اسهال نوزاد ۲۴ روزه
سلام دخترم ۲۴ روز ش هست. بیشتر شیر مادر میخوره و کمی شبها شیرخشک بیومیل .
دیروز تا الان ۶ بار دفع داشته از روزهای دیگه شل تر بوده
اسهال حساب میشه ؟ باید چه دارویی بدم ؟
باردارم،سمت راست پهلوم دردمیکنه,احساس میکنم کلیمه
سلام وقتتون بخیر
۱۷هفتمه ،چندروزیه سمت راستم دردمیکنه ولی کم
امروز صبح رفتم دستشویی،ببخشیدولی موقع دسشویی فشارزیادی به پهلوم میومداحساس میکردم ک الان کلیمه میترکه
بعدلباس زیرم احساس میکنم بومیده،عفونت دارم یعنی؟
۱۸هم نوبت دکترمه اما میترسم استرس دارم چیزی نشه
کاهش وزن در بارداری
سلام من نزدیک به سه هفته پیش سرما خوردم و بعد از یک هفته سرماخوردگیم برطرف شد ولی سرفه ام با شدت زیاد دوهفته ست که ادامه داره دکترم رفتم امپول داد ولی افاقه نکرد الان رفتم مراقبت مرکز بهداشت وزنم نسبت به یک ماه پیش ۳ کیلو کاهش پیدا کرده حسابی نگران شدم الانم در هفته ۱۷ بارداریم هستم
کسی میتونه کمکم کنه؟؟
نحوه تزریق آمپول هپارین ۵۰۰۰ هر ۱۲ ساعت
سلام خانم دکتر عزیز وقتتون بخیر
از ۱۷ هفته تا ۳۵ هفته امپول انوکساپارین دز ۴۰۰۰ میزدم هر روز
از دیروز دکتر امپول هپارین ۵۰۰۰ داده هر ۱۲ ساعت
سوالم اینه باید هر ۱۲ ساعت کل شیشه امپول رو داخل سرنگ ۱ سی سی پر کرد و بعد تزریق کرد به ذره در حد چند قطره داخل شیشه میمونه
یعنی صبح و شب سر جمع ۱۰ هزار میشه
واکسن ۱۸ ماهگی و۱۰ روز بعد تب و بیحالی
سلام به همگی سؤالم اینه که دخترم یکم تیر ماه واکسن ۱۸ ماهگی زد فقط روز اول تب خیلی کم و بیحالی داشت الان بعداز ۱۰ روز بدون هیچ علائم سرماخوردگی فقط تب داره از دیروز بیحاله خیلی وتب بالا
امکانش هست واسه واکسن باشه؟؟؟؟
عقب افتادن پریود بدون بارداری
سلام خانم دکتر عزیز
من پریودم چند روز عقب افتاده تست بارداری هم منفیه و البته این ماه اقدام نکردم ....به نظر شما علت عقب افتادن پریود چیه؟ پریودم بین ۲۷ تا نهایت ۳۱ روزه ولی امروز روز ۳۴...چندماه قبل هم پریودم چندروز عقب افتاد و با یک روز لکه بینی شروع شد اینم بگم که پریودام معمولا عقب نمیفته ولی الان باردومه... و من یه مدت اقدام به بارداری کردم ناموفق بود سونوی تخمدان و آزمایش هورمونی هم تو این مدت انجام دادم نرمال بود به نظر شما ممکنه تنبلی تخمدان داشته باشم؟
این سونو رو میشه شکمی انجام داد ؟
سلام دکتر جان
دکتر این سونو رو برام نوشته امروز متوجه شدم واژینال هست
بگم شکمی انجام بدن نمیشه ؟ آخه گفت تو روزای آخر پریود برم ! فکرش میکنم حالم بد میشه
و اینکه چی رو باهاش قرار تشخیص بدن ؟
جواب مشکوک آزمایش بارداری در روز موعد
سلام خانم دکتر
امروز موعدم بود و چون بی بی چکها خط انداخته بودن و مثبت شدن رفتم آزمایش دادم .ازمایش ساده.ک جوابش رو زده مشکوک.و گفته ۴روز دیگه تکرار کن.
دوره هام ۲۸ تا ۳۱ روزه هستن.امروز روز ۳۲ سیکلم بود.
کمر درد هم دارم نفخ دارم.پهلوهامم یه درد یا گرفتگی توشون هست.تو نت سرچ کردم چیزای خوبی ننوشته بود گفته بود ممکنه خارج رحمی باشه.
روز ۱۶ سیکل فقط اقدام داشتم.
بارداری قبلیم روز۱۱و۱۳ سیکل اقدام داشتم و روز ۲۹ سیکل بتام ۳۲۶ بود.
الان خیلی نگران شدم که اگه باردارم پس چرا بتام پایینه.
سونو انومالی رابرام میشه توضیح بدید
سلام ببخشید این سونو انومالی من هست میشه برام توضیح بدید ایا خیلی مشکل حادی داره؟سلفری هم دادم
تپش قلب بعد مصرف لووتیروکسین
سلام به خانم دکتر و همگی دوستان
من قبل بارداری کم کاری تیرویید داشتم قرص میخوردم.تو بارداری دوزش نسبت به آزمایشام کم کم بالا رفت.الان شده هفته ای ۳بار ۱۰۰- ۴بار ۵۰
آخرین آزمایشم عددش ۱/۹بود. همش یا ۳/۶بود یا ۳/۵ .با این دوز شدم ۱/۹
روزایی که ۱۰۰ میخورم انگار تپش قلب میگیرم حالم بده. میگم نکنه پرکار شده باشم. هفته بعد باید برم آزمایش بدم
مدفوع شل و آبکی نوزاد
سلام دکتر عزیز و مامانای گل نوزاد من سه ماهشه که فقط شیر خودم رو میخوره از وقتی به دنیا اومده نود درصد روزی پنج بار مدفوع زرد شل و آبکی داره که گاهی خلط هم توش داره دکتر دوهفته پیش ب من گفت که رژیم پروتئین گاوی بگیرم در طول این دوهفته همراه با رژیم روزی پانزده قطره پدی لاکت و قبل از هر بار شیر دهی پنج قطره میلکازیم هم بهش دادم همزمان هم داروهای رفلاکس که یک سی سی لوسی دامین و ه دومپریدون هم دوازده ساعتی یک سی سی استفاده میکنه اما بعد از دوهفته نه تعداد دفعات مدفوع کم شده نه قوامش فرق کرده همچنان شل و آبکی عین اسهال که گاهی دونه های سفید یا سبز داخل مدفوعش هست بعضی روزها هم همچنان خلط داره.تب بی حالی استفراغ علائم بیماری هیچکدوم از این ها رو هم ندارد.بنظر شما طبیعی ؟حساسیت داره یا نه؟آزمایش مدفوع هم ازش گرفتم فعلا جوابش نگرفتم
شیرنخوردن شیرخوار ۸ ماهه
سلام خانوم دکتر وقتتون بخیر خسته نباشید.
پسر من کلا شیرخشکیه و رفلاکس داشت خداروشکر الان رفلاکسش خیلی خیلی بهتره. گرچه که بار آخری برای رفلاکسش شیرشو گفتید عوض کنم ولی اون شیر رو نخورد. دیگه کم کم با غذاخوردنش رفلاکسش بهتر و بهتر شد.
ولی الان سه هفته ست که شاید کلاااا در طول شبانه روز ۳۰۰ سی سی هم شیر نخوره و این خیلی منو اذیت میکنه. قبلا دوساعتی ۱۰۵ سی سی میخورد الان ۴ ساعتی ۶۰ تا میخوره. میدونم یه مقدار کمیشم بخاطر دندون دراوردنش بود ولی خب تو این مدت دندونشم در اومد ولی این حالتش خوب نشد.
میخواستم بدونم چکار کنم میتونم زینک بهش بدم؟ اگه لطفا اسم و مارکشم بگین ممنونم🌹
استفراغ کودک 7 ماهه
سلام خدمت پزشک اوما و دوستان گل اومایی خواهش میکنم هرکی میتونه راهنمایی کنه یه ساعتی میشه پسرم خیلی بالا میاره دیگه هیچی تو معده اش نیست ولی عق میزنه پسر بزرگم امروز اسهال بود بردم دکتر گفت ویروسه واگیر دار هم هست حالا الان که شبه و دکتر نیست بیمارستانم نمیتونم ببرمش چیکار میتونم بکنم
سیکل آی وی اف و مشکل در تخمک
سلام خانم دکتر وقتتون بخیر
من روز چهارشنبه تخمککشی کردم و گفتن ۱۰تا تخمک داری
روز شنبه رفتم گفتن ۶ تا تخمک و فقط ۲ تا جنین تشکیل شده و گفتن تخمک ها به دلیل pb بزرگ و فرگمنته از بین رفتن
خواستم ببینم چکار باید بکنم
واقعا دارم دیوونه میشم
منو پیش دکتر ژنتیک فرستادن
دکتر ژنتیک گفته ما با یه بار آی وی اف نمیتونیم دقیق بگیم مشکل چیه
چون احتمال داره بر اثر دارو اینجوری شده باشه
من ۱۰ سال منتظرم ۶ تا سقط داشتم
فک نمیکردم مرحله آخر با این مشکل روبرو بشم
ممنون میشم منو از نگرانی در بیارین
راهکاری برای چهاردست و پا رفتن دخترم
باسلام خدمت پزشک محترم و مامانای عزیز
دخترم ۱۱ ماهشه چهاردست و پا نمیره خودش ب هر جهت غلت میزنه و حالت دایره ای میچرخه ولی جلو نمیتونه بره نگرانشم ممنون میشم راهنماییم کنین🙏
قرص جلوگیری دروسبیلا طرز مصرف
سلام خانوم دکتر من قرص دروسبیلا استفاده کردم این ماه امروزپریودم شدم دیشب قرصا تموم شد دوباره باید بخورم از امشب یا استراحت داره این ماه لازمه جلوگیری کنم یانه
سنگ لوزه چجوریه؟
سلام یکم پیش احساس کردم چیزی تو گلوم مدنده پایین نمیره بعد یه چیزای سفیدی اومد اینا چیه؟
نحوه خوابیدن بعد از سرکلاژ
سلام خدمت خانم دکتر گل و مامانای عزیز
خانم دکتر نزدیک 20 روزه سرکلاژ کردم اینسری که رفتم دکتر .دکتر گفت به پهلو داز بکش و یه پتو مسافرتی 4 تا کن از زیر ناف تا زیر باسنت بزار .چند روزه که انجام دادم معده ام ریخته بهم چکار کنم که بهتر بشم و محل سرکلاژ هم بالاتر باشه .خیلی اذیتم
مامانا کدومتون تجربه دارید ممنون میشم کمکم کنید 🙏🙏
مراقبت از زخم بیوپسی
سلام خانم دکتر جان وقتتون بخیر
خانم دکتر من بخاطر لکه های پوستم بیوپسی رفتم یکی از روی دستم یکی روی شکم از دیروز که پکتر گاز استریل بسته لاچسب همونجوری مونده بازش نکردم، کلا یادم رفت بپرسم مراقبت خاصی داره یانه؟ دستم یکم میخاره میخوام بدونم نیازه بازم با گاز استریل ببندم پمادی چیزی لازمه؟
قطره جهت خواب کودک یکساله
سلام وقتتون بخیر
ما میخواستیم مسافرت بریم با ماشین و
پسر من در ماشین به هیچ عنوان نمیخوابد
و مسیر طولانی هست
میخواستم بدونم ایا میتوانم از قطره خواب اور استفاده کنم؟ و خطری ندارد؟
نفرت پراکنی ودروغ علیه ایران
سلام باتشکر اززحمات شما در شرایط جنگ واضطراری وظیفه ی همگی علی الخصوص شما بزرگواران دفاع از سلامت روان بارداران ومادران عزیزهست
وقتی کسی با افتخار تهمت میزند ودروغ میبافد علیه نهاد رسمی کشور
واطلاعات نادرست غلط ودروغ در تا یپکی مناشر میکند نباید برخورد صورت بگیر
تهمتهای زده
۱- ایران دنبال سلاح هسته ای هست
۲-ایران همیشه خلاف قوانین عمل کرده
۳-دم اسرائیل گرم که به ایران حمله کرده
اینا اگه مصداق بازی در جبهه دشمن نیست پس چیست؟ عکس ضمیمه میشود
مامان ها و خانوم های شاغل لطفا بیایید اینجا🥰
سلام بیایید اینجا از نحوه مدیریت شغل و خانه و همسر وبچه
و همچنین ایده های پولساز برای خانومایی که دوست دارن شغل خودشون رو داشته باشن بهم دیگه بدیم
از رازهای موفقیت تا تلاشهایی که به نتیجه نرسیدن بگیم
اینجا تاپیک خانومای مستقل باشه🥰♥️چطور مستقل باشیم ، چطور پولساز باشیم
نمیدونم گناهم به درگاه خدا چی بود😭😭😭😭😭چرا بچهام باید نارس باشن
چراا نمیمیرم😭😭😭😭😭خدایا اگر تار موی قراره از دخترم کم بشه منو ببر
ارغوانم بیقراره😭😭😭😭😭😭😭😭
خدایااین چه مصیبتی بود😭😭😭
خانوماخواهرم۱۰ساله چشم انتظاربچه بود خداخواست بعده ۱۰سال باردارشد امروزساعت۴قراربودسزارین بشه شب خورده زمین بچه هاش توشکمش مردن
دارم دق میکنم این چه بلایی بودخدااااا😭😭😭😭😭
بچه دار شدن یا نشدن!!!؟؟؟
خانوما اگر ۳۳ ساله بودید و بچه نداشتید در حالی که تا چند ماه پیش فصد بچه دار شدن داشتید ولی الان با شرایط جدید مملکت مردد نمی شدید؟
من سر دو راهی گیر کردم از طرفی دوست دارم بچه دار بشم ولی میترسم جنگ دوباره شروع بشه نگران آینده اون بچه ام
شما بودید چی کار می کردید؟
خانوما شام چی گذاشتید 🍗🌭🌮
بگین ایده بگیریم من خودم میخام ماکارونی بزارم
به نظرتون جدا شم ؟
سلام
من ۷ ساله ازدواج کردم
یه دختر دارم
۲ سال تو طلاق عاطفی هستیم
خسته ام از این ظاهر خوب و درون داغون
پول دارم .شاغلم
ولی تنها مشکلم اینه این مدت هر چی کار کردم به اقساط خونه ای دادم که الان نه به نام برادرشوهرمه (بنا به دلایلی اینجور توافق کردیم .اونموقع ها خوش بودیم)
موندم اگر تصمیم بگیرم جدا شم چطور حقمو بگیرم
مهریه و ... که بماند
مامانا تربیت پسر سخته؟😑 مامانای پسردار بیاین دورهم باشیم😘😍
مامانا اینکه میگن تربیت پسر سخت تر از دختر هست درسته؟
میشه از تجربه هاتون بگین چجوری باید تربیتش کرد ک ب انحراف و راه بد کشیده نشه؟
چه روشی برای تربیت پسرتون دارید؟
با باباش صمیمی باشه خوبه بنظرتون؟ یا یه کوچولو حساب ببره😑😑
خیلی ناامیدم و حالمبده
میشه ی چی بگین حالمخوب بشه🥺🥺🙏🏽
نظرتون در مورد بچه سووم چیه
وای مامانا من دوماهه پریود نشدم بعد امروز از ترس بیبی چک زدم ی خط خیلی کمرنگ افتاد خیلی میترسم چیکار کنم 😭😭😭😭😭
بلخره تموم شد چشم انتظاری🥲❤️
سلام مامانا منم بلخره زایمان کردم و غرغرهام تموم شد😅😅😅😅
راحت شدم پسرمم تاریخش لاکچری شد ۴/۴/۴😁😁😁😁❤️
ایشالله همه چشم انتظارا زودی مامان بشن❤️❤️
اقدامی ها بیایین باهم باشیم انشاالله تا بارداری
سلام خانما بیایین باهم باشیم من یه پسر 4ساله دارم خیلی تنهاست همش میخاد بره خونه همسن سال هاش🥲 من کیست و تنبلی تخمدانم دارم فعلا دارم با طب سنتی ببینم درمان میشه یا نه 😔اگه اقدامین بیایین باهم حرف بزنیم و نکات یا باید نباید های قبل بارداری یا طب سنتی چندر جوابه بنظرتون
رئالیتی شو : عشق ابدی_عشق ابدی🙄😂
کیا اینجا عشق ابدی رو دنبال میکنن؟
نظرتون در مورد کل این برنامه و شرکت کننده هاش چیه؟
سلام بچه ها بیایید حرف بزنیم دلم گرفته
سلام. بچه ها یجوری دلم گرفته ها. چرا روزگار هیچ وخت بر وفق مراد پیش نمیره. چرا همیشه یه جای کار میلنگه. چرا وقتی یه چیزی برویق مرادته یه مشکل دبگه هست.
18 سالم بود یکی پیدا شد عاشق شدم من. اونم عاشقم شد به گفته خودش.
اومد خواستگاریم چون سربازی نداشت بابام قبول نکرد. گف برو سربازی بیا یک درصد احتمال داره دخترمو بهت بدم..اگه بری سربازی.
عشقم رفت سربازی من دوسال تمام نشستم به پاش. هرخواستگار پروپاقرصی که داشتم. پولدار. سرگرد..مهندس. فامیل. پسرعمه. پسردایی. همسایه. همشو بخاطرش رد کردم.
پدر من کارمند بانک. دوطبقه داشتیم ماشبن داشتیم یه اپارتمان اضافه داشتیم برادرم توش زندگی میکرد. جمعا سه تا بچه بودیم. داداشم. من. خواهرم.
عشقم هیچی نداشت. بیکار بود. پول نداشت. من لیسانس روان شناسی میخوندم. اون دیپلم بود. من پدرم کارمند بود. اون پدرش فرش میبافت. ما سه تا خونه داشتیم اون پدرش یدونه خونه 80 متری داشت.. من سه تا بچه بودیم اونا 8تا بچه بودن.
من مامانم جوون بود اون مادرش پیر بود. من پدرم زندگی خوبی داشتیم اون پدرش هرچی فرش میبافت خرج جهاز 6 تا دختراش کزده بود. من بابام پشت برادرم بود اون پدرش هیچی نداشت به پسراش کمک کنه.
با همه اینا من قبول کزدم. گفتم دوسش دارم دوسم دارم میسازیم همه چیو باهم.
من کار میکنم شوهرم کار میکنه. همه چی که پول نیس. باهم میسازیم
از سریازی برگشت یا هزارتا زور و مکافات و دعوا حرف و حدیث مشاور رفتن بلاخره پدرم موافقت کرد.. بابام گف دخترم تو لوسی. تو حساسی. تو شکننده ایی. من تورو لای لحاف بزرگ کردم تو صبر مشکلات نداری. گفتم بابا دوسش دارم.
کتک خوردم از بابام. حرف شنیدم. دلم شکست از پدرم. ولی از پا درنیومدم. اخرش راضی شد. عقد کردیم قرار شد یک سال نامزد بمونیم. 98 عقد کردیم.
خانواده خوبی بودن مادرشوهرم خوب بود. ادام های ساده ایی بودن. با یکی از خواهرشوهرمام مشکل داشتم. طلا میخریدم زهرمار میکرد.خنچه میاوردن دعوا راه مینداخت. اما یکبار تو روشون واینستادم. همیشه لبخند زدم بزرگواری مردم فراموش کردم. یبار که بوجوری دعوا راه انداخت بازم من چیزی نگفتم. پدر شوهرم نگا کرد به من دید هیچی نمیگم. نگا کرد به دخترش دید دهنشو باز کزده همه چی بار من میکنه. منم تو دلم داشتم خون گریه میکردم. ولی به روم نمیاوردم. پدر شوهرم دید من هیچی نمیگم. دست دخترشو گرفت بیرونش کرد. گف برد خونه شوهرت یکبار دیگه به عروس من هیچی نگو.
دیگه این شد هیچ کس به خودش اجاره نداد به من بی احترامی کنه.
هرماه حقوق شوهرمو ففط میدادم طلا. میدیدم که آینده من سخته. باید جمع کنم.
نامزدی ما تونستیم یه دست سرویس یزرگ. 8 تا النگو. 4 تا انگشتر و یکم سکه جمع کنم. به جای لباس و خرت پرت فقط دادم طلا.
پدر شوهرم بفکر خونه بود برای من. قرار بود اگه نتسویم جایی اجاره کنیم خودش بره اجاره خونه خودشو بده ما بشینیم. خب منم نمتونسم اونو اجاره نشین کنم. مثل پدر خودم بود. چون من از اونا بالاتر بودم همیشه احترام منو داشت. منم کم نمیزاشتم براش. دستش پول اومد. خواست یدونه دو طبقه بخره. از پول خونه 10 میلیون کم داشت. هیچ کدوم از دامادش ندادن. پشر بزرگشم نداد. شوهر منم نداشت. بهش یواشکی گفتم بابا من میدم. دستنبد سرویسمو فروختم دادم بهش. گف روسفید بشی بابا.
بعد دو ماه بجای اون دستبند پول گرم طلامو دادم یکمم شوهرم گزاشت روش یه تکپوش بزرگ خریدم باز.
4 فروردین 99 تالار گرفتیم. بهمن 98 کرونا اومد.
تالار من لفو شد. منی که دختر لوس لوسی. حساس. شکننده. ارزوی لباس عروس اتلیه. برا اون روز کلی رقص با شوهرم. پدرم. مادرم پدرشوهرم تمرین که برقصم. کلی ایده. لغو شد تالار.
پدر من حساس تر از من.کلی ترس از کرونا. هی گف دخترم ماسک بزن. نامزدی بازی نکن. بیرون نرو مریض میشید
بیایید یه خونه باشید. یا اینجا یا خونه پدرشوهرت باشین کنار هم باشین ولی بیرون نرید. گفتم بابا چشم نگران نباش.با اینکه بابام با این وصلت راضی نبود اما بعد نامزدی یبار نگف نامزدت فلانه. بهمانه. همیشه احترامشو داشت. کمکش میکرد. پول میداد. ماشینشو میداد میرفتیم بیرون. مثل یچه خودش شوهر منم دوست داشت. خلاصه شد فروردین. بابام گف بیا فعلا بریم خونتو اماده کنیم بچینیم بعد ببینیم چی میشه. قرار شو خونمو بچینیم شاید تصمیم گرفتیم بدون عروسی برم خونم. بابام هی میگف من مردم تو میمینونی. بیا برو خونت بزار خیالم راحت شه. میگفتم ن بابا من عروسی میخوام. من بدون عروسی نمیرم. صبر میکنم کرونا تموم شه.
12 فروردین شد. پدرم زنگ زد به پدرشوهرم
گف 13 بیایین خونه ما. بابام رفت گوشت خرید مرغ خرید.هویج خرید 9 کیلیو. ابشو بگیره. بستنی خرید. گف پدرشوهرم دخترم دعوت کردم باید ابردداری کنم. صبح خونه ما بودیم. شب قرار بود بریم منو نامزدم خونه نامزدم. به من گف دخترم نرو. من یه جوریم. دلم یجوری هست. دلم گرفته امروز نرید. گفتم بابا بیا باهم یدونه فیلم. نگا کنیم دوساعت دیگه میرم زود میام شب اینجا.
بعد فیلم پاشدم رفتم. شب بعد شام برگشتم. دیدم بابام نیس. مامانمم ناراحته. گفتم چیشده
گف معدش سرنماز گرفت. داداش برده دکتر. بردن دکتر دیدن قلبش گرفته. با پای خودش رفت دکتر بیمارستان. ولی دیگه برنگشت. تا نوار قلب بگیرن دکترا بفهمنن قلبشه نه معدش بابام تو سن 49 سالگی تموم میکنه.
داداش میاد خونه خام تو سر من میشه. میبینم بابام نیس.
تنها کسی که با خنده هاش میخندیم نیس دیگه. مگه باورم میشد. مگه میتونستم هضم کنم. یه روز گریه میکردم. یه روز میخندیم. یه روز از. غضه دق میکردم یه روز عین خیالم نبود. در کل حال خودم نبودم
همه بابامو میشناختن. معروف بود به بزرگترین خیر محله. دست هر کس آشنا نا آشنا پیر جوون دست همه رو گرفته بود. یعنی جوری با همه میگفت میخندید ختده به لب میاورد هیچ کس باورش نمیشد بایام مرده چه برسه به ما.
خلاصه بعدش مادرم گیر داد برید خونتون باز یه اتفاقی می افته یکی میمیره شما میونید. گفتم مامان ول کن. سال بابا هنوز تموم نشده. 3 ماه بابا رفته من چجوری برم خونم. چجوری جهازمو باز کنم.گفتم بزار سال تموم شه عروسی بگیرم. گفتن نه که نه.
اونقدری اذیت شدم اخرش قبول کزدم.
چون خواهر 9 سال کوچکیتر از خودم داشتم و مادرم تنها شد برادرم گف بیایین طبقه پایین مامان زندگی کنید. ماهم. قبول کردیم. اومدم پیش مادرم.بدون عروسی. لباس عروس پوشیدم رفتم اتلیه با 6 تا خواهرشوهرام جمع شدیم یه ساعت رقصیدن. مامانم یهدطرف نشسته با غم و غضه با بغض. انگار واجب بود تو این شرایط. چقور گفتم صبر کنیم.
خلاصه انگار عروسی زن 90 ساله بود. رفتم خونم.
شوهرم شرکت کار میکرد. یکم پول حدود 27 میلیون رسید بهم از بابام با فروش ماشینش.
من سه تا النگو خریدم باز. یکم ازطلاهامو فروختم ماشین خریدیم. حدودا 10 میلیون من از بابام باز پول رسید گزاشتم. 90از پول طلاهام. یدونه تیبا خریدیم. شوهرم کرد به نام من.
بغد چند ماه. شوهرم گف من نمتونم شرکت کار کنم میخوام مغازه باز کنم.
گفتم چشم. سرمایه نداشت که.
تموم طلاهامو هرچی که داشتم فروختم حتی ماشینم. همشو. حتی طلاهای که بابام داده بود کادو. از همشون گذشتم. با گریه با دلشستگی. با تموم خاطراتی که داشتم. فروختم دادم بهش. حامله هم بودم. یه 300 مسلیونی شد. یه مغازه سیسمونی باز کردیم.
حامله بودم. شوهرم خجالتی بود برعکس من که رو داشتم زیاد. همه کاراشو من کردم. از سفارش بگیر تا با تولیدی ها حرف زدن.
عاشق شوهرم بودم.
تمام این مدت دعواها هم داشتیم. زیادم داشتیم.. همیشه اولویت اخر من بودم. همیشه کسی که اصرار میکرد با خونمون من بودم. همیشه کسی که احترام نگه میداشت من بودم.
همیشه تموم این مدت گریه هاکه کردم من. قلبی که همیشه هزار تیکخ شد. رفتیم بیرون خواهرشم بود. مادذشم بود. با خواهرش دست یه دست راه میرفت من میموندم عقب. میگف دوستت دارم اما من چرا پس همیشه گریه میکردم. میگف عاشقتم اما من چرا همیشه انگار یه چیزی کم دارم.
نمیدونم چی به چیه. زندگی چیه. خوشی چیه. گریه همیشه باهام هست
سیسمونی رو رفته رفته رونق دادیم شد یه سیسمونی بزرگ. اسشمو بگم شاید بشناسید تو انستا پیج داریم.
اما الان که دیگه طلا ندارم پول ندارم ماشین ندارم. شدم ادم بده داستان من. سه دختر سه ساله دارم.
شوهرم خوبه. چشم دل پاکه. همیشه کنارمه. اما چجوری همیشه من باید بگم که فلان چیزو بخر. فلان کارو بکن. فلان جا باید بریم. به فلان کس باید زنگ بزنی.
فروشمون اونقدر خوب بود که برادررم اومد با شوهرم شریک شد مغازه رو ارتقا دادیم به فروشگاه سیسمونی.
مشهد رفتم مادرشم بردم هرکجا رفتم اونارو هم بردم گفتم پیرن گناه دارن.
اما یبار شوهرم نفهمید بابا بخاطر تو دارم همچین کارایی میکنم.
الان بدون اجاره دادن باز خونه مادرم میشینم. دیگه هیچ طلایی ندارم. درسم لیسانس گرفتم دیگه شوهرم گف فعلا صبر کن نخون دستم خالیه.
گفتم برم سرکار اجازه نداد.
شوهرم تنها خوبی که داره دست دل بازه. هرجی حقوق برمیداره مثال 25 میلیون همشو جیرینگی میزنه کارت من. من مدیریت میکنم. میگه مدیریت تو بهتر از منه.
خوش خنده هست. چشم دل پاکه. مادرم یجوری ازش راضیه انگار منم عروسم نامزدم پسر مامانم.
ولی من چی کم دارم پس. چرا اشکم دم مشقمه.
چرا فک. میکنم اولویت اول. اول خانواه خودشه بعد من.
دیگه از گفتن خسته شدم. از گریه خسته شدم. از زندگی خستم.
در مورد خانوده خودم. مامامم پسر دوست شدید عروس دوست شدید. دخترم ماله غریبه. دختر کیلیویی چنده. از حقوق بابام فقط خرج عروس پسر میشه. به منم رسیدنی میگه اینجا نشستید دیگه.
ببخشید دلم گرفته بود
کدوم رنگ این کوله ها قشنگه؟
سلام میشه لطفا نظر بدید قهوه ای قشنگه یا سفید؟
دعا برای دوست اومایی که بستری شده💔🥺🤲🏻
سلام بچها بیاید برا دوست اومایی مون ساناز جون دعا کنیم دخترشو سلامت بغل بگیره تست امنیو شور مثبت شده الان ۲۸هفته هست میگن باید تا ۳۴ هفته بشه بستری باشی خیلی ناراحت و بی قراره🥺🥺🥺💔
دخترم از خونمون متنفره چکارش کنم😭😭
سلام خانم دکتر عزیز و مامانای گل شبتون بخیر الان که دارم تایپ میکنم چشمام پره اشکه از ناراحتی و عذاب وجدان
یه مدتیه دخترم و هر جا میبرم دیگه خونه خودمون نمیاد بزور بغلش میکنم میارمش قشنگ 1ساعت فقط جیغ میزنه و گریه میکنه. جوری که با فرداش صداش عوض میشه با بون خوش با وعده و وعید که اصلا راضی نمیشه که بیاد
بخدا هر شب میبرمش پارک هر اسباب بازی که بگید براش گرفتم میگه خونمون بمیره دوسش ندارم. بیشتر خونه بابام اینا اینجوریه. میگم تا 1 هفته نبرمش اونجا شاید بهتر بشه ولی بدتر میشه جوری که خودمم مجبور میشم شب بمونم اونجا. وقتی با بابام اینا بیرون میریم تو ماشین خودمون نمیاد با اونا میره. نمیدونم باید چکار کنم از بس گریه میکنه عصبیم میکنه همین امشب کلی کتکش زدم از شدت ناراحتی سردرد گرفتم فقط میگم بمیرم که دخترمو اذیت کردم. هر چند بخدا جیغ و گریه هاش بدجور رو مخن.
کسی بچش مثل دختر من بوده؟؟ این دوره گذراست یا تا همیشه همینجوریه
چکار کنم این عادت از سرش بیوفته هم خودش اذیته هم من
دوستم ندارم شب تنها حتی خونه بابام بمونه
📣📣 اطلاعیه مهم به کاربران اوما 📣📣
کاربران عزیز،
با توجه به شرایط خاص کشور عزیزمان ایران و با در نظر گرفتن رسالت اصلی اپلیکیشن اوما که ارتقای سلامت جسمی و روانی مادران و بانوان گرامی است، از این پس هرگونه ایجاد، انتشار یا مشارکت در تاپیکها و گفتگوهای مرتبط با مسائل جنگی، سیاسی و تنشزا در اپلیکیشن، ممنوع بوده و با آن برخورد جدی خواهد شد.
در صورت مشاهده چنین مواردی در پیامها یا گفتگوهای کاربران، مطابق قوانین، اقداماتی نظیر مسدودی یا حذف حساب کاربری در نظر گرفته خواهد شد.
پیشنهاد ما این است که در راستای حفظ آرامش فضای اپ و بهرهمندی کامل از خدمات اوما، قوانین را با دقت رعایت فرمایید.
با سپاس از همراهی شما
تیم پشتیبانی اوما
کیت تخمک گذاری مثبت بشه چقد زمان میبره تا تخمک آزاد بشه؟
سلام خانوما
سوالمو بالا پرسیدم.
ساعت ۲ ظهر کیت زدم الان سمت تخمدان چپم درد دارم. ممکنه نشانه تخمک گذاری باشه؟
آخرین امیدم برا اقدامه طبیعیه و فقط فردا صبح میتونم اقدام داشته باشم🥺
حاجت دارها چهارشنبه روضه دارم
السلام علی الرضیع الصغیر....
سلام به خانمهای عزیز
چهارشنبه به رسم هر ساله روضه دارم، روضه حضرت علی اصغر
امروز نذر کردم(اگه قابل باشم) توی روضه م برای بچه دار شدن همه اقدامی های اوما دعا کنم، همچنین برای حاجت همه حاجتمندا، ومامانای باردار که بچه هاشونو صحیح و سلامت بغل بگیرن، و سلامتی همه بچه هامون....
این آقای کوچیک گرههای بزرگ باز می کنه...
دوست داشتین اسم بنویسین من تو روضه م یادتون کنم...