- مدفوع طبیعی نوزاد122 بازدید2 پاسخ
- >قراره سزارین بشم 😱😱😱😱😱1,350 بازدید249 پاسخ
- تاثیر قرص گل مغربی و زایمان طبیعی290 بازدید58 پاسخ
- مامانایی که به تازگی زایمان طبیعی تجربه کردن میشه بیایین یه توضیحی بدین از همون اولش،که میرین بیمارستان واس بستری چی کارمون میکنن تازمانی که بچه به دنیا بیاد.من خیلی استرس دارم یه هفته دیگه بچم به دنیا میاد،یه سریا میترسون ادمو یه سریام میگن چیزی نیست،اصلا احساس میکنم کسی ترس از روز زایمانو درک نمیکنه،حتی کسایی که خودشونم تجربه داشتن،وهمه به شوخی خنده میگیرن همش فکر میکنم نمیتونم تحمل کنم زایمان خوبی داشته باشه...>تجربتون از زایمان طبیعی541 بازدید69 پاسخ
- طبیعی یا سز راهنمایی میخوام589 بازدید51 پاسخ
- نوشتم که بدونید فقط بدن خودتونه و استانه دردتونه که مشخص میکنه. کسی رو ملاک قرار ندید و خودتون رو با کسی مقایسه نکنید فقط از خدا بخوایید که هر نوع زایمانی که دارید کمکتون کنه براتون راحت بگذره. با اینکه همه دکترها به من میگفتن زایمان راحتی داشتی ولی من نظرم این بود برای من سخت بود و غیر قابل باور چطور تونستم این روند و درد و تحمل کنم و بگذرونم. >تجربه من از زایمان طبیعی برا کسایی که مامان اولی هستن1,268 بازدید115 پاسخ
- تپش قلب شدید و زایمان طبیعی310 بازدید10 پاسخ
از اونجایی که دکتر قلب گفت بخاطر فشار و ضربان قلب بالا طبیعی زایمان نکنی بهتره چون اگر دارو فشار نیاز بشه شرایط خیلی سخت میشه. اگر تو درد کشیدن ضربان قلبت خیلی بالاتر از نرمال بره خطرناکه و ...
فکر طبیعی نکردم اصلا اما الان ممکنه سزارین شدنم قبول نکنه بیمارستان دکترمم معاینه ام کرد چون با لگد بچه خیلی درد میکشیدم گفت دهانه رحمت نرم نرمه بسته هست ولی نرمه من سرویکسمم کوتاه هست پساری دارم گفت میتونی خیلی راحت زایمان طبیعی انجام بدی خیلی اذیت نمیشی
ولی من بخاطر استراحت مطلق بودن هیچ کلاسی نرفتم نمیدونم چجوری باید بزام خیلی ترسیدم هیچی بلد نیستم خواهشا بگید چی ب چیه
>زایمان طبیعی چجوری راهنماییم کنید از تجربه هاتون بگید.702 بازدید16 پاسخ- من از وقتی وارد ماه ۷ شدم خیلی فکرم درگیر زایمان شده
خودم از اول مدنظرم طبیعی بود؟. حالا دو دلم
استرس گرفتم میتونم از پسش بربیام یا نه!
گفتم دکترمو عوض کنم یه دکتری که زایمان سزارین انجام بده شماها دکتر خوب میشناسید؟
تو اصفهان کدوم بیمارستان خوبه؟ >زایمان طبیعی یا سزارین؟ کدوم بیمارستان و دکتر خوب تو اصفهان میشناسید سز اختیاری528 بازدید38 پاسخ - نی نی من SGAهست یعنی وزنن ریزه اس
دهانه رحمم کوتاه و با پساری هستم دکترم میگه با این شرایط راحت میتونی طبیعی زایمان کنی منم از قبل بارداری همیشه نظرم رو طبیعی بوده
ولی الان مشکلم درد طبیعی نیست من بعد از حاملگی به شدت ضربان قلبم قاطی کرده دکترم بهم گفت بالا ۱۰۰ نرمال نیست فرستادم دکتر قلب اونجا هم ضربان قلبم بالا بود اما مشکل قلبی نداشتم
از وقتی دکتر ایزوکسپرین برای درد کاذب بهم داده هم نور الا نور شدم وقتی میخورم قلبم بالا ۱۳۰ تا میزنه یا غذا که میخوردم بعد ضربان قلبم بالای ۱۱۵ میره جوری که تو دندونام تو سرم تو گوشم قلبم تند تند محکم میزنه سر گیجه میشم پاهام بی حس میشه بی حال میشم وقتی قلبم ضربانش میره بالا
با یه قرص یا با یه وعده غذایی اینجور میشم میترسم با درد زایمان قلیم نکشه دور از جون بچه ام بی مادر نشه😭
از یورم قلب خود نی نی بزرگه اکو قلب جنین که رفتم پیشنهاد کرد سزارین کنم
حالا چیکار کنم بنظرتون با این شرایطی که دارم سزارین قبولم میکنن؟>زایمان طبیعی یا سزارین مشکل تپش قلب بالای ۱۲۰ دارم403 بازدید14 پاسخ - ببخشید من گاهی در ادرارم ترشحات دماغی شکل دارم . یک تکه هستش گاهی کوچیک گاهی یکم بزرگ تر . اینا طبیعیه
دوستان کسی هست اینطوری باشه ؟>داشتن ترشح در ادرار در بارداری251 بازدید8 پاسخ - بعدش بدتر نشده؟! >مشکل همورویئد و طبیعی زایمان کردن361 بازدید5 پاسخ
- اینکه تا دو سه روز پیش تقریبا تکوناش خوب بود اما الان کم شده طبیعیه؟>تکان خوردن کم جنین106 بازدیدبدون پاسخ
- ورم پاها بعد از زایمان طبیعیه؟؟؟484 بازدید13 پاسخ
- من از شنبه عصر تا یکشنبه صبح درد داشتم.
(زیر شکمم سمت چپ).
شبش رونتونستم بخوابم صبح که رفتم بیمارستانNstگرفتن درد زایمان رو مثبت نشون داد...دیگه بستری شدم هر روز ان اس تی می گیرن و سرم و آنتی بیوتیک می زنن.فقط دیروز درد نداشتم معاینه هم شدم هنوز یک سانتم.
دیابت بارداری دارم و متفورمین مصرف می کنم.
امروز صبح دوباره ان اس تی درد زایمان رو مثبت نشون داد.
سونو هم ازم گرفتن...می فرستم واستون.
میگن اگه ۲فینگر بشی و دردات هنوز موندگارباشن ختم بارداری میدیم.
الان ۳۵هفته و ۵روزم.اگه توهمین روزا دنیا بیاد دستگاه می ره؟!
چون دیابت دارم آمپول بتا رو نزدن،ریه هاش که کامل نیست.و من نگرانشم.
>درد زایمان و کنترل شدن آن در بیمارستان479 بازدید30 پاسخ - و اینکه دهانه رحمم اصلا نه باز شده نه نرم تا این هفته!
در آخر انتخاب بین سزارین و طبیعی پای خودم گذاشت...
خیلی دودلم نمیدونم باید چه تصمیمی بگیرم
میترسم چون زایمانم طولانی میشه اکسیژن یا ضربان قلی بچه افت کنه و در آخر باز مجبور به سزارین بشم....
شما بودید با این شرایط سزارین انتخاب میکردید یا طبیعی؟
کسی تجربه مشابه داره کمکم کنه؟>مشاوره طبیعی و سزارین549 بازدید44 پاسخ - من طبق ان تی امروز یکشنبه ۳۵ هفته و ۵ روز هستم .
چون طبق تاریخ پریود سه هفته اختلافه نا منظم بودم.
تا هفته ۲۸ . طول سرویکسم واژینال ۲۷ بود .استراحت نسبی داشتم
دیگه بعد از اون سونو طول سرویکس ندادم و درد و مشکلی هم ندارم تا الان.
زایمان قبلیم بخاطر باز شدن کیسه آب در ۳۶ و هفته پنج روز و بازنشدن دهانه رحم و ضربان قلب جنین سزارین شدم .
میخوام بدونم با توجه به اینها از کی باید پیاده روی و ورزش های مخصوص برای زایمان طبیعی رو شروع کنم ؟
آمپول بتامتازون برای ریه هم «نزدم ».
خیلی ممنون از پاسخ گویی تون 🌹>پیاده روی و ورزش برای زایمان طبیعی از کی شروع کنم ؟403 بازدید27 پاسخ - کسی که دهانه رحمش کوتاه باشه سزارین میشه؟یا باید طبیعی بیاره؟>سزارین یا طبیعی459 بازدید7 پاسخ
- من همیشه وقتی از ته ته دلم بخوام یه کاری کنم حتی اگه سخت ترین کار دنیا هم باشه برام آسون جلوه میده
از اول بارداری تا وقت زایمان خودمو قدرتمند دیدم و با خودم گفتم باید طبیعی بیازم و دستور خدا و درخواست پدر و مادر و همسرمو انجام بدم تا خوشحال بشن چون اونا خیلی دوست داشتن من طبیعی باشم
هر روز مشتاق تر از دیروز بودم
رفتم کلی فیلم های زایمان طبیعی دیدم و با خودم گفتم فقط چند دقیقه است اگه درد هم داشت فقط چند دقیقه است بعدش مثل سزارین دیگه درد ندارم و راحتم
چون ماشینمون خراب بود توی تاریخ معین به پدرم گفتم آماده باشین اونا هم ۱۰ شب آخر رو آماده میخوابیدن
ساعت ۳ شب بود و من کلی غذا خورده بودم حتی بیشتر از حالت عادی
در صورتی که شنیده بودم نباید شب زایمان زیاد غذا بخوریم😁
کیسه آبم ترکید توی خواب عمیق هم باشین وقتی میترکه خدا بیدارتون میکنه😊
نه درد داره نه میفهمین هیچیه هیچی فقط یه آبی ازتون زیاد اندازه یه پارچ میاد بیرون
بعد زنگ زدم به بابام
با زنگ اول گوشی رو برداشت چون خونمون ۱ کوچه فاصله داره اومدن و رفتیم بیمارستان
هیچ دردی هم نداشتم فقط شکمم سبک شده بود و بچه رو از زیر پوستم لمس میکردم
اینقدر دردم نیومد تا اینکه ماماها اومدن و یه سرم وصل کردن و هر چند دقیقه آمپول میریختن توش که کم کم درد اومد
هر ۵ دقیقه میگرفت به مدت ۱۰ ثانیه بعدش آرووووومه آروم عین آدمای عادی
از ساعت ۳ تا ۱۱ ظهر اینجوری بود
هی به ماما میگفتم کی میریم اتاق زایمان
میگفت همه فرار میکنن تو هی میگی کی میریم
آخه اون لحظه دوست داشتم زود بیاد که اون دردارو نداشته باشم
بچه ها دقت کنین چی میگم: درد باز شدن رحمم عین عین عین عین درد پریودتونه فقط ۲۰ درصد بیشتر همین!! همین!!
ینی اینقدری که تو اینترنت خوندم و ترسیدم نبود کثافطا میترسونن فقط
هی ماما می اومد چک میکرد و با یه دستگاه صدای قلب بچه رو چک میکرد هر ۱۵ دقیقه و میگفت که چقدر باز شدم
بعدش خودم هی میرفتم دستشویی فکر میکردم پی پی دارم ولی نداشتم ماما گفت حس فشار باعث میشه فکر کنی پی پی داری
ولی میرفتم دستشویی کوچولو کوچولو پی پی میکردم که تو زایمان پی پی رو تخت نریزه و همینطور هم شد
بعد میرفتم توی راه رو با سرم تو دستم قدم میزدم زودتر باز بشم خیلی هم خوب بود توی روند باط شدنم
بعدش یه توپ بزرگ آوردن گفتن روش بشین بالا پایین کن زود باز میشی و واقعا هم کاهش درد و باز شدنم با توپ خوبه
بدیش این بود به دلیل کرونا نه مامانم پیشم بود نه همسرم😔
تنهایی با خدا حرف میزدم
کسایی که بچه نداشتن رو دعا میکردم
کلی آرزو و دعا کردم
بعد دکتر اومد منم بدو بدو رفتم روی تخت
دکتر گفت به حرفم گوش کن:
فقط زمانی که اون ۲۰ ثانیه دردت شروع میشه زور بزن و اون ۵ دقیقه که درد نداری اصلا زور نزن
نفستو حبس کن و زور بزن داد و بیداد کنی بچه میره بالا دیگه پایین نمیاد و ضربان قلبت میره بالا مجبور میشین سزارین کنیم
منم نه جیغ زدم نه فریاد
فقط دوتا زانوهامو گرفتم تو بغلم دردام که می اومد فقط زور بدون صدا میزدم
اصلا صدام در نمیاومد
واسه همین دکتر استرس نمیگرفت و خیلی ریلکس بود و کارشو انجام میداد خودش گفت اینو
بعدش آمپول سر کننده گی زدم تو واژنم
حتی اندازه یه قلقلکم درد نداشت چون فشار روی دریچه واژن زیاده نمیفهمی کی آمپول خوردی
بعدش برش زد و بچه سر خورد اومد بیرون
بعد گذاشتن رو سینه ام
بخیه زدن
رفتم بهش شیر دادم
۶ ساعت بعدشم رفتم خونه😁
همین!
بخدا اگه جیغ نزنین و فریاد نکشین هیچ اتفاقی نمی افته
اونایی که میگن فلانی خوش زا بود الکی میگن همه بدنشون تو بچه آوردن یکیه
فقط تو رو خدا با فریاد کشیدناتون دکتر بدبخت رو دستپاچه نکنین که بزنه پاره تون کنه
براتون دعا کردم
شما هم برای نور من و مامانش دعا کنین😍😍😍😍😍>خاطره زایمان طبیعی من بعد از ۳ ماه😁1,149 بازدید200 پاسخ - دکترم میگه امام علی.تامین اجتماعی.البرز خوبن!
ولی هیچکدوم ماما همراه ندارن.
دوستامم بیشتر بیمارستان کمالی رو توصیه می کنن!>زایمان دربیمارستان کرج196 بازدیدبدون پاسخ
بالاخره تصمیم و گرفتم...
رفتم تقاضای طلاق کردم
چرا؟
چون دوباره یه چت دیگه دیدم ازش با یه هرزه این دفعه ولی خیلی فرق میکرد پیام ها نتونستم سنگینی که روی قفسه سینم بود رو تحمل کنم
میدونم راه سختی رو پیش رو دارم ولی پی همه چیو به تنم مالیدم احساس پوچی میکنم احساس میکنم یه آدم بدرد نخورم لعنت به خیانت💔
لطفا برام دعا کنید همه چی خوب پیش بره
سلام دکتر جان سوال درباره وزن جنین😘😘
سلام دکتر جان انشالله حال دلتون خوش باشه😘😘😘
دکتر جان امروز سونو دادم برا آب دور جنین و وزن
متاسفانه هنوز کوچولوعه😂😂😂
هرروز بستنی
دلستر
کباب
قارچ
تخم مرغ آبپز
و......میخورم ولی انگار زیاد تاثیر نداشته😐😂
سلام دکتر جان حالم خیلی بده دکتر سونو گفت باید سقط کنم چه کارهایی لازمه انجام بد
دکتر سونو گفت باید سقط بشه، رشدی نداشته عکس سونو رو میزارم ببینید، حالم خیلی بده باید چیکار کنم زودتر و راحتر سقط بشه و کارم به بیمارستان نکشه 😞
خانوما بیاین ببینم من اشتباه کردم؟
امشب خونه پدر شوهرم بودم
دخترم بغل مادر شوهرم بود
منم داشتم چایی میخوردم
پدر شوهرم ب مادر شوهرم گفت سینه تو در بیار بذار دهنش ببین میگیره
منم حواسم ب چایی بود
دیدم سینشو دراورده دخترمم میخاد بگیره بخوره
یهو نگاش کردم سریع کشیدش ازش گفت نه نمیشه بخوری
منم خیلی ناراحت شدم فک کن بچتو زیر سینه کسی دیگه ببینی.
با شوهرم دعوا کردم ک مامانت این کارو کرده بعد میگه نه تو حساسی اینا نوشونو دوست دارن
مادر شوهرمم قسم میخوره من میخواستم شوخی کنم نذاشتم دهنش
الان ب نظر شما کار اون اشتباه بوده یا من حساس شدم الکی؟
ولی خیلی حالم بد شد ازین حرکتش😭
تاپیک پیشنهاد غذا برای نوزاد 😋
سلام مامانای مهربونم امیدوارم که حال خودتون و کوچولوهاتوم خوب باشه
این تاپیک زدم برای مامانا که اگه میشه عکس غذاهایی که برای کوچولوها تون درست میکنید بفرستید تا همه ازش استفاده کنیم .
لطفا اگه بچه هاتون بزرگ تر از سن اولیه غذاخوردن هستن و شما از غذاهای اون روزاشون عکس دارید هم بیاین و عکساتون بی زحمت بفرستید. 🤩😑😉
دوستان عزیزم ک تو پروسه ای وی اف هستید یا ازش عبور کردید میشه بیاید
سلام دوستان
شاید خیلی هاتون میدونید شرایط منو...
مشکلی ک الان دارم اینه ک هیچ جوره ذهنم آروم نمیشه
ینی شاید در شبانه روز یک دو ساعت آرومم ، ولی کوچکترین چیزی دوباره درگیرم میکنه و هزار جور فکر و خیال میاد تو ذهنم
بیشتر از خودم همسرم و دارم اذیت میکنم
خیلی اذیتم
نمیدونم چ کار کنم
همش با خودم میگم این همه آدم ک ده سال دوازده سال درگیر بودن چجوری طاقت آوردن ؟
چجوری روزاشونو گذروندن؟
چجوری تونستن زندگی شونو با آرامش پیش ببرن؟
هی میریم پیش یک دکتر با هم تصمیم میگیریم طبق نظرش پیش بریم ...بلافاصله بعدش باز ذهنم درگیر فلان آزمایش و فلان چیز دیگه میشه استرس میگیرم میگم نکنه دارم اشتباه میکنم نکنه فلان...باید نظر فلان دکتر دیگه رو هم ببینم چی میگه
الان میگم کاش پارسال عجله نمیکردم میذاشتم اصلاح سبک میکردم بعد میرفتم تو سیکل ک اونقدر تخمکام کم نباشه
ولی همین الان دوباره همش میخوام همون اشتباه پارسالمو تکرار کنم
باز میگم دوباره برم تو سیکل هر جور شده نکنه زمانو از دست بدم نکنه تا چند ماه دیگه ازمایشامون بدتر بشه
دیوانه شدم
ی لحظه آرامش و تمرکز ندارم
خانوادم بهم میگن اینجوری فقط داری خودتو لحظه های قشنگ زندگی تو از بین میبری
و واقعا هم همینه
ولی انگار هیچ کنترلی دیگه رو افکارم ندارم
حتی وقتی میخوابم مغزم انگار بیداره و داره هزار تا مسأله جور میکنه و حل میکنه برا خودش
میشه از تجربه هاتون بهم بگید ؟ شما چطوری صبوری میکردید ؟
چجوری ذهن تونو کنترل میکردید
انتقال پنجمو ششم ای وی اف لطفا برام دعاکنید
سلام دوستان اومایی امروز من انتقال پنجم و یکشنبه انتقال ششم انجام میدم میشه دو مرحله ای لطفا برام دعاکنید خیلی به دعاتون نیاز دارم شاید دعا یکی از شما به درگاه خدا مستجاب بشه ومنم از راه سخت نجات پیداکنم
جهت درد و دل گاهی حس میکنم خیلی خسته ام فکر میکنم اصلا درک نمیشم
دلم میخواد فرار کنم ، یعنی افسردگی گرفتم
نمیدونم چجوری بگم زود از کوره در میرم
برای کسی که مثل خواهره برام ناراحتم
سلام خانومای باتجربه و ترجیحا باسیاست لطفا راهکار بدن
من یه دوست خیلی صمیمی و قدیمی دارم که توی زندگیش دچار مشکل شده و میخوام کمکش کنم
با همسرش بحثشون شده الان دو هفته اس خونه پدرش هستش و حتی یکبار هم همسرش تماسی نگرفته
داستان از این قراره که جناب خیانت کرده و این دوست من متوجه ماجرا میشه بحثشون میشه و شوهره بهش میگه برو از خونه ام بیرون
دوست منم مغرور برگشته خونه پدرش
میگم مغرور چون خونه پدریش اصلا آرامش نداره و حالش خوب نیست
الان بهم پیام داده که ۳ روزه عقب انداخته و تست داده و مثبته
چیکار کنه قلبش شکسته خیلی اذیت شده و اونجاهم آرامش نداره
خیلی براش ناراحتم خیلی
جناب همسرش هم رفتن مسافرت با دوستاشون و عین خیالشم نیست
طلاق با دو بچه
بچه ها من دارم از همسرم جدا میشم
خیلی تلاش کردم صدمو تو این زندگی گذاشتم ولی همسرم حتی یکشم نذاشت
اون حتی حالی از بچه هاش نمیپرسه
قید بچه هاشم زده
وقتی میبینم بچه های اطرافیانم همش دور پدرشونن یا پدرشون به بچه هاشون اهمیت میدن دلم واسه بچه هام که با حسرت نگاه میکنن آتیش میگیره
چه جور با این موضوع کنار بیام
آخه خیلی تلاش کردم که مشکلات حل بشه ولی نشد که نشد
و الان بین جون بچه هام و احساساتشون موندم
بمونم و با توهمات اعتیاد کنار بیام یا جدا بشم
از یه طرف جون بچه ها تو خطره از یه طرفم با حسرت نگاه کردن بچه هام به بچه های اطرافیانم که پدرشون اینقدر بهشون اهمیت میده عذابم میده
پیرو تاپیک قبلی لطفا بیاین کمک
میگم اگه رفتم خونه پدر شوهرم بحثمون شد
گفت بچه رو ازت میگیرم
چی جوابش بدم؟
چون دهنش مفته هرچی باشه میگه
کمک لطفا🤣
کدوم فیلم دانلود کنم ببینم؟لایک کنید.
دایناسور
هفتادسی
زودپز
ذکری دعایی چیزی جهت رفع مزاحم
سلام خانما. ذکری دعایی ختمی سوره ای کاری چیزی سراغ ندارین من بخونم و انجام بدم که شر این رفیق شوهرم از زندگیمون کم بشه؟؟؟؟؟
عوضی آتیش انداخته تو زندگیمون هرشبمون دعواست.
بیشعور ول کنش نیست هرشب زنگ میزنه و به یه نحوی میکشونتش بیرون. امشبم باخودش بردش خونه ی یکی بدتر از خودش که زنش پارسال بهم توهین کرده بود و باهاشون قطع رابطه بودیم.
دیگه خسته شدم کم مونده برم رودر رو قهوه ایش کنم و برگردم.عوضی انتظار داره شوهرم مارو ول کنه اونو بچسبه...
دیگه به اسمش آلرژی پیدا کردم.
امشب بحثمون شد سر همینا حالا رفته تو اتاق دخترم خوابیده
سفت و سخت وایسادم که پاشونو از زندگیم ببرم..
حتی شده شوهرمو از خونه بیرون کنم ولی باید اینارو بندازم دور...
بخدا اینقدر دوست خوب و آقا و با شخصیت داره بااونا نمیگرده عهد چسبیده به این دوتا مفنگی...
خواهرانه ازتون میخوام کمکم کنید
اخلاقای رو مخی شوهرا
سلام خوبین اومدم یکم دردودل کنم بلکه یکم آروم شم
این هفته روضه خانگی داریم یه عالمه کار ریخته بود رو سرم
شوهرم هم هررکاری بهش بگم اون موقع انجام نمیده،دل آدمو خون میکنه
بخدا به دلم موند یه چیزیو ازش بخام همون موقع واسم انجام بده
میگم این کارو کن میگه حالا بزار شب دیگه
شب ازش میخوام میگه صبرکن فردا
بخدا از بس دلم پر بود دیشب یه عالمه گریه کردم
کارای مردونه هم من و مامانم تنهایی انجام داديم
میز و صندلی و مبل جابجا کردیم
شوهرای شماهم اینطورن؟؟؟
رژیم مضخرف پروتئین گاوی
سلام خانم دکتر و مامانای عزیز از عنوان سوالم مشخص چقد اعصابم خورد من ب دستور پزشک ده روز رژیم شکستم راستش کیک بیسکوییت ماست دوغ از هر کدوم چند بار خوردم اتفاق خاصی هم نیفتاد اما یک هفته اول به دستور پزشک بهش شربت نئوتادین دادم که ضد حساسیت بود الان چهار پنج روزه دیگه نمیدم الان دو سه روزه گوشت گوساله هم خوردم بچم نه کهیر میزنه نه مدفوعش خلطی شد فقط آبکی تر از قبل شد خیلییی اما تعدادش در روز معمولا دو تا چهار بار اکثرا هم سه بار بنظر شما چیکار کنم؟
کدوم خرما خوبه
سلام خانم ها کدوم نوع خرما خوبه ؟ پیجی یا سایتی میشناسین خرما پیارم بفروشه
سلام بچها هماتوم دفع میشه یا جذب؟
منظورم اینه میفته یا نه جذب میشه؟ بعد علایم اینکه هماتوم جذب شده و دیگه نیست چیه؟ یعنی لکه بینی قطع میشه؟ ممکنه لکه بینی قطع بشه یا کم بشه ولی هماتوم سرجاش باشه؟ الان لکه بینی من برای هماتوم هست یا پایین بودن ساک؟ اگه ساک پایین باشه لکه بینی داری؟ اگه میدونید بگید
دوستم داره زایمان میکنه
سلام خانما خوبید
دوستم داره زایمان میکنه طبیعی نتونست ضربان قلب بچه ضعیفه بردن برای سزارین لطفا براش دعا کنید و اینکه براش سوپ درست کنم ببرم بیمارستان؟
چی درست کنم نفاخ نباشه خیلی
خانما شما جای من بودید کدوم سرویس مسافرتی انتخاب میکردید؟
۱۲نفره یه کم کیفیت پایین تر.
۸نفره مارک لیمون .عکسش میزارم
بین دوراهی موندم
میخام برم آموزش رانندگی ولی...
سلام دوستان گل
من 3 سالی میشه ک گواهینامه گرفتم، ماه بعدش قرعه کشی ایران خودرو اسمم دراومد...همسرمم تو آموزش فوق العاده صبور و ریلکس...میگ نهایت میخوره ب دیوار..میبرم تعمیر، ایقد ک همسرم مشتاقه من یاد بگیرم 😢
ی ماه اول خیلی خوب یاد گرفته بودم ولی بخاطر هماتوم بارداری، ولش کردم
تا چند ماه پیش ک دوباره شروع کردم و تقریبا خوب بود..ولی دخترم اجازه نمیداد اصن بشینم
حالا میخام این تعطیلات ک میخام برم شهرستان، برم آموزش
اونجا خانواده ام هستن و میتونن دخترمو نگه دارن و اینکه داداشم هر روز ببرم تمرین...
ولی مشکل اعتماد بنفس و ترسمه...وقتی میشینم حس میکنم فلج شدن پاهام، هر لحظه حس میکنم یکی میپره جلو ماشین یا الان ماشین میخوره ب دیوار یا ماشین بغلی
بهم میگن چون ترس داری عیچ وقت یاد نمیگیری
من میترسم درست ولی عاشق رانندگی ام، شده ی آرزوی بزرگ برام
نمیدونم چکار کنم؟ حرفای بقیه بیشتر منو میترسونه و ناامید
بنظرتون من میتونم؟
چکار کنم اعتماد بنفس بالا بره؟
یعنی همچنان این آرزو، نمیخاد اتفاق بیافته 😢 😢