میخوام درباره زایمان طبیعی بگم براتون

سلام بچه ها😊 خوبین؟ میخوام اگه ماه های اخرین و هنوز از زایمان طبیعی وحشت دارین یا مرددین براتون یه چیزایی بگم
از چی میترسین؟ درد بهتون بخوره؟ یا نخوره و امپول فشار بزنن؟ پارگی کیسه آب؟ معاینه؟ مدفوع کردن؟
من از همه اینا وحشت داشتم
زایمانمو براتون میگم
شب ساعت دوازده سرم گیج میرفت و درد میکرد. رفتم دستگاه فشار رو اوردم فشارمو گرفتم 12 بود
به مامانم زنگ زدم گفتم گفت بدوووو بریم بیمارستان
رفتیم فشار رو چک کرد گفت 11س احتمال مسمویت بارداری هست بستریت میکنیم دهانه رحمت هم دوسانته
مامانمو بغل کرده بودم زار میزدم میگفتم منو بستری نکن توروخدا بریم هنوز یه هفته مونده
صدای جیغ که میومد تو سالن دست و پاهام میلرزید
میگم که بدونید واقعا وحشت زده بودم
بهرحال که بستری شدم😒 رفتیم تو بلوک زایمان و ازم نمونه خون و ادرار گرفتن
همین، تا 7صبح فقط یه معاینه دیگه شدم که درد داشت و بعدش خونریزی کردم ولی خب منم به شدت خودمو سفت کرده بودم...
صبح دکتر اومد گفتم مرخصم؟ گفت دهانه رحمت سه سانته مسمومیت نداشتی ولی داری زایمان میکنی
گفتم من میخوام برم بهرحال همین دوتا معاینه بسمه اصلا میخوام برم بیمارستان خصوصی. سزارین
فرم رو امضا کردم و مامانمو شوهرم اومدن ببرنم بیمارستان خصوصی
یه پرستار اومد گفت بذار من معاینه ت کنم
گفتم معلومه میخوای کیسه اب پاره کنی نمیذارم
گفت نترس به این فکر کن اگه همکاری کنی تا یک بعدازظهر بچتو بغل میکنی،هراتفاقی از دوازده شب تا الان برات اینجا افتاده تو بیمارستان دیگه باز تکرار میشه، باور کن چیزی فرقی نمیکنه...
همین کل حالمو عوض کرد! فکر به اینکه اون کوچولو و خودمو از انتظار راحت میکنم
ساعت 8:کیسه اب پاره کردن درد نداشت به هیچ وجه! ولی بعدش دردا شروع شد با فاصله زیاد
تا 9 ماماهمراهم اومد هنوز دردی به اون صورت نبود4سانت بودم
سرم برام زدن که اصلا نمیدونستم سرم فشاره!
از ده دردا شدید شد کم کم یعنی هی فاصله درد داشتن و نداشتن کم شد
تا 2 که یه دقیقه درد نداشتم، یه دقیقه یاکمتر درد شدید بود
اونوقت فقط نصف عمیق بکشین و خودتونو نجات بدین
غیرقابل تحمل نبود چون قطع میشد حتی همون یه دقیقه فاصله خیلی خوب بود
فول که شدم دردا کم شده بود فقط باید زور میزدم
منم همه ی انرژیمو برای همین گذاشتم
میدونستم دسشویی میکنم ولی اجازه نمیدادن بلند شم برم سرویس منم زدم به بیخیالی
دوبار زیرمو عوض کردن یبارش سرهمین بود
بعدم برش دادن و راحت بچه اومد بیرون ولی قبل برش دهانه رحم میسوخت یه کم
برش هم اصلا درد نداشت
بعدم جفت اومد که اونم زور زدن میخواست
برای بخیه هم دکتر من سر زدن لیدوکایین دست و دلباز نبود و چهارتا بخیه بیرونی سوزش داشت داخلی ها هیچ
زایمان با همه چیزایی که ازشون میترسیدم و بدون اپیدورال! ولی وقتی از تخت زایمان اومدم پایین که ببرنم تو بخش انگار نه انگار که فارغ شدم
ریلکس باشین
شروع دردا رو تو خونه بمونین که کمتر معاینه بشین
به ماماهمراهتون گوش بدین واسه ورزشا و پوزیشنا این موقع درد سخته ولی به نفعتونه
شما میتونین👍