Ooma
پرسش (1404/05/06):

برای کسی که مثل خواهره برام ناراحتم

سلام خانومای باتجربه و ترجیحا باسیاست لطفا راهکار بدن
من یه دوست خیلی صمیمی و قدیمی دارم که توی زندگیش دچار مشکل شده و میخوام کمکش کنم
با همسرش بحثشون شده الان دو هفته اس خونه پدرش هستش و حتی یکبار هم همسرش تماسی نگرفته
داستان از این قراره که جناب خیانت کرده و این دوست من متوجه ماجرا میشه بحثشون میشه و شوهره بهش میگه برو از خونه ام بیرون
دوست منم مغرور برگشته خونه پدرش
میگم مغرور چون خونه پدریش اصلا آرامش نداره و حالش خوب نیست
الان بهم پیام داده که ۳ روزه عقب انداخته و تست داده و مثبته
چیکار کنه قلبش شکسته خیلی اذیت شده و اونجاهم آرامش نداره
خیلی براش ناراحتم خیلی
جناب همسرش هم رفتن مسافرت با دوستاشون و عین خیالشم نیست

سلام وقتی همسرش براش مهم نیس رفته مسافرت چرا دوستت ناراحت باشه
چون بارداره
واینکه میگی بارداره به همسرش تو واتساپ پیام بده جریان بارداریشو بده
بگه بچرو میخوادخودشو اصلاح کنه نخواد هم خودش باید جور همچیشو بکشه
😞💔
ولی میگی همسرش خیانت کرده و بیقیده اگه اشتی هم کنه برگرده
منم بهش گفتم همه اینارو
میگه اونم اولش قبول میکنه اوکی میده ولی بعد دوباره شروع میکنه به کصافط کاریاش
باید چشمشو روخیانتای همسرش ببنده چون برای همسرش این چیرا عادیه
یا اینکه جدا بشه و بچرو سقط کنه یا نگه داره و خودش بزرگش کنه
یه سقط داشت دوماهه پیش سر اینکه چتشو با یه دختره دید بهم میگفت سمیه اگه میدیدی چیا بهم گفته بودن همون لحظه خونریزی کرده بود قلب بچه وایساده بود
جریانش خیلی سخته چون از دور طرف از دوجا تحت فشاره
چرا بخشیده خب 🥲
کسی که یبار خیانت کنه
باز تکرار میکنه
مگر اینکه واقعا توبه کرده باشه و از بهم ریختن زندگیش بترسه
این شوهر دوست شما ببخشید ولی اینجور که بوش میاد براش مهم نیس
تعقیبش کرده بود از هتلی که اقامت داره
دوتا دختر رفته بودن اتاقش
خیلی براش ناراحتم الان خونه پدرشه اونم حبسش کرده اصلا اجازه نمیده بره بیرون
چون خیانت کرده و به زنش گفته برو خونه بابات و رفته با دوستاش بگرده
فقط به خودش اهمیت میده
جداشه بهتره 😑
ولی جریان پدرش اینا
از اونور هم تحت فشاره
کسی نداره داداشی یا دایی عمویی که دل سوزش باشه
وا 😐😐 یعنی چی
چقد سخته ک ن راه پیش داره ن پس
خدا کمکش کنه
ایکاش وقتی میدونست شوهرش چیکارست مراقب میبود ک باردار نشه
سقط کنه طلاق بگیره بره دنبال زندگیش این آدم درست بشو نیس بعضی وقتا باید گذاشتا رف و زندگیش را حروم این بی شخصیت نکنه
قربون خدا برم
کافر نیستم و شاید ی عده بیان بگن کفر میگی .
اخه کو خدا .
کجاست .چرا جواب نمیده .
......
میگن تا خدا نخاد برگی از درخت نمیفته .
خدا ک میدونست این دوستت زندگیش اینجوریه .باز حامله هست دیگ چیه ..
چرا ی کاری نمیکنه خدااا
ب شخصا من خیلی صداش زدم .ولی جوابمو نداد .
اصلا خیانت مسئله عادی نیست وقتی هم‌پیش میاد باید اون زندگی‌ تمام بشه ی لطفی در حق خودش و بچه بکنه و سقط کنه
حالا اگ معمولی پیام بده مشکل داره حتمن باس بره واتساپ😵‍💫🤕😬
اصلا چیزی نگه سقط کنه طلاق بگیره خونه پدرت بمیری بهتر از اینه که با مردی باشی که فقط ابزار زاپاس جهت رفع نیاز جنسی باشی
گلم انشالله مشکلت زودتر حل بشه

ولی خدا این وسط چکار کنه؟
اون خانم خودش شوهرشو بخشید، کنارش موند و ازش باردار شد یعنی خودشون خاستن
خدا نمی‌داد هم ممکن بود بگن آخه خدا بخاطر ی بار خیانت همسر چرا بچ نمیده!!!!
ای کاش دوستت اول از تعهد شوهرش مطمئن میشد و بیشتر احتیاط میکرد

ولی بنظرم بره پیش مشاور، هم خودش هم همسرش...
خدایی خیلی سخته با چشای خودت ببینی دو تا دختر برن تو اتاق همسرت

خیلییی ناراحت شدم براش
وقتی شوهره اینجوره چرا دوباره جلوگیری نکرد باردار شد چرا اصلا بخشیدش؟دوستتون خودش مقصره شرایط زندگیشو سخت تر کرد با وجود یه بچه
نمیدونم چرا کسایی ک خیانت میکنن بازم تکرار میکنن بعدش آخه چرا
مگ ن طرف بخشیده تو رو...ازت گذشته
باز میری تکرار میکنی
لعنت بهشون
چه چندش
مگه حرمسراس دوتا دوتا
من جای دوستت باشم
بچه اگه قلبش تشکیل نشده سقط میکنم.
و ازش جدا میشم
چون الان ک اینجوری رفتار میکنه.
صدرصد با بچه ازش جدا میشه.
این آدم بشو نیس
من با اینکه مخالف صد در صد سقطم ولی بدون شک اگر جاش بودم سقط می کردم،چون ته این زندگی جدایه الان نشه ۲سال دیگه میشه این وسط یه بچه بدبخت میشه و خودشم دیگه خیلی از موقعیتا چه کاری چه ازدواجو بخاطر بچه از دست میده
اینکه ایشون جلوگیری نکرده خدا مقصره؟
وقتی میدونسته شوهرش حرومزادس دوباره خودشو باردار کرده ب خدا ربط داره؟
حرفای بیخود می‌زنید واقعا
بخدا
منظورش اینه این همه آدم اقدامن جلوگیرم ندارن خدا نمیده بعد اد بخواد ادمو بدبخت کنه زرتی بچه میده😂😂
بعضی مشکل هورمونی دارن
تخمک ضعیف دارن و خیلی مشکلات دیگه.
این ک ربطی ب خدا نداره آخه.
و الان دقیقا ایشون قبلا باردار شده یعنی مشکلی نداشته.
حداقل باید مطمئن میشد بعد باردار می‌کرد خودشو.
آخه نمی‌فهمم وسط بده بستون این خانم خدا چیکارس
برای این خانم واقعا ناراحت شدم.
ولی بهترین کار سقط بچه و جدایی
با یه حرومزاده آدم نمیتونه ادامه زندگی بده
متوجه نشدی،منظورش کلا بود،منظورش اینه خدا به بعضیا که لیاقت ندارن خیلی راحت بچه میده دچار ناباروری نیستن
من خیلی زنا دیدم با اعتیاد شدید خدا زرتی با یه اشاره بچه داده حالا یکی صدتا دکتر بره نمیده،منظور لیاقتشو داشتن آسایش اون بچس،منظور حکمت خداس
💔😞چه غم انگیز
میتونه از شوهرش مهریه بگیره؟یا بره سر کار جدا از خانواده خودش زندگی کنه؟
بنظرم بهتره از هر دو جا بره☹️بچه هم ممکن هست براش انگیزه زندگی بشه ممکن‌هم هست بدتر اعصابش ُ خراب کنه
بستگی به روحیه خودش داره
کلا با بچه ممکن هست نتونه راحت
زندگی کنه😞💔
ممنونم .
این خانم ی بار خیانت دید درسته .و جلوگیری نکرد ..خدا هم داد ..
یکی من میشناسم ۱۰.۱۵ ساله بچه میخاد .خدا نداد بهش ..
اخه انصاف کجاس
مامانا هانا عزیز .
من حرفمو بد زدم .شما ببخشید .
من موقع زایمان ..کناریم .ی زن ۴۵.ساله اعتیاد داشت ..ن شوهر داشت ن خونواده ...میگفت داشتم تو خونه زایمان میکردم ..صدای جیغامو همسایه هام شنیدن زنگ زدن امبولانس اومده ..منو اورد بیمارستان ..میگفت من ۵ روز بیمارستانم .من ندیدم ی بار بچشو بیارن شیر بده .اصلا بچشو ندیده بود ...بچش تو دستگاه بود ..از مدد کاری اومدن ازش امضا گرفتن .بچه رو ببرن بهزیستی ..
میگفتن بچه نمیخای میگفت ن بچه میخام چیکار .....
منظورم اینه .یکی هیچ مشکلی نداره .ب اب اتیش میزنه حامله نمیشن ...یکی مثل این خانوم تو این شرایط فورا .گرفت ..
ب نظر من نمیخام جاشون باشم ولی وقتی ی بار بخشیده و دوباره پرروتر ادامه داده ب نظرم ب جایی نمیرسن مگر اینکه طرف عاشق زنش باشه ک اینطور ک شما گفتین عین خیالش نیس اتفاقا انگار جا برا تفریحاتش باز شده ... اگ همسرش سرش ب سنگ خورد و برگشت برن مشاوره و داداگاه ک تعهد بده تکرار نمیکنه اگ برنگشت طلاقشو بگیره...نمیخام قضاوت کنم ولی اگ خودم بودم بچه ای ک هنو قلب نداره می‌انداختم بعد اینکه اطمینان کنه شوهرش ادم شده دوباره باردار شه ...
زهرا هر چیزی ی حکمتی داره هر چیزی هر چیزی حکمت ما ادما در مقابل خدا قطره ای در مقابل اقیانوسه
مادر مقابل خدا و اراده هاش قطره هم نیستیم
هیچ هیچیم
و اینکه خدا عقل داده و ب انسان قدرت اختیار داده همین باعث میشه انسان از سایر حیوانات جدا بشه ب نظرم همه ما ادما سرنوشتمونو خودمون مینویسیم ...خدا ی جاهایی ب ادم تلنگر میزنه تا از اون چیز درس بگیری اگ ببینه نفهمیدی دوباره همونو تکرار میکنه تا جایی ک بفهمی ...
اینجا بحث خدا و پیغمبر نیس
ولی انسان عقل و اختیار داره.
منم قصد توهین ب شما نداشتم
فقط یه لحظه از کنترل خارج شدم
منم منظورم همینه
به دوستت بگو اول اینکه بره سقط کنه و کوچک ترین حرفی به شوهرش نزنه ،طبق قانون مزخرفی که هست اگه شوهرش بفهمه باردار بوده و سقط کرده میتونه ازش شکایت کنه و این براش خیلی گرون تموم میشه
اول بره سقط کنه بعد درخواست طلاق و درخواست گرفتن تمام مهریه اگه مدارکی دال بر خیانت داره حتما نگهشون داره.
بهش بگو اعصابش رو اروم کنه و همه خشم و ناراحتیش رو ؛ روی این هدف بزاره ک شوهر اشغالش رو کلا نابود کنه ، چه از نظر احساسی، چه مالی چه ...
بعدا ک از شر این نکبت اشغال خلاص شد میتونه بشینه عزاداری کنه و غم و هر حسی ک داره رو تخلیه کنه
بخشیدن این اشغال قطع به یقین مساوی میشه با بدبخت شدن خودش و بچه اش
خیلیا بودن و هستن ک هیچ حامی ندارن ولی با این حال بازم شرایط مزخرفی ک دارن رو هیچ جوره نمیتونن تحمل کنن و طلاق میگیرن و باور کنی یا نکنی این ادما بعد طلاق نمردن، سختی بیشتری نسبت به کسایی ک حامی داشتن کشیدن ولی بالاخره تونستن خودشونو جمع کنن
به دوستت بگو هیچ کس جز خودش به فکرش نیست و نخواهد بود
بگو بچه رو سقط کنه تا حداقل روح و روانش از این بابت راحت باشه ک کسی دیگه رو وارد این زندگی نکرده ک بعدا بخواد بخاطر کوچک ترین کاری ک نتونسته براش بکنه شرمنده بشه
خودش تنهایی اذیت بشه خیلی بهتر از اینکه یه بچه بیگناه که هیچ نقشی تو این ماجراها نداشته هم کنارش باشه و اذیت بشه
اره واقعا .وقتی بچه داشته باشه ...اگ روزی طلاق بگیره ..دلش نمیاد ک بچه بسپاره ب پدرش .
.خودش بزرگش میکنه ...
اونوقت میشه پا سوز بچه اون بچه دو روز دیگ بزرگ میشه میزه پی خودش میمونه .این دوست شما ..پس بهترین کار اینکه الان خودشو راحت کنه ..
نمونش خودم دیدم ...مادرشوهرم خودم ...۳ تا بچه داره .از اول پدرشوهرم با زنا غریبه بودن ..گفته بخاطر بچه تحمل میکنم ...
الان دوتا پسراش .پی خودشون ..دخترشم دو روز دیگ عروس میشه ..میمونه این خودش ..
قسم میخوره میگ ۵ سال مثل خواهر برادریم .رابطه ندارن باهم ..
ولی چی پدرشوهرم .با وجود اینک الان دوتا نوه هم داره بازم پی خودشه .هنوز دست از این کارش برنداشته
سر پیری معرکه گیری
آخه بگو الان اصلا کار میده
بچشو سقط کنه بره دنبال زندگیش اگه جونه
رقیه همون بار اول که خیانتشو دیده بود تو هتل
بعدش همسرش کلا انکار کرده بود
یخورده همسرش چرب زبانه
و اینطوری بگم که بلده چطوری سرشو شیره بماله
بخشیدتش
ولی وقتی سقط کرد خیلی اذیت شد یعنی بچه ای که قلبش سالم بود و میزد یهو قلبش وایساده بود
انقدر زجه میزد وقتی برام
تعریف میکرد قلبم مچاله شد
میگفت دوساعت توی سرویس زور میزدم که بیفته.....
میگفت گذاشتمش توی یه قوطی تنهایی خاکش کردم....
انقدرم ضعیف و لاغر شده
وزنش شده ۴۰ کیلو
یکبار دیگه سقط کنه دور از جون ممکنه بمیره
اصلا غذا نمیخوره اشتها نداره بخاطر اون حجم از ناراحتیش
خیلی گناه داره
یه عالمه هم قرص تقویتی دکترش بهش داده میخوره اونارو احساس میکنم فقط باهمونا زنده است....
پدرش خیلی آدم بدیه
یعنی الانشم که اومده قهر کرده
بهش گفته حق نداری پاتو از خونه بیرون بزاری
اگه ام بفهمه حامله است دستشو میگیره میبره دو دستی تقدیم همسره میکنه
اونم انگار منتظره همین لحظه است
بهم میگفت یکبار لباس زیر تو ماشینش دیدم اومدم خونه بابام
بعد از یکهفته دستمو گرفته به زور برده اونجا
اونم انگار میدونه میبرنش خیالش نیست اصلا یه تماسم بگیره
اینور زندگیش جهنمه اونورم جهنمه
هرشب میگفت با بابام دعوا دارم سر اینکه چرا اومدی زندگیتو خراب کردی
خدا نبخشه اینجور پدرا رو
اصلا پشت دخترش نیست
نمیدونم واقعا این دختر شاید سر راهیه انقدر باهاش دشمنن
منم که غریبه جرات ندارم دخالت کنم پدرش خیلی سرسخته انگار طالباس پناه برخدا
زهرا جان ما عقلمون واقعا قد نمیده به حکمتهای خدا
.....
خودشم همینو میگه
همسرش قبلا یه بازی در آورده اینم ساااده
گفته باید مهریتو ببخشی بخشیده
نه خونه نه ماشین نه طلا هیچی بنامش نیست
چندتا زمین داره اونارم بنامش نکرده
ولی خونه پدرشم اصلاااا ارامش نداره ۲۴ ساعت پدره مراقبه این جایی نره بمونه خونه
خونه ام دائم باهاش دعوا میکنه بحث میکنه اعصابشو بهم میریزه
خدا ازش نگذره
خیلی چیزا ازش دید که بچش مرد...
کوهم بود ترک میخورد
بیچاره انقدرررر لاغر شده کمرش تا شده دیگه
همش ۲۴ سالشه
میگفت برای دختره توی کافه تولد گرفته با دوستاش
۴ صبح اومده خونه بوی عطر زنونه میده
حتی رفت واکسن زد
یه سری همسرش رفته بود تایلند با دوستاش و .....
زهره جان میگم که همسرش گولش میزنه این خیلی ساده است من انقدر بهش گفتم انقدر راهنماش شدم ولی بازم گولشو خورد
دفعه بعد لطفا کسیو قضاوت نکنید عزیزم
زندگی شمارو تو همون شرایط قرار میده
بانو جان با یه نفر نیست لامصب
چند تا چندتان
کافیه پدرش بفهمه این باردار کشون کشون میبرتش خونه شوهرش
اونم بیشتر عذابش میده
۹۰ درصدش تقصیر باباشه اصلا به دخترش اهمیت نمیده
الان بخواد سقط کنه باباش میبردش؟اجازه میده اصلا بره بیرون؟
حتی طلاقم بخواد بگیره نمیتونه
میگفت کاش بابام میمیرد......
فکر کن دخترت چیا کشیده که بگه بابام میمیرد....
موافقم ارزو
لعنتی باباش نمیزاره
دقیقااااا
وقتی گفت تستم مثبته انقدرررر ناراحت شدم
گفتم با یه بچه و افسردگی بعد زایمان چطوری تحمل کنه آدم روانی میشه بخدا مغز ادم تا یه جایی کشش داره بعد دیگه رد میده
همسرش بده باباش بدتر
مامانه هم عین عروسک خیمه شب بازی میمونه عملا هیچچچ کاره است
من بهش گفتم اولا اصلاااا اجازه نده متوجه شن بارداری بخدا از دشمن بدترن میگیرن به زور میبرنش میندازنش جلو شوهر
دوما گفتم بزار اون پا پیش بزاره
بعدم همه چیشو باید بنامت کنه همه چی
اتمام حجت کن باهاش
تا دیگه غلط اضافه نکنه
دلیل اینکه این همسرش انقدر وقیحانه اینکاراو میکنه یکیش اینکه هیچی بنام دوستم نزده
یکی دیگم اینکه حتی اگه زنشم بکشه باباش هیچ کاری نمیکنه و حتی طرفشم میگیره
اینم آزااد جفتک میندازه برا خودش
میگفت کاش پدرم بمیره بتونم راحت زندگی کنم
دلیل ازدواجشم پدر لعنتیشه اوف عصبی شدم
فرناز من خودم رابطم با همسرم تا قبل زایمان خیلی خوب بود
بعدش افسردگی گرفتم از همسرم متنفر شده بودم دائم گریه میکردم انگار روانی شده بودم بحث میکردم داد میزدم
خیلی اذیت شدم تا اون افسردگی لعنتی خوب شد
دقیقا همینو بهش گفتم
یهو بچه اومد وسط....
هوف بعد حالا فکر کن انقدر اذیتش کرده همسره
مامان باباش اصلا حتی با مرده حرفم نزدن حقو دادن به همون
اینا دیگه کی ان
نااازی باباش و مادرش سریع به شوهرش اطلاع میدن
اصلاااااا نمیزارن سقط کنه حتی توی خونه
کافیه بفهمن
میبرن میندازنش مثل کیسه زباله پرتش میکنن جلو شوهره
طلاق ؟عمرا میگم دختره هیچکسو نداره هیچ کسسسس
بیچاره خیلی گناه داره خانوادش از قاتلا بدترن
تو خونه حبسه
یه بیبی چک میخواست خودم براش گرفتم
بعد سریع مامان باباش پشتش زنگ زدن چی گفتی به دخترمون
چرا اومد دم در چیکارش داشتی چرا نیومدی تو
باورت میشه ۴۰ کیلوام وزنش نیست انقدر ضعیف و لااااغره کمرش انگار کاغذ تاشده غذا نمیخوره فقط با قرصایی که بعد از سقطش دکتر بهش داده زنده است
هم همسرش هم پدر و مادرش زندگیشو جهنم به تمام معنا کردن
من مطمئنم این مرد نه پدر خوبی میشه نه همسر خوبی
میگفت سمیه کاش بابام بمیره نفس راحت بکشم
.....

سوالات مشابه