Ooma
پرسش (1399/02/27):

افسردگی بعد از زایمان😢😢😢 لطفا قصه مو بخونید و کمکم کنید

من هیچوقت عاشق و شیدای بچه نبودم. اما وقتی اقدام کردیم و دیدم باردار نمیشم و کم کم صدای اطرافیان هم داره درمیاد ترسیدم. کارمون به دوا دکتر رسید. دوسال تمام اقدام بودم که یه سالشو تحت نظر دکترا دارو مصرف میکردم. کلی نذر و نیاز و...
تا بالاخره شهریور پارسال فهمیدم حاملم. انگار دنیا رو بهم دادن.
تو حاملگیم هم سختی زیاد کشیدم هردفعه تو سونوها و آزمایشا اذیتم‌کردن. آخراش دیگه دلم میخواست زودتر دنیا بیاد خلاص شم.
فردای روزی که دنیا اومد بخاطر زردی بستری شد. یعنی اصلا خونه نیومدم. اما دکتر منو مرخص کرد و با بغض و ناراحتی بچمو گذاشتم و اومدم خونه خواهرم. چون خونه خودمون یه شهر دیگه بود. گفتم همین جا میمونم تا بچم مرخص شه باهم بریم خونه. خییییلی اذیتمون کردن. هرروز یه عیب گذاشتن رو بچه. تا آخرش بعد ۴ روز با رضایت خودمون مرخصش کردیم و اومدم خونم. خواهر بزرگم ۶ روز اومد پیشم موند. من مادرم۴سال پیش فوت شده. یه خواهر دیگم دارم که یه بچه شیطون داره که زیاد نمیاد خونمون بخاطر بچش‌. مادرشوهرمم طبقه پایینمونه که اصصلا کمکم نمیکنه.
خلاصه وقتی آبجیم رفت به معنای واقعی تنها شدم و تمام غمای دنیا ریخت رو سرم. شوهرمم سرکاره و وقتیم میاد خونه هیچی از بچه داری بلد نیست. الان من موندم و یه افسردگی مزخرف😢...
احساس میکنم خیلی تنهام😢. شوهرم بچه رو دوست داره فقط. بچم بیدار که میشه ۴،۵ساعت نمیخوابه و یه تنه باید نگهش دارم. و خییییلی خسته و کلافه میشم.
همش فکر میکنم دیگه اون آدم سابق نمیشم. دیگه آزادی ندارم. دیگه نمیتونم با شوهرم دوتایی زندگی آروم داشته باشیم و تا ابد درگیر بچم...😭😭
این افکار داره دیوونم میکنه.. تا جایی که بعضی وقتا از بچه دار شدن پشیمون میشم. و میدونم خدا بدش میاد.😢😢
یهو میشینم گریه میکنم. حوصله هیچکسو ندارم. خواهرم گاهی میاد بهم سرمیزنه ولی انقدر باهاش سردی میکنم که...😢
چکار کنم؟؟؟بخدا دارم روانی میشم‌. خسته شدم
لطفا کمکم کنید.

تلفنی البته نمیتونستم مطب برم
عمدی چرا؟
هم رفتو امدش سخت بود هم راستش هزینش
شمارش چنده؟
اما این خوبه تلفنی حرف میزنیم
ما عقدیم شوهرم نخواست
آهان ان شااله وقت زیاده عزیزم
عزیزم یه خانم دانشجو خیلی مهربونه من ک راضی بودم اما هنوز کامل خوب نشدم
البته همه اینجوری نیستن خداییش من مادرشوهرم شاغل بود خودش ولی خب من بعضی وقتا زنگ میزدم بچه‌رو چندساعت میسپردم بهش خیلی بهم کمک کرد خونمم اگه میومد همش درحال کمک دادن بود جشن ولیمه هم گرفتیم خودم ازش خواستم اگه براتون ممکنه بیایین کمک مامانم همه کارارو دوتایی انجام دادن
اره خب همه جورش هست
ممنون حالا اگه خواستی بگو شمارشو بدم
آره عزیزم.اما من فقط اینجور دیدم.غیرمادر ساده خودم
حالا اگه زحمتی نیست شمارشو بده. ببینم چطور میشه
ببین اگر حتما بهش پیام میدی بدم اخه گفته شمارشو تو مجازی ندم به کسی
کم پیش میاد مادر شوهر دلش واسه ادم بسوزه
آره والا
مشاورای 1480هم خوبن منم گاهی زنگ میزنم
پس بذار فکرامو بکنم تاشب میگم
وقت میذارن؟
چقد میگیرن؟
اره تو تاپیک من بگو یه تاپیک هست نوشتم مهسا ج بیا😅
اون جا بیا بگو بهم
باشه ممنون
اره میدونی بیشتر انگار یه جور سنگ صبوره که آدم زنگ بزنه و حرفای دلشو به یکی بزنه وگرنه جای مشاوره‌ی حضوری رو که نمیتونه بگیره
خوبی این خانم اینه ک اگر از نظر هزینه مشکل داشته باشی خیلی کمتر میگیره و بیشتر وقت میزاره
پول نمیگیرن فقط همون هزینه‌ی تلفن
کارت به کارت میکنی؟
نه عزیزم اونا رو قبض تلفن میاد دقیقه ایی ۱۰۰۰ یا ۲۰۰۰
اره
نه بابا نیست اینقدر هزینه‌ش مطمئنم
من یبار فکر کردم پولی نیست ۴۰ دقیقه حرف زدم ۸۰ تومن اومد رو قبض😅😅
یبارم با ماما حرف زدم دقیقه ۱۰۰۰
ولی مطمئن باش دقیقه ۱۰۰۰ هست یارو بیکار نیست بشینه گوش بده ک چجوری حقوق بده به اونا😅
من خیلی ماما و اینجور چیزا زنگ زدم سر سقطم
🤔🤔🤔🤔
همشون دقیقه ایی
آره خب با عقل جوردرنمیاد که رایگان باشه
بعد یبار حرف میزنی دفعه بعد نمیدونه کی اصن یادش رفته مشکلتو
از اول باید بگی
این خانمی که شما میگی مشاور هست؟دانشجو چه رشته ایه؟
من دکتر سایتا پزشک زنان انتخاب کردم خدایی خوب بود ولی هر دفعه فقط نیم ساعت توضیح میدادم من کی ام😅😅
روانشناسی
چقد پول میگیره؟
ساعتی ۳۰ فکر کنم
همشم خرج خیریه میکنه گفت
با 1480؟اشتباه میکنین این شماره زیر نظر بهزیستیه و از اونا نیست که دقیقه‌ای کلی پول کم میشه
ساعتی ۳۰. پول موبایلم هست. سربه فلک میکشه
من یکی از دوستام واقعا شرایطش خوب نبود واقعا خوب نبودا ساعتی ۱۰ گرفت
همون هزینه مشاوره حضوری میشه.
نه تو واتس آپ من حرف زدم
آخه من خودم چندبار زنگ زدم و کلی حرف زدم، حالا یادم نیست چقد کم شده ولی مطمئنم هیچ گقت بیشتر از پنج تومن شارژ رو گوشیم نداشتم😂
مال بهزیستیه، یه مرکز مشاوره تلفنی خصوصی نیست که
نه عزیزم حضوری اگه فوق لیسانس باشه ۴۵ دقیقه ۹۰ تومن
دکترام ک باشه از ۱۵۰ تا ۲۰۰
چی بگم والا
من واسه ازدواجم حضوری رفتم حدودا ۱۰ جلسه یه تومن شد
چه خبره واقعا
همینه دیگ اوناام درس خوندن خب
نمیدونم والا چی بگم
شهر به شهرم فرق داره هزینه‌ها
نه عزیزم من رفتم تعرفه هارو چک کردم
خب حالا مگه چکار میکنن؟من همش احساس میکنم روانشناسا هیچ کاری واسه آدم نمیکنن. آخرش آدم خودش باید حال خودشو خوب کنه.
نمیدونم چی بگم عزیزم پس خودت حالتو خوب کن
اینطوری شاید واقعا بتونی
من ک نیاز داشتم به یه نفر
میدونی بنظر من نهایتش یبار با دو تومن شارژ بزن به 1480بعد اگه دیدی زود قطع شد دیگه نزن ولی اگه دیدی نیم ساعت رفت معلوم میشه که همون هزینه تلفن معمولیه منم ایندفه حواسم هست ببینم چقد از شارژم کم میشه
مشاوراش تو هرزمینه ای مشاوره میدن؟یا تلفن گویاست خودمون باید انتخاب کنیم؟
فکرامو بکنم خبر میدم
باشه عزیزم ایشون گفتن شمارشونو به کسی ندم حالا اگر خواستی باید ازشون اجازه بگیرم
ایشالا خدا حفظتون کنه هم شمارو هم نی نی رو♥️😘
ممنون عزیزم. لطف داری
♥️♥️
اره تو هرزمینه‌ای، بعد من الان رفتم زنگ زدم ازشون پرسیدم که دقیقه‌ای چند کم میشه خانومه گفت اینجا زیر نظر سازمان بهزیستیه و برای مشاوره هیچ هزینه‌ای از شما گرفته نمیشه هزینه تماسم دقیقا عین یه تماس معمولیه انگار زنگ زدید به تلفن ثابت یه خونه
.
خوبه پس، تخصص دارن
؟
سلام منم نه مادر دارم نه پدر باید با خودم اینجور کنم
اره دیگه صد در صد. زیر نظر یه سازمان رسمی کشوره بلاخره
اخه میدونی من خودم دلم میخواد مشاورم همیشه در دسترس باشه ک مثلا با شوهرم بحث میکنم بتونم بهش بگم ، از این لحاظ خوبه چون خیلی وقتا بهش پیام دادم
ولی از نظر هزینه هم اونی ک شما میگی خوبه واقعا
اره خب قطعا اینجوری بهتره ولی خب اگه کسی نخواد هزینه‌ش زیاد بشه و فقط گاهی بخواد با یه مشاوری حرف بزنه خوبه این شماره
اره عزیزم دقیقا♥️
آسیه جان
یه سوال میشه بپرسم
😘😘
بله عزیزم
من ۲۴ فروردین سقط کردم ۴ یا ۵ هفته بودم،
دو هفته بعد سونو شکمی رفتم بیمارستان گفت هیجی نمونده و ازمایشگاه تیتر داد۲۴
یه هفته بعدش رفتم یه ازمایشگاه دیگ تیتر دادم شد ۲۱
دو روز پیش تیتر تکرار کردم شد ۱
۳۲ روز از سقطم گذشته ولی پریود نشدم
با سه تا تیتر منفی و سونو میگم نکنه مونده باشه ، البته قبلانم نامنظم بودم،
نه بابا محاله تیتر یک شده، زیر پنج صد در صد منفیه
الان اگه باردار بودم فکر کنم هم سن شما بود، من هیج علائمی ندارم وزن اضافه نکردم و شکمم همونه
شما شکمت معلومه
بتات چنده
بخدا دیونه شدم میگم نکنه ازمایشگاه اشتباه کنه
شکمم معلوم نیست ولی دوکیلو وزن اضافه کردم
من هیچی
نه بابا الکی که نیست ازمایشگاه اومدیم یبار اشتباه کرد سه دفعه که اشتباه نمیشه
ولی دیدی یهو تو دل ادم یه صدایی میاد یا نبض میزنه حتی قبل بارداری
بتا ندادم من اصلا
اونطوری ک میشم قلبم میریزه
حالا منتظرم پریود شم😑
منم چند ماه پیش سقط داشتم خب
خب
چند هفته
عزیزم نگران نباش این حالتهو بعد زایمان طبیعیه
همه درجاتی از افسردگی میگیرن
شما هم کم کم قسمتی از مسئولیت بچه رو به پدرش بده
مثلا وقتی گریه می کنه بگو کنرم درد میکنه
میشه چند دقیقه ای بچه رو نگه داری تا آروم بشه
یا موقع حموم کردن
بگو بیا کمکم خودم تنها نمیتونم
بعدشم بچه اول هاش کاراش خیلی زیاده همش درگیری
ولی خوشبختانه بچه ها خیلی زود بزرگ میشن
بعد چله خوابشون خیلی بهتر میشه
و بعد سه ماه تا حد خیلی زیادی کولیک نوزادیشون برطرف میشه و زمان بیشتری می خوابن
شما ام همین یه ماه اول سختته ، بعد کمی انرژی از دست رفته ات بر میگرده
چتد وقت بعد پریود شدی
بعد سقط اتفاقا منم شکمم خیلی صدا میداد مامانم میگفت رحمت سردی کرده چیزای گرم بخور حوله گرم کن بذار رو شکمت خیلی تاثیر داره
یه ماه بیشتر شد مال منم، دقیق یادم نیست ولی طبیعیه که سروقت نشی همون وقتاش که رحم همچیش نرماله پریود عقب و جلو میوفته چه برسه به بعد سقط که دیگه رحم آسیب دیده و ضعیفه
شش هفته بودم طبق سنو
منم همون موقع ها بودم
سقط برای چی بود؟
عزیزم منم مادر نداشتم سر ده روز همه رفتن خونشون ومن موندم بایه بچه که شبا تا صبح گریه میکرد حتی میترسیدم لباساشو عوض کنم اما میگذره ای روزا
بچه ها بتای ۰/۱ بی بی چک منفی میشه؟
من چندروز قبلش تصادف کردم ولی دکتر گفت ممکنه بخاطر اون نباشه، گفت بیشتر سقطا تو سه ماهه‌ی اول بخاطر نقص ژنتیکیه جنینه
ایشالا این ماندگار باشه عزیزم
شما برای چی سقط داشتی؟
چایی دارچین و زنجبیل اینا میخورم خوبه؟
انشاا... عزیزم همینطور برای تو😘😘
من خودم سقط کردم
همه امیدم اینه که کم‌کم بهترشم
ممنونم عزیزم
میفهمم چی میگی. خیلی سخته😢
اوااا چرا
اره خیلی، آویشن و این دمنوشای گیاهی هم خیلی خوبه
شوهرم نخواست دیگ عقدیم
بچه ها بتای ۰/۱ بی بی چک منفی میشه؟
اهااااان
مطنئن باش بهتر میشی
منم مامان ندارم
بعد زایمان هم قبول نکردم خونه مادر شوهرم برم
مادر شوهرم پیره و کمر درد داره
اون اومد پیشم ، بچه ام کنی زردی داشت
مستقیم جلو باد کولر مینشت
شبم همونجا میخوابید ، نمیذلشت باد به ما بخوره
منم گهواره بچه رو برداشتم گذاشتم سر جای خوابش مجبور شد جاشو عوض کنه
هر کی هم برا تبریک میومد خونمون
کمک که نمیکرد هیچی
باید از خودشم پذیرایی میکردی
به شوهرم گفتم مامانت روزی ده دوازده لیوان شربت و آبمیوه میخوره و یه کارتون شیرینی
خامه ای
بهتر نیست ببریش خونه تا قند و چربیش نرفته بالا
بعد چهار روز بردش خونه
کمی راحت شدم
چون هیچ کاری نمیکرد
دیگه خودم بودم و دو تا از خواهرام که همسایه ام بودن
روزی یکی دو ساعت میومدن ، لباسها و کهنه های بچه رو برام میشستن و گاهی غذا برام میاوردن
شوهرم هم دو شیفت سر کار میرفت نمیشد روش حساب کرد
شبها هم از گریه بچه بیخواب میشد
من خودمم که بخاطر خونریزی شدید توی اتاق عمل چندین واحد خون گرفته بودم
تا مدتها ضعف شدید شدید و تاری دید داشتم
افسردگی بعد از زایمان رو با گوشت و خونم احساس کردم
ولی بعد چله بچه خیلی خوب میشه
اصلا نگران نباش
این روزها هم تموم میشه
من وقتی بخاطر کولیک یا هر چیزی بچه رو میبردم دکتر
دو پاکت کامل دارو تقویتی برا خودم مینوشتن
در حدی ضعیف بودم که در آب معدنی یا روغن مایع رو نمیتونستم باز کنم
باید صبر میکردم شوهرم بیاد بازشون کنه برام .
وا چرا نیاد خیلیا ارزوشونه الان جای تو بودن
منم همینطورم. ‌بچه ناخواسته بود و کلی برنامه داشتم برای زندگیم. افسردگی گرفتم. همش‌گریه میکردم و به شوهرم میگفتم زندگیم‌ نابود شد. دیگه هیچوقت کارهایی که میخواستم انجام بدمو نمیتونم انجام بدم. والا الانم تغییری نکردم. دو ماهه اومدم خونه مامانم. خوبیش اینه سرم‌گرمه به مکافات پیش روم فکر نمیکنم
ای وای
عزیزم هیچ وقت زندگی طبق اون چیزی که ما برنامه ریزی میکنیم پیش نمیره
بیشتر مواقع یه اتفاقاتی میفته که کلی ما رو شگفت زده میکنه و مسیر زندگی مون رو تغییر میده
زندگی همینه
گاهی ما باید طبق شرایط برنامه ها و آرزوهامونو تغییر بدیم
شاید صلاح باشه کمی دیرتر و یا کمی زودتر به لعضی از خواسته هامون برسیم
اره درسته😔
اینا کلا طبیعی ان و بچه داری دو سال سخته.بخوای نخوای درگیرشی.کم کم مهر بچه روز به روز بیشتر به دلت میشینه و میبینی فداکارتر از همیشه شدی .و روزا مثل برق میگذرن.خصوصا از وقتی بچه چهار ماهه بشه و واستون بخنده و واکنش نشون بده.زندگی دو نفره تکراریه به نظرم.
من چی بگم دوتا بچه ۲۲ ماهه و ۱۹ روزه دارم.نه خواب دارم.نه خوراک.منم طبقه بالا مادر شوهرمم
.ولی توقعی ندارم ازشون.بچه مال منه.من خواستم.چشمم کور نوکری بچه هامو میکنم.فقط روزا به خدا میگم نیرومو زیاد کنه که بتونم مادر خوبی باشم.
ولی من یه چیزی فهمیدم شیر خودمو که به بچه هام میدادم عصبی بودم.از وقتی اولیم شیر خشکی شد.روحیم خوب شد.دومیمم از روز پنجم خودم شیر خشگی کردم و دیگه شیرش ندادم.که تایم ازاد داشته باشم به اولیم و زندگیم برسم و اعصابم اروم باشه.
خدا کمکت کنه عزیزم .
الانم فقط بی خوابی اذیتم میکنه .اونم سعی میکنم تا با هم خواب میرن.بخوابم و خودمو قوی نگه دارم.تو یه موجود زنده از وجود و نفس خودت داری که خون تو توو رگهاشه.روزا بوش کن و نفس بگیر و جون تازه میگیری
فدات شم گلم.انتخاب خودم بود دوتا پشت هم زایمان کنم که باهم بزرگ شن و بعدش استراحت کنم .الانم فقط از خود خدا و نفس بچه هام نفس تازه میگیرم و ادامه میدم.گاخی میبرم.گریه میشم.خسته میشمزایمانم که کردم.جونم کمه.ولی باز با خودم کنار میام.
عزیزم من با اینکه کل خانواده م نزدیکم هستن ولی سعی میکنم کمک نگیرم چون باعث میشه خودم تنبل شم . منم یه تنه کارای بچه رو انجام میدم فقط لباسای بچه با شوهرم هستش.عزیزم مردا میترسن با این سن نوزاد بچه رو نگهدارن .بچه بزرگتر شد شوهرت کلی کمکت میکنه. من شبا بیدارم و هر روز یه کاپوچینو میخورم . تا انرژی داشته باشم
بنده خدا من صد برابر تو اذیت شدم ... الانم دخترم اصلل اهل خواب نیس ... امروز ساعت شیش صبح خوابیده از روز قبل ساعت ۱۱هم هی تو گهواره اش وول میخورد تا ساعت ۱که دیگه بیدار شد تازه همشم باید بغلش کنم از صبح تا دوباره صبح روز بعد ک میخوابه😂😂😂
نمیدونم فکر نکنم ولی نزن بنظرم چون به هرحال اگه هاله هم بندازه الکی میترسی
عزیزم منم این شرایط رو داشتم خیلی بد بود اون موقع هرروز اعلام وضعیت اضطراری می‌کردن برای سیل هوا گرفته بود ولی از من به تو نصیحت که خودت به خودت باید کمک کنی نزاری افسردگی بهت غلبه کنی همه چیز دست خودته وقتی بچه بزرگ تر میشه خیلی خوبه دلت برای این روزا تنگ میشه
زن داییم هم افسردگی بعد زایمان گرفت ولی خودشو باخت تا ۷ سال درگیر بود تازه یکم بهتر شده. شما هم سعی کن حال خودتو خوبی کنی
عزيزم ایشاله حالت بهترشه به خواهرت فک کن حکم مادرداره
مادری که زایمان کرده .هرچه دورش شلوغترباشه .روح وروانش بهتر التیام پیدامیکنه
خواهرمن بخاطرکرونا .گفت بچه ام بدنیا اومد.یه مدت نیاین
بعدی که بدنیا اومد.خودش هی میگفتن بیاین که وقتی پیشم هستین آرومم .هرروز بیاین و...
اول زایمان همین طوری ادم افسردگی میگیره نگران نباش گلم خوب میشی بچه ات برات بخنده دلت براش میره عزیزم این دوران رو میگذرونی نگران نباش گلم
سلام عزیزم این حالتا سراغ همه میاد واسه بعضیا خفیف و بعضیام شدید تفاوت زندگی قبل از بچه داری با بعدش آدم رو میترسونه فک میکنه دیگه زندگیش شبیه سابق نمیشه خواهر من یه دختر سرحال و سرزنده بود بعد از به دنیا اومدن دخترش اون حالتهارو داشت و به کسی چیزی نگفت ریخت تو خودش تا حالا که دخترش ۱۰سالشه داره دارو مصرف میکنه و دیگه ام بچه نمیخواد.مثل یه خواهر ازت میخوام که نگران این روزا نباش خیلیییی زود تموم میشه ولی افسردگی خیلی بده ممکنه تا ابد با ادم باشه
آخی عزیزم. روزای سختی رو گذروندی. خدا بچتو برات نگه داره
منم الان همینجورم. حس میکنم دیگه متعلق به خودم نیستم. آزاد نیستم که هروقت هرجا دلم خواست برم هرکار دلم خواست بکنم
یه کم بچت بزرگتر بشه همه این حس ها از بین میره مطمئن باش
من هم شیرخودمو میدم هم شیرخشک. چون بچم کم وزن بود و دکترم مدام میگه زیاد بهش شیر بده تا وزن بگیره.
خدا بچه هاتو واست نگه داره
چی بگم والا. خودم از طرفی دوست دارم مستقل باشم. ولی گاهی که بچه نمیخوابه از ته دل احساس نیاز به کمک میکنم
از همین که افسردگی ادامه دار بشه میترسم😔
من برعکس حوصله کسی رو ندارم
وای خدا یعنی ممکنه این حس تا سالها باهام بمونه؟روانی میشم که😢
توکل برخدا😔😭
نه گفتم اگه به خودت انرژی بدی اصلا اینطور نمیمونه فقط خودت میتونی روحیه تو درست کنی
بچت چند وقتشه
۱۴ روز
به شوهرم میگم هوامو داشته باش تحویلم بگیر که انرژی داشته باشم. اونم مدام سرکاره
آخی خدا حفظش کنه خب طبیعیه این روزا نگران باشی خیلی زود بهش عادت میکنی کافیه یه بار با خودت ببریش مهمونی 😍
من خودم برا بچه دومم تا بیست روز مادرمو خواهرام پیشم بودن وقتی رفتن نشیتم اینقد گریه کردم که نگو الان خندم میگیره
آره واقعا هنوز بهش عادت نکردم.
اوایل فکرمیکردم یکی دوروز فقط قراره پیشم باشه و بعدش مثل قبل شبا با خیال راحت میگیرم میخوابم. بعد به خودم اومدم دیدم نه قراره همیشه باشه.
دقیقا منم از روزی که خواهرم گفت میخوام برم خونمون اینجوری شدم.
اصلاااا نگران نباش یه لحظه ازت دور بشه دیونه میشی
من که خودم تجربه شو دارم میگم اصلا نترس به خودت انرژی بده از این روزا لذت ببر
آره راست میگی. چندروز پیش مادرشوهرم ۱۰ دیقه برد خونشون بچه رو. هی نگران بودم چرا نمیاردش.

واقعا نمیدونم چه حسیه. خودآزاریه انگار
تاچندروز این حس و داشتی؟
همون اینقد وابسته ش میشی که نگو
یکی دو روز چون من بچه دومم بود خیلی زود بهتر شدم
راسته که میگن بچه واسه آدم عزیزترین کس میشه؟
چه خوب. کاش منم زودی خوب شم
عزیزتر از اولاد دیگه نیست به نظر من جونش به جونت بسته س😓
فکرکنم تا درک این موضوع زمان لازم دارم
منم دو ماه اینجوری بودم جوری بود ک میخاستم بچه رو بکشم ولی رفتم دکتر خوب شدم.
خوب میشی من که خواهرمو میبینم دوس ندارم هیچکس افسردگی بگیره واسه همین بهش پیشنهاد میدم که به خودش کمک کنه
چه دکتری؟
همینکه اولین خنده شو ببینی خوب میشی
همین الانشم تو هوینطوری منتها ترست مانع میشه
روانپزشک..حالم داغون بود.تنهابود. شوهر احمقم نمیزاش برم خانه مامانم.واقعا ازبچه بیزار شده بودم
آره یه ترسی عمق وجودم دارم. نمیدونم چیه.
هم میخوام بچه رو دوسش داشته باشم هم یه حسی نمیذاره. همش بهم میگه خوشیات تموم شد. آزادیت تموم شد😢
نه اینهمه آدم میبینی دور و برت با بچه خوشیاشون تموم شده؟؟
آخی عزیزم. یکی مثل تو مادر داره و نمیتونه ازش بهره ببره.
یکی مثل من که مادر نداره و تا ابد باید حسرت بخوره
نمیدونم والا.
یه حس عجیبی همش ته دلم میگه دیگه اون آدم سابق نخواهی شد.
الان فقط دلخوشیم بچه مه. شوهر نامردم هیچوقت پشتیبانم نبوده و نیس.
الان سومی رو ناخواسته باردار شدم اینقد غصه خوردم که داشتم روانی میشدم بازم به خودم اومدم گفتم اگه اینطوری کنم که افسرده میشم😓😓😓
توی دوران بارداری و بعدش فقط آدم دلش به شوهرش خوشه
مردا بالاخره یه جوری یه جا آدمو اذیت میکنن
من هرروز به شوهرم میگم دارم افسردگی میگیرم تحویلم بگیر بذار خوب شم. اصلا نمیفهمه
از بیرون که میاد یا میخواد بره همه توجهش بچس. انگار من وجود ندارم😢
آخی عزیزم. خدا هرسه تاشونو برات نگه داره. چندسالته؟
آره به شرطی که شوهر هوای دل آدمو داشته باشه
مرسی عزیزم ۳۵
دو تا دختر داشتم گفتم لابد این یکی پسر اینم دختر شد سر این خیلی غصه خوردم
چه خوب. اتفاقا من عاشق اینم که بچه ها هم جنس باشن. باهم بازی کنن همدیگرو درک کنن. باهم درددل کنن.
سه تا خواهر عالیه😍
آره خب خیلی قشنگه ولی آدم دلش پسرم میخواد مثل قدیم نیست که هی بچه بیاری شاید دفعه بعد اونی شد که میخوای
حتما خدا یه حکمتی داشته. خواهر خودم دوتا پسر داشت. سومی رو به زور آورد چون شوهرش ناراضی بود. خواهرم دختر دوست داشت ولی باز پسر شد‌. الان سه تا پسر داره ماشااله
خدا براش نگه داره آره دیگه نمیدونم چرا بعضی وقتا نمیشه خواست خداست دیگه راضیم به راضاش
رضاش
❤❤❤توکل برخدا
😘😘😘
کار خوبی کردی👍
وای واقعا درسته کسی نباشه آدم راحت تره.زحمت بچه وشوهر وداری بقیه میان معذبی بیشتر😣
فقط 14 روزه نی نی اومده. طبیعیه نگران نباش خوب میشی
خیلی ها حسرت بچه داشتن و رو دلشون دارن. تو الان به نی نی سالم داری ااحمدلله. ب نظرم نیمه پر لیوان و ببین

سوالات مشابه