Ooma
پرسش (1404/02/19):

من واقعا از اینکه دائم نسبت به رفتارای بچه م فکر میکنم خسته شدم.😟🥺

مامانا من خیلی از این مورد خسته شدم که هر کاری پسرم میکنه میپرسم " طبیعیه؟"
یعنی دائم نگرانم نکنه این کارش طبیعی نباشه. دیگه تو خانواده منو "خانم طبیعی" صدا میزنن. شاید چونکه بچه دورمون نداشتیم اینطوریه. ولی دلم میخواد یکم وا بدم.
سعی کردم و میکنم که مطالعه داشته باشم تو مقوله تربیت ولی با این حال توی شرایط قرار میگیرم دائم در حال تحلیل رفتارشم.
لطفا تجربه تون رو میگین.

مگه آدم مشکل دار دارید تو خانواده
نه لصلا
چرا باید رفتارپسرت غیرطبیعی باشه؟
اصلا
خب دیگه نگران نباش
بچه ها هرکاری کنی تربیت رو از پدرومادریادمیگیرن چون پدرومادرآینه بچه هان بنظرم خودمون باید رو رفتاروگفتارمون کارکنیم
منم یوقتای یه فکرا میاد سراغم بعد که میرم پارک یامسجد یاجایی بچه های مردمو میبینم میگم طبیعیه خخخ
منظورم عدم تطابق رفتار با سنشه.
مثال بزن خخخ
الان چن وقتشه دقیق و این ک چیکار میکنه ک برات سوال شده
😂😂طبیعیه
مثلا امروز بردیمش بوکتاب، اونجا پر بود از اسباب بازی و چیزای جذاب. ولی تنها کاری که میکرد و کیف میکرد بالا رفتن از پله و پایین اومدن از رمپ بود. خیلی وقته راه میره، هفته دو تا سه روز پارک میبرم پله و سرسره رو تجربه میکنه زیاد. اینکه تو این سن توجهش به اسباب بازیای اونجا و فضای شادش کم بود نگرانم کرد😐😐
والا نیکان هنو حرف نمیزنه بعد از الان تطابق رفتار و با سنش در نظر می گیری؟ خیلی حساسی
۱۷ ماهشه، مثل همین تجربه امروز که گفتم
آرزووو😂😂😂 به خدا خودم حس میکنم دارم خل میشم
😐😐😐ببین نیکانو ببر خانه بازی ولی خدانکنه یکی اونجا بیاد تعمیرات اچار دستش باشه تمام بچه ها اسباب بازیارو ول می کنه میره سمت اون
بنظر من شدی رفته🤣🤣🤣
امیرحسینم حرف نمیزنه. مامان حالت عادی میگه ها ولی میخواد صدام بزنه میگه بابا🙄😐😃
بخدا جعبه ابزار بزار جلوش بگو فاز متر،چکش،مته،دلر همه رو تک به تک میده بدون غلط هرکی می بینه چشاش گرد میشه ولی حرف نمیزنه
نیکان تا هفته پیش می گف ابجی😵‍💫😵‍💫
والا بچه های من با همه چی کار دارن جز اسباب بازی
اردلان به چکش میگه تق تق🤣🤣🤣🤣فرق چکش و با انبر دست نمیدونه از نیکان می پرسه
خخخ
😂😂😂
بخدا داشت می گف تق تقو بده😐😐قیافه من🤔🤔قیافه نیکان،نگاش می کرد با تعجب ،گفتم چکشو بده داد😂
خودمم نظرم عوض شد ، شدم😅
ببین هربچه به یه چیز علاقه داره
🤣🤣🤣
عزیزم الان دختر من 22 ماهشه از قبلشم همین بود ما رفتیم خانه بازی ک پله داش و 4 5 بار فقد همین پله هارو میرفت یمومد ی کالسکه با عروسکش بود هی می‌برد هی می‌آورد بالا پایین
چرا انقد حساسی بخاطر خاصیت سنشونه عزیزم این چیزا واقعا طبیعیه
خوب الان اگه من تو شرایط تو بودم ذهنم شروع میکرد 😅😅از زبان شناسی تا آواشناسی همه رو روی امیرحسین پیاده میکردم . چرا دریل میگه ولی مثلا آب نمیگه. 🤯🤯
😂😂😂
وای ننه به قربونش
به جز خونه تو محیطی که پر از اسباب بازیم باشه بازم کاری ندارن؟
اصلا دیروز بردم مسجدجشن بود کلی بادکنک وشکلات وشیرینی اینا ول شدن بیرون مسجد من دنبالشون خخ
ای جااااان😃😃😍😍
یعنی توخونه پر از اسباب بازی میرن سر قابله وکابینت وگردو شکن وسیرکوب همینا تو دستشونه
پشه کش به کفش وجورابم خیلی علاقه دارن اینا اسباب بازیشونه
😂😂😂😂
بخدا همین قد جذابن خخخ
الان امیرحسین با همه ارتباط میگیره (همه یعنی هر کسی تو خیابون و پارک میبینه) . بعد من دائم میگم نکنه میل به توجهش داره باعث جلب توجه میشه.
نه خیلی بچه ها اینجوری گرم هستن تو رفتار اتفاقا خوبه
روابط اجتماعیش خوبه
بچه های من خوبه مدام عین کنه بهم چسبیدن
خوب ببین من الان نگرانم بعدا غریبه راحت گولش نزنه. بعد میگم تو این سن طبیعی نیست بچه با همه جور بشه. خلاصه که به قول آرزو خل شدم رفت
🤣🤣🤣دهنت سرویس،اینجوری پس من خیلی بیخیالم
والا
😘😘😘
فدات😘
تو اصلا فک نکن😂
بچه اجتماعیه از خداتم باشه،مطمئن باش بچه اجتماعی راحت گول نمی خوره الان کوچیکه
راز موفقیتت چیه؟😃😃 والا دلم میخواد بیخیال بشم.
حوصله نداشتن😂
خدا نکشتت😂😂😂😂😂
بخدا اینقد درگیر جمع کردن خونه و تکالیف اردلان و امتحاناش هستم که وقت نمی کنم به این چیزا فک کنم،فقط تنها کاری که کردم بردم ازش تست گرفتن گفتن این بچه مشکلی نداره همچیزو متوجه میشه حتی بیشتر از سنش،حرف نزدنش احتمالا بخاطره ژنشه یکم دیگه صبر کن
والا من وقت بیارم یا میرم گوشی یا می خوابم،حالا بچه دومت بیاد متوجه میشی چی میگم
اره واقعا تاثیر داره . تست چی دادی؟
دقیقا خواهرمم میگفت بذار دومی بیاد وا میدی خود به خود. نمیدونم ولی الان واقعا با این فکرای مالیخولیایی اذیتم.
بردم پیش گفتار درمان ازش خواستن مثلا کنترل بیار چندتا چیز گذاشتن گفتن چنگالو بده از بینشون،اینجور چیزا منم گفتم اینا که خیلی سادس،بعد دیگه مشخص شد از نظر ذهنی مشکلی نداره
دقیقا،بعد الان خیلی کوچیکه،یکی میگه بچه من یکسالشه رنگ بلده شعر بلده..والا ن اردلان ن نیکان اینجوری نبودن،اردلان هنو فرق بشقاب و با کاسه نمیدونه تو سن ۲سالگیم رنگ و اینا بلد نبود ولی از ۴سالگی چرتکه رفت مسابقاتم مقام اورد،هفته پیشم بردم تست داد برا کلاسایه المپیاد ریاضی که خداروشکر قبول شد،ولی هنو املاهاش قابل قبول می گیره..اینا گفتم بدونی هربچه یجوره
الان شاید نیکان تو رقابت با یکی هم سن خودش تو شعر خوندن حرف زدن رنگا بلد بودن صفر باشه ولی تو خیلی چیزا با همون بچه رقابت کنه صد میشه
اصلا نباید مقایسه کنی یا دنبال تحلیل رفتار باشی مگر اینکه واقعا مشکل داشته باشه
عزیزم😍😍 ایشالا همیشه موفق باشه
آره هر بچه ای یه جوره.
آره 😍😍😍 رو خودم کار میکنم که بیخیال بشم .
نه بابا اینجوری فک نکن الان کوچیکه
سارا جان طبیعیت پسر خیلی فرق داره با دختر؛ الان دختر من بود مطمئنن میرفت سراغ اسباب بازی ها؛ ولی پسر جاریم همین کار پسر تو رو میکرد ار پله بالاپایین میکزد و ... کلا پسرا انرژیشون خیلی بیشتره میخان تخلیه ش کنن
سلام سارا جون
من حساسیتتو درک میکنم چون خودمم تقریباً اینطوری بودم توی یه مواردی

اما واقعا به قول آرزو بچه ها رو نمیشه با هم مقایسه کرد. هانا هم به شدت عاشق آسانسور و پله و پله برقیه، از هرچیزی که براش جذابه میگذره اما از اینا نه

هانا خیلی زود حرف زد، الان تا ۱۰۰ میشماره، همه رنگا و اشکال و اینجور چیزام خیلی وقته بلده. اما ۱۷ ماهگی راه افتاد. مهارتای فیزیکیشم از خیالیا کمتره. هنوز پله ی زیاد باشه میترسم و باید حواسم بهش باشه که موقع پایین اومدن بشینه. یا اینکه دختر خواهر شوهرم این سنی یه پایی لی لی میکرد اما هانا ۱ پایی نمیتونه

منکه رو اینجور چیزا حساس نبودم و نیستم، توی موارد دیگه بود حساسیتم. اما در کل درکت میکنم و اینکه باید شل بگیری 😄
مثلا پسر خواهرشوهرم ۱ سال از هانا کوچیکتره
عذاب روحیمون وقتیه که پیشش باشه. اون بچه آآآرووووم..‌ خواستنی... نانازی... ینی عاشقشم. اما هانا عین چی ازش میترسه و فرار میکنه
اون بچه همینکه بیاد سمت هانا، هانا گریه میفته و فرار میکنه. اصصصصلا نمیذاره اون به اسباب بازیاش نزدیک بشه، هرچی هم دست اون پسر کوچولو هست میره میگیره میگه مال منه.
بخدا روانی میشم وقتی پیش همیم. اون بچه خییییییلی خوب و آروم و به راه هست، نمیدونم چرا هانا فقط و فقط و فقط و فقط با اون اینطوریه


بلخره بچه ها یه رفتارایی دارن که ماها هرچی ریشه یابی کنیم آخرش درکش نمیکنیم 🤦🏻‍♀️😄
پسر من هنو حرف نمیزنه
تک کلمه ای میگه
و گاهی دو کلمه ای خیلی به ندرت

توی فامیل شوهر هم اوتیسم داریم

خیلی میترسم اینم اونطور بشه زبونم لال

ولی خب رفتار های دیگش و میبینم که با بقیه ارتباط میگیره میخنده گریه میکنه واکنش داره به بعضی چیزا یکمی امیدوار میشم
ولی بازم میترسم
مثلا مثل بچگی های اون بچه فامیلمون

ماشین هارو ردیفی میزاره بازی میکنه بدون سر و صدا اونم اینطو بود
بابا بیخیال🤣🤣هر بچه ای کلا یجوره یکی میبینی فقط با لوازم خونه حال میکنه بازی کنه یکی هم فقط اسباب بازی
دختر خواهر منم ب خواهرم میگفت آجی شقایق🤣🤣 به زبون بچها عموش میگفت
الان دخترم با اینکه حرف زدن کامل مسلط ولی اگ یکی ب من بگه خاله یا عمه روشا هم ب همون اسم صدام میکنه😀
پیام‌ هایی ک میدادی ب مامانت ک شربت هانا رو داده یا نه رو یادمه🤣🤣
سلام، پسر منم عاشق شیب و پله هست
تو خونه هم ماشین هاش رو با شیب روی فرش های لوله شده یا دسته مبل میچینه
میریم پارک یا طبیعت حواسش همش به دودو (ماشین و موتور) یا شیبه
من دو سه ماهه میبرمش کلاس مادر و کودک و یکی از بازی های هر مرتبشون شامل کلی استپ و تشک شیبداره و من حس میکنم عشقش به شیب از اونجا نشات میگیره
خلاصه که همش طبیعیه
پسر من مامان بابا رو میگه ولی هرچی ماه هاست میگم آب میگه با😁
اجتماعیه
پسر منم به شدت اجتماعیه و عاشق گوشی، دست هرکس ببینه میره سمتش من نگران میشم بعدا با این چیزا گول نخوره
مراسم ختم رفتیم انقد رفت تو صورت همه دالی کرد و شیطنت کرد حواس همه از مراسم پرت شده بود
😂🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️

سوالات مشابه