- چن روز پیش با نامزدم رابطه سطحی داشتیم بعد نمیدونم اون موقع اب منی یا پیشاب به واژن من برخورد کرد یا ن...
ولی چن روز بعد خیلی استرس گرفتم.... گفتم قرص ال دی بخورم من وقتی پریودم عقب میوفتاد قرص ال دی میخوردم بعد دو سه روز پریود میشدم ولی این دفه ک خوردم فقط لکه بینی داشتم
بنظرتون امکان حاملگی هست؟ >احتمال باردای چقدر است1,333 بازدید111 پاسخ - مشکوک به بارداری33 بازدید17 پاسخ
- یه تست دیگه هم زدم دیروز اونم زیر ۱۰ دقیقه حاله انداخت مارکش لایف رز بود فکر کنم
ولی چون وسط روز زدم حاله اش کمرنگ بود>بچه ها لطفا راهنمای کنید مثبت یا منفی917 بازدید228 پاسخ - من دوره هام بین ۲۸ تا ۳۲ روز هست و امروز روز ۳۰ دورم بود .
چند روز بی بی چک زدم تا یکشنبه صبح بی بی چک منفی منفی بود دریغ از یک هاله. ولی چون علائمی مثل حالت تهوع در شب ، لرز، عصبانیت زیاد ، درد سینه سمت راست، حساس شدن به کوچکترین حرف و گریه ی زیاد ، سرگیجه ، موقع بلند کردن یک چیزی زیر دلم درد میگیره. برای همین دوباره یکشنبه شب بی بی چک زدم دیدم هاله انداخت ولی ضعیف . دوباره فردا و امروز هم چندتا زدم هاله زد و هر روز کمی پررنگ تر.
هاله من مشکلم اینه که من ۲ روز پیش به خاطر موکت کردن خونمون تمام وسایل سنگین رو بلند کردیم به حدی که دستهام کبود شده بود و از اونور هم یک هفته پیش تصادفی داشتم که باعث استرس شدید و عصبانیت و گریه ی من در طی یک هفته شده بود و این ماه هم زعفران به مقدار نیلی زیاد استفاده کرده بودم و همچنین ۳ روز قرص سفیکسیم ۴۰۰ روزی یکی خوردم . حالا الان نمیدونم کی باید برم آزمایش بدم و همچنین اگر باردار باشم با این شرایطی که گفتم ممکنه سقط بشه چون ۴ ماه پیش یه سقط البته توی هفته ۵ داشتم.
و اینکه به شدت عصبانی هستم . به حدی که همش دارم داد و بیدا میکنم و گریه میکنم . چون یک بچه کلاس اول هم دارم و درس یاد نمیگیره این عصبانیت رو بیشتر میکنه چیکار کنم آروم بشم چون گاهی انقدر زیاد عصبانی میشم ناخواسته بچم رو میزنم و بعدش تا چند ساعت تمام شکم و قلبم تیر میکشه🤕>احتمال بارداری و خطر سقط546 بازدید55 پاسخ - من چهار روزه که عادت ماهانم عقب افتاده و تو این چهار روز (با عرض پوزش) ترشحات سفید و رقیق دارم،به نظرتون احتمال بارداری هست
🙏🌹🩵>عقب انداختن عادت ماهانه و ترشح سفید377 بازدید33 پاسخ - احتمال بارداری در روز ۲۳سیکل183 بازدید1 پاسخ
- احتمال بارداری بدون پریودشدن؟377 بازدید17 پاسخ
- احتمال بارداری بعد زایمان482 بازدید14 پاسخ
- رابطه یه هفته بعد از تخمک گذاری احتمال بارداری هست؟295 بازدید9 پاسخ
- من این ماه جلوگیری داشتم قرص ال دی مصرف کردم از روز۵ پریودی الان من از دیروز تکرر ادرار دارم مثل زمان حاملگی اعصابم خراب شده من علاوه بر قرص طبیعی هم جلوگیری کردیم آیا بااین وجود هم احتمال بارداری هست؟امروز روز ۲۴ پریودی هست و با امروز حساب کنم تا فرداهم قرص دارم فردا تموم میشه یه بسته و اصلا کنارش آنتی بیوتیک نخوردم چون گفتن اثرش کم میشه
دوره هام ۳۰ روزه هست البته ماه اول بعد از کورتاژ ۲۱ روزه پریود شدم
گاهی با کاندوم هم جلوگیری داشتیم
البته سرماهم خوردم ممکنه تکرر ادرار به خاطر سرماخوردگی باشه؟واینکه من امروز سرماخوردگیم بدتر شده میتونم الان آنتی بیوتیک بخورم؟الان که دیگه احتمال تخمک گذاری ندارم؟>درباره جلوگیری با قرص ال دی سوال دارم324 بازدید14 پاسخ - من نزدیکی داشتم بدون دخول و اسپرم روی واژن ریخته بود میخواستم بدونم احتمال بارداری هست؟ الان باید قرص اورژانسی مصرف کنم ؟>جلوگیری از بارداری با توجه به اینکه یک شنبه روز تخمک گذاری میشه.597 بازدید8 پاسخ
- اگر منی داخل واژن ریخته نشده باشه و روی کشاله ران کمی ریخته شده باشه امکان بارداری هست ؟ کسی تجربه ی مشابهی داشته ؟
با اینکه حدود شش روز قبل از روز حدودی تخمک گذاری بوده ولی از فردای اون روز احساس درد و انقباض در زیر شکم داشتم و سمت تخمدان مخصوصا سمت چپم درد میکنه که قبلاً اینجور درد نداشتم موقع تخمک گذاری . آیا احتمال بارداری وجود داره ؟ یا این احساسات بخاطر تلقین ذهنی خودم هست ؟ خیلی فکرم درگیر شده و همچنان درد دارم و اذیتم. ۳ هفته دیگه موعد پریود هست . کاش زودتر میتونستم تکلیفم رو بدونم . اگه میشه راهنماییم کنید . خیلی ممنونم 🌹🌹🌹>درد تخمدان بعد از نزدیکی اما منی داخل ریخته نشده (آیا بارداری اتفاق افتاده؟ )439 بازدید12 پاسخ - بنده ۳ماه پیش دومین سقطمو در ۷هفته تجربه کردم که قلبش تشکیل نشد و رشدش متوقف شده بود و ۲هفته به گفته ی پزشک صبر کردم خودبخود خونریزی کردم و سقط شد اولین سقطمم ۵هفته بود که کلا جنین تشکیل نشده بود و اونم خودبخود سقط شد بعد از سقط دومم ازمایشای زیادی رفتم که پزشک تشخیص داد مشکلی نداری من دوباره الان یک هفته مونده به موعدم بی بی چک استفاده کردم هاله انداخت احتمال دادم باردار باشم میخواستم بدونم چه ویتامین هایی نیازه مصرف کنم این بارداریم سالم باشه و رشد داشته باشه چون ۲بار سقط داشتم نمیخوام تا تشکیل قلب برم پیش پزشک چون واقعا استرس میگیرم میخواستم اگر ممکنه ویتامینهایی که نیازه بخورم بفرمایید تهیه کنم.>احتمال بارداری ، به چه ویتامین هایی نیازه559 بازدید93 پاسخ
- علائم پریودی یا بارداری580 بازدید29 پاسخ
- من نزدیک به یک ساله که برای جلوگیری، قرص ال دی مصرف میکنم ولی این ماه تهوع، سوزش معده و ترش کردن، خستگی، تکرر ادرار، حتی حساسیت به بو هم داشتم میخواستم بپرسم اینها میتونه از عوارض قرص باشه یا احتمال داره باردار باشم؟>قرص ال دی و احتمال بارداری679 بازدید17 پاسخ
- من عکس رنگی گرفتم مشکلی نداشتم پلی کیستیک بودم که با اصلاح سبک و دارو خداروشکر فولی غالب دارم این ماه عکس رنگی داشتم به موعدم ۳ روز مونده >احتمال بارداریبعد عکس رنگی801 بازدید50 پاسخ
- سلام دوستان من بیست وهشتم موعد پریودمه556 بازدید19 پاسخ
- ۸روز از موعد پریودم گذشته ،الان یک هفته است که شکم و پهلوم هم درد داره و حسابی ورم دارم، ولی بی بی چک دو روز یکبار زدم منفی بود
به نظرتون احتمال بارداری هست واسم یا نه؟>به نظرتون میتونم باردار باشم ؟؟1,062 بازدید28 پاسخ - کی بیداره بیاد لطفا ...616 بازدید7 پاسخ
- من 17 مرداد زایمان کردم و دوم همین ماه برای اولین بار پریود شدم که به صورت لک بینی و یه روز خونریزی خیلی خفیف درحد چند قطره بود روش جلوگیریم کاندوم بوده و یکی دوبارم ببخشید ولی روی دهانه ریخته شده اما داخل نه
الان من سه روزه لک بینی خفیف دارم و افت قند و فشار که توی دوتا حاملگیم اینجوری شدم
الان مادرم منو ترسوند گفت نکنه حامله باشی باز
آخه منه بدبخت با جلوگیری چطور ممکنه باز باردار شده باشم خیلی نگرانم دکتر منو تا سه سال منع بارداری کرده چون رحمم خیلی نازک شده بود و بارداری قبلیمم ناخواسته بود و با جلوگیری طبیعی
با وجود کاندومم مگه میشه باردار شد و اینکه من دوم پری شدم الان ممکنه باز باردار باشم؟توروخدا زود جواب بده دکتر خیلی نگرانم از نگرانی خوابم نمیبره
من دوره هام 28 روزه هست گاهی 26 روزه هم بوده و روز 11 تا 14 تخمک گذاری داشتم و گاهی دوبار درماه تخمک آزاد کردم طبق سونوگرافی و گفته دکتر>درباره لک بینی سوال دارم450 بازدید4 پاسخ
بچه ها الهه ام دارم میرم بیمارستان گمونم امشب زایمان میکنم
هر کی در توانش بود منو دخترمو دعا کنه
الهی که هر کی منتظر خدا دلشو غرق شادی کنه و هر کسی هم بارداره صحیح و سالم بارش و زمین بذاره
و هر کی بچه داره خدا براش نگه داره
خونه تکونی عید و نکات کاربردی
سلام سلام😍 بیاین از تجربه هاتون واس خونه تکونی بگین
من نیاز دارم یکی هولم بده موتورمو روشن کنه😂
پارسال گفتم کاری نمیکنم شب قبل سال تحویل کل آشپزخونه رو ریختم بیرون تا قبل سال تحویل در حال تمیزکاری بودم😬
اصلا نمدونم چی ب چیه و از کجا شروع کنم و چکار کنم
اگ ایده ای دارین روشی دارین یا هرچی ک ب درد بخوره بگین
بچه ها ی سوال بهم ریختم
شما جای من باشین چیکا میکنین این همه خواهرشوهرم جمع جورشکردم درنبود مادرشوهرم این چیزا حالا برگشته میگه خونه خواهرخودم راحتترم غذام آماده همه چیم آماده
منم پیامش دادم که حالا ک اونجا خوبه همونجام بمون چ کاریه برگردی
خیلی بهم برخورده واقعا عصبی شدم😔
تایپیک مادرشوهر پررو و شعور ندار😵😵😁😁
خانوما شماهام مادرشوهر اتون آنقدر پررو هستن
من مادرشوهرم هر موقع بخوایم با اون جایی بریم میره جلو میشینه،فکر میکنه صندلی جلو باید در اختیار اون باشه
خیلی تو مخمه این اخلاقاش
چجوری باید باهاش برخورد کنم که بفهمه چیزی مال اون نیست و کاری هم اگر میکنم از سر لطفه نه وظیفه
مهمان داری با مریضی و وضعیت بارداریم
سلام دوستان واقعا دلم پره گفتم یکم با شما صحبت کنم
چرا خانواده شوهر انقدر بد هستن؟
من سر بارداری اولم خیلی اذیتم کردن یعنی از اول بارداریم تا آخرش من مهمون داشتم هرهفته یا دوهفته یکبار حرفی هم نمیتونستم بزنم چون بهشون سریع برمیخورد و هزارتا حرف تو فامیل پشتم میزنن
هرهفته باید شام میدادم بهشون درحالی که خانواده خودم میگفتن تو با این وضعیت چطوری میخوای آشپزی کنی و نمیومدن، یعنی من تا روز آخر مهمون داشتم دقیقا شبی که رفتم برای زایمان شام گذاشته بودم جاریم و خواهرشوهرم خونمون بودن بعد منو درد زایمانم گرفته بود حالم خیلی بد بود بخاطر همین سر بارداری دومم اصلا به کسی نگفتم تا ۸ ماهگی و اصلا اذیت نشدم حالا که سومی رو باردارم مادرشوهرم ماه پیش که خونمون بود متوجه شد از حالم که باردارم به شوهرم گفت من فهمیدم فاطمه حامله اس بعد که رفت زنگ زد به کل فامیل گفت ولی حتی به خودم یه زنگ نزد
حالا رفته شهر خودشون و الان زنگ زده به شوهرم که با خاله ات و مادربزرگت داریم میایم خونتون
منم الان سرماخوردگی شدید گرفتم بدن و سرم درد میکنه نمیتونم سر پا وایسم
از اونطرفم اتاق هارو بچه ها ریختن به هم منم بخاطر اینکه نزدیک عیده به هیچی دست نزدم گفتم کم کم جمع میکنم الان نمیتونم دو روزه جمعشون کنم به شوهرم میگم ازشون معذرت بخواه بگو زنم حالش بده بمونن عید بیان میگه من نمیتونم طرف زنگ زده میگه دارم میام بگم نیا ؟
دلم از این میگیره چرا وقتی میفهمن باردارم بدتر میکنن باهام؟مادرشوهرم اونسری دید که بچه ها چقدر شلوغ میکنن اصلا نمیزارن به کارام برسم اون ماه که اینجا بودن دیدن من اصلا وقت نمیکردم بشینم همش یا جارو میکشیدم یا دستمال میکشیدم یا شام و ناهار میزاشتم نمیدونم چیکار کنم واقعا اگه سرما نخورده بودم یکم شرایطم بهتر بود الان واقعا نمیتونم شوهرمم که اصلا هیچی
گریه ام میگیره به حال خودم😔
دوستان بازم رفتم دکتر بازم همون حرفهای همیشگی...😔
بعد ای وی آف قبلیم پنج شش ماهه دارم رعایت میکنم قند و شکرو حذف کردم و خوابم هم بهتر شده
امروز رفتم پیش ی دکتر جدید مشهد
تا شرایطمو فهمید همون اول گفت جنین اهدایی
بعدش کسونو کرد میگه تخمدان چپت سه چهار تا بیشتر نداره از اینا هم خیلی چیزی در نمیاد
بعدم میگه معلوم نیست دوباره شوهرت عمل بشه نتیجه داشته باشه
گفتم من دو سه ماه دیگه میتونم بیام ک وارد سیکل بشم ، سریع برداشت گفت آخه خودتم مشکل داری معلوم نیست تا اون موقع همین سه چهار تا هم باشه یا نه
از مطبش تا خونه تمام گریه کردم
از این طرف هم وزنمو هم اندازه گرفت ۳۴ کیلو شده بودم
نمیدونم چرا همش کم میشه وزنم با اینکه غذا خوردنم معمولیه
همش با خودم میگم شاید حتی اگه مثه دفعه قبل همون دو سه تا جنین هم تشکیل بشه بازم مثبت نشم با این وضعیتی ک دارم
همش میگم نکنه باید آرزوی دیدن بچه هامونو ب گور ببرم 😭
خیلی میترسم
نمیدونم باید چ کار کنم
دوباره برم تهران همون مرکز قبلی یا برم مشهد پیش ی دکتر دیگه
همش ب خدا میگم چرا کار ما رو ب این بنده هات انداختی؟
ب خدا اکثرشون تاجر شدن
سه چهار ساعت تو مطب نشستم
اول فقط اهدایی ها رو میفرستن داخل
ی جوری هم ناامیدت میکنن ک فقط بری سراغ اهدایی
ای خدا یعنی هیچ راهی برا ماها وجود نداره😭😭
میشه با دلای پاکتون برا پسرم دعا کنید🌹🌱❤️🍀
پسرم هنوز ۵سالشم نشده ، خیلی کوچیکه بخواد از الان درگیر دکتر و دارو خوردن همیشگی بشه 😔😔😔
الان ازمایشگاهیم اومدیم برا ازمایش تکمیلی
میشه نفری یه صلوات بفرستید که جواب این آزمایشش خوب باشه
🔴🔴چله خونه دار شدن....🏠🏘️🏡
سلام دوستان ، الهی همیشه دلتون شاد و لبتون خندان باشه و حال دلتون عالی باشه🌻
💥چله خونه دار شدن گذاشتم . هر کسی دوست داره میتونه شرکت کنه 💥
چله به این صورت هست که :
به مدت ۴۰ روز ، هر روز ۴۰ مرتبه ، آیه ۲۹ سوره مومنون بخونیم .
💥اونایی که اشتراک اوما ندارن ، میتونند هر روز که خوندن لایک کنند...♥️
امشب شب نیمه شعبان هست ازتون میخوام بیایید نفری ۱۲ تا صلوات ب نیت
حضرت قائم (ع) بفرستیم،
ان شاءالله خدا ب برکت صلواتایی ک میفرستیم
۱_ظهور آقا امام زمان(عج) رو برسونه
۲_همه ی مریضا رو لباس عافیت بپوشونه
۳_همه ی رفتگانمون رو ببخشه و بیامرزه
۴_عاقبت ب خیرمون کنه
۵_گره از مشکلات همگیمون باز کنه
۶_همه مستاجرا صاحب خونه بشن
۷_همه ی خانمای باردار بارشون رو ب سلامتی زمین بذارن
۸_همه کساییکه چشم انتظارن خدا دامنشون رو سبز کنه
الهی آمین 💚💚💚
زور زدن نوزاد بعد از خوردن شیر
مامانا پسر من بعد خوردن شیر گاها زور میزنه و این پیچش سه ساعتم زمان میبره ولی گاها اینجور نیست، شیر خشک نان یک بهش میدم. فردا میخوام ببرمش دکتر ولی امروز خیلی اذیت شده، سرماخوردگی هم داره. ممنون میشم علت زور زدن رو بگید و راه حلش هم بگید چکار کنم تا فردا کمتر اذیت بشه ممنونم از همگی.
مامانهایی که شیر خودتون و به نوزادتون دادید میشه لطفاً جواب بدید
هر بار چقدر شیر میخوره دختر من تو هر وعده نهایت ۱۰ دقیقه شیر میخوره
بعدم تا سه ساعت نمیخوره تا دوباره بخواد شیر بخوره و سینه مو بگیره یه عالمه گریه میکنه انگار دوس نداره 😭😭😭
حالا زردی گرفته رو ۱۱/۵ هست
چجوری مرتب شیر بدم وقتی بچه نمیخوره
اگه راه حلی دارید بگید ممنون میشم
برنده قرعه کشی شهر اشپزخانه شدم
هدیه اش:
۵۰میلیون هدیه
بلیت سفر امام رضا
و سرخکن رایان
ولی اعتمادش سخته
چون به ما گفتن باید ۷میلیون واریز کنی برا مالیات
میترسم ۷میلیون پرداخت کنم ک کلاه بردار بشن
زنگ زدیم به پشتیبانی شهر اشپزخانه، گفت حقیقت داره جایزه هاش همینن
اگه ب شما زنگ زدن و شمارهکارت دادن یعنی شما برنده شدید
و اون ۵۰میلیون رو باید بیای فروشگاه جنس بخری با ۷۰درصد تخفیف، ۳۰درصد دیگش شما پول بدید
بنظرتون کلاهبردار نیست؟؟؟؟
سلام دوستان کسی هست واکسن نزده باشه ؟؟
سلام بچه ها این داستانای جدید درمورد واکسن و ارتباطش با اوتیسم چیه ؟؟
پیج بابایی توی اینستا رو دیدید که همش از عوارض واکسن میگه یا یه پیج دیگه هم هست سام اورگانیک
کسی توی اطافیانتون دیدید واکسن نزده باشه؟؟
منکه واکسن دوماهگی پسرمو زدم همون قدیمیا رو فقط اجازه دادم بزنن روتاویروس و پنوموکوک رو نذاشتم
خودمم تو دوران کرونا واکسنشو نزدم از عوارضش میترسیدم حالا برای واکسن بچه ها هم مردد شدم هم از زدنش میترسم هم نزدنش
دوقلوها و چندقلوه پیام بدن
دوقلوها و چند قلوها پیام بدن
تولد یک سالگی پسر عجول من
چهارشنبه بود . تو گرگ و میش غروب آسه آسه قدم برمیداشتم . الکی نبود که بار شیشه داشتم. هفت ماه تو شکمم بغلت کرده بودم . کل شهر بوی شکلات میداد و دستای من بوی پرتقال . پرتقال به دست رفتم خونه . خونه که چه عرض کنم انباری خاطرات جمع شده که قرار بود کوچ کنه به شهر مادری. زنگ زدم به اولین نفر زندگیم اونکه این روزها صداش میکنی((بابایی)).گفتم قراره سه روز بارون رو از پشت شیشه های بیمارستان تماشا کنم که خیالمون راحت بشه سلامتی . هنوز هیچی نخریده بودیم برات قرار بود دوماه دیگه بیای خونمون . یه ساک معمولی بستم و کتاب جودی ابوت رو توش جا دادم.لباس آبی گل گلیم رو پوشیدم و ساندویچ کوکو سبزی رو تو دهنم مچاله کردم . بارون شهر رو بغل کرده بود و ما رفتیم سرخوش و شاد . رسیدیم بیمارستان . لباس بیمارستان رو که پوشیدم .بابات خندید گفت چه بانمک شدی وایسا ازت عکس بگیرم . یک ... دو ... سه... و من دم در یکی از اتاقای بیمارستان ثبت شدم . کارها که انجام شد وقتی داشتم از راهرو رد میشدم صدای شیون زنی با رعد و برق ترس به جونم انداخت . خودش رو میزد و به هرکسی که رد میشد چنگ مینداخت میگفت پسرم رفت پسرم مرد پسرم نیست و همه ی این ها رو با زبان محلی لالایی میکرد. نمیدونم هوا سرد تر شده بود یا روح من طوفان زده شده بود . گفتند رو ویلچر بشینم تا ببرنم بخش مورد نظر . گفتم خودم میتونم برم گفتند قانونه و من فکر کردم چه قانون مسخره ای. رفتم زایشگاه . همه چی عجیب بود اتاقاش نشون از درد و تولد میداد . دوست داشتم همه چی رو خوب نگاه کنم انگار فرصت کم بود . تخت ها ی کنار هم ، پرستارا ، اتاق ایزوله و.....
زن هایی که برای مادر شدن بستری بودن و بچه هایی که برای اومدن بیقرار .
صدای جیغ های گوشخراش ، بوی الکل و بتادین و خون و آمپول . صدای قلب های جنین زیر دستگاه ان اس تی همه مثل کتاب ها بود مثل رمان ها اما با این تفاوت که واقعی بود . جالب این بود من نمیترسیدم من به وجد اومده بودم . پر از شور بودم و هنوز نمیدونم چرا....
صدای قلب تو هم پیچید تو اتاق (بوم ...بوم ....بوم..) اما من حواسم پی زنی بود که داشت با درد یه وجود رو خلق میکرد . پرستار اومد کنارم وقتی ضربان قلبت رو دید گفت این که همه چیش عالیه .ده از ده. من خندیدم و پرستار رفت پنج دقیقه نشد که صدای قلبت ضعیف شد .
به پرستار گفتم ضربان پایین اومده . چک کرد . انگار خیلی پایین بود . همه سمت تخت من دویدن . دستگاه اکسیژن بهم وصل کردن . من میگفتم من حالم خوبه اما کسی انگار منو نمیدید گفتند باید بچه رو در بیاریم . گفتم میخوام برم بیمارستان دیگه گفتند وقت نیست ضربان خیلی پایینه . گفتم پس به همسرم اطلاع بدید . گریه نکردم . نترسیدم . فقط یادمه میلرزیدم . کل وجودم میلرزید . دوباره سوار ویلچر شدم با خودم گفتم چه قانون خوبی . بردنم اتاق عمل اگه اشتباه نکنم همه جا سبز بود . یه تخت باریک . نور های کم . رو تخت جا گرفتم . بی حسی زدن به کمرم . کل بدنم گرم شد و من دیگه خودم رو حس نکردم .
روبه روم چراغ بود چراغی که میتونستم از توش لحظه ی تولدت رو ببینم . تو آینه کاری اون چراغ ها من دیدم . من در سن ۲۷سالگی در تاریخ ۱۴۰۲/۱۱/۲۵ ساعت ۱۱:۲۵دقیقه ی شب دیدم که تو از وجود خودم بیرون اومدی .تو گریه کردی و من لبخند زدم . اینجا اولین جایی بود که تو گریه کردی و من خندیدم . اوردنت بالا که تماشات کنم . وقتی نگاهت کردم چشمات بسته بود لبات سرخ سرخ بود و دستات دو طرف صورتت رو بغل کرده بود . پسرکم اون لحظه ای که دیندار ها جشن تولد امام سجاد رو جشن میگرفتند اون لحظه که عاشق ها بهم خرس و شکلات کادو میدادن اون لحظه که کل جهان غرق در شادی و عشق بود تو
تو لحظه ی بوسیدن ها و عشق ورزیدن ها اومدی .
و این تازه شروع ماجرای ما بود.....
افزایش اسپرم چه چیزی خوبه
سلام عزیزان کسانی ک بار دار نمیشدن و مشکل از کم بود اسپرم بوده
لطف کنید بگید چی خوردن همسرشون ک باردار شدن من ۳ساله تو اقدامم
از بعد زایمانم دلم تنهایی میخواد حالم خوب نیست
دلم خیلی گرفته .حالم اصلا خوب نیست . احساس میکنم اگه شبانه روز گریه کنم بازم سبک نمیشم . تو دوران بارداریم خیلی استرس کشیدم خیلی نگران بودم . روز زایمانم وحشتناک سرما خورده بودم و ازش هیچی نفهمیدم . بچم بعد بدنیا اومدن رفت تو دستگاه .
درد داشتم خیلی خیلی . سرماخورده بودم وقتی سرفه میزدم بخیه هام جونمو میگرفتن . دیدن اینکه همه بچه هاشون کنارشون بود و گریه میکرد اما من بچم تو دستگاه بود خیلی سخت بود . تا دو روز خودمم راه نمیدادن . حتی صورت بچمم نمیتونستم تصور کنم . بعد دو روز با درد قدم قدم رفتم ببینمش جونمو انگار میگرفتن وقتی اون سرم و دم و دستگاه میدیدم .
اومدم خونه با ادمای نااهل دورم . هرکی یه حرف میزد . تو حواست نبوده . از بس استرس داشتی اینطوری شد .
نوبت شیردهی شد . دوشیدن شیر و بردن به بیمارستان برام سخت بود . مجبور به شیر خشک شدم . اما بازم حرفای مفت بقیه ول کنم نبود . دخالت ها .
تا به خودم میام میبینم هرچی دارو گیاهیه ریختن گلو بچم . خودمو به هر دری میزنم اما با تیکه هاشون جوابشون میدم بعد بهم عذاب وجدان میدن.
گلوم درد میکنه . دلم درد میکنه . پاهام درد میکنه و ورم کرده . کمر درد دارم . بچم سرفه میکنه میترسم . بقیه تو مخمن هیشکی درکم نمیکنه .
مادر خوبی برای بچم نیستم . ناراحتی هام ، گریه هام باعث شده بهش خوب نرسم . فقط دلم میخواد از همه فرار کنم . تنها باشم . ناشکری نمیکنم اما حالم خیلی بده کلافم. عذاب وجدان دارم . بچم منو احتیاج داره اما من بلد نیستم بهش برسم . دیگران بهش میرسن . احساس میکنم مردم
شیطنت بچه یکسال و ۱۱ماهه
سلام مامانا
دختر من یکسال و ۱۱ماه داره،ماشالله خیلی کنجکاوی میکنه تمام اسباب بازیهاشو براش میارم کلی باهاش بازی میکنم ولی به محض اینکه برم سراغ کارهای خونه شروع میکنه شیطنت کردن،مثلا از تخت خودش یا ما میگیره بالا
یا مثلا میره سراغ کابینتها و همه چیز میریزه بیرون واقعا کم آوردم دیگه.حتی جرات ندارم یه حمام یا یه سرویس برم از دستش مگر خواب باشه یا شوهرم خونه باشه که کنارش باشه
خواستم بدونم بچه های شما هم تو این سن اینقدر کنجکاو بودن؟
چه سنی این کنجکاوی تموم میشه 🥺
خرید برنج خوش عطر
بچه های شمال و جنوب برا خرید برنج خوب از هر دو منطقه فروشنده باانصاف سراغ دارین؟برنجی میخام عطر وطعم خوب داشته باشه
امروز بعداز ظهر میرم سونو قلب میشه با دلای پاکتون دعاکنید برام
ممنون میشم صلواتی بفرستید
ان شاالله باخبرای خوش بیام
دل تودلم نیس