Ooma
پرسش (1403/10/25):

گریه بی دلیل بعد از زایمان

سلام
دوستان من دو روز هست بی دلیل گریه م میگیره، شوهرم رو میبینم اشک از چشام سرازیر میشه. الان هم با چشمای اشکی دارم مینویسم، یک حس دلتنگی دارم ولی نمیدونم دلیلش چیه.
به نظرتون افسردگی بعد از زایمان؟ میتونه خطرناک باشه؟
عاشق دخترمم با عشق کارهاش رو میکنم، ولی همین که به شوهرم فکر میکنم اشک از چشام میریزه. من الان خونه مادرمم، شوهدم صبح میره مغازه تا غروب بعدش میاد اینجا تا بعد شام میمونه واس خواب میره خونه خودمون دوست دارم من هم باهاش برم ولی الان شرایطش رو ندارم فعلا تنهایی به کارهای خودم و دخترم برسم

کلا طی روز هم بهم زنگ‌ میزنه یا پیام میده گریه م میگیره، جلوی خودش هیچی نمیگم ولی همینکه قطع میکنم یا میره خونه دیگه‌ گریه م بند نمیاد
طبیعیه به همسرت بگو بیشتر بهت توجه کنه
بنده خدا همه کار واسم میکنه، حتی وقتی میاد خونه بیشتر از اینکه حواسش به دخترمون باشه پیش منه. ولی نمیدونم دوست دارم هیچ جا نره هیچ کاری نکنه فقط پیشم باشه همه ش
وااای منم تا ده روز همینجوری بودم، همش به بچم نگاه میکردم گریه میکردم، حتماااا مکملا تو بخور مخصوصا قرص آهن، بعد از یه مدت هورمونات تنظیم میشن بهتر میشی، ولی در کل باید سعی کنی شاد باشی، رنگ روشن بپوش و خودتو با بچه سرگرم کن
سلام منم سر پسر اولم خودم یه شهری بودم خونه مامانم همسر یه شهر دیگه
دقیقا حال تو رو داشتم
کاملا درکت میکنم
خداروشکر کن تو یه شهر هستین
و اینکه گذرا هست این حال و احوال
ان شاءالله به سلامتی میگذره
دقیقا منم همینطور بودم بچه هام که به دنیا اومدن
تا میدیدمش گریم میگرفت و ب شدت دل نازک بودم
طبیعیه بخاطر تغییر هورمون هاست و ضعیفیه بدن
نگران نباش مدام حس خوب ب خودت بده و حواس خودتو پرت کن
این دوران میگذره و همه چی به حالت اول برمیگرده
فقط حسابی به خودت برس مواد غذایی مقوی بخور
مغزیجات و خرما و کاچی و گوشت تا میتونی بخور
هرچی بدنت تقویت بشه بهتر میشی
کاملا طبیعیه
منم همینجور بودم.همش گریه میکردم
طببعیه منم اینطور بوده تا ده پونزده روز ولی بگو شوهرت بمونه شبا پیشت
طبیعیه عزیزم
برگردی به خونت درست میشه
با همسرت صحبت کن در مورد این حالت
ک اگه مقدوره شبا بمونه پیشت
عزیزدلم مبارک باشه دریا جان بسلامتی، الهی عزیزم ببین میتونه بین شبها کنارتون بخوابه کاملا درک میکنم حست رو و الان بیشتر از هر زمانی به بودنش نیاز داری. ببین میتونه بعضی شبا بمونه پیشتون این حست کمرنگ تر میشه.
سلام عزیزم ، این طبیعی هست در واقع دلتنگ شوهرت میشی دوست داری کنارت باشه ولی شرایط یه جوری میشه که ممکنه کنار هم نباشی . من حتی توی خونه مون اتاقمون موقع خواب بخاطر بچه از هم جدا بود این حس دلتنگی رو داشتم با وجود اینکه پیشم بود ولی موقع خواب کنارم نبود خب من هر لحظه به بچه شیر میدادم و اون باید بلاخره چند ساعتی می‌خوابید تا صبح بره سرکار . با وجود اینکه برام سنگ تمام میزاشت ولی حس دلتنگی داشتم . حتماً مکمل هات رو بخور به خودت برس اگه براش ممکن هست بگو شب ها پیش شما بمونه .
وااای من تا ۱۰ روز خشک شدم بسکه گریه کردم. من خیییلی برنامه ریزی کرده بودم اما یه ماموریت مهم برا شوهرم پیش اومد که از روز دوم زایمانم تا دهم پیشم نبود. انننننننقد اشک ریختم، الان که فکر میکنم میگم این اشکا از کجا میومدن. همه ش دلشوره ی شوهرمو داشتم، همه ش میگفتم چه غلطی کردم بچه دار شدم بدبخت عالم شدم. تا ۱۰ روز خیلی وحشتناک بود ولی کم کم بهتر شد.
من اصلا نمیخوابیدم. ۳ روز اول که اصلا اصلا اصلا نخوابیدم، از روز چهارم شاید در شبانه روز ۱ یا ۲ ساعت
خدا رو شکر اون روزا تموم شد 🤦🏻‍♀️ برا تو هم تموم میشه ♥️
سلام عزیزم خیلی خیلی بهتون تبریک میگم ک نی نی تون ب سلامتی ب دنیا اومده
خیلی خوشحال شدم❤️

من تو شرایط شما نبودم تا حالا ولی تجربه دور بودن از همسرم رو داشتم و خیلی خیلی حالم بد میشد
کاش بهشون بگین شبا نرن خونه خودتون و پیش شما باشن
قطعا ب هم ریختگی هورمونا هم موثره ولی حتما حسابی خودتونو تقویت کنید شیره انگور، خرما و...

انشاءالله ک ب زودی این حال بگذره براتون و فقط دل خوش و حال خوب همراهتون باشه

باز هم تبریک میگم🥰
سلام عزیزم اومدن محیا خانم مبارک😍
انشالله خوش پاقدم باشه دخترقشنگ😘
دریا جان حسسست کاملا طبیعیه بعد زایمان همه درگیرش میشیم یکی بیشتر یکی کمتر مخصوصا ک شما تو طول بارداریتم از همسرت دور بودی.
سعی کن ویتامیناتو حتما بخوری اگه گریه هم اومد بزار بیاد جلوشو نگیر.بعد دهمم اگه مامانت شرایط دارن یا شخص دیگه ک باهاش راحتی بگو بیان خونه خودت کنارت باشن اونم فقط روزا شبا ک دیگه همسرت هستن
خونه خودت باشی حس بهتر میگیری و هم خودت هم شوهرت راحتترید
قدم نورسید مبارک باشه عزیزم😍
یادمه شما ای وی اف کرده بودین و اوایل همش نگران نبودین و ...
خیلی خوشحال شدم دیدم زایمان کردین😍

عادیه عزیزم من تا الان یهویی گریه ام میگیره،میدونی بیشتر بخاطر سختیای که تو بارداری کشیدیم هم هست،کم کم خوب میشی عزیزم
قدمش پرخیروبرکت باشه برات همه این حسا عادیه منم ۱۱روزک دخترم بیمارستان بودخونه مادرشوهرم بودم ده روزم بعدازاینکه بچمواوردیم خونه موندم منم خیلی دل تنگ خونم بودم انگاراونجاقلبموفشارمیدادن دخترم گریه میکردمنم گریه میکردم بالامیاوردگریه میکردم میرفتم حموم گریه میکردم میرفتم دستشویی گریه میکردم میرفتم بالکن تنهایی مینشستم گریه میکردم خلاصه منم اینجوربودم رفتم خونم حالم بهترشد ب نظرم ی هفتم بمون بعددیگه بروخونه خودت،خونه خودت حالت بهترمیشه مطمئن باش
عزیزم قدم نورسیده مبارک زیرسایه پدرومادرش بزرگ بشه❤❤❤
دریا جون مبارکه ❤️الهی خیر دخترتون رو ببینید🤲🏻❤️
نگران نباشه به تپل شدنش فکر کن که ۳ماه دیگه باشوهرت کلی میچلونینش😍😍😍
بعلهههه افسردگی بعد زایمان


اگ میخوای اروم تر بشی به همسرت بگو نره خونتون و خونه مامانت بمونه
شبا پیشش بخوابی
طبق تجربه خودم دارم بهت میگم ک الان ک این مشکلو داری حتماااا باید پیش اون بخوابی
مبارکه دختر ، زایمان کردی🥰🥰🥰 قدمش خیر باشه،منم همین بودم، اما به حال و روزت بها نده، درست میشه،
خب به شوهرت بگو شب همونجا بخوابه.
بعدهم بهش بگو حقیقتو.
اگرمیتونی برو خونه خودت به مادرشوهرت بگو بیاد اونجا
تبریک میگم قدم نورسیده مبارک زیرسایه پدرومادر بزرگ بشه 🌹🤍
فقط قرص اهن بهم داده که روزی ۳تا میخورم
اره واقعا دل نازک شدم خیلی سخته😔
ممنون عزیزم، سلامت باشی
دیگه چیزی نمونده خوشگل خاله رو بغل کنی، ان شاءالله به سلامتی زایمان کنی فدات شم
من هم همه ش دلشوره دارم، یک حس عجیبی دارم. خواب هم که نگم دیگه همه ش میگم نکنه بالا بیاره، نکنه نفس نتونه بکشه و ... ۱۰ دقیقه ۱۰ دقیقه از خواب میپرم الان چشمام از درد قرمز شده و پف کرده
ممنون عزیزم که انقدر مهربونی💖
سلام گلم، ممنون عزیزم🥰
شوهرم حتی میترسه بغلش کنه میگه خیلی کوچیکه، اگه‌بتونم برم خونه خودم که عالی میشه
ممنون از مهربونیت عزیزم، ان شاءالله شاه پسر شما سلامت باشه💖 اره واقعا سختی باردار شدن و دوران بارداری یک طرف، زایمانم هم وحشتناک سخت بود تا پای مرگ رفتیم هر دو
ممنون فدات شم🥰
ممنون مهربونم، ان شاءالله به سلامتی دوران بارداری رو بگذرونی💖
اگه بتونه بمونه پیشم خوبه، ولی شرایطش نیست
مرسی عزیزم🥰💖 من تاپیک خودت رو پیدا نکردم توی تاپیک بارداری بهت تبریک گفتم
ان شاءالله دیباجان به ناز و نعمت بزرگ بشه
شرایطش نیست پیشم بمونه، مادرشوهرم که کلا بحثش رو نکن‌. مادرم هم چون خودش مریض احواله نمیتونه بیاد پیشم فعلا مجبورم اینجا بمونم ولی شاید زودتر رفتم خونه خودم حداقل شب ها
ممنون عزیزم، ان شاءالله شما هم به سلامتی دوران بارداری رو بگذرونی💖
به جز آهن ، مولتی ویتامین هم بخور، خیلی موثره، هم تو شیر هم اینکه زودتر سرپا بشی
عزیزدلی قشنگم.
انشاءالله مهربونم.
خدا محافظ خانواده قشنگتون باشه.
همینکه نگاه گل دخترمون میکنی خدا قوت دوباره بهت میده.
این روزهم میگذره گلم
منم دکترم به شوهرم گفت تا دوهفته بعد زایمان خیلی مراقبش باش، ما بخاطر استراحت مطلق بودنمون و بیشترم خونه مادرمون بودیم حس میکنیم از همسر و زندگیمون دور شدیم طبیعیه این حس ولی ماندگار نیست خداروشکر به زودی با گل دخترت میرید خونتون جمع سه نفره پر از عشقتون رو تجربه میکنی عزیزم. ♥♥
.منم اینجوری بودم .همش دوس داشتم برم خونه خودمون.
سعی کن اگه میشه با شوهرت هر روز یکی دوساعت برو بیرون وقتی بچه خوابه .بسپرش ب خانواده حداقل یکساعت باهم باشید یه چرخی تو خیابون بزنید یا برید خونه خودتون یه سر بزن زود بیا

سوالات مشابه