- چند وقته کمرم خیلی درد میکنه و ترشح قهوه ای خیلی خیلی کم گاهی اوقات داشتم
دو روز تقریبا خیلی خیلی شدید شده و مثل روزهای آخر پریودی و همراه درد پریودی هم هست مخصوصا زیر دلم خیلی درد میکنه
به دلیل شغل همسرم و نبود امکانات و دو بچه و شهر غریب منتظر شدم مرخصی بدن بهشون و بیام برم دکتر یک هفته است آمدم ولی متاسفانه فقط منتظر نوبت دکتر و سونو و... بودم امروز نوبت سونو داشتم توی مسیر منشی تماس گرفتن که برقها رفته و دکتر همه مریض ها رو کنسل کردن جاهای دیگه هم نوبت نداشتن و موند تا شنبه
دکتر خودمم آخر هفته نیستن و میرن شهر دیگه
رفتم یه دکتر دیگه شرایطم گفتن ایشون گفتن باید سونو اولیه گرفته بشه تا مشخص بشه دقیق چند هفته هستید و مشکلتون چی هست و... فقط سونو و آزمایش اولیه نوشتن و قرص فولیک اسید و ویتامین د ۳ نوشتن حتی خودم بهشون گفتم نیازی به قرص آمپول یا شیاف ندارم با این شدت ترشح گفتن نه اول باید سونو گرفته بشه و...
قبل بارداری هم به دلیل نازک شدن دیواره رحم قرص میخوردم امکانش هست به این دلیل نازک بودن اول سونو میخواستن بهشون گفتم عکس گرفتم از نواربهداشتی گفتن نیازی نیست دیگه منم نشون ندادم
ولی واقعا نگرانم هیچ کدوم از دو بارداری قبل این جور نبودم هیچ مشکلی نداشتم جز اینکه آخر بارداری اولم سابقه پاره شدن کیسه و بارداری دومم سوراخ شدن کیسه داشتم
دوستان اومایی گفتن خودت شیاف مقعدی بزار منم گرفتم یه دونه گذاشتم کافیه خانم دکتر یا یکی دیگه هم بزارم؟>ترشح قهوه ای شدید در بارداری مانند روزهای آخر پریودی همراه درد شدید پریودی560 بازدید132 پاسخ - سابقه تنبلی تخمدان دارم با وجود تنبلی تخمدان باردار شدم
من سه روز ترشح قهوای داشتم امروز رفتم دکتر گفت ساک حاملگی پایین اومده و جای مناسبی نیس برو دوهفته دیگه بیا احتمال سقط هم وجود داره 😭
قلبش هم تشکیل نشده
خونمون طبقه دومه حدودا بیستا پله میخوره
کسی بوده شرایطش مثله من بوده باشه یکم راهنماییم کنید خیلی ناراحتم و استرس دارم چیکار کنم ؟!
تورو خدا اگه کسی هست بگه شاید یکم امید بگیرم دکتر اوما بی زحمت یکم راهنماییم کنید >ترشح قهوه ای و ساک حاملگی پایین387 بازدید11 پاسخ - تو گوگل سرچ کردم نوشته بود علت سقط جنینه😭>ترشح قهوه ای ۳ماه اول بارداری396 بازدید46 پاسخ
- من ۱۰بهمن سزارین داشتم ماه پیش ۴تا۸فروردین ترشحات قهوه ای یا ترشح با رگه خون داشتم پرسیدم گفتین برا سزارین هست چون خیلی وقت بود خونریزی بعد عملم تموم شده بود .گفتین تا۶۰ روز مربوط به سزارینه.
حالا این ماه هم از شنبه تاالان ۵روزه بازم ترشح قهوه ای یا ترشح با رگه خونی دارم اینم مربوط به سزارین هست؟یاباید پریود درتظر بگیرم؟ یا برا عفونتی چیزی هست؟>ترشحات قهوه ای سه ماه و نیم بعد سزارین205 بازدید2 پاسخ - عکس میفرستم از گوش دخترم ترشح اینجوری خارج میشه البته از بدو تولد ترشح گوشش همین رنگ بوده بنظرتون علتش چیه
چند جا ک نشون دکتر دادم گفتن واکس گوشه و ...>ترشح قهوه ای از گوش495 بازدید18 پاسخ - من هفته ۲۲ بارداری هستم و از دیروز ترشح قهوه ای دارم
خیلییییی نگرانم چون سال ۹۹ توی همین هفته سقط داشتم کیسه ابم سوراخ بود
خواهش میکنم راهنمایی کنید >ترشح قهوه ای در هفته ۲۲527 بازدید12 پاسخ - من با وجود اینکه از هفته ششم دوفاستون میخورم امروز ترشح قهوه ای دارم چیکار کنم؟سونو هم هنوز نرفتم>ترشح قهوهای در هفته هشتم251 بازدید17 پاسخ
- من از دیشب چندباری لکه قهوه ای دیدم،تخمدان راستم هم درد خفیفی داره(این دردُ همیشه موقع پریود داشتم،از روزی هم ک فهمیدم باردارم دارم)
چندروزپیش سونو شکمی شدم فقط ساک بود،کیسه زرده و جنین نبود
روز یکشنبه نوبت دکتر دارم،تا اونروز چیکارکنم؟
خیلی نگرانم،ممنون میشم راهنماییم کنین🥺>لکه بینی در هفته ششم بارداری768 بازدید30 پاسخ - دکترجان چهارروز از کورتاژشدم از روز دوم خونریزیم قطع شده فقط ترشح کم قهوه ای روشن دارم
زیر شکمم ورم کرده وسفت شده و یکم درد دارم میخواستم ببینم این ورم طبیعی؟؟؟واینک خونریزی هم ندارم طبیعی؟؟>ورم زیر شکم بعد از کورتاژ326 بازدید13 پاسخ - میخواستم بدونم تا چند روز ترشح قهوه ای داشتن میتونه از علائم لانه گزینی باشه
من الان ۳ روز که ترشحات قهوه ای دارم امروز ی لک خونی هم بود که دوباره قطع شده
اقدام به بارداری هم هستم و طی دوسال گذشته قبل از پریود ترشح نداشتم فردا روز موعدم هست و ۳ روز که ترشح قهوه ای دارم
اینم بگم که ۳ سال پیش برای پسرمم ۱۰ روز قبل از پریودی فقط اقدام داشتم و باردار شدم >ترشح قهوه ای چند روزه363 بازدید12 پاسخ - خیلی عذر میخوام من بعد از رابطه ترشح صورتی مایل ب قهوهای دیدم و حین رابطه سوزش و درد هم داشتم
کیست نابوتین سرویکس هم دارم
و چهار روز دیگه موعدمه امشب دلدرد پریود هم داشتم من توی روزای تخمک گذاری اقدام کردم و خیلی سمت چپ شکمم درد میکنه
میخواستم بدونم برای چی اینجوری شدم ببخشید عکس هم میزارم بببنید بازم عذر میخوام🙏🌹>ترشح صورتی بعد از رابطه7,706 بازدید20 پاسخ - خیلی عذر میخوام من بعد از رابطه ترشح صورتی مایل ب قهوهای دیدم و حین رابطه سوزش و درد هم داشتم
کیست نابوتین سرویکس هم دارم
و چهار روز دیگه موعدمه امشب دلدرد پریود هم داشتم من توی روزای تخمک گذاری اقدام کردم و خیلی سمت چپ شکمم درد میکنه
میخواستم بدونم برای چی اینجوری شدم ببخشید عکس هم میزارم بببنید بازم عذر میخوام🙏🌹>ترشح صورتی بعد از رابطه7,706 بازدید20 پاسخ - لک بینی در هفته 13400 بازدید2 پاسخ
- سلام خانوما ممنون میشم راهنمایی کنید478 بازدید9 پاسخ
- ترشح قهوه ای هماتوم515 بازدید7 پاسخ
- ترشح قهوه ای بدون درد علائم زایمانه؟
من دیشب دیدم ،الان بیشتر شده.
چ کنم؟>ترشح قهوه ای بدون درد علائم زایمانه؟492 بازدید18 پاسخ
من تواقدامم والان تقریبا ۹ماهی میشه ک این سری پریودم ۱۰روزشد والان روز ۱۷دوره هستم دوباره ترشحی دارم ک قهوه ای هست ویه رگه خون خیلی کم هم داشت ،میشه راهنمایی کنید ازچی میتونه باشه؟😔>دیدن ترشحی ک قهوه ای و یه رگ خیلی ظریف قرمز438 بازدید7 پاسخ- ترشح قهوه ای و ترشح زرد714 بازدید9 پاسخ
- ترشحات قهوه ای در هفته دوازدهم1,140 بازدید3 پاسخ
- ببخشید بخاطر عکس
چی میتونه باشه>لکه بنی قهوه ای(عکس گذاشتم)620 بازدید6 پاسخ
نفرت پراکنی ودروغ علیه ایران
سلام باتشکر اززحمات شما در شرایط جنگ واضطراری وظیفه ی همگی علی الخصوص شما بزرگواران دفاع از سلامت روان بارداران ومادران عزیزهست
وقتی کسی با افتخار تهمت میزند ودروغ میبافد علیه نهاد رسمی کشور
واطلاعات نادرست غلط ودروغ در تا یپکی مناشر میکند نباید برخورد صورت بگیر
تهمتهای زده
۱- ایران دنبال سلاح هسته ای هست
۲-ایران همیشه خلاف قوانین عمل کرده
۳-دم اسرائیل گرم که به ایران حمله کرده
اینا اگه مصداق بازی در جبهه دشمن نیست پس چیست؟ عکس ضمیمه میشود
مامان ها و خانوم های شاغل لطفا بیایید اینجا🥰
سلام بیایید اینجا از نحوه مدیریت شغل و خانه و همسر وبچه
و همچنین ایده های پولساز برای خانومایی که دوست دارن شغل خودشون رو داشته باشن بهم دیگه بدیم
از رازهای موفقیت تا تلاشهایی که به نتیجه نرسیدن بگیم
اینجا تاپیک خانومای مستقل باشه🥰♥️چطور مستقل باشیم ، چطور پولساز باشیم
خدایااین چه مصیبتی بود😭😭😭
خانوماخواهرم۱۰ساله چشم انتظاربچه بود خداخواست بعده ۱۰سال باردارشد امروزساعت۴قراربودسزارین بشه شب خورده زمین بچه هاش توشکمش مردن
دارم دق میکنم این چه بلایی بودخدااااا😭😭😭😭😭
بچه دار شدن یا نشدن!!!؟؟؟
خانوما اگر ۳۳ ساله بودید و بچه نداشتید در حالی که تا چند ماه پیش فصد بچه دار شدن داشتید ولی الان با شرایط جدید مملکت مردد نمی شدید؟
من سر دو راهی گیر کردم از طرفی دوست دارم بچه دار بشم ولی میترسم جنگ دوباره شروع بشه نگران آینده اون بچه ام
شما بودید چی کار می کردید؟
خانوما شام چی گذاشتید 🍗🌭🌮
بگین ایده بگیریم من خودم میخام ماکارونی بزارم
به نظرتون جدا شم ؟
سلام
من ۷ ساله ازدواج کردم
یه دختر دارم
۲ سال تو طلاق عاطفی هستیم
خسته ام از این ظاهر خوب و درون داغون
پول دارم .شاغلم
ولی تنها مشکلم اینه این مدت هر چی کار کردم به اقساط خونه ای دادم که الان نه به نام برادرشوهرمه (بنا به دلایلی اینجور توافق کردیم .اونموقع ها خوش بودیم)
موندم اگر تصمیم بگیرم جدا شم چطور حقمو بگیرم
مهریه و ... که بماند
مامانا تربیت پسر سخته؟😑 مامانای پسردار بیاین دورهم باشیم😘😍
مامانا اینکه میگن تربیت پسر سخت تر از دختر هست درسته؟
میشه از تجربه هاتون بگین چجوری باید تربیتش کرد ک ب انحراف و راه بد کشیده نشه؟
چه روشی برای تربیت پسرتون دارید؟
با باباش صمیمی باشه خوبه بنظرتون؟ یا یه کوچولو حساب ببره😑😑
خیلی ناامیدم و حالمبده
میشه ی چی بگین حالمخوب بشه🥺🥺🙏🏽
نظرتون در مورد بچه سووم چیه
وای مامانا من دوماهه پریود نشدم بعد امروز از ترس بیبی چک زدم ی خط خیلی کمرنگ افتاد خیلی میترسم چیکار کنم 😭😭😭😭😭
قرائت فاتحه برای مادربزرگ بانو جون🖤
سلام خانوما روزتون بخیر
مادربزرگ بانو جون به رحمت خدا رفتن ، لطفا هرکسی در توانش هست فاتحه ای برای مادربزرگش بخونه❤️
ممنون ازتون
شاید اینطوری دل بانو جون هم کمی آروم بگیره 🫂
خدابیامرزدش روحش شاد🖤
بلخره تموم شد چشم انتظاری🥲❤️
سلام مامانا منم بلخره زایمان کردم و غرغرهام تموم شد😅😅😅😅
راحت شدم پسرمم تاریخش لاکچری شد ۴/۴/۴😁😁😁😁❤️
ایشالله همه چشم انتظارا زودی مامان بشن❤️❤️
اقدامی ها بیایین باهم باشیم انشاالله تا بارداری
سلام خانما بیایین باهم باشیم من یه پسر 4ساله دارم خیلی تنهاست همش میخاد بره خونه همسن سال هاش🥲 من کیست و تنبلی تخمدانم دارم فعلا دارم با طب سنتی ببینم درمان میشه یا نه 😔اگه اقدامین بیایین باهم حرف بزنیم و نکات یا باید نباید های قبل بارداری یا طب سنتی چندر جوابه بنظرتون
کدوم رنگ این کوله ها قشنگه؟
سلام میشه لطفا نظر بدید قهوه ای قشنگه یا سفید؟
سلام بچه ها بیایید حرف بزنیم دلم گرفته
سلام. بچه ها یجوری دلم گرفته ها. چرا روزگار هیچ وخت بر وفق مراد پیش نمیره. چرا همیشه یه جای کار میلنگه. چرا وقتی یه چیزی برویق مرادته یه مشکل دبگه هست.
18 سالم بود یکی پیدا شد عاشق شدم من. اونم عاشقم شد به گفته خودش.
اومد خواستگاریم چون سربازی نداشت بابام قبول نکرد. گف برو سربازی بیا یک درصد احتمال داره دخترمو بهت بدم..اگه بری سربازی.
عشقم رفت سربازی من دوسال تمام نشستم به پاش. هرخواستگار پروپاقرصی که داشتم. پولدار. سرگرد..مهندس. فامیل. پسرعمه. پسردایی. همسایه. همشو بخاطرش رد کردم.
پدر من کارمند بانک. دوطبقه داشتیم ماشبن داشتیم یه اپارتمان اضافه داشتیم برادرم توش زندگی میکرد. جمعا سه تا بچه بودیم. داداشم. من. خواهرم.
عشقم هیچی نداشت. بیکار بود. پول نداشت. من لیسانس روان شناسی میخوندم. اون دیپلم بود. من پدرم کارمند بود. اون پدرش فرش میبافت. ما سه تا خونه داشتیم اون پدرش یدونه خونه 80 متری داشت.. من سه تا بچه بودیم اونا 8تا بچه بودن.
من مامانم جوون بود اون مادرش پیر بود. من پدرم زندگی خوبی داشتیم اون پدرش هرچی فرش میبافت خرج جهاز 6 تا دختراش کزده بود. من بابام پشت برادرم بود اون پدرش هیچی نداشت به پسراش کمک کنه.
با همه اینا من قبول کزدم. گفتم دوسش دارم دوسم دارم میسازیم همه چیو باهم.
من کار میکنم شوهرم کار میکنه. همه چی که پول نیس. باهم میسازیم
از سریازی برگشت یا هزارتا زور و مکافات و دعوا حرف و حدیث مشاور رفتن بلاخره پدرم موافقت کرد.. بابام گف دخترم تو لوسی. تو حساسی. تو شکننده ایی. من تورو لای لحاف بزرگ کردم تو صبر مشکلات نداری. گفتم بابا دوسش دارم.
کتک خوردم از بابام. حرف شنیدم. دلم شکست از پدرم. ولی از پا درنیومدم. اخرش راضی شد. عقد کردیم قرار شد یک سال نامزد بمونیم. 98 عقد کردیم.
خانواده خوبی بودن مادرشوهرم خوب بود. ادام های ساده ایی بودن. با یکی از خواهرشوهرمام مشکل داشتم. طلا میخریدم زهرمار میکرد.خنچه میاوردن دعوا راه مینداخت. اما یکبار تو روشون واینستادم. همیشه لبخند زدم بزرگواری مردم فراموش کردم. یبار که بوجوری دعوا راه انداخت بازم من چیزی نگفتم. پدر شوهرم نگا کرد به من دید هیچی نمیگم. نگا کرد به دخترش دید دهنشو باز کزده همه چی بار من میکنه. منم تو دلم داشتم خون گریه میکردم. ولی به روم نمیاوردم. پدر شوهرم دید من هیچی نمیگم. دست دخترشو گرفت بیرونش کرد. گف برد خونه شوهرت یکبار دیگه به عروس من هیچی نگو.
دیگه این شد هیچ کس به خودش اجاره نداد به من بی احترامی کنه.
هرماه حقوق شوهرمو ففط میدادم طلا. میدیدم که آینده من سخته. باید جمع کنم.
نامزدی ما تونستیم یه دست سرویس یزرگ. 8 تا النگو. 4 تا انگشتر و یکم سکه جمع کنم. به جای لباس و خرت پرت فقط دادم طلا.
پدر شوهرم بفکر خونه بود برای من. قرار بود اگه نتسویم جایی اجاره کنیم خودش بره اجاره خونه خودشو بده ما بشینیم. خب منم نمتونسم اونو اجاره نشین کنم. مثل پدر خودم بود. چون من از اونا بالاتر بودم همیشه احترام منو داشت. منم کم نمیزاشتم براش. دستش پول اومد. خواست یدونه دو طبقه بخره. از پول خونه 10 میلیون کم داشت. هیچ کدوم از دامادش ندادن. پشر بزرگشم نداد. شوهر منم نداشت. بهش یواشکی گفتم بابا من میدم. دستنبد سرویسمو فروختم دادم بهش. گف روسفید بشی بابا.
بعد دو ماه بجای اون دستبند پول گرم طلامو دادم یکمم شوهرم گزاشت روش یه تکپوش بزرگ خریدم باز.
4 فروردین 99 تالار گرفتیم. بهمن 98 کرونا اومد.
تالار من لفو شد. منی که دختر لوس لوسی. حساس. شکننده. ارزوی لباس عروس اتلیه. برا اون روز کلی رقص با شوهرم. پدرم. مادرم پدرشوهرم تمرین که برقصم. کلی ایده. لغو شد تالار.
پدر من حساس تر از من.کلی ترس از کرونا. هی گف دخترم ماسک بزن. نامزدی بازی نکن. بیرون نرو مریض میشید
بیایید یه خونه باشید. یا اینجا یا خونه پدرشوهرت باشین کنار هم باشین ولی بیرون نرید. گفتم بابا چشم نگران نباش.با اینکه بابام با این وصلت راضی نبود اما بعد نامزدی یبار نگف نامزدت فلانه. بهمانه. همیشه احترامشو داشت. کمکش میکرد. پول میداد. ماشینشو میداد میرفتیم بیرون. مثل یچه خودش شوهر منم دوست داشت. خلاصه شد فروردین. بابام گف بیا فعلا بریم خونتو اماده کنیم بچینیم بعد ببینیم چی میشه. قرار شو خونمو بچینیم شاید تصمیم گرفتیم بدون عروسی برم خونم. بابام هی میگف من مردم تو میمینونی. بیا برو خونت بزار خیالم راحت شه. میگفتم ن بابا من عروسی میخوام. من بدون عروسی نمیرم. صبر میکنم کرونا تموم شه.
12 فروردین شد. پدرم زنگ زد به پدرشوهرم
گف 13 بیایین خونه ما. بابام رفت گوشت خرید مرغ خرید.هویج خرید 9 کیلیو. ابشو بگیره. بستنی خرید. گف پدرشوهرم دخترم دعوت کردم باید ابردداری کنم. صبح خونه ما بودیم. شب قرار بود بریم منو نامزدم خونه نامزدم. به من گف دخترم نرو. من یه جوریم. دلم یجوری هست. دلم گرفته امروز نرید. گفتم بابا بیا باهم یدونه فیلم. نگا کنیم دوساعت دیگه میرم زود میام شب اینجا.
بعد فیلم پاشدم رفتم. شب بعد شام برگشتم. دیدم بابام نیس. مامانمم ناراحته. گفتم چیشده
گف معدش سرنماز گرفت. داداش برده دکتر. بردن دکتر دیدن قلبش گرفته. با پای خودش رفت دکتر بیمارستان. ولی دیگه برنگشت. تا نوار قلب بگیرن دکترا بفهمنن قلبشه نه معدش بابام تو سن 49 سالگی تموم میکنه.
داداش میاد خونه خام تو سر من میشه. میبینم بابام نیس.
تنها کسی که با خنده هاش میخندیم نیس دیگه. مگه باورم میشد. مگه میتونستم هضم کنم. یه روز گریه میکردم. یه روز میخندیم. یه روز از. غضه دق میکردم یه روز عین خیالم نبود. در کل حال خودم نبودم
همه بابامو میشناختن. معروف بود به بزرگترین خیر محله. دست هر کس آشنا نا آشنا پیر جوون دست همه رو گرفته بود. یعنی جوری با همه میگفت میخندید ختده به لب میاورد هیچ کس باورش نمیشد بایام مرده چه برسه به ما.
خلاصه بعدش مادرم گیر داد برید خونتون باز یه اتفاقی می افته یکی میمیره شما میونید. گفتم مامان ول کن. سال بابا هنوز تموم نشده. 3 ماه بابا رفته من چجوری برم خونم. چجوری جهازمو باز کنم.گفتم بزار سال تموم شه عروسی بگیرم. گفتن نه که نه.
اونقدری اذیت شدم اخرش قبول کزدم.
چون خواهر 9 سال کوچکیتر از خودم داشتم و مادرم تنها شد برادرم گف بیایین طبقه پایین مامان زندگی کنید. ماهم. قبول کردیم. اومدم پیش مادرم.بدون عروسی. لباس عروس پوشیدم رفتم اتلیه با 6 تا خواهرشوهرام جمع شدیم یه ساعت رقصیدن. مامانم یهدطرف نشسته با غم و غضه با بغض. انگار واجب بود تو این شرایط. چقور گفتم صبر کنیم.
خلاصه انگار عروسی زن 90 ساله بود. رفتم خونم.
شوهرم شرکت کار میکرد. یکم پول حدود 27 میلیون رسید بهم از بابام با فروش ماشینش.
من سه تا النگو خریدم باز. یکم ازطلاهامو فروختم ماشین خریدیم. حدودا 10 میلیون من از بابام باز پول رسید گزاشتم. 90از پول طلاهام. یدونه تیبا خریدیم. شوهرم کرد به نام من.
بغد چند ماه. شوهرم گف من نمتونم شرکت کار کنم میخوام مغازه باز کنم.
گفتم چشم. سرمایه نداشت که.
تموم طلاهامو هرچی که داشتم فروختم حتی ماشینم. همشو. حتی طلاهای که بابام داده بود کادو. از همشون گذشتم. با گریه با دلشستگی. با تموم خاطراتی که داشتم. فروختم دادم بهش. حامله هم بودم. یه 300 مسلیونی شد. یه مغازه سیسمونی باز کردیم.
حامله بودم. شوهرم خجالتی بود برعکس من که رو داشتم زیاد. همه کاراشو من کردم. از سفارش بگیر تا با تولیدی ها حرف زدن.
عاشق شوهرم بودم.
تمام این مدت دعواها هم داشتیم. زیادم داشتیم.. همیشه اولویت اخر من بودم. همیشه کسی که اصرار میکرد با خونمون من بودم. همیشه کسی که احترام نگه میداشت من بودم.
همیشه تموم این مدت گریه هاکه کردم من. قلبی که همیشه هزار تیکخ شد. رفتیم بیرون خواهرشم بود. مادذشم بود. با خواهرش دست یه دست راه میرفت من میموندم عقب. میگف دوستت دارم اما من چرا پس همیشه گریه میکردم. میگف عاشقتم اما من چرا همیشه انگار یه چیزی کم دارم.
نمیدونم چی به چیه. زندگی چیه. خوشی چیه. گریه همیشه باهام هست
سیسمونی رو رفته رفته رونق دادیم شد یه سیسمونی بزرگ. اسشمو بگم شاید بشناسید تو انستا پیج داریم.
اما الان که دیگه طلا ندارم پول ندارم ماشین ندارم. شدم ادم بده داستان من. سه دختر سه ساله دارم.
شوهرم خوبه. چشم دل پاکه. همیشه کنارمه. اما چجوری همیشه من باید بگم که فلان چیزو بخر. فلان کارو بکن. فلان جا باید بریم. به فلان کس باید زنگ بزنی.
فروشمون اونقدر خوب بود که برادررم اومد با شوهرم شریک شد مغازه رو ارتقا دادیم به فروشگاه سیسمونی.
مشهد رفتم مادرشم بردم هرکجا رفتم اونارو هم بردم گفتم پیرن گناه دارن.
اما یبار شوهرم نفهمید بابا بخاطر تو دارم همچین کارایی میکنم.
الان بدون اجاره دادن باز خونه مادرم میشینم. دیگه هیچ طلایی ندارم. درسم لیسانس گرفتم دیگه شوهرم گف فعلا صبر کن نخون دستم خالیه.
گفتم برم سرکار اجازه نداد.
شوهرم تنها خوبی که داره دست دل بازه. هرجی حقوق برمیداره مثال 25 میلیون همشو جیرینگی میزنه کارت من. من مدیریت میکنم. میگه مدیریت تو بهتر از منه.
خوش خنده هست. چشم دل پاکه. مادرم یجوری ازش راضیه انگار منم عروسم نامزدم پسر مامانم.
ولی من چی کم دارم پس. چرا اشکم دم مشقمه.
چرا فک. میکنم اولویت اول. اول خانواه خودشه بعد من.
دیگه از گفتن خسته شدم. از گریه خسته شدم. از زندگی خستم.
در مورد خانوده خودم. مامامم پسر دوست شدید عروس دوست شدید. دخترم ماله غریبه. دختر کیلیویی چنده. از حقوق بابام فقط خرج عروس پسر میشه. به منم رسیدنی میگه اینجا نشستید دیگه.
ببخشید دلم گرفته بود
رئالیتی شو : عشق ابدی_عشق ابدی🙄😂
کیا اینجا عشق ابدی رو دنبال میکنن؟
نظرتون در مورد کل این برنامه و شرکت کننده هاش چیه؟
پدرشوهرم فوت کرد رفت😭😭😢😔🙏🏻
لطفا اگه براتون مقدرو ه برای روحش صلواتی بفرستین😭😢😔😔 اینقدر که خوب بود اینقدر مهربون بود ازاین بیشتر دلم میگیره و گریم میگیره
دعا برای دوست اومایی که بستری شده💔🥺🤲🏻
سلام بچها بیاید برا دوست اومایی مون ساناز جون دعا کنیم دخترشو سلامت بغل بگیره تست امنیو شور مثبت شده الان ۲۸هفته هست میگن باید تا ۳۴ هفته بشه بستری باشی خیلی ناراحت و بی قراره🥺🥺🥺💔
دخترم از خونمون متنفره چکارش کنم😭😭
سلام خانم دکتر عزیز و مامانای گل شبتون بخیر الان که دارم تایپ میکنم چشمام پره اشکه از ناراحتی و عذاب وجدان
یه مدتیه دخترم و هر جا میبرم دیگه خونه خودمون نمیاد بزور بغلش میکنم میارمش قشنگ 1ساعت فقط جیغ میزنه و گریه میکنه. جوری که با فرداش صداش عوض میشه با بون خوش با وعده و وعید که اصلا راضی نمیشه که بیاد
بخدا هر شب میبرمش پارک هر اسباب بازی که بگید براش گرفتم میگه خونمون بمیره دوسش ندارم. بیشتر خونه بابام اینا اینجوریه. میگم تا 1 هفته نبرمش اونجا شاید بهتر بشه ولی بدتر میشه جوری که خودمم مجبور میشم شب بمونم اونجا. وقتی با بابام اینا بیرون میریم تو ماشین خودمون نمیاد با اونا میره. نمیدونم باید چکار کنم از بس گریه میکنه عصبیم میکنه همین امشب کلی کتکش زدم از شدت ناراحتی سردرد گرفتم فقط میگم بمیرم که دخترمو اذیت کردم. هر چند بخدا جیغ و گریه هاش بدجور رو مخن.
کسی بچش مثل دختر من بوده؟؟ این دوره گذراست یا تا همیشه همینجوریه
چکار کنم این عادت از سرش بیوفته هم خودش اذیته هم من
دوستم ندارم شب تنها حتی خونه بابام بمونه
کیت تخمک گذاری مثبت بشه چقد زمان میبره تا تخمک آزاد بشه؟
سلام خانوما
سوالمو بالا پرسیدم.
ساعت ۲ ظهر کیت زدم الان سمت تخمدان چپم درد دارم. ممکنه نشانه تخمک گذاری باشه؟
آخرین امیدم برا اقدامه طبیعیه و فقط فردا صبح میتونم اقدام داشته باشم🥺
📣📣 اطلاعیه مهم به کاربران اوما 📣📣
کاربران عزیز،
با توجه به شرایط خاص کشور عزیزمان ایران و با در نظر گرفتن رسالت اصلی اپلیکیشن اوما که ارتقای سلامت جسمی و روانی مادران و بانوان گرامی است، از این پس هرگونه ایجاد، انتشار یا مشارکت در تاپیکها و گفتگوهای مرتبط با مسائل جنگی، سیاسی و تنشزا در اپلیکیشن، ممنوع بوده و با آن برخورد جدی خواهد شد.
در صورت مشاهده چنین مواردی در پیامها یا گفتگوهای کاربران، مطابق قوانین، اقداماتی نظیر مسدودی یا حذف حساب کاربری در نظر گرفته خواهد شد.
پیشنهاد ما این است که در راستای حفظ آرامش فضای اپ و بهرهمندی کامل از خدمات اوما، قوانین را با دقت رعایت فرمایید.
با سپاس از همراهی شما
تیم پشتیبانی اوما