سلام دکتر جان ۴ ماه و نیم پیش زایمان کردم متاسفانه دخترم ۱۰ روزش بود ک سرماخوردگی شدید و به تشخیص دکتر پنومونی گرفت ۲۰ روز بیمارستان بستری بود و من با اون وضعیتی ک تازه سزارین کرده بودم ۳۰ روز تو شرایط سخت تو ان آی سیو پیشش بودم از غصه و استرس شیرم خشک شد و چندین بار مریض شدم.
بعد ک مرخص شد گفتن بهتره یکماهی قرنطینه باشین ک دوباره مبتلا نشه تا ۳ ماه اصلا جایی نرفتیم هنوزم دو هفته یبار کسی بیاد خیلی کم رفت و آمد داریم و من بشدت ترس دارم از اینکه دوباره مریض بشه روحیمو از دست دادم اصلا حوصله هیچکسی را ندارم ن انگیزه ای برای نظافت آشپزی اصلا تمرکر ندارم در صورتی ک قبلا تدریس میکردم و روحیه ام عالی بود و نمیتونم چیزی را بخاطر بسپارم باید مهرماه برم سر کار و نمیدونم با این نگرانیها پیش کی بزارمش گاهی پشیمونم از بچه آوردن الان ۴ ماهشه و من هر روز یه مریضی دارم تا بزرگ بشه دیگه چی از من میمونه خسته ام گاهی فکر خودکشی میکنم بلکه راحت بشم....
پرسش (1402/03/18):
افسردگی بعد از زایمان
633
21
1402/03/18
yas @@
0
1402/03/19
پزشک اوما
سلام به روی قشنگتون مامان گل
عزیزم خودکشی؟ بابت یک بیماری ساده؟ قبل از هرچیز به یک همکار روانپزشک مراجعه کنید تا دارو برای درمان افسردگی برایتان شروع شود خصوصا که افکار خودکشی دارید و با روانکاو مشاوره منظم داشته باشید ، با درمان افسردگی بخش زیادی از مشکلاتتان کم میشود، به علاوه این را با خودتان مرور کنید که تنها نیستید اصولا سال اول تولد بچه ها سال سختی است و برای هر مادر مشکلات متفاوت خواهد بود، ولی در نهایت با تمام این سختی ها باز هم شما مادر یک فرزند سالم هستید که مشکلات جدی و همیشگی ندارد بنابراین باید تلاش کنید کم کم خودتان شرایط را تغییر دهید، کوچک دلبندتان به حمایت شما نیاز دارد به مهر شما و به انرژی شما، با کارهای کوچک شروع کنید که حالتان بهتر شود، لباس رنگی بپوشید، عکس از دلبندتان بگیرید و. دفتر خاطرات درست کنید، برای خودتان هدیه بخرید، برقصید، خصوصا وقتی دلبندتان بیدار است برقصید، به خودتان قول بدهید هفته ای یک غذای جدید درست کنید. تماس نلفنی تصویری با دوستان بگیرید تا در کنار درمان کم کم قدم برای بهبودی بردارید 💙
عزیزم خودکشی؟ بابت یک بیماری ساده؟ قبل از هرچیز به یک همکار روانپزشک مراجعه کنید تا دارو برای درمان افسردگی برایتان شروع شود خصوصا که افکار خودکشی دارید و با روانکاو مشاوره منظم داشته باشید ، با درمان افسردگی بخش زیادی از مشکلاتتان کم میشود، به علاوه این را با خودتان مرور کنید که تنها نیستید اصولا سال اول تولد بچه ها سال سختی است و برای هر مادر مشکلات متفاوت خواهد بود، ولی در نهایت با تمام این سختی ها باز هم شما مادر یک فرزند سالم هستید که مشکلات جدی و همیشگی ندارد بنابراین باید تلاش کنید کم کم خودتان شرایط را تغییر دهید، کوچک دلبندتان به حمایت شما نیاز دارد به مهر شما و به انرژی شما، با کارهای کوچک شروع کنید که حالتان بهتر شود، لباس رنگی بپوشید، عکس از دلبندتان بگیرید و. دفتر خاطرات درست کنید، برای خودتان هدیه بخرید، برقصید، خصوصا وقتی دلبندتان بیدار است برقصید، به خودتان قول بدهید هفته ای یک غذای جدید درست کنید. تماس نلفنی تصویری با دوستان بگیرید تا در کنار درمان کم کم قدم برای بهبودی بردارید 💙
0
1402/03/19
yas @@
هیچ انگیزه ای برای اینکارها ندارم از همه حتی خانواده خودم دوری میکنم من تازه مادر شده بودم وبی تجربه نمیدونستم بچه را باید چقدر پوشوند چجوری باید شیر داد و .... هیچی نمیدونستم و اطرافیانم حتی مادرم ک پیشم بود منو درست راهنمایی نکرد ک اون اتفاق برا بچم نیفته و ۲۰ رو ز بستری بشه مادر و خواهرم مریض بودن و اومدن دیدن من از همه دوری میکنم چون به موقع بدردم نخوردن هر شب یاد گریه های دخترم تو بیمارستان میفتم و عذاب وجدان رهام نمیکنه ک چرا بهتر براش مادری نکردم تا اون اتفاق نیفته
روانپزشک نمیتونم برم همسرم مخالفه و فقط میگه تو باید رفت و آمد را شروع کنی تا خوب بشی
روانپزشک نمیتونم برم همسرم مخالفه و فقط میگه تو باید رفت و آمد را شروع کنی تا خوب بشی
0
1402/03/19
yas @@
دکتر جان ب نظرم بچه داری بیشتر از لذتش استرس و نگرانی و خستگی داره. دلم میخاد برم جایی ک هیچ کس نباشه دلم میخاد میتونستم جدا میشدم و برا خودم تنها و بدون دغدغه زندگی میکردم..
0
1402/03/19
پزشک اوما
عزیزم چرا عذاب وجدان؟ مگر همه ما این موارد را بلد هستیم، همه همین هستند، مادر پیامبر هم شیر نداشت که به فرزندش شیر بدهد باید بابت این مساله خودش را نابود میکرد؟ قرار نیست هميشه همه چیز عالی جلو برود ، همه ما بچه ها بارها و بارها مریض شده ایم این جزوی از زندگی است و اجتناب ناپذیر است، با روانپزشک مشاوره آنلاین بدون اطلاع همسرتان بگیرید و بله بچه داری مملو از استرس و خستگی است برای همین است که قبل بچه دار شدن باید آمادگی فکری پیدا کنید، بچه داری یعنی دیگر فقط من نیستم حالا اول یک بچه بعد من هستم، ولی اگر مادر قوی باشید میتوانید کم کم برنامه ریزی کنید تا هم بچه هم من مستقل شما هر دو وجود داشته باشند و فقط در بچه خلاصه نشوید، من مادرانی را میشناسم که با وجود بچه دانشگاه قبول شدند، استاد دانشگاه و بسیار موفق شدند، پس نشد ندارد فقط همه چیز در نگرش ما تعریف میشود، یک نفر ممکن است از بیماری فرزندش رنج بکشد و خود را در گذشته غرق کند مادری دیگر در این شرایط خداراشکر میکند که این بحران عبور کرده و حالا فرزندش را سالم در کنار خود دارد، نگرشتان را تغییر دهید و به این باور برسید که گذشته درست مانند نام آن گذشته است و تمام شده است، برای آنچه تمام شده غصه خوردن منطقی است؟ شرایط تغییری میکند ؟ خیر تنها حاصل آن حسرت شما در روزهای بعدی برای همین روزهایی است که الان از دست می رود
0
1402/03/19
پزشک اوما
واقع بینانه شما دارید کار گذشته را تکرار میکنید اما آن زمان ایرادی به شما وارد نبود چون نمیدانستید اما الان آگاهانه دارید خودتان را از فرزندتان خود پر انرژی و قوی تان را از فرزندتان محروم میکنید، گریه کنید خودتان را تخلیه کنید و بعد کم کم آرام آرام برای بهبودی قدم بردارید. سخت هست اما شدنی است و خیلی زود با بزرگتر شدن دلبندتان شرایط تغییر میکند آن زمان روزی می رسد که حسرت این رو میخورید که دلبندتان به شما بچسبد، قرار نیست بچه ها تا همیشه در این وضعیت بمانند
0
1402/03/19
yas @@
دکتر جان چطور این انگیزه زندگی و شاد بودن را در خودم تقویت کنم؟ احساس میکنم هیچ هدفی ندارم صبح تا شب من خلاصه شده رفع نیازهای بچه ام. من کسی بودم ک خیلی به خودم میرسیدم خونه زندگیم زبانزد بود از تمیزی خودم معروف بودم به زرنگی.
الان هفته به هفته تو آینه نگاه نمیکنم به خودم خونه زندگیم دائم نامرتبه وقتی ام بچه میخابه انقدر خسته ام ک حال نظافت ندارم
الان هفته به هفته تو آینه نگاه نمیکنم به خودم خونه زندگیم دائم نامرتبه وقتی ام بچه میخابه انقدر خسته ام ک حال نظافت ندارم
0
1402/03/19
yas @@
چطور در خودم انگیزه ایجاد کنم؟
چطور خودم را از فکر گذشته نجات بدم؟
چطور ترس اینکه بچم مریض نشه دوباره را از خودم دور کنم؟ این ترس بیچارم کرده واقعا طاقت دوباره دنبال دکتر و درمان رفتن را ندارم....
من از الان نگران زمستونم ک چیکار کنم با سرما و اینکه همه مریضن اونموقع
چطور خودم را از فکر گذشته نجات بدم؟
چطور ترس اینکه بچم مریض نشه دوباره را از خودم دور کنم؟ این ترس بیچارم کرده واقعا طاقت دوباره دنبال دکتر و درمان رفتن را ندارم....
من از الان نگران زمستونم ک چیکار کنم با سرما و اینکه همه مریضن اونموقع
0
1402/03/19
yas @@
و یک مساله دیگه اینکه من واقعا درک نمیکنم اینهمه سختی بچه داری برای چیه؟ این بچه ها تا بزرگ بشن ما پیر شدیم و هزار تا مریضی میگیریم بعدم ک اینها بررگن و ما پیر ک اصلا ماهارا قبول ندارن مث همه ی بچه های امروزی فقط این وسط جوونیمون از بین رفته.....😔
0
1402/03/19
پزشک اوما
عزیزدلم برای اینکه بتوانید حالتان را بهتر کنید باید خیلی تدریجی تغییر ایجاد کنید حقیقت این است که شما الان نمیتوانید به یکباره ناگهان مانند قبل شوید اما میتوانید با برنامه ریزی قدم به قدم روتین زندگی را اصلاح کنید، مثلا برای بحث بهداشت و زیبایی شخصی، شاید نتوانید در یک روز خیلی به خودتان برسید اما میتوانید شنبه را روز مرتب کردن و لاک زدن ناخن بگذارید، یکشنبه روز اصلاح صورت و ابرو برداشتن، دوشنبه روز اصلاح بدن، سه شنبه روز روغن تراپی موها، چهارشنبه یک ماسک ساده صورت، اینکارهای کوچک شاید نیم ساعت نهایتا وقتتان را بگیرند اما نتیجه این میشود که شما همیشه ظاهری مرتب دارید و حالتان بهتر میشود. همیشه اول وقت موها را شانه کنید و زیبا ببندید و در سرویس بهداشتی یک کرم ضدآفتاب و رژلب بگذارید بعد شستن صورت همان صبح سریع کمی به صورتتان جلوه دهید.
برای تمیز کردن خانه هم همينطور، یک روز جاروبرقی روز بعدی گردگیری و الی آخر، قرار نیست عالی صد در صد باشید ولی به یک ثبات نسبی برسید، و از همسرتان هم کمک بگیرید و کم کم دیگران را وارد روتین مراقبتی دلبندتان کنید ، اگر نقص ایمنی ندارد دلیلی برای محدودیت روابط نیست خود تماس اندک با دیگران از علل ضعیف ماندن سیستم ایمنی است بچه ها باید مریضی های سبک را بگیرند تا در برابر بیماری های شدید بدنشان قوی شود، پس بیمار شدن دلبندتان در آن زمان هم به شکلی نوعی موهبت بوده است اگر نگرش صحیح داشته باشید، میدانید درطی سال های اخیر بدلیل کرونا و قرنطينه سیستم ایمنی بدن افراد چقدر افت پیدا کرده؟ چون بیماری های ساده هم از ما دور مانده اند به اصطلاح قدیمی ها همیشه کمی میکروب برای سلامتی لازم است، فرزندتان باید سرما بخورد تا بدن او با انواع ویروس های سرماخوردگی آشنا شود، باید آبله مرغان بگیرد تا در بزرگسالی درگیر نشود و الی آخر
برای تمیز کردن خانه هم همينطور، یک روز جاروبرقی روز بعدی گردگیری و الی آخر، قرار نیست عالی صد در صد باشید ولی به یک ثبات نسبی برسید، و از همسرتان هم کمک بگیرید و کم کم دیگران را وارد روتین مراقبتی دلبندتان کنید ، اگر نقص ایمنی ندارد دلیلی برای محدودیت روابط نیست خود تماس اندک با دیگران از علل ضعیف ماندن سیستم ایمنی است بچه ها باید مریضی های سبک را بگیرند تا در برابر بیماری های شدید بدنشان قوی شود، پس بیمار شدن دلبندتان در آن زمان هم به شکلی نوعی موهبت بوده است اگر نگرش صحیح داشته باشید، میدانید درطی سال های اخیر بدلیل کرونا و قرنطينه سیستم ایمنی بدن افراد چقدر افت پیدا کرده؟ چون بیماری های ساده هم از ما دور مانده اند به اصطلاح قدیمی ها همیشه کمی میکروب برای سلامتی لازم است، فرزندتان باید سرما بخورد تا بدن او با انواع ویروس های سرماخوردگی آشنا شود، باید آبله مرغان بگیرد تا در بزرگسالی درگیر نشود و الی آخر
0
1402/03/19
پزشک اوما
در مورد سختی بچه دار شدن هم بله غیرقابل انکار است اما شیرینی خود را هم دارد،شما قبل بچه دار شدن باید خوب فکر میکردید که هدفتان چیست؟ چرا میخواهید یک انسان را به این دنیا بیاورید؟ همانطور که ما در مقابل یک گل که در خانه داریم مسئول هستیم در برابر بچه هم مسئولیت داریم، برخی دوست ندارند وارد چنین مسیری شوند بنابراین بچه دار نمیشوند اما برخی این نیاز را میبینند و بچه دار میشوند، بنابراین سختی را هم در کنار شیرینی ها قبول میکنند، عزیزجانم کدام اتفاق در زندگی هست که فقط و فقط با خوشی همراه باشد؟ شما به مدرسه نرفتید؟ درس نخواندید چون سخت بوده و. امتحان میگرفتند؟ چرا ادامه دادید؟ چون در نتیجه و در نهایت به خوشی و موفقیت می رسیدید
0
1402/03/19
yas @@
بله بسیار راهکار خوبیه.
درمورد مریض شدن هم درست میگید میدونم تماس با میکروب باعث ایمنی میشه.
ولی چون صبر و حوصله ام به خاطر اون روزهای سخت کم شده تحمل مریضیشو ندارم
درمورد مریض شدن هم درست میگید میدونم تماس با میکروب باعث ایمنی میشه.
ولی چون صبر و حوصله ام به خاطر اون روزهای سخت کم شده تحمل مریضیشو ندارم
0
1402/03/19
yas @@
شیرینی درس خواندن سر کار رفتن و به مقام و سمتی رسیدن هست.
من نمیدونستم بچه داری انقدر سخته مخصوصا برای من چون آدمی ام ک هیچکسو قبول ندارم و میخام همیشه خودم همه کارهای بچمو انجان بدم و این خستگی دائمی منو بهمراه داره
شیرینی بچه دار شدن چیه دکترجان؟؟؟ از زبون دلنشین شما میخام بدونم
حرفاتون را چندیدن بار میخونم و هر بار حالم بهتر میشه
من نمیدونستم بچه داری انقدر سخته مخصوصا برای من چون آدمی ام ک هیچکسو قبول ندارم و میخام همیشه خودم همه کارهای بچمو انجان بدم و این خستگی دائمی منو بهمراه داره
شیرینی بچه دار شدن چیه دکترجان؟؟؟ از زبون دلنشین شما میخام بدونم
حرفاتون را چندیدن بار میخونم و هر بار حالم بهتر میشه
0
1402/03/20
yas @@
میشه جواب سوالم را بدین منتظر کلام گرمتون هستم
0
1402/03/20
پزشک اوما
عزیزدلم بخشی از بچه دار شدن برآورده شدن نیازی است که در وجود ما نهاده شده، نیاز به عشق ورزیدن و انتقال این عشق به فردی دیگر، انتقال مهری که درون وجودتان هست به شخصی دیگر که میتواند فرزند بیولوژیک یا فرزند خوانده باشد تفاوتی ندارد، اما از دید خود من به شخصه نگرش آینده نگر دارم، یعنی بر این باور هستم که تولد هر بچه ای معجزه بوده و اگر ما والدین خوبی باشیم میتوانیم نسلی را تربیت کنیم که جامعه بهتری می سازند و شادی من به شخصه در این و در لبخند یک کودک و دیدن موفقیت او تعریف میشود، در عین حال، میتوانیم خودمان را هم به مرور رشد دهیم، قرار نیست با بچه دار شدن همه چیز متوقف شود، اتفاقا شما میتوانید در کنار دلبندتان خودتان را رشد دهید فقط باید کمی سخت گیری را کم کنید کم کم با بزرگتر شدن او را به مهدکودک بسپارید و بعد هم از دیگران کمک بگیرید، یک سال اول واقعا سخت است اما کم کم همه چیز روی روال خواهد افتاد، از همان قدم های کوچکی که گفتم شروع کنید، بعد کم کم وقتی چرخه خواب دلبندتان تنظیم شد ساعاتی را به کتاب خواندن اختصاص دهید، میدانید سمیرا جان زندگی همیشه فراز و نشیب دارد، تصادف، بیماری، جنگ، معلولیت دوراز جان، و هزاران اتفاق مانند همین کرونا، کسانی در زندگی برنده هستند که در کوره مشکلات تخم مرغ باشند یعنی در پی تنش و فشار سفت و سخت شوند و. خودشان را نبازند.
0
1402/03/21
yas @@
دکتر جان واقعا صحبتهاتون برام آرامبخش بود واقعا با هر بار خوندن تاثیرش را بیشتر در خودم حس میکردم واقعا ازتون ممنونم
0
1402/03/22
yas @@
دکترجان با حساسیت زیادم چکنم؟؟؟ من روی بچم حساسم و نمیخام ببرمش بیرون دوست ندارم اطرافیان بغلش کنن مخصوصا خانواده شوهرم. از اینکه کسی ببینتش میترسم چشمش بزنن و اینکه کسی بغلش کنه میگم دستشون کثیفه از بیرون اومدن مریضش میکنن منم ک واقعا نمیتونم بگم دستاتونو بشورین بعد بیاین پیش بچه.... ب خاطر همین اکثرامواقع ترجیح میدم خونه باشیم و کسی ام نیاد دیدنش
0
1402/03/22
پزشک اوما
عزیزدل من هستید و خداروشکر که چنین حسی دارید من ایمان دارم سمیرا جانم با برداشتن قدم های کوچک، کم کم قطار زندگی خود را به مسیر اصلی برمیگردانید، چرا چنین حساسیتی دارید عزیزم؟ ریشه آن را در کجا می دانید؟
0
1402/03/22
yas @@
ریشه ش در شخصیت ایده آلگرایی خودم اینکه کارهای بقیه را قبول ندارم و همیشه بیشتر کارهامو خودم باید انجام بدم. مادر و خواهرم دوست دارند کمکم کنند ولی من بچه داری کسی را قبول ندارم.
خانواده شوهرم بسیاااااار بیخیال و راحت هستند اصلا در مورد هیچ مساله ای نگرانی و ناراحتی ندارند و خیلی هم درمورد تمیزی حساس نیستند
خانواده شوهرم بسیاااااار بیخیال و راحت هستند اصلا در مورد هیچ مساله ای نگرانی و ناراحتی ندارند و خیلی هم درمورد تمیزی حساس نیستند
0
1402/03/22
yas @@
اینکه من اسباب بازیهای بچه را میشورم یا لباس و ملافه هارو مرتب میشورم را مسخره میکنن همسرم سر این موارد دائم باهام بحث داره و میگه خودتو از بین میبری
درصورتی ک من کارم درسته اون چون مامان خودشو دیده کار منو اشتباه میدونه
درصورتی ک من کارم درسته اون چون مامان خودشو دیده کار منو اشتباه میدونه
0
1402/03/22
yas @@
به این دلایل از بقیه دوری میکنم و حساسم ک پیش بچه ام نیان
0
1402/03/23
yas @@
دکتر جان منتظر کلام گرمتون هستم قول میدم آخرین سوال توی این چت باشه