از اونجایی که دکتر قلب گفت بخاطر فشار و ضربان قلب بالا طبیعی زایمان نکنی بهتره چون اگر دارو فشار نیاز بشه شرایط خیلی سخت میشه. اگر تو درد کشیدن ضربان قلبت خیلی بالاتر از نرمال بره خطرناکه و ...
فکر طبیعی نکردم اصلا اما الان ممکنه سزارین شدنم قبول نکنه بیمارستان دکترمم معاینه ام کرد چون با لگد بچه خیلی درد میکشیدم گفت دهانه رحمت نرم نرمه بسته هست ولی نرمه من سرویکسمم کوتاه هست پساری دارم گفت میتونی خیلی راحت زایمان طبیعی انجام بدی خیلی اذیت نمیشی
ولی من بخاطر استراحت مطلق بودن هیچ کلاسی نرفتم نمیدونم چجوری باید بزام خیلی ترسیدم هیچی بلد نیستم خواهشا بگید چی ب چیه
>زایمان طبیعی چجوری راهنماییم کنید از تجربه هاتون بگید.630 بازدید16 پاسخ- من ی سوال داشتم
از بچگی تو جمع غذا نمیتونستم بخورم اوق میزدم
تااینکه الان 24سالمه هنوزم همینجوری ام جایی میریم یو غذا میاد استرس میگیرم، حالت تهوع، اوق اوق، گاهی بالا میارم ابروریزیه اصن
خیلی اذیت میشم غذا نمیتونم بخورم یچی انگار گلومو میبنده بهترین غذاهم باشه من نمیتونم حتی چن تا برنج قورت بدم
خیلی خسته شدم بخدا
کسی این مشکلو داره؟ باید چیکار کنم، از زندگی سیر میشم اون لحظه
ب بدبختی چن تا قاشق کم کم میخورم
غذایی ک خودمم درست کنم وقتی کسی بخاد بیاد خونمون نمیتونم بخورم اوق میوفتم
چن ساله ک فهمیدم از استرسه
بیشتر مواقع هم سر غذاس>استرس، حالت تهوع موقع غذاخوردن407 بازدید43 پاسخ - خانوما یه ربع پیش سرمو پایین کردم کاری انجام بدم یهو ضربان قلبم بالا رفت و دیگه چیزی نفهمیدم تا اینکه رو زمین به پشت افتاده بودم و میلرزیدم
بنظرتون چرا اینجوری شدم ؟ >بالا رفتن ضربان قلب و کم شدن هوشیاری در بارداری404 بازدید12 پاسخ - دیروز عصری سرمو پایین کردم کاری انجام بدم یهو ضربان قلبم بالا رفت و دیگه چیزی نفهمیدم تا اینکه رو زمین به پشت افتاده بودم و میلرزیدم
بنظرتون چرا اینجوری شدم ؟
نتونستم اورژانس برم دکتر خودمم مرخصیه
>تپش قلب و کم شدن هوشیاری در بارداری372 بازدید10 پاسخ - من تمامی ازمایشهای چکاپ، قبل بارداری دادم همه چی خوب بوده. وقتی ترشی یا سرکه ملایم میخورم زودتر این حالتم بهتر میشه. گاها هم به میوه نمک میزنم یا خوراکی نمکی میخورم زودتر بهتر میشم.
کسی بوده مثل من طبیعیه؟؟ نیاز به دکتر نیست؟؟؟
تو اینترنت خوندم برای خونرسانی هست این حالت نمیدونم چقد درسته. >خانمی عزیز دوستای گلم سرگیجه و تپش قلب طبیعیه؟؟271 بازدید26 پاسخ - من یک هفته از موعدم گذشت دوتا بیبی چک زدم مثبت شد یهو تپش قلب شدید میگیرم میتونم قرص پروپرانول رو بخورم ضرر نداره؟>تپس قلب اقدام بارداری379 بازدید19 پاسخ
- ۳۶سالمه و
یه مدته خیلی شدید حس خستگی و تپش قلب و خوابالودگی دارم
به دکتر قلب مراجعه کردم اکو و نوار قلب گرفت و گفت افتادگی دریچه میترال دارم و برام ازمایش کامل خون نوشت
خواستم ازمایش خونم رو ببینین
چند ماهیه دو هفته یکبار ویتامین د۵۰میخورم
هر روز اهن ایزین پلاس و برا تپش متورال
پسر ۱۴ ماهه ای دارم که تا الان هم شیر خودم هم خشک میدادم ولی لین یکی دو هفته شیر خشک میدم چون خیلی خس بیحالی داشتم و ضعف >تفسیر جواب ازمایش خون238 بازدید8 پاسخ - برام قرص های
پرانول ۱۰
پوکساید
و آسنترا تجویز کرد
از دیشب درست نخوابیدم تپش قلب ولم نمیکنه یکمم حالت تهوع دارم. توروخدا کسی اگ خورده راهنماییم بکنه ؟؟>خوردن قرصهای آرامبخش و عوارض آنها261 بازدید18 پاسخ - استرسی میشم دستام بی جون میشه
نمیدونم چرا دو روزه اینجوری میشم
نوار قلب دادم دیشب برام دارو نوشتن گفتن اگر باز اینجوری شدی بزن>این نوار قلب نرماله؟248 بازدید8 پاسخ - من دیشب شامی که خوردم مال دو سه شب پیش بود و یکم احساس کردم معده مو اذیت کرد ولی خب من رفلاکس اسید دارم. یکی دو ساعت بعد شام یه نارنگی و قرص فرودین خوردم و خوابیدم و حس میکردم ضربان قلبم یکم کوبنده ست. دقیقا یک ساعت بعد نمیدونم با تپش قلب بیدار شدم یا بلافاصله با بیدار شدنم تپش قلب گرفتم و تا دو سه دیقه نفس عمیق که میکشیدم و حالت سجده میرفتم بهتر میشد و دوباره شروع میشد. به همراهش اسید معده مو تو گلو حس میکردم و معده ام هم یکم میسوخت و ببخشید چندبار باد گلو داشتم.
تپش قلبم عرض نهایتا 5 دیقه خوب شد. ولی میخوام بدونم ممکنه به شلی دریچه هم ربطی داشته باشه؟ من شلی دریچه دارم ولی خفیفه و هر دو سال باید چک بشه که آخرین بار اسفند گذشته بود. دارویی هم بابتش مصرف نمیکنم. >تپش قلب ناگهانی در خواب319 بازدید9 پاسخ - ۳ ماه پیش داشتم خودش خوب شد دوباره الان گرفتم بعضی روزها خوبه بعضی مواقع زیاد به نظر شما مشکل قلبیه ؟ یا علت دیگه ای داره>احساس تپش قلب در قفسه سینه و گلو194 بازدید3 پاسخ
- خانوم دکتر من از امروز صبح تپش قلب دارم ینی هرچند ثانیه احساس میکنم قلبم یکی میکوبه ا
قبلا هم گاهی این مشکلو داشتم حتی یه بار اکو هم انجام دادم خداروشکر مشکلی نبود
ولی این بار نمی دونم چرا خوب نمیشه وقتی ضربانو حس میکنم بیشتر استرس می گیرم دیشب یکم شکلات تلخ خوردم نمی دونم به خاطر اونه یا شاید تیروئیدمه پرکار شده ؟ لطفا راهنماییم کنید>علت تپش قلب ناگهانی382 بازدید25 پاسخ - تپش قلب در بارداری799 بازدید4 پاسخ
- علت تپش قلب بعدازمصرف ایزوکسوپرین و آزمایش تست گلوکز305 بازدید8 پاسخ
- من الان هفته ۳۵ هستم چند روزی هست که یه حالتی بهم دست میده تپش قلب خیلی شدید میگیرم و بدنم گُر میگیره و بلافاصله دست و پاهام بی حس میشه و میفتم و تا حدود یک ربع بیست دقیقه این حالت هست و نوک انگشتامم خیلی میسوزه و درد میکنه روزی تقریبا ۳ بار اینطوری میشم ممنون میشم بفرمایین از چیه.
خیلی اذیت ام >تپش قلب در ماه آخر513 بازدید18 پاسخ - من هفته ۳۵ هستم چند روزی هست که یه حالتی بهم دست میده تپش قلب خیلی شدید میگیرم بدنم گرُ میگیره و بلافاصله دست و پاهام بی حس میشه و میفتم و تا حدود یک ربع بیست دقیقه این حالت هست بعد باز خوب میشم روزی تقریبا ۳ بار اینطوری میشم و نوک انگشتام مدام میسوزه ممنون میشم بفرمایین از چیه. >تپش قلب در ماه آخر123 بازدید1 پاسخ
- بعد الان جدیدا تپش قلب شدید دارم وقتی دراز میکشم اشروع میشه ما در حالت نشسته و ایستاده ندارم !!
بعد تمام بدنم شبا عرق میکنه یا اگر باد بخوره بهم اول دست و پامو سرد میشه بعد شروع میکنم به عرق کردن
میخوام بدونم شمام همچین علائمی دارید علتش چی میتونه باشه !؟
ممکنه پرکاری تیروئید گرفته باشم بعد از زایمان >علت عرق کردن و تپش قلب بعد از زایمان249 بازدید9 پاسخ - تپش قلب در بارداری393 بازدید10 پاسخ
- من یه مشکل اورژانسی برام پیش اومده الان تقریبا ۲ ساعته که هر پنج دیقه یکبار یهویی دچار تنگی نفس و تپش قلب خیلی شدید در حد ۳۰ ثانیه میشم جوری ک از قیافم همسرم میفهمه دوباره اونجوری شدم. حتی در حالت استراحت و درازکش هم اینطوری شدم الان یا در حالت نشسته و تکیه داده به بالش در حال هرکار فرقی نداره اینطوری میشم هی.
حدود چهار ماه پیش هم اینطوری میشدم اما شبها و فقط یکبار اینطوری میشد و از بین میرفت تا فردا شب.
دکترم ارجاع داد ب متخصص قلب و اکو شدم اما گفتن چیزی نیست تو قلبت و بخاطر بارداری طبیعی هست و تقریبا تکرار نمیشد ب اون شدت و هفته ای یکی دوبار شده بود.
اما الان دو ساعته هی چند دیقه یکبار تکرار میشه با توجه به هفته بارداریم که ۳۶ هفته و ۷ روز هستم خطرناک نیست؟ یا علامت مسمومیت بارداری یا زایمان زودرس نیست؟ برم بیمارستان یا عرق بادرنجبویه بخورم که برای تپش قلب خوبه؟
دیابت بارداری یا فشار خون و مشکل خاصی هم ندارم تو بارداریم. فقط کم کاری تیرویید دارم.
دارو هم پریناتال و آهن میخورم>تنگی نفس شدید همراه با تپش قلب474 بازدید15 پاسخ - روزتون بخیر.❤️
پزشک بنده بعلت فشارخون ۱۲.۵ روی ۸ در مطب، آسپرین ۸۰ تجویز کردن
که از دیروز شروع کردم
امروز صبح سردرد و تهوع شدید و گرگرفتگی داشتم
که توی سه ماه بارداریم سابقه نداشته
فشارم در منزل با دستگاه دیجیتال ۱۰.۵ روی ۶.۵ بود
ضربان قلب هم ۱۰۴ ؛ که پیش ازین همیشه حدود ۸۰ بود.
آیا این موارد از عوارض آسپرین هست؟ ادامه بدم به مصرفش؟
من سابقه ناراحتی معده هم داشتم قبل از بارداری.
که فاموتیدین و پنتوپرازول بصورت دوره ای استفاده میکردم
و خداروشکر خوب شده بود.
شهریور ماه هم سابقه سقط بعلت بارداری پوچ داشتم.>عوارض مصرف آسپرین در بارداری455 بازدید24 پاسخ
بچه ها الهه ام دارم میرم بیمارستان گمونم امشب زایمان میکنم
هر کی در توانش بود منو دخترمو دعا کنه
الهی که هر کی منتظر خدا دلشو غرق شادی کنه و هر کسی هم بارداره صحیح و سالم بارش و زمین بذاره
و هر کی بچه داره خدا براش نگه داره
خونه تکونی عید و نکات کاربردی
سلام سلام😍 بیاین از تجربه هاتون واس خونه تکونی بگین
من نیاز دارم یکی هولم بده موتورمو روشن کنه😂
پارسال گفتم کاری نمیکنم شب قبل سال تحویل کل آشپزخونه رو ریختم بیرون تا قبل سال تحویل در حال تمیزکاری بودم😬
اصلا نمدونم چی ب چیه و از کجا شروع کنم و چکار کنم
اگ ایده ای دارین روشی دارین یا هرچی ک ب درد بخوره بگین
بچه ها ی سوال بهم ریختم
شما جای من باشین چیکا میکنین این همه خواهرشوهرم جمع جورشکردم درنبود مادرشوهرم این چیزا حالا برگشته میگه خونه خواهرخودم راحتترم غذام آماده همه چیم آماده
منم پیامش دادم که حالا ک اونجا خوبه همونجام بمون چ کاریه برگردی
خیلی بهم برخورده واقعا عصبی شدم😔
تایپیک مادرشوهر پررو و شعور ندار😵😵😁😁
خانوما شماهام مادرشوهر اتون آنقدر پررو هستن
من مادرشوهرم هر موقع بخوایم با اون جایی بریم میره جلو میشینه،فکر میکنه صندلی جلو باید در اختیار اون باشه
خیلی تو مخمه این اخلاقاش
چجوری باید باهاش برخورد کنم که بفهمه چیزی مال اون نیست و کاری هم اگر میکنم از سر لطفه نه وظیفه
مهمان داری با مریضی و وضعیت بارداریم
سلام دوستان واقعا دلم پره گفتم یکم با شما صحبت کنم
چرا خانواده شوهر انقدر بد هستن؟
من سر بارداری اولم خیلی اذیتم کردن یعنی از اول بارداریم تا آخرش من مهمون داشتم هرهفته یا دوهفته یکبار حرفی هم نمیتونستم بزنم چون بهشون سریع برمیخورد و هزارتا حرف تو فامیل پشتم میزنن
هرهفته باید شام میدادم بهشون درحالی که خانواده خودم میگفتن تو با این وضعیت چطوری میخوای آشپزی کنی و نمیومدن، یعنی من تا روز آخر مهمون داشتم دقیقا شبی که رفتم برای زایمان شام گذاشته بودم جاریم و خواهرشوهرم خونمون بودن بعد منو درد زایمانم گرفته بود حالم خیلی بد بود بخاطر همین سر بارداری دومم اصلا به کسی نگفتم تا ۸ ماهگی و اصلا اذیت نشدم حالا که سومی رو باردارم مادرشوهرم ماه پیش که خونمون بود متوجه شد از حالم که باردارم به شوهرم گفت من فهمیدم فاطمه حامله اس بعد که رفت زنگ زد به کل فامیل گفت ولی حتی به خودم یه زنگ نزد
حالا رفته شهر خودشون و الان زنگ زده به شوهرم که با خاله ات و مادربزرگت داریم میایم خونتون
منم الان سرماخوردگی شدید گرفتم بدن و سرم درد میکنه نمیتونم سر پا وایسم
از اونطرفم اتاق هارو بچه ها ریختن به هم منم بخاطر اینکه نزدیک عیده به هیچی دست نزدم گفتم کم کم جمع میکنم الان نمیتونم دو روزه جمعشون کنم به شوهرم میگم ازشون معذرت بخواه بگو زنم حالش بده بمونن عید بیان میگه من نمیتونم طرف زنگ زده میگه دارم میام بگم نیا ؟
دلم از این میگیره چرا وقتی میفهمن باردارم بدتر میکنن باهام؟مادرشوهرم اونسری دید که بچه ها چقدر شلوغ میکنن اصلا نمیزارن به کارام برسم اون ماه که اینجا بودن دیدن من اصلا وقت نمیکردم بشینم همش یا جارو میکشیدم یا دستمال میکشیدم یا شام و ناهار میزاشتم نمیدونم چیکار کنم واقعا اگه سرما نخورده بودم یکم شرایطم بهتر بود الان واقعا نمیتونم شوهرمم که اصلا هیچی
گریه ام میگیره به حال خودم😔
میشه با دلای پاکتون برا پسرم دعا کنید🌹🌱❤️🍀
پسرم هنوز ۵سالشم نشده ، خیلی کوچیکه بخواد از الان درگیر دکتر و دارو خوردن همیشگی بشه 😔😔😔
الان ازمایشگاهیم اومدیم برا ازمایش تکمیلی
میشه نفری یه صلوات بفرستید که جواب این آزمایشش خوب باشه
دوستان بازم رفتم دکتر بازم همون حرفهای همیشگی...😔
بعد ای وی آف قبلیم پنج شش ماهه دارم رعایت میکنم قند و شکرو حذف کردم و خوابم هم بهتر شده
امروز رفتم پیش ی دکتر جدید مشهد
تا شرایطمو فهمید همون اول گفت جنین اهدایی
بعدش کسونو کرد میگه تخمدان چپت سه چهار تا بیشتر نداره از اینا هم خیلی چیزی در نمیاد
بعدم میگه معلوم نیست دوباره شوهرت عمل بشه نتیجه داشته باشه
گفتم من دو سه ماه دیگه میتونم بیام ک وارد سیکل بشم ، سریع برداشت گفت آخه خودتم مشکل داری معلوم نیست تا اون موقع همین سه چهار تا هم باشه یا نه
از مطبش تا خونه تمام گریه کردم
از این طرف هم وزنمو هم اندازه گرفت ۳۴ کیلو شده بودم
نمیدونم چرا همش کم میشه وزنم با اینکه غذا خوردنم معمولیه
همش با خودم میگم شاید حتی اگه مثه دفعه قبل همون دو سه تا جنین هم تشکیل بشه بازم مثبت نشم با این وضعیتی ک دارم
همش میگم نکنه باید آرزوی دیدن بچه هامونو ب گور ببرم 😭
خیلی میترسم
نمیدونم باید چ کار کنم
دوباره برم تهران همون مرکز قبلی یا برم مشهد پیش ی دکتر دیگه
همش ب خدا میگم چرا کار ما رو ب این بنده هات انداختی؟
ب خدا اکثرشون تاجر شدن
سه چهار ساعت تو مطب نشستم
اول فقط اهدایی ها رو میفرستن داخل
ی جوری هم ناامیدت میکنن ک فقط بری سراغ اهدایی
ای خدا یعنی هیچ راهی برا ماها وجود نداره😭😭
امشب شب نیمه شعبان هست ازتون میخوام بیایید نفری ۱۲ تا صلوات ب نیت
حضرت قائم (ع) بفرستیم،
ان شاءالله خدا ب برکت صلواتایی ک میفرستیم
۱_ظهور آقا امام زمان(عج) رو برسونه
۲_همه ی مریضا رو لباس عافیت بپوشونه
۳_همه ی رفتگانمون رو ببخشه و بیامرزه
۴_عاقبت ب خیرمون کنه
۵_گره از مشکلات همگیمون باز کنه
۶_همه مستاجرا صاحب خونه بشن
۷_همه ی خانمای باردار بارشون رو ب سلامتی زمین بذارن
۸_همه کساییکه چشم انتظارن خدا دامنشون رو سبز کنه
الهی آمین 💚💚💚
🔴🔴چله خونه دار شدن....🏠🏘️🏡
سلام دوستان ، الهی همیشه دلتون شاد و لبتون خندان باشه و حال دلتون عالی باشه🌻
💥چله خونه دار شدن گذاشتم . هر کسی دوست داره میتونه شرکت کنه 💥
چله به این صورت هست که :
به مدت ۴۰ روز ، هر روز ۴۰ مرتبه ، آیه ۲۹ سوره مومنون بخونیم .
💥اونایی که اشتراک اوما ندارن ، میتونند هر روز که خوندن لایک کنند...♥️
مامانهایی که شیر خودتون و به نوزادتون دادید میشه لطفاً جواب بدید
هر بار چقدر شیر میخوره دختر من تو هر وعده نهایت ۱۰ دقیقه شیر میخوره
بعدم تا سه ساعت نمیخوره تا دوباره بخواد شیر بخوره و سینه مو بگیره یه عالمه گریه میکنه انگار دوس نداره 😭😭😭
حالا زردی گرفته رو ۱۱/۵ هست
چجوری مرتب شیر بدم وقتی بچه نمیخوره
اگه راه حلی دارید بگید ممنون میشم
زور زدن نوزاد بعد از خوردن شیر
مامانا پسر من بعد خوردن شیر گاها زور میزنه و این پیچش سه ساعتم زمان میبره ولی گاها اینجور نیست، شیر خشک نان یک بهش میدم. فردا میخوام ببرمش دکتر ولی امروز خیلی اذیت شده، سرماخوردگی هم داره. ممنون میشم علت زور زدن رو بگید و راه حلش هم بگید چکار کنم تا فردا کمتر اذیت بشه ممنونم از همگی.
خانما بیاین یکم حرف بزنیم خیلیی اعصابم خرابه
من از اول تا به الان که 10هفتم نمیخواستم هیچ کس از بارداریم خبر دار بشه اصلا دوست نداشتم با خواهر شوهرم و مادر شوهرم توی یه حیاطیم اصلا فکر میکردم خبر ندارن ولی امروز جوری خواهر شوهرم به روم آورد خودمم هنگ کرده تازه بهم میگه بچت دختره؟ اصلا جا خوردم الان خیلیی ناراحتم
برنده قرعه کشی شهر اشپزخانه شدم
هدیه اش:
۵۰میلیون هدیه
بلیت سفر امام رضا
و سرخکن رایان
ولی اعتمادش سخته
چون به ما گفتن باید ۷میلیون واریز کنی برا مالیات
میترسم ۷میلیون پرداخت کنم ک کلاه بردار بشن
زنگ زدیم به پشتیبانی شهر اشپزخانه، گفت حقیقت داره جایزه هاش همینن
اگه ب شما زنگ زدن و شمارهکارت دادن یعنی شما برنده شدید
و اون ۵۰میلیون رو باید بیای فروشگاه جنس بخری با ۷۰درصد تخفیف، ۳۰درصد دیگش شما پول بدید
بنظرتون کلاهبردار نیست؟؟؟؟
سلام دوستان کسی هست واکسن نزده باشه ؟؟
سلام بچه ها این داستانای جدید درمورد واکسن و ارتباطش با اوتیسم چیه ؟؟
پیج بابایی توی اینستا رو دیدید که همش از عوارض واکسن میگه یا یه پیج دیگه هم هست سام اورگانیک
کسی توی اطافیانتون دیدید واکسن نزده باشه؟؟
منکه واکسن دوماهگی پسرمو زدم همون قدیمیا رو فقط اجازه دادم بزنن روتاویروس و پنوموکوک رو نذاشتم
خودمم تو دوران کرونا واکسنشو نزدم از عوارضش میترسیدم حالا برای واکسن بچه ها هم مردد شدم هم از زدنش میترسم هم نزدنش
دوقلوها و چندقلوه پیام بدن
دوقلوها و چند قلوها پیام بدن
تولد یک سالگی پسر عجول من
چهارشنبه بود . تو گرگ و میش غروب آسه آسه قدم برمیداشتم . الکی نبود که بار شیشه داشتم. هفت ماه تو شکمم بغلت کرده بودم . کل شهر بوی شکلات میداد و دستای من بوی پرتقال . پرتقال به دست رفتم خونه . خونه که چه عرض کنم انباری خاطرات جمع شده که قرار بود کوچ کنه به شهر مادری. زنگ زدم به اولین نفر زندگیم اونکه این روزها صداش میکنی((بابایی)).گفتم قراره سه روز بارون رو از پشت شیشه های بیمارستان تماشا کنم که خیالمون راحت بشه سلامتی . هنوز هیچی نخریده بودیم برات قرار بود دوماه دیگه بیای خونمون . یه ساک معمولی بستم و کتاب جودی ابوت رو توش جا دادم.لباس آبی گل گلیم رو پوشیدم و ساندویچ کوکو سبزی رو تو دهنم مچاله کردم . بارون شهر رو بغل کرده بود و ما رفتیم سرخوش و شاد . رسیدیم بیمارستان . لباس بیمارستان رو که پوشیدم .بابات خندید گفت چه بانمک شدی وایسا ازت عکس بگیرم . یک ... دو ... سه... و من دم در یکی از اتاقای بیمارستان ثبت شدم . کارها که انجام شد وقتی داشتم از راهرو رد میشدم صدای شیون زنی با رعد و برق ترس به جونم انداخت . خودش رو میزد و به هرکسی که رد میشد چنگ مینداخت میگفت پسرم رفت پسرم مرد پسرم نیست و همه ی این ها رو با زبان محلی لالایی میکرد. نمیدونم هوا سرد تر شده بود یا روح من طوفان زده شده بود . گفتند رو ویلچر بشینم تا ببرنم بخش مورد نظر . گفتم خودم میتونم برم گفتند قانونه و من فکر کردم چه قانون مسخره ای. رفتم زایشگاه . همه چی عجیب بود اتاقاش نشون از درد و تولد میداد . دوست داشتم همه چی رو خوب نگاه کنم انگار فرصت کم بود . تخت ها ی کنار هم ، پرستارا ، اتاق ایزوله و.....
زن هایی که برای مادر شدن بستری بودن و بچه هایی که برای اومدن بیقرار .
صدای جیغ های گوشخراش ، بوی الکل و بتادین و خون و آمپول . صدای قلب های جنین زیر دستگاه ان اس تی همه مثل کتاب ها بود مثل رمان ها اما با این تفاوت که واقعی بود . جالب این بود من نمیترسیدم من به وجد اومده بودم . پر از شور بودم و هنوز نمیدونم چرا....
صدای قلب تو هم پیچید تو اتاق (بوم ...بوم ....بوم..) اما من حواسم پی زنی بود که داشت با درد یه وجود رو خلق میکرد . پرستار اومد کنارم وقتی ضربان قلبت رو دید گفت این که همه چیش عالیه .ده از ده. من خندیدم و پرستار رفت پنج دقیقه نشد که صدای قلبت ضعیف شد .
به پرستار گفتم ضربان پایین اومده . چک کرد . انگار خیلی پایین بود . همه سمت تخت من دویدن . دستگاه اکسیژن بهم وصل کردن . من میگفتم من حالم خوبه اما کسی انگار منو نمیدید گفتند باید بچه رو در بیاریم . گفتم میخوام برم بیمارستان دیگه گفتند وقت نیست ضربان خیلی پایینه . گفتم پس به همسرم اطلاع بدید . گریه نکردم . نترسیدم . فقط یادمه میلرزیدم . کل وجودم میلرزید . دوباره سوار ویلچر شدم با خودم گفتم چه قانون خوبی . بردنم اتاق عمل اگه اشتباه نکنم همه جا سبز بود . یه تخت باریک . نور های کم . رو تخت جا گرفتم . بی حسی زدن به کمرم . کل بدنم گرم شد و من دیگه خودم رو حس نکردم .
روبه روم چراغ بود چراغی که میتونستم از توش لحظه ی تولدت رو ببینم . تو آینه کاری اون چراغ ها من دیدم . من در سن ۲۷سالگی در تاریخ ۱۴۰۲/۱۱/۲۵ ساعت ۱۱:۲۵دقیقه ی شب دیدم که تو از وجود خودم بیرون اومدی .تو گریه کردی و من لبخند زدم . اینجا اولین جایی بود که تو گریه کردی و من خندیدم . اوردنت بالا که تماشات کنم . وقتی نگاهت کردم چشمات بسته بود لبات سرخ سرخ بود و دستات دو طرف صورتت رو بغل کرده بود . پسرکم اون لحظه ای که دیندار ها جشن تولد امام سجاد رو جشن میگرفتند اون لحظه که عاشق ها بهم خرس و شکلات کادو میدادن اون لحظه که کل جهان غرق در شادی و عشق بود تو
تو لحظه ی بوسیدن ها و عشق ورزیدن ها اومدی .
و این تازه شروع ماجرای ما بود.....
افزایش اسپرم چه چیزی خوبه
سلام عزیزان کسانی ک بار دار نمیشدن و مشکل از کم بود اسپرم بوده
لطف کنید بگید چی خوردن همسرشون ک باردار شدن من ۳ساله تو اقدامم
عدد بتا روز ۱۳ انتقال
سلام دکتر عزیز و دوستای گلم
کسانی که انتقال جنین داشتن و مثبت شده میتونید بگین عدد بتا روز ۱۳ انتقال و وقت آزمایش چند بوده؟
من روز ۱۳ هفتصد بود دکتر گفت تکرار کن بعد ۴۸ ساعت
بنظرتون اوکیه؟
شیطنت بچه یکسال و ۱۱ماهه
سلام مامانا
دختر من یکسال و ۱۱ماه داره،ماشالله خیلی کنجکاوی میکنه تمام اسباب بازیهاشو براش میارم کلی باهاش بازی میکنم ولی به محض اینکه برم سراغ کارهای خونه شروع میکنه شیطنت کردن،مثلا از تخت خودش یا ما میگیره بالا
یا مثلا میره سراغ کابینتها و همه چیز میریزه بیرون واقعا کم آوردم دیگه.حتی جرات ندارم یه حمام یا یه سرویس برم از دستش مگر خواب باشه یا شوهرم خونه باشه که کنارش باشه
خواستم بدونم بچه های شما هم تو این سن اینقدر کنجکاو بودن؟
چه سنی این کنجکاوی تموم میشه 🥺
خرید برنج خوش عطر
بچه های شمال و جنوب برا خرید برنج خوب از هر دو منطقه فروشنده باانصاف سراغ دارین؟برنجی میخام عطر وطعم خوب داشته باشه