- خوردن انتی بیوتیک برای عفونت رحم در زمان قاعدگی151 بازدید7 پاسخ
- و اسپری بینی دکوسالین هر ۶ ساعت ۱ پاف نوشت
گفت اگر سرفه داشت یا خلت و خص خص بهش آزیترومایسن صبح و شب ۲ سی سی بدم
متوجه نشدم خص خص یا خلت چطوریه چیکار کنم ؟
وقتی نزدیک تایم دارو میشه سرفه بیشتر میشه اما کم شده
بینیش هم آبریزش نداره عطسه هاش هم تمیزه بی رنگه اما مخاطی یا سبز نیست
آیا نیازه آنتی بیوتیک بدم ؟>سرما خوردگی نوزاد ۵ ماه76 بازدید11 پاسخ - سلام پزشک اوما تست پاپ اسمیر میخوام بدم و قرص آنتی بیوتیک116 بازدید3 پاسخ
- مصرف آنتی بیوتیک در بارداری215 بازدید8 پاسخ
-
دخترم امروز تب کرد و قطره دادم و تا ببرمش دکتر
بهش آزیترومایسین 100 دادم که بالا اورد
غروب به دکتر گفتم ،گفت احتمالا ایرانیه بدمزه ست ،براش خارجی بگیر
اونم گرفتم اما بالا آورد
قبلا میخوردش نمیدونم چرا الان اینجوری میکنه
الان سوالم اینه میتونم شربت آزیترومایسین 200 رو با شیر قاطی کنم بهش بدم ؟
چون دکتر گفته 3 سی سی
دو تا یک و نیم دو نوبت قاطی شیر کنم
بچه م به سفکسیم و سفالکسین هم آلرژی داره و به پروتئین گاوی و ..
و شیر خشک آپتامیل پپتی جونیور میخوره >نخوردن آنتی بیوتیک توسط کودک332 بازدید8 پاسخ - مصرف سفالکسین ۵۰۰ در شیردهی126 بازدید2 پاسخ
- من چندروز پیش که بخاطره سرما خوردگی رفتم دکتر فقط سرفه های خشک داشتم دکتر شربت دیفن هیدرامین داد
اما الان سرفه هام خلطیه و گوش درد و دندون درد هم دارم، میتونم کپسول چرک خشک کن استفاده کنم؟ >استفاده از آنتی بیوتیک در بارداری220 بازدید2 پاسخ - گفت گلوتون التهاب داره
ب پسرم چند مدل شربت داد سرفه هاش یکم بهتر شده اما ب من یه سرم ک همون دیشب زدم و قرص استامینوفن
وقتی سرفه میکنم زیر دلم تیر میکشه پشت قفسه سینم درد میگیره، میتونم آنتی بیوتیک مصرف کنم؟ >سلام پزشک اوما خسته نباشید منو پسرم بشدت مریض شدیم284 بازدید13 پاسخ - من ۸ ۹ روز هست مریض شدم، سرفه زیاد داشتم و آبریزش و بیحالی. گلوم درد نمیکرد ولی به مرور چرک تخلیه شد. الان سرفم کمتره ولی دارم و موقع سرفه سینم صدای خرخر داره. به علاوه بینیم زیاد میگیره و مجبورم مرتب تخلیه کنم. صدامم حالت سرماخورده مونده. من فقط دو عدد قرص سرماخوردگی و دوتا سیتریزین خوردم. مجاز هستم آنتی بیوتیک مصرف کنم چون شیردهی دارم؟اگر بله سفکسیم یا آموکسی یا آزیترو کدام بهتره و شیرم رو کمتر تحت تاثیر قرار میده؟
راستش انقد الان همه مریض هستن دوس ندارم حضوری مراجعه کنم باز یه ویروس دیگم اونجا بگیریم. ممنون میشم اگر راهنمایی بفرمایید>آنتی بیوتیک مجاز در شیردهی206 بازدید7 پاسخ - اسهال نوزاد هشت ماهه با آموکسی کلاو295 بازدید6 پاسخ
- عزیزم من ۳ روز پیش پساری گذاشتم
روزی یکبار ترشح زرد کمرنگ در حد کم داشتم که میگفتن طبیعیه
از امروز صبح ترشحاتم زیاد و زرد رنگ و بدون بو هست اما احساس سوزش میکنم در واژن گاهی اوقات
ضمنا وقتی پساری گذاشتن گفتن یک مقدار قارچ دارم و فلوکونازول ۱۵۰ سه عدد هر سه روز دادن
حالا بنظرتون عفونت واژینال گرفتم ؟ نیاز سفکسیم یا آنتی بیوتیک بخورم ؟ تکثیر قارچ رو بیشتر نمیکنه؟
ضمنا شیاف پروژسترون هم شبا واژینال میذارم
و اینکه این ازدیاد ترشح از علایم زایمان زودرس نیست
چون طول سرویکس ۲۴ بوده
ببخشید خیلی زیاد شد >عفونت در اثر پساری1,230 بازدید24 پاسخ - من سه هفته اس با قرص در منزل سقط کردم ۷ هفته بود بقایا هم نمونده اما آنتی بیوتیکی مصرف نکردم تب و لرز و ترشحات چرکی هم ندارم لازمه بخورم؟اگه لازمه ممنون میشم راهنماییم کنین
با تشکر>مصرف آنتی بیوتیک بعد از سقط271 بازدید3 پاسخ - پسر من هفته پیش گوش درد داشت بردم دکتر گفت شروع عفونته بهش آموکسی سیلین داد تا امروز مصرف کردم.
بعد یکی دو روز از مصرف دارو ادرارش به شدت بوی تند و بدی گرفته و حجم ادرارش هم خیلی به نسبت قبل کمتر شده... اینا از عوارض مصرف دارو هست و طبیعیه؟؟؟>مصرف آنتی بیوتیک و تاثیر در ادرار276 بازدید10 پاسخ - خانم دکتر عزیز زمان شیر دهی برای عفونت رحم چه آنتی بیوتیک میشه استفاده کرد؟؟؟
من بعد از سزارین که خونریزیم قطع شد ترشحاتم زیاد شده در حد گذاشتن پد،رنگشم گاهی زرد و سبز ، کمی بو هم داره
گاهی سوزش دارم اما نه زیاد
من یه دوره سفکسیم ۴۰۰خوردم،الان میتونم سفالکسین ۵۰۰شروع کنم
سه هفته از سزارین میگذره، سفکسیم هفته پیش تموم شده>آنتی بیوتیک در شیردهی273 بازدید5 پاسخ - شش ماه بعداز سقطم اقدامم رو بانظر پزشک شروع کردم ولی باردار نشدم و دو پریودی اخرم خیلی درد داشتم آخرین قاعدگی دوم اردیبهشت بود ک بعد اتمام پریودی پزشکم رو عوض کردم و رفتم پیش ماما ک خیلی تو شهرمون ازش تعریف شنیدم ، روز اول مراجعه معاینه شدم ماما متوجه شد ک عفونت واژن دارم و بهم شیاف سیموواژو قرص نیتیدازول دادن و گفتن ۵ روزبعدمجددبرم روز اول استفاده دردداشتم و دومین روز ازم خون تیره خیلی بدبودفع شدو خیلی دردام کم شد، یکهفته بعدرفتم وداروهام رو عوض کردن و بهم کپسول واژینال لاکتوواژ دادن با قرص بیوفم، و از روز استفاده خیلی احساس بهتری دارم حتی دیگه خشکی واژنم رفع شده، الان ک پنج روز از استفاده میگذره و میانه ی سیکلم هستش هم دیروزصبح و هم امروزبعدازظهر ترشح تخم مرغی داشتم ک خیلی وقت بود نداشتم، سوالم اینه ایام تخمک گذاری چندروز این ترشحات رو داریم ؟. یااینکه طبیعیه دوروز پشت سر هم ترشحات رو دارم؟؟و اینکه چه روزهایی اقدام کنم ؟؟>راجع ب ترشح تخمک گذاری اگه میدونین لطفا جواب بدین495 بازدید29 پاسخ
- سلام دکتراوماخانم شیرده میتونه،آزیترومایسین مصرف کنه؟266 بازدید2 پاسخ
- پسرم سرما خورده و تب کرد شبش ..بردیم از ریه اش عکس گرفتیم گفتن ریه اش خیلی کم عفونت داره..چون آلرژی داره بردمش پیش فوق تخصص آسم و آلرژی بهش دارو آزیترو و اسپری و نئوتادین، قرص مونته لوکاست داد.
الان دو روزه دارو میخوره ولی مجدد تبش ادامه داره البته نه مدام...شبا تب میکنه
حالا بنظرتون ببرمش بیمارستان؟
چون دکتر خودش شهر دیگس و فقط مطبش تا چهارشنبه ها بازه که بخوام زنگ بزنم و بهش اطلاع بدم.>تب ادامه دار در کودکان297 بازدید5 پاسخ - خوردن آنتی بیوتیک در دوران شیردهی273 بازدید10 پاسخ
- چند روز پیش سرما خوردم و رفتم دکتر بهم کلی امپول و قرص انتی بیو تیک داده وقتی تو مطبشون بودم بهشون گفتم من ماه اول اقدامم....
سوالم از شما اینه اشکالی نداره استفاده کنم ؟؟
>آمپول زدن در موقع اقدام358 بازدید9 پاسخ - واکسن یکسالگی پسرم رو چون مریض بود با یک ماه تاخیر زدیم، تا چهار روز قبلش آموکسی کلاو به مدت دو هفته مصرف کرده پسرم.
الآن یک مطلبی خوندم که لاقل باید یک هفته فاصله بین مصرف آنتی بیوتیک و تزریق واکسن باشه تا واکسن اثرگذار باشه. آیا این موضوع صحت علمی داره یا خیر؟ >اثر کردن واکسن یکسالگی چند روز بعد از مصرف آموکسی کلاو281 بازدید11 پاسخ
بچه ها الهه ام دارم میرم بیمارستان گمونم امشب زایمان میکنم
هر کی در توانش بود منو دخترمو دعا کنه
الهی که هر کی منتظر خدا دلشو غرق شادی کنه و هر کسی هم بارداره صحیح و سالم بارش و زمین بذاره
و هر کی بچه داره خدا براش نگه داره
خونه تکونی عید و نکات کاربردی
سلام سلام😍 بیاین از تجربه هاتون واس خونه تکونی بگین
من نیاز دارم یکی هولم بده موتورمو روشن کنه😂
پارسال گفتم کاری نمیکنم شب قبل سال تحویل کل آشپزخونه رو ریختم بیرون تا قبل سال تحویل در حال تمیزکاری بودم😬
اصلا نمدونم چی ب چیه و از کجا شروع کنم و چکار کنم
اگ ایده ای دارین روشی دارین یا هرچی ک ب درد بخوره بگین
بچه ها ی سوال بهم ریختم
شما جای من باشین چیکا میکنین این همه خواهرشوهرم جمع جورشکردم درنبود مادرشوهرم این چیزا حالا برگشته میگه خونه خواهرخودم راحتترم غذام آماده همه چیم آماده
منم پیامش دادم که حالا ک اونجا خوبه همونجام بمون چ کاریه برگردی
خیلی بهم برخورده واقعا عصبی شدم😔
تایپیک مادرشوهر پررو و شعور ندار😵😵😁😁
خانوما شماهام مادرشوهر اتون آنقدر پررو هستن
من مادرشوهرم هر موقع بخوایم با اون جایی بریم میره جلو میشینه،فکر میکنه صندلی جلو باید در اختیار اون باشه
خیلی تو مخمه این اخلاقاش
چجوری باید باهاش برخورد کنم که بفهمه چیزی مال اون نیست و کاری هم اگر میکنم از سر لطفه نه وظیفه
مهمان داری با مریضی و وضعیت بارداریم
سلام دوستان واقعا دلم پره گفتم یکم با شما صحبت کنم
چرا خانواده شوهر انقدر بد هستن؟
من سر بارداری اولم خیلی اذیتم کردن یعنی از اول بارداریم تا آخرش من مهمون داشتم هرهفته یا دوهفته یکبار حرفی هم نمیتونستم بزنم چون بهشون سریع برمیخورد و هزارتا حرف تو فامیل پشتم میزنن
هرهفته باید شام میدادم بهشون درحالی که خانواده خودم میگفتن تو با این وضعیت چطوری میخوای آشپزی کنی و نمیومدن، یعنی من تا روز آخر مهمون داشتم دقیقا شبی که رفتم برای زایمان شام گذاشته بودم جاریم و خواهرشوهرم خونمون بودن بعد منو درد زایمانم گرفته بود حالم خیلی بد بود بخاطر همین سر بارداری دومم اصلا به کسی نگفتم تا ۸ ماهگی و اصلا اذیت نشدم حالا که سومی رو باردارم مادرشوهرم ماه پیش که خونمون بود متوجه شد از حالم که باردارم به شوهرم گفت من فهمیدم فاطمه حامله اس بعد که رفت زنگ زد به کل فامیل گفت ولی حتی به خودم یه زنگ نزد
حالا رفته شهر خودشون و الان زنگ زده به شوهرم که با خاله ات و مادربزرگت داریم میایم خونتون
منم الان سرماخوردگی شدید گرفتم بدن و سرم درد میکنه نمیتونم سر پا وایسم
از اونطرفم اتاق هارو بچه ها ریختن به هم منم بخاطر اینکه نزدیک عیده به هیچی دست نزدم گفتم کم کم جمع میکنم الان نمیتونم دو روزه جمعشون کنم به شوهرم میگم ازشون معذرت بخواه بگو زنم حالش بده بمونن عید بیان میگه من نمیتونم طرف زنگ زده میگه دارم میام بگم نیا ؟
دلم از این میگیره چرا وقتی میفهمن باردارم بدتر میکنن باهام؟مادرشوهرم اونسری دید که بچه ها چقدر شلوغ میکنن اصلا نمیزارن به کارام برسم اون ماه که اینجا بودن دیدن من اصلا وقت نمیکردم بشینم همش یا جارو میکشیدم یا دستمال میکشیدم یا شام و ناهار میزاشتم نمیدونم چیکار کنم واقعا اگه سرما نخورده بودم یکم شرایطم بهتر بود الان واقعا نمیتونم شوهرمم که اصلا هیچی
گریه ام میگیره به حال خودم😔
دوستان بازم رفتم دکتر بازم همون حرفهای همیشگی...😔
بعد ای وی آف قبلیم پنج شش ماهه دارم رعایت میکنم قند و شکرو حذف کردم و خوابم هم بهتر شده
امروز رفتم پیش ی دکتر جدید مشهد
تا شرایطمو فهمید همون اول گفت جنین اهدایی
بعدش کسونو کرد میگه تخمدان چپت سه چهار تا بیشتر نداره از اینا هم خیلی چیزی در نمیاد
بعدم میگه معلوم نیست دوباره شوهرت عمل بشه نتیجه داشته باشه
گفتم من دو سه ماه دیگه میتونم بیام ک وارد سیکل بشم ، سریع برداشت گفت آخه خودتم مشکل داری معلوم نیست تا اون موقع همین سه چهار تا هم باشه یا نه
از مطبش تا خونه تمام گریه کردم
از این طرف هم وزنمو هم اندازه گرفت ۳۴ کیلو شده بودم
نمیدونم چرا همش کم میشه وزنم با اینکه غذا خوردنم معمولیه
همش با خودم میگم شاید حتی اگه مثه دفعه قبل همون دو سه تا جنین هم تشکیل بشه بازم مثبت نشم با این وضعیتی ک دارم
همش میگم نکنه باید آرزوی دیدن بچه هامونو ب گور ببرم 😭
خیلی میترسم
نمیدونم باید چ کار کنم
دوباره برم تهران همون مرکز قبلی یا برم مشهد پیش ی دکتر دیگه
همش ب خدا میگم چرا کار ما رو ب این بنده هات انداختی؟
ب خدا اکثرشون تاجر شدن
سه چهار ساعت تو مطب نشستم
اول فقط اهدایی ها رو میفرستن داخل
ی جوری هم ناامیدت میکنن ک فقط بری سراغ اهدایی
ای خدا یعنی هیچ راهی برا ماها وجود نداره😭😭
میشه با دلای پاکتون برا پسرم دعا کنید🌹🌱❤️🍀
پسرم هنوز ۵سالشم نشده ، خیلی کوچیکه بخواد از الان درگیر دکتر و دارو خوردن همیشگی بشه 😔😔😔
الان ازمایشگاهیم اومدیم برا ازمایش تکمیلی
میشه نفری یه صلوات بفرستید که جواب این آزمایشش خوب باشه
🔴🔴چله خونه دار شدن....🏠🏘️🏡
سلام دوستان ، الهی همیشه دلتون شاد و لبتون خندان باشه و حال دلتون عالی باشه🌻
💥چله خونه دار شدن گذاشتم . هر کسی دوست داره میتونه شرکت کنه 💥
چله به این صورت هست که :
به مدت ۴۰ روز ، هر روز ۴۰ مرتبه ، آیه ۲۹ سوره مومنون بخونیم .
💥اونایی که اشتراک اوما ندارن ، میتونند هر روز که خوندن لایک کنند...♥️
امشب شب نیمه شعبان هست ازتون میخوام بیایید نفری ۱۲ تا صلوات ب نیت
حضرت قائم (ع) بفرستیم،
ان شاءالله خدا ب برکت صلواتایی ک میفرستیم
۱_ظهور آقا امام زمان(عج) رو برسونه
۲_همه ی مریضا رو لباس عافیت بپوشونه
۳_همه ی رفتگانمون رو ببخشه و بیامرزه
۴_عاقبت ب خیرمون کنه
۵_گره از مشکلات همگیمون باز کنه
۶_همه مستاجرا صاحب خونه بشن
۷_همه ی خانمای باردار بارشون رو ب سلامتی زمین بذارن
۸_همه کساییکه چشم انتظارن خدا دامنشون رو سبز کنه
الهی آمین 💚💚💚
زور زدن نوزاد بعد از خوردن شیر
مامانا پسر من بعد خوردن شیر گاها زور میزنه و این پیچش سه ساعتم زمان میبره ولی گاها اینجور نیست، شیر خشک نان یک بهش میدم. فردا میخوام ببرمش دکتر ولی امروز خیلی اذیت شده، سرماخوردگی هم داره. ممنون میشم علت زور زدن رو بگید و راه حلش هم بگید چکار کنم تا فردا کمتر اذیت بشه ممنونم از همگی.
مامانهایی که شیر خودتون و به نوزادتون دادید میشه لطفاً جواب بدید
هر بار چقدر شیر میخوره دختر من تو هر وعده نهایت ۱۰ دقیقه شیر میخوره
بعدم تا سه ساعت نمیخوره تا دوباره بخواد شیر بخوره و سینه مو بگیره یه عالمه گریه میکنه انگار دوس نداره 😭😭😭
حالا زردی گرفته رو ۱۱/۵ هست
چجوری مرتب شیر بدم وقتی بچه نمیخوره
اگه راه حلی دارید بگید ممنون میشم
برنده قرعه کشی شهر اشپزخانه شدم
هدیه اش:
۵۰میلیون هدیه
بلیت سفر امام رضا
و سرخکن رایان
ولی اعتمادش سخته
چون به ما گفتن باید ۷میلیون واریز کنی برا مالیات
میترسم ۷میلیون پرداخت کنم ک کلاه بردار بشن
زنگ زدیم به پشتیبانی شهر اشپزخانه، گفت حقیقت داره جایزه هاش همینن
اگه ب شما زنگ زدن و شمارهکارت دادن یعنی شما برنده شدید
و اون ۵۰میلیون رو باید بیای فروشگاه جنس بخری با ۷۰درصد تخفیف، ۳۰درصد دیگش شما پول بدید
بنظرتون کلاهبردار نیست؟؟؟؟
سلام دوستان کسی هست واکسن نزده باشه ؟؟
سلام بچه ها این داستانای جدید درمورد واکسن و ارتباطش با اوتیسم چیه ؟؟
پیج بابایی توی اینستا رو دیدید که همش از عوارض واکسن میگه یا یه پیج دیگه هم هست سام اورگانیک
کسی توی اطافیانتون دیدید واکسن نزده باشه؟؟
منکه واکسن دوماهگی پسرمو زدم همون قدیمیا رو فقط اجازه دادم بزنن روتاویروس و پنوموکوک رو نذاشتم
خودمم تو دوران کرونا واکسنشو نزدم از عوارضش میترسیدم حالا برای واکسن بچه ها هم مردد شدم هم از زدنش میترسم هم نزدنش
دوقلوها و چندقلوه پیام بدن
دوقلوها و چند قلوها پیام بدن
تولد یک سالگی پسر عجول من
چهارشنبه بود . تو گرگ و میش غروب آسه آسه قدم برمیداشتم . الکی نبود که بار شیشه داشتم. هفت ماه تو شکمم بغلت کرده بودم . کل شهر بوی شکلات میداد و دستای من بوی پرتقال . پرتقال به دست رفتم خونه . خونه که چه عرض کنم انباری خاطرات جمع شده که قرار بود کوچ کنه به شهر مادری. زنگ زدم به اولین نفر زندگیم اونکه این روزها صداش میکنی((بابایی)).گفتم قراره سه روز بارون رو از پشت شیشه های بیمارستان تماشا کنم که خیالمون راحت بشه سلامتی . هنوز هیچی نخریده بودیم برات قرار بود دوماه دیگه بیای خونمون . یه ساک معمولی بستم و کتاب جودی ابوت رو توش جا دادم.لباس آبی گل گلیم رو پوشیدم و ساندویچ کوکو سبزی رو تو دهنم مچاله کردم . بارون شهر رو بغل کرده بود و ما رفتیم سرخوش و شاد . رسیدیم بیمارستان . لباس بیمارستان رو که پوشیدم .بابات خندید گفت چه بانمک شدی وایسا ازت عکس بگیرم . یک ... دو ... سه... و من دم در یکی از اتاقای بیمارستان ثبت شدم . کارها که انجام شد وقتی داشتم از راهرو رد میشدم صدای شیون زنی با رعد و برق ترس به جونم انداخت . خودش رو میزد و به هرکسی که رد میشد چنگ مینداخت میگفت پسرم رفت پسرم مرد پسرم نیست و همه ی این ها رو با زبان محلی لالایی میکرد. نمیدونم هوا سرد تر شده بود یا روح من طوفان زده شده بود . گفتند رو ویلچر بشینم تا ببرنم بخش مورد نظر . گفتم خودم میتونم برم گفتند قانونه و من فکر کردم چه قانون مسخره ای. رفتم زایشگاه . همه چی عجیب بود اتاقاش نشون از درد و تولد میداد . دوست داشتم همه چی رو خوب نگاه کنم انگار فرصت کم بود . تخت ها ی کنار هم ، پرستارا ، اتاق ایزوله و.....
زن هایی که برای مادر شدن بستری بودن و بچه هایی که برای اومدن بیقرار .
صدای جیغ های گوشخراش ، بوی الکل و بتادین و خون و آمپول . صدای قلب های جنین زیر دستگاه ان اس تی همه مثل کتاب ها بود مثل رمان ها اما با این تفاوت که واقعی بود . جالب این بود من نمیترسیدم من به وجد اومده بودم . پر از شور بودم و هنوز نمیدونم چرا....
صدای قلب تو هم پیچید تو اتاق (بوم ...بوم ....بوم..) اما من حواسم پی زنی بود که داشت با درد یه وجود رو خلق میکرد . پرستار اومد کنارم وقتی ضربان قلبت رو دید گفت این که همه چیش عالیه .ده از ده. من خندیدم و پرستار رفت پنج دقیقه نشد که صدای قلبت ضعیف شد .
به پرستار گفتم ضربان پایین اومده . چک کرد . انگار خیلی پایین بود . همه سمت تخت من دویدن . دستگاه اکسیژن بهم وصل کردن . من میگفتم من حالم خوبه اما کسی انگار منو نمیدید گفتند باید بچه رو در بیاریم . گفتم میخوام برم بیمارستان دیگه گفتند وقت نیست ضربان خیلی پایینه . گفتم پس به همسرم اطلاع بدید . گریه نکردم . نترسیدم . فقط یادمه میلرزیدم . کل وجودم میلرزید . دوباره سوار ویلچر شدم با خودم گفتم چه قانون خوبی . بردنم اتاق عمل اگه اشتباه نکنم همه جا سبز بود . یه تخت باریک . نور های کم . رو تخت جا گرفتم . بی حسی زدن به کمرم . کل بدنم گرم شد و من دیگه خودم رو حس نکردم .
روبه روم چراغ بود چراغی که میتونستم از توش لحظه ی تولدت رو ببینم . تو آینه کاری اون چراغ ها من دیدم . من در سن ۲۷سالگی در تاریخ ۱۴۰۲/۱۱/۲۵ ساعت ۱۱:۲۵دقیقه ی شب دیدم که تو از وجود خودم بیرون اومدی .تو گریه کردی و من لبخند زدم . اینجا اولین جایی بود که تو گریه کردی و من خندیدم . اوردنت بالا که تماشات کنم . وقتی نگاهت کردم چشمات بسته بود لبات سرخ سرخ بود و دستات دو طرف صورتت رو بغل کرده بود . پسرکم اون لحظه ای که دیندار ها جشن تولد امام سجاد رو جشن میگرفتند اون لحظه که عاشق ها بهم خرس و شکلات کادو میدادن اون لحظه که کل جهان غرق در شادی و عشق بود تو
تو لحظه ی بوسیدن ها و عشق ورزیدن ها اومدی .
و این تازه شروع ماجرای ما بود.....
افزایش اسپرم چه چیزی خوبه
سلام عزیزان کسانی ک بار دار نمیشدن و مشکل از کم بود اسپرم بوده
لطف کنید بگید چی خوردن همسرشون ک باردار شدن من ۳ساله تو اقدامم
از بعد زایمانم دلم تنهایی میخواد حالم خوب نیست
دلم خیلی گرفته .حالم اصلا خوب نیست . احساس میکنم اگه شبانه روز گریه کنم بازم سبک نمیشم . تو دوران بارداریم خیلی استرس کشیدم خیلی نگران بودم . روز زایمانم وحشتناک سرما خورده بودم و ازش هیچی نفهمیدم . بچم بعد بدنیا اومدن رفت تو دستگاه .
درد داشتم خیلی خیلی . سرماخورده بودم وقتی سرفه میزدم بخیه هام جونمو میگرفتن . دیدن اینکه همه بچه هاشون کنارشون بود و گریه میکرد اما من بچم تو دستگاه بود خیلی سخت بود . تا دو روز خودمم راه نمیدادن . حتی صورت بچمم نمیتونستم تصور کنم . بعد دو روز با درد قدم قدم رفتم ببینمش جونمو انگار میگرفتن وقتی اون سرم و دم و دستگاه میدیدم .
اومدم خونه با ادمای نااهل دورم . هرکی یه حرف میزد . تو حواست نبوده . از بس استرس داشتی اینطوری شد .
نوبت شیردهی شد . دوشیدن شیر و بردن به بیمارستان برام سخت بود . مجبور به شیر خشک شدم . اما بازم حرفای مفت بقیه ول کنم نبود . دخالت ها .
تا به خودم میام میبینم هرچی دارو گیاهیه ریختن گلو بچم . خودمو به هر دری میزنم اما با تیکه هاشون جوابشون میدم بعد بهم عذاب وجدان میدن.
گلوم درد میکنه . دلم درد میکنه . پاهام درد میکنه و ورم کرده . کمر درد دارم . بچم سرفه میکنه میترسم . بقیه تو مخمن هیشکی درکم نمیکنه .
مادر خوبی برای بچم نیستم . ناراحتی هام ، گریه هام باعث شده بهش خوب نرسم . فقط دلم میخواد از همه فرار کنم . تنها باشم . ناشکری نمیکنم اما حالم خیلی بده کلافم. عذاب وجدان دارم . بچم منو احتیاج داره اما من بلد نیستم بهش برسم . دیگران بهش میرسن . احساس میکنم مردم
شیطنت بچه یکسال و ۱۱ماهه
سلام مامانا
دختر من یکسال و ۱۱ماه داره،ماشالله خیلی کنجکاوی میکنه تمام اسباب بازیهاشو براش میارم کلی باهاش بازی میکنم ولی به محض اینکه برم سراغ کارهای خونه شروع میکنه شیطنت کردن،مثلا از تخت خودش یا ما میگیره بالا
یا مثلا میره سراغ کابینتها و همه چیز میریزه بیرون واقعا کم آوردم دیگه.حتی جرات ندارم یه حمام یا یه سرویس برم از دستش مگر خواب باشه یا شوهرم خونه باشه که کنارش باشه
خواستم بدونم بچه های شما هم تو این سن اینقدر کنجکاو بودن؟
چه سنی این کنجکاوی تموم میشه 🥺
خرید برنج خوش عطر
بچه های شمال و جنوب برا خرید برنج خوب از هر دو منطقه فروشنده باانصاف سراغ دارین؟برنجی میخام عطر وطعم خوب داشته باشه
امروز بعداز ظهر میرم سونو قلب میشه با دلای پاکتون دعاکنید برام
ممنون میشم صلواتی بفرستید
ان شاالله باخبرای خوش بیام
دل تودلم نیس