگاه، هوشیار.توضیحات بیشتر
نجات(عربی) 1- رهایی از خطر، وضع دشوار یا ناخوشایند؛ 2- (در قدیم) (به مجاز)...توضیحات بیشتر
نجاح(عربی) 1- رستگاری؛ 2- کامیابی، پیروزی، موفقیت.توضیحات بیشتر
نجلا(عربی) (مؤنث انجل)، زن فراخ چشم، زنی که چشمانی وسیع و زیبا داشته باشد.توضیحات بیشتر
نجم(عربی) 1- سوره  ی پنجاه و سوم از قرآن کریم، دارای شصت و دو آیه؛ 2- (در...توضیحات بیشتر
نجم الدین(عربی) 1- ستاره دین؛ 2- آن که در دینداری و آگاهی به اصول و فروع دین چو...توضیحات بیشتر
نجما(عربی ـ فارسی) (نجم = نام سوره  ی پنجاه و سوم از قرآن کریم، ستاره + ا ...توضیحات بیشتر
نجمه(عربی) (مؤنث نجم) 1- (در قدیم) ستاره، اختر، نجم؛ 2- (در گیاهی) نام درخ...توضیحات بیشتر
نجمیه(عربی) (نجم + ایّه /iyye/ (پسوند نسبت))، 1- منسوب به نجم؛ 2- (به مجاز)...توضیحات بیشتر
نجوا(عربی) سخن آهسته؛ صحبت کردن با یکدیگر معمولاً با صدای آهسته به قصد این...توضیحات بیشتر
نجی الله(عربی) 1- نجات یافته از سوی خدا؛ 2- (اَعلام) لقب حضرت نوح نبی(ع).توضیحات بیشتر
نجیب(عربی) 1- دارای خصلت‌های برجسته و ممتاز اخلاقی؛ 2- شریف؛ 3- عفیف، پاکد...توضیحات بیشتر
نجیب الله(عربی) 1- خصلت  های برجسته و ممتاز اخلاقی خداوند؛ 2- شرافت و نجات خداو...توضیحات بیشتر
نحله(عربی) 1- عطیه، بخشش؛ 2- مذهب، دیانت.توضیحات بیشتر
ندا(عربی) صدای بلند، آواز، بانگ.توضیحات بیشتر
ندیمه(عربی) زن یا دختری که معمولاً با ملکه، شاهزاده‌ها، یا زنان بزرگ دیگر ه...توضیحات بیشتر
نَذیر(عربی) 1- (اَعلام) از القاب پیامبر اسلام(ص) برگرفته از قرآن کریم؛ 2- (...توضیحات بیشتر
نرجس(معرب از فارسیِ نرگس) (در قدیم) (در گیاهی) نرگس، ( نرگس.توضیحات بیشتر
نزهت(عربی) 1- خوشی، شادی؛ 2- پاکی، بیآلایشی؛ 3-تفرج؛ 4- (در موسیقی ایرانی)...توضیحات بیشتر
نزهت الزمانموجب خوشی و شادمانی اهل زمانه.توضیحات بیشتر
نسا(عربی، نساء)؛ 1- (در قدیم) زنان؛ 2- (اَعلام) 1) سورهی چهارم از قرآن کر...توضیحات بیشتر
نسیبه(عربی) 1- (در قدیم) دارای اصل و نسب؛ 2- خویشاوند و نزدیک؛ 3- (اَعلام) ...توضیحات بیشتر
نسیم(عربی) 1- باد ملایم و خنک، باد بسیار آرام؛ 2- (در قدیم) بوی خوش؛ 3- (د...توضیحات بیشتر
نسیما(عربی ـ فارسی) (نسیم + ا (پسوند نسبت))، منسوب به نسیم، و نسیم.توضیحات بیشتر
نسیمه(عربی ـ فارسی) (نسیم + ه (پسوند نسبت))، 1- باد بسیار ملایم؛ 2- (در قدی...توضیحات بیشتر
نشاط(عربی) 1- شادی، خوشی، سرزندگی؛ 2- (در قدیم) میل، عزم، شوق.توضیحات بیشتر
نصّار(عربی) بسیار یاری رسان به دیگران.توضیحات بیشتر
نصر(عربی) 1- یاری، مدد؛ 2- پیروزی، ظفر؛ 3- (اَعلام) 1) سورهی صدو دهم از ق...توضیحات بیشتر
نصرالدین(عربی) 1- موجب پیروزی دین، یاور و مدد کار دین و آئین؛ 2- (اَعلام) نام ...توضیحات بیشتر
نصرالله(عربی) 1- یاری خداوند؛ 2- (اَعلام) نصرالله منشی: [قرن6 هجری] (= ابوالم...توضیحات بیشتر
نصرت(عربی) 1- یاری، کمک؛ 2- (در قدیم) پیروزی، فتح.توضیحات بیشتر
نصرت الله(عربی) 1- یاری و کمک خداوند؛ 2- پیروزی و فتح خداوند.توضیحات بیشتر
نصیب(عربی) 1- سهم کسی از چیزی، بهره، حصه؛ 2- قسمت هرکس از سرنوشت.توضیحات بیشتر
نصیبه(عربی) (مؤنث نَصیب)،   نصیب.توضیحات بیشتر
نصیر(عربی) 1- یاری دهنده، یاور؛ 2- از نام‌ها و صفات خداوند؛ 3- (اَعلام) نص...توضیحات بیشتر
نصیرالدین(عربی) 1- یاری دهنده و مددکار دین؛ 2- (اَعلام) نصیرالدین طوسی (= خواجه...توضیحات بیشتر
نظاره(عربی) (در قدیم) بیننده، تماشاگر.توضیحات بیشتر
نظام الدین(عربی) 1- نظم آورنده و نظام دهندهی دین؛ 2- موجب آراستگی دین؛ 3- (اَعلا...توضیحات بیشتر
نَظیره(عربی) (مؤنث نظیر)، 1- همتا، همانند؛ 2- (در ادبیات) شعر یا داستانی که ...توضیحات بیشتر
نُعمان(عربی) 1- (در قدیم) خون، 2- (به مجاز) سرخ؛ 3- (اَعلام) 1) نعمان ابن من...توضیحات بیشتر
نعمت(عربی) 1- هر چیزی که باعث شادکامی، آسایش زندگی و سعادت انسان می شود؛ 2...توضیحات بیشتر
نعمت الله(عربی) 1- احسان و بخشش خداوند؛ 2- (اَعلام) نعمت‌الله کرمانی (= شاه نعم...توضیحات بیشتر
نعیم(عربی) 1- (در قدیم) نعمت؛ 2- پرنعمت (بهشت)؛ 3- نرم، لطیف؛ 4- از نامهای...توضیحات بیشتر
نعیما(عربی ـ فارسی) (نعیم + ا (پسوند نسبت))، منسوب به نعیم، ن نعیم. 1- ،2- ...توضیحات بیشتر
نعیمه(عربی ـ فارسی) (نعیم + ه (پسوند نسبت)) منسوب به نَعیم، ( نعیم. 1- ،2- ...توضیحات بیشتر
نغمه(عربی) 1- (در موسیقی) آهنگ یا ملودی؛ 2- آواز، تصنیف یا صوت موسیقیایی ک...توضیحات بیشتر
نفیسه(عربی) (مؤنث نفیس)، 1- گران‌بها، قیمتی؛ 2- (در قدیم) ارجمند و گرامی؛ 3...توضیحات بیشتر
نقشین(عربی ـ فارسی) (در قدیم) دارای نقش، نقش‌دار.توضیحات بیشتر
نقی(عربی) 1- (در قدیم) پاکیزه، پاک؛ 2- برگزیده؛ 3- (اَعلام) لقب ابوالحسن ...توضیحات بیشتر
نقیب(عربی) 1- مهتر قوم، سالار، سرپرست گروه؛ 2- در دورهی صفوی تا قاجار آن ک...توضیحات بیشتر
نوّاب(عربی) 1- (در قدیم) در دورهی صفوی و قاجار عنوانی که به شاهزادگان و گاه...توضیحات بیشتر
نوال(عربی) 1- آنچه بخشیده میشود، عطیه؛ 2- (در قدیم) بخشش و عطا.توضیحات بیشتر
نوح(عربی) 1- (در عبری) به معنی راحت است؛ 2- (اَعلام) 1) سورهی هفتاد و یکم...توضیحات بیشتر
نورا(نور+ ا (پسوند نسبت)) 1- نورانی، درخشان؛ 2- (به مجاز) زیبا.توضیحات بیشتر
نورالدین(عربی)، 1- نورِ دین؛ 2- (اَعلام) 1) نورالدین (= محمّدابن حسن) رییس اسم...توضیحات بیشتر
نورالعین(عربی) 1- نور ِچشم (چشم‌ها)؛ 2- (به مجاز) عزیز و گرامی.توضیحات بیشتر
نورالله(عربی) نور الهی، نور خدا.توضیحات بیشتر
نورالهدی(عربی) نورِ رستگاری، راستی و پیروزی.توضیحات بیشتر
نوران(عربی ـ فارسی) (نور + ان (پسوند نسبت))، 1- منسوب به نور؛ 2- روشن، درخش...توضیحات بیشتر
نورانگیز(عربی ـ فارسی) (نور + انگیز = جزء پسین به معنی انگیزنده) 1- نورانگیزند...توضیحات بیشتر
نورصبا(عربی) [نور + صبا = نسیم ملایم و خنک که از شمال میوزد؛ (به مجاز) پیام ...توضیحات بیشتر
نوری(عربی ـ فارسی) (نور + ی (پسوند نسبت))، 1- منسوب به نور، مربوط به نور؛ ...توضیحات بیشتر
نوریه(عربی) (نور + ایه/-iyye/ (پسوند نسبت))، 1- منسوب به نور؛ 2- روشن و درخ...توضیحات بیشتر
نویدرضا(فارسی ـ عربی) از نام‌های مرکب، م نوید و رضا.توضیحات بیشتر
نهایت(عربی) 1- پایان، انتها؛ 2- آخرین، بالاترین، بیشترین؛ 3- بالاترین حد چی...توضیحات بیشتر
اسامی دختر و پسر با ریشه های

نام های دخترانه و پسرانه شروع شده با