Ooma
پرسش (1403/10/10):

بعد زایمان پرستار کمک میکنه؟

من زایمانم سزارینه میخوامم برم بیمارستان دولتی..تو زایمان اولم چون بچه تا ۵ روز پیشم نبود نمیدونم پرستارا کمک میکنن یا ن..
میخوام بدونم وقتی از اتاق عمل بیام بیرون چی میشه..بچرو کی میارن..خودم باید عوضش کنم یا پرستار انجام میده..بچه دائم پیش خودمه اگه انشالله تو دستگاه نره؟
حتما باید همراه داشته باشم؟

برای شیردهی هم اومدن آموزش دادن و کمک کردن، مرتبه دوم هم کمک کردن ولی بقیش با خودمون بود
همراهه منم بودو نبودش فرقی نداش همش خواب بود رو صندلی هر دفه ک کارش داشتم باید ی چی پرت میکردم بیدار شه😑🥴😂😂
دولتی حتما باید همراه داشته باشی
ب نظرم‌ شوهرت پیش دخترت باشه و مامانت پیش خودت
همه به یه نحوی دلشون پر هستش😅
اره😥🥴
مامان منم رف 😑
تهران
من دولتی بودم پرستارا به خودم خیلی رسیدن سر تایم دارو وتزریق واینا ولی خب پوشک بچه باید همراه عوض کنه
من سر زایمان اولم حین عمل گفتن تست کرونات مثبته..خانوادمم همه کرونا داشتن هیچکس پیشم نبود و نیمد فقط خودمو شوهرم
من حتی بلد نبودم چجوری بچرو بشورم
چقدر همه هم دردیم
منم این دفعه باید تنها برم بیمارستان البته اون دفعه هم همراهم همش خواب بود تازه انقدر خر پف میکرد که هم سر درد شدم هم نمی‌تونستم بخوابم
چه شهری هستین
کدوم بیمارستان بودی سربچه اول؟
من قم هستم پاشو بیا قم همون بیمارستانی که من زایمان کردم زایمان کن برگرد
سلام پمپ درد بگید واستون میزنن ولی هزینه اش جداست
حتما همراه میخوای چون وقتی بیرون میای تا آخر شب یا فردا اول صبح نمیزارن از تخت پایین بیای و اینکه خودت هم از دردنمیتونی بچه رو تروخشک کنی حتما همراه میخوای
یکی باشه خیلی خوبه شیافم با خودت ببر درد داشتی بده همراهت برات بزاره
سلام عزیزم بستگی به بیمارستان داره بیمارستان دولتی حتی همون اول کار هم لباس تن بچه نمیکنن میدن خودت لباس بپوشونی ☹️
اما بیمارستان خصوصی بستگی داره گاهی فقط لباس تنش میکنن و میرن گاهی برا شیردهی میان کمک
در کل بیمارستان ها با هم فرق دارن
یزد بودم برا زایمانم
بمیرم برات من گاهی به خاطر همین موضوع به زایمان طبیعی فکر میکنم
میگم یه روز کامل درد بکشم اما بعدش خودم میتونم به خودم و دخترم رسیدگی کنم😭😭😭
خدا نکنه عزیزدلم الهه من سزارین بودم بااون اوضاع شکم همه کارای بچه رو خودم میکردم صفر تا صد شو حتی اگر کسی هم بود الکی بود اما آدم دلش میگیره که مامان خودش اونجوری تنهاش بذاره و بره ولی در عوض مادر همسرم از لحاظ خورد و خوراک کلی بهم رسیدگی کرد
مامانم گف میرم بیرون بیام انقدرمنتظرموندم نیومد تماس گرفتم گفتم مامان کجایی بیابچه روبده بغلم گریه میکنه گفت من اومدم خونه یکی دیگه پیداکن پیشت بمونه
واااای خیلی خندیدم
بگوخب فازت چیه اصلاچرااومدی
آدم بعضی وقتا اصلانمیدونه چیکارکنه توکه قراره بخوابی خروپف کنی همون بمون خونتون دیگه
منوول کردن رفتن ولی آخرش خواهرم اومد خیلی ازم مراقبت کرد شبه بعدش هم جاریم اومددوتایی موندن اونقدرخندوندن کم مونده بودبخیه هام بازبشه
منم مادرم بنده خدا اصلا شرایط نداره بیاد بیمارستان
خونه هم نمیتونه بچه بغل کنه تاب بده
برا همین خیلی نگرانم
یا امام هشتم 😞بعدش بخشیدی کارشو؟
اگه نمیبخشیدمت شوهرم دیگه هیچ وقت اجازه نمیداد بامادرم رابطه داشته باشم واسه همون بیخیال شدم
آخی عزیزم نگران نباش اونقدر که میگن هم سزارین سخت نیست فقط مشکل‌ غذا میمونه که میخوای خورشت درست کن فریز کن چند روز هم از بیرون سفارش بدین تا بگذره و رو پا بشی
نذاشتی همسرت بفهمه؟
مادرشوهرم سالن بود
به شوهرم گفته بود
شوهرم پرسیدچرارفت گفتم خودم فرستادم رفت مریضه نمیتونه پیشم بمونه
چه جاری خوبی جاری من که عین بز فقط خودشو شام انداخت اونجا و رفت مثلاً اومده بود دیدنی بچه
بخوره به سرم هزاربار منتشو کرد
آفرین عزیزم خوب کردی اما من خواه یا ناخواه شوهرم فهمید و باعث ناراحتی شد
بیشور😐
مامانم بنده خدا می‌تونه غذا درست کنه
اما مراقبت از بچه نمیتونه آره خودم هم از قبل آماده میکنم توکل به خدا
الهی که شما هم تو دلیتو صحیح و سالم بغل بگیریش
خب بعدها که حرفمون پیش اومدهی به روم آوردکه مادرت تورو اونجاگذاشت رفت توگفتی اون چرارفت هنوزم هنوزه میگه
خدا حفظش کنه برات کارای بچه رو میتونی خودت انجام‌بدی نگران نباش از الان دلهره نده به خودت،فدات ایشالله شما هم همینطور🌹
وای بچه ها راجع به ماماناتون جدی گفتید؟
اصلا تصورشم نمیتونم بکنم
چی بگم از طرفی ناحق هم نمیگه
میگم شما کدوم بیمارستان بودی زایمان اول؟
منم تهرانم
ب اینکه فکرمیکنم همراهی ندارید یا بعضی نداشتن و کمکی ندارن میگم چجور میشه بدون همراه.؟! بااون شرایط سخت.
خدا خودش کمکتون کنه شماهایی ک همراه ندارید
بیمارستان خصوصی برو شوهرت شب پسشت باشه
نیکان برو میذارن شب شوهرت باشه
نیکان سمت شرق فکر کنم نیکان سفید اسمشه
بله متأسفانه
مامانم ۵روزتوخونه موندپیشم بعدش رفت شوهرم ۱۰رومراقبم بود نمیزاشت برم خونه بابام باهزار مصیبت راضیش کردم
مردا هم که منتظر بهانه هستن
یه چی بگم برگات بریزه
پاسارگاد
صددرصد
حالابدیش اینجاس مادرشوهرم هم باهام سردشده بود یه لقمه غذامیدابامنت منه بدبخت تنهاموندم
بگو
من اون شرایط که مامانم رفت روز اول فرداش مثل مهمون اومد سر زد منم باهاش بحثم‌شد حتی رعایتمو نکرد که شکمم پاره ست تا یک سال بهم زنگ نزد و زنگ نزدم یک‌سال همش تو خلوت اشک ریختم و اون شیر رو به‌بچم‌دادم خورد آخرم بعد یه سال من رفتم طرفش و دست پیش گرفت
من هیچی دلش برای تنها نوه اش تنگ‌نشد ینی؟😭
نگران نباش منم اگه بحثوبزرگش میکردم همین ماجرا میشد بخاطره بابام که ازدیدنش محروم میشم کاری به کارش نداشتم گفتم به درک
چقدر بد من تنها دلخوشیم مادر شوهرم بود که عین‌فرشته‌دورم‌میچرخید
جالبیش اینه مامانم تازه اشتباه کردم بعد. زایمان رفتم خونشون بعد ۵ روز بهم گفت برو خونتون دیگه من میخوام برم دید و بازدید عیدم
خیلی بده این‌همه بی مهری آدم مگه یادش میره
اونقدر دلم پره ها چه رفتارهایی چندروزاونجاموندم سرم آورد دیگه آخرش ۱۰روزنمونده زنگ زدم شوهرم گفتم بیابریم دلم برات تنگ شدع
چقدرمامانامون شبیه همن
متاسفم
خوب کردی من خونه خودم بودم یخچالمو پر کرده بودم از همه چی برای این چند روز اما چی فکر میکردم و چی‌شد
حالامن یه چیزبگم توبرگات بریزه
پیش من نموند۱سال بعده من زن داداشم سزارین کرد رفت۲روزکامل موند پیشش
خواهرم میگه به زوربردیم خونه نمیرفت میگفت میمونم پیشه عروسم
اما الان خوبه خیلی وقته باهاشون قطع رابطه کردم دیگه میدونم خودممو خودم خدا هم بیشتر کمک میکنه
برگ ریزون شده اینجا😄😄
باتاپیکت درد دلمون رو تازه کردی دختر
😂😂تایپیک همراهت به کجا کشیده شد
آخ عین‌من دیگه حالا مامان تو عروسش بوده مامان من بعدا فهمیدم سه ماه بعدش رفته تهران پیش زنداییم سه چهار روز بوده اون موقع به من می‌گفت من میترسم نوزاد حموم ببرم بگو خواهر شوهرت ببرتش حموم 😏بعد بچه داییم‌رو بلند شده بود روز اول برده بود حموم
از مادراتون ناراحت نباشید..من از وقتی مادر شدم تازه فهمیدم چ سختی رو تحمل کردن تا الان اینطوری شدن
همینجوری خوبه
همین بهترکه آدم ازاینجور مادرا قطع رابطه کنه
من خودمم ریختم برگ‌که چیزی نیست
اره خوبه با اینکه خونه هامون روبرو همه اما اصلا همو ندیدم خدا خیر بده مادرشوهرم خیلی کمکم کرد
آره منم درک میکنم اما این بی‌مهری ها هم دل آدمو درد میاره اگر مامانم پیر بود یه چی سنی ازش گذشته آخه وقتی کلا ۴۵سالشه دردم دو چندان میشه
واقعا من موندم چجوری میشه یه مادرشوهر این‌همه مهربون باشه و مادر خود آدم............
مامان من کاراش از حسادته از روزی که عقد کردم نزاشت یه اب خوش از گلومون پایین بره تا اینکه دیگه باهاشون قطع رابطه کردم
ای بابا کاش ما مادرهای خوبی باشیم حداقل برای بچه هامون
شرمنده ولی من حرفتوقبول ندارم
یه مادر هرچقدرهم سختی بکشه نباید دوره بچشوخط بزنه
حالامن سختی بکشم بابچم سرد بشم که چی چرا چون من سختی کشیدم
خداروشکرکه مادرشوهرت خوبه
خدا هواتوداره
اره از نظر شوهر و مادر شوهر حسابی شانس اوردم
وا چرا؟؟
شوهرت مگه چشه؟
شوهرم خیلی خوبه اما مامانم ازش خوشش نمیومد
منم همینطور وگرنه دق میکردم بخدا مامان منم حسود منه خواهرم از اون بدتره
راجب خواهر که دیگه اصلا بحثش باز نکنیم
پس چه بهتر که فاصله بگیری
میدونی مامانم همش شوهرمو با بابام مقایسه میکرد چرا فلانی فلان کارو میکنه تو نمی کنه حتی چند بار میخواست بینمون دعوا بندازه
اره بهترین تصمیم عمرم همین بود
مامانت شدیدحسوده
آره واقعا 😅خواهر من آخه سنی نداره و انقدر حسوده من میگم بابا بذار توام شوهر کنی بعد مقایسه کن شاید اصلا زندگی تو بهتر شد
خیلی اصلا وحشتناک
منم خواهرم چند سال کوچیک تره اما دیو دو سره
مامان من حسود نیس ولی بین بچه هاش خیلی فرق میزاره
و مال من دوتاش
مامان من هم حسوده هم فرق میزاره هم همیشه خدا طلبکاره
من ازدیروز انقدرازدستش اعصابم داغونه ها
اصلانمیدونم چیکارکنم
یعنی چی دوتاش
سر جمع مامان من آرامش خودشو به همه چی و همه کس ترجیح میده
ینی هم حسوده هم فرق میذاره
دقیقا ماله منم اونجوریه
بیخیالش شو و ازش فاصله بگیر
نمیدونی که همه روانداخته به جون هم
من با فاصله گرفتن هم حالم خوب نشد چکار کنم؟
مامان من کاری کرده که هم خانواده پدریم هم مادریم باهاش قطع رابطه کردن
باورکن ماهی یبارمیرم خونشون درحالی که فقط۱۰دقیقه فاصله داریم ولی بازم دلش نمیخوادمن برم اونجا
همش میگفتم چرا باید باهام اینجوری کنه‌ من که براش کم‌نذاشتم و این‌چیزا
دقیقاً مثل مامان من حتی مامانجونمم تحویلش نمیگیره یا خاله هام....
اولش خیلی سخته اما به مرور حل میشه ببین من از بچگی مشکل قلبی داشتم یکبار کاری کرد که تا احیا قلبی رفتم و برگشتم اما براش مهم نبود
من از عید خونشون نبودم یه بار نگفته بیا چرا نمیای
آخی عزیزم اما یک‌سال و خورده ای برام واقعا عادی نشد 😞
خدارشکر که خدا دوتا هدیه ی خوشگل بهت داده خودتو باهاشون سرگرم کنو از لحظاتت لذت ببر
اینجور تاپیک ها خیلی خوبه آدم دلشو خالی میکنه ازامروز تصمیم گرفتم دیگه با خواهرفامیل درددل نکنم همه رو میندازن به جون هم ازهمشون متنفرم
من مشاور خیلی کمکم کرد تو هم اگه مبینی نیاز داری حتما ازش استفاده کن
اره واقعا باید یه تایپیک درد دل بزنیم هر دفعه بیایم خودمونو توش خالی کنیم
عزیزم نکنه خواهرم باشی؟؟
دقیقا اخلاقای مامان منم همینطوره همه جامیره میگرده خوش میگذرونه فقط خونه من نمیاد
آره حتما
آدم حرف دلشوبه غریبه بگه بهتراز خودیه
مرسی عزیزم انشالله 😍😍😍
دقیقا اینجا نه کسی قضاوت میکنه نه کسی میشناسع
شوهرمن همیشه میگه بزار همه ازت دور بمون همه ازدور قشنگن
حتی دیشب میگفت فک نکن فلانی خوبه ها باغچه هرکیوبیل بزنی یه کرم ازتوش درمیاد
میبینم آره بابا راست میگه
حرفش حقه
بادخترعمه م دردددل کردیم رفته همشوبه زن داداشم گفته اونم رفته به مامانم گفته عصابم داغونه
من دلم ضعف میره واسه مامانم خونه مامانم ولی شوهرم نمیزاره باز شماها اینجوری
هیشکی شوهرمنودوست نداره
میگم به جهنم شماکی باشین که من زندگیم باشوهرم خوبه
امان از ادمای دهن لق
من بنده خدا مامانم مهربونه اما توان نداره واقعا تنها بودن حس بدیه
خواهرم شب زایمان میاد بیمارستان اما بعدش دیگه تنها میمونم
مهم خودتی که از شوهر و زندگیت راضی هستی
ببین سختیش همون بیمارستانه تو خونه خیلی راحت تره زود دستت راه میوفته
فقط به خودت سخت نگیر
خوش به حالت الهه جان خداسایه مادرتوازسرت کم نکنه
نگران نباش همین که رفتی خونه کارت سخت نیست فقط به بچه برس خداروشکر که مامانت میتونه غذابپزه
خدا خیرش بده اون روز رو برام مرخصی میگیره و حتما میاد تحت هر شرایطی از این بابت نگران نیستم
حتی گفته برام دو سه روز بعد میاد کمکم که ببریم حمام
اما اینکه بیاد پیشم بمونه کسی و ندارم پیشم بمونه
همین که ناهار شامت اماده باشه کافیه خودت اولین حمامو که بری بدنت از خشکی در میاد میتونی همه کاراتو بکنی
عزیزم مامانت نمیاد خونه بمونه پیشت؟
من سز بودم همه کارامو خودم میکردم
سلامت باشی قشنگم آره میاد حتی نشسته رو زمین هم برام غذا درست می‌کنه
اما نگه داری از بچه رو واقعا توان نداره شوهرم هم گفته واقعا توقع نداریم مامانت بیاد بنده خدا برا کارهای خودش هم اذیته
احتمالا بیاد یه چند روز البته بهش نگفتم اما گمونم بیاد
از الان به سختیش فکر نکن خدا کمک میکنه
انشالله منم سر پا باشم خودم همه کارهامو انجام بدم
باور کن چون هیچکس و ندارم میگم کاش طبیعی زایمان کنم که بعد بتونم راحت به دخترم برسم
بچه نگه داشتن سخت نیس که همین که جاشوتمیزکنی شیرشوبخوره آروغشوبگیری اذیت نداره خدااون موقع به مادریه قدرتی میده که میتونی ۵تابچه هم نگه داری کنی
به خودت سخت نگیر
انشالله هستی خدا توانشو بهت میده
همون چند روز بیاد دیگه خودت سره پامیشی
انشالله که همینطوره نگران خودم نیستم میترسم نتونم به دخترم خوب برسم
خدا به همه مامان ها توان مضاعف بده
انشالله عزیزم ممنون برا دلگرمیت
انقدر قشنگ میرسی ها خودتم باورت نمیشه
فقط سعی کن همین که خوابید توهم بخوابی به فکرکارو غذانباش
اوایل نیازبه استراحت داری به چیزای دیگه فک نکن
فدات شم عزیزم مرسی انشالله به خوبی وخوشی گل دخترتو بغل کنی وتموم سختیاش ازیادت بره
از اصلا برا هیچی خودتو اذیت نکن با نی نی بخواب با نی نی هم بیدار شو
خواب خیلی تاثیر داره
عزیزم توهم دیگه آخراته ها قشنگ استراحت کن که قراره به دوتاجوجه جواب بدی
الان من اونقدر خسته ام ها رفتم توچادر دخترم درازکشیدم نیان پیشم
ای جانم کاش واقعا راحت باشه
بدتر از همه مهمون های سرخوشی هستن که میخوان بعد زایمان بیان دیدنت
،😂😂😂من احتمالا به زودی بهم تاریخ میده هم کارامو کردم خونه تکونی عیدمم کردم که دیگه فقط استراحت کنم
مرسی عزیزم انشالله
خدا بچه های شما رو هم برات نگه داره
آرزو جنسیت نی‌نی چیه ؟
خودموایتجا زندانی کردم 
اینجاهمراحتم نمیزارن هردیقه یه لگدمیزنن
خودموایتجا زندانی کردم اینجاهمراحتم نمیزارن هردیقه یه لگدمیزنن
اون که همه سعیم و میکنم اما بالاخره یه لشکر مهمون میاد که نی نی و ببینه 😭
بزار یه چند روز بگذره بعد بگو زایمان کردی
😂😂😂
دختره
😂😂😂 بهترین جا
😅😅😅😅یه مدت دختر منم گیر میداد برم تو چادر بازیش منم نیست و نابودش کردم کل زندگیم داشت تو چادر بازی میگذشت
حالا دختر من اکثر وقتش پا تلوزیونه
باید به خانواده ها بگم زحمت بکشن استوری نکنن و خودشون هم نیان تا یکی دو هفته
یا خودش تنهایی بازی میکنه
اره من که همین کارو میکنم
ای جانم خدا حافظش باشه منم سر دخترم خیلی زرنگ بودم همش در حال کار بودم اما این بارداریم‌تو تنبلی داره سپری میشه😐🤭
چون اون دخترمم یکمی حساس شده نمیخوام باعث بشن حسادت کنه
اینجاهم راحتم نمیزارن
یکیش میگه جیش دارم اون یکی میگه آب بده
مهرو هم نگاه می‌کنه اما الکی میگم برق تلویزیون رفته برو اتاق بازی کن دوست ندارم همش تی‌وی ببینه
آخ امان از این آدما
دخترامون هم سنن
ممنون گلم خدا حافظ کوچولو هات باشه
آره دیگه کمک نداری همین بهترکه اوایل نیان درک کنن
ای جانم ولی تو دومی رو زرنگ تر بودیاااا😅
فدات عزیزم همچنین
دختر من همه کاری میکنه یکم تلوزیون یکم بازی یکمی تبلت یکم خرابکاری فقط خوبه خودش همه رو جمع میکنه
آره خیلی زرنگ بودم رکورد شکوندم
آخ این که جمع کنن خیلی عالیه ولی نمی‌دونم چرا دخترم تازگیا صدام می‌کنه میگه میشه تو جمع کنی؟منم میگم مامان میتونم کمکت کنم اما خودتم باید کمک کنی
واقعا خدا قوت
ناخواسته بوده ؟
من بهش میگم تا 10 میشمارم جمع کن بعد میخوای سورپرایز بشم ببینم چقدر تمیز شده
درک که ندارن به لطف خدا به شوهرم گفتم تا یکی دو هفته جواب تلفن کسی و نده
خب اینم خوبه باید امتحان کنم
دختر من عاشق سورپرایز کردنه
همه کارا یا خودت انجام میدی یا همراه.
من بیمارستان خصوص کی بودم.
ولی همه کارا همرام انجام میداد
الان صاحب تاپیک میاد پوستمونو می‌کنه 🤣
بله
😂😂😂
ای جونممممم دختر من عاشق تولد😅
خصوصی
خدا حفظش کنه باهم بزرگ شدن دیگه
به قول مهران مدیری
ماپوستمون کنده شده تابه اینجارسیدیم
🤣🤣🤣🤣
باورکن بعضی وقتا دیگه ازجیغ زداناشو سردردمیگیرم نمیدونم چیکارکنم فقط میشینم گریه میکنم
همش میگذره تموم میشه بزرگ میشن خونه مرتب میشه و‌ ما دلتنگ این روزا
آره دقیقا
سلام تقریبا همه پیامارو خوندم
خدا قوت بده به جون خودتون
منم با اینکه مامانم و مادرشوهرم بودن ولی فقط بیمارستان همه کارارو مامانم کرد
بعد اون خودم از روز اول که اومدم خونه سرپا بودم و بچه هارو خودم تر و خشک میکردم با اینکه مامانم اینا بودن بازم خودم حتما بالاسر بچه ها بودم شیر خوردنی یا پوشک کردنی
خدا به ادم نیرو میده اینجورموقع
صاحب تاپیک عزیز معمولا بیمارستان خصوصی هم بری باید کارای بچه رو خودت یا همراهت انجام بده چه برسه به دولتی
سلام خانوما
واقعا خدا بهتون توان و اجر بده
یکی از خوبیای طبیعی اینکه بعد از زایمان سرپایی
سزارین واقعااا سخته
من که تا سه روز دستمو نمی‌گرفتن نمیتونستم ازجام بلند بشم
هنوزم یادم میاد گریم میگره
خداروشکر میکردم که فقط بچه ها ان آی سیو هستن و پیشم نیستن
واقعا نمیتونم تصور کنم یه زن سزارین کنه و کمک نداشته باشه 😔
حتما یه همراه با خودت ببر خیلی اذیت میشی بچه هی گریه میکنه یکی باید باشه تابش بده
بزارش تو تختش تعویضش کنه
توکه از اتاق عمل بیای بیرون این کارا رو نمیتونی انجام بدی
دوستی فامیلی چیزی
یکی رو بگو باهات بیاد یه شبه بعدش برو پیش خونه مادرتت
بیمارستان خصوصی هم که بری اصلا دست به بچه نمیزنن
من خصوصی بودم پرستار فقط میومد سرم خودمو چک میکرد اصلا کار به بچه ندارن
سلام عزیزم
انشاءالله راحت و سلامت جفتتون کنار بیاین
اگر همراه نداری چرا پرستار همراه نمیگیری؟
فرقی نمیکنه خصوصی یا دولتی،خلاصه باید همراه داشته باشی.
من سر دخترم پرستار همراه گرفته بودم هم به خودم میرسید هم به دخترمو واقعا دغدغه ی چیزی رو نداشتم.
البته خصوصی بود.باید دولتی هم داشته باشن.
آخ آخ
دقیقا
چقدر سخت بود بلند شد
فکر کنم پیامم گم شد تو این همه پیام
بیمارستان نیکان سفید خصوصیه و قبول میکنه شوهرت شب کنارت باشه

سوالات مشابه