Ooma
پرسش (1399/01/16):

خیلی از دست شوهرم ناراحتم منو درک نمیکنههه

سلاام دوستان ،قبل از عید یکی از برادرام به شوهرمم توهین کرد کلی حرف زشت زد و شوهرمم از دوتا دیگه از برادرم براش دلخوری پیش اومده حالا بیخیال نمیشهه چند روزی یک بار سر یه قضیه ای بهونه میکنه یا سرکوفت میزنه یا تیکه میندازه یعنی روانیم کرده بهشم میگم داری عصبیم میکنی واسه نی نی بده میگه نه چیزیش نمیشه میگه من تا از دلم بیرون نیاد بهت میگم حتی شده هر روز و اینکه ما سه سال شیراز زندگی کردیم شوهرم که بیکار شد وتصمیم بارداری داشتیم اومدیم شهر من من چیکار کنم جرات نمیکنم اسمشونو بیارمم یا فحششون میده یا سرکوفت میزنه همه شم باهم قهر امروزم کلی فحشم داد دیگه بریدمم 😭😭

مخوف تر میشه😨😨😨
پری روز بهش گفتم برات شیر گرم کردم بیا بخور گفت مگه داری با بابات حرف میزنی؟ خدا شاهده میگیرمت رو سرم میزنمت زمین ها😂
تازه بهم گفت خراب منم گفتم خراب بودم شبیه خانواده م نبودم با یه خانواده خراب وصلت کردم دل به دل راه دارههه
بگو عوضش تو پاستوریزه ای
اون برادرمم که خودمم دلم ازش خون کلاا خودم باش قطع رابطه کردمم نمیخوام رابطه ش با بقیه خراب بشههه
😁
واللا
سلام عزیزم من دقیقا شرایط شمارو دارم اولاش حرفی میزد منم جبهه میگرفتم ومیگفتم داداش خودته یاخانواده خودت ولی یه مدت هرچی گفت جوابشو ندادم فقط سکوت دیگه کم کم خودش خجالت کشید حرف بزنه الانم دفه دفه ای چیزی میپرونه ولی من اصلن اهمیت نمیدم
دقیقا منم همینطور
اصلا جوابشونده یمدت خودش خوب میشه
منم اهمیت نمیدمم با یه بار دوبارش ولی وقتی زیاد میشه طرف عصبی میکنههه
اگه خیلی صبوری کردی و هنوز داره ادامه میده سعی کن با یه مشاور کامل شرایطتت رو توضیح بدید و کمکت کنه خانومی...هر مردی یه قلقی داره،متاسفانه بعضیاشون خیلی خیلی بدقلق هستن یا حتی همون خوباش هم گاهی بد قلق میشن که واقعا فقط باید با صبر و فکر کردن و یه مشاور خوب حلش کرد
منم همش از این که اومدم شهر مامان اینام شروع شد قبلش خیلی خوب بودن باهم
شوهرم من بدقلق تا حد زیادی مثل باباش تو بد قلقی متاسفانهه میگه فقط باید منو داشته باشی با مامانم که میرم بیرون چندبار حسودیش میشه با مامانم حرف میزنم خیلی حسودی میکنهه میگه فقط من
چون حسودن میخوان فقط اونا مرکز توجه ما باشن
محصوصا در قبال هم جنس خودش وحشتناک حسود میخواد برادرم باشه یا غریبهه میگه فقط باید طرف منو بگیری
من بعد از دوسال زندگی تازه همو شناختیم و قلقش دستم اومده...شوهر من با بی توجهی خییییلی بد میشه.منم فهمیدم اینو و در عین حال که وظایف زنانگیم رو انجام میدم نسبت بهش یخورده سرد برخورد کنم و کم حرف بشم خودش متوجه میشه و بعد چند روز یا هفته دیگه یجوری حلش می‌کنه.چندبار باهاش این کارو کردم...تو هم قلق رو پیدا کن گلم
شوهر من میگم فقط من قلقش اینههه
میگه فقط باید به من توجه کنی فقط منو دوست داشته باشی فقط با من زیاد بیرون بری فقط منن تمام
وااای،میدونم چی میگی،من یه نامزد دیگه داشتم همینطوری بود همش استرس داشتم ،هیچکاری هم نمی‌کردم فکر میکرد به اونا اهمیت میدم.بهش به شوخی میگفتم حسود بازم ناراحت میشد،فقط تا چندین روز باید بهش ثابت میکردم که خودش برام مهمه..با اینکاراش منو خسته کرده بود که دیگه خدا خواست و بهم نرسیدیم...
اخ اخ،دقیقا مثل نامزد قبلیم....خب اونم اینکارو میکنه؟فقط با تو می‌ره بیرون؟فقط با تو...
از دست مردا همشون یکین
به نظر خیلی زر زد بگو اصلا بچه نمیخوام میرم میندازم با این وضع که تو درک نمیکنی من حامله ام و برا بچه ضرر داره ناراحتیم منم میرم سقط میکنم جدی بگو بدونه جدی هستی
بزرگترین اشتباه زنا اینه که نزدیک خونه پدراشونن سعی کنید نزدیک خونه پدرشوهراتون باشین که شما بیشتر بهشون غر بزنین مثل من همش منت میزارم سرش یکم زرنگ باشین واسه خودتون
شاید ترسید
آفرین درست میگه یکم بترسونش بگو میرم بچه رو میندازم و طلاق میگیرم جدی بگو که بترسه
وای خدا خب تو چه عکس العملی نشون دادی؟
شوهر منم همینطوریه ..اصلا منطق حالیش نیست میگه نباید با خانوادت رفت و آمد کنی یا اونا بیان خونمون ..هر چی میگم مامانم هست من بعدا میخام زایمان کنم دست تنهام میگه ن ...الان دو ساله تنهام ..دیشب بابام اینا میخاستن بیان خونمون میگه زنگ بزن بگو نیان ..بعدم که اومدن و رفتن داد و هوار کرد که چرا خیلی نشستن باید زود میر فتن ..الآنم قهره از دیشب که چرا اونا انقدر موندن خونمون ..حالا شاید رو هم سه چهار ساعت شدااا..وای نمی‌دونم چرا اینطوری هستن بعضی مردا ..درکشون پایینه
منم با پگاه موافقم...باید اینم امتحان کنی...شاید کوتاه اومدنت اونو اونطوری کرده.یه بار از خودت محکم دفاع کن...
وای چه بدبختیه مرد که نیستن اینا
اگه رو بچه حساسه و خودش خواسته این اثر میکنه
واقعا درد و دل منم هست..آدم نمیدونه باید چیکار کنه ..من که کم آوردم دیگه ..
منم شوهرم با بی توجهی عکس العمل نشون میده ناراحت میشه میگه دیگه دوسم نداری مثل اولا
واای عین همن هاااا
حالا شوهر من برعکسه میگه دوست داشتن و این چیزا تو فیلماست ..با زور باید یه حرف محبت آمیز ازش بشنوم
نه من خونوادم یه شهر دیگه ان و یه مدت نزدیک خونواده شوهرم بودیم فرت و فرت میگفت بریم خونه مامانم مهمونشون میاد شام اونجا نهار اونجا
من کلا خیلی ناز شوهرم رو میکشم ولی اگه بد بشه منم بی محلش میکنم کمبود میاره بعد میاد منت کشی خخ
خودمون کردیم خانوما خیلی رو دادیم بهشون من خودم خیلی اشتباه کردم اوایل الان دیگه جمع نمیشه که خیلی سخته اینجوری واقعا سخته
رها خانوم شمام کوتاه میای در برابر شوهرت؟؟؟؟ بچه ها من تا وقتی کوتاه میومدم در برابر شوهرم ،همینطور میتازن...اما یجا من سر شوهرم داد و بیداد کردم و تهدیدش کردم ،وای خدا یادم نمیره هنگ کرده بود که این خودمم؟اونم داد میزد من بدتر از اون ....بعد از اون دیگه یادم نمیاد باهم بحث کرده باشیم.از اونروز به بعد حساب کار دستش اومد....فهمید منم میتونم داد بزنم....تا اونموقع همش کوتاه میومدم متاسفانه
داغون شدم دیگه ..اخلاقاش خیلی بچه گانست .
اره شوهر منم دقیقا همین رو میگه..
آخه جرات همچین کاریو دارین؟ بچه که گول نمیزنین زن نباید یه جوری حرف بزنه که مرده مطمعن باشه تو اینکارو نمیکنی یاد میگیره
این مردا ۶۰ سالشونم بشه بچه ۷ ساله ان
یه جوری باید بگه که باور کنه که بریده دیگه
محل نده بذار هی قهر کنن عقده ایا تا کی بهشون اهمیت بدیم و اونا ناز کنن
گناه این بچه های معصوم چیه اخه ادم دلش میگیره
خوشبحالت ..لا اقل بهش فهموندی باید چطور باشه رفتارش..من متاسفانه هر چی قبلا از حقم هم دفاع میکردم فقط واسه همون موقع خوب بودبعدش یادش می‌ره و دوباره شروع می‌کنه ..منم دیگه کم آوردم فقط خودمو داغون کردم
بخاطر همین قهر نمیکنم باهاش ،براش غذا میارم جلوش می‌زارم میخوریم باهم اما با بی توجهی،مثلا سرمو گرم میکنم با گوشی یا هرچی..اون میگه من مریض شدم خیلی خونسرد میگم خب برو دکتر
بالغ نشدن دیگه عین بچه قه قر و و لوسن
😂😂😂عین عقده ایه من
من که مادرشو فقط مقصر میدونم که تو این سن هرچی کرده پسرش گفته اشکال نداره عین بچه باهاش رفتار کرده
آره نقش مادر خیلی مهمه
یه کم گریه کردم بعد رفتم خوابیدم
بخدا میگم اون نفهمه من چرا بد باشم ..حتی صبح که خواست بره سرکار از زیر قرآن ردش کردم ولی دریغ از یه خدافظی ..حتی نگامم نکرد ..اونم بخاطر گناه نکرده و چیزی که به من ربطی نداشت
از همون اول باید بهمون یاد بدن از حقمون دفاع کنیم. خداروشکر کن یه تجربه قبلی داشتم که باعث شد کنترلش کنم و خداروشکر میکنم
ولی نه ب نظرم تو ذات همه مرد هاس
اره دقیقا منم همینطور روز اول هرچی حرف زد و گفت هی گفتم اشکال نداره زر زیادی زده هی پر رو تر شد
والا من ۱۳ ساله ازدواج کردم یه بار هم قهر نکردم برم خونه پدرم نبود من نمیرفتم دیدم رودار شده یه ماه پیش سریه قضیه قهرکردم رفتم یه شب خونه پدرم موندم اومد صدبارزنگ زد جواب نداد به پدرم مادرم برادرزنگ زد که باهاش حرف بزنم نزد اومددنبالم نیومدم پس خودش روانداخته رودست برادرم که بامن حرف بزنه راضی شم دستامم بوس کرده تا اومدم پس الان جرات نداره نفس بکشه
بعضی وقتا هم باید گوششون روباید بپیچونی وگرنه شیر میشن رو گردنتون
اینجوری خیلی پر روتر میشن
خب منم چند بار فحش میداد گفتم خودت و خونوادت بعد درگیری بدنی پیدا کردیم منم زدمش وقتی اون میزد انقد خوش بودااااا اما اوضاع تغییری نکرد یعنی بدترم نشد بهترم نشد
آره واقعا ..فک می‌کنه حق با اون هست ..من که خودم خیلی خسته شدم
عین من
الان خیلی از زندگی ها اینجوریه نمیدونم چرا واقعا تاسف آوره
من بهوخونوادم چند بار گفتم که این اینجوری فحشتون میده و گریه کردم
والا مال من ترسیده به زور نفسم میکشه 😂😂
خداروشکر،اره دوسال طول کشید که قلق دستم اومد.البته شوهر من واقعا گل هست اما زندگی این چیزا رو داره..گاهی ما خانوما و گاهی اونا بی منطق میشن...اونموقع فکر میکنیم ته زندگی رسیدیم
خداروشکر که اثر داشت روش..ولی متاسفانه تربیت شوهر من جوری بوده که اهمیتی نمیده به زن ..فک می‌کنه فقط مرد مهمه ..تا وقتی با دلش راه میام خوبه ولی اگه یه بهونه دستش بیاد دیگه هیچی
سلام گلم.نگران نباش خوب میشه .منم دقیقا همین شرایط داشتم .شایدم بدتر.حتا مجلس داداشم نه اومد نه منو گذاشت .خونه ابجیم بهانه اورد که چرابه من زنگ نزده مهمونی شو بهم زد .با داداشم یه دعوایی داشتن که من تامرز خودکشی رفتم ویه شب بیمارستان بود.همیشه میگف اختیارت بام هس فرق نداره توعقدباشی باید کنارمادرم باشی وتنهایشو رفع کنی وخیلی چیزای دیگه ...
تحملش خیلی سخت بود ولی توعقد باهاش بودم اومدم شهرخودش مادروخواهرام میگفتن هرچی اون بگه گوش کن الان یه کم بهتر شده چدن از کل خانوادش پاخورد حتا ۳بار مادرش بدجور حالشو گرفت .اما میخوادیجوری منم مقصر باشم اما من چیزای که باچشم دیدم بهش میگم ساکت میشه
همه ی مردا نمیترسن. مال من عصبانتیشو ببینی دنبال سوراخ موش میگردی
بعدش بابام زنگ زد گفت چرا خودتو ناراحت میکنی ازش بیشتر از این انتظار داری تو میدونی اونا تو چه خونواده ای تربیت شدن مادرشون به جای درست رفتار کردن اینارو یادشون داده به جای آیه قران فحش یادشون داده... بذار بگه تا صبح بگه گوه تو دستت ... وقتی فقط حرفه چیزی نمیشه دیگه اعصاب خوردی نداره
من دیشب تا صبح نخوابیدم ..موندم فردا که بچه دنیا اومد چطوریه دیگه ..همش میترسم جلو بچم هم فحش بده یا با رفتاراش اذیتم کنه
نه ۱۳ ساله باهاش زندگی کردم یکساله که فهمیدم چه جواهریه قبلنا شاید یک درصد میگفتم طلاق بگیرم ولی الان تحت هرشرایطی هیچوقت ولش نمیکنم علاقم چند برابر شده بهش چون بهم ثابت کرده که چقد دوسم داره
عجب مردایی داریم ما.فکرمیکردم فقط منم الان که خوندم دیدم همشون داغونن
دقیقا...مقصر خانومان که زیاد کوتاه میان
نکن خواهر من انتظارشون بالاتر میره
منم همه ش فکر میکنم زایمان میکنم و میزاره خونوادم بیان و تنها میمونم
نمیزاره
🤦‍♀️
من قهر نکردم تا حالا ولی اگه قهرم کنم بر میگرده میگه اجازه از بابات گرفتی از خونه من بیرون رفتی؟
اتفاقا وقتی بچه دنیا بیاد شرایط بدتر میشه چون اصلا وقتی ندارین که بهش برسین بهونهاش هم زیاد میشه
بهم میگه زایمان کردی باید بیای خونه خودمون ..تنها من بایه بچه اونم بخیه خورده چطور میشه ؟ نمی‌فهمه ..من از فکر خوابم نمیبره شبا
منم شوهرم خوبه ولی ماهی یه بارمیادسرش فحش میده به همه دیگه منم بریدم هرکاری میکنه میگه تقصیرمنه
هی هی مریضه دیگه ررررررد داده
متاسفانه خیلی سخته نظر دادن راجب این موضوع.نمیشه برای همه یه نسخه پیچید..باید همه چیز رو در نظر گرفت..اینکه اگه همیشه داد و بیداد میکردی یه بار سکوت کنی و اگه همیشه سکوت میکردی یه بار داد و بیداد کن،یا باید ببینی چی جواب میده برای اون مرد..اگه از نظر روانی سالم باشه مشکل حل شدنیه
تقصیر خونوادشونه با اون دیدگاه مسخره اشون مال منم اینجوره بی اهمیت میکنه 1000تا سکه هم که مهرت باشه میگه میدم برو
من دوسال تلاش کردم تغییرش بدم هر کاری کردم ولی هیچی
.حتی خواستم دوستش باشم و چیزی به دل نگیرم ..حالا میبینم تو گوشیش شماره همکار زنش هست ..حتی هم به ابرو نمیاره که من می‌دونم ...
والا من شوهرم میگه اگه قرارمال من نباشی اول تو رو میکشم بعد خودم تنها ترسم تو زندگی اینه که از دستت بدم
منم این نگرانیو دارم بچه ام عین اون بشه حرف زدن و رفتارش
دوستان شماکه حامله ایدبیشتررعایت کنیدمراقب خودتون باشید
آره واقعا همش به خونوادش برمیگرده ..من حتی بعد عروسیم مادر شوهرم عکس نامزد قبلی شوهرمو هی نشون شوهرم میداد اونم با تاپ شلوارک
چه احمقانه
منظورش چی بود؟؟
به فهم و شعور اون فک نکن گاهی باید فک نکنی و کاری که خودت میدونی درسته انجام بدی و وقتی دیدی داره جیز جیز میکنه بگی که اینجور صلاح دونستم
آره ..ولی من دیگه بریدم فقط واسه حفظ آبرو هستم که یه وقت خونوادم نفهمن یا اون بهونه دستش نباشه ..کلا روز تا شب تنهام ..اونم راه خودشو داره میره
که نگاه چیو از دست دادی و چقدر خوشگل تر شده ..که منو از چشم شوهرم بندازه اونم تازه بعد عروسیم
عزیزم.خداهمشونوبه راه راست هدایت کنه به ماهم صبربده.
لعنتیا من همه اشو امتحان کردم چیزی نبود که این کوفتی دهنشو واسه همیشه ببنده 😂😂😂😂
شماگفتی شوهرتون پزشکه؟
آره بخدا. آدم دیگه ررررررررد میده
آره واقعا من که کلا بی تفاوت شدم وقتی دیدم کاری ازم برنمیاد
بیخیال اوناش باش اگه واقعا اهل اینکارا باشه توشیشه بذاریشم کارخودشو میکنه کار خودشو کرد اونوقت میفهمه دنیا دست کیه
خوب نمیشن دیگه مانمیتونیم تغییرشون بدیم متاسفانه یابایدبسازیم یاجداشیم.نه تنهاخودمونوبدبخت کردیم خانواده هامون بدبخت کردیم
😂😂😂😂چه احمقانه
اره بی تفاوتی بهترین راهه
توهم زیراب اونو پیش پدر شوهرت بزن
ول کن گاهی با سیاست گاهی هم انقد اهمیت نده ناراحت میشه خونوادت بیان بره کونشو بذاره تو آب خنک بیخیال گاهی باید یه وقتایی تم فقط خودمونو در نظر بگیریم تا کی همش غصه
عکسم پیداکن از بین ببر
پدر شوهرم که کلا موشه پیششون
چه خنگ و احمقه... 😂😂😂 اینا چین ما باهاشون کنار میاییم..... توهم بخند با عکس یارو بگو نمک در نمکدان شوری نداره دل من طاقت دوریه این نامزد شوهرمو نداره دستشون بنداز حالا که اونا انقدر بی فکرن
خدابه مادرشوهرت عقل بده
اره عزیزم
نمیشه ..آخه شوهرم خودی و غریبه نمی‌شناسه تو عصبانیت هر چی از دهنش در بیاد میگه میترسم از آبروم
اها.ازدکترمملکت ندیده بودیم که دیدیم دیگه من چی بگم🤣😂🤣
😂😂😂بگو یه زن خوب سراغ دارم واسه حاج آقا بابای همسرم چقدر رنگ و لعاب دار کلی منتشو میکشه
آنقدر پستن که جلو من با خونواده اونا هنوز رفت و آمد دارن که منو بسوزونن ..مگه یکی دوتاست درد من
هووووو انقد از اینا هست
حالاقبلاکه زنش بوده هی دعواوجنگ بوده ها.الان یادشون افتاده خاک برسرشون
بله درست میگی.خیلی هست
الآنم شوهرم اومد خونه از سرکار فقط یه سلام کرد و محل نذاشت منم اومدم تو اتاق ..هووف موندم چیکار کنم
خب مردای این ندلی اینجورن منم همش میترسم بدتر بشه ولی وقتایی که به این فک میکنم میگم نترس بابا بدتر از اینم بشه که چی اتفاقا اون موقع ها عکس العملش خوبه فقط کافیه بدونه تو از چیزی میترسی حفظ آبرو میکنی قشنگ افسار همه چیو دست میگیون
دقیقا همین طور بوده
مرداعجب موجوداتی هستن واقعا
آره واقعا الان همین شده ..
حساس نشو تو به خودت ایمان داری که سرتری پس لزومی نداره ثابت کنی
من که رد دادم ..
رهاتوبارداری ولش کن
شووهر من دقیقا دست پرورده مامانشه که دو کلاس سواد نداره
سلام
متاسفم
خداصبربده بهمون
بابا بیخیال مردا همشون سرو ته یه کرباسن تو خودتو ناراحت میکنی برا چی تو بفکر خودت باش و اون بچه شکمت
سلام عزیزم
واسه خودت خوش باش میوه بیار چایی بیار یه چیز مهم پیدا کن الکی بحثو باز کن مثلا حرف خونوادگی نباشه
اره راست میگه حوراجان.رهااینکاروبکن
آره ولی حتی واسه بابا شدنش انقدر خوشحال نشد .با وجودی که خودشم بچه میخاست ..
ولش کن.وقتی بچت بیادبراش بخنده خودش میادسمتش.
این مدل مردا رو من دقیقا حس میکنم عین شوهر من نمیشه کاریشم کرد صدتا دیگه زنم بگیره واسه اونام این مدلیه
فعلا اون داره سر خودشو گرم می‌کنه و ننشسته یه جا ... برم طرفش فک می‌کنه باز حق باهاش هست ..بیخیال پامیشم میرم دوش میگیرم
پس بی اهمیت شو تو هم
کاش منم بچم سقط نمیشدهمدمم میشددیگه منت شوهرمونمیکشیدم
نمی‌دونم فازش چیه ...درک بشو نیستن ..مقاومت داره نسبت به من
خداروشکربرابچه های توشکمتون شادباشیدبخاطربچه تون
تنش واسترس برابچه خوب نیست
نه نرو سمتش الکی مثلا بگو فلان همسایه تو این اوضاع کرونا و فلان آش آورده بود منم ریختم رفت آخه الان چه وقته آش اوردنه کلی هم دلم میخاست بخورم ازش ولی ترسیدم نکنه چیزی بشه... خدایا مارو ببخش واسه زندگی کردن با این موجودات مجبوریم دروغ بگیم
الهی

.ایشالا خدا زودی بهت میده نگران نباش
ممنون الهی امین
وای غصه اونم میخوری اینجور نگو من انقد غصه بچه تو شکممو میخورم واسه اخلاق و رفتار باباش
ایشاالله توهم زودی بچه دار شی
ان شاالله ممنون
من اگه میدونستم این بشر درست میشد صدتا دروغ میگفتم ..
خدا خودش کمکمون کنه
زایمانت چی میشه پس ..مامانت نمیاد؟
خداکمکتون کنه دوستای خوبم
فداات .. همچنین عزیزم
نه که درست اصلا نمیشن ولی وضعیت فعلی تو تغییر نیده
من میام الان
پناه بر خدا تا ببینم چی میشه
دوستان شما که باردارید مادرشوهرا تون زنگ میزنن خبربگیرن
برو عزیزم
بعدا چجوری روشون میشه نوه بغل بگیرن
من هر روز روزیم چند بار👌🐙
آخ نگار 😤😤😤😤
😁😁😁
🤦‍♀️👻☠🤰🤱🏃‍♀️🏃‍♀️🏃‍♀️
ن بابا من که از اول بارداری قهر بودیم تا الان قبل عید که رفتم خونشون که یعنی قهر نباشم دیگه ولی حتی الان هم ن زنگ ن پیام .. فقط با شوهرم در تماسه
🔪🔪🔪🔪🔪
انقدر زبون بازه که اون موقع اصلا به رو خودش نمیاره
مامان خودم هرروز زنگ میزنه همش میگه مامان علائمت چیه حالت بهتره غذامیاره ولی این عنه والا
یکی از فامیلای شوهر من ...مادر شوهره با عروسه به مشکل برخورد ...به پسره زنگ میزد پسره یه روز به مادره گفت اول به زنم زنگ بزن ..اگه احترام زنمو نداری به منم زن نزن ...
بخدا به مادر بودنشون شک دارم
من همش شبا کابوس میبینم که میاد بچمو از بغل مادرم میگیره
آره مامان منم میزنه ولی به خاطر اخلاق شوهرم بیشتر وقتی که نیست خونه میز نگه
آره بابا شوهر خیلی مهمه باید پشت زن باشه
آخی عزیزم
شوهر من خودش طرف خونوادشه ..تازه به من میگه تو نمی‌ذاری بیشتر محبتشون کنم
اینا چجوری میخان فردا جواب پس بدن
دلم ازاین میسوزه همه خانواده وفانیلامون به شوهرم آقا میگن وکلی احترام ولی طرف اونا عین گماشته منو صدا میزنن
براحتی تازه یجوری وانمود میکنن ک مامقصریم وعروسمون بده والا همه بمن میگن توکه لالی چراجواب نمیدی
دقیقا همینه ..شوهر من که چه تو فامیل چه خونمون با آقا صدا میشه ..خودشم اخلاقش با همه خوبه واسه همکاراش خوش برخورده ولی واسه من عین برج زهر مار
تقصیر شوهرامون
من مشاوره رفتم دکتر گفت باید جواب بدی جلو شوهرمم گفت ..ولی شوهرم بعد گفت جواب نده به مامانم فقط بگو باشه ..
همش بهش میگم عاقا مارفتیم خونه مادرت بامن درست صحبت کن تایاد بگیرن
آره درسته ما میریزیم تو خودمون من الان حرفای نزدیک یکساله پیششون نتونستم هضم کنم چون لال نشستم اونا فحش دادن
خدا خودش کمک هممون کنه من که فقط از تربیت بچم میترسم وگرنه خودم که دیگه بی تفاوت شدم به رفتاراش ..
ولی تو اوما یاد گرفتم جواب بدم ازاین به بعد بگن تو میگم سرت تو گوه😅😅
😂😂😂😂
😁😁😁
من برم دوش بگیرم ..شوهرم که جلو تلوزیونه به تخمش هم نیست که من پیشش نیستم
برو عزیزم
من خانواده شوهرم یه شهر دیگه ن البته شاید خدا خواست خانوادهش اومدن اینجا بیخیال خانواده من بشهه
😂😂😂😂افرین
بچه ها شومیز میخوام مدلی مد نظرتون نیس
اره بابا دو بار زنگ میزنه مرده شورشونو ببرن زنگ کجا بود مزاحمت ایجاد نکنن زنگشون تو سرش بخوره
همشون عنن خدا کنه سر بچشون بیاد
😣😣😣قشنگ میفهمم چقدر دردناکه شوهر من پشت سر خونوادم دروغ میگه
چه کثافتایی ان اینا
عقده ای ها فک میکنن به زن احترام بزارن و محبت کنن به خونوادش میشن برده واسه خونواده زنش دیگه نمیگن آخه عتیقه خونواده ما چه احتیاجی به تو و. محبتت داره
وای رها جون هرکاری کردی تو تربیت بچت به منم بگو 😑
😁😁😁
خداکنه دلم خنک میشه

سوالات مشابه