Ooma
پرسش (1401/05/30):

بچه اابیایییدغزل هستم بدبخت شدممم

چراتموم دردهای دنیاوبدبختیهاش واسه منههه...من فرداشب ساعت ۷شب نوبت دکتر دارم تبریز بگید خووووووب...بعدالان جاریم گفت خواهرمنم دقیق ساعت ۷پیش اون دکترنوبت داره چکارکنمممممم منوپیش دکترنبینه.....چون دکترم چندنفروباهم میفرسته تووووواگه بامن بیادداخل مطب چیییییی یاخودااااااا.اگه بفهمن دارم ای وی اف میکنممم چی جاریم بفهمه فک کن بی بی سیه تمام دنیامیفهمهههه😭😭😭

اگه به منشی بگم منوبعداون بفرسته توووکچیییی
یامنوجلوتربفرسته اونودیرترچیییی
نمیشه بگی برای کار دیگه ای اومدی ؟؟
سلام غزل نگرانی نداره شما زود برو باهاش هماهنگ کن شما رو زدتر یا دتر بفرسته که همدیگه رو نبیند
مثلاچه کاری
هرچی جز ای وی اف بلاخره اون دکتر صدتا کار دیگه هم انجام میده فقط یه کار که نمیکنه
بعصی مواقع بع اعصاب آدم ریده میشه
اگه ساعت ۷ وقت داری خب ۶ برو زودتر بود شاید زودتر نوبتت شد
ببینیددیدنش مشکلی ندارم اون میدونه من میرم پیش اون دکتر..تواتاق انتظارم هموببینیم اصلاااامشکلی ندارم فقط میگم وقت سونویاپیش دکترم باهم نریم توووو...چون اونایی که تویک ساعتن روباهم میفرستن توووو
نه دقیق سرساعت ویزیتت پروندتومیگیرن جلووعقب نداره
زودتر بهش بگو منو با فلانی نفرست داخل
اره بگو منو نفرست
خداکنه قبول کنه منشیش گنده دماغه
میتونه جابجا ک تا کلان خدا نمیخاد دست کاری کته
بگو نمی‌خوام فعلا کسی بدونه چیکار میکنم اینم فامیله همسرم دوس نداره کسی با خبر بشه اینا بفهمن کل ایران می‌فهمه
کلام
چون موقع سونودونفردونفرمیفرستن توو بقبه پشت درن یعنی دکترهرچی بگه اونای پشت درمیشنون...بعددکترسونوهم میگه توسیکل انتقالموروز فلانممم
چه بده اینجوری چه دکتری همه توو حلق همن
خیلی استرس دادم بچه هاااخیلی دعاکنید باهم نریم تووومطب
ای بدم میاد ازای منشیا. مشنی دکتر منم وقتی بادمیره ت دماغش کسی جلودارش نی
زنگ‌بزن به منشی بگو ساعتتو جابجا کنه
واقعیت رو به منشی بگو دیگه آسمون به زمین که نمیاد
اول سونومیکنن بعدمیگن بریدمنتظرباشیدبعددکترمیبینه که اونم یه تفرنفرمیرن پیش دکتر ولی بقیه تویه اتاق دیگن که قشنگ صدای دکترومریض ومیشنویم
اینترنتی نوبت گرفتمممم نمیشه
خودتو اذیت نکن خدا بزرگه درست میشه انشالله
والا یه زمانی بین دکتر و بیمار حریم خصوصی بود الان حریم سلطان شده همه از همه خبر دارن
انشاللله...این همه مدت مخفی کردیممم....خدایااااا رازمون فاش نسه خدایاااابه بزرگیت قسمممم😢😢😭😭
الان پولکی شدن خوااهرر
سوره ۹ یس رو بخون خوبه برای اینکه به چشم طرف نیای
واااای منشی من اصلااااپول قبول نمیکنه یارشوهرم پیشنهادداداصلاقبول نکرد
غزل جان ارام باش خودت اذیت نکن یکم زودتر برو به منشی واقعیت بگو ویه ساعت بعدش ویزیت شو تنها راهش همینه
ولی شوهرم شماره نگهبان اونجاروداره بهش بگم زنگ بزنه قبلش بهش بگه...چون پرونده هادست نگهبانه اون مریضهارومیفرسته داخل
خب خوبه دیگه با همسرت مشورت کن
اره بایدهمینکاروکنمممم
شب بیادحالابهش بگممم
خبرشو بده
فرداهرچی شدهمینجامیگممم
اینم خوب فکریه
عجب گوهی خوردم هاااا خودم ادرس وشماره دکترمودادم به اون خواهرجاریممممم...عجب غلطی کردم هاااا...
ان شاالله درست میشه
گفتم مثل خودم چندتاسقط داره دلم واسش سوختتتت
ممنون بهاره جووون واسم دعاکنید
جاریت چرا میره اونجا
اونم مشکل داره خو
ببخشی اینطور میگم
کسی که مشکل داره به نظرم باید خفه بشه نسبت به مشکل دیگران
جاریم‌نمیرههههه خواهرجاریم میره دنیاااا
اوناخودشون چیزهای تودشونم جارمیزنن نسبت به چیرهای خصوصی خودشونمممم مخفی کارنیستنننن پیش همه دنیامیگنننن
هههعععی خداااااا چقدر زهلم میره از این مدل ادمااااا
اصلا گیریم به کل طایفه گف تو ای وی اف هستی که چی مثلا؟؟درجه بهش میدن؟؟جایزه نوبل و برنده میشه؟؟؟؟یا اسمو توی گنیس ثبت میکنن به خاطر جاسوسی خوبش؟؟
غزل اگه منشیش خوش اخلاقه بیشتر از دکتر ادعا نداره باش هماهنگ شو زودتر بری پیش دکتر منم یکبار همین شرایط برام پیش اومد یواشکی با منشی هماهنگ شدم
خب جار میزنن مدال افتخار میگیرن؟؟؟
تا حالا با کسی بحثشون نشده که توی بحث مشکلاتشونو بزنن توی سر جاریم و خواهرش؟؟
یبار اطرافیان بزنن تو سرشون
دیگه نمیرن درداشونو به همه بگن
دنیاجون کلاجاریم پنج تاخواهرن دوست دارن توهمه چیزادم سرک بکشن اوایل جاریم حتی میگفت ازمایشهاتونوبیارکه من تفسیرکنممممم تااین حددد...منم میگفتم خودم بلدم تفسیرکنممم جوابشونمیدادم الان چیری نمیگه ولی باززززز به مادرشوهرم میگه که دکتربه من چی گفته یانگفتههه
منم دوست ندارم کسی بدونه دارم ای وی اف میکنممممم...
ای خدافرداشب به سلامت تموم شه خدااایاااا
من میدونسم خاهرجاریم وجاریم پیش کدوم دکتر میرن،ی دکتر دیگ انتخاب کردم واسع خودم
خیلی راحتم
تو یا بزن تو دهنش اگه حرفی ازش در اومد
یا هم به یه ورت نباشه هر گوهی دوست دارن بخورن
ولی به نظر یبار جواب کاراشونو بدی خیلی بهتره
چه توی این مسائل چه مسله های دیگه
حد و مرزشونو نسبت به تو بدونن خیلی بهتره
وااای چه قدبیشعورررر.....جاری من میگفت کوپروندت ببینم منم‌ میگفتم پروندم پیش دکترمه
منم رک وراست گفتم خوشم نیومد بی اجازع دس زدین شاید سر ادمی تو کیفم بووود،خاهرشوهرم گف کنجکاو شدم ببینم چ داروهایی خوردی
😐
میگفتی خو الان فهمیدی؟؟
گوهتو خوردی؟؟بدو برو بدو
🤣🤣😑😑وای دقیقا یبار منو دخترخالم باااهم نوبت داشتیم و من نمیدونستم
خب غزل تو بزار واسه پس فردا.زنگ بزن بگو پس فردا میام
بعد چرا جاریت دهن لقی کنه بهت بگه ساعت ۷ خواهرش ویزیت داره
علی پور الهی ۳۸ بارداریتو ببینیم😍😘
حالا جاریتم اینجا باشه مثلا تو تاپیکت🤣
غزل نمیشه نوبتتو کنسل کنی بزاری پس فردا؟
😂😂😂
حالا باز خوشانس بودی ک جاریت گفته حداقل نوبت داره خواهرش اگه نمیدونستیو میرفتی اون موقع دیگ چی میشد😆😆😆
من رفته بودم دکتر
از شانسم یکی از فامیلا رو دیدم
اونا منو دیدن حاشا کردن منم اونارو 😂😂😂
خیلی شیک مجلسی انگار همو نمی‌شناختیم با اینکه ی چنتا صندلی هم بیشتر فاصله نداشتیم 😁
شما زودتر برو یا تماس بگیر و برای منشی توضیح بده قبول میکنه
نمیشه من توسیکل انتقالم فرداروزسوم پریودیمه سونومیشم واسه داروهای انتقال...بعدپس فردااونامطب ندارن فقط روزهای زوج هستن
میگم که کلاااا تموم حرفهای ورازهای خواهراشم میادمیگه که حتی اون روزچی خوردن چی خریدن
یاااا اللله.......🤣🤣🤣🤣
نه عشقم پس فرداروزفرده نیستن
مرسی عزیزم😍😘😘❤️
ایشاللههههههه 😍😍🤲🙏
غزل جان ب چیزای مهم تر فکر کن عزیز دلم
میفهمم ک دوسنداری کسی بدونه ها میدونم خیلی سخته
ولی ماها متاسفانه هرچی بخوایم بیشتر مخفی کنیم بدتر میشه😆
حالا اینبارو تو فهمیدی اتفاقی ک اونم میاد دفه های بعد چی شاید بازم بیوفتید باهم
سراین چیزا استرس نکش
دیر تر برو غزل بگو کار برام پیش اومد ترافیک بود یکم معطلت میکنه ولی باز بهتره.

یا زودتر برو بگو کار فوری دارم لطفا اگر کار مریض زودتر تموم شد منو بفرست .
عزیزم خدا رو شکر کن که تو مطب دکتر غافل گیر نشدی
بنظر من اول وقت برو با هر روشی شده زود برو کارتو انجام بده
سلام عزیزم خوش برگشتی نمیشه زنگ بزنی ساعت نوبتت رو عوض کنی
کاری نداره ک وقتی گفتن دونفر شما برین داخل بگو یکی دیگه رو فعلا بفرست من بعد اون میرم اگه فامیلتونم گفت چرا و اینا بگو ی تلفن ضروری دارم تو برو
اره غزل موقعی که خواست صداتون کنه اگه دیدی باهم بودید میخواهید برید داخل بگو من تلفنم زنگ میخوره میرم جواب میدم بر میگردم
بعد بزار اون اومد بیرون برو داخل
ان شالله به زودیای زود تاپیک بارداریتو ببینم وتا هفته۴۰ پیش بری
منم یه بار مطب دکترم بودم داشتم پول ویزیتو میدادم، دیدم یه خانومی اومد سمت منشی خیلی آروم و محترمانه بهش گفت یه نفر اینجا از فامیلامونه، دوست ندارم بدونه من برای ivf میام اینجا، لطف کن اسممو بلند صدا نکن و اگر نوبت هامون نزدیکه اول اون خانومو بفرست داخل، بعد منو. منشی هم انجام داد.
ایشاله که بسلامت میری و با آرامش هم ویزیت میشی و میوفتی تو سیکل موفقیت آمیز انتقال 🥰
برو اونجا بعد از بیمارا بپرس بینم کی وقتش ساعت هشته جابجا کنید ب منشی هم اطلاع بده بگو این خانم ساعت من بره من میمونم ساعت هشت میرم
منم اولا از ابن‌که کسی بفهمه خیلی میترسیدم ولی الان مهم نیس من که نمیگم ولی بویی بردن و فهمیدنم برام مهم نیس پول و جون از منه به بقیه چ ربطی داره...
اخه منم تو مرکز یکی از اشناهامون دید ولی هنوز به کسی نگفته فکر کنم برای اونم کسی نمیدونه که به کسی نگفته منو😁
اولین سری که تو مرکز دید منو اصلا به رو خودمون نیوردیم همدیگه رو شناختیم بعد من رفتم ی جا نشستم‌انقدر ناراحت شدم بغض کرده بودم نزدیک بود اونجا گریه کنم به شوهرم اس دادم اصلا از ماشین پیاده نشو😂بعدش دیگه یکم فکر کردم دیدم ارزش نداره ناراحت بشم فکرمو درگیر کنم گفتم فهمیدنم دیگه مهم نیس
انشالله که اون دیر میرسه😁😁
چ پیگیر😐

سوالات مشابه