- نشتی کیسه آب جنین264 بازدید9 پاسخ
- سلام وقتتون بخیر
من باردارم و ۱۷هفته و ۵ روزمه
دیشب رابطه داشتم
وبه ارگاسمم رسیدم ومایع منی هم ریخته شد
امروز که خیلی دیرهم بیدارشدم
وقتی بلند شدم یه آبی ازم خارج شد بی رنگ وتا بالای زانو خیس شدم وبرا کیسه آب استرس گرفتم پس فرداهم نوبت آنومالی دارم
شما دلیلش رو میدونین>بیدار که شدم آب ازم خارج شد ممکنه براکیسه آب باشه1,158 بازدید83 پاسخ - من 40هفته و یک روزم
سه روز پیش سونو دادم و مایع آمنیوتیک رو زده 8 در صورتی ک در هفته های پایین تر 13.5بوده
آیا نرماله؟! >حجم مایع آمنیوتیک آیا نرماله؟!204 بازدید3 پاسخ - به نظرتون تو این هفته احتمال پاره شدن کیسه هست، دیگه هم تکرار نشد همون یه بار بود
ممنون میشم اگر تجربه داشتین راهتماییم کنین>پارگی کیسه آب در هفته ۸ امکان داره412 بازدید18 پاسخ - الهه ام کیسه آبم سوراخ شده هر کی در توانش بود منو دعا کنه18,461 بازدید5,724 پاسخ
- خانم دکتر من واقعا دست خودم نیست و استرس زیاد دارم . یا وقتی میترسم بین قفسه سینم داغ میشه . انگار تیر میکشه . این حالت موقع استرس هم دارم . خیلی سعی میکنم کنترلش کنم . اما انگار دارم هرروز بدتر میشم . طوری که تلفن زنگ میخوره ، یا یه نفر صدام میکنه یا یه نفر میخوام ببینم بعد مدت ها کلا استرس که میگیرم خیلی بین قفسه سینم تیر میکشه .
چیکار کنم ؟ نگرانم آیا این تیر کشیدن و حالت داغی برای میشه آب مشکلی نداره ؟ چون از یه طرف اینطوری میترسم ، بعدش هم عذاب وجدان و استرس کیسه آب رو دارم واقعا دیگ نمیدونم چیکار کنم .>استرس و ترس در بارداری365 بازدید20 پاسخ - من امروز به فاصله ی حدوده دو ساعت،دوبار حرکات ریتمیک و سکسکه ای جنین رو احساس کردم.سن بارداری من ۳۷ هفته و ۶ روز است و میزان مایع امونیاتیک در دخرین سونو که ۵ روز پیش دادم،۲۱۰ mm گزارش شده بود.که نسبت به هفته ی قبلی ۱۰ تا بیشتر شده بود.میخوام بدونم ممکنه با توجه به شرایطی که دارم،این میزان حرکات ریتمیک نشانه ی خطر برای جنین باشه؟ممکنه بندناف پیجیده باشه یا مثلا اکسیژن رستنی و خونرسانیش ضعیف شده باشه؟>سکسکه جنین در هفته ۳۸255 بازدید11 پاسخ
- من تازه فردا وارد ۲۴ هفته میشم و بارداریم کاملا اوکی هست و هیچ دردی ندارم بجز یخورده کمر درد بعد نشستن طولانی یا جای سفت نشستن
امروز کار سنگین انجام ندادم و نشسته بودم یهو یه سرفه کوچیک کردم و احساس کردم خیلی ببخشید یهو لباس زیرم یخورده خیس شد.
حالت ترشح نبود و آب بود و بدون بو و رنگ خیلی نگران شدم و نمیدومم چیکار کنم
و اینکه بعدش لباس زیرمو تعویض کردم و چند باری سرفه کردم چیزی نشد>خیس شدن لباس زیر بعد سرفه در هفته ۲۴ بارداری249 بازدید12 پاسخ - پری روز یکی واسم تعریف میکنم ک کیسه آبش سوراخ شده بود و خبر نداشت شانس اورده ک نزدیک زایمانش بوده و رفته بیمارستان فهمیده.
حالا من واسم سوال پیش اومد که اگه کیسه آب سوراخ باشه و آبش تموم شه بعدش خون میاد؟یا حرکت بچه عوض میشه؟اخه در مورد حرکت بچه ازش پرسیدم میگه حرکاتش مثل همیشه بوده.یا از طریق دستگاه ضربان قلب متوجه میشن؟
میشه واسم توضیح بدید از نگرانی دربیام🥺>توهم جدید من 😐لطفا بیاین😬576 بازدید7 پاسخ - من از هفته ۳۰ توی سونوگرافیم سن رشد جنینم رو یه هفته کمتر نشون میداد،هفته ۳۲ مجدد سونوی داپلر شدم با اختلاف ۱۰ روز، هفته ۳۳ یهو فشارم رفت بالا بستری شدم ولی دفع پروتئین نداشتم این دفعه سونو کردم اختلاف دور شکم بچه شد ۳ هفته.
تحت نظر دکتر قرص فشار خوردم و آمپول آنوکساپارین زدم.
برای کنترل بیشتر هفته ای یه بار سونوی داپلر میدادم هر دفعه اوضاع از دفعه قبل بدتر میشد😞
اول هفته ۳۵ که سونو دادم iugr یا محدودیت رشد داخل رحمی رو تشخیص دادن. یه جورایی بچم از هفته ۳۱ تا ۳۵ رشد مطلوب نداشت. و وزنش اصلا بالا نمیرفت آخرین وزنش ۱۸۰۰ بود. در صورتیکه خیلی به خودم رسیدم و چیزای مقوی خوردم ولی فایده نداشت.
دکترم واسه ۳۰ دی برام وقت سزارین گذاشت.
شنبه همین هفته که واسه nst رفته بودم پیش دکترم بهم گفت آمادگیش رو داشته باش ممکنه سه شنبه بچه رو در بیاریم دیگه شرایط رحم واسش مناسب نیست.
منم کارامو کرده بودم و آماده بودم فقط باید کارای بستری رو یه روز قبلش انجام میدادم.
یکشنبه شب وقتی داشتم گاز رو تمیز میکردم یهو یه چیزی ازم ریخت یه عالمه آب شفاف ازم ریخت و فهمیدم کیسه آبم پاره شده، حالا مگه بند میومد یه ۱۰ دقیقه ای به فواصل هی آب میریخت ازم.
خلاصه جمع کردیم و اومدم بیمارستان بستری شدم و دکترم اومد.
چونکه این اتفاق اورژانسی بود و منم معده ام پر بود و آمپول آنوکساپارین زده بودم مجبور شدن بیهوشم کنن😔
ساعت ۰۰:۲۰ بامداد پسر کوچولوم به دنیا اومد ولی به خاطر بیهوشی من نتونستم ببینمش به خاطر وزن خیلی کم اون هم مستقیم رفت NICU. منم رفتم ICU و ۱۰ ساعت اونجا بودم بدون اینکه بچمو ببینم😭😭
الان توی بخش هستم و پسرم توی NICU بالاخره دیدمش ۱۸۰۰ وزنشه خیلی ظریف و نازه مثل عروسک میمونه نمیدونم چقدر قراره نگهش دارن. اینجا همه با نی نی شون هستن همش صدای ونگ بچه میاد ولی من پسرم پیشم نیست😭
زایمانم خیلی سخت بود این یهویی اومدن پسرم هم سخت ترش کرد.
الان به زور پمپ درد میتونم راه برم.
NICU هم بهم گفته شیرتو بدوش بیار چون ما فقط شیر خودت رو به بچه میریم منم هر چی ماساژ دادم کیسه آبگرم گذاشتم شیردوش برقی استفاده کردم نیومد که نیومد😔
فکر کنم از حالا افسردگی داره میاد سراغم...
>زایمان در هفته ۳۵، جنین iugr فشار بالای خودم و در نهایت پارگی کیسه آب🤰👶3,800 بازدید90 پاسخ - یا دوبار فقط ترشح رقیق میاد ؟>فوری 🚨🚨🚨سلام ترشح کیسه آب چجوریه ؟ پیوسته میاد ؟462 بازدید19 پاسخ
- یا دوبار فقط ترشح رقیق میاد ؟>فوری 🚨🚨🚨سلام ترشح کیسه آب چجوریه ؟ پیوسته میاد ؟462 بازدید19 پاسخ
- من استراحت مطلقم و پساری دارم. از یک هفته بعد گذاشتن پساری وقتی یک بار در طول روز بلند میشدم ترشحات آبکی تا رون پام میریخت. رفتم تست امینوشور دادم منفی بود ولی عفونت قارچی شدید داشتم که گفتید پماد کلوتریمازول استفاده کردم و عفونت ادراری همداشتم سفکسیم میخوردم اون عفونتم خوب شد و دیگه ترشحاتمم خیلی کم بود.
حالا بعد قطع سفکسیم دوباره کم کم ترشحاتم زیاد شد الان همون روزی یکبار که بلند میشم دستمال میذارم و بلند میشم بعد دستماله خیس خیس میشه وسطشم ترشح لوسیونی کرم رنگ دارم. خیلی نگرانم این میتونه برا کیسه آب باشه؟ واقعا شرایط دکتر رفتن و تست دادن مجدد رو ندارم بخاطر مطلق بودنم ولی خب همیشه وسط ترشحات آبکی اینترشحات لوسیونی هستش>ترشح زیاد یا نشتی کیسه آب؟490 بازدید19 پاسخ - من چند روزه ترشح رقیق دارم، وقتی دستمال میکشم گاهی حالت سفیدطور هم داره گاهی هم کاملا بی رنگ و شفاف مثل آب
حجمش طوری نیست که لباس زیرم خیس کنه فقط روی لبه های واژن نمناک هست
از دیروز هربار دستمال کشیدم دستمال نمناک شده
واقعا نمیدونم کیسه آب هست یا ترشح
خانومای که تجربه نشتی دارید راهنمایی میکنید لطفا
حرکاتش هم خوبه، گاهی ضعیف گاهی محکم ولی تعدادش اوکیه>ترشح رقیق یا نشتی کیسه آب370 بازدید11 پاسخ - ترشح کیسه آب یکسره هست؟
من آب دور جنینم کم شده الان خیلی آب میخورم
یه عطسه کردم یه چیزی ازم خارج شد
شورتم تیره بود نفهمیدم رنگشو. یکم سفیدی داشت. ولی خب قشمت جلوی شورتم بود
بعد پد گذاشتم و راه رفتم خیس نشد
نشت کیسه یکسره میاد؟>نشت کیسه آب یکسره هست؟ یا لحظه ای627 بازدید25 پاسخ - من دیروز رفتم سونو اندکس مایع رو نوشته حداقل نرمال(AFI=8/5 cm)
پاره یا سوراخ شدن کیسه آب چجوریه؟؛ از کجا بفهمیم؟! شبیه ترشحات واژنه یا نع؟!
و اینکه تو سونو مینویسن صدک منظور چیه؟!>علائم پاره شدن کیسه آب553 بازدید24 پاسخ - من ۲۵ هفته و ۵ روز هستم هفته پیش چهارشنبه صبح احساس آبریزش داشتم البته کم بود ولی رفتم بیمارستان تست آمینو شور دادم منفی بود معاینه واژینال شدم گفتن کیسه آب شفاف شده و سونو دادم گفتن آب دور بچه مناسبه عددش ۱۵ بود ولی جفت سر راهی هست و خیلی پایینه.
الان هفته ای یکی آمپول فمولایف ۲۵۰ میزنم و بیشتر استراحت میکنم و دراز کشیدم
میخواستم بدونم میتونم حمام برم؟ ایستاده یا نشسته؟
میتونم کارهای خونه رو انجام بدم ؟ >حمام رفتن با وجود جفت سر راهی797 بازدید17 پاسخ - امکان پاره شدن کیسه آب در بارداری دوم488 بازدید69 پاسخ
- من هفته ی 38 هستم و چند روزیه که ترشحات بی رنگی دارم که شبیه ترشحات سابقم نیست
طی سرچی که کردم باید ترشحات با فشار باشه تا پارگی باشه برای من اینجوری نیس گاهی حسش می کنم گاهی هیچ حسی ندارم
تکونای بچه هم خوبه خدا رو شکر هیچ علامت دیگه ای هم ندارم
خواستم بپرسم کسی روزای آخر همچین تجربه ای داشته؟ دلیلش نشتی کیسه آب بوده؟
خانم دکتر جای نگرانی هست؟ باید به دکترم مراجعه کنم؟ >ترشحات بی رنگ نشانه ی پارگی کیسه آبه؟347 بازدید13 پاسخ - کیسه آب پاره شده یا نه؟1,303 بازدید92 پاسخ
سلام خانما وضعیت تهران چطوره میشه برگردیم 😭
زندگیمون تباه و نابود کردن این چ جوونی و زندگی بود ما کردیم😭😭😭دارم خفه میشم دیگ این بلاتکلیفی و عذاب از هزار بار مردن بدتره مرگ ی باره تمام 😭😭
همه چی دیدیم جنگم دیدیدم همه چی جز خوشی
نفرت پراکنی ودروغ علیه ایران
سلام باتشکر اززحمات شما در شرایط جنگ واضطراری وظیفه ی همگی علی الخصوص شما بزرگواران دفاع از سلامت روان بارداران ومادران عزیزهست
وقتی کسی با افتخار تهمت میزند ودروغ میبافد علیه نهاد رسمی کشور
واطلاعات نادرست غلط ودروغ در تا یپکی مناشر میکند نباید برخورد صورت بگیر
تهمتهای زده
۱- ایران دنبال سلاح هسته ای هست
۲-ایران همیشه خلاف قوانین عمل کرده
۳-دم اسرائیل گرم که به ایران حمله کرده
اینا اگه مصداق بازی در جبهه دشمن نیست پس چیست؟ عکس ضمیمه میشود
دخترا چیکار میکنید تواین بی خبری
من واقعاحوصلم سررفته حالاخداکنه ماهواره روقطع نکنن که دیگه بایدسربه بیابون بزارم
خداکنه زودتموم شه این شرایط و اینستا وصل شه
چیکارامیکنید چ خبر
مامان ها و خانوم های شاغل لطفا بیایید اینجا🥰
سلام بیایید اینجا از نحوه مدیریت شغل و خانه و همسر وبچه
و همچنین ایده های پولساز برای خانومایی که دوست دارن شغل خودشون رو داشته باشن بهم دیگه بدیم
از رازهای موفقیت تا تلاشهایی که به نتیجه نرسیدن بگیم
اینجا تاپیک خانومای مستقل باشه🥰♥️چطور مستقل باشیم ، چطور پولساز باشیم
لطفا هر اسمی قشنگ تره لایک کنید
هیلدا
هلیا
هلنا
همتا
خدایااین چه مصیبتی بود😭😭😭
خانوماخواهرم۱۰ساله چشم انتظاربچه بود خداخواست بعده ۱۰سال باردارشد امروزساعت۴قراربودسزارین بشه شب خورده زمین بچه هاش توشکمش مردن
دارم دق میکنم این چه بلایی بودخدااااا😭😭😭😭😭
خانوما شام چی گذاشتید 🍗🌭🌮
بگین ایده بگیریم من خودم میخام ماکارونی بزارم
بچه دار شدن یا نشدن!!!؟؟؟
خانوما اگر ۳۳ ساله بودید و بچه نداشتید در حالی که تا چند ماه پیش فصد بچه دار شدن داشتید ولی الان با شرایط جدید مملکت مردد نمی شدید؟
من سر دو راهی گیر کردم از طرفی دوست دارم بچه دار بشم ولی میترسم جنگ دوباره شروع بشه نگران آینده اون بچه ام
شما بودید چی کار می کردید؟
به نظرتون جدا شم ؟
سلام
من ۷ ساله ازدواج کردم
یه دختر دارم
۲ سال تو طلاق عاطفی هستیم
خسته ام از این ظاهر خوب و درون داغون
پول دارم .شاغلم
ولی تنها مشکلم اینه این مدت هر چی کار کردم به اقساط خونه ای دادم که الان نه به نام برادرشوهرمه (بنا به دلایلی اینجور توافق کردیم .اونموقع ها خوش بودیم)
موندم اگر تصمیم بگیرم جدا شم چطور حقمو بگیرم
مهریه و ... که بماند
مامانا تربیت پسر سخته؟😑 مامانای پسردار بیاین دورهم باشیم😘😍
مامانا اینکه میگن تربیت پسر سخت تر از دختر هست درسته؟
میشه از تجربه هاتون بگین چجوری باید تربیتش کرد ک ب انحراف و راه بد کشیده نشه؟
چه روشی برای تربیت پسرتون دارید؟
با باباش صمیمی باشه خوبه بنظرتون؟ یا یه کوچولو حساب ببره😑😑
خیلی ناامیدم و حالمبده
میشه ی چی بگین حالمخوب بشه🥺🥺🙏🏽
نظرتون در مورد بچه سووم چیه
وای مامانا من دوماهه پریود نشدم بعد امروز از ترس بیبی چک زدم ی خط خیلی کمرنگ افتاد خیلی میترسم چیکار کنم 😭😭😭😭😭
قرائت فاتحه برای مادربزرگ بانو جون🖤
سلام خانوما روزتون بخیر
مادربزرگ بانو جون به رحمت خدا رفتن ، لطفا هرکسی در توانش هست فاتحه ای برای مادربزرگش بخونه❤️
ممنون ازتون
شاید اینطوری دل بانو جون هم کمی آروم بگیره 🫂
خدابیامرزدش روحش شاد🖤
بلخره تموم شد چشم انتظاری🥲❤️
سلام مامانا منم بلخره زایمان کردم و غرغرهام تموم شد😅😅😅😅
راحت شدم پسرمم تاریخش لاکچری شد ۴/۴/۴😁😁😁😁❤️
ایشالله همه چشم انتظارا زودی مامان بشن❤️❤️
اقدامی ها بیایین باهم باشیم انشاالله تا بارداری
سلام خانما بیایین باهم باشیم من یه پسر 4ساله دارم خیلی تنهاست همش میخاد بره خونه همسن سال هاش🥲 من کیست و تنبلی تخمدانم دارم فعلا دارم با طب سنتی ببینم درمان میشه یا نه 😔اگه اقدامین بیایین باهم حرف بزنیم و نکات یا باید نباید های قبل بارداری یا طب سنتی چندر جوابه بنظرتون
ایست قلبی جنین وسقط
سلام خانم دکتر من امروز رفته بودم واسه غربالگری اول که تو سونو فهمیدم جنین سه قلو هستش و هرسه تا ایست قلبی کرده دکترم گفت که بمون خودش سقط بشه امامن ازاول بارداری شیاف و امپول پروژسترون مصرف کردم علائم بارداریمم نرفته بودکه شک کنم هنوزم دارم چیکارکنم سقط بشن یاباید کورتاژ بشم؟
خانوماشماهم اگه تجربه ای دارین کمک کنین زود سقط کنم حال روحیم خیلی بده
کدوم رنگ این کوله ها قشنگه؟
سلام میشه لطفا نظر بدید قهوه ای قشنگه یا سفید؟
سلام بچه ها بیایید حرف بزنیم دلم گرفته
سلام. بچه ها یجوری دلم گرفته ها. چرا روزگار هیچ وخت بر وفق مراد پیش نمیره. چرا همیشه یه جای کار میلنگه. چرا وقتی یه چیزی برویق مرادته یه مشکل دبگه هست.
18 سالم بود یکی پیدا شد عاشق شدم من. اونم عاشقم شد به گفته خودش.
اومد خواستگاریم چون سربازی نداشت بابام قبول نکرد. گف برو سربازی بیا یک درصد احتمال داره دخترمو بهت بدم..اگه بری سربازی.
عشقم رفت سربازی من دوسال تمام نشستم به پاش. هرخواستگار پروپاقرصی که داشتم. پولدار. سرگرد..مهندس. فامیل. پسرعمه. پسردایی. همسایه. همشو بخاطرش رد کردم.
پدر من کارمند بانک. دوطبقه داشتیم ماشبن داشتیم یه اپارتمان اضافه داشتیم برادرم توش زندگی میکرد. جمعا سه تا بچه بودیم. داداشم. من. خواهرم.
عشقم هیچی نداشت. بیکار بود. پول نداشت. من لیسانس روان شناسی میخوندم. اون دیپلم بود. من پدرم کارمند بود. اون پدرش فرش میبافت. ما سه تا خونه داشتیم اون پدرش یدونه خونه 80 متری داشت.. من سه تا بچه بودیم اونا 8تا بچه بودن.
من مامانم جوون بود اون مادرش پیر بود. من پدرم زندگی خوبی داشتیم اون پدرش هرچی فرش میبافت خرج جهاز 6 تا دختراش کزده بود. من بابام پشت برادرم بود اون پدرش هیچی نداشت به پسراش کمک کنه.
با همه اینا من قبول کزدم. گفتم دوسش دارم دوسم دارم میسازیم همه چیو باهم.
من کار میکنم شوهرم کار میکنه. همه چی که پول نیس. باهم میسازیم
از سریازی برگشت یا هزارتا زور و مکافات و دعوا حرف و حدیث مشاور رفتن بلاخره پدرم موافقت کرد.. بابام گف دخترم تو لوسی. تو حساسی. تو شکننده ایی. من تورو لای لحاف بزرگ کردم تو صبر مشکلات نداری. گفتم بابا دوسش دارم.
کتک خوردم از بابام. حرف شنیدم. دلم شکست از پدرم. ولی از پا درنیومدم. اخرش راضی شد. عقد کردیم قرار شد یک سال نامزد بمونیم. 98 عقد کردیم.
خانواده خوبی بودن مادرشوهرم خوب بود. ادام های ساده ایی بودن. با یکی از خواهرشوهرمام مشکل داشتم. طلا میخریدم زهرمار میکرد.خنچه میاوردن دعوا راه مینداخت. اما یکبار تو روشون واینستادم. همیشه لبخند زدم بزرگواری مردم فراموش کردم. یبار که بوجوری دعوا راه انداخت بازم من چیزی نگفتم. پدر شوهرم نگا کرد به من دید هیچی نمیگم. نگا کرد به دخترش دید دهنشو باز کزده همه چی بار من میکنه. منم تو دلم داشتم خون گریه میکردم. ولی به روم نمیاوردم. پدر شوهرم دید من هیچی نمیگم. دست دخترشو گرفت بیرونش کرد. گف برد خونه شوهرت یکبار دیگه به عروس من هیچی نگو.
دیگه این شد هیچ کس به خودش اجاره نداد به من بی احترامی کنه.
هرماه حقوق شوهرمو ففط میدادم طلا. میدیدم که آینده من سخته. باید جمع کنم.
نامزدی ما تونستیم یه دست سرویس یزرگ. 8 تا النگو. 4 تا انگشتر و یکم سکه جمع کنم. به جای لباس و خرت پرت فقط دادم طلا.
پدر شوهرم بفکر خونه بود برای من. قرار بود اگه نتسویم جایی اجاره کنیم خودش بره اجاره خونه خودشو بده ما بشینیم. خب منم نمتونسم اونو اجاره نشین کنم. مثل پدر خودم بود. چون من از اونا بالاتر بودم همیشه احترام منو داشت. منم کم نمیزاشتم براش. دستش پول اومد. خواست یدونه دو طبقه بخره. از پول خونه 10 میلیون کم داشت. هیچ کدوم از دامادش ندادن. پشر بزرگشم نداد. شوهر منم نداشت. بهش یواشکی گفتم بابا من میدم. دستنبد سرویسمو فروختم دادم بهش. گف روسفید بشی بابا.
بعد دو ماه بجای اون دستبند پول گرم طلامو دادم یکمم شوهرم گزاشت روش یه تکپوش بزرگ خریدم باز.
4 فروردین 99 تالار گرفتیم. بهمن 98 کرونا اومد.
تالار من لفو شد. منی که دختر لوس لوسی. حساس. شکننده. ارزوی لباس عروس اتلیه. برا اون روز کلی رقص با شوهرم. پدرم. مادرم پدرشوهرم تمرین که برقصم. کلی ایده. لغو شد تالار.
پدر من حساس تر از من.کلی ترس از کرونا. هی گف دخترم ماسک بزن. نامزدی بازی نکن. بیرون نرو مریض میشید
بیایید یه خونه باشید. یا اینجا یا خونه پدرشوهرت باشین کنار هم باشین ولی بیرون نرید. گفتم بابا چشم نگران نباش.با اینکه بابام با این وصلت راضی نبود اما بعد نامزدی یبار نگف نامزدت فلانه. بهمانه. همیشه احترامشو داشت. کمکش میکرد. پول میداد. ماشینشو میداد میرفتیم بیرون. مثل یچه خودش شوهر منم دوست داشت. خلاصه شد فروردین. بابام گف بیا فعلا بریم خونتو اماده کنیم بچینیم بعد ببینیم چی میشه. قرار شو خونمو بچینیم شاید تصمیم گرفتیم بدون عروسی برم خونم. بابام هی میگف من مردم تو میمینونی. بیا برو خونت بزار خیالم راحت شه. میگفتم ن بابا من عروسی میخوام. من بدون عروسی نمیرم. صبر میکنم کرونا تموم شه.
12 فروردین شد. پدرم زنگ زد به پدرشوهرم
گف 13 بیایین خونه ما. بابام رفت گوشت خرید مرغ خرید.هویج خرید 9 کیلیو. ابشو بگیره. بستنی خرید. گف پدرشوهرم دخترم دعوت کردم باید ابردداری کنم. صبح خونه ما بودیم. شب قرار بود بریم منو نامزدم خونه نامزدم. به من گف دخترم نرو. من یه جوریم. دلم یجوری هست. دلم گرفته امروز نرید. گفتم بابا بیا باهم یدونه فیلم. نگا کنیم دوساعت دیگه میرم زود میام شب اینجا.
بعد فیلم پاشدم رفتم. شب بعد شام برگشتم. دیدم بابام نیس. مامانمم ناراحته. گفتم چیشده
گف معدش سرنماز گرفت. داداش برده دکتر. بردن دکتر دیدن قلبش گرفته. با پای خودش رفت دکتر بیمارستان. ولی دیگه برنگشت. تا نوار قلب بگیرن دکترا بفهمنن قلبشه نه معدش بابام تو سن 49 سالگی تموم میکنه.
داداش میاد خونه خام تو سر من میشه. میبینم بابام نیس.
تنها کسی که با خنده هاش میخندیم نیس دیگه. مگه باورم میشد. مگه میتونستم هضم کنم. یه روز گریه میکردم. یه روز میخندیم. یه روز از. غضه دق میکردم یه روز عین خیالم نبود. در کل حال خودم نبودم
همه بابامو میشناختن. معروف بود به بزرگترین خیر محله. دست هر کس آشنا نا آشنا پیر جوون دست همه رو گرفته بود. یعنی جوری با همه میگفت میخندید ختده به لب میاورد هیچ کس باورش نمیشد بایام مرده چه برسه به ما.
خلاصه بعدش مادرم گیر داد برید خونتون باز یه اتفاقی می افته یکی میمیره شما میونید. گفتم مامان ول کن. سال بابا هنوز تموم نشده. 3 ماه بابا رفته من چجوری برم خونم. چجوری جهازمو باز کنم.گفتم بزار سال تموم شه عروسی بگیرم. گفتن نه که نه.
اونقدری اذیت شدم اخرش قبول کزدم.
چون خواهر 9 سال کوچکیتر از خودم داشتم و مادرم تنها شد برادرم گف بیایین طبقه پایین مامان زندگی کنید. ماهم. قبول کردیم. اومدم پیش مادرم.بدون عروسی. لباس عروس پوشیدم رفتم اتلیه با 6 تا خواهرشوهرام جمع شدیم یه ساعت رقصیدن. مامانم یهدطرف نشسته با غم و غضه با بغض. انگار واجب بود تو این شرایط. چقور گفتم صبر کنیم.
خلاصه انگار عروسی زن 90 ساله بود. رفتم خونم.
شوهرم شرکت کار میکرد. یکم پول حدود 27 میلیون رسید بهم از بابام با فروش ماشینش.
من سه تا النگو خریدم باز. یکم ازطلاهامو فروختم ماشین خریدیم. حدودا 10 میلیون من از بابام باز پول رسید گزاشتم. 90از پول طلاهام. یدونه تیبا خریدیم. شوهرم کرد به نام من.
بغد چند ماه. شوهرم گف من نمتونم شرکت کار کنم میخوام مغازه باز کنم.
گفتم چشم. سرمایه نداشت که.
تموم طلاهامو هرچی که داشتم فروختم حتی ماشینم. همشو. حتی طلاهای که بابام داده بود کادو. از همشون گذشتم. با گریه با دلشستگی. با تموم خاطراتی که داشتم. فروختم دادم بهش. حامله هم بودم. یه 300 مسلیونی شد. یه مغازه سیسمونی باز کردیم.
حامله بودم. شوهرم خجالتی بود برعکس من که رو داشتم زیاد. همه کاراشو من کردم. از سفارش بگیر تا با تولیدی ها حرف زدن.
عاشق شوهرم بودم.
تمام این مدت دعواها هم داشتیم. زیادم داشتیم.. همیشه اولویت اخر من بودم. همیشه کسی که اصرار میکرد با خونمون من بودم. همیشه کسی که احترام نگه میداشت من بودم.
همیشه تموم این مدت گریه هاکه کردم من. قلبی که همیشه هزار تیکخ شد. رفتیم بیرون خواهرشم بود. مادذشم بود. با خواهرش دست یه دست راه میرفت من میموندم عقب. میگف دوستت دارم اما من چرا پس همیشه گریه میکردم. میگف عاشقتم اما من چرا همیشه انگار یه چیزی کم دارم.
نمیدونم چی به چیه. زندگی چیه. خوشی چیه. گریه همیشه باهام هست
سیسمونی رو رفته رفته رونق دادیم شد یه سیسمونی بزرگ. اسشمو بگم شاید بشناسید تو انستا پیج داریم.
اما الان که دیگه طلا ندارم پول ندارم ماشین ندارم. شدم ادم بده داستان من. سه دختر سه ساله دارم.
شوهرم خوبه. چشم دل پاکه. همیشه کنارمه. اما چجوری همیشه من باید بگم که فلان چیزو بخر. فلان کارو بکن. فلان جا باید بریم. به فلان کس باید زنگ بزنی.
فروشمون اونقدر خوب بود که برادررم اومد با شوهرم شریک شد مغازه رو ارتقا دادیم به فروشگاه سیسمونی.
مشهد رفتم مادرشم بردم هرکجا رفتم اونارو هم بردم گفتم پیرن گناه دارن.
اما یبار شوهرم نفهمید بابا بخاطر تو دارم همچین کارایی میکنم.
الان بدون اجاره دادن باز خونه مادرم میشینم. دیگه هیچ طلایی ندارم. درسم لیسانس گرفتم دیگه شوهرم گف فعلا صبر کن نخون دستم خالیه.
گفتم برم سرکار اجازه نداد.
شوهرم تنها خوبی که داره دست دل بازه. هرجی حقوق برمیداره مثال 25 میلیون همشو جیرینگی میزنه کارت من. من مدیریت میکنم. میگه مدیریت تو بهتر از منه.
خوش خنده هست. چشم دل پاکه. مادرم یجوری ازش راضیه انگار منم عروسم نامزدم پسر مامانم.
ولی من چی کم دارم پس. چرا اشکم دم مشقمه.
چرا فک. میکنم اولویت اول. اول خانواه خودشه بعد من.
دیگه از گفتن خسته شدم. از گریه خسته شدم. از زندگی خستم.
در مورد خانوده خودم. مامامم پسر دوست شدید عروس دوست شدید. دخترم ماله غریبه. دختر کیلیویی چنده. از حقوق بابام فقط خرج عروس پسر میشه. به منم رسیدنی میگه اینجا نشستید دیگه.
ببخشید دلم گرفته بود
بررسی وضعیت تخمک و اسپرم برای آی وی اف
سلام خانم دکتر وقت ب خیر
من یک بار پارسال ای وی آف انجام دادم تهران، amh م یک بود . و برای شوهرم هم از اسپرم فریز استفاده کردن ک از طریق تسه ب دست اومده بود
هشت تا تخمک داشتم، دو تاش پوچ بود ، یکی ش نابالغ پنج تاش بالغ، که سه تا جنین برام تشکیل شد، دو تا گرید a یکی گرید b فرش انتقال دادم و منفی شدم
امسال بعد کلی تقویت و اصلاح سبک و رژیم حذف قند مصنوعی و لبنیات ، amh شد ۲/۵ و وارد سیکل پانکچر شدم . روز دوم سیکلم یک دونه النوا ب بازو زدم . و تا روز چهارم تزریق یکی سینال اف ب بازو میزدم و بیست درجه هورمون رشد دور ناف. از روز چهارم تا دهم تزریق، سه تا سینال اف ب بازو میزدم دو تا اچ ام جی عضلانی و بیست درجه هورمون رشد . با این وجود بازم هشت تا تخمک داشتم که فقط پنج تاش بالغ بود. این دفعه گفتن نمونه اسپرم همسرم بر خلاف دفعات قبل، اسپرم های متحرک و با مورفولوژی خوب توش پیدا میشه و نیازی ب تسه نیست و با همونا میکرواینجشکن انجام دادن. اما گفتن فقط یک جنین سه روزه تشکیل شده ک رشد نکرده و فریز نکردنش .
نوشته بودن ، تخمکا رنگش تیره بوده و سیتوپلاسمش هتروژن بوده.
با جنین شناس مرکز صحبت کردم گفتن کیفیت تخمکای من پایین بوده ک اینطوری شده. گفتن اگه تخمک اهدایی بگیرم ک تعدادش خیلی بالا باشه احتمال تشکیل جنین برام هست
چطور میشه ک amh رفته بوده بالا کیفیت اسپرم هم بهتر شده بوده ولی نتیجه از پارسال بدتر شده؟ ب نظر شما روند دارویی ک برام پیش گرفته بودن مناسب نبوده؟ چون من پارسال ۴۸ درجه سینال دور نافم میزدم و هر روز دو تا اچ ام جی داشتم ولی امسال گفتن ب بازو بزنم
توی آزمایشاتم آنتی کاردیولیپین رو ۳۱ نشون داده بود. کیفیت تخمکام ب این قضیه ربط داره؟
من الان موندم باید چ کار کنم
باید برم سراغ تخمک اهدایی یا با همین شرایط دوباره برم تو سیکل با ی دکتر و ی مرکز دیگه؟
پدرشوهرم فوت کرد رفت😭😭😢😔🙏🏻
لطفا اگه براتون مقدرو ه برای روحش صلواتی بفرستین😭😢😔😔 اینقدر که خوب بود اینقدر مهربون بود ازاین بیشتر دلم میگیره و گریم میگیره