Ooma
پرسش (1403/09/18):

رفتار همسر . .

سلام خانوما
شبتون بخیر
نیاز به راهنماییتون دارم
با همسرم به مشکل خوردم و دردم اینه اصلا نیازهای روحی و روانی منو نمیبینه
کلا ۶ ساله باهمیم
۳ سال شایدم بیشتر یه فیلم ندیدم _ سفر نرفتیم _تفریح و بازی مشترکی نداریم حتی جز احوالپرسی و یسری صحبت های عادی حرفیم نداریم
در حالی که ۲ سال اول زندگیمون اینطور نبود کنارش خوشحالترین بودم
از وقتی دخترم حامله شدم اوضاع خرابتر شد من برا احتیاط سرکار حضورا نرفتم و خونه کار مبکردم همسرمم کلا سرکار فقط برا خواب میومد .وقتی خونه بود فقط میخواببد یا تو گوشی بازیمیکرد و اعتراضم میکردم به شوحی مینداخت و ادامه کارش
زایمان کردم دخترم خیلی گریه و بی قراری داشت همسرم کمک میکرد ولی تمرکزش رو همستر بود 🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️ اعتراضم میکردم میگفت دارم پول درمیارم
انقدر گوشی بازی کرده که منم از تنهایی پناه اوردم به گوشی
الانم انقدر خسته ام که دادم زودتر برمیگردم سرکار امیدم اینه هفته ای چندبار برم شرکت مشغول شم
ویژگی مثبتش رفتار محترمانه و صبوریشه .خیانت نمیکنه .هرچی بگم گوش میده .ولی توجه صفرررر
شایدم اونجوری که من نیازدارم نمیکنه در هرصورت نارضایتیمو صراحتا میگم ولی کو اصلاح.
امروز دیگه بهم گفتم ازش متنفرم
بازم نمیاد حرف بزنه بگه دردت چیه .مشکل بزرگم اینه باهاش

سلام عزیزم شاید تایم کاریش خیلی زیاد میاد خونه خیلی خسته ست و در کل باهاش صحبت کن یه وقت حتی کوچولو برات بذار یا اگه خودش به صورت خودکار انجام نمیده خودت برنامه بچین یه فیلم باحال دانلود کن باهم ببینید ،یه بازی آنلاین اشتراکی باهم داشته باشید باهمدیگه رقابتی بازی کنید یا مثلاً سر کار زنگ بزن بهش بگو وای چقدر دلم هوا ی قدیما کرده که باهم صحبت عاشقانه میکردیم به یاد اون روزا زنگ زدم کارای این مدلی که زندگی از روزمرگی دربیاد
اگه دخترم نبود عمرا میموندم
خونه بابام ارامش داشتم
مسئولیت نداشتم
شاغل بودم
مستقل بودم
شاد بودم
همه اینارو از دست دادم
درگیر وام و قسط و اعصابخوردی شدم
بچه داری میکنم تنهایی
کارمم شروع بشه فشار و استرس های بیشتر
برید پیش مشاور
اول خودت برو
بعد باهم
بخدا که انقدر گفتم از رو رفتم
کاملا هم صریح و مستقیم میگم
با زبون خوشی میگم
با دعوا میگم
اصلا انگار نه انگار
عزیزم نگاه الان اپشنایی که همسر شما داره صدتا یکی مرد نداره به خوبی هاش فک کن ،بقیه شم درست میشه
سلام عزیزم
یه تایمی بهش بگو نرو سرکار منو ببین و باهاش صحبت کن ببین دردش چیه شایدهم خیلی خستس نمیدونیم دیگه نمیتونیم قضاوت کنیم خب
ولی بهش بگو اینجوری که داری منو نادیده میگیری زندگی کردن باهم چه فایده ای داره وقتی که محبت هام رو نمیبینی ناراحتی هام رو نمیبینی
ادم بدی نیست حتی خانوادشم خوبن
ولی من هدفم از ازدواج این بود یه دوست باشه برام
وگرنه خونه بابامم شرایطم خیلی بهتر بود
عجیب که واکنش نشون نمیده تحت تاثیر قرار نمیگیره ،بنظر منم پیش زوج درمانگر برید کمکتون میکنه
بگو وقتی که ناراحتم پیشم نیستی دیگه وقتی که خوشحال شدم دیگه پیشم نباش
پس من چی بگم خیانت کرد تو ماه نهم بارداریم انقد گریه کردم که بیهوش شدم درد من چیه پس دختر خوب
از این میسوزم که هی گفتم و الکی واسه اون روز یا نهایتا ۲ روز یکم سعی در حرف زدن داره ولی باز علایقمو ندیده ۳ روز نشده همونم باز برمیگرده روال قبل
موندم چرا هی با این بشر حرف میزنم غرورمو له میکنم
کلا ازدواج اون چیزی آدم فکر می‌کنه نیست
آدم در مورد ازدواج خیلی رویایی فک می‌کنه
و همه چیز اون طوری که آدم دلش میخواد رقم نمیخوره ،من خودم قبلنا خیلی تلاش میکردم برا تغییر یک سری چیزا موفق شدم ولی خودم از لحاظ روحی خیلی افسرده شدم و شادابی قبل ندارم ولی الان بیخیال شدم واسه بقیه ش و فقط لذت میبرم از داشته ها دیگه توان جنگیدن ندارم واسه بقیه راه
عزیزم🥺
واقعا نیازه حتی اونم زیر بار نمیرفت امروز به حدی حالم بد شد که گفت دیوانه شدی برو پیش روانپزشک
مبخوام همینو علم کنم بریم
پیش روانپزشک نرید ،پیش زوج درمانگر برید
چون شما مشکلاتون خیلیی شدید حاد نشده
میگه خودت گفتی نیا .حرف نزن
دیگه درک اینو نداره واسه اون لحظه گفتم بعدش چی
از همه بدتر یجوری برخورد میکنه انگار چیزی نشده
یعنی اون قدر شخص مقابلش بیشعور بوده که نفهمیده که آقاعه زن داره خانمش بارداره اصلا برای چی اینکارا میکنن پس زن گرفتن که چی بشه
آقایونی که اینجوری خیانت میکنن باید گردنشون رو زد
واقعا ما وقتی ازدواج میکنیم باید بچه هایی رو بزرگ کنیم که اشتباه تربیت شدن
خانمی که بارداره هر حرفی رو میزنه اقاتون باید درکش بالا باشه
آره منم موافقم
حتما پیش زوج درمانگر برین
عزیییزم
کار همسرت فاجعه است
حتی فکرشم وحشتناکه
ولی کارایرهمسر منم شده سوهان روح که ذره ذره ابم میکنه
اخی ☹️
اینجوری زندگی پیش نمیره که تو ناراحت باشی و اون بی خیال باشه
دقییقا
درد من اینه
خداشاهده زنگ نزنم بهش زنگم نمیزنه مگه کارش بیوفته
واقعاا دلم برا خانما میسوزه
😳
اگه ۱یا ۲ سال اول زندگی این روشو نشون میداد بلاشک جدا میشدم
کم محلی بی تفاوتی خیلی سخته من بعضی اوقات با شوهرم بحثم میشه کم محلم می‌کنه می‌خوام روانی بشم
البته ببخشید زبونم لال مطمئنی که خیانت نمی کنه
من میمیرم فشارم میفته
گوشیشو گشتم چیزی ندیدم
سوتی هم نداده
خونوادگی اهل خیانت نیستن
منم شکم رو این رفت چون مردا وقتی که اینقدر دلسرد میشه ن یا دلشون جای دیگه گیر یا اینکه یه قضیه ای خیلی ناراحتش کرده
اهاا خداروشکر
حالا ببین من چی میکشم
میدونم خیلی سختهه
من از کم محلی بی تفاوتی متنفرممم
خودمم هیچوقت حتی تو قهر کم محل نمیکنم
همش میگه دوست دارم و ...
همه رفاهیات رو تامین میکنه
ببخشید که میگم وقتی که اینجوری سردباهات پس رابطه هم ندارین تا اینکه نیاز جنسیش داشته باشه
من دل میگه دلش از جایی دیگه پره خیلی زیاد ناراحته
اره تو ۹ ماه بارداریم احتیاط کردیم رابطه نداشتیم چون قبلا یه سقط داشتم
فقط نیاز اون تامین میشد خیلی منتظر بودم بپرسه پس تو چی ؟تو حالت خوبه .چجوری حستو سرکوب میکنی
بین اخرین اعتراضام شب اخر بارداریم گفتم
فقط گفت حق داری
بارها ازش پرسیدم هیچی نگفته
بعدشم کاری نکردم
احترام خودشو و مامانشو نگه داشتم
پابه پاش کار کردم و سرمایه گذاری برا زندگیمون داشتم
خانوادم چقدر حمایتمون کردن و ...
ما ۳ تا جاری هستیم
مادر شوهرم تنهاست فقط از من رو دیده هفته ای چند شب میاد میمونه خونم
حتی بدون پرسیدن و خبر دادن
تا این حد کوتاه اومدم
کدوم چشم بینا که ببینه کجاست که سجده شکر کنه
بخدا دلم به حالت درد میکنه🥺
به هیچکس از نزدیکانم نگفتم شرایطمونو
دیگه داشتم میترکیدم اومدم اینجا همفکری با شما داشته باشم
واقعاا براش متاسفم چرا اینجوری میکنه بگو منم دل دارم منم ناراحت میشم منم گناه دارم دلت واسه من نمیسوزه دلت واسه دخترمون بسوزه که با مادرش اینجوری میکنه مگه من چه گناهی کردم‌که حقم اینه
ظاهرا خیلی ادم فهمیده و با شعور و مهربونیه
ولی نمیدونم چرا خودشو زده کوچه علی چپ
باید بریم زوج درمانگر
اگه خدای نکرده صحبتی از زندگیت به نزدیکانت بگی اونا بیشتر ترو ناراحت میکنن منم وقتی خونه مامانم بودم وقتی درد و دل میکردم با مامانم خیلی نارحت تر میشدم خیلی شکسته تر شدم‌از وقتی که خونمون رو جدا کردیم زندگی مون رفتارامون شکر خدا کمی بهتر شده ولی منم اعصابم زود خراب میشه قاطی میکنم خودم دار میزنم
آره حتما برین
شما ان شاءالله تشریف ببرین پیش درمانگر ان شاءالله که بهتر میشی
اصلا بقیه درک نمیکنن
همه ظاهر زندگی که حفظ کردمو میبینن و میگن حرف نزن تو حساسی و قدر نشناس
دیگه درکی از جزییاتی که برای من ارزشمند هست و نادیده گرفته میشه ندارن
امیدوارم موثر باشه
آره بعضیا همینجورین
ان شاءالله که خیره عزیزم
ان شاءالله دست پر بیای
❤❤❤
وقتی رابطه نداشتید ،نیازش چطوری تامین میشده؟
دقیقا عین شوهره منه شوهرت،ب ستوه اومدم از بی توجهیاش،وقتی شبا میاد خونه کوچکترین توجهی نه ب من داره نه پسرم،شام میخوره میره تو گوشی،یا بازی یا اینستا، روزای تعطیلم ک یا خواب یا باز گوشی،منم هزاران مدل باهاش حرف زدم،ک منو پسرمون ب تو نیاز داریم،ب بودنت ب اینکه زندگی فقط پول ک نیس،فکر میکنن از نظر مادی مارو تامین کنن بقیه ش ک
حله....ولی اصلا متوجه نیستن ی زن ب توجه و‌محبت و عشق نیاز داره
من چقد پشیمونم از ازدواجم
برو صدرصد مشاوره
جوری دیگه ای مشکلت حل نمیشه.
و ب جدایی فک. نکن
انقد مشکات بزرگ نیس
میتونی با مشاوره حل کنی.
مشکلت
شوهر من تا دوره بارداریم خوب بود
بعد بارداری انگار یه آدم دیگه درست شد.
خیلی هم باهم ب مشکل خوردیم.
من از لحاظ روحی و جسمی خسته بودم.
نیاز ب توجه داشتم.
شوهرم بی توجه ای می‌کرد.
الان ک دخترم بزرگتر شده. وضعیت بهتر شده.
و. کمتر احساس خستگی میکنم.
حس میکنم شوهرمم بهتر شده.
تو الان بارداری. هورمونات ریخته بهم حساسی.
کا خانما دوره بارداری و شیر دهی نیاز ب توجه زیاد داریم
متاسفانه تو همون دوره مردا خر میشن.
کوچولوت بدنیا میاد با اون سرگرم میشی
سلام عزیزم منم ۳ سال پیش تقریبا مشکل شمارو داشتم ولی وضعیتم خیلی خیلی شدید تر وحاد تر بودش . ینی یادم میوفته اون دوران بهم چی گذشت و چجوری گذشت دلم میخواد شوهرمو خفه کنم . شوهر من تو اتاق برای خودش تلویزیون جدا گذاشته بود با پی اس که مدام بازی میکرد . از طرفی هم گوشی کل زندگی براش بازی تو گوشی بود دیگه جاشم جدا کرده بود راحت برای خودش تو اتاق یه زندگی جداگانه داشت . منم خیلی باهاش حرف زدم هزاران بار حرف زدم ولی تغییری نکرد . فک کردم بهم خیانت می‌کنه ولی اهل خیانت نبود اما بازم دلم آروم نبود البته متوجه شدم خیانتی هم نکرده . ولی خب از چند ماه قبلش. و حتی چند ماه بعد اون تقریبا ۱ سال این مشکلات رو داشتیم . البته من شوهرم ورشکست شد یهو بعدش افسرده شد و یسری چیزای دیگه بود یه سری مشکلات که ریخته بود تو خودش و اونایاعث دوریمون میشد و یسری حرفا که پشتم شنیده بود و چندتا مسعله دیگه . من دلیلش رو پیدا کردم مشاور هم رفتیم باهم . شما هم باید دلیل این رفتار همسرتو پیدا کنی چون از اول که این مدلی نبوده . البته من فقط چون یه تجربه مشابه داشتم خاستم بهت کمکی کرده باشم و تجربه خودمو گفتم . اما شما حتما به مشاور هم مراجعه کنید شاید اصلا دلیلی هم نباشه که اینجوری شده هیچی مشخص نیست . ولی من که این مشکل رو با شوهرم داشتم ریشه یابی کردم و دیدم خیلی وقت بوده که ازم دور شده و خیلی چیزا تو دلش تلنبار شده و باعث شده از من و زندگی سرد بشه . امیدوارم خیلی زود مشکلاتتون حل بشه و دوباره کنار هم شاد باشین 💚
بعضی از اقایون کلا این اخلاقو دارن ربطی به خیانت و چمیدونم چیزا دیگه نداره
بعضیا اخلاقن ادما بیخیالی هستن اینطور رشد پیدا کردن
به نظر من گفتن بهش وقتی این همه گفتی و حرکتی نکرده اشتباهه سعی کن و رو خودت کار کن وقتی نمیتونی اونو تغییر بدی
متکی به اون نباش اگه بخای اینطور پیش بری بیشترین ضربه به روح خودت میزنی به خودت میایی میبینی افسرده شدی حتی حوصله بچتم نداری یه مدت رها کن اخلاقای خوبی که داره رو پیش چشمات بیار و بقیه چیزارو رها کن تا ارامش به خودت برگرده اگه بتونی با مشاور صجبتم کنی که چه بهتر
تازه هم زایمان کردید هنوز به حالت قبل برنگشتید حق دارید واقعا ادم بعد زایمان خیلی نیاز به توجو و محبت همسر داره ولی بعضیا کلا درک اینو ندارن انگار نمیفهمن حالا تو خودتو بکش جلوش بگو لامصب مگه میمیری یه چسه محبت کنی اون خره نمیفهمه و ایرادی از خوده گاوش پیدا نمیکنه
به عنوان یه زن و مادر فقط میتونم بهت بگم خودت برا حال خودت تلاش کن نمیخاد اونو درست کنی اون به مرور وقتی ببینه تو با خودت صلح کردی و حالت خوبه و دست از سرش برداشتی بهتر میشه ما زنا ادما خیلی مظلومی هستیم با توجو و محبت خوشبخت ترین میشیم ولی مردا حتی کمترین و بی هزینه ترین کارو هم حاطر نیستن انجام بدن چون حس میکنن چون کار میکنن و نیازا خونه رو براورده میکنن بهترینن
عین شوهر بیخیال من
ک زبون محبتش صفررررر
وقتی هم میگی
میگ تو کوری زحمات منو نمیبینی
حالیش نیس بهش میگم زن ب توجه و زبان بدن نیاز داره
دیگ ولش کردم چون کللللی گفتم ولی نتیجه نداده
عزیزم همسرتون اخلاق خوب ب گفته ی خودتون زیاد داره ..
دیگه هرکسی خصوصیات منفی و مثبت تو اخلاق و رفتارش داره
ایشونم اینطوریه خونسردن خیلی بیتفاوتن ..
نه فقط همسر شما من خیلی از آقایون دیدم این مدل هستن ..
همسر منم اینجوریه.. ولی واسه من عادی شده دیگه بیخیال شدم
مردا اکثرا همینجورن
هنسر منم به محض اینکه میاد خونه لباس عوض کرده میشینه پای موبایل ناهار میخوره پای موبایل لباس میپوشه میره شب میاد لباس عوض میکنه تا شام سفره پهن کنم پا موبایله یه وقتای با موبایل غذاشو میخوره مثل بچه ها
تنها زمانی که موبایلش دستش نیست موقع خوابه

بارها و بارهادشده باهاش حرف میزنم سرش رو موبایلشه بهش میگم وقتی باهات حرف میزنم گوشیت بزار کنار میگه کار مهمی دارم دنبال چیزیم میگم باشه تموم شد من حرفام میزنم

ولی سعی نکن تغییرش بدی داغون میشی
اگه حالت خوب نیست برو مشاوره


سوالات مشابه