Ooma
پرسش (1403/05/29):

شما جای من بودین چه واکنشی در مقابل رفتار مادر شوهرم نشون میدادین😏

سلام خانوما چند روزیه فکرم خیلی درگیر شده هفته قبل مراسم عزای یکی از فامیلای دور مامانم بود بعد همسرم گفت مادر شوهرم گفته رفتنی مراسم منم بردارین منم گفتم راضی به زحمتشون نیستم فامیل دور هست بعد همون روز خونه مادر شوهرم دعوت بودیم من و دخترم زودتر رفتیم خونه همسرم از ماشین وسایل میآورد بعد اصلا به من سلام نداد فقط دخترم سلام داد بعد من رفتم اتاق و آماده شدم به روی خودم نیاوردم بعد می‌دونه که دخترم چون زیر یک سال هست بهش سوپ خامه نمیدم به مادر شوهرم گفتم چی دارین بدم بخوره گفت هیچی سوپ خامه پختم منم گفتم باشه براش سرلاک میدم گفت بخاطر نوه اولش سوپ خامه پخته چون اون دوست داره این حرفش خیلی منو ناراحت کرد نوه اولش پسر بزرگ هست ۱۵سالشه خودش هم چون طبقه پایین مادر شوهرم اینا هستن هر روز ناهار و شام اونجا هست حالا دختر ۹ماهه من هیچی دو ماه یکبار میاد،خیلی ناراحت شدم،دخترم هم سرلاک دوست نداره شب اومدیم خونه دیر وقت خیلی دلم براش سوخت گشنه خوابید😪

شماکه میدونید غذا مناسب بچتون درست نمیکنه از خونه ببرید
شما نباید جا مادرشوهرتون تصمیم میگرفتید میخاد بیاد مراسم بیاد میخاست به شما احترام بزاره خوب میزاشتید میومد
توهم هروقت میری خونش غذا برا بچت ببر
هر دفعه می‌بردم چون از مراسم عزا می‌رفتیم راه هم دور بود هوا به شدت گرم چند ساعت غذا باید بیرون بود خراب میشد
بعد اون بچه پیششون زندگی میکنه صددر صد محبت و وابستگی که به اون داره به بچه شما نداره میگید همشم پیششونه من که چیزی برا بحث کردن و ناراحتی ندیدم فوقش یه تخم مرغ ابپز میکردید به دخترتون میدادید
سلام
من داریم بچه کوچک داره همیشه غذا میاره
اگر مادر همسرم بذاره هم باز غذا آورده
سیب ابپز میکردی تخم مرغ سیب سرخ میکردی اگه تو سوپ گوشت یا سیب زمینی بود درمیوردی به بچه میدادی
تو اون هوای گرم چند ساعت غذا بیرون
من حس کردم این قضیه چیزی نداشته
احتمالا شرایط خودتون اوکی نبوده
یا از چیزای دیگه ناراحت بودی یهو این جا اذیت شدی اصلش این نبوده
این چیزا عادیع پیش میاد
من جاریم یا غذا میاره .یا میاد میگه مامان مثال ی سیب زمینی بده با ی هویج و...میخواهم براش غذا درست کنم یا مثلاً تخم مرغ آبپز ‌.....
دیگه مادر شوهرام پیرن نباید از هر حرفشون یا کارشون ناراحت بشیم
بعضیا وقتا هیچ قصد و نیت بدی ندارن
ما بد برداشت میکنیم
من فکر کنم شما از این که حس کردی بچه دیگری تحویل گرفته اذیت شدی
انتظار شنیدن اون جمله را نداشتی منتها اتفاقی نبوده که ارزش ناراحتی آیت داشته باشه
یه دقیقه یه تخم مرغ آبپز میکردی. یه سیب زمینی آبپز میکردی میدادی بچه
من از خدامه مادر شوهرم تو غذای بچه ام دخالت نکنه.
آخه من بیشتر از این حرفش ناراحت شدم که گفت بخاطر اون نوشون این غذا گذاشتم اون نوشون ماشاا... ۱۵ سالشه ۸۰کیلو وزنشه هر روز خدا هم خونه اوناست
پس حدس من درست بود
حالا نی نی شما هم بزرگ بشه بخاطرش غذا درست میکنه
دقیقا بنظر من خیلی خوبه
آخه وقتی مشکلی براشون پیش میاد و پول اینا فورا به ما زنگ میزنن شوهر من آچار فرانسه خونشونه
بجز سوپ چیزی درست نکرده بود؟
اتفاقا فکر میکنم وقتی کوچک هست ملاحظه کنه وقتی بزرگ بشه که همه چی می‌تونه بخوره
سوپ و برنج
سوپ و برنج خوردید؟
خودت غذایی ک توخونه بهش میدادیو اونجا درست میکردی
راحت نیستی خونشون؟
یعنی سوپ ریختید رو برنج؟
نگار😬
مگه سوپ با برنج میخورن؟؟؟
کمک میده پسرشونه
ربطی ب این ماجراها نداره
اونم از قصد نگفته شما را ناراحت کنه .
مثلاً من خودم یکسری غذا ها را دوست دارم جاریم نداره و بالعکس گاهی پیش میاد مادر شوهرم همین جمله را میگه که بخاطر تو یا بخاطر فلانی درست کردم
میگه سوپ و برنج بوده برنج خالی که پایین نمیره
پیش غذا سوپ
غذای اصلی برنج دیگه
منظورم سوپ برنج و خورشت گوشت
مگه میشه برنج خالی برنج سفید خالی کسی بخوره سنگ میشه پایین نمیره که
خب من دقیقا عکس فکر میکنم ک چون غذای بچه حساسه مامان خودش باید ورود کنه و هرچی دخالت کمتر اعصاب راحتتر
خوب خاهر یکم برنج و مرغ میدادی بچتو
پریودم نمیشی بگم تایم پریودته اخه🤣
نگار!بیا زیر بغل مار 🐍
🤣🤣خیلی برام عجیب بود اخه
😂😂
🤣🤣اخه یهو گفت سوپ و برنج
گمشوووو🤣
نه آخه من مادر شوهرمو میشناسم اون از قصد گفت خودش هم یواشکی تو اتاق به من گفت که شوهرم نفهمه
مرغ نبود گوشت گاو بود
در این حالتم بازم فدای سرت
دفعه بعد خودت درست کن ببر
اون ازبابت اینکه نبردینش ناراحت بوده
باید زنگ میزدی میگفتی ب این دلیل نیومدیم دنبالت
به بچه ۹ ماهه برنج و گوشت گاو میدادم😏
😐😐
اره نمیشه مگه
من یادم رفته
شما ناراحت شدی
ولی جوابی نداره چون اصلا مسأله نیست ک ارزش کش دادن داشته باشه بی خیالش شو همین😁انقدرم حال میده
گفتم شاید ترکیبی جدیده😂
برنج میشه گوشت نمیدونم
میدادی دخترت که براش مجازه گوشت گاو
بیچاره بچم دندون نداره چطوره گوشت گاو هضم کنه تازه گوشت گاو سردیه دل درد میشه فقط بهش گوشت گوسفندی میدم
حتما ناراحت شده نبردیش مراسم😂
اب خورشت و برنج میدادی عزیزم
یه سوال منتظر بودی مادر شوهر بهت سلام کنه؟؟؟
اون سلام نکرد
شما خم سرت و انداختی پایین رفتی اتاق حاضر بشی لباست و عوض کنی🤔🤔🤔🤔
برنج و ماست میدادی😂
دلم از کشک خوردنم رفت...با این تفسیر
ت نگار😅
الان من دلم برنج و اب خورشت و ماست ترش خواست😋
یکم برنجو له میکردی با عصاره ی گوشت میدادی
عزیزم من سلام کردم جوابمو نداد حتی گفتم خوب هستین خودشو زد به اون راه
مگه میشه از در وارد بشی سلام ندی
حالا سوپ و خامه بخوره زیر یه سال باشه🙄میخواد چی بشه
نهایت یکی دو قاشق میخوره دیه بچه ۹ ماهه چی میخوا بخوره🙄
😆😆خو چه کنم یهو گفت فکر کردم سوپ و برنج خوردن خورشت و نگفت
آخه بالا ننوشتی تو سلام دادی و اون جواب نداد
گفتی بهت سلام نداد فقط به دخترت سلام داد
عزیزم شما خیلی توقعی نیستی؟
عزیزم ببین شما مادر اون بچه ای، خودت باید فکر غذای بچه باشی.
حالا کاری نداریم مادر شوهرت چجور آدمیه.
بنظر من مقصر خودتی که فکر غذای بچه نبودی. مسولیت غذای بچه ات با خودته
خونه هرکسی میری، مهمونی ، مسافرت غذای بچه رو ببر.
مسافت دور میری، فریز کن ببر، گرم کن براش
شیر پاستوریزه زیر یسال ممنوع نبودد؟؟
داخل غذا نه
یه چی بگم ولی ناراحت نشی😂میخای ناراحت شی ازش نمیدونی به چی گیر بدی اره؟بگو ماهم بعضی وقتا اینطوریم
داخل غذا نه
می ارزید به بحث و کدورت؟
میگفتی میخام خوب نباشی🚶‍♀
😁 همین که مادر شوهر نفس میکشه موجبات ناراحتی ما فراهمه
شبنم هانسی بحث🤣
اخر تاپیک و زیبا نمیبینم
مریم پس تیکر بارداریت کو
فکر کنم اولارو نخوندی من ۴ساعت بیرون بودم رفته بودم مراسم تو هوای ۴۰درجه غذا تو ماشین بنظرتون چی میشه
😂😂ناراحت نکن خودت دنیا دوروزه
نمیتانم 😂
همون سوپ و میدادی همش که خامه نبوده تو بشقاب بچه شما فوقش یه ریزه خامه میومد یا برنج و ماست میدادی یا برنج و خورشت میدادی یا تخم مرغ میدادی
والا منم اوایل عروس مازندرانی ها شدم همه چی محلی میخورن بدم اومد تازه قوم شوهرم با قوم یزید یه نسبتی دارن .ولی دیدم دوبار مادرشوهرم احترام گذاشت برام غذای جدا پخت بخدا ناراحت شدم گفتم من چه آدم بیشعوری هستم که بخاطر سبک و سلیقه من یه پیرزن باید پای گاز وایسه چیز دیگه درست کنه . بخاطر همین از همونجا دیگه شروع کردم همه چی به خوردن .حالا من آدم بزرگ هستم شما بچه کوچیک داری اگر روزی بچه دار بشم من مادرش طبع بچه رو میدونم و اینکه سعی میکنم غذا ببرم اگر راه دور بود و به هر دلیلی نشد سعی میکنم مواد اولیه تهیه کنم ببرم یا باز بپرسم اگر مواد اولیه اونجا بود ازشون بگیرم درست کنم . بازم این نظر شخصی منه ای کاش فقط یکم توقع هارو بیاریم پایین
وای شما چرا حمله میکنید چه بحث و کدورتی من با کی بحث کردم حتی به همسرم هم نگفتم🤐
من خونه اونا تخم مرغ نمی‌خورم اصلا چه برسه به بچم بدم اونم دلیل داره
باو اون از این دلخور شده این از اون دلخور شده
چیه چیه سر یه غذا بچه🫤🫤🫤
والا من میرفتم کرج خونه مادر شوهر
سر سفره هم ک بودیم با دستش برنج له می‌کرد میزاشت دهن بچه
اینم خوب خوب می‌خورد
یبار سیب زمینی داد تا صبح دل درد شد گریه کرد
یبار صبح شوهرم خامه گرفته بود داد بازم دل درد شد
ولی خب بچست باید همه مزه هارو بچشه باید بخوره حالا فوقش یکم بعدش نفخ میکنه🤔🤔
ولی خب همونطور ک من بچه رو دوست دارم
اونم نوش هست دوستش داره
میگن نوه از بچه عزیز تره
میگن بچه میوه هست نوه هسته میوه هست

مطمئنن اون بد بچه رو نمیخواد ک
بچه خواهر شوهرم از ۲_۳ ماهگی پیش مادر شوهرم موند و غذا خوردن و شروع کرد الان مث توپ شده
زود شروع کردنش منظورم نیست چون اصلا کار درستی نبود...
ولی منظورم اینه ک بعد اینهمه بچه و نوه بزرگ کردن دیگه بلدن
خب پس خودتم به فکر بچت نبودی
پامیشدی یه تخم مرغ آب‌پز میکردی
مگه چشه تخم مرغشون تخم مرغا که پلمپن نمیتونه کثیف یا تمیز باشه شوهرت میگفتی بره بخره
کلا ناراحتیشون واسه نوه بزرگه س...وگرنه میتونس برنج و با آب خورش یا ماستی چیزی بده بخوره....با این ناراحتیت کاری کردی بچه گرسنه بخوابه
هیچی نمیشه. غذای فریز کرده. داخل ترموست کنار یخ و... ساعت ها میمونه
یا حداقل قبلش به پیرزن میگفتی برا بچه من فلان چیز رو درست کن.
تو دیدی غذا بدرد بچه ات نمیخوره براش سیب زمینی میپختی.
من سر این مسئله ناراحتم که چرا نوه گندشو به حساب میاره همش بچه منم نوشون نیست
شبنم نمیشه همه چی فرو کرد دهن بچه
بعد چاقی نشانه سلامتی نیس عزیزم
از نوع توضیحاتی بالا ک گفتی ناراحت شدنت داد میزد☹️☹️☹️
خوب منم همین و میگم....حالا خیالت راحت شد بچه گشنه خوابید
شاید حوصله نداشته دوتا غذای مختلف درست کنه چیکار کنن پیرن بابا، انتظار داشتی برای بچه نه ماهه غذا بپزه؟ همیشه خودت یفکر بچت باش نه کس دیگه ای
خب چرا بچه رو گشنه نگه داشتی
عزیزم دوس داشتن و محبت کردن که زوری نیس
ناراحت شدم اما بحث نکردم با کسی
چی بگم والا
نگار همین چیزای کوچیک ناراحتی های کوچیک توی دل آدم کینه میندازه🤦‍♀️🤦‍♀️
والا منم همینو میگم.
شما یه چی به بچه میدادی بالاخره تو خونشون قحطی که نبوده یه چی پیدا میشد که برا بچت مناسب باشه
🤷‍♀️🤷‍♀️
بحثی نشده اخه بینشون
بعد اصلا و ابدا من اجازع نمیدم یکی با دستش غذا دهن بچم بزاره
هرکی دیدش یجوره دیگه اینم بهش برخورده ک گفته سوپ و برا فلانی پخته
منم بهش سرلاک دادم ولی کم خورد
من یبار رفتم خونه مادرشوهرم صبحانه
خودم از خونه مواد فرنی برداشتم پختم
عزیزم زیر ۱ سال غذای اصلی بچه شیر هستش
اگه شیرشو خوب خورده نگران نباش گشنه نخوابیده
من خودم بدم میاد یکی دهن بچم غذا بزاره وقتی کوچیکه اخه خودمو میشناسم
ای بابا شما همتون چقدر خوب و خانوم هستین انگار اینجا فقط من بدم😆
نه عزیزم بد نیستی یکم انگار زیادی حساس شدی
اینجوریم خوب نیست که بچه فردا بزرگ شد معده درد میگیره
بچت کمی بزرگ شه به مادر بزرگش بگه مامانی اینو دوست دارم اونو دوست دارم بزام بپز حتما میپزه ، چیزی نشده که خاطرتو مکدر کنی جانم
حالا ما سر این که مادر شوهرم تو غذا دادن و ......... دخترم دخالت میکرد خون و خونریزی کردیم 😂😂
من نمی‌دونم انگار تو تاپیک بد توضیح دادم
🚶‍♀🚶‍♀اروم باش
درست میگین دید هر کسی فرق داره🙄🙄
دید من این مدلی هس
الان خودمم نشسته میبینم با قاشق نمیخوره با دست میزارم دهنش🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️در هر صورت فقط بخوره
من قبول کردم من مادر خیلی بدی هستم
سوژه تسلیم شد
😂😂😂😂😂😂😂😂
😂برین بخوابین
ایزی ایزی
😂وای دختر این چی بود گفتی
ما فقط گفتیم الکی خودت ناراحت کردی همین
ختم تاپیک ...
ولی خدایی چرا تخم مرغ خونشون نمیخوری🤣🤣مگه چشونه
اینورم درست شد
خدایی بیا بگو تخم مرغاشون چشه
مگه اونور درست شد؟؟
چ گیری دادیا نگار
اره رفت خوابید
من باید مثل همیشه با خودم غذا می‌بردم تو هوای ۴۰ درجه تو ماشین ۵ ساعت میموند بعد فرداش میومدم اینجا تاپیک میزدم وای بچم تب و اسهال داره چیکار کنم خانومااا
آره بابا نسترن خوابید
دقیقا منم پسرم ۴ ماهه میشد رفته بودم دهات کلی سر این بحثم شد
بچه جیکش در می اومد مادر شوهرم گارد می‌گرفت گشنه هست شیر نداری غذا بده
میگفتن باو هر دو ساعت یبار باید بخوره دیه شیر و

دم به دیه نمیشه ک
بعد اصلا گشنه هم نبود
ابگوشت له می‌کرد میداد
اینم بدتر گریه
آخر گفتم باو بچه خودتونو بزرگ کردین از من بکشین بیرون ببینم دارم چه گوهی میخورم
توی اتاق بلند گفتم شنید احتمالا
دیه کاری به کارم نداره سر غذاش
ولی خو بچست دیه میریم خونشون
غذا میبینه
میره سمت اون
اونم میزاره دهنش
نمیتونم ک بگم به نوت دست نزن یا بچه دستش و دراز میکنه تو چیزی نده
شاید رفتن یه راند دیگه کتک کاری
اینجوری مادر خوبی بودی ک ب فکر بچت بودی..اما الان چون بچه گشنه خوابیده من ناراحت شدم
خدانکنه😂😂😂😂
اخه تخم مرغ چشه که نمیخوره
مادر چ عیبی داره اخه😬منم پلو و ماهی رو از ترس تیغش با دست میزارم دهنش
خب از خودم مطمعنم ک دستم تمیزه
مرغاشون ایدز دارن
😅😅😅😅تخم مرغاشون زیادی توی گرما بوده فاسد شدن
اگه اینم بگم میگین خوب با خودت تخم مرغ میبردی خونشون
شوخی میکنم رها جان..ب دل نگیریا‌....کلا
هر حرفی زده بشه اکثرا تا محکوم نشی ب پایان نمیرسع
حتما مرغاشون میزارن
هی میخوان ثابت کنن بلدن. باشه بابا تو عقل کل. دست از سر من بردار بزار کارمو بکنم 😂😂
🤣🤣بعید نی
ما خانوما خودمون به همدیگه رحم نمی‌کنیم
من گفتم میدادی شوهرت میخرید
زیریکسال باشیرسیرمیشه حالایاشیرخودت یاشیرخشک میدادی بهش ولی منت اون جورادمونکش
با ی شب بخیر گروه رو ترک کن...عزیزم...خودتو ناراحت نکن
همیشه بهش شیر میدم هر یک ساعت
بچه ای به غذا افتاده فقط و فقط به شیر سیر نمیمونه
وقتی بیداره؟؟؟ یا وقتی خوابه؟؟؟
اول تاپیک ناراحتم اونقدری نبود اینجا بهم حس مادر ناآگاه بهم دست داد
عذاب وجدان نگیر گشنه اش بشه نصف شب بیدارت میکنه
راستش منم اگ بخوام برم خونه مادرشوهر یاحتی مادرخودم برای بچم غذانزارن ناراحت میشم اگ قرارباشه بچم اونجاگشنه بمونه اصلانمیرم
مگه غذای سفره نمیدی؟؟؟
بله
من پارسال پسرم ۴ ماهه رفتیم دهات
توی اوج گرما بود
میوه برده بودیم
نون و پنیر ایناهم پیشمون بود
توی ماشین بيسکوئيت مادر له کردم دادم
نون میدادم دستش
اونجا هم همینطور
شما فکر کن توی اون خونه یه هفته میخواستی بمونی🙄
مادر شوهرم هم هر چی دلش می‌خواست بهش میداد
چیکار میخواستی بکنی 🤔
😅😅الان اره میدم قبلا رومیگم قبل یکسال
ومنی که تا مدتها باخودم وسایل خام میبردم تا خودم بپزم چون من ازکسی انتظار اینو ندارم برای بچه من غذا بپزه چون من اصول خودمو داشتم بدون لبنیات و کم نمک و کم ادویه ، نمیتونم برای کسی امرو نهی کنم اینو درست کم اونو درست کن که
اصلا هم نااگاه نیستی
ازاین ب بعد اگر تونستی غذا ببر
مث ایندفه شرایطش نبود خودت برو اونجا درست کن
اتفاقا خودت درست کنی بهتره ک میفهمی چیا ریختی توش و چقد
۲سالو ک رد کنه دیگع راحتی باشما میشینه سرسفره
باید خودت یه حرکتی میزدی با وسایل اونجا یه چی درست میکردی
کم کم یه سالش میشه غذای سفره میدی راحت میشی
ول کن ب دل نگیرا....
عوضش یاد گرفتی جایی رفتی واسه بچت غذا ببری....
من ط بالای خونه پدرم زندگی میکنم عصر ب عصر ک میرم پایین آذوقمو با خودم میبرم چون شرایطم جوریه نمیتونم هر چی دیدم بخورم....فک کن ...حالا بچه ک حساس تره
واقعا برام سواله تو این شرایط باید چیکار کرد بهشون چی گفت ؟؟
آخه بیشتر مادرشوهرا میدونن که عروس خوشش نمیاد ازینکه تو غذا خوردن بچه دخالت کنن یا با دست غذا بدن دهن بچه یا چیز دیگه
ولی بازم تکرار میکنن ؟؟ چرا اینطور میکنن ؟؟
منظور این بود که با یه تیکه نون. یکم موز. یکم برنج بچه رو سیر میکردی
من تا یکسالگی پسرم هر بار ک میرفتیم خونه مادر شوهرم براش از خونه غذا آماده میکردم یا اگ جایی کار داشتم میفرستادمش خونه اونا بازم براش می‌فرستادم
وقتایی ک غذایی بود ک نمیشد بدم براش زود همونجا ی تخم مرغ ابپز میکردم یا سیب زمینی سرخ میکردم
دیگ حرصت ازون بوده سر بچت خالی نمیکردی ک
منم مادرشوهرم برای نوه بزرگه ش ک نوه دختریه غذای مورد علاقشو هروقت میاد درست مبکنه اما برای بچه من ن
منم خدایی هیچوقت ب دل نگرفتم
اسکاریس 🪱
راهی و که برای نوه ی دیکه رفتن و توی هر خونه ای دیدن و میخوان تکرارش کنن به نظرشون درست میاد
به ناراحت کردن خودمون نقطه ضعف میاد دستشون بدتر میکنن
ناراحتی جواب نمیده
یا باید بتوپی بهشون
یا باید ول کنی
آخه من با خودم می‌بردم همیشه گفتم ایندفعه شرایط طوریه نمیتونم ببرم از غذای سفره میدم مادر شوهرم همیشه سوپ قرمز میزاشت خودش هم میدونست من اینبار چون از ظهر مراسم هستیم من نمیتونم با خودم غذا بیارم تازه میدونست به بچه زیر یکسال هم شیر نمیدم همه اینارو میدونست من هم ازش انتظاری نداشتم دو نوع غذا بزاره فقط از این ناراحتم که یواش تو اتاق بهم گفت بخاطر نوه اولم این سوپ گذاشتم حالا هر طوری دلتون میخواد برداشت کنید،شبتون بخیر
اعصابم نمی‌کشه... 💔
وقتی سرسنگین بوده کلاجواب سلامشو نداده چرا تقصیروگردنش میندازین
کلا داخور بوده مادرشوهرت به روی خودت نیار و دیگم به این زودی نرو خونشون دعوت کردن برو
ای قربون دهنت
حرف هممون همین بود
پسرمو با مزه ی غذای سفره آشنا کردن الان دیگه سوپ درست کنم که باید استاندارد رعایت کنم مثلا رب و نمک و ادویه نزنم پسرم نمیخوره
چون عادتش دادن ب غذای سفره
رفلاکسم داره واقعا دیوونه شدم
مث من☹️۹۹/۹ دهم درصد مواقع نشنیده میگیرم نمیبینم
گاهی دیگه نمیشه
مادربزرگی ک میتونه برای اون نوش غذای موردعلاقه بپزه پس میتونه برای همه نوها غذابپزه نبایدفرق بزاره
واقعا هم نباید فرق بزارن
ولی میزارن ... 🙂
اوووووووو مادر شوهر هست میوه قایم میکنه یواشکی میبره تو اتاق به نوه مورد علاقه اش میده
رها خوابید
سخته خیلی ....
مامانا چیکارکنم پسرم غذای خودشو بخوره 😢
مادر هست بین بچه هاش فرق میزاره دیگه چه برسه به نوه
این مادرشوهر منه...
دیگه نزار حتی شده بادعوا، تا بچه عادت کنه چاره نیست ازالان خیلی زوده برای غذای ماها
یه سیب زمینی تخم مرغ آبپز میکردی یا مرغ
ی پارازیت بندازم؟ منم‌ اخلاقم اینجوریه اگ‌ ب یکی بگم منم میخام باهاتون بیام ولی بگن ن‌ ب شددددددددددت ناراحت میشم و وقتی رو ب رو میشم با طرف تا یک ساعت نمیتونم ی جوری رفتار کنم ک‌ انگار ن انگار
سریع یکم عدس پیاز سیب زمینی یه تیکه مرغ مینداختی قابلمه عدسی درست میکردی سریع حاضر میشه.
بعد رفتارتون بد بوده اون میخاسته بیاد مراسم شما گفتی لازم نیست بیاد ...
چون پرسیدی شما بودین واکنشتون چی بود من نظر خودمو میگم
اول اینکه اگه رفتار مادر شوهرت از رو ناراحتی بوده من بهشون حق میدم
چون گفته شما برید دنبالش پس خواست و انتخاب خودش بوده ک با شما بیاد
اینم میدونسته ک طرف از فامیلای دور مامان شما بوده
اما خواسته احترام بزاره
اما این بی تفاوتی شما و اینکه بجاش تصمیم گرفتین و عمل کردین ( لازم نیست بیاد پس بنابراین دنبالش نمیریم) ناراحتش کرده
چون بی احترامی شده بهش
حداقل ی زنگ بهش میزدی ک نمیری دنبالش

بعدم اینکه نوه 15 ساله رو با بچه 9 ماهه خودتون مقایسه میکنید هم اشتباهه
غذای مورد علاقه ی فرد 15 ساله رو بقیه هم میتونن بخورن
اما غذای بچه 9 ماهه فقط مختص خودشه
شایدم اون بنده خدا حوصله دو مدل غذا پختنو نداشته
یا نمیدونسته ک خامه برا سن نوزاد شما مناسب نیست

بنظر من ناراحتی نداره
نباید توقع داشته باشی وقتی جایی میری حتما غذای دخترت متناسب با سنش اماده باشه
حتی خونه مامانت چ برسه ب مادر شوهر
هرچقدرهم ک ناراحت بوده نبایدسره غذای بچه ۹ماهه خالی میکرده
میتونسته دومدل غذادرست کنه و درست کرده فقط واسه بچه ایشون نتونسته درست کنه ما ک جای صاحب تایپیک نیستیم شاید اختیارنداشته حتی یدونه تخم مرغ بپزه واسه بچه اگ مادرشوهرش میخواست خودش یدونه تخم مرغ ابپزمیکرد نکرده یعنی اجازه این کاروهم نداده

سوالات مشابه