- اصلا از ماشین و خیابون و ارتفاع و هیچی نمی ترسه
خیلی باید مراقب باشم همین توان منو گرفته
شده مثل یکسالگیش لجباز به هیچ کاری نمیتونم برسم
میخوام حموم بشورم گریه میکنه که بره حموم
شوهرم میاد بیرون بره یا سرکار بره پسرم جیغ داد هوار
میام رو تراس لباس پهن کنم گریه برم حیاط بازی برم توو کوچه هی باعث میشه کارام بمونه
لجباز شده حرف گوش نمیده ، دستشویی رفتن هم که هیچی پس رفت کرده همکاری صفر ، اینقدر عصبی ام خستم واقعا همش میگم شب بخوابم صب پسرم بشه ۲۰ ساله
شماها چیکار میکنید >چجوری میشه بچه حرف گوش کن بشه497 بازدید91 پاسخ - سلام اقدامی ها اسم بگین به نیابتتون صلوات بفرستم278 بازدید55 پاسخ
- من پسرمو پنج شنبه هفته قبل ختنه کردیم و دیروز ک روز هشتم بود حلقه افتاده
حالا زیر آلتش انگار ی برآمدگی کوچیکی هست ک نمیدونم ورم هست یا گوشت اضافه
ممنون میشم ی نگاهی بندازین و ببینین لازمه ببرمش دوباره دکترش ببینه یانه؟
ممنونم>گوشت اضافه یا ورم؟394 بازدید15 پاسخ - سونو بارداری و کم شدن اب دور بچه307 بازدید11 پاسخ
- خانوما چیکار میکنین حوصله بچتون سر نمیره14 بازدید1 پاسخ
- دارم دق میکنم این چه بلایی بودخدااااا😭😭😭😭😭>خدایااین چه مصیبتی بود😭😭😭2,803 بازدید316 پاسخ
- من تمام علامتهام و شکل شکم و ویارام همه پسر بود قطعا نزدیک ب ۸۰ درصد اطمینان داشتم پسره...البته اینم بگم ک خانواده شوهرم همه ژن قالبشون دختر هست...برادرشوهرم همسایمونه اونم دوتا دختر دااره پدرشوهرمم ۳ تا بچه اولش همه دختر بودن بعد ۳ تا بعدی پسر شدن....مامانم خیلی پسر دوس داره و خیلی منتظرم بود وقتی رفتم خونشون بش گفتم یهو پنچر شد خودمم جا خوردم شوهرمم همینطور.
اما ناشکری نکردم بخدا گفتم اول سالم باشه بعد هرچی مصلحتمون.....اما از دیشب دلم گرفته و هی دارم خواب میبینم .شوهرمم گفت راضیم ب رضای خدا
اینم بگم دخترم همش میگفت مامانی من آجی میخوام همش میگفت آجی انقدر گفت تا آجی شد 😂>کمی درد و دل دارم خانوما1,094 بازدید146 پاسخ - من خیلی نسبت ب پسرم حساسم .. دست خودم نیست
مثلا دیشب مهمونی بودیم همش میدویید دنبال خواهر شوهرام بهشون عنه عنه میگفت خودشو براشون لوس میکرد بوسشون میکرد داشتن میرفتن گریه میکرد میخواست باهاشون بره
تو دلم ناراحت شدم دلم نمیخواست پسرم واسه کس دیگه ب جز من شیرین کاری کنه
یا دوسندارم پیش شوهرم بخوابه حتما باید بغلش کنم بوش کنم و پیش خودم بخوابه
یا همین چندوقت پیش رفته بود بغل خواهر شوهرم بود ماهم داشتیم میرفتیم تو ماشین بودیم از بغل اون نمیومد بغل من که بریم یه ساعتم راه داشتیم که برسیم شهر خودمون... ینی ب زور و با گریه اومد بغلم .. نمیخواست بیاد
بغض کردم ولی یجوری کردم شوهرم نفهمه
چرا اینجوری ام من آخه
از دوسداشتن زیادی اینجوری شدم ... >حساسیت من نسبت به پسرم760 بازدید90 پاسخ - فردا مجتمع ها ،بازار باز یا تعطیل ؟
دیگه همین 😁>باز بودن یا تعطیلی مجتمع های خرید شیراز 😬431 بازدید6 پاسخ - خالم گربه داره تمیزه واکسن و قرص و اینام میخوره
امروز بعد ۳ ماه رفتم خونه مامان بزرگم گربه ی زشتش چنگ زد دست دخترم
کزاز باید بزنم ؟؟؟ یا نیاز نیست کار خاصی بکنم
چنگ نیستا فقط ۳ تا نقطه رو دستش مونده
از ترسم به شوهرم نگفتم وگرنه میکشه منو >گربه دخترم چنگ زده625 بازدید42 پاسخ - چرا هرچی بزرگتر میشن بچه ها بدتر میشن ، پسر من هر روز امکان نداره بیدار میشه بهانه و جیغ نداشته باشه ، کم آوردم
در خونه رو باز کنی میخواد بره بیرون ، در یخچال باز بشه بهانه داره ، هیچ کاری نمیشه کنی ، از فلان خیابون رد بشی پارک باشه اینقدر گریه میکنه ابروتو میبره
مهمونی میرم اسیرم از دستش ، نه بیرون میفهمم نه گردش نه مهمونی نه زندگی واقعا از این روزام بدم اومده فقط میگم یه شب بخوابم بیدار بشم ببینم شده بیست ساله
با بچه های بیرون بخواد بازی کنه دیگه خونه نمیاد واقعا کم اوردم دیگه خسته شدم رد دادم روحم روانم همه وجودم درد میکنه و خسته اس
کیا مثل من هست مشکلشون>چرا بچه ها اینجوری شدن واقعا من بریدم دیگه721 بازدید111 پاسخ - دخترم نه ماهشه و چهار دست و پا کامل میره از همه جا هم میگیره بلند میشه یه دونه هم دندون درآورده اینارو گفتم که کامل شرایطو بدونید، الان از وقتی دندونشو درآورد خیلی بدخلق شده،شبا خوابش عالی بود ولی الان تیکه تیکه میخوابه، طول روز هم مدام غر میزنه و چون نمیتونه حرف بزنه انگار اعصابش خورد میشه هی با غر و جیغ میخواد حرفشو بفهمونه،همش بغل میخواد و کلا هم زیاد با اسباب بازیاش سرگرم نمیشه، میخوام بدونم چه راهکاری پیشنهاد میکنید ضمن اینکه ساعت کار همسرم طوریه که کل شب و روز تا ساعت ۶ و ۷ عصر فقط با خودمه و این مدت خیلی کلافم کرده 🤦🏻♀️😓>نا آرامی بچه و کلافگی351 بازدید20 پاسخ
- کسی تاحالا جای واکسن بدو تولد بچش اینجور شده؟
بعدم خالی شده داخلش انگاری حفره شده
از اول اینجور نبوده یه دوسه هفته ای یهو جوش زد و اینا بردمش دکتر گفتن جای واکسن بعد تولده چیزی نیست خودش میترکه حشک میشه درست میشه هیچی نداد پماد اینا چون واکسن دوماهی و چهار ماهگی تو پاش بوده
بعد پنج شش روز بعد ترکید و زخم شد
لباسش که درمیاوردیم زخمش کنده شد الان انگار حفره اس خیلی داخله
چیکار کنم؟ عادیه؟ بازم ببرم دکتر؟خطرناک نیست؟ >جوش بزرگ واکسن بدو تولد433 بازدید5 پاسخ - چند تا سوال و راهنمایی ازتون میخواستم کسایی جدا شدن با وجود بچه
من اول از همه به فکر بچم هستم
چطور تونستین با نبودن بچه کنارتون کنار بیاین
بعد ۷ سال میشه هفته ای یه روز ببینمش
برام مثل عذاب قبر هست که حتی یه ساعت نبینمش..
بعد اینکه من هیچ پشتیبانی ندارم
خانوادم هیچ مدله مالی بهم نخواهد رسید نه به من نه به بچه بعد طلاق حتی هزار تومن
بعد اینکه با بچه نمیتونم کار کنم یکی باید باشه بچه رو نگه داره تا من برم کار ک اونم کسی نیست...مادرم محاله ممکنه یک ساعت نگهش داره
بعد اینکه شوهرم طلاق نمیده بدون هیچ دلیلی هم طلاق گرفتن پورسه خیلی طولانی میشه
بعد اینکه خونه پدرم اصلا آرامش نخواهم داشت...محیط خونشون همیشه خدا جنگه عصابه خواهرم طلاق گرفته بچش اونجاست میدونم منم برم خیلی اوضاع قاطی میشه عصاابم بدتر بهم میریزه
همه اینا یه طرف زندگی توی خونه شوهرم واقعا برام مثل عذاب قبره...
کتک، بی احترامی حتی توی جمع و خیابون سرم جیغ میزنه بهم کولی و حرفای دیگه توی خیابون بهم میگه و ...، هر چی هر کاری باهام میکنه که عذابم بده
از راه سیاست رفتم دوستان اوما ک قبلا برای بارداری یه گروه بودیم بهم گفتن بچسبت بهش بغلش کن لباس قشنگ بپوش خوابیدنی برو بغلش و حرفای عشقی بزن و
..
همه اینارو کردم جز بد و بیرا و تحقیر شدن چیزی نسیب م نشد
گفتن برو مشاوره، رفتم مشاوره گف یا باید خودش بیاد(که شوهرم و بکشی هم مشاوره نمیره میگه من همه چی تموم هستم) با خودت تنها نمیتونم چیزی و تغییر داد
از راه خانوادش وارد شدم به اونا محبت کردم هار تر شدن به اونا گفتم پسرتون اینطوره بدتر منو له کردن کلا اونا هم حذف کردم تو دهنم خونم باشه جلو اونا تف نمیکنم دیگه
خانواده خودم به شوهرم چیزی بگه؟؟داداش ندارم بابام پارکینسون داره شوهرم محل سگ به اونا نمیده هیچ ارزشی برای اونا نمیزاره
دعا بگی یکی دوبار بابام گرفت ولی خب هیچ تاثیری نداشت اگرم داشت نهایت یه هفته بود بازم بدتر
دهن به دهنش نذارم؟به حان پسرم از صد تا حرفش شاید یدونه رو جوابی بدم
حرفم نمیزنم میاد انگولنگ میکنه منو دست میکنه تو چشم توی ک.نم انگشت میکنه تو شکمم پهلو هامو میگیره چاقیم و مسخره میکنه موهامو میکشه خیلی باهام خشونت داره
به این چیزا فکر میکنم راهی جز خودکشی برام نمیمونه
میشه لطفا راهنماییم کنین از تجربیات خوبتون برام بگین
از موفقیت هاتون برام بگین
پیشاپیش ممنونم از جواب هاتون😘❤️>خانومایی که تجربه طلاق با یه بچه رو داشتین میشه بیاین3,119 بازدید800 پاسخ - با بچه بیش از حد وابسته چیکار کنم608 بازدید54 پاسخ
- لاغرم هست نمیدونم چیکار کنم چی بهش بدم بدم غذا نمیخوره فقط شیر
از همسن سالاش قدش کوتاه تره بچه داداشم ازش کوچیکتره ولی قدش از پسرم بیشتره یا نوه خواهرشوهرم از پسرم کوچیک تره ولی از پسرم قدش بلند تره>خانمایی که بچه یک سالو نیمه دارین بیاین345 بازدید60 پاسخ - امشب مهمونی بودیم دخترم یه وسیله دکوری برداشت اومد از آشپزخونه بیادسالن یه بلندی بود ندید زیر پاش خالی شد افتاد و وسیله تیزی داشت خورد به چشمش😭😭😭
اون لحظه من واقعا مُردم 😭😭😭
خون اومد
دکتری چیزی هم الان نیست ببرم،میشه شما عکسشو بببنین که صدمه ایی به چشمش وارد نشده باشه،نیازه ببرم دکتر؟؟؟چیکار کنم؟پمادی چیزی لازمه؟،،>چشم دخترم ضربه خورد وخون اومد😭همراه باعکس1,049 بازدید68 پاسخ - دخترم ده ماهگی رو داره تموم میکنه امروز از صبح گلاب به روتون اسهال بود
الان بیدار شده شیرش بدم میبینم تب داره داره میسوزه بچم
تبشو گرفتم 38.1بود
بهش استامین دادم و حوله نمدار میزارم روی بدنش
تورو خدا کمکم کنید چیکار کنم منننننننن>اورژانسیییییییییییی تب و اسهال357 بازدید19 پاسخ - بچه ناخواسته ...................................🙃 بیاید لطفا1,376 بازدید135 پاسخ
- پسر من خیلی شیطونی میکنه یعنی وقتی خوابش میاد هم به زور میخوابه یعنی تا نهایت حد تحملش شیطونی میکنه، جدیدا کارای رو اعصاب زیاد میکنه بعدشم نیشخند میزنه ک عصبی ترم میکنه
با خودم میبرمش سرکار اونجا ی دختری هست ازشون مواظبت میکنه دوتا دختر همکارام هم هستن،
امروز متوجه شدم ماهان صورت یکیشو پنجول کشیده و زخمیش کرده همکارم زنگ زده ک پسرت دخترمو زخمی کرده اگر اینطوریه من دیگه دخترمو نمیارم 🙄
بعد من رفتم پیش پرستارش گفت ک دوتا دخترا داشتن رو ماژیک دعوا میکردن ماهان بی هوا پریده یکیشو خنچ زده
پرستارشون میبینه نمیتونه ماهان رو کنترل کنه براش گوشی میذاره نگاه کنه ماهان وقتی گوشی زیاد ببینه پرخاشگر میشه، من واقعا موندم چیکار کنم
دو تومن حقوق پرستاره هیچکی نمیاد پرستاریشو تکی قبول کنه، همکارمم سرپرسته
شوهرم میگه چرا ماهان رو مقصر جلوه دادی شاید تقصیر دختره بوده گفتم خو وقتی پرستار اینجور میگه خو دیگه همکارم حرف اونو قبول میکنه حرف منو ک قبول نمیکنه،
بنظرتون چیکار کنم؟ خیلی اعصابم خورده، انگار مثلاهمه بچه های عالم خوبن من از پس تربیت بچم برنیومدم، احساس سر خوردگی دارم
شوهرمم بدتر بم گف تو چرا میذاری بقیه رو سرت سوار شن میخوای پرستار بگیری اون میخواد دخترشو نیاره خو نیاره تو چیکار داری ماهان رو ببر خودت مراقبش باش،
ولی من نمیتونم خودم مراقب ماهان باشم باید حواسم ب کارم باشه ک همکارا هم گله نکنن بگن ای هیچ کار نمیکنه
بنظرتون پسر من بیش فعاله؟ چ دکتری لازمه ببرمش؟ >پسر بچه های شما هم فضولن؟548 بازدید31 پاسخ
بالاخره تصمیم و گرفتم...
رفتم تقاضای طلاق کردم
چرا؟
چون دوباره یه چت دیگه دیدم ازش با یه هرزه این دفعه ولی خیلی فرق میکرد پیام ها نتونستم سنگینی که روی قفسه سینم بود رو تحمل کنم
میدونم راه سختی رو پیش رو دارم ولی پی همه چیو به تنم مالیدم احساس پوچی میکنم احساس میکنم یه آدم بدرد نخورم لعنت به خیانت💔
لطفا برام دعا کنید همه چی خوب پیش بره
سلام دکتر جان سوال درباره وزن جنین😘😘
سلام دکتر جان انشالله حال دلتون خوش باشه😘😘😘
دکتر جان امروز سونو دادم برا آب دور جنین و وزن
متاسفانه هنوز کوچولوعه😂😂😂
هرروز بستنی
دلستر
کباب
قارچ
تخم مرغ آبپز
و......میخورم ولی انگار زیاد تاثیر نداشته😐😂
سلام دکتر جان حالم خیلی بده دکتر سونو گفت باید سقط کنم چه کارهایی لازمه انجام بد
دکتر سونو گفت باید سقط بشه، رشدی نداشته عکس سونو رو میزارم ببینید، حالم خیلی بده باید چیکار کنم زودتر و راحتر سقط بشه و کارم به بیمارستان نکشه 😞
خانوما بیاین ببینم من اشتباه کردم؟
امشب خونه پدر شوهرم بودم
دخترم بغل مادر شوهرم بود
منم داشتم چایی میخوردم
پدر شوهرم ب مادر شوهرم گفت سینه تو در بیار بذار دهنش ببین میگیره
منم حواسم ب چایی بود
دیدم سینشو دراورده دخترمم میخاد بگیره بخوره
یهو نگاش کردم سریع کشیدش ازش گفت نه نمیشه بخوری
منم خیلی ناراحت شدم فک کن بچتو زیر سینه کسی دیگه ببینی.
با شوهرم دعوا کردم ک مامانت این کارو کرده بعد میگه نه تو حساسی اینا نوشونو دوست دارن
مادر شوهرمم قسم میخوره من میخواستم شوخی کنم نذاشتم دهنش
الان ب نظر شما کار اون اشتباه بوده یا من حساس شدم الکی؟
ولی خیلی حالم بد شد ازین حرکتش😭
تاپیک پیشنهاد غذا برای نوزاد 😋
سلام مامانای مهربونم امیدوارم که حال خودتون و کوچولوهاتوم خوب باشه
این تاپیک زدم برای مامانا که اگه میشه عکس غذاهایی که برای کوچولوها تون درست میکنید بفرستید تا همه ازش استفاده کنیم .
لطفا اگه بچه هاتون بزرگ تر از سن اولیه غذاخوردن هستن و شما از غذاهای اون روزاشون عکس دارید هم بیاین و عکساتون بی زحمت بفرستید. 🤩😑😉
دوستان عزیزم ک تو پروسه ای وی اف هستید یا ازش عبور کردید میشه بیاید
سلام دوستان
شاید خیلی هاتون میدونید شرایط منو...
مشکلی ک الان دارم اینه ک هیچ جوره ذهنم آروم نمیشه
ینی شاید در شبانه روز یک دو ساعت آرومم ، ولی کوچکترین چیزی دوباره درگیرم میکنه و هزار جور فکر و خیال میاد تو ذهنم
بیشتر از خودم همسرم و دارم اذیت میکنم
خیلی اذیتم
نمیدونم چ کار کنم
همش با خودم میگم این همه آدم ک ده سال دوازده سال درگیر بودن چجوری طاقت آوردن ؟
چجوری روزاشونو گذروندن؟
چجوری تونستن زندگی شونو با آرامش پیش ببرن؟
هی میریم پیش یک دکتر با هم تصمیم میگیریم طبق نظرش پیش بریم ...بلافاصله بعدش باز ذهنم درگیر فلان آزمایش و فلان چیز دیگه میشه استرس میگیرم میگم نکنه دارم اشتباه میکنم نکنه فلان...باید نظر فلان دکتر دیگه رو هم ببینم چی میگه
الان میگم کاش پارسال عجله نمیکردم میذاشتم اصلاح سبک میکردم بعد میرفتم تو سیکل ک اونقدر تخمکام کم نباشه
ولی همین الان دوباره همش میخوام همون اشتباه پارسالمو تکرار کنم
باز میگم دوباره برم تو سیکل هر جور شده نکنه زمانو از دست بدم نکنه تا چند ماه دیگه ازمایشامون بدتر بشه
دیوانه شدم
ی لحظه آرامش و تمرکز ندارم
خانوادم بهم میگن اینجوری فقط داری خودتو لحظه های قشنگ زندگی تو از بین میبری
و واقعا هم همینه
ولی انگار هیچ کنترلی دیگه رو افکارم ندارم
حتی وقتی میخوابم مغزم انگار بیداره و داره هزار تا مسأله جور میکنه و حل میکنه برا خودش
میشه از تجربه هاتون بهم بگید ؟ شما چطوری صبوری میکردید ؟
چجوری ذهن تونو کنترل میکردید
انتقال پنجمو ششم ای وی اف لطفا برام دعاکنید
سلام دوستان اومایی امروز من انتقال پنجم و یکشنبه انتقال ششم انجام میدم میشه دو مرحله ای لطفا برام دعاکنید خیلی به دعاتون نیاز دارم شاید دعا یکی از شما به درگاه خدا مستجاب بشه ومنم از راه سخت نجات پیداکنم
جهت درد و دل گاهی حس میکنم خیلی خسته ام فکر میکنم اصلا درک نمیشم
دلم میخواد فرار کنم ، یعنی افسردگی گرفتم
نمیدونم چجوری بگم زود از کوره در میرم
برای کسی که مثل خواهره برام ناراحتم
سلام خانومای باتجربه و ترجیحا باسیاست لطفا راهکار بدن
من یه دوست خیلی صمیمی و قدیمی دارم که توی زندگیش دچار مشکل شده و میخوام کمکش کنم
با همسرش بحثشون شده الان دو هفته اس خونه پدرش هستش و حتی یکبار هم همسرش تماسی نگرفته
داستان از این قراره که جناب خیانت کرده و این دوست من متوجه ماجرا میشه بحثشون میشه و شوهره بهش میگه برو از خونه ام بیرون
دوست منم مغرور برگشته خونه پدرش
میگم مغرور چون خونه پدریش اصلا آرامش نداره و حالش خوب نیست
الان بهم پیام داده که ۳ روزه عقب انداخته و تست داده و مثبته
چیکار کنه قلبش شکسته خیلی اذیت شده و اونجاهم آرامش نداره
خیلی براش ناراحتم خیلی
جناب همسرش هم رفتن مسافرت با دوستاشون و عین خیالشم نیست
طلاق با دو بچه
بچه ها من دارم از همسرم جدا میشم
خیلی تلاش کردم صدمو تو این زندگی گذاشتم ولی همسرم حتی یکشم نذاشت
اون حتی حالی از بچه هاش نمیپرسه
قید بچه هاشم زده
وقتی میبینم بچه های اطرافیانم همش دور پدرشونن یا پدرشون به بچه هاشون اهمیت میدن دلم واسه بچه هام که با حسرت نگاه میکنن آتیش میگیره
چه جور با این موضوع کنار بیام
آخه خیلی تلاش کردم که مشکلات حل بشه ولی نشد که نشد
و الان بین جون بچه هام و احساساتشون موندم
بمونم و با توهمات اعتیاد کنار بیام یا جدا بشم
از یه طرف جون بچه ها تو خطره از یه طرفم با حسرت نگاه کردن بچه هام به بچه های اطرافیانم که پدرشون اینقدر بهشون اهمیت میده عذابم میده
پیرو تاپیک قبلی لطفا بیاین کمک
میگم اگه رفتم خونه پدر شوهرم بحثمون شد
گفت بچه رو ازت میگیرم
چی جوابش بدم؟
چون دهنش مفته هرچی باشه میگه
کمک لطفا🤣
کدوم فیلم دانلود کنم ببینم؟لایک کنید.
دایناسور
هفتادسی
زودپز
ذکری دعایی چیزی جهت رفع مزاحم
سلام خانما. ذکری دعایی ختمی سوره ای کاری چیزی سراغ ندارین من بخونم و انجام بدم که شر این رفیق شوهرم از زندگیمون کم بشه؟؟؟؟؟
عوضی آتیش انداخته تو زندگیمون هرشبمون دعواست.
بیشعور ول کنش نیست هرشب زنگ میزنه و به یه نحوی میکشونتش بیرون. امشبم باخودش بردش خونه ی یکی بدتر از خودش که زنش پارسال بهم توهین کرده بود و باهاشون قطع رابطه بودیم.
دیگه خسته شدم کم مونده برم رودر رو قهوه ایش کنم و برگردم.عوضی انتظار داره شوهرم مارو ول کنه اونو بچسبه...
دیگه به اسمش آلرژی پیدا کردم.
امشب بحثمون شد سر همینا حالا رفته تو اتاق دخترم خوابیده
سفت و سخت وایسادم که پاشونو از زندگیم ببرم..
حتی شده شوهرمو از خونه بیرون کنم ولی باید اینارو بندازم دور...
بخدا اینقدر دوست خوب و آقا و با شخصیت داره بااونا نمیگرده عهد چسبیده به این دوتا مفنگی...
خواهرانه ازتون میخوام کمکم کنید
اخلاقای رو مخی شوهرا
سلام خوبین اومدم یکم دردودل کنم بلکه یکم آروم شم
این هفته روضه خانگی داریم یه عالمه کار ریخته بود رو سرم
شوهرم هم هررکاری بهش بگم اون موقع انجام نمیده،دل آدمو خون میکنه
بخدا به دلم موند یه چیزیو ازش بخام همون موقع واسم انجام بده
میگم این کارو کن میگه حالا بزار شب دیگه
شب ازش میخوام میگه صبرکن فردا
بخدا از بس دلم پر بود دیشب یه عالمه گریه کردم
کارای مردونه هم من و مامانم تنهایی انجام داديم
میز و صندلی و مبل جابجا کردیم
شوهرای شماهم اینطورن؟؟؟
رژیم مضخرف پروتئین گاوی
سلام خانم دکتر و مامانای عزیز از عنوان سوالم مشخص چقد اعصابم خورد من ب دستور پزشک ده روز رژیم شکستم راستش کیک بیسکوییت ماست دوغ از هر کدوم چند بار خوردم اتفاق خاصی هم نیفتاد اما یک هفته اول به دستور پزشک بهش شربت نئوتادین دادم که ضد حساسیت بود الان چهار پنج روزه دیگه نمیدم الان دو سه روزه گوشت گوساله هم خوردم بچم نه کهیر میزنه نه مدفوعش خلطی شد فقط آبکی تر از قبل شد خیلییی اما تعدادش در روز معمولا دو تا چهار بار اکثرا هم سه بار بنظر شما چیکار کنم؟
کدوم خرما خوبه
سلام خانم ها کدوم نوع خرما خوبه ؟ پیجی یا سایتی میشناسین خرما پیارم بفروشه
سلام بچها هماتوم دفع میشه یا جذب؟
منظورم اینه میفته یا نه جذب میشه؟ بعد علایم اینکه هماتوم جذب شده و دیگه نیست چیه؟ یعنی لکه بینی قطع میشه؟ ممکنه لکه بینی قطع بشه یا کم بشه ولی هماتوم سرجاش باشه؟ الان لکه بینی من برای هماتوم هست یا پایین بودن ساک؟ اگه ساک پایین باشه لکه بینی داری؟ اگه میدونید بگید
دوستم داره زایمان میکنه
سلام خانما خوبید
دوستم داره زایمان میکنه طبیعی نتونست ضربان قلب بچه ضعیفه بردن برای سزارین لطفا براش دعا کنید و اینکه براش سوپ درست کنم ببرم بیمارستان؟
چی درست کنم نفاخ نباشه خیلی
خانما شما جای من بودید کدوم سرویس مسافرتی انتخاب میکردید؟
۱۲نفره یه کم کیفیت پایین تر.
۸نفره مارک لیمون .عکسش میزارم
بین دوراهی موندم
میخام برم آموزش رانندگی ولی...
سلام دوستان گل
من 3 سالی میشه ک گواهینامه گرفتم، ماه بعدش قرعه کشی ایران خودرو اسمم دراومد...همسرمم تو آموزش فوق العاده صبور و ریلکس...میگ نهایت میخوره ب دیوار..میبرم تعمیر، ایقد ک همسرم مشتاقه من یاد بگیرم 😢
ی ماه اول خیلی خوب یاد گرفته بودم ولی بخاطر هماتوم بارداری، ولش کردم
تا چند ماه پیش ک دوباره شروع کردم و تقریبا خوب بود..ولی دخترم اجازه نمیداد اصن بشینم
حالا میخام این تعطیلات ک میخام برم شهرستان، برم آموزش
اونجا خانواده ام هستن و میتونن دخترمو نگه دارن و اینکه داداشم هر روز ببرم تمرین...
ولی مشکل اعتماد بنفس و ترسمه...وقتی میشینم حس میکنم فلج شدن پاهام، هر لحظه حس میکنم یکی میپره جلو ماشین یا الان ماشین میخوره ب دیوار یا ماشین بغلی
بهم میگن چون ترس داری عیچ وقت یاد نمیگیری
من میترسم درست ولی عاشق رانندگی ام، شده ی آرزوی بزرگ برام
نمیدونم چکار کنم؟ حرفای بقیه بیشتر منو میترسونه و ناامید
بنظرتون من میتونم؟
چکار کنم اعتماد بنفس بالا بره؟
یعنی همچنان این آرزو، نمیخاد اتفاق بیافته 😢 😢