شرح حال زایمان من 😁❤

۳۸ هفته و ۴ روز بودم از دیروز عصر هی حس فشار ب مثانه م میکردم و حس درد لوله ادرار داشتم
یه لک کوچیک لخته ای قهوه ای ازم اومد فقط
شب رو همش تو خواب و بیداری بودم بچم خیلی حرکت میکرد
ساعت ۴ رفتم سرویس برگشتم که بخوابم حس کردم شورتم خیس و داغ شد
اول فکر کردم بی اختیاری ادرار گرفتم ک بلند شدم بیشتر اب امد ازم و فهمیدم کیسه ابه
ساعت ۶ رسیدم بیمارستان و بستری شدم یه فینگر بودم و دردام نامنظم بود
یکی دوبار معاینه شدم و کم کم دردام شدید و منظم شد که با تنفس کنترل میکردم از ساعت ۹ دیگه رو توپ هی نشستم و حرکت سجده اینا میرفتم که بچه بچرخه چون کج داشت میرفت تو لگن
خلاصه دکتر خودم اومد بالاسرم و خواست عمل کنه ک پرسنل گفتن باز بهش زمان بدیم
ساعت ۱ معاینه کردن گفتن ۴ سانته و دهانه رحم نرم جا داره
ولی بچم نمیتونست بیاد تو لگنم و فقط بیخود درد میکشیدم که دیگه ساعت یکو نیم دکتر خودم معاینه کرد و گفت بمونه اذیت میشه و رضایت گرفتن برا عمل
اخراش دردام خیلی شدید بود و سه دقیقه یبار میگرفت و دیگه اشکم از درد درمیومد واقعا
ساعت ۲و۲۰ رفتم اتاق عمل و بیحسم کردن پاهام گرم و سنگین شد پرده کشیدن و بتادین میزدن حس میکردم
ولی بعدش چیزی جز تکونای بدنم نفهمیدم
حین عمل بالا اوردم و تنگی نفس گرفتم اخراش تقریبا حالت بیهوش داشتم و سرم داغ بود حتی دستامو حس نمیکردم
ساعت ۲و ۴۰ دقیقه پسرم دنیا اومد با وزن ۳ و قد ۵۰
اول گریه نکرد بعد چند دقیقه اوردنش کنارم نشونش دادن ازشون خواستم بزارنش رو سینم یکم رو سینم موند ولی بیحس بودم چیزی حس نمیکردم یکم نفس کم داشت برداشتنش
دیگه رفتم ریکاوری اونجا بچمو اوردن کنارم و بهش شیر دادم
ساعت ۴ اومدم بخش و بچم کلی شیر خورد و خوابید
اینم شرح زایمان من
برای همه دعا کردم
انشالله که همه حس خوب مادر شدن رو تجربه کنن❤😘