Ooma
پرسش (1399/08/25):

بلاخره منم زایمان کردم بعد۳ماه 🤪😁

سلام دوستان اول درباره زایمانم اولم بگم بعداینو میگم من زایمان اولم رو ۳۴هفته دردداشتم رفتم دکترگفت دردزایمان باامپول وقرص جلوشوگرفتیم هیچی دیگه بخیرگذشت این سری هم ۳۳هفته دردداشتم منوگرفت باقرص وامپول رفع شد تایه هفته خوب بودم بعدیه هفته دردداشتم که میشدتحمل کرد ولی بزورکارامومیکردم خیلی اذیت بودم تا ۳۸هفته دیگه دردنداشتم ۳۹هفته شدم خوب خوب بودم هی میرفتم پیاده روی هیچی دردنبود تا که رفتم ۳۹هفته ویک روز دردام زیادشد رفتم خونه مادرم رفتیم پیاده روی یکم دردداشتم بعد ناپدیدمیشدن تا ۱۲شب که خواستم برم خونه مادرم گفت که بریم بیمارستان گفتم نه مامانم گفت که نصف شب نیایی ها دنبالم دیگه هیچی رفتیم بیمارستان گفت یک ونیم سانتی برو خونه من گفتم که لکه دارم گفت برومثل پریودشدیدخون دیدی بیا اقاهیچی رفتم خونه مادرم گفت بیاپیشم نرفتم موندم خونه خودم شبش تاصبح نخوابیدم ازدرد فرداش تاظهزش دردداشتم رفتم خونه مادرم پیاده‌روی دردام بیشترمیشد وکم میشدمادرم گفت بریم بیمارستان الان درددات زیاده گفتم نه بازم ساعتای ۱۱رفتم خونه وسایلاموجمع کردم دیدم بازم لکه دیدم صبحش به دکترم زنگ زدم گفت امروزعیدغدیره فردابیابرای زایمان دیگه گفتم صبح افتاب دربیادمیرم پیش دکترم اقاهیچی خواستم برم توپتو یهوکیسه ابم پاره شده ساعت یک ونیم شب بود بدوبدو مادرم وبرداشتیم ورفتیم بیمارستان توماشین هی دردام زیادمیشدگفتم بدو که الان میزام ها رسیدیم بیمارستان و مامامعاینه کردوگفت ساعت شیش میزایی مادرم گفت ولش تاقبل صبح میزایی هیچی بستری شدم ودکتراومدمعاینه کردورف که رف ماماهم که گفت ۴ساعت دیگه میزایی دیگه نیومدپیشم نیم ساعت تنهابودم هرچی جیغ زدم وگریه میکردم هیچکی نیومدداشتن باهم حرف میزدن میگفتن بهم میخندیدن ببینیدچجورجیغ میزنه بعدماما اومدمعاینه که کرد گفت فولی سریع پرسنل صدازد دیگه منونبرتخت زایمان همونجاموندم گفت بچه داره میادزوربزن منم جیغ زدن گفت جیغ بزنی میرم اینجامعطل تونیستم اقا هیچی زور زدم گفت بچه گیرکرده یه مامادیگه اومدشکمموفشاردادن وبزوربچه روکشیدن دیگه مردم وزنده شدم بچه روبرداشتن وبردن دیدم بازم درددارم هرچی ثدازدم وگریه کردم هیچکی نیومدبعدده دیقه که جیگرم کباب شد ماماعه اومدگفت جفتتودرنیاوردم گفت درش بیارن مردم ازدرد بعدجفتوکشید راحت شدم که گفت خونریزی داری شکموهی فشارمیدادودچتاامپول زد بعدبردم یه اتاق دیگه مادرم رواوردن گفت دیدی گفتم بع ساعت شیش نمیرسی یک ونیم ساعته زایمان کردم گفتم ساعتو ولش که مردم وزنده شدم بعدش گل پسرمو اوردن پیشم دیگه یه نفس راحت کشیدم اخه همش فکرمیکردم من یه چیزم میشه بچم یه چیزش میشه که خداروشکر هردو سالم موندیم حالا من موندم چرا هردفعه ماه اخر درد زایمان زود منومیگیره

اوف چقدر حرف زدم ها🤦🤦
چ عوضی بودماما خدا بچتوبرات نگه دارولی حقش بودمیزدی له میکردیشون
وای ب نسبت سخت بوده برات
خداروشکر ک هردو سالمید گلم قدمش پر خیر و برکت
انشاالله دامادیشو ببینی🙏🙏🌹
خسته نباشب
این ک چیزی نیست😂😂😂
قربونت
اره ماما خیلی عوضی بود
گفت نمیزایی دیگه بهم سر نزد
شوهرم میگفت کجاس صداش کن شیرینی بدم بهش گفتم کوفت هم نمیدم نمیدونی چقدرمنو دعواکرده ودادمیکشید
بسلامتی عزیزم
واقعا آدم گیر اینجور ماماها نیوفته 😕
تو بیمارستان یه دختره بود بدبخت انقد درد داشت ماما هی بهش میگفت انقد داد نزن اونم تو خودش میریخت کیسه آبش پاره شد فشارش رفت بالا اصن یه وضی از آخرم بردنش اتاق عمل سزارین کنه بعد ماما قیافشو یه جوری کرد گفت سریع ببرین اینجا رو سرش گذاشته😐😐😐
سلام
به سلامتی نی نی بدنیا اومد همین خودش خیلیه
خداروشکر


ولی خداییش چقدر بی‌ملاحظه بودن، یارو نه اومده سر بزنه نه همون موقع جفت رو دراورده

اینا دیگه چه جور آدمایی هستن؟؟؟

بیمارستان دولتی بودی؟؟؟
تامین اجتماعی بودم
والا
بزار نوبت من بشه
براتون طومار مینویسم لحظه به لحظه
خیرسرش خصوصیه
وااا اوما لج کرده
راستی بچمم مکونیوم کرده بود ماما اخرکه اومد دیدوای مکونیومه
یعنی چی؟؟؟
ان شاالله بزایی بسلامتی برامون رمان بنویس
انشالله🥰🥰
مدفوع کرده بود
بایدسزارین میشدم عوضیه نیومده سر بزنه اگه بچم چیزیش میشد پدرشو درمیاوردم
واییی

بچه ام

باز خدا خودش هواتون رو داشته، خودش رو صدهزار مرتبه شکر
واااا خصوصی؟؟؟
منو باش
من از الان غصه میخورم که اینجا فقط دولتی داره🤦‍♀️
برم اشناشم با ماماهایی این بیمارستان انگار لازمه🙄
یه هفته قبلش رفتم گفتم ماما خصوصی میخوام گفت اینجا خودش خصوصیه ماما خصوصی دیگه نیس
خداروشکر سزارین شدم
واقعا تحمل کردن این ماماها ی زایمان دیگس 😒
نه گلم اینقدر خلوته فقط زاعو اونجا من بودم حتی وقتی رفتم بخش هیچکی نبودتاوقتی که مرخص شدم
واقعا😐😐
😱😱😱😱
رانیل چرا اخه
راحیل
واااای خداروشکر ماماهایی ک سره من اومدن هر یکساعت میومدن بالا سرم😩😩😩
طفلی راحیل چ ترسناک بوده😭😭
خیلی بداخلاق بود خیلی اذیت شدم
عجب آدمایی هستن 😑😑😑
باز خداروشکر به سلامت طی شد
من ماما هرنیم ساعت میومد بالاسرم این اخراخرا ده دقبقهوای یه بار میومد
مرده شور این ماماهای گوه ببرن عوضیا بگو کارتون این اعصاب ندارید گوه می‌خورید این شغل انتخاب میکنید
من هر۵دقیقه کمترمیومدن بالاسرم
کلانیم ساعته زایمان کردم 😀

سوالات مشابه