Ooma
پرسش (1403/03/18):

شرح حال زایمان من 🌱😊

29 اردیبهشت بود صبح که از خواب بیدار شدم شکم درد داشتم با خودم گفتم حتما شب سرما خوردم بخاطر اونه گچ کار داشتیم ناهارو پختم و خوردیم هی این درد داشت بیشتر میشد شب همسرم شیفت بود و داشتم لباساشو اتو میکردم نگاه به من کرد گفت تو حالت خوب نیست انگار من شبو برمیگردم گذشت و این رفت ساعت 8 بود دیگه دردام زیاد شده بود فهمیدم درد زایمانه زنگ زدم بهش گفتم من میرم خونه بابام حالم خوب نیست ساعت تقریبا 11 بود رفتیم بیمارستان معاینه کردن گفتن 1 سانت بازی ولی نگه داشتن تو اورژانس مامایی باز معاینه کردن دو سانت شده بودم دادن اتاق زایمان من دردام قابل تحمل بود از ساعت 5 دردام بیشتر شد جوری که جیغ میزدم فقط راه میرفتم که دردو تحمل کنم تازه شده بودم 3 سانت ساعت 9 از شدت درد جوری جیغ میکشیدم رفتم سرویس جلوی اینه میگفتم این صداها از من درمیاد ولی خیلی بد بود دردام 9ونیم یه ماما اومد با سرنگ کیسه آبمو پاره کرد و من دردام شدید شد دیگه میگفتن زور نزن ولی من از عمد هم که نه از درد زور میزدم میگفتم من طبیعی نمیخواام منو ببرید عمل، ساعت 12 ان اس تی گرفتن دیدن ضربان قلب بچه افت کرده منو اورژانسی بردن اتاق عمل بچه دفع مکونیوم کرده بود تو راهرو اتاق عمل منو رو تخت ول کردن رفتن یه دردی اومد جوری جیغ زدم دوتا پرستار منو میدوندن تا اتاق نشستم رو تخت میگفتن صاف وایسا امپول بی حسی بزنیم من نمیتونستم با امپول پنجم بی حس شدم و پسرمو بدنیا اوردن و من عذاب هر دو زایمانو کشیدم درسته اولین راه رفتن بعد سزارین سخته ولی چون پسرم تو بخش نوزادان بستری بود این انگیزمو بیشتر میکرد برای زود راه رفتن تا برم بهش شیر بدم
ببخشید اگه طولانی شد❤

قدم نو رسیده مبارک عزیزم زیرسایه پدرومادربزرگ بشه
قدمش براتون پر خیر برکت باشه عزیزم ❤️
مبارک باشه عزیزم 😍
عزیزم قدمش پرخیر و برکت باشه توی زندگیتون. چقدر سخت که هم درد طبیعی رو کشیدی بعد رفتی سز. یادجاریم افتادم ‌بنده خدا رو بردن واسه طبیعی یک شبانه روز درد میکشید از بس دست کرده بودن جلوش تمام زخم شده بود بعدازاون همه درد و هرکی می‌رسید دست میبرد جلوش آخر سر دیدن نمیتونه زایمان کنه زنگ زدن پزشک شیفت شب اومد یه تو سری هم به جاریم زده بود که تو عرزه نداشتی طبیعی بیاری اونوقت سزارینش کردن.یادم که میاد چقدر دلم بحال جاریم سوخت
قدم نورسیده مبارک ،چقدر زایمان سخت و پیچیده ای داشتی،خداروشکر که الان هر دوسالمید
قدم نورسیده مبارک باشه انءشاالله زیرسایه پدر ومادر بزرگ بشه خداحفظش کن کوچولو ناز برایتون عزیزم 💚❤
قدمش مبارک باشه 🤩
قدمش پرخیر عزیزم 🥺😍
واقعا هم اونطوریه هر کی میرسید یه معاینه میکرد که درد اونم خیلی بده برا منم همسرم اونجا نبود رضایت نامه اتاق عملو امضا کنه به پدرم گفته بودن اگه منتظر باشین تا همسرش برسه بچه رو از دست میدیم پدرم امضا کرده بود
خیلی ممنونم از همتون ❤❤❤
عزیزم قدم نورسیده مبارک باشه 😘
قدم نو رسیده مبارک دوست عزیز
عزیزم مبارک باشه ایشالا که قدمش پر رزق و روزی باشه براتون . یاد خودم افتادم منم همین اتفاق برام افتاد هر دوتا درد رو تحمل کردم .نمیگم زایمان طبیعی بده ولی بدن منم کشش نداشت برگردم عقب فقط میگم سز چون خیلی اذیتم کردن و رحمم باز نمیشد
قدم نو رسیده مبارک عزیزم
اوه چقد سخت بوده.
من همون اول راه رفتم سز کردم
شب دردام منظم شروع شد رفتم دکتر گفت ساعت شش صبح بیا تو بخش بستری کنن ساعت نه و نیم بچه بدنیا آوردن
یه هفته زودتر از تاریخ ک دکتر داده بود بچه بدنیا اومد
خواهر منم هر دو درد کشید آخر سر سزارین کردبچه مدفوع کرده بود داشته خفه می‌شده
عزیزم چقدر سخت بود ولی خداروشکر گل پسرت صحیح وسلامت تو بغلته انشالله که قدمش پر از خیر برکت باشه براتون . انشالله که دامن تمام چشم انتظارا خیلی زود سبز بشه و تک تکشون همینجا شرح زایمان بزارن ،،
خداروشکر الان نی نیت کنار دستته 🤌🥰
مبارک باشه قدمش،،،چ دردی کشیدی🥶🥶
قدم نو رسیده مبارک باشه عزیزم
مبارکه عزیزم ❤️
پری بزار هیچی نگم

من تو یه تاپیکی گفتم خانما این کارو سر خودتون نیارید ب خودتون ظلم نکنید با طبیعی

ی سریا فحشم دادن😌🤣
می‌دونی فاطی .واسه بعضیا طبیعی واقعا جوابه.مثلا من دختر اولم طبیعی بودم زیاد اذیت نشدم ولی دومی سزارین شدم خیلی اذیت شدم .ولی باوجود این بازم سزارین رو ترجیح میدم .کلا نسبت به طبیعی فوبیا دارم .این دومی میخواستم طبیعی بیارم به محضی که صدای جیغ زنا رو کنار دره زایشگاه شنیدم منصرف شدم
عزیزم قدم نو رسیده مبارک
خیرشو ببینید 😍
دعامون کن گلم الان شما مثل از مادر متولد شده پاکید ♥
اوما همینه اگ کسی بیاد چیزی خلاف میل بقیه بگه میریزن سر طرف ک از گفته خودش پشیمون میشه و دیگع هم جرات حرف زدن پیدا نمیکنه
ولش کن خواهر🙃🙃
دقیقا😌😌
😂

سوالات مشابه