Ooma
پرسش (1404/04/03):

با همسری که همش بیرونه چکار میکنید

سلام دوستان شما با همسری که همش بیرونه چطور برخورد میکنید من همسرم کمکم خیلی کار میکنه مثلا ظرفا رو میشوره.لباس کمکم میریزه لباسشویی میشوره پهن میکنه .جارو هم میکشه خلاصه ک کارای خونه رو کمکم میکنه ولی خیلی با دوستاش وقت میگذرونه یعنی بیشتر تایمش پیش دوستاش منم همش با بچه ها سر کله میزنم بنظرتون چکار کنم هرچی هم بهش میگم کمتر با رفیقاش برو بیرون گوش نمیده بهش زنگ میزنن اینم میره بیشترشون هم مجرد هستن از بابت شوهرم مطمئنم برا بازی و گیم نت میره ن چیز دیگه چون گوشیش همیشه دست خودمو پسرمه ولی عصبی میشم اینقدر بیرونه

یعنی از دست دوستاش آسایش نداریم وقتیم میگه خونم خستم خودتون برید میان دم در دنبالش اینقدر زنگ میزنن تا بره در باز کنه
به‌اش حرف بزن تا بفهمه اذیت میشی بگو دوست داری وقت بزاره برات رابطمون سر نشه
اووووف مرد رفیق باز خیلی بده،منم تجربش کردم خیلی سخته
هر مردی یه عیبی داره بالاخره
همه کامل نیستن
اگه همچیش خوبه فقط همین یک مورده باهاش حرف بزن بگو کمترش کن
والا همسر منم یدونه رفیق داره همین مشکلو دارم هروز میاد به همسرم میگم میگه دارم باهاش کار میکنم منم عقده تو دلم جمع شد دوروز باهاش قهر بودم حالا یکم بهتر شده
ولی خب طبیعیه باهاش حرف بزن و سعی کن باتو بیشتر کیف کنه باهاش وقت بگزرون سرگرمش کن نزا بره
همه چیش خوبه هیچ کم کسری نمیزاره کارا هم خودش میکنه من فقط آشپزی میکنم میگه بقیش خودم انجام میدم تو برو پیش بچه ها ولی تنها عیبش اینه ک خیلی با دوستاش میره بازی یا آب تنی یا گیم نت بیشتر
خب واقعن ما خانوما هم دوست داریم شوهرامون پیشمون باشن حقمونو میدن رفیقاشون
اخه دوستاشم شعور ندارن اگر یه روز نبرنش بیرون میمیرن انگار
همیشه سر همین موضوع با هم بحث داریم البته جواب نمیده و با شوخی ردش میکنه میگه خب چکار کنم نمیتونم بشینم همش تو خونه همه مردا میرن بیرون من تنها نمیرم ک
البته یکی دوتا نیستن هفت هشت نفرن متاهل مجرد میرن ورق بازی میکنن یا میرن گیم نت .ظهرا هم میرن آب تنی بعضی وقتا
شوهر منم اکثرا بیرونه و کم میبینمش ولی برای کار
منم بهش میگم یکم بیشتر باش پیش ما و بچه ها میگه من دارم بخاطر شما کار میکنم غر نزن
دقیقا ما هم همینطور
چی بگیم والا منکه نمیدونم چکار کنم دیگه
اینطور ک معلومه بیشتر مردا اینطور هستن
شرایط جامعه سخته خیلی سعی میکنم که درکش کنم ولی گاهی اوقات واقعا بچه ها اذیت میکنن و کم میارم تنهایی
آره والا
خب تو هی کار بتراش باهم برین بیرون پارک خرید
ناهار ببرید بیرون از اینجور کارا
منم واسه اینکه پسرم خیلی اذیت میکنه بیشتر عصبی میشم میگم ببرش با خودت میگه نمیتونم ببرمش ماها آدم بزرگیم شوخی میکنن بچه ها یوقت حرف میزنن بچه میشنوه
عزیزم من دوتا مرد کنارم اینطوری هستن و تجربه دارم راهنماییت میکنم انشالله بدردت بخوره
اول اینکه سعی کن با شوهرت رفیق باشی اصلا هم بهش نگو رفیقت بزار کنار و رابطتو باهاش کم کن اینطور مرد حس میکنه داری کنترلش میکنی و همه مردا متنفرن از این حس پس این کار جواب نمیده که بدترم میکنه ممکنه لج کنه

بیشتر باهاش رفیق باش سعی کن تفریح و تنهاییتون زیاد کنی، آنقدر براش برنامه بچین و وقتتو باهاش پر کن که کمتر بتونه وقتشو به رفیقش بده
من از خانوادم دورم تو یه شهر دیگه اینقدر شهرش کوچیکه یه پارک درست حسابی نداره هیچی نداره اصلا بخاطر خانواده همسرم ک اینجا منم موندگار شدم اینجا
منظور از اینکه تفریحتو باهاش بیشتر کن اینه که خونه رو یا بیرون یه جوری برنامه بچین کارهای مورد علاقشو باهم انجام بدید، مثلا عا‌‌شق بازی و ایناس یه پلی استیشن بخرید تو خونه دوتایی بازی کنید اینطوری کمتر با رفیقش میره
اگر هرچی کارم بتراشم واسش آخرش فرار میکنه میره پیششون باز حتی واسه یکساعت شده میره نصف شبم باشه دور هم جمع میشن زنای بقیشون هم ک با من درارتباطن مینالن
تو فکرم یه پی اس بخریم شاید نشست تو خونه چون میره گیم نت بازی میکنه بیشتر
ببین عزیزم اصلا تلاش نکن دوستشو ازش دور کنی بدتر میشه، به مرور رابطش خودش کمتر میکنه اینو مطمعن باش ولی بهت بگم هیج جوره تو نمیتونی کاری کنی رفیقشو بزاره کنار
اره بخرید یا اگه پول ندارید کرایه کنید
اخه از بچگی همشون با همن تا الان که چندتاشون ازدواج کردن هم باز با همن یه روز هم نبینن تلف میشن انگار
ببین فقط بهت بگم از راه رفاقت باهاش وارد بشو، اگه گوش میکنه و مشکلی نداره برید مشاوره
میگیرم یکی سرگرم شیم
میدونم وابسته بهم هستن، ببین تاحالا بهش حس قدرت دادی؟ مثلا شب میخاد بره بیرون بگو توکه نیستی تنهایی میترسم بی قرار میشم کنارم باش باهم دیگه وقت بگذرونیم
عزیزم کل این مراحل امتحان کردم ک الان اومدم دست به دامن شما دوستان شدم هیچی رو این چند نفر جواب نمیده
از بین رفیقا شوهر من اول ازدواج کرد از بقیه دوستاشم کوچیکتر بود بعد که دوستاش ازدواج کردن چون تازه عروس داماد بودن زناشون بمن میگفتن جلو شوهرت بگیر هرروز شوهرا ما میبره بیرون تازه ازدواج کردیم این حرفا من خیلی ناراحت شدم به همسرمم گفتم خلاصه دیگه نرفت سمتشون تا چند ماه همش تلفنی و خیابون همو میدیدن دیگه اونا ولش نمیکردن الان دیگه زنای اونا هم زنگ بمن میزنن میگن تو میگفتی اینا از هم جدا نمیشن ما باور نمی‌کردیم اوضاعی داریم با رفیق بازی شوهرا
همیشه هم میگم میری بیرون باهاشون اینا خانوماشون ناراحت میشن از چشم تو میبینن نرو سمتشون اینم وقتی نمیره دو روز اونا میان دم در دنبالش
واای😂😂😂😂
خندم گرفت
اونجایی ک گفتی هیچی رو این چند نفر جواب نمیده
چطور نمیتونه
من قبل عقدمون شوهرم ی اکیپ سه نفره داشتن اینجوری ک هرعصر بیرون بودن
بعد از عقد یکماه ازشون خبری نداشت😁.تا اینکه یکیشون شد شوهر عمم
الان باهم رفت و امد داریم ولی خانوادگی با هرس تاشون
ولی من با دوستای خودم زیادمیرم بیرون
والا بخدا
اخه من دوستی ندارم باهاش برم بیرون شوهرم میگه خب تو هم بیا با خانمای اونا رفت آمد کن ولی من زیاد راحت نیستم باهاشون کاش حداقل نزدیک خانواده خودم بودم دوستای خودمم دورن تلفنی در تماسیم فقط
رقیه جون منظور من اینه خودش باید بخاد اجبار نمیشه کرد بدتر میشه
ببین از یه جایی به بعد خودش به این نتیجه میرسه وقتش اونقدر باارزشه که الکی نگذرونه
مشاوره نمیاد؟
الان داشت میگفت مرخصی بعدی ک از شرکت اومدم دیگه نمیرم پیش بچه ها میخوام یه کار دیگه کنم هم درآمد داشته باشه هم سرگرم شم فکر کنم میخواد شغل دوم داشته باشه حداقل شر اونا کنده شه از سرمون کار باشه بهتره تا با اینا الکی وقت بگذرونه
مشاوره نداره اینجا بلکه آنلاین بگیریم
بگو یاد نمیگیره ببرش
خوبه پسر با باباش وقت بگذرونه اونم بیرون از خونه
بگو اونا همش ازمن منت دارن ک شوهرت شوهرامون ازمون گرفته بعد من بیام باهاشون رفت امد کنم
دقیقا
خودش باید بخواد
استقبال کن ازش
بگو اره خیلیم عالیه هم وقتت هدر نمیره هم درامد داره
منم کمکت میدم چ بهتر
نمی‌بره چون مزاحم بازیشون میشه اونا هم بچه هاشونو نمیارن اینم میبینه اونا نمیارن نمی‌بره میبرش مغازه یه عالمه چیز میخره براش میگه تا تو اینا بخوری اومدم بچه هم تا سرش به اونا گرمه باباش رفته .
من دوستندارم باهاشون رفت آمد کنم چون چند بار بمن میگفتن شوهر تو نگه دار ک نیاد مال مارم ببره بیرون بعد ک من ب شوهرم گفتم یمدت نرفت حالا اونان ک ولش نمیکنن خانم یکیشون بمن پیام داد خبر داری کجان گفتم والا من شوهرم خونس برو زنگ بزن از شوهرخودت بپرس ببین کجاست ما نمیدونیم
اره بهش گفتم اینطوری میتونیم پس انداز کنیم کار خوبی میکنی سرتم گرم میشه
خوب کردی عزیزم
ایشالا همین جواب بده
و اینم بگم اگه دیدی باز دوستاش دست بردار نیستن
وقتشه ک تو ب زنای اونا زنگ بزنی و شکایتشونو کنی
خب خانوادگی دور هم جمع بشید هفته ای یکی دوبار دور هم باشید یا خونه یا بیرون
کودتا فقط کودتا جوابه😂
منم شوهرم یه اکیپ ۴ ۵ نفره بودن دوران عقد زیاد باهم بودن بعد یکیش برا کار رفت عسلویه یکیشم معلم شد یکیش همجنان مجرد بعد که بچه دار شدیم کلا فاصله گرفتن تا اینکه اون مهندسه یک سال پیش زن گرفت اون معلمه هم نامزد کرد کلا دیگه خبریشون نبود موند مجرده که چتر کرد رو زندگی ما😑 اونا محل بهش نمیدادن چسبید به شوهر من تا نصف شب بیرون بودن حتی شده بود شوهرم یه شب تا صبح شیفت بود عصر میومد خونه چای میخورد میرفت تا یک شب نمیومد دیگه عصبی شده بودم تا اینکه یه شب باباش حسابی باهاش دعوا کرد به حدی که از عصبانیت گوشیشو شکوند و دیگه بااین ضرری که دید بیشتر از ۱۱ بیرون نمیمونه
اگه شوهرت خودش مایل به بیرون رفتن باهاشون نیست شخصا به دوستاش بگو... من پدرشوهرم ۶۰ سالشه پادرد و کمردرد داره بعد پسرعموش هی زنگ میزنه که بیا بریم فوتبال بعدم چلاق برمیگشت تا هفته دیگه دوباره اون عنتر زنگ میزد بیا اینم میرفت تااینکه مادرشوهرم مستقیم رفت پسرعموه رو شست و پهنش کرد رو بند حالا دیگه نمیاد دنبالش و بهش زنگ نمیزنه🤣
سلام عزیزم
اگ مستقیم بگی حس میکنه میخوای کنترلش کنی و آزادی رو ازش بگیری
چه مرد چه زن نیاز ب تفریحات مجردی دارن ولی به اندازه
اگ بخواد مرد مطلق بشینه ور دل زن سر یکسال طلاق میگیرن😆
جدا از شوخی مستقیم بهش نگو
اگ میگی شهرتون کوچیکه امکانات نیست برا تفریح شطرنج و بازی های فکری و هرچیزی ک دوست دارید بخرید تو خونه وقت بزار باهاش بازی کن شاید اولاش یکم دیر مچ بشه باهات برا بازی ولی کم کم اگ جو خونه خوب باشه وقت میزاره
مثلا ما چند شب پیش ب یاد قدیما نشستیم نقطه بازی کردیم چه هیجان خوبی داشت
تو هم سعی کن برا دورهمی دو نفرتون خوراکی میوه چای تخمه هرچیزی ک هست تو ظرفای قشنگ بزار خونه رو خوشبو کن تا کم کم جذب بشه
ولی اصلا غر نزن بهش حتی اگ وسط بازی رفت پیش دوستاش غر نزن بازم ادامه بده جذب خونه کن
به جایی برسونش ک هفته ای یبار دورهمی با دوستاش داشته باشه حالا ک میگی ناباب نیستن
من شطرنج منچ نقطه بازی حتی نام و شهرت و شهر ی بازی بود ک مثلا کلی سرتیتر بود درمورد ش باید می‌نوشتیم اونو بازی می‌کنیم
یا پیاده روی میریم دور میزنیم ت‌و خیابون با ماشین یا اینک شب نشینی دو روز در هفته میریم خونه خانواده هامون
تو هم تنوع بده ب زندگیت بزار با رفتارهات جذب بشه
با حرف زدن حتی به شکل منطقی نمیتونی بشونیش سرجاش
اون بدتر تو ضمیر ناخودآگاهش لجبازی فعال میشه
شوهر من با دوستاش بیرون نمیره فقط هفته ای یه شب استخر میره اونجا بعضی وقتا میبینشون ولی با این حال گاهی اوقات فکر می‌کنه من محدودش کردم 🤣🤣 با اینک مشکلی ندارم ک حالا مثلا یه دورهمی در ماه داشته باشن ولی خب با هرشب نشستن مشکل دارم دیگ حوصلش سر بره میره پیش داداشاش
ولی کلا بیشتر وقتمون باهمیم
شوهر منم خیلییییی اهل دوست بود ، جوری بود می‌رفت با دوستش شهر دیگه شبم نمی اومد

واقعا دعا دعا میکردم خدا خودش اینارو برداره از سر راهم ، یعنی جوری بود ساعت ده شب میرفت من حامله رو تنها میزاشت

خیلی غر میزدم جنگ میکردم دعوا میکردم

درست نشد که نشد حتی تا زمانی که پسرم چندماهه بود هم ادامه داشت

که یهو خدایی همشون پخش و پلا شدن ، خونمون از یه رفیقش دور شد اونم ماشین نداره ، یکیش زنش یه حرکتی زد دیگه نرفتیم

دوتا هم کلا از این شهر رفتن

شوهر منم لجبازه خیلی با دوستاش فقط میزاره همه راه هم رفتم تا مرز جدایی نشد ول کن نیست فقط خدا باید خودش به دادمون برسه 🤣🤣
من یه مدت از طریق بچه وارد احساساتش شدم

گفتم اره دیگه مردم وقت میزارن برای بچه تو وقت بذار برای رفیق

بعد فردا روز که دوست داشتی پسرت باهات بیاد بیرون نگاهت هم نکنه

هربار ابن قضیه رو می کوبیدم فرق سرش از احساسات پدر رونش استفاده کن
ب نظر من شکر کن
شوهر من این ۴ ساله ب اندازه انگشتای ۲ تا دست با دوستاش بیرون نرفته اصلا دوست نداره


اما به معنای واقعی کلمه ی هاپوعه

راضی بودم همش بیرون باشه تون ی ساعت ک خونست مهربون باشه
باید برا وقت گذاشتن با دوستاش حد و مرز داشته باشه
هر روز بخواد بره که نمیشه
شما بخوای هر روز کارای خونه رو کامل انجام بدی بعد بچه هارو بزاری کنار همسرت بری با دوستات قبول میکنه؟
اگه جوابش نه هست پس یعنی خودشم میدونه کارش اشتباهه

بهتره باهاش صحبت کنی
اول از خوبیاش بگو که در مقابل انتقادی که قراره بشنوه جبهه نگیره
بعدم بهش بگو تو که اینهمه ویژگی شخصیتی خوب داری اگه این رفیق بازیتم کمتر کنی عالی میشه
من نمیگم کلا دور دوستاتو خط بکش اما مرد متاهل بیشتر وقتشو باید برا زن و بچه اش بزاره نه دوستاش
اگه میخوای با دوستات وقت بگذرونی هفته ای یکبار
بقیه تایم خالی تو با ما و بچه هات پر کن
بچه تو ببر خانه بازی
باهم بریم کافه، رستوران
اصلا ی شب بچه هارو بزاریم جایی باهم بریم سینما
بهش بگو منم از لحاظ روحی احتیاج دارم که چند ساعتی برا خودم باشم
حتی اگه با کسی بیرون نرم دلم میخواد برا خودم وقت بزارم
ارایشگاه برم، خرید کنم، کارایی که دوست دارم انجام بدم و....
به نظر من اشتباه شما اینه که جمع رو خانوادگی نمیکنی
همه بالاخره یه رفتارهای اشتباهی دارن دیگه
شمام با خانمهای اونا رفیق شو
بگید هر وقت خواستین همو ببینید جمع بشیم خونه ی یکی
هم حوصله ی خودت سر نمیره
هم شوهرت پیشته
هم اینکه کم کم هی کم میشه رابطه هاشون
چون تو خونه خیلی سخت تره از بیرون قرار گذاشتن
شوهر های هممون همینه عزیزم شوهر من که همش سرکاره بیشتر شب ها هم نیست وقت های هم خونه هست انگار مریضه یا تو گوشیه یا تلوزیون فوتبال میبینه
توهم وقت بذار با دوستی ،خانواده ای ،مجردی برو بیرون .وقت بذار .اون تو خونه بمونه ،توهم برو بیرون
شوهر منم مهره مار داره.
هرکی یه بار باهاش معاشرت کنه،رفیق گرمابه گلستانش میشه
مشکلات دیگه ای هم داریم .ولی چع کنیم .ما محور خانواده ایم و باید باهاشون کنار بیایم
دوستای عزیز و همدرد انشالله خدا به هممون صبر عنایت کنه پس نتیجه میگیریم اینا آدم نمیشن 🤣
فکر میکردم فقط من این مشکلو دارم امیدوار شدم یکم
🤣🤣🤣🤣

سوالات مشابه